دين و دنيا
امام کاظم سلام الله علیه : ليسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لدِينِهِ، أو تَرَكَ دِينَهُ لِدُنياهُ؛
از ما نيست آن كه دنياى خود را براى دينش و دين خود را براى دنيايش ترک گويد
دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث: ح 152
امام کاظم سلام الله علیه : ليسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لدِينِهِ، أو تَرَكَ دِينَهُ لِدُنياهُ؛
از ما نيست آن كه دنياى خود را براى دينش و دين خود را براى دنيايش ترک گويد
دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث: ح 152
احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی میآموزد و از آن الهام میگیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم میدانند.
خداوند بزرگ در قرآن کریم، خود را باوفاترین می شمارد و میفرماید:
«وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ؛ چه کسی به پیمانش پای بندتر از خداست». (توبه: 111)
خداوند منان، کمترین احتمال پیمان شکنی را نسبت به خود قاطعانه مردود می شمارد:
«فَلَنْ یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ؛ خداوند هرگز پیمان شکنی نمیکند».(بقره: 80)
آن گاه بندگان مۆمن خود را نیز به وفاداری و پایبندی به تعهدات شان فرا میخواند و از نقض عهد و بی وفایی بازمی دارد. خداوند در آیه ای با بیان نشانه های خردمندان حق جو بیش از هر چیز، وفای به عهد و پیمان را گوشزد میکند:
«الَّذینَ یُوفُونَ به عهدِ اللّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاقَ؛ آنها کسانی هستند که به عهد الهی وفا میکنند و پیمان را نمیشکنند». (رعد: 20)
خداوند حکیم، در آیه دیگری، وفاداری به هر پیمانی را از مۆمنان میخواهد و میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! به پیمانها وفا کنید». (مائده: 1)
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز وفای به عهد را از شرایط اساسی ایمان میداند و حضرت امیر علیهالسلام نیز در فرمان خود به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره میکند و آن را مهمترین و عمومیترین قانون اجتماع می شمارد:
اگر با دشمنی پیمانی بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری، به پیمان خویش وفادار بمان و ذمهات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار ده که در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان، با تمام اختلافاتی که با هم دارند، مورد اتفاق عمومی نیست.
تا آنجا که مشرکان نیز پیش از مسلمانان در روابط خود بدان پایبند بودند؛ زیرا از پی آمدهای پیمان شکنی خاطرات تلخی داشتند.
احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی میآموزد و از آن الهام میگیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم میدانند.
پیمان شکنی را نکوهش میکنند و از پیمانهای توخالی برخی پدران و مادران ناراحت میشوند. در عین حال، کودکان با این احساس، رشد میکنند.
به خاطر فطری بودن این اصل در جامعه انسانی، نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده میشود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد، وارد میسازد و در صحنه های سیاسی، هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.
تنها ملتی عزیز است که به تعهدات خود عمل کنند و آنها را محترم بشمارند.
قرآن مجید، دستور میدهد تا به عهد و پیمان خود پیوسته وفادار باشیم و بدانیم که در برابر خدا مسئولیم. وَ به عهدِ اللّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. (انعام: 152) به عهد الهی وفا کنید. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا متذکر شوید.
و نیز میفرماید: وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْوءُلاً. (اسراء: 34) به پیمانهای خود وفادار باشید زیرا از پیمانها سۆال خواهد شد.
و در آیه دیگری هم آمده است: «وَ الَّذینَ هُمْ ِلأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛آنان (مۆمنین) به امانت و عهد و پیمان خود وفادارند». (مۆمنون: 8)
این سه آیه جایگاه پیمان را در قرآن روشن میسازد و اهمیت ویژه آن را بیان میکند. نادیده گرفتن پیمانها، جز خودخواهی و بی اعتنایی به حقوق دیگران و سبک شمردن شخصیت آنها علتی ندارد و افراد خودخواه و پیمان شکن از دید پیامبر اکرم نکوهش شدهاند. چنان که ایشان فرموده است: «لا دینَ، لِمَن لا عهدَ له؛ آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، مسلمان نیست».
وفای به عهد، تنها در محدوده روابط داخلی مسلمانان خلاصه نمیشود، بلکه مسلمانان موظفند در برابر بیگانگان، کافران و دشمنان نیز به تعهدات خود پای بند باشند.
قرآن مجید، بزرگترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان میداند. آنجا که میفرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا. (مائده: 82) یهود و مشرکان را لجوجترین دشمن نسبت به افراد با ایمان مییابی. إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقین. مگر با آنان که در نزدیکی مسجدالحرام پیمان بستید تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد. (توبه: 7)
همین قرآن، هر زمان که پای پیمان به میان میآید، دستور میدهد که مسلمانان پیمانهای خود را حتی با این گروهها حفظ کنند و چیزی از آن کم نکنند. در آیه ای میفرماید:
با توجه به نکوهشی که قرآن درباره پیمان شکنان میکند، میتوان از نظر اسلام در این باره به خوبی باخبر شد. برای مثال، در این آیه آمده است: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ. (توبه: 12) اگر آنان پیمانهای خود را شکستند و در آیین شما طعن زدند، سران کفر را بکشید. برای آنان پیمانی نیست. شاید آنان بپرهیزند.
در آیه دیگر با شدت هرچه تمامتر دستور میدهد که با پیمان شکنان نبرد کنید؛ چنان که میفرماید: «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ؛ چرا با گروه پیمان شکن نبرد نمیکنید». (توبه: 13)
در اهمیت حفظ پیمان، همین بس که اگر در میدان نبرد، فردی از دشمن بخواهد از منطق اسلام آگاه شود، آن گاه درباره گرایش به اسلام تصمیم بگیرد، به حکم قرآن، باید به او امان داد و پیمان بست تا سخن خدا و منطق قرآن را به خوبی بشنود.
هرگاه بخواهد به اردوگاه خود بازگردد، باید او را با کمال احترام به آنجا بازگرداند و این حقیقت در این آیه به خوبی منعکس شده است: وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ. (توبه: 6) هرگاه مشرکی امان بخواهد تا سخن خدا را بشنود، به او امان بده تا کلام الهی را گوش کند، آن گاه او را به جایگاه خود باز گردان.
عمل به وعده های اخلاقی
گروهی از مردم به پیمانهای رسمی اهمیت ویژه ای میدهند، ولی به وعده های اخلاقی خود چندان احترامی نمیگذارند. وعده کردن و عمل نکردن نزد آنان جرم و گناهی شمرده نمیشود، در صورتی که بی اعتنایی به چنین وعده های دوستانه ای، هر چند جرم به شمار نیاید، از نظر اصول اخلاقی اسلام بسیار نکوهیده است.
این رفتار نوعی کم شخصیتی و بی اعتنایی به دیگران به شمار میآید. پیامبر گرامی اسلام فرمودند:
«مَنْ کان یُۆمِنُ باللّه والیومِ الآخِرِ فَلَیْفِ اِذا وَعَد. آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد، باید به وعده های خود وفادار باشد.»
در برخی روایتها، عمل به وعده های اخلاقی به صورت یک امر واجب مطرح شده است. این نشان دهنده اهمیت عمل به چنین وعدههایی است. تا آنجاکه برخی پیشوایان معصوم میفرمایند:
«یَجِبُ عَلی الْمُۆْمِنِ الوفاءُ بالمَواعیدِ؛ بر فرد با ایمان لازم است به پیمان خود عمل کند».
متأسفانه پیمان شکنی و خلف وعده، امروزه در زندگی بسیاری از مردم به ویژه صنعت کاران به وفور دیده میشود. البته گروهی هم به خاطر خودشیرینی چیزی را متعهد میشوند که توانایی اجرای آن را ندارند. این گروه، غافلند که وعده های خارج از توانایی، از شخصیت انسان میکاهد و او را یک فرد غیراصولی و بی مبنا معرفی میکند.
منابع :
1- تحف العقول، ص 45 .
2- امالی طوسی، ص 229، ح 53 .
3- علل الشرایع، ص 584، ح 26 .
4- کنزالعمال، ج 4، ص 365، ح 10937 .
5- غررالحکم، ح 3327 .
6- وبلاگ طلبه یاشار
انسان فهیم و خردمند قبل از آن که دست به کاری بزند و بخواهد آن را شروع نماید به پایان آن کار خوب می اندیشد و اگر آینده آن روشن و امیدوار کننده باشد دست به آن کار می زند .
یکی از تفاوت های انسان های موفق با دیگران در این است که آنان برای زندگی خود هدفی ترسیم کرده اند و تمام تلاشهایی که در زندگی انجام می دهند و تمام سختی هایی که تحمل می کنند در راستای رسیدن به آن هدف می باشد ، چون کوه نوردی که هدفی جز فتح قله و رسیدن به موفقیت و افتخار ندارد و تمام گامهای کوچک و بزرگی را که برمی دارد و تمام سختی هایی که به جان می خرد تنها به خاطر رسیدن به هدفش می باشد .
تمام جهان هستی هدفمند می باشند و خالق هستی چیزی را بدون در نظر گرفتن هدف برای آن خلق نکرده است و انسان نیز از این قانون بیگانه نیست . خداوند درباره هدف از خلقت انسان می فرماید : و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (1) جن و انس را نیافریدم مگر تا مرا بپرستند .
امام صادق علیه السلام درباره هدفمند بودن خلقت انسان و این که انسان بدون هدف و قصد و غرض خلق نشده است می فرماید : ان الله تبارک و تعالی لم یخلق خلقه عبثا و لم یترکهم سدی ، بل خلقهم لاظهار قدرته ، و لیکلفهم طاعته فیستوجبوا بذلک رضوانه .
خداوند تبارک و تعالی آفریدگان خود را بیهوده نیافرید و آنان را به حال خود رهایشان نکرد ، بلکه آفریدشان تا قدرت خویش را پدیدار کند و تکلیف طاعت خود را بر دوش آنان نهد ، تا با آن سزاور خشنودی او شوند . (2)
طلبه ای که خواهان پیشرفت و بهروزی و سعادت می باشد باید برای زندگی و آینده خود هدفی معین نماید و این هدف را باید از روز اول طلبگی برای خود ترسیم و مشخص سازد .
امام علی علیه السلام درباره لزوم هدفمند بودن زندگی و هدف گذاری برای زندگی می فرماید: و اعلموا ، عبادالله ، انه لم یخلقکم عبثا. و بدانید ای بندگان خدا! که خداوند شما را بیهوده نیافرید . (3)
همچنین امیر المومنین علیه السلام در کلامی دیگر درباره لزوم زندگی هدفمند و پرهیز از زندگی بدون هدف و مقصد و مقصود می فرماید : فان الله سبحانه لم یخلقکم عبثا ، و لم یترککم سدی . خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید ، و به حال خود وانگذشت (4)
طلبه ای که نتواند و یا نخواهد یک هدف صحیح و درست برای زندگی طلبگی خویش ترسیم نماید بدون تردید دچار روزمرگی خواهد شد و هرگز روی پیشرفت و موفقیت را نخواهد دید و دستاوردی جز غم و اندوه نصیب وی نخواهد شد .
امام علی علیه السلام سرگرم شدن به کار های بی مقدار و بی ارزش را نتیجه نداشتن هدفی صحیح می داند . حضرت می فرماید : ایها الناس ، اتقوا الله ،فما خلق امروء عبثا و فیلهو ، ولا ترک سدی فیلغوا . ای مردم ! از خدا بترسید ، هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی پردازد ، و او را به حال خود وانگذاشته اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید . (5)
هدف طلبه :
تنها مراکز علمی در دنیا که در آن خدا و حق طلبی حرف اول و آخر را می زند ، حوزه های علمیه شیعه است . و این ادعایی بی دلیل نیست و دلیل ما علمای پارسا و پرهیزکار شیعه در طول تاریخ می باشند که تعداد آنان کم نیست ، علمایی که تنها هدفشان در زندگی خدا و خدمت به دین خدا و خلق خدا بوده است . طلبه باید در انتخاب هدف زندگی خویش دقت نماید او نباید همانند دانشمندان دنیا پرستی باشد که تنها هدف و مقصد و غرضشان از تحصیل علم و دانش ،دنیا می باشد .
امیر المومنین علی علیه السلام مقتدا ی هر انسان خداجو و خدا ترسی است ، ایشان در بیانی زیبا و شیوا هدف زندگی انسان مومن را چنین معرفی می نماید :
غرض المومن اصلاح المعاد . هدف (زندگی ) مومن سامان دادن کار آخرت است .(6)
اگر طلبه هدفی جز رضای الهی و قرب حضرت دوست را بجوید بیشترین جفا را به خود نموده است چرا که همان گونه که هدف صحیح سبب پیشرفت و سعادت طلبه را فراهم می کند هدف اشتباه و نا صحیح شقاوت و شکست و نرسیدن به موفقیت طلبه را رقم خواهد زد .
امام علی علیه السلام در این باره در کلامی پر معنا می فرماید : غرض المبطل الفساد . هدف نادرست ، تباهی است . (7)
طلبه واقعی ادامه دهنده راه انبیاء الهی می باشد او چون انبیاء الهی در صدد هدایت مردم به سوی سعادت و خوشبختی می باشد و تمام تلاش های علمی و معنوی وی در همین راستا است .
امام علی علیه السلام هدف انبیاء را چنین بیان می نماید : خداوند پیامبران را بر انگیخت وحی را به آنان اختصاص داد ، و پیامبران را حجت خود بر بندگان قرار داد ، تا استدلالی یا جای عذری برای کسی باقی نماند . (8)
هدف صحیح طلبه = بالا رفتن انگیزه او
امام صادق علیه السلام درباره انگیزه بالای انبیاء و عزم راسخ آنان فرمود : برخی انبیاء (در راه رساندن احکام ) به گرسنگی دچار می گشتند آن چنان که از گرسنگی می مردند و برخی از تشنگی می مردند و برخی از برهنگی (در شدت سرما یا گرما ) می مردند و برخی بر اثر بیماری .
و بسا پیغمبری بر قومی مبعوث می شد و همین که به دعوت مردم به یکتا پرستی و بندگی خدا می پرداخت هنوز سخنش پایان نرسیده او را می کشتند . (9)
طلبه ای که زندگی خویش را در راستای خدمت به اسلام تنظیم می نماید و هدف زندگیش تنها و تنها خدا می باشد چون انبیای الهی از انگیزه ای بالا و عزمی راسخ برخوردار خواهد شد به طوری که هیچ گاه از تحصیل دانش خسته نخواهد شد و مانند علمای بزرگواری خواهد شد که هیچ گونه مشکل و سختی ای حتی غم جانسوز از دست دادن فرزند نمی توانست آنان را از تلاش بازدارد.
امام خمینی اسوه تمام طلبه های حق جو می باشد ، ایشان در زندگی پر برکتشان هدفی جز رضای الهی و اعتلای اسلام و مسلمانان نداشتند از این رو بود که چون کوه محکم و استوار بودند به طوری که حتی شهادت فرزند عزیزشان سید مصطفی ، نتوانست خللی در اراده ایشان ایجاد نماید و ایشان با آن اراده پولادین مثال زدنی توانستند در برابر تمامی ناملایمتها قد علم کند وکشتی انقلاب را به ساحل امید برساند.
پی نوشت :
1-سوره ذاریات / آیه 56
2-میزان الحکمه / ج 1/ ص 488/ح 1609
3-نهج البلاغه / خطبه 195/ص 410
4-نهج البلاغه / خطبه 64/ص112
5- نهج البلاغه/حکمت 370/ص 716
6-غرر الحکم / ص 528/ ح6351
7-غرر الحکم / ص 528/ ح6350
8-معارف و معاریف / ج 2/ ص 314
9-معارف و معاریف / ج 2/ ص 316
منابع:
1-قرآن کریم
2-میزان الحکمه/محمدی ری شهری/ انتشارات دارالحدیث/چاپ نهم /سال 1387
3-نهج البلاغه/ترجمه محمد دشتی/الهادی/1379
4-غررالحکم/ترجمه محمد علی انصاری/امام عصر/1382
5-معارف و معاریف /سید مصطفی حسینی دشتی/آرایه /1385
هر که دوست دارد که روزي وي گشاده و زندگيش طولاني شود با خويشاوندان پيوند گيرد.( نهج الفصاحة جمله2973)
هر که چيزي را دوست دارد ياد آن بسيار کند.( نهج الفصاحة جمله2984)
هر که از شما ناشايسته اي بيند بدست خويش مانع آن شود و اگر نتواند بزبان و اگر نتواند بدل مانع شود که حداقا ايمان همين است.( نهج الفصاحة جمله3010)
هرکه بي علم عمل کند بيش از آنچه اصلاح ميکند ؛افساد خواهد کرد.( نهج الفصاحة جمله3058)
هر که چيزي بجويد و بکوشد بيابد.( نهج الفصاحة جمله3062)
هر که بکوفتن در ادامه دهد بر او بگشايند.( نهج الفصاحة جمله3065)
معده خانه مرض است و پرهيز سرآمد دواهاست.( نهج الفصاحة جمله3084)
مومن هوشيار و دقيق و محتاط است.( نهج الفصاحة جمله3089)
کسي که بدون دانش و آگاهي عبادت کند چون الاغ آسياست.( نهج الفصاحة جمله3100)
مسلمان آئينه مسلمانست وقتي چيزي در او ديد بگيرد.( نهج الفصاحة جمله3111)
چه نيکو هديه اي است يک کلمه گفتار حکمت آموز.( نهج الفصاحة جمله3132)
موفقيت قرين صبر است و گشايش قرين سختي است و همراه هر سختي گشايشي است.( نهج الفصاحة جمله3156)
نيت خوب صاحب خويش را به بهشت ميبرد.( نهج الفصاحة جمله3163)
پندار بد اگر بکردار و گفتار نيايد بخشوده است.( نهج الفصاحة جمله3171)
غم يک نيمه پيري است.( نهج الفصاحة جمله3172)
واي بر آنکه نداند واي بر آنکه بداند و عمل نکند.( نهج الفصاحة جمله3193)
تنهايي از همنشين بد بهتر است و همنشين خوب از تنهايي بهتر؛نکو گفتن از سکوت برتر و سکوت از بدگفتر بهتر است.( نهج الفصاحة جمله3194)
روز رستاخيز مردم را به کيفيت نيت هايشان بر انگيزند .( نهج الفصاحة جمله3207)
خدا دوست دارد وقتي کسي کاري ميکند کامل انجام دهد.( نهج الفصاحة جمله3217)
معراج مؤمن
پیامبر (ص ) : الصلوة ، معراج المؤمن
نماز، معراج مؤمن است .
( کشف الاسرار، ج 2، ص .676 سرالصلوة ، ص 7، اعتقادات مجلسی ، ص 29 )
نماز نور مؤمن
پیامبر (ص ) : الصلوة نور المؤمن
نماز نور مؤمن است .
( شهاب الاخبار، ص .50 نهج الفصاحه ، ص 396 )
نشانه ایمان
پیامبر (ص ) : علم الایمان الصلوة
علامت و نشانه ایمان نمازاست .
( شهاب الاخبار، ص 59 )
نماز ستون دین
پیامبر (ص ) : الصلوة عماد دینکم
نماز، پایه و ستون دین شماست .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 370 )
تقرب به وسیله نماز
امام کاظم (ع ) : افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفة به ، الصلوة
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب
پیدا می کند، نماز است .
( تحت العقول ، ص 455 )
پرچم اسلام
پیامبر (ص ) : علم الاسلام الصلاة
نماز، پرچم اسلام است .
( کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 1887 )
نماز وسیله تقرب مؤمن
پیامبر (ص ) : ان الصلوة قربان المؤمن
همانانماز خواندن وسیله نزدیکی مؤمن به خداست .
( کنز العمال ، حدیث 18907 )
نماز و پایه های دین
امام باقر (ع ) : بنی الاسلام علی خمس : الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة
اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است : نماز، روزه ،زکات ، حج ، ولایت .
( کافی ، ج 2، ص 17 )
اهل بیت (ع) و اقامه نماز
امام حسین (ع ) : “الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاة ” قال : هذه فینا اهل البیت
(در تفسیر آیه ) “کسانی که اگر ما به آنها در زمین قدرت و حکومت دهیم ،
نماز را به پا می دارند” فرمود: این در مورد ماخاندان اهل بیت است .
( بحار الانوار، ج ,24 ص 166 )
نماز آخرین توصیه انبیاء
امام صادق (ع ) : احب الاعمال الی الله - عز وجل - الصلوة و هی اخر وصایا الأنبیاء
نماز، بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی است .
( میزان الحکمة ، ج 5، ص 397 )
جایگاه نماز
پیامبر (ص ) : موضع الصلوة من الدین کموضع الرأس من الجسد
جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است .
( کنز العمال ، ج 7، حدیث 18972 )
سیمای دین
امام علی (ع ) : لکل شی ء وجه و وجه دینکم الصلاة
هر چیز دارای سیماست ، سیمای دین شما نماز است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
وصیت امیرالمؤمنین (ع )
امام علی (ع ) : الله ، الله فی الصلوة ، فانها عموددینکم
خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شماست .
( نهج البلاغه ، نامه ها، ص 47 )
کلید بهشت
پیامبر (ص ) : الصلوة مفتاج الجنة
نماز کلید بهشت است .
( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )
تداوم نماز و انتظار
پیامبر (ص ) : لا یزال العبد فی صلوة ما انتظر الصلوة
بنده مادام که منتظر نماز است در حال نماز است .
( نهج الفصاحه ، ص ,527 حدیث 2538 )
روشنایی چشم پیامبر (ص)
پیامبر (ص ) : قره عینی فی الصلاة
روشنی چشم من در نماز است .
( نهج الفصاحه ، ص ,283 حدیث .1343 بحار الانوار، ج ,82 ص 193 )
نماز و خدمت
امام صادق (ع ) : ان طاعة الله خدمته فی الارض فلیس شی ء من خدمته یعدل الصلاة
پیروی و اطاعت از پروردگار خدمت کردن به او در زمین است وهیچ چیز در خدمت به پروردگار معادل نماز نیست .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 318 )
حقیقت نماز
پیامبر (ص) : مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط، اذا ثبت العمودثبتت الاطناب و الاوتاد و الغشاء، و اذا انکسر العمود لم ینفع وتد و لا طنب و لاغشاء
مثل نماز مانند مثل ستون خیمه است ، هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و میخهاو پرده ها ثابت و سودمند خواهند بود و هرگاه ستون بکشند و در هم فرو ریزد، نه میخ نافع است و نه ریسمان سودی دارد و نه پرده ای اثری خواهد داشت .
( من لایحضره الفقیه ، ج 1، شماره 639 )
بهترین اعمال در قیامت
امام صادق (ع ) : ان افضل الاعمال عند الله یوم القیامة ، الصلوة
همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند، نماز است .
( مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 7 )
نماز، روش پیامبران
پیامبر (ص ) : الصلاة من شرایع الدین ، و فیها مرضاة الرب - عز و جل - فهی منهاج الانبیاء
نماز از سنتهای دین ، و مایه خشنودی پروردگار و راه و روش پیامبران است .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص .22 بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )
نماز، سفره الهی
پیامبر (ص ) : الا ان الصلاة مأدبة الله فی الارض قد هنأهالاهل رحمته فی کل یوم خمس مرات
آگاه باشید نماز سفره گسترده خدا در زمین است که خداوند آن را روزی پنج بار برای اهل رحمتش (افراد شایسته رحمت ) گوارا نموده است .
( مستدرک الوسایل ، ج 1، ص 170 )
ماهیت نماز
پیامبر (ص ) : … لان الصلاة تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر وتمجید و تقدیس و قول و دعوة
چون نماز، تسبیح ، تهلیل ، تکبر، تمجید، تقدیس ،قول ، و دعوت به حق است .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص .22 بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )
نماز، رأس اسلام
پیامبر (ص ) : الصلاة رأس الاسلام
نماز (به منزله ) رأس اسلام است .
( بحار الانوار، ج ,17 ص .127 میزان الحکمه ، ج 5، ص 367 )
آخرین سفارش رسول خدا (ص )
امام صادق (ع ) : علیک بالصلاة ! فان اخر مااوصی به رسول الله و حث علیه الصلاة
بر تو باد به نماز! زیرا آخرین چیزی که رسول خدا (ص ) به آن سفارش نمود (و انسان ) را بر انجام آن تاکید نمود، نماز بود.
( بحار الانور، ج ,84 ص 236 )
فریاد ابلیس از نمازگزار
امام علی (ع ) : ان العبد اذا سجد نادی ابلیس :یا ویله اطاع و عصیت و سجد و ابیت
وقتی که بنده ای سجده کرد، ابلیس فریادمی زند وای بر من ! او اطاعت کرد، ولی من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم .
( بحار الانور، ج ,82 ص 233 )
نماز، بهترین عبادت
امام رضا (ع ) : ان الصلواة افضل العبادة لله
همانا، نماز، بهترین عبادت برای خداست .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50 )
نماز، نیکوترین صورت خلق
امام رضا (ع ) : ان الصلوة احسن صورة خلقها الله
به درستی نماز نیکوترین صورتی است که خدا آن را خلق کرد.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50 )
سفارش اکید برای نماز
امام علی (ع ) : فیما اوصی به امیرالمؤمنین - علیه السلام - عند وفاته : الصلوة ، الصلوة ، الصلوة
در آن چیزی که امیرالمومنین (ع ) هنگام وفات وصیت کرد، این بود: نماز، نماز، نماز.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173 )
ارزش نماز
امام صادق (ع ) : اذا قام المصلی الی الصلاة ، نزلت علیه الرحمة من اعنان السماء الی اعنان الارض و حفت به الملائکة و ناداه ملک لو یعلم هذاالمصلی ما فی الصلاة ما انفتل
هنگامی که انسان به نماز ایستاد، رحمت خدا ازآسمان بر او نازل می شود و ملائکه اطرافش را احاطه می کنند و فرشته ای می گوید: اگراین نمازگزار ارزش نماز را می دانست هیچ گاه از نماز منصرف نمی شد.
( اصول کافی ، ج 3، ص 265 )
علامت عامل دین
امام صادق (ع ) : قال لقمان لابنه : لکل شی ء علامة یعرف بهاو یشهد علیها و ان للدین ثلاث علامات : العلم و الایمان و العمل به ، (الی ان قال ) وللعامل ثلاث علامات الصلوة و الصیام و الزکوة
حضرت لقمان به فرزندانش فرمود:برای هر چیزی علامتی است که به وسیله آن علامت شناخته می شود و به او شهادت داده می شود، به درستی که برای دین سه علامت است : 1- علم ، 2- ایمان ، 3- عمل به ایمان تا آنجا که فرمود: برای عامل به دین سه علامت است : 1-نماز، 2- روزه ، 3- زکات .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )
باقیات صالحات
امام صادق (ع ) : سئلت ابا عبدالله - علیه السلام - عن الباقیات الصالحات ، فقال : هی الصلواة فحافظوا علیها
(ادریس قمی می گوید:) ازامام صادق (ع ) در مورد کارهای نیک ماندگار سؤال کردم ، امام فرمود: آن نماز است ،پس محافظت بر نماز کنید.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 172 )
برتری نماز
امام صادق (ع ) : اما انه لیس شی ء افضل من الحج الا الصلاة
به درستی که هیچ عملی بالاتر از حج نیست ، مگر نماز.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 26 )
نماز، عطیه الهی
امام رضا (ع ) : (الصلوة ) صلة الله للعبد بالرحمة
نمازعطیه و احسانی است از طرف خداوند برای بنده ، که از راه رحمت و عنایت بخشنده است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص 246 )
نماز، نشانه دین
امام علی (ع ) : واقام الصلاة فاتها الملة
بر پا داشتن نماز، نشانه اصلی دین است .
( نهج البلاغه ، خطبه 110 )
اولین سؤال از انسان
پیامبر (ص ) : اول ما یسالون عنه الصلوات الخمس
اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .
( کنز العال ، ج 7، حدیث 18859 )
نور نماز
پیامبر (ص ) : الصلاة نور
نماز، روشنی است .
( میزان الحکمه ، ج ,10 ص 234 )
زیادی خواب ، سبب قلت نماز
حضرت عیسی (ع ) : یا بنی اسرائیل لا تکثرواالاکل فانه من اکثر الاکل اکثر النوم و من اکثر النوم اقل الصلاة و من اقل الصلاة کتب من الغافلین
ای بنی اسرائیل در خوردن زیاده روی نکنید، همانا محصول زیادخوردن بسیار خوابیدن است و هر کس بسیار بخوابد، نماز و عبادتش کم خواهد بود وآنگاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد.
( تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ص 38 )
تاثیر زیاد سجده کردن
پیامبر (ص ) : ادع الله ان یدخلنی الجنة ، فقال :اعنی بکثرة السجود
مردی به حضور پیامبر اسلام (ص ) آمد و عرض کرد: دعا کن خدامرا به
بهشت داخل کند، فرمود: مرا با زیادی سجده کردن همراهی کن .
( وسائل الشیعه ، ج ,30 ص 30 )
دور کعت نماز و بخشش گناهان
امام صادق (ع ) : من صلی رکعتین یعلم مایقول فیهما انصرف و لیس بینه و بین الله - عز وجل - ذنب الا غفره له
هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، در حالی که میان اوو میان خدای عز و جل گناهی نیست ، مگر اینکه خداوند برای او می بخشاید.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .240 اصول وافی ، ج 2، ص 100 )
وسیله سنجش
پیامبر (ص ) : الصلواة میزان
نماز وسیله سنجش است .
( پرتوی از اسرار نماز، ص 80 )
نماز در سفر
امام علی (ع ) :لایخرج فی سفر یخاف فیه علی دینه و صلاته
درسفری که می ترسید بر دینتان و نمازتان خارج نشوید.
( بحار الانوار، ج ,10 ص .108 میزان الحکمه ، ج 4، ص 475 )
چهار نیاز شیعه
امام کاظم (ع ) : لاتستغنی شیعتتا عن اربع : خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر ابی عبدالله -علیه السلام -
پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند:1- سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2- انگشتری که در انگشت باشد.3- مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4- و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین (ع ).
( تهذیب الاحکام ، ج 6، ص 75 )
امتحان شیعه از طریق نماز
امام صادق (ع ) : امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عندمواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند سرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا والی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها
شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:1- اهمیت به اوقات نماز، که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟2 - حفظ اسرار، یعنی در حفظ اسرار و مسائل محرمانه کوشا هستند یا خیر؟3 - و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خودبرای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را می گیرند یا خیر؟
( خصال صدوق ، ج 1، ص 103 )
جایگاه والای نماز
امام علی (ع ) : ا اهمنی ذب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین ، و اسال الله العافیة
از آن گناه پروایی ندارم که پس از آن فرصت یابم دو رکعت نماز گزارم و ازخدا عافیت و سلامتی بطلبم .
( نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1230 )
نماز نگهبان الهی
امام صادق (ع ) : ان الصلوة حجزة الله فی الارض
همانانماز نگهبان الهی در زمین است .
( بحار الانور، ج ,78 ص 199 )
محبوبترین اعمال
پیامبر (ص ) : ان احب الاعمال الی الله - عزوجل - الصلاة و البر و الجهاد
همانا، محبوبترین اعمال در نزد خداوند: نماز، نیکی کردن و جهاددر راه خداست .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 27 )
نماز مستحبی در خفا
پیامبر (ص ) :صلاة الرجل تطوعا حیث لایراه الناس تعدل صلاته علی اعین الناس خمسا و عشرین
نماز مرد که داوطلبانه و مستحبی درجایی که مردم او را نبینند به جا آورد، برابر بیست و پنج نماز است که در برابرچشم مردم انجام دهد.
( نهج الفصاحه ، م ,1848 ص 391 )
عامل علو درجه
پیامبر (ص ) : بالصلاة یبلغ العبد الی الدرجة العلیاء لان الصلاة تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر و تمجید و تقدیس و قول و دعوة
به وسیله نماز بنده به درجه عالی و مقام والا می رسد، زیرا نماز تسبیح و تهلیل و تحمید وتکبیر و تمجید و تقدیس الهی است ، نماز قول حق و دعوت به سوی حق می باشد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص .232 جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 22 )
خواب با علم
پیامبر (ص ) :نوم علی علم خیر من صلاة علی جهل
خواب باعلم بهتر از نماز با جهل است .
( نهج الفصاحه ، م ,3140 ص 633 )
اجر نماز، پس از مرگ
پیامبر (ص) : الصلاة انس فی قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر
نماز مونس (نمازگزار) در قبر، فراش نیکو در زیرش ،و پاسخ نمازگزار برای نکیر و منکر می باشد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )
زاد و توشه مؤمن
پیامبر (ص ) :الصلاة زاد للمؤمن من الدنیا الی الاخرة
نماز زاد و توشه مؤمن در دنیا برای آخرت می باشد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )
عوامل رستگاری
امام صادق (ع ) : المنجیات : اطعام الطعام و افشاء السلام والصلاة باللیل و الناس نیام
عوامل رستگاری : اطعام کردن ، آشکارا سلام کردن ، نمازشب خواندن در
حالی که مردم آرمیده اند.
( محاسن البرقی ، ص 387 )
موجب اجابت دعا
پیامبر (ص ) : الصلاة اجابة للدعاء و قبول للاعمال
نمازموجب اجابت دعا و قبولی اعمال است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 1 )
سلاح مؤمن
پیامبر (ص ) : الصلاة سلاح علی الکافر
نماز سلاح مؤمن علیه کافراست .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 56و 231 )
نماز وسیله تقرب به خدا
امام علی (ع ) : الصلوة قربان کل تقی
نمازخواندن وسیله نزدیکی به خدا است برای هر شخص پرهیزکار.
( میزان الحکمه ، ج 5،ص ,367 بحار الانوار، ج ,10 ص .99 من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص ,56 ح 16 )
نماز، شست و شو در چشمه زلال
پیامبر (ص ) : مثل الصوات الخمس کمثل نهرجار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذالک من الدنس
نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند.
( کنز العمال ، ج 7، ص ,291 حدیث 18931 )
نگاه شیطان بر نمازگزار
امام علی (ع ) :اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاء
هنگامی که کسی به نماز برمی خیزد، شیطان می آید و به نظر حسادت به او نگاه می کند، زیرا می بیند که رحمت خدا او را فرا گرفته است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 207 )
برکات نماز
امام علی (ع ) :ان الانسان اذا کان فی الصلاة ، فان جسده وثیابه و کل شی ء حوله یسبح
هنگامی که انسان در حال نماز است ، اندام و جامه اوو هر چه پیرامون اوست ، خدا را تسبیح می گویند.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .377بحار الانوار، ج ,82ص .213 علل الشرایع ، ج 1، ص 237 )
سیاه شدن چهره شیطان
پیامبر (ص ) : الصلوة تسود وجه الشیطان
نماز چهره شیطان را سیاه می کند.
( نهج الفصاحه ، ص 396 )
نماز، دژ محکم در مقابل شیطان
امام علی (ع ) : الصلوة حصن من سطوات الشیطان
نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
( غررالحکم ، ص .56 میزان الحکمة ، ج 5، ص 367 )
سازندگی نماز
پیامبر (ص ) : لاصلوة لمن یطع الصلوة ، و طاعه الصلوة ان تنهی عن الفحشاء و المنکر
کسی که مطیع نماز نباشد، نمازش کامل نیست و اطاعت ازنماز همان دوری از فحشاء و منکر است . (نمازی نیست برای کسی که اطاعت و پیروی از نماز نکند. سپس پیامبر (ص ) می افزاید: طاعت و پیروی از نماز به این است که نماز
او را از فحشاء و منکرات وزشتیها باز دارد.)
( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )
کمک ملائکه به نمازگزار هنگام مرگ
امام صادق (ع ) : ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الله و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظمیة
همانا “ملک الموت ” شیطان را در دم مرگ از کسی که حافظ نماز است ، دور می کند و شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت رسول خدا (ص ) رادر هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند (توفیق شهادتین پیدا می کند).
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19 )
گناه زدایی نماز
امام علی (ع ) : و انها لتحت الذنوب حت الورق
نمازگناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد.
( نهج البلاغه ، خطبه 199 )
پاداش نماز
پیامبر (ص ) : قال الله تعالی : افترضت علی امتک خمس صلوات و عهدت عندی عهدا انه من حافظ علیهن لوقتهن ادخلته الجنة و من لم یحافظعلیهن فلا عهد له عندی
خداوند متعال فرمود: نمازهای پنج گانه را بر امت توواجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد، اورا به بهشت داخل نمایم ، و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم .
( کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 18872 )
راهیابی به درگاه خداوند
پیامبر (ص ) : ا اباذر! مادمت فی الصلاة فانک تقرع باب الملک الجبار و من یکثر قرع باب الملک فانه یفتح له
ای ابوذر! تاهنگامی که در نماز هستی درب خانه ملک جبار را می کوبی ، و هر کس درب خانه ملک را بسیار بکوبد، به رویش باز می شود.
( بحار الانوار، ج ,77 ص .80 میزان الحکمة ، ج 5، ص 377 )
نماز، عامل شکست شیطان
امام مهدی (ع ) : ما ارغم انف الشیطان بشی ء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشیطان
هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد و او را خوار نمی کند، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال .
( بحار الانوار، ج ,53 ص 182 )
نماز رحمت الهی
امام علی (ع ) : لو یعلم المصلی ما یغشاه من الرحمة لمارفع رأسه من السجود
اگر نماز گزار بداند که چقدر از رحمت (خداوند تعالی ) او رافرا گرفته است ، سرش را از سجده بر نمی دارد.
( غرر الحکم ، ص 261 )
نماز، عامل دوری شیطان
پیامبر (ص ) : لا یزال الشیطان یرعب من بنی ادم حافظ علی الصلوات الخمس فاذا ضیعهن تجرء علیه و اوقعه فی العظائم
شیطان پیوسته از فرزندان آدم در وحشت و هراس است تا آنگاه که نمازهایش را به دقت و با شرایطو آداب می خواند. پس اگر نماز را ضایع نموده (و در وقت مقرر آن به جا نیاورد)، شیطان بر او چیره می شود و او را در گناهان کبیره می اندازد و وی راگرفتارمی کند.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 202 )
نماز و باران رحمت
امام علی (ع ) : الصلوة تنزل الرحمة
نماز رحمت الهی را نازل می کند.
( غرر الحکم ، ص .52 میزان الحکمة ، ج 5، ص 367 )
اعمال ، تابع نماز
امام علی (ع ) :و اعلم ان کل شی ء من عملک تبع لصلاتک
بدان که تمام اعمالت تابع نمازت خواهند بود.
( نهج البلاغه ، نامه 27 )
بی بهره از نماز
پیامبر (ص ) : من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم تزده من الله الا بعدا
هر کس که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص .198 شهاب الاخبار، ص 215 )
کبر زدایی نماز
حضرت فاطمه زهرا (س ) : (جعل الله ) الصلاة تنزیها لکم عن الکبر
خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خود پسندی مقرر فرمود.
( اعیان الشیعه ، ج 1، ص 316 )
نماز، خانه اخلاص
امام باقر (ع ) : الصلاة بیت الاخلاص
نماز (حقیقی وکامل ) جایگاه و خانه اخلاص است .
( میزان الحکمة ، ج 5، ص .375 بحار الانوار، ج ,78 ص 183 )
نجوای نمازگزار
حدیث قدسی : یقول الله تعالی : المصلی یناجینی
نمازگزار(هنگام خواندن نماز با من ) نجوا می کند.
( کلمة الله ، ص 255 )
نماز و شست و شوی گناهان
پیامبر (ص ) :لو کان علی باب دار احدکم نهر واغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسده من الدرن شی ء؟ قلت : لا. قال :فان مثل الصلاة کمثل النهر الجاری کلما صلی صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب
- اگر باشد در کنار خانه شما نهری و در آن روز پنج نوبت خود را شست و شو دهید،آیا در بدن شما چیزی از آلودگیها می ماند؟- هرگز! (انسان از آلودگی پاک می شود).- نماز نیز مثل نهر جاری و روانی است که هرگاه بر پا می شود گناهان را می شوید وازبین می برد.
( وسائل الشیعه ، ج 2، ص 7 )
نماز، وسیله شفا
پیامبر (ص ) : قم فصل فان فی الصلوة شفاء
بر خیز نمازبه جا آور! پس همانا در نماز شفا است .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 28 )
کفاره گناه
پیامبر (ص ) : الصلوة کفارة الخطایا ثم قرأ: “ان الحسنات یذهبن السیئات “
نماز کفاره گناهان می باشد. سپس آن حضرت این آیه را خواند که :"حسنات سیئات را از بین می برد“.
( تفسیر ابوالفتوح رازی ، ج 1، ص 248 )
تأثیر دو رکعت نماز مقبول
امام صادق (ع ) : من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه
اگر خداوند از کسی دو رکعت نمازش را قبول کند، او را عذاب نمی کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 22 )
وسیله راندن شیطان
امام علی (ع ) :الصلوة حصن الرحمن و مدحرة الشیطان
نماز قلعه خدای بسیار مهربان ، و وسیله ای برای دور کردن شیطان است .
( غرر الحکم ، ج 2، ص ,166 چاپ دانشگاه )
نورانیت منزل
پیامبر (ص ) : نوروا منازلکم بالصلاة و قرائة القران
به خانه هایتان با خواندن نماز، و قرائت قرآن ، نورانیت ببخشید.
( کنز العمال ، ج ,15 ص ,392 حدیث 41518 )
نماز وسیله خاموشی آتشها
پیامبر (ص ) : ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس : ایها الناس ! قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم
هیچ نمازی نیست مگر این که چون وقت آن فرا می رسد فرشته ای درپیش روی مردمان ندا می کند: ای مردم ! برخیزید به سوی آتشی که بر پشت خودافروخته اید، تا آن را با نماز خویش خاموش کنید.
( محجة البیضاء، ج 1، ص 339 )
مونس نمازگزار در قبر
پیامبر (ص ) : ان الصلاة تأتی الی المیت فی قبره بصورة شخص انور اللون یونسه فی قبره و یدفع عنه اهوال البرزخ
نماز به صورت انسانی سفید چهره وارد قبر میت شده و با او انس می گیرد و وحشتهای برزخ را از اوبرطرف می کند.
( لآلی الاخبار، ج 4، ص 1. الحکم الزاهره ، ص 283 )
تأثیر انتظار نماز
امام صادق (ع ) : من اقام فی مسجد بعد صلوته انتظارللصلوة فهو ضیف الله و حق علی الله ان یکرم ضیفه
کسی که بعد از هر نماز درمسجد بایستد، در حالی که انتظار نماز بعدی را می کشد، پس او مهمان خداست ، و برخداست که مهمانش را اکرام کند.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 78 )
شهادت زمین در قیامت
پیامبر (ص ) : ما من رجل یجعل جبهته فی بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة
هر انسانی که پیشانی خود را برای سجده بر قطعه ای از زمین بگذارد، آن زمین
در روز قیامت به نفع او شهادت خواهد داد.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .474 مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175 )
نماز، وسیله تقرب بنده
امام رضا (ع ) : (الصلوة ) طلب الوصال الی الله من العبد
(نماز) مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )
رفع بلا به وسیله نماز گزار
امام صادق (ع ) :ان الله یدفع بمن یصلی من شیعتنا عمن لا یصلی من شیعتنا و لو اجمعوا علی ترک الصلوة لهلکوا
همانا خداوندبه وسیله شیعیانی که نماز به جا می آورند، از شیعیان بی نماز (بلا) را دفع می کند،ولی اگر همه تارک نماز بودند، هر آینه همه هلاک می شدند.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184 )
نماز ناظر بر اعمال
پیامبر (ص ) :
الصلوة تنظر و لا تنظر بها
برای نمازباید انتظار کشید ولی نماز را معطل کار دیگر نباید کرد.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )
توجه خدا به نمازگزار
پیامبر (ص ) :
اذا اقام العبد المؤمن فی صلاته نظرالله - عز و جل - الیه
وقتی که بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به اونظر می کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 21 )
نماز، مانع عذاب
پیامبر (ص ) :
کنا عند رسول الله - صلی الله علیه واله - یوما، فقال : رایت البارحة عجایب
فقلنا: یا رسول الله و ما رأیت حدثنابه فداک انفسنا و اهلونا و اولادنا (الی ان
قال …) قال - صلی الله علیه و اله -و رایت رجلا من امتی قد احتوشته
ملائکة العذاب فجائته صلوته فمنعته منه
عبدالرحمن بن سمره گفت : روزی خدمت رسول گرامی اسلام (ص ) بودم ،
حضرت فرمودند:من دیشب عجایبی دیدم . عرض کردم : یا رسول الله ! چه
دیدید؟ برای ما بیان بفرمایید، جان و اهل و اولاد ما فدای تو باد! حضرت
فرمودند: دیدم مردی از امت مرا که ملائکه عذاب او را محاصره کرده بودند
در این حال نمازش آمد و مانع ازعذابش شد.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )
نماز موجب بخشش گناهان
امام علی (ع ) :
ما اهمنی ذنب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین و اسأل الله العافیة
گناهی که پس از ارتکاب آن فرصت یافته ام که دو رکعت نماز بخوانم و از
خدای بزرگ آمرزش بخواهم مرا غمگین نساخته است .
( نهج البلاغه کلمات قصار، 299 )
تقرب به وسیله نماز
امام علی (ع ) : تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها، واستکثروا منه ، و تقربوا بها فانها کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا
امر نماز رامراعات کنید و آن را محافظت نمایید و بسیار به جا آورید و با آن به خدا تقرب جویید، زیرا نماز “فریضه ای است که بر مومنین نوشته شده و وقت آن تعیین گردیده است “.
( نهج البلاغه ، خطبه 199 )
عامل ورود بهشت نماز واقعی است
امام صادق (ع ) :ان ربکم لرحیم یشکرالقلیل ، ان العبد لیصلی الرکعتین یرید بها وجه الله فیدخله الله به الجنة
هماناپروردگار شما مهربان است ، عمل کم را تقدیر می کند، هر آینه انسان دو رکعت نمازمحض خدا به جای آورد، خداوند به سبب آن نماز، او را وارد بهشت می کند.
( مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 316 )
ملاقات پروردگار
امام صادق (ع ) :هذه الصلوات الخمس المفروضات من أقامهن و حافظ علی مواقیتهن لقی الله یوم القیامة
کسی که این نمازهای پنج گانه را به پا دارد و محافظت از اوقات آن نماید، پروردگار را روز قیامت ملاقات می کند.
( ثواب الاعمال ، ص 70 )
تمسک و استعانت از نماز
امام صادق (ع ) :کان علی - علیه السلام - اذااماله امر فزع قام الی الصلاة ثم تلا هذه الایة “واستعینوا بالصبر والصلاة “
شیوه علی (ع ) چنان بود که چون مشکل مهمی برای او پیش می آمد، به نماز می ایستاد و این آیه را می خواند: “… واستعینوا بالصبر و الصلاة “.
( تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )
طالب خشنودی خدا
پیامبر (ص ) :لیست الصلاة قیامک وقعودک ، انما الصلاة اخلاصک و ان ترید بها الله وحده
نماز برخاستن و نشستن تو نیست ، جز این نیست که نماز خالص قرار دادن توست و این که به آن خشنودی تنها خدا را بخواهی .
( اصول وافی ، ج 2، ص .109 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 325 )
نماز و برطرف شدن اندوه
امام صادق (ع ) : ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعو الله فیهما، اما سمعت الله تعالی یقول : “واستعینوا بالصبر و الصلاة “
چه مانعی دارد که چون یکی از شماغم و اندوهی از غمهای دنیا بر او درآمد، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود خدا را بخواند. مگر نشنیده ای که خدا می فرماید:"واستعینوا بالصبر و الصلاة “.
( مجمع البیان ، ج 1، ص .100 وسائل الشیعه ، ج 5، ص 263 )
توجه ملک الموت به نمازگزار
امام باقر (ع ) : ان ملک الموت قال لرسول الله - صلی الله علیه و اله - : ما من اهل بیت مدر و لا شعر فی بر و لا بحر الا وانا اتصفحهم فی کل یوم خمس مرات عند مواقیت الصلاة
همانا، ملک الموت به رسول خدا (ص ) گفت : هیچ اهل خانه ای و صاحب جامه ای در خشکی و دریا نیست ، مگراین که من در هر روز پنج بار هنگام نماز از آنها می گذرم .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 )
نماز همراه زکات ، باعث تقرب
امام علی (ع ) : ان الزکاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام
همانا زکات همراه نماز مایه تقرب مسلمانان به خداوند است .
( نهج البلاغه ، ص 199 )
نشانه قبولی نماز
امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه
هرکس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته به همان اندازه نمازش قبول شده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )
رهایی از گرما، با نماز
پیامبر (ص ) : اذا اشتد الحر فابردوا بالصلاة فان الحر من فیح جهنم
هر وقت گرما و شدت آن بر شما سخت گرفت ، توسطنماز آن راخنک کنید، زیرا گرما و حرارت از جوشش جهنم است .
( بحار الانوار، ج ,80 ص 15 )
التجا به نماز در سختیها
پیامبر (ص ) : اذا حزنه امر فزع الی الصلاة
شیوه رسول خدا (ص ) چنان بود که چنانچه مشکلی برای او پیش می آمد، به
نماز پناه می برد و از آن استعانت می جست .
( تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )
جبران ناراحتی با نماز
ابوعبدالله (ع ) :کان علی - علیه السلام - اذا هاله شی ء، فزع الی الصلاة ، ثم تلی هذه الآیة “واستعینوا بالصبر و الصلاة “
هنگامی که برای امیرالمؤمنین (ع ) مشکلی پیش می آمد، به نماز پناه می برد (ناراختی خود را به طریق نماز جبران می کرد) و آیه “واستعینوا بالصبر و الصلاة ” را تلاوت می نمود.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 263 )
استقبال خدا از نمازگزار
امام باقر (ع ) : اذا استقبل المصلی القبلة استقبل الرحمن بوجهه
آنگاه که نمازگزار رو به قبله نماید، خداوند رحمان به صورتش رو می آورد.
( اصول وافی ، ج 2، ص 58 )
عبور از صراط
پیامبر (ص ) :الصلاة جواز علی الصراط
نماز جواز عبور ازصراط است .
( بحار الانوار، ج ,98 ص 168 )
اثر کار نیک برای میت
امام صادق (ع ) :یدخل علی المیت فی قبره الصلاة و الصوم و الحج و الصدقة و البر و الدعاء، و یکتب اجره للذی یفعله و للمیت
نماز و روزه و صدقه و نیکی و دعا برای میت در قبر او داخل می شود، و اجر و پاداش این امور برای میت و آن کسی که آن را انجام می دهد، نوشته می شود.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 62 )
نماز پاسدار انسان
امام علی (ع ) :و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات
و از اینجاست که خداوند با نمازها و زکاتها و سختکوشی درنماز، از بندگان با ایمانش پاسداری می کند.
( نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 798 )
حایل آتش دوزخ
پیامبر (ص ) : و تکون صلاة العبد عند المحشر تاجا علی رأسه و نورا علی وجهه و لباسا علی بدنه و سترا بینه و بین النار
نماز بنده در محشرتاجی است بر سر او، و موجب نورانیت صورتش ، لباس
برای بدن وی ، و ساتر و حایل بین او و آتش جهنم است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )
شفیع نمازگزار
پیامبر (ص ) :الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت
نمازشفیع نمازگزار در نزد ملک الموت است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )
نماز محبوب پارسایان
امام علی (ع ) : الصلاة قربان کل تقی ، و الحج جهاد کل ضعیف ، و لکل شی ء زکاة و زکاة البدن الصیام ، و جهاد المرأة حسن التبعل
نمازوسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسایی به خداست ، و حج ، جهاد افراد ناتوان است .هر چیزی زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن ، روزه گرفتن است . جهاد زن هم خوب شوهرداری کردن می باشد.
( نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1152 )
اجر نماز
پیامبر (ص ) : الصلاة … مفتاحا للجنة و مهورا لحورالعین و ثمناللجنة
نماز موجب فتح و گشایش ابواب جنت برای او می باشد و مهریه حورالعین وثمن و بهای بهشت است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )
حق نماز را چه کسانی می شناسند؟
امام علی (ع ) :و قد عرف حقها (الصلوة )رجال من المؤمنین الذین لا تشغلهم عنها زینة متاع ،و لا قرة عین من ولد و لا مال ،یقول الله سبحانه : “رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاة وایتاء الزکوة “
حق نماز را مؤمنین شناخته اند که نه زینت های دنیا، نه نور چشمی هااز فرزند و نه مال ، آنان را از عبادت پروردگارشان باز نمی دارد، زیرا که خداوندسبحان می گوید: “مردانی هستند که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد“.
( نهج البلاغه ، خطبه 199 )
تأثیر قنوت و سجده طولانی
امام علی (ع ) : طول القنوت و السجود ینجی من عذاب النار
قنوت و سجده طولانی در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات می دهد.
( تصنیف غرر الحکم ، ص ,175 حدیث 3353 )
تأثیر سلام نماز
امام حسن عسکری (ع ) :فاذا سلم من صلاته ، سلم الله علیه وسلم علیه ملائکته
پس زمانی که بنده نمازش را سلام داد، خداوند و ملائکه بر اوسلام می فرستند.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 221 )
ارزش نماز واجب
امام صادق (ع ) :صلاة فریضة ، خیر من عشرین حجة …
نمازواجب بهتر از بیست حج مستحبی است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص .339 بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
طلب عبادت
امام حسن (ع ) : ان من طلب العبادة تزکی لها و اذا اضرت النوافل بالفریضة فارفضوها
هر کس طلب عبادت دارد، دل را برای آن پاک می کند،و هرگاه نمازهای مستحبی به نمازهای واجب ضرر رسانید (باعث آسیب رسانی به یکی از صفات و ابعاد نمازهای واجب شد) نمازهای مستحبی را ترک کنید.
( تحف العقول ، ص 267 )
نمازهای واجب یومیه
امام باقر (ع ) : عما فرض الله - عز و جل - من الصلاة ؟ فقال : خمس صلوات فی اللیل و النهار
زراره می گوید: از حضرت امام باقر(ع ) سؤال کردم که خداوند عز و جل چه مقدار نماز را واجب کرد؟ آن حضرت فرمودند:پنج نماز را واجب کرد.
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 205 )
سؤال از نمازهای پنج گانه
امام صادق (ع ) : اذا لقیت الله بالصلوات الخمس المفروضات لم یسألک عما سوی ذلک
هنگامی که خداوند را با نمازهای پنج گانه واجب ملاقات کردی ، سؤال از شما نمی شود، مگر از نمازهای پنج گانه .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 5 )
نشانه شیعه بودن
امام صادق (ع ) : شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة و اصحاب الاحدی و خمسین رکعة فی الیوم واللیلة
شیعیان ما اهل تقوی و پاکدامنی و کوشش و جدیت اند و مردمی باوفا وامین اند و اهل زهد و عبادتند و کسانی هستند که در شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند.
( بحار الانوار، ج ,68 ص 167 )
افضل واجبات
امام رضا (ع ) : اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - عزو جل - الصلوة الخمس
بدان که افضل واجبات بعد از معرفت خدای عز و جل نمازپنج گانه است .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175 )
نخستین عمل واجب
پیامبر (ص ) : اول ما افترض الله علی أمتی ، الصلوات الخمس
اولین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد، نمازهای پنج گانه است .
( کنز العمال ، ج 7، حدیث 18851 )
وجوب نماز
امام صادق (ع ) : ان الله فرض الزکوة کما فرض الصلاة
خدازکات را واجب کرد، همان طور که نماز را واجب کرد.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 3 )
شرط قبولی نماز نافله
امام باقر (ع ) : انما تقبل النافلة بعد قبول الفریضة
همانا، نماز مستحبی زمانی مورد قبول است که نماز واجب مورد قبول واقع شود.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 20 )
نشانه های مؤمن
امام حسن عسکری (ع ) : علامات المؤمن خمس ، صلاة الخمسین ، وزیارة الاربعین و التختم فی الیمین ، و
تعفیر الجبین و الجهر “بسم الله الرحمن الرحیم “.
علایم و نشانه های مؤمن پنج چیز است :1- خواندن 51رکعت نماز در شبانه روز ( 17 رکعت نماز واجب و 34رکعت نافله ).2- زیارت اربعین امام حسین (ع ).3- انگشتر به دست راست کردن .4- پیشانی بر خاک نهادن .5- بلند گفتن “بسم الله الرحمن الرحیم ” درنمازها.
( وسائل الشیعه ، ج ,10ص 373 )
حاجت خواستن بعد از نماز
امام صادق (ع ) : ان الله - عز و جل - فرض علیکم الصلوات فی احب الاوقات الیه ، فاسئلواالله حوائجکم عقیب فرائضکم
به درستی که خداوند نمازهای واجب را در محبوبترین اوقات واجب کرد، پس حاجات خودرا بعد از نمازهایتان بخواهید.
( بحار الانوار، ج ,85 ص 324 )
عابدترین مردم
معصوم (ع ) : سمعته - علیه السلام - یقول : قال الرب تعالی :اذا صلیت ما افترضت علیک فانت اعبد الناس
ابی حمزه گفت : از امام (ع )شنیدم که فرمود: خداوند می فرماید: آن وقتی که نمازی را که بر تو واجب کردم ، به جا آوردی ، پس عابدترین مردم هستی .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )
تربت امام حسین (ع )
امام صادق (ع ) : السجود علی تربة الحسین - علیه السلام - یخرق الحجب السبع
سجده بر تربت امام حسین (ع ) هفت پرده و مانع را می شکافد.
( بحار الانوار، ج ,101 ص 135 )
طهارت
امام صادق (ع ) : لا صلوة الا بطهور
نماز درست نیست ، مگر باطهارت (وضو، غسل ، تیمم ).
( وسائل الشیعه ، ج 1، ص 261 )
مسواک با هر نماز
پیامبر (ص ) : لو لا ان اشق علی امتی ، لأمرتهم بالسواک مع کل صلوة
اگر بر امت من سخت و دشوار نبود، هر آینه به آنها دستور می دادم که با هر نماز مسواک بزنند.
( میزان الحکمه ، ج 4، ص 597 )
نماز و عطر
امام صادق (ع ) : رکعتان یصلیها المتعطر، افضل من سبعین رکعة یصلیها غیر متعطر
دو رکعت نماز با عطر بهتر است از هفتاد رکعت نماز کسی که عطر نزده است .
( مکارم الاخلاق ، ص 42 )
نماز و مسواک
پیامبر (ص ) : رکعتین بسواک ، احب الی الله - عز و جل -من سبعین رکعة بغیر سواک
دو رکعت نماز با دندانهای مسواک زده ، نزد خداوند ازهفتاد رکعت نماز بدون مسواک بهتر است .
( سفینة البحار، ج 1، ص 675 )
انتظار بعد نماز
پیامبر (ص ) :انتظار الصلوة بعد الصلوة کنز من کنوزالجنة
انتظار کشیدن از نماز تا نماز دیگر، گنجی است از گنجهای بهشت .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 78 )
قنوت طولانی
پیامبر (ص ) : اطولکم قنوتا فی دار الدنیا اطولکم راحة یوم القیامة فی الموقف
هر کسی از شما قنوتش در این دنیا طولانی تر باشد، در آخرت در موقف
محشر راحتی او بیشتر خواهد بود.
( ثواب الاعمال ، ص 59 )
لباس تمیز برای نماز
امام علی (ع ) : النظیف من الثیاب یذهب الهم والحزن و هو طهور للصلاة
لباس تمیز غم و ناراحتی را برطرف کرده و آن لباس پاک (مناسب ) نماز است .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 346 )
سلام بر نمازگزار
امام صادق (ع ) : اذا دخلت المسجد و القوم یصلون فلا تسلم علیهم و سلم علی النبی - صلی الله علیه و اله - ثم اقبل علی صلاتک و اذا دخلت علی قوم جلوس یتحدثون فسلم علیهم
هنگامی که داخل مسجد شدی و زمانی که مردم مشغول نماز هستند، بر آنها سلام نکن ، بلکه بر رسول خدا (ص ) سلام کن و مشغول نمازشو، ولی وقتی وارد بر گروهی شدی که مشغول صحبت هستند، بر آنها سلام کن .
( بحار الانوار، ج ,76 ص 8 )
لباس دارای تصویر
امام صادق (ع ) : انه کره ان یصلی و علیه ثوب فیه تماثیل
از امام صادق (ع ) روایت شده است که آن حضرت کراهت داشت از این که با لباسی که در آن تصویری هست نماز بخواند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 317 )
نماز کامل همراه با صلوات
امام صادق (ع ) : ان من تمام الصوم اعطاءالزکوة (لفطرة ) کما ان الصلاة علی النبی - صلی الله علیه و اله و سلم - من تمام الصلاة
همانا پرداخت زکات فطره (در آخر ماه رمضان ) مایه تمامیت روزه می باشد،چنان که صلوات بر محمد (و آل او) باعث تمامیت نماز است (یعنی نماز با صلوات و روزه با زکات فطره کامل می شود).
( وسائل الشیعه ، ج 6، ص 221 )
کلید نماز
پیامبر (ص ) :الوضوء مفتاح الصلاة
وضو کلید و وسیله افتتاح نماز است .
( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )
نماز در مکانهای مقدس
پیامبر (ص ) :جعلت لی الارض مسجدا و طهورا
همانا زمین برای من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است .
( وسائل الشیعه ، ج 3،ص 593 )
نماز کامل با پرداخت زکات
پیامبر (ص ) : لا تتم صلاة الا بزکوة
نماز کسی کامل نمی شود مگر با پرداخت زکات .
( بحار الانوار، ج ,96 ص 29 )
بی احترامی به نماز
امام علی (ع ) : من لم یأخذ اهبة الصلوة قبل وقتها فماوقرها
کسی که قبل از نماز خود را برای اقامه نماز آماده نکند، به نمازبی احترامی نموده است .
( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ,20 باب ,768 ص 329 )
خواب قبل از نماز عشا
امام صادق (ع ) : قال رسول الله - صلی الله علیه واله - : لما اسری بی الی السماء مضیت باقوام ترضخ رؤسهم بالصخر، فقلت : من هؤلاءیا جبرئیل ؟ فقال : هؤلاء الذین ینامون عن صلاة العشاء
از امام صادق (ع ) نقل شده که پیامبر خدا (ص ) فرمود: آنگاه که مرا به آسمان بردند، به جماعتی گذشتم سرهای آنهابا سنگ کوفته می شد، گفتم ای جبریل اینها کیانند؟ گفت : اینها آنانند که قبل ازخواندن نماز عشاء می خوابند.
( بحار الانوار، ج 2، ص 213 )
قبله
امام صادق (ع ) : اذا استقبلت القبلة فانس من الدنیا و ما فیها والخلق و ما هم فیه و استفرغ قلبک عن کل شاغل یشغلک عن الله
هنگامی که برای نماز به جانب قبله ایستادی ، دنیا و آنچه در آن است را فراموش کن و قلب خود رااز هر گونه سرگرم کننده ای که تو را از خدا باز دارد، فارغ ساز.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 396 )
قرائت صد آیه در نماز
امام صادق (ع ) : من قرأ مائة ایة یصلی بها فی لیلة کتب الله - عز و جل - له بها قنوت لیلة
هر کس در یک شب یکصد آیه از قرآن را در نمازی بخواند، خدا به این وسیله برای او عبادت سراسر شب بنویسد.
( الکافی ، ج 2، ص 445 )
تلاوت قرآن در نماز
امام حسین (ع ) : من قرأ ایة من کتاب الله - عز و جل - فی صلاته قائما یکتب له بکل حرف مائة حسنة
کسی که آیه ای از قرآن را ایستاده در نماز خود بخواند، به هر حرفی صد حسنه برای او نوشته می شود.
( الکافی ، ج 2، ص 447 )
قرائت قرآن در نماز
پیامبر (ص ) :قراءة القران فی الصلاة افضل من قراءة القران فی غیرالصلاة
قرائت قرآن در نماز افضل است از غیر نماز.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 292 )
رکوع و سجود طولانی
امام صادق (ع ) : و علیکم بطول الرکوع و السجود فان احدکم اذا طال الرکوع و السجود یهتف ابلیس من خلفه ، فقال یا ویلتاه ! اطاعوا وعصیت و سجدوا و ابیت
بر شما باد به طول رکوع و سجده ، که هرگاه یکی از شمارکوع و سجودش طول بکشد شیطان به دنبال او فریاد می زند: وای بر من ! او اطاعت کردو من معصیت کردم او سجده کرد و من سر باز زدم .
( بحار الانوار، ج ,78 ص .199 مواعظ العددیه ، ص 242 )
سجده
امام علی (ع ) :لو یعلم المصلی ما یغشاه من جلال الله ما سره ان یرفع رأسه من السجود
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهی است ، هرگز راضی نمی شود که سر از سجده بردارد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 207. میزان الحکمه ، ج 5، ص 379 )
حق سجود
امام صادق (ع ) : ما خسر و الله من اتی بحقیقة السجود و لو کان فی العمر مرة واحدة
به خدا قسم کسی که حق سجود را به جای آورد و سجده حقیقی کند به هیچ عنوان زیان متوجه او نشود، اگر چه در تمام مدت عمر چنین سجودی را یک بار به جای آورد.
( بحار الانوار، ج ,85 ص 136 )
سجده نزدیکترین حالت
امام صادق (ع ) :اقرب ما یکون العبد الی الله -عز و جل - و هو ساجد، قال الله - عز وجل - : “و اسجد و اقترب “
نزدیکترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتی است که در سجده است خداوندفرمود: سجده کن وتقرب جوی “.
( روضة المتقین ، ج 2، ص 38 )
عادت به نماز
امام صادق (ع ) :لا تنظروا الی طوع رکوع الرجل و سجوده ، فان ذلک شی ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حدیثه و اداءامانته
به رکوع و سجده های طولانی افراد نگاه نکنید، زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشند و برای او یک امر عادی شده باشد، و اگر آن را ترک کنندوحشت کنند،بلکه راستگویی و امانتداری او را بنگر.
( تفسیر نور الثقلین ، ج 1، ص .496 اصول کافی ، ج 2، ص 105 )
سلام
امام صادق (ع ) :معنی السلام فی کل صلوة الامان ، ای من ادی امر الله وسنة نبیه - صلی الله علیه و اله - خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنیا وبرائة من عذاب الاخرة
معنی “سلام ” در پایان نماز، امان است ، یعنی هر کس که امرخدا و سنت پیامبرش را با خشوع قلب به جای آورد، از بلای دنیا در امان ، و ازعذاب آخرت برکنار است .
( مصباح الشریعه ، باب سلام )
سجده مایه تقرب
امام علی (ع ) :اقرب ما یکون العبد من الله اذا سجد
نزدیکترین وقتی که بنده به خدا نزدیک می شود، در هنگام سجده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 233 )
سوره حمد، عطیه الهی
پیامبر (ص ) : اعطانی الله - عز و جل - فاتحة الکتاب
خداوند سوره حمد را به من عطا کرده است .
( امالی شیخ صدوق ، ص 117 )
رکوع و سجود ناقص
پیامبر (ص ) :و لا صلاة لمن لا یتم رکوعها و سجودها
نمازگزاری که رکوع و سجودش را ناقص انجام دهد، آن نمازش ، نماز نیست .
( بحار الانوار، ج ,29 ص 198 )
سجود و رکوع بهترین عبادت
امام علی (ع ) : نعم العبادة السجود و الرکوع
سجود و رکوع در پیشگاه الهی ، خوب عبادتی است .
( تصنیف غرر الحکم ، ص 175 )
تأثیر طولانی رکوع و سجود
امام علی (ع ) :لا یقرب من الله سبحانه الا کثرة السجود و الرکوع
چیزی جز کثرت سجود و رکوع ، شخص را به تقرب خداوند سبحان نرساند.
( تصنیف غرر الحکم ، ص 175 )
طولانی کردن سجده
پیامبر (ص ) : و اذا اردت ان یحشرک الله معی فاطل السجود بین یدی الله الواحد القهار
و اگر خواستی خداوند تو را با من محشورسازد، سجده در پیشگاه خدای یکتای قهار را طولانی کن .
( بحار الانوار، ج ,85 ص 164 )
مقدمه نماز
پیامبر (ص ) : و لکل شی ء انف و انف الصلاة التکبیر
برای هرچیزی مقدمه ای است و مقدمه نماز، تکبیر است .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 16 )
توجه خداوند به نمازگزار هنگام قبله
امام باقر (ع ) :اذا استقبل المصلی القبلة استقبل الرحمان بوجهه ، لا اله غیره
آنگاه که نمازگزار رو به قبله کرد،پروردگار عالم به صورتش رو می آورد، جز او خدایی نیست .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 219 )
حمد و سوره در نماز
امام رضا (ع ) :امر الناس بالقراءة فی الصلوة لئلایکون القران مهجورا مضیعا
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به این جهت موظف شده اند که قرآن مجید متروک و ضایع نشود.
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 84 )
تعلیم سوره حمد
پیامبر (ص ) :منها ما روی عن النبی - صلی الله علیه واله - انه قال لجابر بن عبدالله الانصاری : یا جابر! الا اعلمک افضل سورة انزلهاالله فی کتابه ؟ فقال له جابر: بلی بابی انت و امی یا رسول الله ! علمنیها. قال :فعلمه “الحمد” ام الکتاب . ثم قال : یا جابر! الااخبرک عنها؟ قال : بلی ، بابی انت و امی یا رسول الله ! اخبرنی .قال : هی شفاء من کل داء الا السام
از پیامبر (ص )روایت شده که به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: ای جابر، آیا برترین سوره ای راکه خدا در کتابش نازل فرموده به تو نیاموزم ؟ جابر عرض کرد: آری پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، آن را به من بیاموز. پس رسول الله سوره “حمد"(ام الکتاب ) را به او تعلیم داد و فرمود: ای جابر آیا آگاهت نسازم از این سوره ؟عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فدای تو باد یا رسول الله ! از آن مرا باخبر ساز.فرمود: آن شفای هر دردی است جز مرگ .
( تفسیر عیاشی ، ج 1، ص ,20 حدیث 9 )
خشوع زینت نماز
پیامبر (ص ) : الخشوع زینة الصلاة
خشوع ، زینت و زیورنماز است .
( بحار الانوار، ج ,77 ص 131 )
خشوع در نماز
امام صادق (ع ) : اذا کنت فی صلاتک فعلیک بالخشوع و الاقبال علی صلاتک فان الله تعالی یقول : “الذین هم فی صلاتهم خاشعون “
هرگاه در حال نمازبودی ، بر تو باد به خشوع و توجه کامل به نماز، چون خداوند در قرآن می فرماید: “اهل ایمان کسانی هستند که در نماز خشوع می ورزند“.
( فروع کافی ، ج 3، ص .300 میزان الحکمه ، ج 5، ص .379 بحار الانوار، ج ,84 ص ,84 ص 260 )
خشوع چیست ؟
پیامبر (ص ) : ما الخشوع ؟ قال : التواضع فی الصلاة و ان یقبل العبد بقلبه کله علی ربه …
از پیامبر اکرم (ص ) سؤال شد: خشوع چیست ؟ فرمود:فروتنی و خاکساری در نماز و این که بنده با تمام قلبش به سوی خدا برود…
( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )
نماز و حضور قلب
پیامبر (ص ) : لیس لک من صلاتک الا ما احضرت فیه قلبک
نیست برای تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 259 )
چهار بخش نماز
پیامبر (ص ) : بنیت الصلوة علی اربعة اسهم سهم منهااسباغ الوضوء، و سهم منها الرکوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع
نماز برچهار بخش بنا شد: 1- گرفتن وضوی کامل . 2- رکوع . 3- سجود. 4- خشوع .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265 )
حضور در عبادت
پیامبر (ص ) : اعبد الله کأنک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک
عبادت کن خداوند تعالی را، چنانچه گویا او را می بینی ، و اگر تو او رانمی بینی او تو را می بیند.
( نهج الفصاحه ، ص .65 سر الصلوة ، ص .26 مکارم الاخلاق ، ص 459 )
حضور قلب
پیامبر (ص ) :اذا قام العبد الی الصلوة فکان هواه و قلبه الی الله تعالی انصرف کیوم ولدته امه
هنگامی که انسان برای نماز می ایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خدا باشد، در حالی نمازش تمام می شود، که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 382 )
محبت خداوند و محبت مؤمنین در دل
امام صادق (ع ) : لیس من مؤمن یقبل بقلبه فی صلوته الی الله الا اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنین الیه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - ایاه
مومنی نیست که در نمازش با حضورقلب به خداوند توجه کند، مگر این که خداوند به او رو می کند، و بعد از محبت خداوند عز و جل در دل ، قلوب مومنین را به سوی او متوجه می کند.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265 )
آخرین نماز
پیامبر (ص ) : صل صلوة مودع تری انک لا تصلی بعد ما صلوة ابدا
آنچنان نماز بگزار که گویی آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازی نخواهی خواند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )
نماز و تفکر
پیامبر (ص ) :رکعتان مقتصدتان فی تفکر خیر من قیام لیلة والقلب لاه
دو رکعت نماز همراه با تفکر و حضور قلب ارزشمندتر از یک شب زنده داری با دل سرگردان و بدون توجه است .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .390 بحار الانوار، ج ,74 ص .82 مکارم الاخلاق ، ص 465 )
مانع خشوع
پیامبر (ص ) :رای النبی - صلی الله علیه و اله - رجلا یعبث بلحیته فی صلاته فقال : “اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه “
پیامبر اکرم (ص )دیدند مردی در حال نماز با ریش خود بازی می کند، فرمودند: “اگر قلب او خشوع می داشت قطعا همه اعضایش نیز خاشع می بود“.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .386 بحار الانوار، ج ,84 ص 228 )
دو رکعت با حضور قلب
پیامبر (ص ) :من صلی رکعتین و لم یحدث فیهمانفسه بشی ء من امور الدنیا غفر الله له ذنوبه
کسی که دو رکعت نماز بخواند و درآن دو رکعت ، قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش رامی آمرزد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 249 )
عارف به حق نماز
امام علی (ع ) :من اتی الصلاة عارفا بحقها غفر الله له
کسی که نماز به جا آورد در حالی که عارف به حق آن باشد، خداوند او را می آمرزد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص .207 تحف العقول ، ص 117 )
نماز با توجه
پیامبر (ص ) : رکعة من عالم بالله خیر من الف رکعة من متجاهل
یک رکعت نماز کسی که متوجه خدا باشد، بهتر از هزار رکعت کسی است
که از خدا غافل باشد.
( نهج الفصاحه ، ص 350 )
فقط یاد خدا در حال نماز
پیامبر (ص ) :من صلی صلوة لا یذکر فیها شیئا من امر الدنیا، لا یسئل الله شیئا، الا اعطاه
کسی که نماز می خواند، در حال نماز هیچ چیز از امور دنیایی به یادش نیاید (فقط خداوند در نظرش باشد)، در این صورت هرچیزی از خداوند بخواهد، به او عطا می کند.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265 )
سه بار غافل شدن در نماز
امام صادق (ع ) : اذا قام العبد الی الصلاة اقبل الله - عز و جل - علیه بوجهه فلا یزال مقبلا علیه حتی یلتفت ثلاث مرات فاذاالتفت ثلاث مرات اعرض عنه
وقتی بنده به نماز ایستاد خداوند متعال به او توجه می کند و توجهش را از او قطع نمی کند تا موقعی که سه مرتبه از یاد خدا غافل گردد،در این هنگام خداوند سبحان نیز از او اعراض خواهد کرد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 241 )
لازمه غرق در نماز شناخت کامل خداوند است
امام سجاد (ع ) : قلت لابی عبد الله - علیه السلام - : انی رایت علی بن الحسین اذا قام الی الصلوة غشی لونه لون اخر، فقال لی : والله ان علی بن الحسین کان یعرف الذی یقوم بین یدیه
امام سجاد (ع ) را دیدم که هنگامی که به نماز ایستاد، چهره اش را رنگی دیگر پوشاند.امام صادق (ع ) به من فرمود: “به خدا قسم ، علی بن الحسین (ع ) کسی را که برای اونماز می کرد، می شناخت “.
( علل الشرایع ، ص ,88 به نقل از وسائل الشیعه ، ج 4،ص 685 )
آن مقدار از نماز بالا می رود
امام صادق (ع ) :ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه …
همانااز نماز بنده نصفش یا یک سوم ، یا یک چهارم ، یا یک پنجم برای او بالا می رود، وآن مقداری که از نماز حضور قلب داشته باشد، بالا می رود…
( بحار الانوار، ج ,84 ص 238 )
توجه به نماز
پیامبر (ص ) :ان العبد لیصلی الصلاة لا یکتب له سدسها و لاعشرها، و انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها
به درستی بنده نماز می خواندبرای او، نه یک ششم آن و نه یک دهم آن نوشته نمی شود، جز این نیست که برای بنده از نمازش آن مقدار نوشته می شود که به آن توجه کرده است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص .237 اصول وافی ، ج 2، ص 105 )
علی (ع ) و هدیه پیامبر (ص )
پیامبر (ص ) :اهدی الی رسول الله - صلی الله علیه و اله - ناقتان عظیمتان ، فجعل احدیهمالمن یصلی رکعتین لا یهم فیهما بشی ء من امر الدنیا و لم یجبه احد سوی علی - علیه السلام - فاعطاه کلتیهما
از ابن عباس نقل شده که گفت : به پیامبر (ص ) دو شتر هدیه دادند، پیامبر(ص ) یکی از این دوشتر را هدیه قرار داد برای کسی که دو رکعت نماز به جای آورد و چیزی از امور دنیارا به خاطر نیاورد و به فکر چیزی از دنیانیفتد. کسی به پیامبر (ص ) پاسخ مثبت نداد (یعنی کسی چنین نمازی را که درآن هیچ به فکر دنیا و مافیها نیفتد، نخواند)بجز حضرت علی (ع ) که پاسخ مثبت داد. پیامبر (ص ) هر دو شتر را به علی (ع )مرحمت فرمود.
( بحار الانوار، ج ,41 ص 18 )
نماز با تفکر
پیامبر (ص ) :رکعتان خفیفتان فی تفکر خیر من قیام لیلة
دو رکعت نماز سبک ، در صورتی که همراه با تفکر و اندیشه باشد، بهتر از عبادت سراسر یک شب است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص .240 میزان الحکمه ، ج 5، ص 391 )
طلب خیر به وسیله نماز
امام صادق (ع ) :من توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی رکعتین فاتم رکوعها و سجودها ثم جلس فاثنی علی الله و صلی علی رسول الله - صلی الله علیه و اله - ثم سأل الله حاجته ، فقد طلب الخیر من مظانه و من طلب الخیرمن مظانه لم یخب “
هر کس وضوی خوب بگیرد و دو رکعت نماز با رکوع و سجود کامل به جای آورد و با خدای خود خلوت کند و بر رسول خدا (ص ) درود فرستد،سپس حاجت خود را از خدا درخواست نماید، به تحقیق که در زمان مناسبش درخواست کرده و هرکس چنین نماید، هرگز ناامید وناموفق نخواهد بود.
( بحار الانوار، ج ,85 ص 324 )
حالت خشوع در نماز
پیامبر (ص ) :خیارکم الینکم مناکب فی الصلوة
بهترین شما کسی است که شانه هایش در نماز افتاده تر باشد.
( بحار، ج ,84 ص 262 )
خشوع امیرالمؤمنین (ع ) در نماز
امام صادق (ع ) :و کان علی - علیه السلام -اذا قام الی الصلوة فقال : “وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض ” تغیر لونه حتی یعرف ذلک فی وجهه
هنگامی که علی (ع ) به نماز می ایستاد، این آیه شریفه رامی خواند: “رو می آورم با تمام وجودم به کسی که آسمانها و زمین را آفرید” و رنگ مبارک حضرتش تغییر می کرد، به طوری که تغییر حالت و دگرگونی از صورت مبارکش بخوبی
مشاهده می گشت .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 381 )
خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
معصوم (ع ) :کانت فاطمة - علیهاالسلام -تنهج فی الصلاة فی خیفة الله تعالی
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره می افتاد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .258 میزان الحکمه ، ج 5، ص 382 )
ملاک قبولی نماز
امام صادق (ع ) :قال الله تبارک و تعالی : انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتی ، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی و یقطع نهاره بذکری ولا یتعاظم علی خلقی و یطعم الجائع و یکسو العاری ، و یرحم المصاب و یؤوی الغریب …
خداوند متعال فرمود: نماز کسی را می پذیرم که :1- درمقابل عظمت من خاضع باشد.2- از خواسته های نفسانی به خاطر من خود را دور کند.3-روزش را با یاد من به پایان برد.4- بر بندگانم بزرگی نفروشد.5- به گرسنه غذا دهد.6- برهنه را بپوشاند.7- به مصیبت دیده مهربانی کند.8- غریب راپناه دهد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .242 میزان الحکمه ، ج 5، ص 386 )
قبولی یک نماز
امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه
اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجة البیضاء، ص 339 )
نشانه قبولی نماز
امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه
هرکس دوست دارد بداند که نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را ازگناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )
حضور قلب
امام سجاد (ع ) : ان العبد لا یقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منهابقلبه
همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود، مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرد.
( وسائل الشیعه ، ج 4، ص .688 المواعظ العددیه ، ص 270 )
استخفاف در نماز مانع قبولی نماز
امام صادق (ع ) :و الله انکم لتعرفون من جیرانکم و اصحابکم من لو کان یصلی لبعضکم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لایقبل الا الحسن فکیف یقبل ما یستخف به ؟
قسم به خدا، شما از همسایگان و دوستان خود کسانی را می شناسید که اگر برای بعضی از شما نمازی بخوانند از او قبول نخواهیدکرد، به علت استخفاف و بی اعتنایی که بر آن روا داشته ، همانا خداوند چیز نیکو وشایسته را فقط
می پذیرد، پس چگونه بپذیرد عبادتی راکه به آن بی توجهی شده است ؟
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )
سخت ترین چیز
امام صادق (ع ) : والله انه لیأتی علی الرجل خمسون سنة ، وما قبل الله صلاة واحدة فای شی ء اشد من هذا
قسم به خدا، از زندگی انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز خوانده باشد)، ولی خداوند یک نماز او را قبول نمی کند، چه چیزی سخت تر از این !
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )
نماز و ولایت
امام سجاد (ع ) : فی جواب سائل سأله عن حدود الصلاة … قال :و ما سبب قبولها؟ قال - علیه السلام - : ولایتنا و البراءة من اعدائنا
در پاسخ کسی که پرسید از حدود نماز… و چه چیزی سبب قبولی نماز است ؟ فرمود: “ولایت مااهل بیت ، و برائت از دشمنان ما“.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 386 )
چهار چیز مانع قبولی نماز
امام صادق (ع ) : اربعة لا تقبل لهم صلوة : الامام الجائر و الرجل یؤم القوم و هم له کارهون و العبد الابق من موالیه من غیر ضرورة والمرئة تخرج من بیت زوجها بغیر اذنه
چهار گروه هستند که نمازشان قبول نیست :1- پیشوای جائر.2- مردی که امامت نماز جماعتی را به عهده می گیرد که جماعت از امامت اوکراهت دارد.3- عبدی که بدون ضرورت از مولایش فرار کند.4- زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 5، ص 52 )
مانع قبولی نماز زن
امام صادق (ع ) : ایما امراة باتت و زوجها علیها ساخطفی حق ، لم تقبل منها صلوة حتی یرضی عنها
هر زنی که شب بخوابد در حالی که شوهرش به خاطر (مطلب ) حقی از وی خشمگین باشد، هیچ نمازی از او قبول نمی شود، مگرآن که شوهرش از او راضی شود.
( فروع کافی ، ج 5، ص 507 )
شرط قبولی نماز
پیامبر (ص ) : لو صلیتم حتی تکونوا کالاوتار و صمتم حتی تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم الا بورع
اگر آن قدر نماز بخوانید تا همچون زه کمان شوید، و آن قدر روزه بگیرید تا همچون کمان خم شوید، خدا از شما قبول نمی کند، مگر این که انسان با ورع باشید.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 258 )
غیبت ، مانع قبولی نماز
پیامبر (ص ) : من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلوته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر له صاحبه
هر کس غیبت مردیا زن مسلمانی را کند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذیرفته نیست ، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
( بحار الانوار، ج ,75 ص 258 )
خشم بر والدین ، مانع قبولی نماز
امام صادق (ع ) : من نظر الی ابویه نظرماقت ، و هما ظالمان لم یقبل الله له صلاة
هر که به پدر و مادر نگاه تند و خشم آلود کند، اگر چه به وی ستم کرده باشند، خداوند نمازش را نمی پذیرد.
( جامع السعادات ، ج 2، ص 351 )
نتیجه لقمه حرام
پیامبر (ص ) :من اکل لقمة حرام لم تقبل له صلوة اربعین لیلة و لم تستجب له دعوة اربعین صباحا
کسی که لقمه حرام بخورد، تا چهل شب نماز او قبول نمی شود و دعای وی نیز تا چهل روز به اجابت نمی رسد.
( دارالسلام نوری ، ج 4، ص 213 )
نماز و زکات
امام رضا (ع ) :من صلی و لم یزک لم تقبل صلوته
هر کس نماز بخواند، ولی زکات و مالیات اسلامی نپردازد، نمازش قبول نمی شود.
( بحار الانوار، ج ,96 ص 12 )
گناه مانع نماز شب
امام علی (ع ) :جاء رجل الی امیرالمؤمنین - علیه السلام - فقال : یا امیرالمؤمنین انی قد حرمت الصلاة باللیل ، فقال امیرالمؤمنین -علیه السلام - : انت رجل قد قیدتک ذنوبک .
مردی نزد امیرالمؤمنین (ع ) آمد وگفت : ای امیر مؤمنان ! من از نماز شب محروم شدم . علی (ع ) فرمود: تو مردی هستی که گناهانت تو را زندانی (اسیر) کرده است .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 422 )
شرب خمر مانع نماز
امام صادق (ع ) :لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوماالا ان یتوب
نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر این که توبه کند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .317 میزان الحکمه ، ج 5، ص 388 )
آمادگی کامل برای نماز
امام باقر (ع ) : لا تقم الی الصلاة متکاسلا و لامتناعسا و لا متثاقلا
در حال کسالت و خواب آلودگی و سنگینی به نماز نایستید.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 23 )
دروغ ، مانع نماز شب
امام صادق (ع ) :ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بهاصلاة اللیل
همانا مردی دروغ می گوید، پس به خاطر آن دروغگویی از نماز شب محروم می شود.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 422 )
نماز و آزردن همسر
پیامبر (ص ) :من کان له امرئة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها و لا حسنة من عملها حتی تعینه وترضیه و ان صامت الدهر… و علی الرجل مثل ذلک الوزر اذا کان لها مؤذیاظالما
کسی که همسر خود را بیازارد، نماز و اعمال نیک او مورد پذیرش الهی قرار نمی گیرد، مگر آن که به کمک او بپردازد و رضایتش را جلب کند، گر چه همیشه روزه دار باشد و البته شوهر نیز دارای همین نوع از عقاب است ، در صورتی که همسر خویش را بیازارد و به او ظلم روا دارد.
( وسائل الشیعه ، ج ,14 ص 116 )
مانع تقرب به خدا
امام علی (ع ) : لا قربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض
نوافل و مستحبات اگر به واجبات ضرر برسانند موجب تقرب به درگاه خدای تعالی نخواهند بود.
( غرر الحکم ، ص 345 )
کیفر مضاعف
امام باقر (ع ) :من شرب الخمر فسکر منها لم یقبل الله صلاته اربعین یوما فان ترک الصلاة فی هذه الایام ضوعف علیه العذاب لترک الصلاة
کسی که شراب بنوشد و مست شود، تا چهل روز نماز او قبول نیست ، پس اگر نمازی را دراین روزها ترک کند عقاب و کیفر وی نیز چند برابر است .
( ثواب الاعمال ، ص 551 )
پنج چیز مانع قبولی نماز
پیامبر (ص ) :لا یقبل الله صلاة خمسة نفر. الابق من سیده و امرأة لا یرضی عنها زوجها و مدمن الخمر و العاق و اکل الربا
خداوندنماز پنج گروه را نمی پذیرد:1- بنده ای که از نزد مولای خود فرارکرده است .2- زنی که شوهرش از وی راضی نیست .3- شرابخوار و دائم الخمر.4- کسی که عاق والدین شده است .5- رباخوار.
( مستدرک الوسائل ، ج ,13 ص 332 )
تحقیر نماز و محروم از شفاعت
امام صادق (ع ) : لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلاة
هر کس نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما دست نخواهد یافت .
( فروع کافی ، ج 3، ص ,270 حدیث 15 )
دزدترین مردم
امام علی (ع ) : ان اسرق الناس من سرق من صلاته
دزدترین مردم کسی است که از نمازش کم بگذارد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 222 )
با عجله خواندن نماز
پیامبر (ص ) : اسرق الناس فاالذی یسرق من صلاته فصلاته تلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب بها وجهه
دزدترین مردم کسی است که به خاطر سرعت و شتابزدگی از نماز خود کم کند، نماز چنین انسانی همچون جامه مندرسی در هم پیچیده شده ، به صورت اوپرتاب می گردد.
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 406 )
شتابزدگی در نماز
پیامبر (ص ) : …لا صلوة لمن لا یتم رکوعها و سجودها
کسی که رکوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا می آورد، نمازش پذیرفته نیست .
( بحار الانوار، ج ,84 ص 253 )
کاهلی در نماز
امام باقر (ع ) :لا تقم الی الصلوة متکاسلا و لا متناعسا و لامتثاقلا فانها من خلل النفاق
با حال مستی و خواب آلوده و کاهلانه نماز را به جانیاور، که اینها ازروزنه های نفاق است .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .398 بحار الانوار، ج ,84 ص 231 )
نماز با عجله
امام صادق (ع ) :ان العبد اذا عجل فقام لحاجته یقول الله تبارک و تعالی : “اما یعلم عبدی انی انااقضی الحوائج “
زمانی که بنده برای رفع حاجت خود نمازش را با عجله بخواند، خداوند می فرماید: “آیا بنده من نمی داند که حاجت او را من برآورده می کنم “.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 24 )
نتیجه سبک شمردن نماز
امام صادق (ع ) : اذا قام العبد فی الصلاة فخفف صلاته قال الله تعالی لملائکته : اما ترون الی عبدی کأنه یری ان قضاء حوائجه بیدغیری ، اما یعلم ان قضاء حوائجه بیدی
هرگاه بنده برای نماز به پا خیزد و نمازش را سبک ادا کند، خداوند به فرشتگان خود می فرماید: آیا به بنده من نمی نگرید که گویا برآوردن حاجتهایش را به دست دیگری غیر از من می بیند آیا نمی داند که برآوردن حوایج او به دست من است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص .341 تهذیب ، ج 1، ص 204 )
آفات سریع خواندن نماز
امام صادق (ع ) :ابصر علی بن ابی طالب - علیه السلام - رجلا ینقر صلاته فقال : منذ کم صلیت بهذه الصلاة ؟ فقال له الرجل : منذ کذا وکذا فقال : مثلک عند الله مثل الغراب اذا نقر لو مت ، مت علی غیر ملة ابی القاسم محمد - صلی الله علیه واله - ثم قال علی - علیه السلام - :ان اسرق الناس من سرق من صلاته
علی (ع ) به مردی که نمازش را به سرعت می خواند، نگاه کرد. امام سؤال کرد از چه وقتی این طور نماز می خوانی ؟ مرد پاسخ داد: از فلان وقت تا به حال . امام فرمودند: مثل (نماز خواندن ) تو در پیش خداوند مثل کلاغی است که (بسرعت ) از زمین دانه می چیند، اگرتو به این حالت بمیری ، مرده ای به غیر دین پیامبر اسلام . امام فرمودند: همانا که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد (یعنی کم کند).
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 24 )
عذاب ضایع کننده نماز
پیامبر (ص ) : لا تضیعوا صلاتکم ، فان من ضیع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان - لعنهم الله و اخزاهم - و کان حقا علی الله ان یدخله النار مع المنافقین ، فالویل لمن لم یحافظ صلاته
نماز خودتان را ضایع نکنید، به حقیقت هر کس نماز خویش را ضایع کند،خداوند عز و جل او را با قارون و فرعون و هامان محشور می کند، خداوند به آنان لعنت کند و آنها را رسوا سازد، وبر خدا لازم است آنها را با منافقها به آتش داخل کند، پس وای بر کسی که به نمازش مواظب نباشد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص 202 )
محرومیت از شفاعت
پیامبر (ص ) :لا ینال شفاعتی من اخر الصلوة بعد وقتها
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت ) به شفاعت من نخواهدرسید.
( بحار الانوار، ج ,83 ص 20 )
ترک نماز باعث حبطعمل
پیامبر (ص ) :من ترک صلاته حتی تفوته من غیرعذر فقد حبط عمله
کسی که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص .203 میزان الحکمه ، ج 5، ص 403 )
فاصله کفر و ایمان
پیامبر (ص ) :بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة
فاصله کفر و بندگی ترک نماز است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص .202 میزان الحکمه ، ج 5، ص 403 )
مورد لعن واقع شدن
پیامبر (ص ) :تارک الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میکائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد
ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل واسرافیل و محمد (ص ) ملعون است .( انوار الهدایه ، ص .197 الحکم الزاهرة ، ص 294 )
ترک نماز و هنگام مردن
پیامبر (ص ) :من ترک صلوة لا یرجو ثوابها و لایخاف عقابها فلا ابالی ایموت یهودیا ونصرانیا او مجوسیا
کسی که نماز را ترک کند، در حالی که امید به پاداش نمازش ندارد و ازعذاب ترک نماز نیز ترسناک نیست ، پس باکی نیست که یهودی بمیرد، یانصرانی ، یا مجوسی .
( بحار الانوار، ج ,82 ص .203 میزان الحکمه ، ج 5، ص 403 )
عاقبت ترک نماز
پیامبر (ص ) :من ترک الصلاة متعمدا کتب اسمه علی باب النار ممن یدخلها
هر کس عمدا نمازش را ترک کند، بر درب جهنم نامش ازدوزخیان نوشته می شود.
( کنز العمال ، ج 7، حدیث 19090 )
پاسخ اهل دوزخ
امام علی (ع ) :ألا تسمعون الی جواب اهل النار حین سئلوا:"ما سلککم فی سقر؟ قالوا: لم نک من المصلین “
آیا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرانمی دهید که وقتی از آنها می پرسند: “چه چیز شما را گرفتار دوزخ ساخت ؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم “.
( بحار الانوار، ج ,82 ص .224 نهج البلاغه ، خطبه 190 )
بیزاری از تارک الصلوة
امام صادق (ع ) :جاء رجل الی النبی - صلی الله علیه و اله - فقال : یا رسول الله ! اوصینی ،فقال : لا تدع الصلاة متعمدا فان من ترکهامتعمدا فقد برئت منه ملة الاسلام
مردی پیش رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: یارسول الله ! مرا نصیحتی بفرمایید، حضرت فرمود: نماز را عمدا رها مکن ، کسی که عمدانماز را ترک کند ملت اسلام از او بیزار است .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 29 )
عقاب تارک الصلوة
پیامبر (ص ) :من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقدبرء من ذمة الله و ذمة رسوله
کسی که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خدا و رسولش دورخواهد بود.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 75 )
نشانه کفر و نفاق
پیامبر (ص ) :الجفاء کل الجفاء و الکفر من سمع منادی الله تعالی ینادی بالصلاة و یدعوه الی الفلاح فلا یجیبه
نشانه ستمکاری و کفر(نفاق ) آن است که کسی منادی خدا را بشنود که به نماز ندا می دهد و وی را به رستگاری می خواند و دعوت او را اجابت نکند.
( نهج الفصاحه ، ص 279 )
درخواست بی نماز در برزخ
پیامبر (ص ) : ارک الصلاة یسأل الرجعة الی الدنیا، و ذلک قول الله تعالی : حتی اذا جاء احدهم الموت قال : “رب ارجعون لعلی أعمل صالحا فیما ترکت ، کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون “
بی نماز درخواست می کند به دنیا برگردد، و این است سخن خداوند متعال تا گاهی که به یکی از آنان مرگ آمد گوید: “پروردگارا مرا برگردانید تا شایدعمل شایسته انجام دهم در آنچه بازگزاردم ، نه چنین است آن سخنی است که او گوینده اش هست ، واز پشت آنهاتا روزی که برانگیخته شوند برزخ است .
( بحار الانوار، ج ,77 ص .58 اصول وافی ، ج 2، ص 65 )
نتیجه ترک نماز
پیامبر (ص ) :لتنقضن عری الاسلام عروة ، کلما انتقضت عروة تشبث الناس بالتی تلیها، فاولهن نقض الحکم ، و اخرهن الصلاة
دستگیره های اسلام یک به یک شکسته می شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود ردم به آنچه نزدیک آن است چنگ می زنند، اول آنها شکستن حکومت است (حکومت اسلامی را از دست صاحب آن خارج می کنند) و آخر آنها نمازاست (نماز را ترک می کنند).
( اصول وافی ، ج 2، ص 72 )
وضو کلید نماز
پیامبر (ص ) :…والوضوء مفتاح الصلاة
وضو کلید نمازاست .
( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )
نصف ایمان
پیامبر (ص ) :الوضوء نصف الایمان
وضو گرفتن نیمی از ایمان است .
( بحار الانوار، ج ,80 ص 238 )
اثر تجدید وضو
پیامبر (ص ) :الوضوء علی الوضوء نور علی نور
وضوی پس از وضو بسیار پسندیده است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 302 )
آثار وضو
پیامبر (ص ) :أمتی الغر المحجلون من اثار الوضوء یوم القیامة
امت مرا دست و پای نورانی باشد روز قیامت ، از آثار وضو که در دنیا گرفته باشد.
( شهاب الاخبار، ص 122 )
مسواک و وضو
پیامبر (ص ) :السواک شطر الوضوء
مسواک کردن جزئی ازوضو است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 297 )
مسواک هنگام هر وضو
پیامبر (ص ) : یا علی ! و علیک بالسواک عند کل وضوء
ای علی ! بر تو باد مسواک زدن هنگام هر وضو.
( اصول کافی ، ج 8، ص 72 )
مسواک در سحر
امام باقر (ع ) :ان السواک فی السحر قبل الوضوء من السنة
سحرگاه ، پیش از وضو، مسواک زدن از سنت اسلامی است .
( میزان الحکمه ، ج 4،ص 596 )
پاکی ، کلید نماز
پیامبر (ص ) :مفتاح الصلاة الطهور
کلید نماز، پاکی است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 281 )
ورود به مسجد با وضو
پیامبر (ص ) :لا تدخل المساجد الا بالطهارة
داخل مساجد مشو، مگر با وضو.
( مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 388 )
گشایش دربهای بهشت
پیامبر (ص ) :من اسبغ وضوءه و احسن صلاته ، و ادی زکاة ماله و کف غضبه و سجن لسانه ، و استغفر لذنبه ، و ادی النصیحة لاهل بیت نبیه فقد استکمل حقایق الایمان و ابواب الجنة مفتحة له
کسی که وضوی خود را شاداب وکامل به جای آورد، و نماز خویش را نیکوبخواند، زکات مالش را بپردازد، و خشم خود را فرو نشاند و زبانش را ازگناهان مربوطبه زبان ببندد، و برای گناه خودبا توبه طلب آمرزش کند، و نسبت به اهل بیت پیامبر خویش خیرخواه باشد، البته تمام حقایق ایمان در او کامل شده و درهای بهشت به روی او باز است .
( ثواب الاعمال ، ص 64 )
بستر همانند مسجد
امام صادق (ع ) :من تطهر ثم اوی الی فراشه بات وفراشه کمسجده
هر کس وضو بگیرد، سپس در رختخواب خود برود و بخوابد، بستر اومانندمسجد او خواهد بود.
( وسائل الشیعه ، ج 1، ص .265 ثواب الاعمال ، ص 48 )
وضو پیش و بعد از غذا
امام صادق (ع ) :الوضوء قبل الطعام و بعده یذهبان الفقر
وضو پیش از غذا و بعد از غذا، فقر را از بین می برد.
( وسائل الشیعه ، ج 1، ص 256 )
وضو هنگام غذا
پیامبر (ص ) :یا علی ! ان الوضوء قبل الطعام و بعده شفاءفی الجسد و یمن فی الرزق
یا علی ! قبل از غذا و بعد از غذا، وضو گرفتن ، شفای بدن و برکت در روزی است .
( بحار الانوار، ج ,66 ص 356 )
وضو برای نماز مغرب
امام کاظم (ع ) :من توضأ للمغرب کان وضوئه ذلک کفارة لما رضی من ذنوبه فی نهاره ما خلاالکبائر
کسی که برای نماز مغرب وضوبگیرد، وضویش کفاره گناهان گذشته آن روزاوست بجز گناهان کبیره .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 302 )
وضو برای نماز صبح
امام کاظم (ع ) :و من توضأ الصلاة الصبح کان وضوئه ذلک کفارة لما مضی من ذنوبه فی لیلته الا الکبائر
کسی که برای نماز صبح وضومی گیرد، وضویش کفاره گناهان گذشته آن شب اوست بجز گناهان کبیره .
( محجة البیضاء، ص 1، ص 302 )
وضو برای تلاوت قرآن
امام علی (ع ) :لا یقرأ العبد القران اذا کان علی غیر طهور حتی یتطهر
هنگامی که وضو ندارید، قرآن نخوانید، تا این که وضو گرفته شود.
( خصال ، ج 2، ص 164 )
طهارت ظاهر و باطن
امام صادق (ع ) :طهر قلبک بالتقوی و الیقین عندطهارة جوارحک بالماء
در وقت پاکیزه نمودن اعضای خود با آب ، دل خویش را به پرهیزگاری و یقین پاک گردان .
( بحار الانوار، ج ,80 ص 239 )
پاکی به وسیله وضو
امام رضا (ع ) :انما امر بالوضوء لیکون العبد طاهرااذا قام بین یدی الجبار و عند مناجاته …
همانا امر شده است به وضو، تا آن که بنده پاک باشد، به هنگامی که می ایستددر مقابل خداوند جبار و همچنین وقت مناجات نمودن .
( عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 104 )
با طهارت به مسجد رفتن
امام صادق (ع ) :علیکم باتیان المساجد فانهابیوت الله فی الارض من اتاه مطهرا طهره الله من ذنوبه و کتب من زواره
بر حضوردر مساجد مواظبت کنید! چرا که مساجد، خانه های خداوند در زمین است . کسی که باحالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر می نماید و نام وی رادر زمره زایرین خویش می نویسد.
( وسائل الشیعه ، ج 1، ص 267 )
کار مانع از اول وقت
امام علی (ع ) :صل الصلوة لوقتها الموقت لها و لاتعجل وقتها لفراغ و لا تؤخرها عن وقتها لأشتغال و اعلم ان کل شی ء من عملک تبع لصلوتک
نماز را در وقت مقرر آن به جای آور، و به خاطر فراغت عجله مکن وبه علت اشتغال آن را به تأخیر میفکن ، و بدان که همه اعمال تو بسته به نمازتوست .
( نهج البلاغه ، نامه 27 )
مانع وقت نماز
امام رضا (ع ) : حافظوا علی مواقیت الصلوات ، فان العبدلا یأمن الحوادث
مراقب وقتهای نماز باشید (که تا وقتش فرا رسید انجام دهید)چرا که انسان از حوادثی که مانع انجام نماز در وقت گردد، ایمن نیست .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 20 )
وقت نماز صبح
امام باقر (ع ) : وقت صلاة الغداة ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس
وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع خورشید است .
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 152 )
محبوبیت نماز در وقت
امام صادق (ع ) :افضل الاعمال الی الله الصلاة لوقتها و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله
بهترین اعمال نزد خداوند، نمازاول وقت است پس از آن نیکی بر پدر و مادر، و سپس جهاد در راه خدا است .
( بحار الانوار، ج 3، ص 85 )
دو وقت نماز
امام رضا (ع ) :اعلم ان لکل صلاة وقتین اول و اخر فأول الوقت رضوان الله و اخره عفو الله
بدان که هر نماز دو وقت دارد: اول وقت وآخر وقت . اول وقت خشنودی پروردگار و آخر آن بخشش خداوند است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص .249 الحکم الزاهره ، ص 286 )
مذمت تأخیر نماز
پیامبر (ص ) :ثلاث لا تؤخر و هن الصلاة اذا انت والجنازة اذا حضرت و الأیم اذا وجدت کفؤا
سه چیز را نباید به تأخیر انداخت ،نماز همین که وقت آن رسید، و برداشتن جنازه وقتی آماده شد، و شوهر دادن بیوه وقتی هم کفو خود را یافت .
( نهج الفصاحه ، ص ,262 حدیث 1261 )
ثواب نماز صبح در اول وقت
امام صادق (ع ) :فاذا صلی العبد صلاة الصبح مع طلوع الفجر اثبتت له مرتین تثبتها ملائکة اللیل و ملائکة النهار
پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جای آورد دو مرتبه برای او نوشته می شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب می نویسند (نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دومشاهده می کنند).
( ثواب الاعمال ، ص 62 )
اذان در اول وقت نماز
پیامبر (ص ) : اذا دخل الوقت یا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتک بالاذان
ای بلال ! هنگامی که وقت نماز رسید بالای دیوار بروو صدای خود را به وسیله اذان بلند کن .
( فروع کافی ، ج 3، ص 307 )
بخشایش یا عذاب خداوند
امام باقر (ع ) :و من صلاها لغیر وقتها مؤثراعلیها غیرها فان ذلک الیه ان شاء غفر له و ان شاء عذبه
کسی که نماز را در غیروقتش به جا آورد و چیز دیگری را بر نماز انتخاب کند و ترجیح دهد، به درستی که این کار، خدا را مختار می کند که اگربخواهد او را ببخشاید و اگر بخواهد او راعذاب کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 83 )
نماز اول وقت ، جدایی از غافلین
امام باقر (ع ) : ایما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین
هر مؤمنی محافظت برنمازش نماید، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهای غافل شمرده نمی شود.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 )
نورانیت اذان
پیامبر (ص ) : یا علی ألاذان نور
یا علی ! اذان نور است .
( بحار الانوار، ج 84، ص 154 )
پاداش مؤذن بهتر است
پیامبر (ص ) :من اذن محتسبا یرید بذلک وجه الله - عز و جل - اعطاه الله ثواب اربعین الف شهید و اربعین الف صدیق و یدخل فی شفاعته اربعین الف مسی ء من امتی الی الجنة
کسی که اذان بگوید، و به خداوندتوجه داشته باشد، خداوند به او ثواب چهل هزار شهید و چهل هزار راستگو را عطامی کند و چهل هزار از امت گناهکاران شامل شفاعتش گردیده و داخل بهشت می شوند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 130 )
آفات بی توجهی به اذان
امام علی (ع ) :من سمع النداء و هو فی المسجد ثم خرج فهو منافق ، الا رجل یرید الرجوع الیه ، او یکون علی غیر طهارة فیخرج لیتطهر
کسی که صدای اذان را در مسجد شنید، و بدون خواندن نماز (جماعت ) از مسجد خارج شودمنافق است ، مگر این که قصد برگشت برای نماز خواندن دارد، یا وضو ندارد و برای گرفتن وضو از مسجد خارج شود.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 161 )
سربلندی اذان گویان در قیامت
امام علی (ع ) :یحشر المؤذنون یوم القیامة طوال الأعناق
اذان گویان ، روز قیامت با سرافرازی و سربلندی محشور می شوند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 149 )
نجات از آتش
پیامبر (ص ) : ان لحوما محرمة علی النار و هی لحوم المؤذنین
همانا، گوشتهایی بر آتش (جهنم ) حرام است (آتش آنها را نمی سوزاند) وآن
گوشت بدن اذان گویان است .
( مستدرک الوسائل ، ص 249 )
ثواب برای اذان گو
امام باقر (ع ) :المؤذن یغفر الله له مد بصره و مدصوته فی السماء و یصدقه کل رطب ویابس سمعه ، و له من کل یصلی معه فی مسجده سهم و له بکل من یصلی بصوته
خداوند مؤذن را به اندازه ای که چشمش می بیند و صدایش در آسمان می پیچد می آمرزد، هر خشک و تری که آواز او را می شنود او را تصدیق می کند، و از ثواب هر کس که با او در مسجد نماز گزارد سهمی نصیب او شود و به شمار هرکس که به بانگ او نماز بخواندحسنه ای برای اوست .
( محجة البیضاء، ج 1، ص .331 من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 287 )
پاداش شهید
پیامبر (ص ) :للمؤذن فیما بین الاذان و الاقامة مثل اجرالشهید المتشحطبدمه فی سبیل الله
برای شخص اذان گو در فاصله اذان و اقامه ،ثوابش مانند ثواب شهیدی است که در راه خدا در خون خود می غلطد.
( ثواب الاعمال ،ص 58 )
واجب شدن بهشت بر مؤذن
پیامبر (ص ) :من اذن فی مصر من أمصار المسلمین سنة وجبت له الجنة
هر کس در یکی از شهرهای مسلمانان یک سال اذان بگوید بهشت بر او واجب می شود.
( محجة البیضاء، ج 1، ص .337 وسائل الشیعه ، ج 4، ص 613 )
تأثیر گفتن اذان و اقامه
امام صادق (ع ) :من صلی باذان و اقامة صلی خلفه صفان من الملائکة و من صلی باقامة بغیراذان صلی خلفه صف واحد ما بین المشرق والمغرب
هر کس که نماز را با اذان و اقامه بخواند، دو صف از فرشتگان در پشت سرش نماز می گزارند، و کسی که نماز را با اقامه تنها بخواند یک صف از فرشتگان در پشت سرش نماز می خوانند و اندازه صف به قدر میان مشرق ومغرب است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص .338 ثواب الاعمال ، ص 59 )
اذان با صدای بلند
امام صادق (ع ) : کان رسول الله - صلی الله علیه واله - یقول لبلال اذا دخل الوقت یا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتک بالاذان
رسول خدا (ص ) هنگامی که وقت نماز فرا می رسید به بلال می فرمود: بالای دیوار (مسجد)برو و اذان را با صدای بلند بگو.
( وسائل الشیعه ، ج 4، ص 624 )
محشور با شهداء و پیامبران
پیامبر (ص ) :یحشر المؤذنون من امتی مع النبیین و الصدیقین و الشهداء
اذان گویان ، از امت من با پیامبران و راستگویان و شهیدان محشور می شوند.
( مستدرک الوسائل ، ج 4، ص 23 )
تأثیر هفت سال اذان گفتن
امام باقر (ع ) :من أذن سبع سنین محتسبا جاءیوم القیامة و لا ذنب له
هر کس هفت سال برای خدا اذان بگوید، روز رستاخیزبدون گناه وارد محشر می شود.
( ثواب الاعمال ، ص .83 من لا یحضره الفقیه ، ج 1،ص .288 وسائل الشیعه ، ج 4، ص 613 )
اجابت اذان مؤذن
پیامبر (ص ) :اجابة المؤذن کفارة الذنوب
اجابت اذان مؤذن ، کفاره گناهان است .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 227 )
فرار شیطان از اذان
پیامبر (ص ) :ان الشیطان اذا سمع النداء هرب
به درستی که شیطان وقتی صدای اذان را شنید فرار می کند.
( کنز العمال ، حدیث 20951 )
قرعه برای اذان گفتن
پیامبر (ص ) :لو علم الناس ما فی النداء و الصف الاول لاستهموا علیه
اگر مردم می دانستند چه فضیلتی دارد اذان گفتن و شرکت در صف اول
جماعت ، هر آینه برای این کار قرعه کشی می کردند.
( بحار الانوار، ج ,88 ص 200 )
اذان گفتن در همه حال
امام رضا (ع ) :یؤذن الرجل و هو جالس و یؤذن و هوراکب
شخص اذان گو چه نشسته باشد و چه سواره اذان می گوید.
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 285 )
دعا هنگام اذان
امام علی (ع ) :اغتنموا الدعاء عند اربع : عند قرائة القران و عند الاذان و عند نزول الغیث وعند التقاء الصفین للشهادة
در چهارزمان دعا را غنیمت شمارید: 1- هنگام قرائت قرآن . 2- هنگام اذان .3- هنگام نزول باران . 4- هنگام رو به رو شدن دو لشکر مؤمنین و کفاربرای جنگ .
( وسائل الشیعه ، ج 4، ص 1114 )
تأثیر اذان و اقامه در گوش نوزاد
پیامبر (ص ) :من ولد له مولود فلیؤذن فی اذنه الیمنی ، و لیقم فی الیسری ، فأن ذلک عصمة من الشیطان
کسی که فرزندی به او داده شد (به دنیا آمد) در گوش راستش اذان و درگوش چپش اقامه بگوید، زیرااین عمل ، نوزاد را از شر شیطان حفظ می نماید.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 162 )
اجابت ندای مؤذن
امام علی (ع ) :اجابة المؤذن یزید فی الرزق
اجابت دعوت اذان گو، سبب افزایش روزی می شود.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 177 )
تکرار اذان مؤذن
امام باقر (ع ) :کان رسول الله - صلی الله علیه و اله -اذا سمع المؤذن یؤذن قال مثل مایقوله فی کل شی ء
رسول خدا (ص ) وقتی صدای اذان مؤذن را می شنید، آن جملات را تکرارمی کرد.
( الکافی ، ج 3، ص ,310 حدیث 29 )
علاقه بلال به رسول خدا (ص )
امام صادق (ع ) :ان بلالا کان عبد صالحا، فقال :لا اؤذن لاحد بعد رسول الله - صلی الله علیه و اله -
همانا که بلال بنده ای شایسته بود و گفت : من برای احدی بعد از رسول الله (ص ) اذان نمی گویم .
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 286 )
اذان با صدای بلند
ابوعبدالله (ع ) :اذا اذنت فلا تخقین صوتک فان الله یأجرک مد صوتک فیه
زمانی که اذان گفتی ، صدایت را کوتاه مکن ، زیرا که خداوندبه مقدار بلندی صدای تو در اذان ، پاداش می دهد.
( التهذیب ، باب اذان ، حدیث 45 )
آشنایی با وقت اذان
ابوعبدالله (ع ) :لا یستقیم الأذان و لا یجوز ان یؤذن به الا رجل مسلم عارف
اذان برپا نمی شود و نباید آن را بگوید، مگر مرد مسلمانی که به وقت آن آشنا باشد.
( فروع کافی ، ج 3، ص ,307 حدیث 13 )
تحقیر اذان
پیامبر (ص ) :سیأتی علی الناس زمان یترکون الاذان علی ضعفائهم
زمانی خواهد آمد که اذان را تحقیر کرده و آن را به افرادی ناتوان می سپرند.
( کنز العمال ، ج 7، ص 690 )
علت نماز جماعت
امام رضا (ع ) :انما جعلت الجماعة لئلا یکون الاخلاص والتوحید و الاسلام و العبادة لله الاظاهرا مکشوفا مشهورا
نماز جماعت قرار داده شده است ، تا اخلاص و یگانگی و اسلام و عبادت برای خداوند آشکار، باز و ظاهرباشد.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص .372 بحار الانوار، ج ,88 ص 12 )
خوش گمانی به نمازگزار
امام صادق (ع ) :من صلی خمس صلوات فی الیوم واللیلة فی جماعة فظنوا به خیرا و اجیزوا شهادته
هر که پنج نماز شبانه روز را به جماعت می خواند به او خوش گمان باشید و گواهی اش را بپذیرید.
( بحار الانوار، ج ,88 ص 8. وسائل الشیعه ، ج 5، ص 371 )
ثواب پشت سر عالم
پیامبر (ص ) :من صلی خلف عالم فکأنما صلی خلف رسول الله
کسی که پشت سر عالم نماز به جا آورد، مانند کسی است که پشت سرپیغمبر خدا نماز خوانده است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 119 )
صف جهاد و صف جماعت
امام کاظم (ع ) :ان الصلوة فی الصف الاول کالجهادفی سبیل الله - عز و جل -
نماز خواندن در صف اول ، مانند جهاد در راه خداست .
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 387 )
ثواب اقتدا به عالم
امام صادق (ع ) : الصلاة خلف العالم بالف رکعة
نماز در پشت سر یک عالم برابر هزار رکعت است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 5 )
صف اول جماعت
پیامبر (ص ) :ان الله و ملئکته یصلون علی الذین یصلون الصفوف الاول
به حقیقت خداوند و فرشتگانش بر کسانی که صفهای اول نماز جماعت را به هم پیوند می دهند، درود می فرستند.
( کنز العمال ، ج 2، ص 623 )
لبیک به اذان نماز
پیامبر (ص ) :اذا سمعت الاذان فأت و لو حبوا
هنگامی که اذان نماز را شنیدی ، هر چه سریعتر به مسجد بیا، گر چه سینه خیز باشد.
( کنز العمال ، ج 7، ص 548 )
امام جماعت
پیامبر (ص ) :امام القوم وافدهم فقدموا فی صلاتکم افضلکم
امام جماعت هر جمعی نماینده آن در پیشگاه خداوند می باشد، پس برای امامت جماعت خود بهترینها را برگزینید.
( بحار الانوار، ج ,88 ص 109 )
نماز جماعت در صبح
پیامبر (ص ) :لان اصلی الصبح فی جماعة احب الی من ان اصلی لیلتی حتی اصبح
اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زنده داری تا صبح است .
( کنز العمال ، ج 8، حدیث 22792 )
آفات جدایی از جمعیت
پیامبر (ص ) :من فارق جماعة المسلمین فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه قیل : یا رسول الله وما جماعة المسلمین ؟ قال : جماعة اهل الحق و ان قلوا
کسی که از جمعیت مسلمان جدا شود، رشته اسلام را از گردنش باز نموده .از حضرت سؤال شد: منظور کدام جمعیت است ؟ آن حضرت فرمود: مردم اهل حق ، هر چندکم باشند.
( امالی شیخ صدوق ، ص 272 )
فضیلت نماز جماعت
پیامبر (ص ) :صلاة الرجل فی جماعة خیر من صلاته فی بیته اربعین سنة . قیل : یا رسول الله !صلوة یوم ؟ فقال : صلوة واحدة
نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازی که چهل سال در خانه خوانده شود. عرض کردند:یا رسول الله ! نماز یک روز؟ حضرت فرمود: بلکه یک نماز.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 374 )
اخطار پیامبر و ترک نماز جماعت
امام صادق (ع ) :هم رسول الله - صلی الله علیه و اله - بأحراق قوم فی منازلهم لا یصلون بالجماعة
حضرت پیغمبر (ص )خواست خانه ها را بر قومی که در منازل نماز می گذاردند و به جماعت حاضر نمی شدند،بسوزاند.
( لئالی الاخبار، ج 4، ص 205 )
بی اعتنایی به نماز جماعت
امام علی (ع ) :من سمع النداء فلم یجبه من غیرعلة فلا صلاة له
هر کس که صدای اذان جماعت را بشنوند و بدون هیچ عذری پاسخ ندهد، نماز ندارد (نمازش مقبول نیست ).
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 375 )
برائت از آتش دوزخ و نفاق
پیامبر (ص ) :من صلی اربعین یوما جماعة یدرک التکبیرة الاولی ، کتب له برائتان برائة من النارو برائة من النفاق
کسی که نماز خود را با جماعت و با درک تکبیر اول نماز، چهل روز انجام دهد، خداوند دو برائت را برای او مقرر می سازد: 1- برائت از آتش دوزخ .2- برائت از نفاق .
( بحار الانوار، ج ,88 ج 4 )
ترک نماز جماعت
امام باقر (ع ) :من ترک الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمین من غیر علة فلا صلاة له
کسی که از روی بی میلی ، بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند، نمازی برای او نیست .
( امالی شیخ صدوق ، ص 290 )
نماز جماعت با هر دشواری
پیامبر (ص ) :الصلاة جماعة و لو علی رأس زج
در نماز جماعت شرکت نمایید، گر چه آن را بر سر آهن و نوک نیزه انجام دهید(یعنی هر قدر سخت و دشوار باشد، از حضور در جماعت دریغ نکنید).
( بحار الانوار، ج ,88 ص 4 )
رعایت حال مأمومین
پیامبر (ص ) :انی لأکون فی الصلوة فاسمع بکاء الصبی فاخفف مخافة ان اشق علی امه
من گاهی در حال نماز که هستم صدای گریه کودکی رامی شنوم و نماز را سبک و کوتاه می کنم ، چرا که می ترسم مادرش را به رنج افکنم .
( کنز العمال ، ج 7، ص ,601 حدیث 20455 )
دوری از ایمان
امام صادق (ع ) :من خلع جماعة المسلمین قدر شبر، خلع ربقة الایمان من عنقه
کسی که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان (عملا) دوری کند،ریسمان ایمان را از گردنش در آورده و به دور افکنده است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 13 )
نظم صفهای جماعت
پیامبر (ص ) :یا ایها الناس اقیموا صفوفکم و امسحوابمناکبکم لئلا یکون فیکم خلل و لاتخالفوا فیخالف الله بین قلوبکم الا و انی أراکم من خلفی
رسول خدا (ص ) خطاب به جمعیتی فرمود: ای مردم صفهای (نماز جماعت )رامنظم و مساوی کنید و دوش به دوش بایستید تا فاصله و جدایی میان شمانیفتد ونامرتب نباشید که خداوند دلهای شما را از یکدیگر دور گرداند وبدانید که من شمارا از پشت سر می بینم که چگونه نظم را در صفهای جماعت برقرار می کنید.
( ثواب الاعمال ، ص 520 )
نماز و وحدت اسلامی
امام صادق (ع ) : من صلی معهم فی الصف الاول کان کمن صلی خلف رسول الله (ص ) فی الصف الاول
کسی که در صف اول نماز جماعت اهل سنت شرکت نماید، مانند آن است که در صف اول پشت سر پیامبر (ص ) نماز خوانده باشد.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 381 )
تأخیر نماز به خاطر جماعت
امام صادق (ع ) :عن جمیل بن صالح انه سال ابا عبدالله - علیه السلام - ایهما افضل ؟ یصلی الرجل لنفسه فی اول الوقت اویؤخرها قلیلا و یصلی باهل مسجده اذا کان امامهم ؟ قال : یؤخر و یصلی باهل مسجده اذاکان الامام
جمیل بن صالح از امام صادق (ع ) سؤال کرد: کدام یک از این دو افضل است : انسان در اول وقت نمازش را بخواند یا مقداری نماز را تأخیربیندازد تا بااهل مسجد به جماعت نماز بخواند، زمانی که مسجد امام جماعت دارد؟ حضرت فرمود:نماز را به تأخیربینداز، با اهل مسجد نماز بخوان ، زمانی که مسجد امام جماعت دارد.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 388 )
آفات بی میلی به مساجد
امام صادق (ع ) :و من صلی فی بیته جماعة رغبة عن المساجد فلا صلاة له و لمن صلی معه الامن علة تمنع من المسجد
و هر کس از روی بی میلی به مساجد در خانه اش هر چند نماز جماعت بخواند برای او نمازی نخواهد بودو حتی برای کسانی که با او نماز خوانده اند، مگرآن که واقعا علتی مانع از حضور درمسجد بوده باشد.
( امالی الطوسی ، ج 2، ص 307 )
مداومت بر نماز جماعت
پیامبر (ص ) :و من لزم جماعة المسلمین حرمت علیهم غیبته و ثبتت عدالته
کسی که بر نماز جماعت مداومت داشته باشد، غیبت او بر مسلمانان حرام وعدالتش ثابت می شود.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 394 )
فضیلت نماز جماعت
پیامبر (ص ) :صلاة الجماعة افضل من صلاة الفرد بخمس و عشرین درجة
یک نماز که به جماعت برگزار گردد، برتری و فضیلت دارد بر بیست و پنج نماز فرادی .
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 374 )
امام جماعت فکر مأمومین
امام صادق (ع ) :ینبغی للامام ان یکون صلاته علی صلاة اضعف من خلفه
بر امام جماعت شایسته است که نمازش بر اساس نمازضعیفترین مأمومین خودباشد (نماز را در حال نماز جماعت طولانی نکند).
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 381 )
اهمیت نماز جماعت
پیامبر (ص ) :الصلاة جماعة و لو علی رأس زج اذاسئلت عمن لا یشهد الجماعة فقل : لااعرفه
نماز باید به صورت جماعت خوانده شود،و لو بر نوک تیز پیکان باشد، زمانی که از شما سؤال شد در مورد کسی که به جماعت حاضر نمی شود، بگویید اورا نمی شناسیم .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 5 )
فضیلت سمت راست
پیامبر (ص ) :فضل میامن الصوف علی میاسرها کفضل صلوة الجماعة علی صلوة الفرد
فضیلت سمت راست بر سمت چپ ، صفهای جماعت همانند فضیلت نمازجماعت است بر نماز فرادی .
( جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 465 )
کامل کننده نماز
پیامبر (ص ) :سووا صفوفکم فان تسویة الصف تمام الصلاة
صفهای نماز جماعت را مساوی کنید، پس همانا که مساوی کردن صفها، کامل کننده نماز است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 20 )
حضور در نماز جماعت با قصد پاک
پیامبر (ص ) :من اتی الجماعة ایمانا واحتسابا استأنف العمل
کسی که در نماز جماعت با ایمان و قصد پاک و خشنودی خداداخل شود، اعمال خود را از سر گیرد. (کنایه از این است که گناهان گذشته اش بخشیده می شود).
( ثواب الاعمال ، ص 87 )
سبب ورود بهشت
امام صادق (ع ) :من صلی عن یمین الامام اربعین یوما دخل الجنة
کسی که سمت راست امام جماعت چهل روز نماز بخواند وارد بهشت می شود.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 465 )
صف اول و صف ملائکة
امام علی (ع ) :افضل الصفوف اولها و هو صف الملائکة و افضل المقدم میامن الامام
بهترین صفهای نماز جماعت ، صف اول است ، وآن صف ملائکه است و بهترین جای صف اول سمت راست امام است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 18 )
فضیلت یک رکعت
امام رضا (ع ) :فضل الجماعة علی الفرد بکل رکعة الفارکعة
فضیلت نماز جماعت بر نماز فرادی هر یک رکعت برابر دو هزار رکعت است .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 4 )
نماز جماعت سبب ورود به بهشت
پیامبر (ص ) :فما من مؤمن مشی الی الجماعة الا خلف الله علیه اهوال یوم القیامة ، ثم یأمر به الی الجنة
پس مؤمنی نیست که در راه نماز جماعت قدم بردارد مگر این که خداوند تبارک و تعالی ترس وهراس روز قیامت را برای او سبک می گیرد، سپس او را امر می کند به ورود به بهشت .
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372 )
اقتدا به امام جماعت اهل ولایت
امام رضا (ع ) :و لا تصلی خلف فاجر و لایقتدی الا باهل الولایة
پشت سر آدم فاجر نماز نخوان ، اقتدا فقطبر شخص اهل ولایت اهل بیت عصمت و طهارت جایز است .
( تحف العقول ، ص 308 )
استجابت دعا
پیامبر (ص ) :ان الله یستحیی من عبده اذا صلی فی جماعة ثم سأله حاجة ان ینصرف حتی یقضیها
زمانی که بنده ای نمازش را به جماعت بخواند، خداوند از او حیاء می کند، و هنگامی که از او طلب حاجت کرد، منصرف نشود، مگراین که حاجتش را برآورد.
( بحار الانوار، ج ,88 ص 4 )
محافظت بر صف اول
پیامبر (ص ) :و من حافظ علی الصف الاول و التکبیرة الاولی لا یؤذی مسلما اعطاه الله من الاجر ما یعطی المؤذنون فی الدنیا و الاخرة
کسی که محافظت و مداومت بر صف اول و تکبیر اول نماید، و مسلمانی را اذیت نکند، خداوند به او اجری معادل اجری که مؤذن در دنیا و آخرت دریافت می کند، عطاخواهد کرد.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 387 )
اقتدا به سه گروه ممنوع است
امام صادق (ع ) : ثلاثة لا یصلی خلفهم :المجهول ، و الغالی و ان کان یقول بقولک ، و المجاهر بالفسق و ان کان مقتصدا
پشت سر سه گروه نماز نخوان (اقتداء نکن ):1- پشت سر شخص ناشناخته .2- مرد غلو کننده ، هر چند که امامی و هم عقیده تو باشد.3- شخص متظاهر به فسق و گناه ، اگر چه مردی میانه رو و معقول باشد.
( خصال صدوق ، ص 154 )
آفات بی نظمی در نماز جماعت
امام باقر (ع ) : ینبغی للصفوف ان تکون تامة متواصلة بعضها الی بعض ، و یکون بین کل صفین قدر مسقطجسد الانسان اذا سجد
سزاواراست که صفها کامل و به هم پیوسته باشند، و میان دو صف فاصله به اندازه ای باشد که یک انسان بتواند سجده کند و اگر در نماز جماعت فاصله دو صف جلو و عقب کمتر از این باشد، چنین نمازی نماز کامل و درستی نیست .
( دعائم الاسلام ، ج 1، ص 155 )
مانع اقتدا به مؤمنین
امام صادق (ع ) :من قال بالجسم فلا تعطوه شیئا من الزکاة و لا تصلوا خلفه
هر کس قائل به جسمانیت خدا باشد از زکات چیزی به اوندهید و در پشت سرش نماز نخوانید.
( من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 379 )
آفات بی نظمی در نماز جماعت
پیامبر(ص ) :کان رسول الله - صلی الله علیه و اله - یمسح مناکبنا فی الصلوة و یقول :استووا و لا تختلفوا فتختلف قلوبکم
رسول خدا (ص ) شانه های نمازگزاران را در نماز جماعت می گرفت و منظم می کرد، ومی فرمود: مساوی و منظم باشید، نامنظم و جدا از هم نباشید که قلبهای شما از یکدیگرجدا می شود.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 6 ، ص 470 )
فضیلت تکبیر اول
پیامبر (ص ) : التکبیرة الاولی مع الامام خیر من الدنیاو ما فیها
تکبیر اول را با امام جماعت گفتن بهتر است از دنیا و آنچه در آن است .
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص .488 بحار الانوار، ج ,88 ص 15 )
نمازهای پنج گانه با جماعت
پیامبر (ص ) : من صلی الخمس فی الجماعة وحافظ علی الجمعة فقد اکتال الاجر بالمکیال الاوفی و قال تعالی : “ثم یجزیه الجزاءالاوفی “
کسی که نماز پنج وقت خود را به جماعت بخواند و به نماز جمعه حاضر شود،پس به تحقیق اجر خود را به حد کافی دریافت کرده است . سپس رسول خدا (ص ) این آیه کریمه را تلاوت فرمود: “پس جزا داده شود بر آن ، جزای کاملتر“.
( جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 386 )
مقدار نماز جماعت
امام علی (ع ) : و اذا قمت فی صلاتک للناس ، فلا تکونن منفرا و لا مضیعا فان فی الناس من به العلة و له الحاجة
و هنگامی که به نمازجماعت برای مردم می ایستی باید نمازت نه نفرت آور و نه تضییع کننده باشد (نه آن قدر آن را طول بده که موجب تنفر مأمومین شود و نه آن قدر سریع که نماز را ضایع کنی ) چرا که در بین مردمی که با تو به نماز ایستاده اند، هم بیمار وجوددارد و هم افراد حاجتمند هست .
( نهج البلاغه ، نامه 52 )
مورد شفیع امام جماعت
پیامبر(ص ) :ان امامک شفیعک الی الله - عز وجل - فلا تجعل شفیعک سفیها و لا فاسقا
همانا امام و پیشنماز تو، شفیع و واسطه توبه درگاه با عظمت الهی است ، پس هرگز کسی را که فاسد و بی خرد است وسیله و شفیع خود به درگاه الهی قرار مده .
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 492 )
اولین نماز جماعت
امام صادق (ع ) :اول جماعة کانت ان رسول الله - صلی الله علیه و اله - کان یصلی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب - علیه السلام - معه
نخستین جماعتی که برگزار شد، روزی بود که رسول خدا (ص ) داشت نماز می خواند وعلی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع ) همراه آن حضرت بود.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 373 )
سفارش رسول خدا (ص ) در مقدار نماز جماعت
امام علی (ع ) :و قد سألت رسول الله - صلی الله علیه و اله - حین وجهنی الی الیمن کیف اصلی بهم ؟ فقال : صل بهم کصلاة اضعفهم ، و کن بالمؤمنین رحیما
من از رسول خدا (ص ) به هنگامی که مرابه سوی “یمن ” فرستاد، پرسیدم : چگونه با آنان نماز بخوانم ؟ آن حضرت در پاسخم فرمود: “نمازی بخوان همچون نمازی که ناتوان ترین آنها می خواند و نسبت به مؤمنان رحیم و مهربان باش “.
( نهج البلاغه ، نامه 52 )
شفاعت کننده
پیامبر (ص ) :ان الله وعد ان یدخل الجنة ثلاثة نفور بغیرحساب و یشفع کل واحد منهم فی ثمانین الفا، المؤذن و الامام ، و رجل یتوضا ثم یدخل المسجد فیصلی فی الجماعة
همانا خداوند به سه گروه وعده داد، بدون حساب واردبهشت شوند، و هر یک از این سه گروه (روز قیامت ) می توانند هشتاد هزار نفر راشفاعت کنند وآنها عبارتند از: 1- مؤذن . 2- امام جماعت . 3- کسی که وضو بگیرد،سپس
داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 488 )
برتری نماز جماعت بر فرادی
امام باقر (ع ) : فضل صلاة الجماعة علی صلاة الرجل فردا خمس و عشرون درجة فی الجنة
نماز جماعت بر نماز فرادی بیست و پنج درجه بهشتی فضیلت و برتری دارد.
( وسائل الشیعه ، ج 5، ص 371 )
عبور از صراط
پیامبر (ص ) :و من حافظ علی الجماعة حیثما کان مر علی الصراطکالبرق الخاطف اللامع فی اول زمرة مع السابقین
کسی که محافظت و مداومت بر نماز جماعت کند، مانند برق سریع و درخشان همراه نخستین گروه بهشتیان از روی صراط می گذرد.
( ثواب الاعمال ، ص 343 )
تسریع در نماز جماعت
امام صادق (ع ) :صلی رسول الله - صلی الله علیه واله - الظهر و العصر فخفف الصلاة فی الرکعتین فلما انصرف … قالوا: خففت فی الرکعتین الاخیرتین ؟ فقال لهم : او ما معتم صراخ الصبی
روزی رسول خدا (ص ) نمازظهر و عصر را به جا می آورد، ناگهان دو رکعت آخر نماز را تخفیف (تسریع ) دادند،اصحاب پس از نماز از حضرت سؤال کردند، که آیا دستور جدید آمده ؟ فرمود: برای چه ؟ گفتند: چرا دو رکعت آخر نماز را سبکتر خواندی ؟ فرمود: مگر صدای فریاد گریه کودک را نمی شنوید.
( وسایل الشیعه ، ج 5، ص 369 )
به فکر ناتوان ترین مأمومین باش
امام علی (ع ) : و صلوا بهم صلاة أضعفهم و لا تکونوا فتانین
و با مردم همانند نمازگزاردن ناتوان ترین آنان نماز گزارید و(با طول دان آن موجبات زحمات آنان را فراهم نیاورید) و سبب فتنه و فسادنباشید.
( نهج البلاغه ، ص 52 )
نماز با جماعت
پیامبر (ص ) :لو یعلمون ما فی العشاء و الفجر لاتوهما ولو حبوا
اگر بدانند آنچه را که در خواندن نماز عشاء و صبح با جماعت هست به آن می آیند، هر چند با زانوها و دستها باشد، مانند راه رفتن کودک با نشستن گاه خود.
( اصول وافی ، ج 2، ص 149 )
کناره گیری از جماعت
پیامبر (ص ) :ان الشیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یأخذ الشاة القاصیة والناحیة فایاکم و لشعاب و علیکم بالجماعة و العامة والمسجد
شیطان گرگ انسان است همانند گرگ گوسفندان که همیشه میشهای دور افتاده وکناره گیر را می گیرد. پس از دسته بندیها (گروه گرایی و خط بازی )بپرهیزید و برشما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومی و مسجد.( کنز العمال ، ج 7، ص ,581 حدیث 20355 )
تشکیل صف نماز جماعت
پیامبر (ص ) :ثلاثة یضحک الله الیهم : الرجل اذاقام باللیل یصلی و القوم اذا صفوا فی الصلاة ، و القوم اذا صفوا فی قتال العدو
سه گروهند که خداوند از آنان خشنود است :1- کسی که نماز شب می خواند.2- جمعی که نماز جماعت تشکیل می دهند.3- دسته ای که در برابر دشمن در راه خدا صف آرایی کرده اند.
( ثواب الاعمال ، ص 96 )
مواظبت بر نماز جماعت
امام علی (ع ) :مروة الحضر، قراءة القران ومجالسة العلماء و النظر فی الفقه و المحافظة علی الصلاة فی الجماعات
از علی بن ابی طالب (ع ) نقل شده که فرمود: جوانمردی در حضور در وطن ،قرآن خواندن و همنشینی با علماء و نگریستن در احکام دین و مواظبت بر نمازخواندن در جماعتهاست .
( بحار الانوار، ج ,88 ص 10 )
اقامه نماز جماعت امام زمان (عج )
معصوم (ع ) :یجتمع المهدی - علیه السلام - و عیسی بن مریم - علیه السلام - فیجی ءوقت الصلوة فیقول المهدی لعیسی -علیهما السلام - : تقدم ، فیقول عیسی (ع ) انت اولی بالصلوة فیصلی عیسی (ع ) ورائه مأموما
در حدیث آمده است : پس از ظهور، عیسی بن مریم (ع ) در هنگام نماز درکنار امام (ع ) حاضر می شود و امام (ع ) به او امامت بر نماز جماعت را تعارف می کند. ولی او می گوید: تو سزاوارتری به این امر، و سپس به عنوان مأموم پشت سر او به جماعت می ایستد.
( منتخب الاثر، ص .479 تذکرة الخواص ، ص 377 )
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
بُعِثتُ بِالحَنِيفِيَّةِ السَّمحَةِ
من براى آوردن دين راستين و آسان برگزيده شدهام
حکمتنامه پیامبر اعظم(ص): ح 2426
الا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، به درستی که یاد خدا آرامش بخش دل هاست.
یک پژوهشگر هلندی که بیشترین تحقیقات و بررسی های خود را در زمینه روان شناسی انجام داده، اعتراف کرد که یکی از بهترین راه های کاهش بحران روحی روانی، ذکر جلاله “الله” است.
او که استاد دانشگاه “آمستردام” است، در اظهاراتی گفت: «اگر از بحران روحی – روانی رنج می برید و احساس می کنید که فشار زندگی بر شما زیاد است، برای کاهش این گونه فشارها و بحران ها، به گفتن ذکر “الله” پناه ببرید زیرا تکرار این لفظ باعث تنظیم شدن ضربان روان انسان می شود.»
وی در ادامه افزود: «بنده سه سال بر روی این مسأله تحقیقاتی انجام دادم و حتی تأثیر این لفظ بر بیماران غیر مسلمان را لمس کردم. حتی افرادی که نمی توانند به زبان عربی صحبت کنند، با ذکر این لفظ تأثیر آن را دریافت خواهند کرد.»
این استاد دانشگاه هلندی همچنین گفت: «نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده، بی نظیر و حیرت آور بود. حرف الف که در ابتدای کلمه “الله” وجود دارد، هنگام خروج بر روی سینه افراد تأثیر می گذارد. حرف لام که پس از آن می آید نیز هنگام تلفظ آرامش خاصی را به فک و صورت انسان می دهد. حرف هاء هم در پایان این لفظ ، موجب راحتی در تنفس می شود و پس از پایان آن آرامشی غیر قابل توصیف به انسان می دهد زیرا بر اثر تلفظ این حرف، ریه انسان که مرکز و عصب دستگاه تنفسی است، تأثیر بسزایی بر روی قلب می گذارد و موجب تنظیم تنفس می شود.»
در پایان گفتنی است، خداوند متعال در یکی از آیات سوره “الرعد” در قرآن کریم می فرمایند: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللًّهِ الا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. ترجمه: آنانکه ایمان آوردند، قلبشان با نام خداوند به آرامش می رسد، به درستی که یاد خدا آرامش بخش دل هاست.»/
امام هادی(ع): فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند
امام هادی(ع): هرگاه در زمانه ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه(آدمی) بدی از کسی ببیند
امام هادی(ع): هرگاه در زمانه ای ظلم و ستم بیش از عدالت رواج داشت، تا وقتی که(آدمی) خیری از کسی نبیند،نباید به او خوشبین باشد
امام هادی(ع): از تملق بسیار خودداری کن که، بدگمانی به بار می آورد و اگر برادر مومنت مورد اعتماد تو واقع شد، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده
امام هادی(ع): اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد،خواهم رفت
امام هادی(ع): هر که تمام دوستی خود را برای تو فراهم آورد، تو نیز تمام طاعت خود را برایش فراهم آور
امام هادی(ع): حکمت اثری در دلهای فاسد نمی گذارد
امام هادی(ع): شب زنده داری خواب را شیرین تر و گرسنگی، غذا را لذت بخش تر می کند
امام هادی(ع): مومن خوبی می کند و می گرید، ولی منافق بدی می کند و می خندد
قالَ الاِْمامُ الْکاظم(عليه السلام) :
1- تعقّل و معرفت
«ما بَعَثَ اللّهُ أَنْبِياءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلي عِبادِهِ إِلاّ لِيَعْقِلُوا عَنِ اللّهِ، فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجابَهً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً لِلّهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللّهِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلاً وَ أَعْقَلُهُمْ أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ.»:خداوند پيامبران و فرستادگانش را به سوي بندگانش بر نينگيخته، مگر آن که از طرف خدا تعقّل کنند. پس نيکوترينشان از نظر پذيرش، بهترينشان از نظر معرفت به خداست، و داناترينشان به کار خدا، بهترينشان از نظر عقل است، و عاقلترين آنها، بلند پايه ترينشان در دنيا و آخرت است.
2- حجّت ظاهري و باطني
«إِنَّ لِلّهِ عَلَي النّاسِ حُجَّتَيْنِ، حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً، فَأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الاَْنْبِياءُ وَ الاَْئِمَّةُ وَ أَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ.»:
همانا براي خداوند بر مردم دو حجّت است، حجّت آشکار و حجّت پنهان، امّا حجّت آشکار عبارت است از: رسولان و پيامبران و امامان; و حجّت پنهاني عبارت است از عقول مردمان.
3- صبر و گوشهگيري از اهل دنيا
«أَلصَّبْرُ عَلَي الْوَحْدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ، فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالي إِعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيا وَ الرّاغِبينَ فيها وَ رَغِبَ فيما عِنْدَ رَبِّهِ وَ کانَ اللّهُ آنِسَهُ فِي الْوَحْشَةِ وَ صاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ، وَ غِناهُ فِي الْعَيْلَةِ وَ مُعِزَّهُ في غَيْرِ عَشيرَة.»:
صبر بر تنهايي، نشانه قوّت عقل است، هر که از طرف خداوند تبارک و تعالي تعقّل کند از اهل دنيا و راغبين در آن کناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده، و خداوند در وحشت انيس اوست و در تنهايي يار او، و توانگري او در نداري و عزّت او در بيتيره و تباري است.
4- عاقلان آينده نگر«إِنَّ الْعُقَلاءَ زَهَدُوا فِي الدُّنْيا وَ رَغِبُوا فِيالاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيا طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةُ طالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيا حَتّي يَسْتَوْفي مِنْها رِزْقَهُ، وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَيَأْتيهِ الْمَوْتُ فَيُفْسِدُ عَلَيْهِ دُنْياهُ وَ آخِرَتَهُ.»:به راستي که عاقلان، به دنيا بيرغبتند و به آخرت مشتاق; زيرا ميدانند که دنيا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنيا او را بخواهد تا روزيِ خود را از آن دريافت کند، و هر که دنيا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنيا و آخرتش را بر او تباه کند.
5- تضرّع براي عقل «مَنْ أَرادَ الْغِني بِلا مال وَ راحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِي الدّينِ فَلْيَتَضَّرَعْ إِلَي اللّهِ في مَسْأَلَتِهِ بِأَنْ يُکْمِلَ عَقْلَهُ، فَمَنْ عَقَلَ قَنَعَ بِما يَکْفيهِ وَ مَنْ قَنَعَ بِما يَکْفيهِ اسْتَغْني وَ مَنْ لَمْ يَقْنَعْ بِما يَکْفيهِ لَمْ يُدْرِکِ الْغِني أَبَدًا.»:هر کس بينيازي خواهد بدون دارايي، و آسايش دل خواهد بدون حسد، و سلامتي دين طلبد، بايد به درگاه خدا زاري کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، هر که خرد ورزد، بدانچه کفايتش کند قانع باشد. و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بينياز گردد. و هر که بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بينيازي نرسد.
6- ديدار با مؤمن براي خدا
«مَنْ زارَ أَخاهُ الْمُؤْمِنَ لِلّهِ لا لِغَيْرِهِ، لِيَطْلُبَ بِهِ ثَوابَ اللّهِ وَ تَنَجُّزَ ما وَعَدَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَکَّلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سَبْعينَ أَلْفِ مَلَک مِنْ حينَ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ حَتّي يَعُودَ إِلَيْهِ يُنادُونَهُ: أَلا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، تَبَوَّأْتَ مِنَ الْجَنَّةِ مَنْزِلاً.»:
هر کس ـ فقط براي خدا نه چيز ديگر ـ به ديدن برادر مؤمنش رود تا به پاداش و وعدههاي الهي برسد، خداوند متعال، از وقت خروجش از منزل تا برگشتن او، هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که همه ندايش کنند: هان! پاک و خوش باش و بهشت برايت پاکيزه باد که در آن جاي گرفتي.
7- مروّت، عقل و بهاي آدمي
«لا دينَ لِمَنْ لا مُرُوَّةَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ إِنَّ أَعْظَمَ النّاسِ قَدْرًا الَّذي لايَرَي الدُّنْيا لِنَفْسِهِ خَطَرًا، أَما إِنَّ أَبْدانَکُمْ لَيْسَ لَها ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلا تَبيعوها بِغَيْرِها.
کسي که جوانمردي ندارد، دين ندارد; و هر که عقل ندارد، جوانمردي ندارد. به راستي که باارزشترين مردم کسي است که دنيا را براي خود مقامي نداند، بدانيد که بهاي تن شما مردم، جز بهشت نيست، آن را جز بدان مفروشيد.
8- حفظ آبروي مردم
«مَنْ کَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أَعْراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثْرَتَهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ.»:هر که خود را از آبروريزي مردم نگهدارد، خدا در روز قيامت از لغزشش ميگذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت خشمش را از او باز دارد.
9- عوامل نزديکي و دوري به خدا
«أَفْضَلُ ما يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَي اللّهِ بَعْدَ الْمَعْرَفَةِ بِهِ الصَّلاةُ وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْرِ.»:
بهترين چيزي که به وسيله آن بنده به خداوند تقرّب ميجويد، بعد از شناختن او، نماز و نيکي به پدر و مادر و ترک حسد و خودبيني و به خود باليدن است.
10- عاقل دروغ نميگويد
«إِنَّ الْعاقِلَ لا يَکْذِبُ وَ إِنْ کانَ فيهِ هَواهُ.»:همانا که عاقل دروغ نميگويد، گرچه طبق ميل و خواسته او باشد.
11- حکمت کم گويي و سکوت
«قِلَّةُ الْمَنْطِقِ حُکْمٌ عَظيمٌ، فَعَلَيْکُمْ بِالصَّمْتِ، فَإِنَّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ وَ قِلَّةُ وِزْر، وَ خِفَّةٌ مِنَ الذُّنُوبِ.»:
کم گويي ، حکمت بزرگي است، بر شما باد به خموشي که شيوه اي نيکو و سبک بار و سبب تخفيف گناه است.
12- هرزه گويي بي حيا
«إِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلي کُلِّ فاحِش قَليلِ الْحَياءِ لا يُبالي ما قالَ وَ لا ما قيلَ لَهُ.»:همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوِ کم حيا که باکي ندارد چه ميگويد و يا به او چه گويند حرام گردانيده است.
13- متکبّر، داخل بهشت نميشود«إِيّاکَ وَ الْکِبْرَ، فَإِنَّهُ لا يَدْخُلِ الْجَنَّةَ مَنْ کانَ في قَلْبِهِ مِثْقالُ حَبَّة مِنْ کِبْر.»:
از کبر و خودخواهي بپرهيز، که هر کسي در دلش به اندازه دانه اي کبر باشد، داخل بهشت نميشود.
14- تقسيم کار در شبانه روز
«إِجْتَهِدُوا في أَنْ يَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذينَ يُعَرِّفُونَکُمْ عُيُوبَکُمْ وَيُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِي الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فيها لِلَذّاتِکُمْ في غَيْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَي الثَّلاثِ ساعات.»:
بکوشيد که اوقات شبانه روزي شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتي براي مناجات با خدا، 2 ـ قسمتي براي تهيّه معاش، 3 ـ قسمتي براي معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عيبهاي شما را به شما ميفهمانند و در دل به شما اخلاص ميورزند، 4 ـ و قسمتي را هم در آن خلوت ميکنيد براي درک لذّتهاي حلال [و تفريحات سالم] و به وسيله انجام اين قسمت است که بر انجامِ وظايف آن سه قسمت ديگر توانا ميشويد.
15- همنشيني با ديندار و عاقل خيرخواه«مُجالَسَةُ أَهْلِ الدّينِ شَرَفُ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ، وَ مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ النّاصِحِ يُمْنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوْفيقٌ مِنَ اللّهِ، فَإِذا أَشارَ عَلَيْکَ الْعاقِلُ النّاصِحُ فَإِيّاکَ وَ الْخِلافَ فَإِنَّ في ذلِکَ الْعَطَبَ.»:همنشيني اهل دين، شرف دنيا و آخرت است، و مشورت با خردمندِ خيرخواه، يُمن و برکت و رشد و توفيق از جانب خداست، چون خردمند خيرخواه به تو نظري داد، مبادا مخالفت کني که مخالفتش هلاکت بار است.
16- پرهيز از اُنس زياد با مردم
«إِيّاکَ وَ مُخالَطَةَ النّاسِ وَ الاُْنْسَ بِهِمْ إِلاّ أَنْ تَجِدَ مِنْهُمْ عاقِلاً وَ مَأْمُونًا فَآنِسْ بِهِ وَ اهْرُبْ مِنْ سايِرِهِمْ کَهَرْبِکَ مِنَ السِّباعِ الضّارِيَةِ.»:بپرهيز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر اين که خردمند و امانتداري در ميان آنها بيابي که [در اين صورت] با او انس گير و از ديگران بگريز، به مانند گريز تو از درنده هاي شکاري.
17- نتيجه حبِّ دنيا
«مَنْ أَحَبَّ الدُّنْيا ذَهَبَ خَوْفُ الاْخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ وَ ما أُوتِيَ عَبْدٌ عِلْمًا فَازْدادَ لِلدُّنيا حُبًّا إِلاَّ ازْدادَ مِنَ اللّهِ بُعْدًا وَ ازْدادَ اللّهُ عَلَيْهِ غَضَبًا.»:هر که دنيا را دوست بدارد، خوف آخرت از دلش برود، و به بنده اي دانشي ندهند که به دنيا علاقه مندتر شود، مگر آن که از خدا دورتر و مورد خشم او قرار گيرد.
18- پرهيز از طمع و تکيه بر توکّل
«إِيّاکَ وَ الطَّمَعَ، وَ عَلَيْکَ بِالْيَأْسِ مِمّا في أَيْدِي النّاسِ، وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الَْمخْلُوقينَ، فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفْتاحٌ لِلذُّلِّ، وَ اخْتِلاسُ الْعَقْلِ وَاخْتِلاقُ الْمُرُوّاتِ، وَ تَدْنيسُ الْعِرْضِ وَ الذَّهابُ بِالْعِلْمِ. وَ عَلَيْکَ بِالاِْعْتِصامِ بِرَبِّکَ وَ التَّوَکُّلِ عَلَيْهِ.
از طمع بپرهيز، و بر تو باد به نااميدي از آنچه در دست مردم است، طمع را از مخلوقين بِبُر که طمع، کليدِ خواري است، طمع، عقل را ميربايد و مردانگي را نابودکند و آبرو را ميآلايد و دانش را از بين ميبرد. بر تو باد که به پروردگارت پناه بري و بر او توکّل کني.
19- نتايج امانتداري و راستگويي
«أَداءُ الأَمانَةِ وَ الصِّدْقُ يَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِيانَةُ وَ الْکِذْبُ يَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ النِّفاقَ.»:
امانتداري و راستگويي، سبب جلب رزق و روزياند، و خيانت و دروغگويي، سبب جلب فقر و دورويي.
20- سقوطِ برتري جوي«إِذا أَرادَ اللّهُ بِالذَّرَّةِ شَرًّا أَنْبَتَ لَها جَناحَيْنِ، فَطارَتْ فَأَکَلَهَا الطَّيْرُ.»:
هر گاه خداوند بدي مورچه را بخواهد، به او دو بال ميدهد که پرواز کند تا پرنده ها او را بخورند.
21- حقگويي و باطل ستيزي
«إِتَّقِ اللّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فيهِ هَلاکُکَ فَإِنَّ فيهِ نَجاتُکَ إِتَّقِ اللّهَ وَدَعِ الْباطِلَ وَ إِنْ کانَ فيهِ نَجاتُکَ، فَإِنَّ فيهِ هَلاکُکَ.»:
از خدا بترس و حقّ را بگو، اگرچه نابودي تو در آن باشد. زيرا که در واقع، نجات تو در آن است.از خدا بترس و باطل را واگذار، اگرچه نجات تو در آن باشد، زيرا که در واقع، نابودي تو در آن است.
22- تناسب بلا و ايمان
«أَلْمُؤْمِنُ مِثْلُ کَفَّتَيِ الْميزانِ کُلَّما زيدَ في إِيمانِهِ زيدَ في بَلائِهِ.»:
مؤمن همانند دو کفّه ترازوست، هر گاه به ايمانش افزوده گردد، به بلايش افزوده گردد.
23- کفّاره خدمت به حاکمان«کَفّارَةُ عَمَلِ السُّلْطانِ أَلاِْحْسانُ إِلَي الاِْخْوانِ.»:
کفّاره کارمندي سلطان، احسان به برادران ديني است.
24- نافله و تقرّب «صَلاةُ النَّوافِلِ قُرْبانٌ اِلَي اللّهِ لِکُلِّ مُؤْمِن… .»:
نماز نافله راه نزديک شدن هر مؤمني به خداوند است… .
25- اصلاح و گذشت
«يُنادي مُناد يَوْمَ القِيمَةِ: أَلا مَنْ کانَ لَهُ عَلَي اللّهِ أَجْرٌ فَلْيَقُمْ، فَلا يَقُومُ إِلاّ مَنْ عَفَي وَ أَصْلَحَ، فَأَجْرُهُ عَلَي اللّهِ.»:ندا کننده اي در روز قيامت ندا ميکند:آگاه باشيد، هر که را بر خدا مزدي است برخيزد، و برنميخيزد، مگر کسي که گذشت کرده و اصلاح بين مردم نموده باشد، پس پاداشش با خدا خواهد بود.
26- بهترين صدقه
«عَوْنُکَ لِلضَّعيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.»:کمک کردنت به ناتوان از بهترين صدقه است.
27- سختي ناحقّ
«يَعْرِفُ شِدَّةَ الْجَوْرِ مَنْ حُکِمَ بِهِ عَلَيْهِ.»:
سختي ناحقّ را آن کس شناسد که بدان محکوم گردد.
28- گناهان تازه، بلاهاي تازه
«کُلَّما أَحْدَثَ الناسُ مِنَ الذُّنُوبِ مالَمْ يَکُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاء ما لَمْ يَکُونُوا يَعُدُّونَ.»:
هر گاه مردم گناهان تازه کنند که نميکردند، خداوند بلاهايي تازه به آنها دهد که به حساب نميآوردند.
29- کليد بصيرت
«تَفَقَّهُوا في دينِ اللّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصيرَةِ، وَ تَمامُ الْعِبادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَي الْمَنازِلِ الرَّفيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَليلَةِ فِي الدّينِ وَ الدُّنْيا، وَ فَضْلُ الْفَقيهِ عَلَي الْعابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَي الْکَواکِبِ، وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ في دينِهِ لَمْ يَرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.»:
در دين خدا دنبال فهم عميق باشيد، زيرا که فهم عميقِ دين، کليد بصيرت و بينايي و کمال عبادت و سبب تحصيل درجات بلند و مراتب بزرگ در امور دين و دنياست.
و برتري فقيه بر عابد، مانند برتري آفتاب است بر کواکب، و کسي که در دينش فهم عميق نجويد، خداوند هيچ عملي را از او نپسندد.
30- دنيا، بهترين وسيله
«إِجْعَلُوا لاَِنْفُسِکُمْ حَظًّا مِنَ الدُّنْيا بِإِعْطائِها ما تَشْتَهي مِنَ الْحَلالِ وَ ما لا يَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ ما لا سَرَفَ فيهِ، وَ اسْتَعينُوا بِذلِکَ عَلي أُمُورِ الدّينِ، فَإِنَّهُ رُوِيَ «لَيْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنْياهُ لِدينِهِ أَوْ تَرَکَ دينَهُ لِدُنْياهُ».»:براي خود بهره اي از دنيا برگيريد و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردي ايجاد نکند و اسراف نباشد منظور داريد، و به اين وسيله براي انجام امور دين ياري جوييد. زيرا که روايت شده است: «از ما نيست کسي که دنيايش را براي دينش ترک گويد يا دينش را براي دنيايش رها سازد.»
31- انتظار فَرَج
«أَفْضَلُ الْعِبادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ إِنْتِظارُ الْفَرَجِ.»:
بهترين عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فَرَج و گشايش است.
32- مِهرورزي با مردم
«أَلتَّوَدُّدُ إِلَي النّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ.»:مِهرورزي و دوستي با مردم، نصف عقل است.
33- پرهيز از خشم
«مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنْهُ عَذابَ يَوْمِ الْقِيمَةِ.»:
هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب روز قيامت را از او باز ميدارد.
34- قويترين مردم«مَنْ أَرادَ أَنْ يَکُونَ أَقْوَي النّاسِ فَلْيَتَوَکَّلْ عَلَي اللّهِ.»:هر که ميخواهد که قويترين مردم باشد بر خدا توکّل نمايد.
35- ترقّي، نه درجا زدن
«مَنِ اسْتِوي يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ، وَ مَنْ کانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الزِّيادَةَ في نَفْسِهِ فَهُوَ في نُقْصان، وَ مَنْ کانَ إِلَي النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَياةِ.»:
کسي که دو روزش مساوي باشد، مغبون است، و کسي که دومين روزش، بدتر از روز اوّلش باشد ملعون است، و کسي که در خودش افزايش نبيند در نقصان است، و کسي که در نقصان است مرگ براي او بهتر از زندگي است.
36- خير رساني به ديگران«إِنَّ مِنْ أَوْجَبِ حَقِّ أَخيکَ أَنْ لا تَکْتُمَهُ شَيْئًا يَنْفَعُهُ لاَِمْرِ دُنْياهُ وَ لاَِمْرِ آخِرَتِهِ.»:
همانا واجبترين حقّ برادرت بر تو آن است که چيزي را که سبب نفع دنيا و آخرت اوست، از او پنهان و پوشيده نداري.
37- پرهيز از شوخي
«إِيّاکَ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ إِيْمانِکَ.»:
از شوخي [بيمورد] بپرهيز، زيرا که شوخي، نور ايمان تو را ميبرد.
38- پند پديدهها
«ما مِنْ شَيْء تَراهُ عَيْناکَ إِلاّ وَ فيهِ مَوْعِظَةٌ.»:چيزي نيست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزي است.
39- رنج ناديده، نيکي را نمي فهمد
«مَنْ لَمْ يَجِدْ لِلاِْساءَةِ مَضَضًا لَمْ يَکُنْ عِنْدَهُ لِلاِْحْسانِ مَوْقِعٌ.»:
کسي که مزه رنج و سختي را نچشيده، نيکي و احسان در نزد او جايگاهي ندارد.
40- محاسبه اعمال«لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ في کُلِّ يَوْم فَإِنْ عَمِلَ حَسَنـًا اسْتَزادَ اللّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئًا اسْتَغْفَرَ اللّهَ مِنْهُ وَ تابَ إِلَيْهِ.»:از ما نيست کسي که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نيکي کرده است از خدا زيادي آن را بخواهد، و اگر در آن کار بدي کرده، ازخدا آمرزش طلب نموده و به سوي او توبه نمايد.
امام صادق سلام الله علیه :
مَن آمَنَ بِنا و صَدَّقَ حَديثَنا وَانتَظَرَ أمرَنا كانَ كَمَن قُتِلَ تَحتَ رايَةِ القائِمِ؛
آن كه به ما ايمان آورَد و سخن ما را تصديق كند و منتظر امر [فرج] ما باشد، همچون كسى است كه زير پرچم قائم به شهادت برسد
بحارالأنوار: ج 27، ص 138
امام هادى سلام الله علیه :
مَن أطاعَ الخالِقَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلوقينَ؛
كسى كه از خدا اطاعت مىكند، از خشم مردم باكى ندارد
ميزان الحكمة: ح 7554
اگر اهل غذاهای پرادویه و تند هستید باید بگوییم کارتان درست است؛ و اگر جزو آن دسته افرادی هستید که از این قبیل غذاها فراریاند احتمالاً وقت آن رسیده سعی کنید ذائقهتان را به آنها عادت دهید. البته منظورمان غذاهای تندی نیست بعد از خوردنش احتمالاً آتش از دهان بیرون میزند. منظورمان میزان معقول و خوش آیند تندی است.
نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد که غذاهای پرادویه از ابتلا به مشکلات مربوط به معده و بیماریهای متعدد دیگر پیشگیری میکند. برای آشنایی بیشتر با خواص این قبیل غذاها خط به خط با ما باشید.
به نظر میرسد عمر باورهایی که مدام میگویند غذاهای تند باعث ایجاد زخم معده و مشکلات دیگر میشود به سر آمده است. به خاطر این که مطالعات جدید نشان میدهد فلفل تند از مخاط معده حفاظت کرده و میتواند از بروز مشکلاتی که بر اثر مصرف بیش از حد داروهای مُسکن ایجاد میشود پیشگیری کند.
از این گذشته فلفل سرشار از کلسیم و ویتامینهای A و C است که برای سلامتی تک تک ما مفید خواهد بود. همچنین باید بدانید که فلفل تند میتواند احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و سرطان را کاهش داده و به پیشگیری از دیابت کمک کند.
همین فلفلی که احتمالاً شما از آن فراری هستید باعث افزایش متابولیسم یا همان سوخت و ساز بدنتان میشود.
توجه داشته باشید هر مادهی غذایی هر اندازه که مفید هم باشد اگر در مصرف آن زیادهروی کنید به نفعتان نخواهد بود. نتایج پژوهشی که در مکزیک انجام شد نشان میدهد احتمال ابتلا به سرطان معده در بین افرادی که روزانه بین 9 تا 25 عدد فلفل جالاپنو خوردهاند در مقایسه با افراد دیگر، به میزان بسیار اندکی بالا بوده است. باید بگوییم که فلفل جالاپنو مکزیکی یکی از انواع بسیار تند فلفلها است که در عین حال بمب ویتامین C محسوب میشود. در واقع فلفلخورها تازه کار با مصرف به اندازهی این فلفل هیچ مشکلی نداشتهاند.
متأسفانه بسیاری از مردم خود را بی دلیل از مصرف فلفل تند محروم میکنند. بیشتر افرادی که از مشکلات مربوط به معده رنج میبرد تصور میکنند که برای بهبود مشکل خود باید دور فلفل و غذاهای تند را خط قرمز بکشند. اما هیچ پژوهش علمی ثابت نکرده است که عدم مصرف فلفل مشکلات معده را رفع میکند. اگر ادویهها و فلفل تند به اندازه و بدون افراط مصرف شوند هم طعم بسیار خوشآیندی به غذاها میدهند و هم برای سلامتی بدن مفیدند.
نتایج پژوهشها و بررسیهای متعدد علمی نشان میدهد که غذاهای تند برای سلامت بدن مفید است. نتایج چند پژوهش جدید حاکی از این است که فلفل تند حاوی خواص متعددی است. محققان مشاهده کردهاند کپسایسین موجود در فلفل میتواند سلولهای سرطانزای ریه و پانکراس را کاهش دهد بدون این که به سلولهای سالم مجاور آسیبی وارد کند. به عقیدهی محققان دلیل این که میزان برخی از سرطانها در بین مردم مکزیک و هند کمتر از غربیهاست به دلیل مصرف بیشتر غذاهای تند است.
همچنین باید بگوییم نتایج دو پژوهش استرالیایی نشان میدهد مصرف غذاهای حاوی فلفل تند از تجمع کلسترول در خون پیشگیری میکند و نیاز به انسولین را کاهش میدهد. همین تأثیر، نقش مهمی در پیشگیری از دیابت و درمان آن دارد.
بر اساس نتایج پژوهشهایی که در مجارستان انجام گرفته است، فلفل ترشح اسید معده و همچنین امکان خونریزی معده (به دلیل مصرف داروهای ضدالتهابی مانند آسپرین) را کاهش میدهد. به عقیدهی محققان سنگاپوری مصرف روزانهی فلفل خطر ابتلا به زخم معده و اثنیعشر را به میزان 53 درصد کاهش میدهد.
اما شاید بپرسید این احساس سوزشی که بعد از مصرف فلفل ایجاد میشود از چیست؟ این احساس سوزش معده به دلیل وجود کپسایسین فلفل است که طعم تندی به آن میدهد و باعث تحریک پایانههای عصبی میشود. درست است که این احساس سوزش، ناخوشایند است اما هیچ یافتهی علمی ثابت نکرده است که این سوزش میتواند منجر به بیماریها و مشکلات حاد معده شود.
در واقع فلفل علاوه بر این که طعم خوبی به غذاها میدهد بسیار کم کالری است. فلفل، متابولیسم بدن را افزایش میدهد، به سوزاندن چربیها کمک میکند و احساس سیری طولانی مدتی ایجاد میکند. پس به بهانهی تند بودن و این که معدهام درد میگیرد خودتان را از خواص غذاهای تند محروم نکنید. البته باز تاکید میکنیم که در مصرف هیچ مادهی غذایی افراط نکنید حتی اگر خیلی مفید باشد. فلفل نیز از این قاعده مستثنی نیست.
آری اگر «قرآن» را باز کرده و تنها به ورق زدن و مطالعه ی بسیار گذرای آن بپردازیم،مشاهده می کنید که در هر چند ورقی،از این نمونه ها یافت می شود :
-در بنی اسرایل گوشت گاو ذبح شده را به بدن مرده ای زدند،بلافاصله زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد(بقره 67 تا73)
-عُزَیرپیامبر(ع)صد سال پس از مرگش زنده شد،در حالی که غذای صد سا ل پیشش صحیح و سالم بود،اما الاغش متلاشی شده بود!(بقره 259)
-حضرت ذکریا(ع) در دوران کهولت سن،و سستی بدن آن هم از زنی عقیم و نازا،صاحب فرزندی به نام یحیی(ع) شد(مریم 4تا 7)
-حضرت سلیمان با هدهد و مورچه بهحث و مناظره و گفتگو میکرد!(نمل18 و 19 و27)
-آهن محکم در دست حضرت داود نرم می شد و او با دست خود زره درست میکرد(سباّ 10)
-تخت بلقیس در یک چشم بهم زدن از کشوری دور،در مقابل حضرت سلیمان حاضر شد!(نمل 40)
-«ماه»برای حضرت محمد(ص)شکافته و دو نیم شد!(قمر 1)
-حضرت ابراهیم در سنین پیری،از زنی پیر و فرتوت صاحب فرزند شد!(هود 72)
-حضرت عیسی پرنده ی گِلی را با دمیدن در آن به پرنده ی زنده ی واقعی تبدیل میکرد(آل عمران 49)
-از دل کوه سخت،شتری با بچه ی تازه متولد شده اش،برای قوم ثمود بیرون آمد!(اعراف 73)
-چاقوی حضرت ابراهیم که از تیزی وبرندگی سنگ را پاره می کرد،گلوی اسماعیل را نبرید(صافات100 تا 110)
-حضرت موسی(ع)عصایی را به سنگ زد که از آن 12 چشمه یآّ برای بنی اسرایل جوشید!(بقره 60)
حضرت سلیمان(ع) باد را تحت اختیار داشت و با آن فاصله ی شهر ها را می پیمود!(ص 36)
آیه 135 سوره آل عمران
نیکان آنها هستند که هرگاه کار ناشایست از آنها سرزند یا ظلمی به نفس خویش کنند(گناه)خدا را به یاد می آورند و از گناه خود به درگاه خود گناه و استغفار می کنند زیرا که می دانند جز خدا هیچکس نمی تواند گناه خلق را بیامرزد و آنها هستند که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند
آیه 216 سوره بقره
حکم جهاد بر شما مقرر گردید،حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه هست،اما چه بسیار شود که شما چیزی را ناگوار و بد می دانید ولی در حقیقت به خیر و صلاح شماست(و گاهی چیزی را خوب می دانید و آن بر شما بد است) و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید
آیه 108 سوره انعام
شما مومنان دشنام به آنانکه غیر خدا را می خوانند ندهید تا مبادا آنها نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند
آیه 16سوره آل عمران
اگر خدا را دوست دارید،پس مرا پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد
آیه 3 سوره طلاق
هرکس بر خدا توکل کند،خداوند او را کافی است
آیه 144 سوره آل عمران
محمد (ص) فرستاده ی خداست؛ پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید!؟ و هرکس به عقب باز گردد،هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهد داد
آیه 114 سوره هود
ونماز را در دو طرف روز(صبح و شب) بپا دارید و نیز در ساعات تاریکی شب که البته با خوبی ها و نیکوکاری های شما بد کاریهایتان را نابود می سازید(نماز با سخن که حسنات شما،بدی ها را محو می کند)که یادآوری است برای اهل ذکر
آیه 20 سوره حدید(و مَا الحَیواةُ الدّنیا اِلّا متاعُ الغُرور)
بدانید که زندگی در دنیا چیزی جز متاع فریب و غرور نیست!
آیه 23 سوره حدید
(تقدیر حق را بدانید)تا هرگز از آنچه از دست داده اید دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می دهدمغرور و دلشاد نگردید و خدا دوست دار هیچ متکبر خود ستایی نیست
آیه 7 سوره مجادله
هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارمین آنهاست،اگر پنج کس باشند خداوند ششمین آنهاست وهمچنین بیشتر از اینها،جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست،سپس روز قیامت همه را به(نیک و بد)اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امورعالم داناست
آیه 8 سوره جمعه
بگو:عاقبت مرگی که از آنها فرار می کنید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده می شوید و او شما را به آنچه می کرده اید آگاه می سازد
آیه 8 سوره آل عمران
پروردگارا دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و ما را از لطف خود رحمتی عطا فرما،که تویی بسیار بخشنده
آیه 4 سوره تغابن
او آنچه را که در آسمانها و زمین است و آنچه را که شما پنهان و آشکار کنید همه را می داند و خدا به اسرار
دلها هم داناست
آیه 1 سوره تغابن
هرچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح خدا مشغولند که سلطنت ملک هستی و ستایش اهل عالم برای اوست و او بر هر چیز تواناست
آیات 11 و 12 سوره حجرات
ای مردمان با ایمان هیچ گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند،شاید آنها از خود اشان بهتر باشند و زنان زنان دیگر را مسخره ننمایند،شاید که مسخره شوندگان بهتر از آنان باشند و از یکدیگر عیب جویی نکنید و با لقبهای ناپسند سرزنش ننمایید و هر که توبه ننماید پس اینان ستمگرانند11 شما که ایمان دارید از بسیاری گمانها(بدبینی) بپرهیزید که بعضی گمان ها گناه است، کنجکاوی در احوال دیگران مکنید و غیبت همدیگر را نکنید،آیا دوت دارید فری از شما که گوشت مردار برادرش را بخورد؟!طوری که شما آن را بد می شمارید،از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است
ربَنَا لا تواخِذنا اِن نَسینا اَو اَخطانا رَبَنا وَ لا تَحمِل عَلیَنا اِصراً
پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم،مارا مواخذه مکن،پروردگارا!تکلیف سنگینی بر ما قرار مده
—————————————————
ربَنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا وَهَب لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحمَةَ اِنَّکَ انتَ الوَهّاب
پروردگارا! دلهایمان را،بعد از آنکه هدایت کردی از راه حق منحرف مگردان؛و از سوی خود رحمتی بر ما ببخشزیرا توییی بخشنده(آل عمران آیه8
————————————————————-
رَبنَاَ انِنَا امَنَّا فاغفِر لَنَا ذُنوبَنا وَ قِنا عَذابَ النّار
پروردگارا! ما ایمان آورده ایم پس گناهان ما را ببخش، و مارا از عذاب دوزخ نگاه دار
————————————————————
ربَنا اِنَنَا سَمِعنا مُنادِیاً یُنادِی لِلایمانَ اَن امَنوا بِرَبَّکُم فُامَنّا رَبَنا فَاغفِرلَنا ذُنُوبَنا وَ کَفَّر عَنَّا سَیَئاتِنا وَ تَوَفَنا مَعَ الاَبرَار
پروردگارا! گناهان ما را ببخش و بدی های ما را بپوشان؛ وما را با نیکان ودر مسیر آنها بمیران.آل عمران آیه 193
————————————————————
ربنا اتِنَا مَا وَعَدتَّنا عَلّی رُسُلِکَ وَ لا تُخزِنا یَومَ القیامَة اِنّکَ لا تُخلِفُ المیعاد
پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی به ما عطا کن؛ و نا را در روز رستاخیز،رسوا مگردان؛ زیرا تو هیچگاه از وعده ی خود تخلف نمی کنی.آل عمران آیه 194
—————————————————————–
رَبَ اجعَلنی مُقیمَ الصَلاةِ وَ مِن ذُریَتی رَبَنا وَ تَقَبَل دُعاء
پروردگارا! مرا و فرزندانم را برپا کننده ی نماز قرار ده و و دعای مرا بپذیر.سوره ابراهیم آیه40
——————————————-
ربنا اغفِرلی وَ لِوِلِدیَ وللِمومِنِینَ یَومَ یَقُومُ الحِساب
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مومنان را در آن روزی که حساب بر پا می شود، بیامرز.سوره ابراهیم آیه 41
—————————————————————
ربَ ادخِلنِی مُدخَلَ صِدق وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدق وَاجعَل لُی مِن لَّدُنکَ سُلطاناً نصیراً
پروردگارا!مرا در هر کار با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز؛ و از سوی خود،حجتی یاری کننده برایم قرار ده.سوره اسرا آیه 80
——————————————————————
ربنَا اتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحمَة وَهَیَیَ لنَاَ مَن اَمرِنا رُشدا
پروردگارا! از سوی خودت رحمتی به ما عطا کن، و از کار فرو بسته ما راه نجاتی برایمان فراهم ساز.سوره کهف آیه10
——————————————————————
ربَ اشرَح لی صَدری وَ یَسِّرلی اَمری وَاحلُل عُقدَةَ مَّن لَّسانی یَفَقهُوا قَوُلی
پروردگارا!سینه ام را گشاده کن؛و کارم را برایم آسان گردان؛ و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.سوره طه آیه 25
——————————————————————
لا اِلهَ اَلا اَنت سُبحانَکَ اِنی کُنتُ مِنَ الظالِمین
جز تو معبودی نیست؛منزهی تو!من از ستمکاران بودم.سوره انبیا آیه 87
————————————–
ربَ اَعُوذُ بِکَ مِن هَمَزاتِ الشَیاطین وَ اَعُوذُ بِکَ رَبَّ اَن یَحضُرُون
پروردگارا! از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم؛و پروردگارا از این که آنان نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.سوره مومنون آیه 97 و 98
——————————————————————
ربَّ اغفِر وَ اَرحَم وَ انتَ خَیرُ الراحِمین
پروردگارا! مرا بیامرز و رحمت کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی.سوره مومنون آیه 118
———————————————–
ربَّنا اصرِف عَنَا عَذابَ جَهنَّمَ اِنَّ عَذابَها کانَ غَرَاما
پروردگارا!عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان که عذابش سخت و پر دوام است.سوره فرقان آیه65
——————————————————-
ربَّنا هَب لَنَا مِن ازوَاجِنا وَ ذُریَتِنا قِرَُّةَ اَعیُن وَاجعَلنَا لَلمُتَقینَ اِمَاما
پروردگارا! همسران و فرزندانمان را مایه چشم ما قرار ده، و ما را برای پیشوایی پرهیزکاران گردان.سوره فرقان آیه 84
—————————————————————
ربَّناُ افرِغ عَلَینا صَبراً وَ ثَبِت اِقدامَنا وَانصُرنا عَلَی القَومِ الکافِرین
پروردگارا! شکیبایی و استقامت را بر ما فرو ریز؛ وقدم های ما را ثابت بدار؛ و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان.سوره بقره آیه 250
——————————————————————-
ربَّنَا ظَلَمنَا اَنفُسَنَا وَ اِن لَّم تَغفِر لَنا وَ تَرحَمنا لَنَکُونََّن مِنَ الخاسِرین
پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم؛ و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، به یقین از زیانکاران خواهیم بود.سوره اعراف آیه 23
——————————————————————
ربَّ اِنّی لِما انَزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیر فَقیر
پروردگارا!به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم.سوره قصص آیه24
———————————————-
ربَّ اغفِرلی وَلَوَلِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُومِناً وَلِلمُومِنینَ وَالمُومِنات
پروردگارا! مرا و پدر ومادر و همه ی کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند و جمیع مردان و زنان با ایمان را بیامرز.سوره نوح آیه28
در این مقاله شما را با گلچینی از این دنیای پرخاصیت و رنگارنگ آشنا کرده و نگاهی میاندازیم به مهمترین خواص آنها. با ما همراه شوید.
چینیها اولین مردمانی بودند که زردآلو را پرورش دادند. در واقع زردآلو از شمال شرقی چین میآید. گوشت این میوه شیرین، آبدار، زرد یا نارنجی رنگ و سفت است.
زردآلو حاوی فسفر و منیزیم است که سلولهای مغز را تغذیه میکنند. در واقع این میوه به تقویت کنندهی مغز شهرت دارد. زردآلو باعث تکثیر گلبولهای قرمز شده و برای همین از ابتلا به کم خونی پیشگیری میکند.
مهمترین خاصیت گیلاس این است که کالری کمی دارد و میتواند به خوبی جلوی اشتها را بگیرد. یعنی اگر دنبال میوهای میگردید که بدون تحمیل کالری سیرتان کند به گیلاس اعتماد کنید. دلیلش هم این است که گوشت این میوه سرشار از سلولز است. همچنین باید بدانید که گیلاس خاصیت ادرار آور دارد.
انجیر یکی از قدیمیترین و اصیلترین میوههای دنیاست. این میوه منبع فیبر است که باعث دفع راحت میشود. در واقع انجیر بهترین میوه برای رفع یبوستهای زودگذر است.
انجیر حاوی فیبری به نام پکتین است که میزان کلسترول را پایین میآورد.
توت فرنگی از دورهی باستان مصرف میشود و در تمام قارهها وجود دارد. این میوهی کوچک خوشمزه سرشار از ویتامین C میباشد. توت فرنگی به کمک ویتامین A موجود در آن سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند. متخصصان معتقدند که این میوه حاوی آهن است و با کم خونی مقابله میکند. همچنین باید بدانید که توت فرنگی سرشار از منیزیم است و استرس را کاهش میدهد. باورتان میشود که توت فرنگی برای درمان نقرس و روماتیسم موثر باشد؟ این خاصیت توت فرنگی مدیون اسید سالیسیک است. اسید سالیسیک برای بهبود عملکرد کبد و کلیهها نیز مفید است. در نهایت باید بگوییم که توت فرنگی، ادرارآور و ضدیبوست است.
تمشک حاوی دهها حباب کوچک است که در دل خود یک هستهی ریز دارد. این حبابهای کوچک از کرکهای میکروسکوپی پوشیده شدهاند که به تمشک یک ظاهر پرزدار و مخملی میدهند. در مورد خواص آن باید بگوییم که این میوه سرشار از ویتامینها، کلسیم، فسفر و آهن میباشد که میتواند با خستگی مقابله کند. در واقع تمشک یک شربت تقویت کننده محسوب میشود. برگهای این میوه نیز مفید است. دم کردهی این برگها دردهای دورهی عادت ماهانهی خانمها را کاهش میدهد.
کیوی مال جنوب شرق چین است. این میوه قهرمان ویتامین C است و بر خلاف باورهای رایج میزان این ویتامین در کیوی از پرتقال یا لیموترش نیز بیشتر است. این میوهی تخم مرغی شکل حاوی آنزیمی به نام بروملین است که به هضم پروتئینها کمک میکند. کیوی ادرار آور است. همچنین با فشار خون بالا مقابله کرده و میزان کلسترول را پایین میآورد.
هلو یک میوهی آسیایی است که خیلی زود جای خود را در دل اروپاییها نیز باز کرده و عنوان یک میوهی خوشمزه را به خود اختصاص داده است.
این میوه دارای خواص ضدیبوست است و همچنین به کمک قندی که دارد به هضم غذا کمک میکند. هلو سرشار از ویتامین A میباشد. این ویتامین بیشتر در پوست هلو وجود دارد برای همین لازم است که هلو را با پوست میل کنید.
گلابی خواص زیادی برای بدن دارد. این میوه حاوی بیش از 80 درصد آب است و با وجود کالری کمی که دارد برای رفع عطش مناسب است.
از آنجایی که گلابی سرشار از فیبر است برای معده و رژیمهای لاغری مناسب است. مشخص است که این فیبرها به دفع راحت کمک میکند. از نظر ویتامینها نیز باید بگوییم که گلابی سرشار از ویتامین B9 میباشد. همچنین این میوهی خوش طعم از ویتامین E نیز بی بهره نیست که خواص آنتی اکسیدانی دارد.
سیب یکی از پرطرفدارترین و پرمصرفترین میوههای دنیاست که بسته به نوع آن طعم شیرین و یا ترشی دارد. این میوه گنجینهی خواص مفید است. سیب حاوی ویتامین C و پکتین میباشد. پکتین ژلی در معده درست میکند که باعث حبس چربیها شده و به این ترتیب میزان کلسترول خون را کنترل میکند. خوردن سیب راهی برای مقابله با حملات و مشکلات قلبی عروقی است. در واقع این میوهی خوشمزه چربیهای خون را تصفیه و رگهای خونی را تقویت میکند.
آلو به دلیل داشتن خاصیت ملینی شهرهی عام و خاص است. این میوه، کم کالری بوده و برای رژیمهای لاغری مناسب است.
از طرف دیگر آلو یک میوهی انرژی زا بوده و برای همین میتواند همراه لحظههای ورزشیتان شود.
بعد از پرتقال انگور دومین میوهای است که به طور گسترده کشت میشود. تا میتوانید از خواص این میوه استفاده کنید.
چون این میوه دفع کنندهی سموم، خنک کننده، ضدیبوست و تقویت کنندهی بدن است. انگور میزان کلسترول خون را کاهش داده و مقاومت موی رگها را بالا میبرد.
حیف است که راجع به گوجه فرنگی چیزی نگوییم. بعد از سیب زمینی گوجه فرنگی پُر استفاده ترین مادهی غذایی آشپزخانه است. گوجه فرنگی سرشار از آب، مواد معدنی و ویتامینهای A، C و E و در عین حال بسیار کم کالری میباشد. این قرمز خوشرنگ حاوی رنگدانه ی لیکوپن است که آنتی اکسیدان بسیار قوی محسوب میشود. اگر احساس خستگی رهایتان نمیکند چند روزی گوجه فرنگی میل کنید.
این میوه کم کالری است و به دلیل دارا بودن فیبر، خواص ملینی دارد. ریواس حاوی مواد معدنی زیادی به خصوص پتاسیم و فسفر است.
از این گذشته این میوه از منیزیم و کلسیم نیز بی بهره نیست پس خودتان را از خواص آن محروم نکنید.
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
أطرِفوا أهليكُم كُلَّ يَومِ جُمُعَةٍ بِشَىءٍ مِنَ الفاكِهَةِ وَاللَّحمِ حَتَّى يَفرَحوا بِالجُمُعَةِ؛
هر جمعه مقدارى ميوه و گوشت به خانواده خود تحفه دهيد تا از [آمدن] آن شاد شوند
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 3, ص 464, ح 337
نماز و مردم
با همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:
الف: عدّه اى ایمان ندارند ونماز نمى خوانند« فلا صدّق و لاصلّى» ( قیامت، ٣١ )
ب: عدّه اى مانع نماز دیگران می شوند«ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى » ( علق، ٤٠)
در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده
مى رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا
چنین نكردى؟!
گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعله ور شد.(تفسیر نمونه)
ج: عدّه اى نماز را مسخره مى کنند « اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزواً » ( مائده، ٥٨)
د: عدّه اى بى نشاط نماز مى خوانند «واذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى » ( نساء، ١٤٢)
ه : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون » ( ماعون، ٤ تا ٥)
و: عدّه اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم می گذارند «اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما » (جمعه، ١٠ ) هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه ی نماز ایستاده اى وا مى گذارند.
این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول خواندن خطبه هاى نماز
جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى
سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند
مردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند:
حج، ٥ )« ان آنتم فى ریب من البعث » : ١- گروهى به قیامت شك دارند
بقره، ٤٦ )« یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه » : ٢- گروهى به قیامت گمان دارند
نمل، ٣١ )« و بالاخرة هم یوقنون » : ٣- گروهى به قیامت یقین دارند
مدّثر، ٤٦ )« و آنا نكذب بیوم الدّین » : ٤- گروهى منكر قیامت هستند
( ص، ٢٦ )« نسوا یوم الحساب » : ٥ - گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى کنند
قرآن براى رفع شك استدلال کرده و از مؤمنین وگمان دارندگان ستایش آرده است و از منكران
برهان خواسته که دلیل انكار شما چیست؟ و براى گروه پنجم دائماً تذکراتى داده که انسان فراموش نكند
نماز و شیوه آموزش گام به گام
شیوه تدریجى در آموزش وتربیت، شیوه اى است که در اسلام به ویژه در عبادات، مورد توجّه بوده
است
روایات تربیتى اسلام دستور مى دهد: کودك را سه سال آزاد بگذار، پس از سه سال، لا اله الا لله، را به او تعلیم بده
وقتى که سه سال و هفت ماه و بیست روز شد، دوّمین جمله اى که مى آموزى محمد رسول لله
باشد
وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پیامبر آموزش داده شود
در پنج سالگى، که کودك قدرت تشخیص دست راست و چپ را یافت، او را رو به قبله قرار ده و به
او سجده بیاموز
در سال ششم، نماز و رکوع و سجود را آموزش بده
در سال هفتم، شستن دست و صورت را به او بیاموز
و در سال نهم، مسأله نماز را جدّى گرفته و اگر سرکشى کرد، با او برخورد تنبیه آمیز داشته باش( وسائل، ج ١٥ ص ١٩.
ترک نماز و دوزخ
در قیامت بارها میان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى دهد که قرآن برخى از آنها را بیان
فرموده است. در یكى از آن صحنه ها، اهل بهشت از مجرمان مى پرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه کرد؟
آنها چهار عامل را مى شمرند، که اوّلین آنها پایبند نبودن به نماز است «لم نك من المصلّین» (مدّثر،٤٣)
امام صادق علیه السلام فرمودند: در (تورات ) نوشته شده است : خانه هاى من در زمین مساجد است ، پس خوشا به حال بنده اى كه در نزد خود وضو بگیرد، سپس مرا در خانه خود زیارت نماید. و توجه داشت باشد كه احترام زیارت كننده بر زیارت شونده واجب است
و در حدیث دیگر آمده است : كسانى را كه در تاریكیها به مساجد مى روند، به نور درخشنده در روز قیامت مژده بده
امیرالمومنین علیه السلام مى فرمودند: كسى كه به مساجد رفت و آمد كند، یكى از هشت چیز را بدست مى آورد: برادرى كه در راه خدا از او استفاده كند، دانشى برگزیده ، نشانه اى محكم ، رحمتى كه منتظر او بوده ، سخنى كه او را از نابودى حفظ كند، سخنى كه او را به هدایت راهنمایى كند یا بخاطر ترس یا شرم گناهى را ترك كند
امام صادق علیه السلام فرمودند: كسى كه پیاده به مسجد برود، پاهایش را روى هیچ خشك وترى نمى گذارد، مگر این كه آن زمین تازمین هفتم براى او خداوند را تسبیح مى كنند
امام صادق از پدرش از پدرانش علیه السلام نقل مى نماید كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: كسى كه قرآن سخن او و مسجد خانه او باشد، خداوند در بهشت براى او خانه اى مى سازد
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: خداى متعال فرموده است : توجه داشته باشید كه خانه هاى من در زمین مساجد است و همانگونه كه ستارگان براى زمینیان نورافشانى مى كنند، مساجد نیز براى اهل آسمان نورافشانى مى كنند. توجه داشته باشید! خوشا به حال كسى كه مساجد خانه هایش باشد. توجه داشته باشید! خوشا به حال بنده اى كه در خانه خود وضو بگیرد، سپس در خانه من به دیدار من بیاید. توجه داشته باشید! بر دیدار شونده است كه دیدار كننده را گرامى بدارد. توجه داشته باشید! كسانى كه در تاریكیها به مساجد مى روند در روز قیامت نور درخشنده اى خواهند داشت
امیرالمؤ منین علیه السلام فرمودند: هنگامى كه زمینیان مشغول گناه شده و كارهاى زشت انجام دهند، خداوند تصمیم مى گیرد آنها را بدون استثنا عذاب كند ولى وقتى به سالخوردگان مى نگرد كه به سوى نماز قدم برداشته و بچه ها را مى بیند كه مشغول فراگیرى قرآن هستند: به آنها ترحم كرده و عذاب را تاخیر مى اندازد
امام كاظم علیه السلام نقل مى نماید كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: كسى كه در روز پنج شنبه (شب جمعه ) مسجد را جارو كرده به اندازه سرمه چشمى خاك از آن خارج كند، خداوند او را مى آمرزد
حدیثی در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتی از آن در رساله های عملیه هم ذکر شده است.:
اگر اقتدا کننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد،پاداش 2400 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد،پاداش 4800 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد،پاداش 9600 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد،پاداش 19200 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد،پاداش 36400 نماز داده می شود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسیدند،پاداش 72800 نماز دارد.
ولی،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خدا کسی نمی داند.
در حدیث دیگر است:هر که نماز جماعت را دوست بدارد،خدا وفرشتگان او را دوست می دارند.
رسول اکرم(ص) فرمود :
هرکه با پای خود برای نماز جماعت به سوی مسجد برود به هر گامی که بر می دارد،هزار حسنه در نامۀ عملش می نویسند و هفتاذ هزار درجه برایش عطا کنند و اگر بر این عمل باشد تا بمیرد(تا آخر عمر ادامه دهد)حق تعالی هفتاد هزار ملک بر او موکُل فرماید که در قبر او را عیادت کنند و در تنهایی قبر،همراه او باشند و برای او استغفار نمایند تا از قبرش مبعوث شود
رسول خدا(ص) فرمودند:نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است،تا زمانی که حدثی از شخص او سر نزند.عرض شد: حدث، چیست؟فرمود: غیبت کردن است
رسول خدا(ص) فرمودند:خداوند متعال به عدد هر نفسی که می کشی و در مسجد (برای انتظار نماز) نشسته ای،درجه ای در بهشت به تو پاداش می دهد
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: غریبان جهان چهارند:
قرآن در خاطر ستمگر
و مسجدی در ناحیه گروهی که در آن نماز نکنند
و مصحفی که در خانه ای که نخوانند
و مرد پارسا با مردم بد
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چون عمل گروهی بد شود مساجد خویش را زینت دهند
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:( مَن بَنی مَسجِداً و َ لَو مِثلَ مَفحَصِ قطاةٍ بَنَی اللهُ لهُ بَیتاً فِی الجَنُةِ)هرکه مسجدی بسازد گرچه به اندازه جایی باشد که شترمرغ در آن تخم می نهد،خدا در بهشت خانه بسازد
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
مَن بَكى عَلى مُصابِ هذِهِ البِنتِ (زَينَبَ بَنتِ عَلِيٍّ سلام الله علیها) كانَ كَمَن بَكى عَلى أخَوَيهَا الحَسَنِ و الحُسَينِ سلام الله علیهما
هر كس بر مصيبتهاى اين دختر (زينب سلام الله علیه) بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش، حسن و حسين سلام الله علیه، گريسته باشد.
وفيات الأئمة: ص 431
حديث قدسى: :
الشَّهرُ شَهري و العَبدُ عَبدي و الرَّحمَةُ رَحمَتي فَمَن دَعاني في هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَني أعطَيتُهُ؛
ماه (رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر كه در اين ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطايش كنم
نهج الدّعا (با ترجمه فارسی): ح 533
در روایات است که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خدا او را با آن محشور می کند. حضرت می خواهد بفرماید که هر کسی به هرچه علاقه داشته باشد و عشق بورزد با همان در آن دنیا محشور و همنشین خواهد بود. خواه آن چیز بد باشد یا خوب. فرقی نمی کند.
از همین جا تفاوت درجات انسان ها مشخص می شود. هر که روحی بلند و پاک و آراسته داشته باشد به چیزهای کوچک دل نمی بندد. اینجاست که می فهمیم چرا اولیای خدا اینقدر به اهل بیت عصمت و طهارت وابسته و مشتاق بودند. آنها که به دنبال کمال انسانی و انسانیت اند عاشق الگوهای انسانیت و عبودیت می شوند. این داستان برای انسانهای پست و فرومایه بروعکس و واژگون است.
ائمه اطهار که مصداق بارز غیرت اند هم در مقابل هیچگاه دوستداران خود را رها نمی کنند و روح بلند و ملکوتی و انسانی آنها اجازه نمی دهد که مشتاقانشان را دست خالی برگردانند.
مرحوم شریف رازی نقل می کند :
آیت الله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم دارای خصایص اخلاقی و انسانی و سجایای بسیاری بود.
از خصوصیات بارز او شدت ارادتش به پیامبر و خاندانش ، به ویژه سالار شهیدان حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود که زبانزد خاص و عام بود.
این ارادت به گونه ای بود که مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی که یکی از خوبان بود از سوی آن جناب دستور داشت همه روزه پیش از آغاز درس فقه آن مرحوم، دقایقی ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام را نماید و آنگاه جناب حائری درس فقه خود را آغاز می کرد.
دهه محرم مجلس سوگواری داشت و روز عاشورا خود به نشان سوگ حسین علیه السلام گِل بر چهره و پیشانی می مالید و جلو دسته عزاداری علما حرکت می کرد.
از شدت ارادت او به کشتی نجات امت، امام حسین علیه السلام و دلیل آن پرسیدند که در پاسخ فرمود: « من هر چه دارم از آن گرامی است.» و آنگاه یکی از کرامتهای آن حضرت در مورد خودش را بدین صورت شرح داد. :
هنگامی که در کربلا بودم شبی در خواب دیدم که فردی به من گفت: « شیخ عبدالکریم! کارهایت را ردیف کن که تا سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت.»
از خواب بیدار شدم و غرق در حیرت گشتم، اما بدان توجه زیادی نکردم. شب سه شنبه بود که این خواب را دیدم ، روز سه شنبه و چهارشنبه را به درس و بحث رفتم و کوشیدم خواب را فراموش کنم و روز پنج شنبه که تعطیل بود با برخی از دوستان به باغ معروف « سید جواد کلیدار» در کربلا رفتیم و پس از گردش و بحث علمی نهار خوردیم و به استراحت پرداختیم.
هنوز خوابم نبرده بود که به تدریج تب و لرز شدیدی به من دست داد و به سرعت شدت یافت و کار به جایی رسید که دوستان هر چه عبا و روانداز بود همه را روی من انداختند اما باز هم می لرزیدم و آنگاه پس از ساعتی تب سوزانی همه وجودم را فراگرفت و احساس کردم که حالم بسیار وخیم است و با مرگ فاصله ای ندارم.
از دوستان خواستم که مرا هر چه زودتر به منزل برسانند و آنان نیز وسیله ای یافتند و مرا به خاانه انتقال دادند و در منزل به حالت احتضار افتادم و کم کم علائم و نشانه های مرگ از راه رسید و حواس ظاهری رو به خاموشی نهاد و تازه به یاد خواب سه شنبه افتادم.
در آن حالت بحرانی بودم که دیدم دو نفر وارد اطاق شدند و در دو طرف من قرا گرفتند و ضمن نگاه به یکدیگر گفتند: « پایان زندگی اوست و باید او را قبض روح کرد.»
من که مرگ را در برابر دیدگانم می دیدم با قلبی سوخته و پر اخلاص به سالار شهیدان توسل جسته و گفتم:
« سرورم! من از مرگ نمی هراسم اما از دست خالی و فراهم نکردن زاد و توشه آخرت، بسیار نگرانم، شما را به حرمت مادرت فاطمه علیها السلام شفاعت مرا بکن تا خدا مرگم را به تأخیر اندازد و من کار آخرت را بسازم و آنگاه بروم.»
شگفتا که پس از این توجه قلبی دیدم فردی وارد شد و به آن دو فرشته گفت: « سیدالشهداء علیه السلام می فرماید: « شیخ، به ما توسل جسته و ما شفاعت او را نزد خدا نموده ایم و تقاضا کرده ایم که عمر او را طولانی سازد. و خدا از سر مهر به ما اجابت فرموده است او را رها کنید.» و آن دو به نشانه اطاعت خضوع کردند و آنگاه هر سه با هم صعود نمودند.
درست در آن لحظات احساس کردم که رو به بهبود بازگشتم. صدای گریه خاندانم را شنیدم و توجه یافتم که به سر و صورت می زنند، به طور آهسته خود را حرکت دادم و دیده گشودم اما دریافتم که چشمانم بسته و برصورتم پوشش کشیده اند. خواستم پایم را حرکت دهم که دیدم دو شصت پایم را نیز بسته اند.
دستم را برای کنار زدن پوشش از صورتم به آرامی حرکت دادم که دیدم همه ساکت شدند و گفتند: « گریه نکنید حرکت دارد.» و آرام شدند، پوشش از روی من برداشتند و چشمم را گشودند و پاهایم را باز کردند.
اشاره کردم که آب بیاورید و آب را به دهانم ریختند کم کم از بستر مرگ برخاستم و نشستم و به تدریج بهبودی کامل خویش را یافتم و این به خاطر برکت و عنایت مولایم حسین علیه السلام بود.
مادر «عبدالرحمن» طی گفتوگویی با روزنامه الشروق الجزایر در مورد چگونگی حفظ قرآن توسط فرزند خردسالش میگوید: وقتی باردار بودم، قرآن تلاوت میکردم و هر هفته روزهای جمعه سوره مبارک «کهف» را میخواندم و هر روز هم دو سوره «ناس» و «فلق» و نیز سوره «ملک» را میخواندم.
«عبدالرحمن فارج» کودک سه ساله الجزایری در حال حاضر کوچکترین حافظ قرآن کریم در سراسر جهان به شمار میرود.
«عبدالرحمن» قرآن را از زبان مادر خود و نیز از طریق تلویزیون حفظ کرده است. لقب وی «مسرور» یعنی «خوشحال» است.
انس با قرآن و تلاوت آن موجب احیاء و شادابی دل میشود.
عن کثیر بن سلیم قال قال رسول الله صلّی الله علیه و آله:
یا بُنَیَّ لا تَغْفَل عَنْ قَرائَةِ الْقُرآن، فَأِنَّ القُرآنَ یُحیی الْقَلْبَ و یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغِی. [کنز العمال، ج 2، ص 291]
کثیر بن سلیم میگوید: رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود:
ای پسر! از قرائت قرآن غفلت مکن که قرآن دل را زنده میکند و از فحشاء و نادرست و ستم باز میدارد.
خواندن روزانه قرآن در جنین اثر دارد
«عبدالرحمن فارج» قرآن را تقریباً کاملاً صحیح و بدون اشکال میخواند و حتی کوچکترین و ظریفترین قواعد و احکام قرائت قرآن را نیز رعایت میکند.
پدر و مادر وی در مورد برخی اخلاق و رفتارهای جالب او میگویند: بیشتر کودکان هنگام بازی شاد و خندان هستند اما «عبدالرحمن» وقتی صدای قرآن میشنود شاد میشود و لبخند میزند و زبان باز میکند.
مادر «عبدالرحمن» طی گفتوگویی با روزنامه الشروق الجزایر در مورد چگونگی حفظ قرآن توسط فرزند خردسالش میگوید: وقتی باردار بودم، قرآن تلاوت میکردم و هر هفته روزهای جمعه سوره مبارک «کهف» را میخواندم و هر روز هم دو سوره «ناس» و «فلق» و نیز سوره «ملک» را میخواندم.
بعد از تولد «عبدالرحمن» نیز هر روز با پخش صدای قرآن، گوش و جان او را با کلام الله مجید آشنا میکردم. علاوه بر آن ذکرها و دعاهایی که از پیامبر اکرم، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) به عنوان مستحبات و یا حتی وظایف روزانه به ما رسیده را بر او میخواندم تا اینکه او با صدای تلاوت آیات قرآن و زمزمهای ذکر «الله» به خواب میرفت.
در مورد زمان دقیقی که «عبدالرحمن فارج» قرآن کریم را به طور کامل حفظ کرد، مادرش افزود: در دو سالگی عمرش، هنگام بازی و سرگرمیهای کودکانه میدیدم که آیات قرآن کریم را با خود زمزمه میکند و به جز با قرآن با هیچ چیز دیگر انس و الفت نمیگیرد و زمانی که میخواستم برایش برنامههای کودکانه و یا کارتون به نمایش بگذارم، نمیپذیرفت و از من میخواست شبکههای قرآنی بگذارم.
پیرترین حافظ قرآن در جهان کیست؟
خانم «نعمه احمد الشلبی الملکاوی» معروف به «أم ریاض» یک پیرزن 90 ساله اردنی است که در حال حاضر پیرترین حافظ قرآن کریم به شمار میرود.
او که قرآن کریم را از سنین کودکی حفظ کرده میگوید: در طول عمرم با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدم اما به حمدالله قرآن کریم را که حفظ بودهام به من کمک کرد تا همه مشکلات را پشت سر بگذارم.
خانم «نعمه احمد الشلبی الملکاوی» بیان میکند که؛ من به قدری در کودکی با هوش بودم که در سن 13 سالگی، هنگامی که پدرم بیمار شد، چندین روز بجای او به مدرسه میرفتم و به دانش آموزان تدریس میکردم.
وی که ساکن شهر «إربد» در شمال اردن در نزدیکی مرکز سوریه است، در مورد نسل جدید میگوید: نسل فعلی، نسلی گمشده است. به راحتی چیزی یاد نمیگیرد زیرا علمی که فرا میگیرند در بهبود اخلاقشان و بالا رفتن آگاهی و سطح فکرشان تأثیر نمیگذارد.
اهل قرآن همانطور که در دنیا مورد تکریم و احترام مردم هستند در بهشت نیز گرامی و محبوبند.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) : حَمَلَةُ القرآنِ عُرَفاءُ اَهْلِ الْجَنَّة [وسائل الشیعه، ج 6، ص 175]
«حاملان قرآن، سرشناسان اهل بهشتاند.
به امید آنکه خداوند توفیق حفظ قرآن و عمل به این کتاب ارزشمند را به همهی ما عنایت بفرماید.
شورای علمی – پژوهشی حوزه های علمیه خواهران استان کهگیلویه و بویراحمد طی مراسمی با حضور مسئولانی از مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کشور و شخصیت های استانی در سالن مدرسه علمیه فاطمیه سلام الله علیها یاسوج افتتاح شد.
هدف از افتتاح این هسته ها جهت دهی به حرکت های پژوهشی و شناسایی استعداد های پژوهشی است.
لازم به ذکر است که دوهسته پژوهشی مدارس این استان به تصویب مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کشور رسیده که از این تعداد يک هسته مربوط به مدرسه علمیه فاطمیه سلام الله علیها شهر یاسوج و یک هسته دیگر نیز مربوط به مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها شهر دهدشت می باشد.
از دیگر برنامه های این همایش یک روزه بازدید از کتابخانه مرکزی شهر یاسوج و کتابخانه حوزه علمیه فاطمیه (س) بود.
فاطمه سلام الله علیها :
ا: إنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ حَقَّ السَّعيدِ مَن اَحَبَّ عَلِيّاً في حَياتِهِ و بَعدَ مَوتِهِ؛
سعادتمند حقيقى كسى است كه على را در حيات او و پس از رحلتش دوست بدارد
حکمتنامه پیامبر اعظم(ص): ح 1627
امام جواد سلام الله علیه :
اَلثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چيز گرانبها، و نردبانى به سوى هر بلندايى است
ميزان الحكمة: ح 22542
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
يا عَلِىُّ أنتَ العَلَمُ لِهذِهِ الاُمَّةِ مَن أحَبَّكَ فازَ ومَن أبغَضَكَ هَلَكَ؛
اى على! تو نشان هدايت اين امتى؛ هر كه تو را دوست بدارد، رستگار شود و هر كه تو را دشمنبدارد، به هلاک افتد
دانش نامه اميرالمؤمنين سلام الله علیه: ح 6076
اگر میخواهید قند خونتان کنترل شود و از ابتلا به این بیماری در امان باشید خود را از مصرف این مواد غذایی محروم نکنید.
خواص و فواید سبزیجات بر هیچ کس پوشیده نیست. سبزیجات سرشار از مواد مغذی انرژیزا بوده و به طور طبیعی، کم کالری و سرشار از فیبر هستند و برای همین احساس سیری طولانی مدتی ایجاد میکنند.
یک بشقاب سبزیجات، سهم کمتری به مصرف گلوسیدهای ساده و چربیهای اشباع شده میدهد که اولی قند خون را و دومی حالت مقاومت به انسولین را بالا میبرد. توصیه میکنیم روزانه 4 تا 5 واحد سبزیجات میل کنید. منظورمان از واحد، نصف فنجان سبزیجات پخته و یک فنجان سبزیجات خام است. البته حواستان به برخی از سبزیجات نشاستهای مثل سیب زمینی و ذرت و برخی از حبوبات مثل لوبیا و نخود باشد زیرا حاوی کالری بیشتری نسبت به سبزیجات دیگر هستند.
میوه
میوهها بیشتر از اکثر سبزیجات حاوی قندهای طبیعی و کالری هستند. اما با این حال میوهها نیز کمابیش همهی خواص سبزیجات را دارا میباشند. این مواد غذایی مفید حاوی مواد مغذی مورد نیاز بدن هستند. در عین حال کم چرب و سرشار از فیبرها و در مقایسه با مواد غذایی دیگر کم کالری نیز هستند. میوهها به ویژه آنتی اکسیدانهای زیادی دارند که از سیستم ایمنی، قوه بینایی و قلب شما محافظت میکنند.
توصیه میکنیم روزانه 3 تا 4 واحد میوه میل کنید. منظورمان از واحد یک میوهی کامل، نصف فنجان میوهی پخته یا کمپوت و یک فنجان میوه های خام است. توصیه میکنیم میوهی کامل را به آب میوه ترجیح دهید. پوست، گوشت و دانههای میوهها سرشار از مواد مغذی و فیبرها هستند. در حالی که آب میوه از این مواد مغذی بی بهره است.
لوبیا خشک
لوبیاهای خشک حاوی فیبرهای غذایی است. فیبرها سرعت گوارش غذا را کاهش میدهد و اجازه نمیدهد بعد از مصرف غذا گلیسمی خون با سرعت زیادی بالا برود. اثرات این مواد غذایی به قدری زیاد است که حتی میتواند میزان گلیسمی یا همان قند خونتان را کاهش دهد. در تهیهی تمام سالادها و غذاهایتان از این لوبیاها استفاده کنید. از لوبیا سیاه، لپه و عدس غافل نشوید.
غلات
مصرف غلات برای صبحانه بهترین روش برای دریافت فیبر برای آغاز یک روز با نشاط است. نتایج پژوهشها نشان میدهد افرادی که روزشان را با غلات سرشار از فیبر آغاز میکنند در طول روز کمتر گرسنه میشوند. برای همین توصیه میکنیم به هیچ عنوان از صبحانه صرفنظر نکنید. توصیه میکنیم به همراه صبحانه یک واحد میوه هم میل کنید.
باور کنید یا نه، دارچین قند خونتان را پایین میآورد. ترکیبات موجود در دارچین به بدن کمک میکند تا به بهترین نحو از انسولین استفاده کند. نتایج پژوهشها نشان میدهد مصرف روزانه نصف قاشق چایخوری دارچین برای افراد دیابتی کافیست تا میزان قند خونشان به میزان قابل توجهی کاهش یابد. توصیه میکنیم روی نان، سیب و همهی غذاهایتان دارچین بپاشید. چای دارچین دم کنید. اگر حوصله ندارید از چوب دارچین استفاده کنید میتوانید داخل چایتان پودر دارچین ریخته و میل کنید.
سینهی مرغ کم چرب و کم کالری است و برای همین یک ماده غذایی فوقالعاده محسوب میشود. بر عکس استیک و یا همبرگر سینهی مرغ حاوی میزان اندکی از چربیهای اشباع شده است که میزان کلسترول بد خون و همچنین حالت مقاومت به انسولین را بالا میبرند. زمانی که حالت مقاومت به انسولین ایجاد میشود بدن به سختی میزان گلیسمی را کنترل میکند. 85 گرم سینهی مرغ بدون پوست حاوی 142 کالری و 3 گرم چربی است. توجه داشته باشید که سینهی بوقلمون، کم چربتر و کم کالریتر است.
ماهی
ماهی منبع فوقالعادهی پروتئین و جایگزین مناسبی برای گوشتهای قرمز و پرچرب است. خوشبختانه تهیه کردن ماهی راحت و سریع بوده و به راحتی قابل استفاده میباشد. ماهیهای چرب منبع خوب اسیدهای چرب امگا 3 هستند که رگهای خونی را در سلامت نگه میدارند.
معمولاً میزان تری گلیسیرید افراد دیابتی بالا و میزان کلسترول خوب (HDL) آنها پایین است. اسیدهای چرب امگا 3 این قابلیت را دارند که تری گلیسیرید را کاهش و کلسترول خوب را افزایش دهند. توصیه میکنیم در هفته دو مرتبه ماهی آزاد، تن و دیگر ماهیهای چرب میل کنید.
دانهها و مغزهای روغنی
دانهها و مغزهای روغنی خواص زیادی دارند. این مواد غذایی سرشار از چربیهای مفید هستند که با بیماریهای قلبی مقابله میکنند. به علاوه این چربیها از بروز حالت مقاومت به انسولین پیشگیری کرده و کنترل قند را راحتتر میسازند. مغزهای روغنی همچنین منبع خوب ویتامین E محسوب میشوند. این آنتی اکسیدان از سلولها حفاظت کرده و از آسیبهای عصبی و چشمی پیشگیری میکند. این دانهها و مغزهای روغنی سرشار از فیبرها و منیزیم هستند که برای کنترل گلیسمی لازم هستند. توجه داشته باشید که مغزها پرکالری میباشند برای همین باید از زیادهروی در مصرف آنها بپرهیزید.
سوپراستار رژیمهای معروف مدیترانهای روغن زیتون است که سرشار از چربیهای مفید میباشد. برای همین روغن زیتون خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را کاهش داده و قند را کنترل میکند. توصیه میکنیم کره و روغنهای دیگر را کنار بگذارید و آشپزی سالم را روغن زیتون تجربه کنید. میتوانید به جای استفاده از سسهای چرب از روغن زیتون برای سالاد استفاده کنید. توجه داشته باشید که این روغن در عین حال پرکالری است و مصرف بیش از حد آن میتواند باعث چاقی شود.
ماست
ماست سرشار از پروتئین است و علاوه بر آن، حاوی عنصر مهمی برای خوش اندامی است یعنی کلسیم. نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد افرادی که مواد غذایی سرشار از کلسیم میخورند راحتتر وزن کم میکنند و کمتر در معرض حالت مقاومت به انسولین قرار میگیرند. حتی اگر میتوانید برای صبحانه هم ماست طبیعی کم چرب میل کنید. اگر میخواهید خواص ماست را چند برابر کنید مقداری میوه یا کمی جوانهی گندم به آن اضافه کنید.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، همواره به جوانان و نیروی جوانی توجه و نظر خاصی داشتند و نیاز کشور به جوانان را، نیازی همیشگی دانسته و به یاری جوانان برای اصلاح کشور امیدوار بودند.
ایشان در سخنانی خطاب به جوانان می فرماید: «ما همیشه محتاج به شما جوان ها هستیم. ما بعدها برای کشورمان احتیاج به فعالیت شما جوان های برومند داریم و من امیدوارم که در همه مراحل، شما با مردانگی با هم همراهی کنید و این نهضت را به پیش ببرید.»ایشان هم چنین همت جوانان و اراده قاطع ملت را، مایه روسفیدی ملت و اسلام می خواند و کسب و حفظ استقلال کشور و الهی شدن آن را به همت ملت به ویژه جوانان وابسته می داند
عرصه كار و خدمت جوانان، در منظر رهبر فقید انقلاب، در واقع آوردگاه فراخى است كه خیر و شر را در مصاف با یكدیگر قرار داده و آنان را به فكر و تفاهم و تبادل تجربیات به منظور حفظ ایمان و میهن فرا مىخواند. كوتاهى در هر بعد و حوزه و نادیده انگاشتن یا كم رنگ نمودن یكى به نفع دیگرى، حاكى از نارسایى تحلیل و شناخت عناصر تاثیرگذار مىباشد. اسلامیت و جمهوریت - كه با پیوند میمون خود، سازگارى دین و مردم سالارى را در نهضت امام خمینى متجلى ساخت - حاكى از لزوم تلاش براى اسلام و ایران است. در این نگاه، هر جوان باید خود را براى خدمت در ابعاد مذهبى و ملى مهیا سازد. چرا كه او در واقع سربازى است كه آتیه نیكو و سرافراز و پیروزمندانه دین و كشور را رقم مىزند.
دامن زدن به تعصبهاى زیان بار مذهبى و احساسات ناسیونالیستى كه در تقابل ناخوشایند ایمان و ملیت ظاهر مىگردد، حاصلى جز شكست و انزواى اسلام در صحنه قدرت و مدیریت جامعه نخواهد داشت.
«شماها ان شاءالله در آتیه براى اسلام و براى كشور خودتان سرباز لایق. . . باشید »
من از خداى تبارك و تعالى، توفیق شما جوانان را و همین طور جوانان عزیزى كه در خارج از كشور به اسلام خدمت مىكنند، از خداى تبارك و تعالى مىخواهم آنها، مجاهدینى هستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مىكنند به ایران. و شما مجاهدینى هستید كه با اخلاص دارید خدمت مىكنید به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پیروز مىكند.
امام به نسل جوان اعتماد داشت امام خمینی (ره) به نسل جوان اعتماد داشت و در ابتدای پیروزی انقلاب بسیاری از مسئولان رده اول کشور را از میان جوانان انتخاب کرد
امام خمینى، همواره به فرداى نسل نو و كارآمدى آنان در پهنه كوششهاى متنوع و انساندوستانه مىنگریست. او هر جوانى را به منزله ذخیره عزت و اقتدار كشور تلقى مىكرد و از او انتظار داشت كه خویشتن را براى ایفاى مسۆولیتهاى ملى و مردمى مجهز ومهیا سازد. در میان جوانان، رهبر فقید انقلاب، عنایتخاصى به دانشجویان داشت; آنان كه خواهناخواه روزى سكاندار این كشتى در دل طوفانها و گردابها خواهند بود.
این كه در كلام امام از دانشجوى ایرانى به عنوان وارث كشور یاد شده است، در حقیقتحوزه عملكرد و تاثیر بخشى این نیروى عظیم را خاطرنشان مىسازد. در نگاه وارث شناسانه، به هر حال از جفا كارىها و یاس افكنىها و حرمتشكنىها در حق نسل جوان و دانشجو باید خوددارى كرد.
«شما [دانشجوها] ذخایر این مملكت هستید، جوانید، دانشجو هستید، ذخیره این مملكت هستید »
«امید من به شماست. . . و شماها وارث این كشور هستید »
امام به نسل جوان اعتماد داشت امام خمینی (ره) به نسل جوان اعتماد داشت و در ابتدای پیروزی انقلاب بسیاری از مسئولان رده اول کشور را از میان جوانان انتخاب کرد چرا که جوانان در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس نقش ویژه ای داشتند و همانطور که جوانان نسلهای گذشته آثار جاودانی به یادگار گذاشتند، جوانان این دهه نیز باید دین خود را به انقلاب و کشورشان ادا کنند. وقتی جوانان در مراکز فرهنگی مانند نمایشگاه ها جمع می شوند نبوغ و استعدادهای هنری خود را نمایان می کنند و البته برپایی چنین نمایشگاههایی می تواند قدرشناسی از جوانانی باشد که امروز گرد پیری بر چهره هایشان نشسته است.
امام خمینی رحمه الله حکیمی ژرف اندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد.
ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوشش های بی شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید.»
امام راحل و روشن اندیش که خود پیروز میدان مبارزه با هوای نفس بود، به خوبی از آموزه های آسمانی مکتب اسلام در مورد تهذیب نفس آگاهی داشت و بهترین دوره چنین مبارزه پی گیری را «ایام جوانی» می دانست و می فرمود: «اسلام آن قدر که به تهذیب این بچه های ما و جوان های ما کوشش دارد، به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلاً برای آدم ساختن آمده است و این مکتب های انحرافی، آدم را از آدمیتش بیرون می کند…. مهم تر چیزی که برای کشور ما لازم است، تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است.»
امام جواد سلام الله علیه :
قَد عاداكَ مَن سَتَرَ عَنكَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ؛
آن كه به خاطر ميل تو، رشد و صلاحت را از تو پنهان كند، با تو دشمنى كرده است
ميزان الحكمة: ح12181
نماینده مجلس خبرگان رهبری، اندیشیدن در نعمت های خدا را موجب تقویت شکرگزاری و محبت نسبت به او دانست و با بیان اینکه عشق به خدا میل به سایر لذت ها را از بین می برد، گفت: تفکر در نعمت های بی شمار خداوند موجب می شود بی اختیار اشک انسان سرازیر شود و در چنین حالتی توجه به لذت های دیگر و انجام گناه در وجود انسان از بین می رود.
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) شب گذشته در درس اخلاق هفتگی خود که در دفتر مقام معظم رهبری در قم برگزار شد، یکی از مهم ترین آثار تفکر در نعمت های الهی را ایجاد انگیزه برای شکرگزای و تعمیق عشق و محبت به خداوند تبارک و تعالی عنوان کرد و اظهارداشت: این دو اکسیری هستند که مس وجودی انسان را به طلا تبدیل می کند.
عشق به خدا از تمام داشته های انسان با ارزش تر است
وی افزود: تفکر در نعمت های بی شمار خداوند موجب می شود بی اختیار اشک انسان سرازیر شود و در چنین حالتی توجه به لذت های دیگر و انجام گناه در وجود انسان از بین می رود، زیرا او غرق عشق به خدا می شود و این ارزشش از همه داشته های آدمی بالاتر است.
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) یکی دیگر از آثار تفکر در دستگاه آفرینش را پی بردن به معقول و حکیمانه بودن نظام هستی دانست و گفت: در این مرحله انسان به هدف آفرینش و حسابرسی در قیامت پی خواهد برد؛ اندیشیدن در مبداء و معاد موجب می شود در زندگی خود برای رسیدن به سعادت ابدی برنامه ریزی کنیم.
آیت الله مصباح یزدی تأمل به نحوه خلقت و کارایی اندام های بدن در شبانه روز را توصیه کرد و بیان داشت: گاهی من به برخی سفارش می کنم فیزیولوژی بدن را مورد مطالعه قرار دهند تا بیش از پیش عظمت آفرینش خدا و لطف و مرحمتش نسبت به بندگان را درک کنند.
وی با اشاره به روایتی از حضرت علی علیه السلام، اطاعت کنندگان خداوند را با توجه به انگیزه آنها به سه دسته تقسیم کرد و گفت: برخی خدا را از ترس جهنم اطاعت می کنند، همان گونه که غلام از خوف مولای خود مطیع می شود، دسته ای مانند تجار با خدا وارد معامله و داد و ستد می شوند و عده کمی هم از او به خاطر عشق و محبتش تبعیت می کنند.
این استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم بیشتر بندگان مطیع را جزو دو دسته اول دانست و تصریح کرد: اهل بیت(ع) می خواهند ما با الگو برداری از سیره آنها تلاش کنیم که جزو دسته سوم شویم، همان گونه که امام صادق(ع) فرمود من خدا را عبادت می کنم به خاطر عشق و محبتی که به او دارم، نه از ترس جهنم و یا به طمع بهشت.
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با تأکید بر اینکه با تقویت انگیزه شکر و محبت الهی می توان به این هدف ائمه اطهار(ع) دست پیدا کرد، گفت: همان گونه که گفته شد این دو با تفکر در الطاف خدا محقق می شود؛ این یک سیر فطری است که خداوند در وجود انسان گذاشته است.
این استاد اخلاق حوزه با بیان اینکه مشابه چنین حالتی در ایام محرم تجلی پیدا می کند، خاطرنشان کرد: بسیاری از افراد در آن ایام به عشق امام حسین(ع) و بدون هیچ چشم داشتی به دوست داران حضرت خدمت می کنند و از هیچ کاری مضایقه نمی کنند، ما باید این روحیه را در خود تقویت کنیم و در طول سال نیز استمرار دهیم./
برای دریافت نتایج به http://91.98.30.206/p2/login.aspx مراجعه فرمائید
داوطلبان محترم:
قبل از ورود به صفحه شخصی جهت دریافت نتایج حتماً به تذکرات ذیل توجه نمائید:
1- در صورت قبولی،جهت تعیین مصاحبه حضوری از تاریخ 20خرداد با حوزه علمیه ای که معرفی شده اید تماس حاصل نمائید.شماره تلفن حوزه های علمیه خواهران در همین سایت ذکر شده است.
2-زمان شروع مصاحبه ها از 20 خرداد تا 20 تیرماه می باشد.
3- مواردی که عمدتاً موجب عدم قبولی داوطلبان می شود عبارتند از:
الف) تکمیل ظرفیت حوزه های علمیه خواهران به دلیل معرفی افراد به میزان دو برابر ظرفیت
ب) عدم کسب حداقل امتیاز 50 برای داوطلبان دوره نیمه حضوری
4-در صورت اعتراض به نتیجه اعلام شده می توانید از تاریخ 13 تا 17 خرداد ماه از طریق همین سایت و با ورود به صفحه شخصی، اعتراض خود را ثبت نمائید.
5-هرگونه اعتراض داوطلبان، غیر از ثبت در سایت و بعد از تاریخ اعلام شده، قابل بررسی نمی باشد.
6-نتیجه اعتراض داوطلبان،یک هفته بعد از ثبت اعتراض در زمان مقرر از طریق همان صفحه شخصی داوطلبان قابل مشاهده می باشد.
امام هادى سلام الله علیه :
: السَّهَرُ ألَذُّ لِلمَنَامِ، والجُوعُ يَزِيدُ فِى طِيبِ الطَّعَامِ
شب زندهدارى، خواب را دلنشينتر و گرسنگى، غذا را لذتبخشتر مىكند
دانشنامه احادیث پزشکی: ح 1199
حديث قدسى :
جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إلَي؛
ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار دادهام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد
نهج الدّعا (با ترجمه فارسی): ج1 ص 334 ح 533
امام جواد سلام الله علیه :
اَلثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ؛
اعتماد به خدا بهاى هر چيز گرانبها، و نردبانى به سوى هر بلندايى است
حکمتنامه بسیج: ح 149
در منابع اسلامى آیات و روایات فراوانی به موضوع دوستی پرداخته اند. بخش وسیعی از این آموزه ها درباره تاثیر دوستی های دنیایی در صحنه قیامت است. در این روایات آمده: هر چه را كه انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى شود، خواه آن محبوب برترین و مقدس ترین های خلقت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؛ خواه سنگ بی ارزشی.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَه ؛ هر کس ما را دوست داشته باشد، در قیامت با ما خواهد بود و اگر هم کسی سنگی را دوست داشته باشد بی تردید خدا او را با همان محشور خواهد کرد.»(1)
علت این كه انسان با آن چیزهائى که به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى شود این است كه عشق و علاقه نسبت به یك چیز، آن را هدف و غایت انسان قرار مى دهد و آن هدف سبب مى شود كه روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود.(2)
طبیعى است كه محبت و ارادت به پاكان و انسانهای وارسته، در تمام اركان هستى انسان اثر گذاشته و سبب می شود تا انسان با قدم در راه محبوب، به آن قله ای که او در آن ایستاده، حداقل نزدیک شود.
در تاریخ اسلام، نمونه هاى برجسته و بى سابقه اى براى این موضوع مى بینیم که در ادامه به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم:
روزى «ثوبان» غلام رسول اكرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت عرض كرد: اى رسول خدا! پدر و مادرم فداى تو باد. قیامت كى برپا مى شود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : براى آن روز و آن وقتی که از تو سوال می کنند چه آماده كرده اى؟ عرض کرد: یارسول الله! عمل زیادى انجام ندادهام ولیكن خدا و رسول او را دوست دارم. حضرت فرمود: دوستى تو با رسول خدا به چه درجه اى رسیده است ؟ عرض كرد: به آن خدائى كه تو را به حق به نبوت مبعوث كرده است ؛ محبت شما در قلب من به اندازهاى است كه اگر مرا با شمشیر قطعه قطعه كنند و با ارّه تکه تکه نمایند و با قیچى ریزریز كنند و به آتش بسوازنند و زیر سنگ آسیا نرمم كنند ، براى من بهتر و آسانتر است از آن است كه در دل خود نسبت به شما یا یكى از اهل بیت علیهم السلام و یاران شما ، كینهاى داشته باشم و محبوبترین خلق خدا بعد از شما نزد من كسى است كه در دوستی شما از دیگران جلوتر باشد و منفورترین افراد هم نزد من كسى است كه شما یا یکی از یارن شما را دشمن بدارد. سپس گفت: این، میزان دوستى من نسب به شماست که اگر از من قبول شود، بی شک رستگار خواهم بود و اگر خداوند عملى غیر از این بخواهد عملی از خود سراغ ندارم كه به آن اعتماد داشته باشم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر تو بشارت و مژده باد! بی تردید در روز قیامت هر فرد، با كسى خواهد بود كه او را دوست مى داشته است. اى ثوبان! اگر ما بین زمین و عرش پر از گناهان تو باشد با این دوستى از تو زایل مى گردد و سریعتر از محو شدن سایه از سنگ صافی كه خورشید بر آن بتابد و یا محو شدن نور از آن سنگ وقتى كه خورشید از آن ناپدید شود.(3)
بی تردید معنای این روایت ، دوستی بی عمل و نیل به بهشت نیست. چرا که این معنا با آیات فراوانی از قرآن کریم که بهشت را در گرو ایمان و عمل صالح می داند در تعارض کامل است؛ بنابراین معنای درست و موافق با ظاهر روایت این است که گفته شود: منظور «ثوبان» از نداشتن عمل، نداشتن عملی لایق پیشگاه خداوند متعال بود نه آنکه او فقط پیامبر صلی الله علیه و آله و مۆمنین را دوست داشت و هیچ یک از عبادات را انجام نمی داد. این را می توان از تایید و بشارت رسول خدا صلی الله علیه و آله فهمید. روزى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله با ثوبان ملاقات كرد و دید رنگ چهره اش دگرگون شده و بسیار لاغر و ضعیف گشته است. از او پرسید :
ثوبان! چرا چهره ات تغییر یافته و چرا این چنین ضعیف شده اى؟ عرض كرد : اى رسول خدا هیچ درد و ناراحتى ندارم جز این كه هرگاه به یاد شما مىافتم طوفانى سخت در روحم پدید مى شود و امواج خروشانى را در درونم احساس مى كنم و تاب و توانم از دستم مى رود تا آن كه اخیرا فكر تازه اى برایم پیدا شده كه آن ، مرا بیشتر ناراحت كرده است . من فكر مى كنم بالاخره در آخرت از تو جدا خواهم شد که اگر این شود ؛ از فراق و دورى شما من چه کنم؟ زیرا اگر بر فرض به بهشت هم بروم مقام من به مراتب پائین تر و پست تر از مقام شماست و اگر به بهشت نروم كه خود معلوم است ؛ هرگز شما را نخواهم دید، این فكر و خیالى است كه مرا به شدت رنج مى دهد. همین بود كه آیه شریفه نازل شد:
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفیقا ؛ هر كس از خدا و رسولش اطاعت كند ؛ او با آنان كه به ایشان نعمت دادیم و گرامى داشتیم ؛ یعنی پیامبران و راستگویان و شهیدان و نیكوكاران، محشور خواهد شد و اینان رفیقان خوبى هستند.»(4)
سپس پیامبر ص فرمود: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، بنده اى ایمان نمى آورد تا آن كه من از جانش و پدر و مادر و عیال و فرزندانش و همه مردم نسبت به او محبوبتر باشم.(5)
البته ثوبان در ارادت ورزیدن به رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله تنها نبود؛ بزرگان دیگرى هم آمدند و تلاش کردند در همه حال از حالات رسول اكرم صلی الله علیه و آله پیروی کنند؛ حتى در راه رفتن و لباس پوشیدن و انتخاب رنگ لباس و نوع غذا، طرز عبادت و همواره سعى مى كردند مثل او باشند.
بنابراین کسانی که در دل آرزوی همراهی با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارند و با زبان این خواسته را از خدا طلب می کنند بدانند که تنها راه آن پیروی و همراهی با آن حضرت و اولیای پاکش در عمل و عقیده است و این همراهی قوام نمی یابد مگر آنکه انسان دل در گرو آنان نهد؛ محبتی که در این وادی، مثل ریسمانی دارد که دلداده را به دلدار پیوند می زند و تا این پیوند باقی است همراهی در دنیا و آخرت نیز جریان دارد.
شاید برای این بود که اجر رسالتی به آن عظمت، «مودت فی القربی» شد.
اگر کسی این نوع دوستی را رها کرد و دل به نا اهلان و ناپاکان سپرد و دلخوش به دوستی آنان شد؛ در قیامت انگشت حسرت به دهان خواهد گزید و با ندامتی که دیگر سودی به حالش ندارد این چنین خواهد گفت:
«یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا ؛ ای کاش فلانی را دوست خود نمی گرفتم» (6)
پی نوشت ها :
1. امالی صدوق (ره)، ص 210
2. درسهایی از مكتب اسلام، شماره 11، مقاله صفات عارفان
3. بحار الأنوار ج27، ص 100
4. آیه 69 سوره نساء
5. بحار الانوار، ج22، ص87
6. آیه 28 سوره فرقان
اگر بخواهیم بدون شیوه و روش وارد هر کاری بشویم بدون شک یا با موفقیت فاصله زیادی خواهیم داشت و یا به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
اگر می خواهید در طلبگی موفق باشید سعی کنید تمام نکات را تا حد ممکن مراعات کنید. مطالعه مهمترین وسیله و ابزار یادگیری است و هرچه بیشتر و اصولی تر مطالعه کنید در یادگیری موفق ترید.
در مقالات گذشته درباره شیوه مباحثه سخن گفتیم. امید است در آینده ای نزدیک درباره شیوه ها و ورش تحقیق و پژوهش و همچنین شیوه های آموختن و استادی نیز مطالبی را برای شما کاربران عزیز آماده کنیم. در این نوشتار به برخی نکات مهم در مطالعه اشاره خواهیم کرد.
آداب مطالعه
1. در مطالعه و بررسیهاى علمى خود به همان مقدار اكتفا كنید كه قدرت درك و فهم و توانایى برداشت آنها را دارید و ذهن و هوشتان بدانها تمایل دارد.
2. در قرائت كتب و یا فرا گرفتن علوم كار و كوشش خود را ناتمام نگذارید.
3. دانش را نمى توان مستقلا و بدون استفاده از استاد، از میان كتب و نوشته ها جستجو كرد.
4. باید اوقات و فرصتهاى شبانه روزى را براى تحصیلات و فرآورده هاى علمى ، تقسیم بندى كرد؛ زیرا این كار موجب بركت و ازدیاد فرصتهاى تحصیلى مى شود.
5. براى مطالعه اتاق یا مكان خاصى را انتخاب كنید كه داراى نور و هواى مناسب باشد. نیز لازم است مكان مطالعه ثابت باشد تا موجب آمادگى ذهنى بیشترى براى مطالعه شود.
اگر همه مطالعات خود را در یك مكان معین انجام بدهید محیط آشناى آن اتاق یا آن مكان خاص موجب مى شود كه در حین مطالعه تمركز حواس بیشترى داشته باشید.
6. سعى كنید مطالعه همراه با خلاصه نویسى باشد. البته نوشتن باید بعد از فهم باشد. اگر انسان مطلبى را نفهمیده بنویسد سودى از آن نخواهد برد. آنچه مهم است فهم است و اگر به صورت صحیح باشد مى تواند زمینه برداشتها و دریافتهاى جدید علمى گردد.
7. با یاد و نام خداوند متعال شروع كردن و از خدا كمك خواستن یكى از عوامل موفقیت و بركت مطالعه است . مناسب است قبل از آغاز مطالعه دعاى مطالعه خوانده شود:
اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم و اءكرمنى بنور الفهم ، اللهم افتح علینا ابواب رحمتك ، و انشر علینا خزائن علومك ، برحمتك یا ارحم الراحمین .(1)
8. در حال مطالعه با وضو باشید.
9. مطالعه در حال سیرى سود ندارد، زیرا در این حال خواب و چرت انسان را در بر گرفته ، به او اجازه نمى دهد كه حواس خود را روى مطالب متمركز كند. نیز در حال گرسنگى ، غروب آفتاب ، نور كم ، خشم ، ترس ، عجله ، نوشیدن ، خوردن ، نگاه به تلویزیون باید از مطالعه خوددارى كرد.
10. درست نشستن پشت میز و با كمر صاف و راست در حالت مطالعه سبب مى شود انسان به راحتى بتواند به مطالعه بپردازد.
11. باید كتاب به گونه اى در مقابل چشم قرار گیرد كه براى دیدن آن به زحمت نیفتیم . باید فاصله لازم و درست میان چشم و كتاب رعایت شود.
12. نباید در مدت زیادى پیوسته مطالعه كرد تا چشم خسته شود و توانایى خود را از دست بدهد. براى جلوگیرى از خستگى چشم بهتر است پس از هر 40 دقیقه مطالعه ، استراحت مختصرى نمود و سپس ادامه داد.
13. مطالعه باید تدریجى باشد، ابتدا مطالعه كتب و موضوعات آسان آغاز شود تا پس از آمادگى ذهن بتوان به مطالعه موضوعات سخت تر پرداخت .
14. از پراكنده خوانى و بى نظمى در مطالعه پرهیز كنید. (همانطور که بی نظمی در هر کاری اختلال ایجاد می کند در این قسمت نیز یک آفت مهم است)
15. تكرار مطالعه باعث مى شود تا معلومات در ذهن آدمى راسخ شود و باقى بماند.
16. ایجاد تنوع در بین مطالعه لازم ، و مناسب است موضوعات مطالعه متنوع انتخاب شود. زیرا موضوعات یكسان موجب خستگى مى شود.
17. چیزهایى را كه مانع تمركز حواس مى شود باید از جلو چشم دور كرد.
18. مطالعه باید همراه اندیشه باشد و مطالعه بدون تفكر مانند بلعیدن خوراك بدون جویدن است .
19. آنان كه با عینك مطالعه مى كنند مناسب است سالى یك بار نمره چشم خود را به وسیله پزشك متخصص كنترل كنند.
منابع:
1- مفاتیح الجنان ، ص 490، باقیات صالحات ، باب ششم
تهذیب نفس نکته ای است که اهل سلوک هیچگاه فراموش نکرده و دایم در آن بوده اند و تمام تلاش آنها در طول زندگی در این مسیر بوده است ، آنقدر تهجد کرده و ریاضیت کشیده اند که نفس سرکش را رام نموده و الهی کرده اند، بطوری که این نفس را هم نشین خدای متعال شده و به کمال و سعادت ابدی رسیده است.
آنچه در ذیل میخوانید گفتاری کوتاه از موحوم آیتالله اشتهاردی (ره) پیرامون شیوه تطهیر قلب است که تقدیم میگردد.
قلب انسان به گونه ای است که در خیلی از موارد گناهان, ذره ذره در آن جمع می شود و زنگار شدیدی در قلب او ایجاد می شود و اگر متوجه آن نباشد, یک دفعه مصداق آیه شریفه «علی قلوبهم أکنة »میشود.
«اکنة» جمع «کنة» و به معنای پرده ضخیم یا پردهای روی پرده دیگر است، که هیچ منفذی را برای ورود نور نمیگذارد، «علی قلوبهم أکنة أن یفقهوه و فی آذانهم وقرا اسرا46» یعنی بر قلبشان پردهای ضخیم آویزان شده و بر گوشهایشان سنگینی سایه افکنده است.
روش تطهیر قلب
همه اینها مطالب واقعیه برای تربیت بشر است و تمام انسانها،خصوصا ما طلاب و روحانیون باید توجه داشته باشیم. ما مدعی هستیم که می خواهیم مربی شویم؛لذا هر لحظه باید هوشیار باشیم،بر قلب ما، گرد و غباری هرچند اندک ننشیند و دائما در حال پاک کردن و تطهیر نمودن قلب باشیم. پاک کردن قلب نیز روشی دارد.
سید بن طاووس در کتاب محاسبات نفس آورده: انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات، سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده، تا الآن کارهایی را انجام داده؛کدامیک از آنها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.
اگر دید کارهای خدایی بیشتر بوده، شکر خدای را به جای آورد و اگر کارهای شیطانی اش بیشتر باشد، مریض است و باید به طبیب مراجعه کند. برای درمان این نوع مرضها باید دائما مراقبه و محاسبه داشته باشیم و در این راه باید ریاضت کشید و نفس را مهار کرد.
کلامی از آیت الله العظمی بروجردی
بنا به فرمایش آیتالله العظمی بروجردی، شیطان مانند صیادی است که همیشه در کمین صید است و یکی پس از دیگری اهدافی را، که طلاب برای آمدن به حوزه علمیه، برای خودشان تعیین کرده بودند، منحرف میکند، بعد هم دشمن علما می شود و برای آنها تعیین تکلیف میکند و این،علامت انحراف است.
مؤمن باید طوری باشد که وقتی مردم با او ارتباط برقرار میکنند، حسن ظن و عقیدهشان نسبت به او حفظ شود و این از شئون مؤمنین است و باید این شأنیت را حفظ کنند.
علامه حسن زاده آملی
شایسته است بر تو كه از معاشرت هاى خالى از تعلیم با مردم بكاهى ، به ویژه ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان ، باید آنچه را كه آخرت را از یاد تو مى برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد مى كند، رها كنى ، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردى ؛ زیرا این عمل به طور كلى در تهذیب نفس مؤ ثر است .
علامه طهرانی
نفس مانند یك قاطر چموش وسركش است؛ انسان گاهی خیال میكند كه نفسش سربه زیرشده و دیگرتخطی نمیكند، ولی تاكمی میدان می یابدشروع به لگدپراكنی می نماید.
لذا انسان باید با تذلل وخشوع واقعا از خدابخواهد كه همیشه زمام ودهانه ی نفس راخودش دردست بگیرد وآن راآنی به دست خودانسان نسپارد.
قلبها ظروف خدا هستند!
آیت الله آقا مجتبی تهرانی ذیل بحث ادب الهی می فرمایند:
قلب یک ظرف است و ادب و بی ادبی این ظرف در ربط با مظروف آن است. ما راجع به قلب روایات متعدّده داریم که همین تعبیر است. علی(علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ»؛ این دلها ظروف هستند. «فَخَیْرُهَا أَوْعَاه» .
در روایتی دیگر از پیغمبر اکرم هست که فرمودند: «قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): ان لله تعالی فی الارض اوانی الا فیها القلوب»؛ در زمین، برای خدا ظرفهایی وجود دارد که عبارت از دلها است. صحبت در این است که این ظرف برای کیست و مظروفش چیست؟
قلب؛ مخزن حبّ الهی، دار حق تعالی، حرم الله و ناموس خدا است!
آيا ميدانستيد که جنين بعد از هفته هفدهم خواب هم ميتواند ببيند ؟
آيا ميدانستيد که گربه و سگ هر كدام پنج گروه خوني دارند و انسان فقط چهار گروه ؟
آيا ميدانستيد که روباه ها همه چيز را خاكستري ميبينند ؟
آيا ميدانستيد که اسبها در مقابل گاز اشك آور مصون اند ؟
آيا ميدانستيد که زرافه ايستاده وضع حمل ميكند و نوزادش از فاصله 180 سانتي متري به زمين ميافتد ؟
آيا ميدانستيد که تعداد 1300 كره زمين در سياره مشتري جاي مي گيرد ؟
آيا ميدانستيد كه رود دجله به خليج فارس ميريزد ؟
آيا ميدانستيد که 85% گياهان در اقيانوسها رشد ميكنند ؟
آيا ميدانستيد که اولين تمبر جهان در سال 1840 در انگلستان به چاپ رسيد ؟
آيا ميدانستيد که سريعترين پرنده شاهين است و ميتواند با سرعت 200 كيلومتر در ساعت پرواز کند ؟
آيا ميدانستيد که اولين اتومبيل را مظفرالدين شاه قاجار به ايران وارد كرد ؟
آيا ميدانستيد که قدرت بينايي جغد 82 برابر قدرت ديد انسان است ؟
آيا ميدانستيد که در شيلي منطقه ی صحرايي وجود دارد كه هزاران سال است در آن باران نباريده است ؟
آيا ميدانستيد كه هر 50 ثانيه يک نفر در دنيا به بيماری ايدز مبتلا ميشود ؟
آيا ميدانستيد که وزن اسكلت انسان بالغ بر سيزده تا پانزده كيلوگرم است ؟
آيا ميدانستيد که خرس قطبي هنگامي كه روي دو پا ميايستد حدود سه متر است ؟
آيا ميدانستيد كه زرافه ميتواند با زبانش گوشهايش را تميز کند ؟
آيا ميدانستيد که زرافه تار صوتي ندارد و لال است و نميتواند هيچ صدايي از خود در آورد ؟
آيا ميدانستيد كه هر عنكبوت تار ويژه خود را دارد و هيچگاه تارهای آنها به هم شبيه نيستند ؟
آيا ميدانستيد که طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟
آيا ميدانستيد که سريع ترين عضله بدن انسان زبان است ؟
آيا ميدانستيد که بدن انسان پنجاه هزار كيلومتر رشته عصبي دارد ؟
آيا ميدانستيد که در برج ايفل دو ميليون و نيم پيچ به كار رفته است ؟
آيا ميدانستيد كه طول رگهاي بدن انسان پانصد و شصت هزار كيلومتر است ؟
آيا ميدانستيد که هشت پا با وجود داشتن بدني بزرگ ميتواند از سوراخي به قطر پنج سانتيمترعبور كند ؟
آيا ميدانستيد که تنها موجودي كه ميتواند به پشت بخوابد انسان است ؟
آيا ميدانستيد كه چشم سالم انسان ميتواند ده ميليون رنگ را مختلف را ببيند و آنها را از يکديگر تميز دهد ؟
آيا ميدانستيد که فيل بالغ در روز بطور متوسط دويست و بيست كيلوگرم غذا و دويست ليتر آب مصرف ميكند ؟
آيا ميدانستيد که اگر زني به كوررنگي مبتلا باشد، فرزندان پسر او كوررنگ ميشوند ؟
آيا ميدانستيد كه كوههاي آلپ در سال حدود يك سانتيمتر بلند ميشوند ؟
آيا ميدانستيد که همه نوزادان ميگو نر متولد مي شوند و بعد از چند هفته بخشي از نوزادان به ماده تبديل ميشوند؟
آيا ميدانستيد كه وزن كوه يخي متوسط الحجم بيست ميليون تن است ؟
آيا ميدانستيد كه حس بويايي انسان قادر به دريافت وتشخيص ده هزار بوي متفاوت است ؟
آيا ميدانستيد كه يك قطره آب داراي يك صد ميليارد اتم است ؟
آيا ميدانستيد که خورشيد روزانه معادل صد و بيست و شش هزار ميليارد اسب بخارانرژي به زمين ميفرستد ؟
آيا ميدانستيد که گرده گل هرگز فاسد نمي شود و از محدود مواد طبيعي است که تا زمان نا محدودي باقي ميماند؟
آيا ميدانستيد که حس بويايي خرس تقريبا صد برابر قوي تر از انسان است ؟
آيا ميدانستيد که تا قرن پنجم ميلادي متوسط عمر مردم اروپا از سي سال فراتر نميرفت ؟
آيا ميدانستيد كه مغز فيزيكدان نابغه، آلبرت اينشتين پانزده درصد از حجم مغز انسان عادي بزرگتر بود ؟
آيا ميدانستيد كه تنها چيزي كه در اسيد حل نميشود الماس است ؟
آيا ميدانستيد که هنگام صحبت براي بيا ن هر كلمه هفتاد و دو ماهيچه به كار گرفته ميشود ؟
آيا ميدانستيد که خرسها موجوداتي چپ دست هستند ؟
آيا ميدانستيد كه هر ساله حدود پانصد شهاب سنگ نسبتا” بزرگ به زمين برخورد ميكند ؟
آيا ميدانستيد كه 17 هزار نوع زنبور در جهان شناسايي شده است ؟
آيا ميدانستيد که بلندی شترمرغ به دو متر و نيم و وزنش به 90 کيلو ميرسد ؟
آيا ميدانستيد كه کنه که حشره ای ريز است، ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند ؟
آيا ميدانستيد که لاک پشت در بين جانوران جهان، طولاني ترين عمر را دارد و ممکن است تا150سال عمر کند ؟
آيا ميدانستيد که مرغ زرين بال کوچکترين پرنده است وزن نوع سرخ گلوي بالغ آن کمتر از وزن يک دو ريالي است ؟
آيا ميدانستيد که هر يك ليتر بنزين معادل بيســــــــت و سه و نيم تــــــــن گياهان مدفون شده در قرنها پيش است؟
آيا ميدانستيد كه خرگوش و طوطي تنها حيواناتي هستند كه ميتوانند بدون برگشتن اشياء پشت سر خود را ببينند؟
آيا ميدانستيد که موشهاي صحرايي چنان سريع تكثير پيدا ميكنند ،كه در عرض هجده ماه دو موش صحرايي قادرند يك ميليون فرزند داشته باشند ؟
آيا ميدانستيد که اگر همه يخهاي قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقيانوسها هفتاد متر اضافه مي شود و در اين صورت يک چهارم خشکيهای کره زمين زير آب ميرود ؟
آيا ميدانستيد که كبد يا جگر تنها عضو داخلي بدن است كه اگر با عمل جراحي قسمتي از آن برداشته شود دوباره رشد ميكند ؟
آيا ميدانستيد که ميزان انرژي كه خورشيد در يك ثانيه توليد ميكند ، براي توليد برق مورد نياز تمام كشورهاي جهان به مدت يك ميليون سال كافي است ؟
آيا ميدانستيد که اگر در يك سال هيچ يك از نسلهاي يك جفت مگس نر و ماده از بين نروند ، حجم مگسهاي متولد شده با حجم كره زمين برابر ميشود ؟
آيا ميدانستيد که رودي در كامبوج شش ماه سال ازشمال به جنوب و شش ماه ديگر سال از جنوب به شمال جريان دارد ؟
آيا ميدانستيد که شبكه چشم 135 ميليون سلول احساس دارد كه مسوليت گرفتن تصاوير و تشخيص رنگها را بر عهده دارد ؟
آيا ميدانستيد که تعداد افرادي كه سالانه از نيش زنبور ميميرند بيشتر از كساني است كه سالانه از نيش مار ميميرند ؟
آيا ميدانستيد که اگر تكثير باكتري تا بيست و چهار ساعت ادامه يابد ، توده دو تني از يك باكتري بوجود مي آيد ؟
آيا ميدانستيد يك ميليون سياره به اندازه زمين در خورشيد جاي مي گيرد ؟
آيا ميدانستيد که آلباتوس که يک نوع مرغ دريايي ست بلندترين بالها را دارد فاصله دو نوک بالهای او تا دو متر ميرسد و درضمن آنها مي توانند در حال پرواز بخوابند ؟
آيا ميدانستيد كه کوه قره قوروم در هند بعد از کوه هيماليا با تفاضل دويست و سه و هفت متر بلندترين کوه دنيا ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که باز مهاجر، يا عقاب اردکي، تيز پروازترين پرنده است آنها مي تواند دقيقه اي چهار تا هشت کيلومتر پرواز کند ؟
آيا ميدانستيد که پروانه هرکول استراليايي که فاصله دو نوک بالهاي آن در حالت گسترده سي و پنج سانتي متراست، بزرگترين پروانه جهان است ؟
آيا ميدانستيد كه نيروي نگهدارنده در پاهاي عنكبوت که تعداد آنها هشت عدد می باشد، حتي بر روي يك سطح صاف و صيقلي به اندازه اي است كه قادر است وزني معادل صد و شصت برابر وزن خود را تحمل كند ؟
آيا ميدانستيد كه بيشترين سرعتي كه يك جسم مي تواند در اثر سقوط آزاد داشته باشد حدود ۱۲۰ مايل در ساعت است و ديگر از اين سرعت تجاوز نمي كند و دليل اين امر اصطحکاک هوا ميباشد ؟
آيا ميدانستيد که حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد ؟
آيا ميدانستيد که مساحت سطح کره زمين ۵۱۵ ميليون کيلومتر مربع است و با مقايسه با مساحت وسعت ايران ميتوان نتيجه گرفت که ايران فقط ۳۲/۰ ٪ از سطح زمين (حدود 300/1) را تشکيل ميدهد ؟
اَلمُشاوَرَةُ حِصنٌ مِنَ النَّدامَةِ وأمنٌ مِنَ المَلامَةِ؛
مشورت، دژى در مقابل پشيمانى و مايه ايمنى از سرزنش است
فيض القدير: ج 1، ص 354
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
إنَّ في الجَنَّةِ قَصراً لايَدخُلُهُ إلّا صُوّامُ رَجَبٍ؛
در بهشت قصرى است كه جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمىشوند
حکمتنامه پیامبر اعظم(ص): ح 2889
مجلس رکن اساسی کشور است/ همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار نهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه اولویت های کشور باید احصاء شود و جایگاهی شایسته را در اهتمام به قانون گذاری بیابد، تصریح کردند: همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند.
متن این پیام که توسط حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری در مراسم افتتاحیه در مجلس شورای اسلامی قرائت شد، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
گشایش نهمین دوره ی قانون گذاری در جمهوری اسلامی -به خواست خداوند حکیم و قدیر- پیام پرقدرتی است که ملت ایران، جهان معاصر را با آن مخاطب می سازد و حقایق ماندگاری را در حافظه ی افکار عمومی ملت ها ثبت می کند. پیروزیِ عزم ملّی بر حجم انبوه دشمنی ها، ساختِ استوار و مستحکمِ نظامِ برخاسته از انقلاب اسلامی، نقش یگانه و بی بدیل ایمان و بصیرت در شکل دهی به مسیر زندگی و سرنوشت یک ملّت و آن گاه، تصویر راستین از ملّتی که برای نخستین بار مردم سالاری اسلامی را نه با زبان، که با مجاهدت دشوار خود به میدان آورده و دعویِ انزوای دین از زندگی اجتماعی را باطل ساخته، از جمله ی این حقائق اثرگذار و ماندگار است.
موفقیّت ملّت ایران در فرستادن این پیام روشنگر و پرمغز به افکار عمومی جهان، لطف دیگری است از سوی خدای توانا و مهربان که در طول این مسیر پرچالش، همواره یاری و راهنمایی خود را مبذول داشته و هرگز این ملّت مؤمن و مجاهد را تنها نگذاشته است. با همه ی وجود، خدای عزّوجلّ را سپاس می گویم و پیشانی سپاس بر درگاه عظمت او می سایم.
همچنین واجب می دانم که با دلی سرشار از تکریم و قدرشناسی، به ملّت بزرگ و تاریخ سازِ ایران درود فرستم و حضورِ بهنگام آنان را در عرصه ی این آزمون که مانند همیشه، نمایشگر بصیرت و اعتماد به نفس و شناختِ درستِ زمانه بود، سپاس گویم.
و نیز وظیفه ی خویش می دانم که از مسئولان و دست اندرکاران برگزاری انتخابات در وزارت کشور و شورای نگهبان و از دستگاه های کمک کننده به ویژه رسانه ی ملی و مأموران نظم و امنیت و جریان ها و شخصیت های دینی و سیاسی که هر یک به سهم خود در برپایی این حماسه ی همگانی نقش آفریدند، قدردانی و تشکر کنم. همچنین لازم است از عموم نمایندگان مجلس هشتم و رئیس محترم آن، به خاطر خدماتی که در دوره ی مسئولیت خویش بر آن توفیق یافتند، صمیمانه تشکر کنم.
اکنون در طلیعه ی مجلس نهم، اصلی ترین توصیه ی اینجانب به نمایندگان محترم آن است که در جایگاه خطیری که با رأی مردم به دست آورده اند، تنها به مسئولیت الهی و اَدای وظیفه ی سنگین نمایندگی از ملّت بیندیشند و انگیزه ها و حُب و بُغض های شخصی و گروهی و طائفی و محلی را در قانون گذاری که مهم ترین وظیفه ی مجلس شورای اسلامی است و نیز در نظارت بر اجرای قانون و البته نیز در موضع گیری هایی که فضای کشور را تحت تأثیر قرار می دهد، دخالت ندهند. در صدر این همه، قانون قرار دارد. قانون باید کارآمد، روزآمد، شفاف، معطوف به نیازهای عمومی و تأمین کننده ی منافع ملّی باشد. در دهه ی پیشرفت و عدالت، همه ی قوانین باید به تحقق این دو شاخص عمومی کمک کند و با نگاه بلندمدت، گستره ای هرچه طولانی تر و پهناورتر داشته باشد. اولویت های کشور باید احصاء شود و جایگاهی شایسته را در اهتمام به قانون گذاری بیابد.
مجلس شورای اسلامی یک رکن اساسی کشور و نظام اسلامی است. همه ی آن چه در نظام اسلامی برجسته و شاخص است، باید در مجلس تبلور و انعکاس یابد؛ ایمان، شجاعت، پیشگامی، ایستادگی بر مبانی نظام، ایستادگی در برابر دشمنان، روزآمدی و نوآوری، وحدت و انسجام ملی، کار و تلاش فداکارانه، به میدان آوردن همه ی ظرفیت های فردی و جمعی، نشانه هایی است که می توان یک مجلس موفق را با آن شناسایی کرد.
همکاری حقیقی و صمیمی با قوای دیگر و پرهیز از چالش های ناموجّه نیز یک شاخص مهم دیگر و دارای سهم تعیین کننده در اتحاد ملّی است که دلسوزان کشور همواره بر آن پای فشرده و منافع عمومی و وجاهت چهره ی ملت ایران در چشم جهانیان را در گرو آن دانسته اند. این توصیه عیناً به دیگر قوای کشور و همه ی اشخاص و نهادهای مسئول نیز متوجه است. همه باید قانون را فصل الخطاب بدانند.
اینجانب در دوره های گذشته ی مجلس توصیه هایی را به عرض نمایندگان محترم رسانده و ادای وظیفه ی الهی را که مسئولیت آنان در این دنیای زودگذر و در پیشگاه عدل بی اغماض خداوند در نشئه ی آخرت است، یادآور شده ام. اینک نیز شما نمایندگان محترم را به آن عرایض مخلصانه ارجاع می دهم.
در پایان با سلام و تحیات بر پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و دیگر پیامبران و بر امامان معصوم علیهم السلام و بر حضرت ولی الله الأعظم روحی فداه و نیز با درود بر ارواح طیبه ی شهیدان و روح مطهر امام شهیدان، سخن را به انجام می رسانم و توفیق و هدایت و یاری خداوند را برای همه ی شما مسألت می کنم.
و السّلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنه ای
۷ / خرداد / ۱۳۹۱
غیر حق تعالی نور نیست ، همه ظلمتند .
ما از خدا هستیم همه . همه عالم از خداست ، جلوه خداست ، و همه عالم به سوی او برخواهد گشت .
تمام مقاصد انبیا برگشتش به یک کلمه است و آن ، معرفت الله .
آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند .
بیشتر ناله اولیا ، از درد فراق و جدایی از محبوب است و کرامت او .
تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر ، و بستن به اوست .
آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد ، و این برای هر کس میسور نیست .
خودتان را متصل کنید به این دریا ، دریای الوهیت ، دریای نبوت ، دریای قرآن کریم .
بدان که شکر نعمتهای ظاهره و باطنه حق تعالی ، یکی از وظایف لازمه عبودیت و بندگی است که هر کسی به قدر مقدور باید قیام به آن نماید ، گرچه از عهده شکر حق تعالی ، احدی از مخلوقات برنمی آید .
پر واضح است که تسبیح و تقدیس و ثنای حق تعالی ، مستلزم علم و معرفت به مقام مقدس حق ، و صفات جلال و جمال است ، و بدون هیچ گونه معرفتی و علمی متحقق نشود .
اصل تمجید ، برای غیر خدا واقع نمی شود ، حتی شما که از یک گل تعریف می کنید ، از یک سیب تمجید می کنید ، این تمجید خداست .
مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد ، و از وحدت اسلامی بیرون بروید ، مخذول می شوید .
اگر اغراض الهی داشتید ، مادی هم دنبالش هست ، اما این مادی ، دیگر الهی شده است .
تشخیص معیار الهی از شیطانی آن است که پس از مراجعه به خود ، بیابد که آنچه که او می خواهد ، نفس عمل است ، گرچه این کار را دیگری انجام دهد .
توجه به خدا و هجرت از خود به خدا - که بزرگترین هجرتهاست - ، هجرت از نفس به حق ، و از دنیا به عالم غیب شما را تقویت کرد .
پس از اتکال به خداوند ، به قدرت خود که از اوست اعتماد و اتکال داشته باشید .
به شما می گویم که از هیچ کس نترسید الاّ خدا ؛ و به هیچکس امید نبندید الا خدای تبارک و تعالی .
توجه به غیر خدا ، انسان را به حجابهای ظلمانی و نورانی محجوب می نماید .
غفلت از حق کدورت قلب را زیاد کند ، و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند ، و مفاسد را روز افزون کند . و تذکر و یادآوری از حق دل را صفا دهد ، و قلب را صیقلی نماید و جلوه گاه محبوب کند ، و روح را تصفیه نماید و خالص کند ، و از قید اسارت نفس ، انسان را براند .
و بدان که هیچ آتشی از آتش غضب الهی دردناکتر نیست .
ما باید دعوت بکنیم و دعوت ما به خود نباشد ، دعوت به دنیا نباشد ، دعوت به خدا باشد .
درس را برای خدا بخوانید .
اگر انسان برای شهوات نفسانیه قیام بکند ، و برای خدا نباشد ، این کارش ، ، به جایی نمی رسد این کارش ، بالاخره فشل می شود . چیزی که برای خدا نیست ، دوام نمی تواند داشته باشد .
خدا هست ؛ غفلت نکنید از او ! خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت هستیم .
مقصد را مقصد الهی کنید ، برای خدا قدم بردارید .
همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست ، همه کارها ! چشمهایی که بهم می خورد ، در محضر خداست ؛ زبانهایی که گفتگو می کند ، در محضر خداست ؛ و دستهایی که عمل می کند ، در محضر خداست ؛ و فردا ماجواب باید بدهیم .
همه ما در محضر خدا هستیم ، و همه ما خواهیم مرد .
باید به قلبتان برسانید که هر کاری انجام می دهید در محضر خدا هستید .
به قلوب محجوت و منکوس خود برسانید که عالم ، از اعلی علیین تااسفل السافلین ، جلوه حق - جل و علا - و در قبضه قدرت اوست .
نعمتهای خدا امتحان است برای بندگان خدا .
آنی که انسان را از تزلزل بیرون می آورد ، آن ، ذکر خداست .
به خدا متوجه شو ، تا دلها به تو متوجه شود .
صورت عمل میزان نیست ، آن چیزی که میزان است انگیزه عمل است .
مکلفی نیست در عالم ، که تحت آزمایش خدا و امتحان او نباشد .
هر کس در هر مقامی که هست و هر مسئولیتی که دارد ، همان مقام و مسئولیت ، امتحان اوست .
در اسلام معیار ، رضایت خداست ، و نه شخصیتها . ما شخصیتها را با حق می سنجیم ، و نه حق را با شخصیتها . معیار ، حق و حقیقت است .
ما معیارها را باید معیارهای الهی قرار بدهیم .
کتاب :کلمات قصار امام خمینی «س» ( پندها و حکمتها )
اگر شما هم جزو کاربرانی هستید که به صورت تقریبی هر دو یا سه ماه یک بار ویندوز خود را عوض می کنند مطمئنا تجربه کرده اید که این نصب جدید باعث از بین رفتن تمامی به روزرسانی هایی که در این مدت دریافت کرده اید می شود که گاهی حجمی برابر با ۲۰۰ یا ۳۰۰ مگابایت را به خود اختصاص می دهد که با پهنای باند ماهیانه ۳ گیگابایت این به روز رسانی های مجدد یک کابوس بزرگ است. گاهی نیز چند رایانه در منزل دارید که دریافت بروزرسانی برای هر چند رایانه کاری بسیار اشتباه محسوب می شود آن هم با این اینترنت پر سرعت ایران! یا شاید از اینترنت پر سرعت استفاده نمی کنید و در این صورت امکان آیدیت ویندوز برایتان وجود ندارد. بنابراین در این شرایط بهترین کار این است که آپدیت هایی که توسط یک رایانه دریافت کرده اید را روی بقیه رایانه ها و یا ویندوز جدیدی که نصب شده است، انتقال دهید. پس اگر می خواهید بدون نیاز به اینترنت و در عرض چند ثانیه ویندوز خود را آپدیت نمایید
برای این کار:
ابتدا یک ویندوز 7 آپدیت شده را انتخاب نمایید.
سپس به مسیر زیر بروید: (منظور از C: درایو ویندوز 7 است!)
C:/Windows/SoftwareDistribution/Download
حالا کل محتویات پوشه download را کپی کرده و در یک فلش یا درایو دیگر قرار دهید.
سپس بعد از نصب ویندوز جدید محتویات دانلود را به همان مسیر بالا انتقال دهید.
حال به windows update رفته و بر روی Check for updates کلیک کنید. (برای اجرای ویندوز آپدیت در منوی استارت در قسمت جستجو عبارت update را وارد کنید)
حال ویندوز تمامی محتویات پوشه ای که شما آپدیت ها را به آن انتقال داده اید را می گردد؛ چرخی هم در آپدیت سنتر مایکروسافت می زند و در صورت وجود نداشتن چیزی برای دانلود شروع به نصب آپدیت هایی که شما منتقل کرده اید می کند. به همین سادگی
امروز کمتر کسي است که از طرح ارزشمند امنيت اخلاقي و اجتماعي بيخبر باشد. همگان ميدانند که اين طرح، با هدف بازگرداندن جامعه به دامن ارزشها و آرمانهاي اسلامي و انقلابي طراحي و اجرا ميشود و نيز ميدانندکه موضوع بدحجابي، يکي از جديدترين نگرانيهاي دينداران جامعۀ ايراني در طول تاريخ بوده است. در يک برداشت ميتوان گفت: اين ناهنجاري، رهآورد دنياي ارتباطات و مدرنيسم است که جامعۀ ديني را تهديد، و انحرافات فردي و اجتماعي فراواني را به بار ميآورد.
اجراي اين طرح، ديدگاههاي گوناگون و بازتابهاي متنوعي در بستر جامعه به وجود آورده است. برخي معتقداند که اين طرح در راستاي احياي حدود الهي پيگيري و برخي نيز بر اين باورند که مسئلۀ حجاب بايد در لابهلاي شعارهاي بينالمللي از بين برود!
ديدگاه نخست به عموم ملّت غيرتمند ايران، بهويژه مسئولان خدوم نظام اسلامي تعلّق دارد. نتايج نظرسنجي مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان، حاكي از آن است كه بيش از 80% معتقدند، واجب بودن حجاب، مصونيت ميآورد و نيز آن را دليل احترام به مقام زن ميدانند و بيش از 75% معتقدند كه حجاب، تحكيم بنيان خانواده را در پي خواهد آورد.
مقام معظّم رهبري در اينباره ميفرمايند: «نيروي انتظامي بايد با پرهيز از طرحهاي موسمي و موقت، طرح امنيت اجتماعي را با قدرت ادامه دهد، تا اهداف آن در جامعه نهادينه شود».1
و ديدگاه دوم به کساني تعلّق دارد که عينک سياسي به چشم زده و روزگاري تاختن به ارزشهاي ديني و ملّي را وجهۀ همّت خويش قرار داده بودند.
قائم مقام يکي از احزاب سياسي کشور دربارۀ اجراي اين طرح ميگويد: «اول خواستند زنان را بترسانند، اما نتوانستند، بعد گفتند اراذل و اوباش را ميگيريم که فايدهاي نداشت، پشت پردۀ اين برخوردهاي نيروي انتظامي، چيزي نيست جز ترساندن مردم!!!»2
ملت ايران فراموش نکرده است، روزگاري را که مردم غيرتمند ايران، براي دفاع از ناموس و در اعتراض به توطئۀ رضاخان، به خيابانها ريختند و جان خويش را فداي نهادينهسازي ارزشهاي ديني و ملّي نمودند و امروز، شماري مغرض و نا آگاه به طرحي که به گسترش امنيت اخلاقي و اجتماعي ميانجامد، حمله و نظام اسلامي را به باد انتقاد ميگيرند. مگر نه اين است که ملّت ايران، در طول تاريخ نشان داده است که در رابطه با حجاب و عفاف و استحاله ارزشها، ذرّهاي کوتاهي نکرده و اين افتخار تاريخي را به نام خويش ثبت نموده است. مخالفان طرح، قيام خونين مسجد گوهرشاد و سياست سرکوبگرانه شاه در برابر مردم را، چگونه تحليل مينمايند؟ هيچکس نيست که نداند، آنچه مخالفان طرح امنيت اجتماعي بدان دامن ميزنند، جريان اباحهگري است که از استحالۀ ارزشها نيز خطرناکتر ميباشد.
مگر نه اين است که فساد اخلاقي، کشف خانههاي فساد، کشف مواد افيوني، کشف دستگاههاي فرآوري مشروبات الکلي، انتشار فيلمها مبتذل و غيراخلاقي داراي ابعاد پيچيدهاي گشته و تهديدي ملّي براي جامعه به شمار ميآيد؟
امروز کساني که نداي مخالفت با طرح امنيت اجتماعي را سر ميدهند، حرف تازهاي براي گفتن ندارند، جز اين که همان حرفهاي کهنۀ اربابان خائن، که کشف حجاب را براي ورود ايران به مدرنيسم!، تمدّن جديد!، و… ضروري ميدانستند! را نشخوار مينمايند.
مگر نه اين است که رضاخان در سفر خويش به ترکيه، عزم خويش را جزم نمود که ترکيه راه پيشرفت خويش را از طريف کشف حجاب دنبال نمود و به نتيجه رسيد، ما نيز همين کار را انجام ميدهيم. مگر نه اينکه او وزيران را احضار کرد و به آنان گفت: «ما بايد صورتاً و سنتاً غربي شويم و در قدم اول، کلاهها تبديل به شاپوري شود و نيز بايد شروع به برداشتن حجاب زنها نمائيم، اما چون براي عامۀ مردم دفعتاً مشکل است که اقدام کنند، شما وزرا و معاونان بايد پيشقدم شويد و هفتهاي يکبار با خانمهاي خود در کلوپ ايران جمع شويد…».
عزيزان، امروز حدود هفتاد سال از فاجعۀ کشف حجاب در اين کشور ميگذرد و اکنون، همان ترکيه به پايان مسير کشف حجاب نزديک شده، آيا امروز ايران در دنيا، تمدّنساز است يا ترکيه؟ تحليل شما از روي کار آمدن رئيسجمهوري که همسر و خانوادۀ او از گوهر حجاب برخوردارند، چيست؟ آيا جز اين است که آنان در اين مسير، چيزي جز ولنگاري و فساد نديدهاند؟
در اين بخش، براي اطلاع خوانندگان عزيز از مباني ديني اين فريضۀ الهي، به برخي سفارشات قرآن کريم و پيشوايان ديني اشاره ميشود. آئين مقدّس اسلام، نهاد خانواده را کانوني مقدس، پايدار و عاطفي ميداند و مهمانان اين کانون ارزشمند را به آرامش، شادماني و محبّت فرا خوانده و حيات طيبۀ الهي را در بستر ازدواج سالم، پيشکش انسان قرار ميدهد. بنابراين، حجاب و عفاف، پايه و اساس زندگي به شمار ميرود که در رهگذر آن، خردمندي و کمال انساني، بارور ميشود و پشت کردن به اين آموزهها نيز چيزي جز ولنگاري و هرج و مرج را نصيب انسان نميسازد.
ناگفته نماند که حجاب و عفاف، دو مقولّ جداگانه، اما در ارتباط با يکديگر ميباشند. حجاب، رعايت پوشش ظاهري است و عفّت، هم رعايت پوشش ظاهري است و هم مراقبت از امور معنوي و روحي؛ از اين روي عفت، دامنۀ گستردهتري نسبت به حجاب دارد، زيرا دربرگيرندۀ قلب، چشم، گفتار، رفتار، خوراک و… ميباشد، زيرا توصيه شده است که به چشمانت بياموز، هرکس، ارزش ديدن ندارد، زيرا چشم، عرصۀ واردات دل و فکر را فراهم ميآورد و نگاه به نامحرم، زمينۀ فساد و تباهي را ميآفريند.
در قرآن کريم، آيات فراواني به موضوع حجاب و عفاف پرداخته است که در زير به برخي از اين آيات اشاره ميشود:
«يا ايها النبي قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک ادني ان يعرفن فلايؤذين و کان الله غفورا رحيما»3
(اي پيامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاي خود را بر خود پيچند. اين کار براي اين که به عفيف بودن شناخته شوند و مورد اذيت قرار نگيرند، نزديکتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است).
مطلبي که از اين آيه استفاده ميشود و يک حقيقت جاوداني است، اين است که زن مسلمان بايد آنچنان در ميان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگيني و پاکي از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود، و در اين وقت است که بيماردلاني که دنبال شکار ميگردند، از آنها مأيوس ميگردند و فکر بهرهکشي از آنها، در مخيلهشان خطور نميکند.4
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم اِنّ الله خبير بما يصنعون»5
(به مردان با ايمان بگو: ديدۀ خود را از نامحرم فروبندند و پاکدامني خود را حفظ کنند که اين براي آنها پاکيزهتر است. همانا خداوند به آن چه ميکنند، آگاه است).
خداوند متعال در اين آيه، تكليف مرد نامحرم را در عرصۀ اجتماع و به هنگام برقرار كردن ارتباط با زن نامحرم، مشخص ساخته است. خداوند متعال به پيامبر اكرم(ص) دستور ميدهد كه به مردان مؤمن ابلاغ كند كه از خيره شدن به زنان بپرهيزند و دامان خود را از گناه حفظ كنند.
«وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن»6
(و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را از نامحرم فرو بندند و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را جز آنچه نمايان است (مانند دست و صورت)، آشکار نسازند و بايد روسريهاي خود را بر سينههاي خويش فرو اندازند و زينت و آرايش خود را آشکار نکنند، جز براي شوهرانشان يا…).
«وَ قرن في بيوتكن ولا تبّرج الجاهلية الاولي»7 (و در خانههايتان بنشينيد و مانند دوران جاهليت نخستين، به خودنمايي و خودآرايي، از خانه خارج نشويد).
اين آيه نيز چنان كه از سياق آن پيداست، بر روي خارج شدن زنان پيامبر(ص) از منزل، همراه با عرضۀ خود به نامحرمان، حساسيت به خرج داده است. البته مقصود از آن، حبس كردن زنان ايشان در منزل نيست، چرا كه تاريخ اسلام گواه آن است كه سيرۀ معمول پيامبر(ص)، بر چنين رفتاري استوار نبوده است و نيز فقط حفظ پوشش مراد نيست، بلكه خودنمائي در تمام شيوههايش، اعم از نوع نگاه و رفتار مورد نظر است.
در مجموع، آنچه از ملاحظۀ چند آيۀ شريفه به دست ميآيد، اين است كه بيش از همه، بر حفاظت زنان از خود در پوشش، گفتار، رفتار، …، و تأثير آن در پيشگيري از وقوع انحراف در مرحلۀ عمل (و حتّي در مرحلۀ نيّت) تأكيد شده و فقط در يكي از اين آيات به راهكار كنترل از طريق اعمال زور و سياستهاي بازدارنده، راهنمايي شده است. همين امر نشان ميدهد كه در يك جامعۀ اسلامي، برابر تعاليم ديني و نتايج تحقيقات جديد علمي، در امر كنترل انحرافات اجتماعي و اخلاقي در روابط زن و مرد، نقطۀ تأكيد بايد بر مقاومسازي اقشار آسيبپذير، بهويژه زنان در برابر افراد آمادۀ جرم و انحراف و كنترل عرضه در برابر افراد متقاضي، از طريق كار فرهنگي سنجيده و بلندمدّت، در زمينۀ ترويج معناي صحيح حجاب صورت گيرد.
روايات اسلامي نيز به صورت تفصيلي به اين موضوع پرداخته و همواره بر برخورداري جامعه، بهويژه بانوان که در معرض آسيب بيشتري قرار دارند، تأکيد شده است.
روزي اسماء، دختر ابوبکر به خانۀ پيامبر(ص) آمد در حالي که جامهاي نازک و بدننما به تن داشت، پيامبر(ص) روي خويش را برگرداندند و فرمودند: «يا اسماء، اذا بلغت المحيض لم تصلح ان يريا منها الا هذا و هذا و اشار الي کفه و وجهه»
(اي اسما! همين که زن به حدّ بلوغ رسيد، سزاوار نيست چيزي از بدن او ديده شود، مگر اين و اين) -و اشاره فرمودند به صورت و قسمت مچ به پايين دست خويش-.8
اميرالمؤمنين(ع) در وصيتي به امام مجتبي(ع) فرمودند: «با پوشش (حجابي) که براي همسرانت قرار ميدهي، چشم آنان را از هوس و حرام باز ميداري، چرا که حجاب براي آنان، ثبات بيشتري را به ارمغان ميآورد. همچنين از خروج بيرويۀ آنان جلوگيري کن، زيرا مفاسدي دارد و اگر ميتواني کاري کن که همسرانت با غير مردان، رفت و آمد داشته باشند».
در روايت ديگري، امام موسي بن جعفر(ع) از پدران خويش از اميرالمؤمنين(ع) نقل ميفرمايند که روزي مردي نابينا به خانۀ پيامبر خدا(ص) آمد، فاطمۀ زهرا(س)، خود را از او پوشاند، هنگامي که از ايشان دليل اين کار پرس و جو شد، فرمودند: «او نابيناست، من که او را ميبينم!» و پيامبر(ص) فرمودند: «شهادت ميدهم که تو پارۀ تن من هستي!»
از مجموع مطالب بالا روشن مىگردد كه هدف از وجوب حجاب اسلامى، علاوه بر موارد مذكور، ايجاد صلاح و پيشگيرى از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعى است.
امنيّت اجتماعى، فلسفۀ حقيقى وجوب حجاب
يكى از فلسفههاى حقيقى وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعى با توسعه آن مىباشد. زيرا نفس آدمى، دريايى مواج از تمايلات و خواستههاى اوست كه مهمترين آنها به خوراكىها، امور جنسى و مال و جاه و مقام، مربوط مىشود و بدون شك، بالاترين خواستههاى مردان، تمايل به جنس زن است.
پوشش دينى، پيام عفّت، شخصيّت و خداترسى زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنين بانويى چشم طمع نخواهند داشت، كه او را نيرويى بالفعل در هرچه وسعت بخشيدن امنيّت اجتماعى دانسته و نجابتش را مىستايند. در اين صورت است كه زن، نه تنها در سنگر حجاب خود، از تير نگاههاى زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاى اراذل جامعه در امان خواهد بود، بلكه امنيّت و آرامش درونى خود و اجتماع خويش را برقرار خواهد كرد.
پايههاى تحقّق امنيّت اجتماعى در سايههاى حجاب بانوان
بيترديد يکي از مهمترين پايههاي تحقّق احکام الهي، و در سايۀ آن، امنيت اجتماعي، نهادينهسازي مسئلۀ حجاب و عفاف است، تا در پرتو آن، سعادت دنيا و آخرت جامعه، تأمين گردد. در اينجا به برخي از راهکارهاي تحقّق اين مهم اشاره ميگردد:
1. ايمان به خدا و و برخورداري از گوهر تقوا: هنگامي که انسان به خداى تعالى و علم و حكمت او ايمان آوَرَد، و معتقد گردد، احكامى كه براى بشريّت تشريع كرده، بودن نقص و داراى آثار مطلوبى است، از حكم الهى حجاب استقبال مينمايد.
ازسوي ديگر، انسان مؤمن با پرهيزكارى، ضامن تأمين امنيّت اجتماعى نيز ميگردد و اگر غير از اين باشد، احکام الهي از جمله حجاب را نوعى محدوديّت براى خود قلمداد نموده و امنيّت اجتماعى انسانها را تهديد مىنمايد.
2. آگاهى: شناخت حقيقت انسان و فلسفۀ احکام الهي نيز از پايههاي امنيّت اجتماعى به شمار ميآيد. وقتى انسان به پاسخ درونى خود كه چرا بايد عفاف و حجاب در جامعه رعايت شود، برسد، پايههاى حجاب دينى در او شكل گرفته و با آگاهى كامل به امنيّت اجتماعى ارزش مىبخشد و دوام آن را نيز تضمين مينمايد.
نکتۀ مهمّي که لازم به يادآوري آن ميباشد، اين است که براي نهادينهسازي احکام الهي، آيا برخورد فيزيکي نيز مشروعيت دارد؟ از مجموع آيات و روايات استفاده ميشود که نخستين راهكار اسلامي براي اين امور، راهکارهاي فرهنگي است، اما برخورد فيزيكي و كاربرد زور و اجبار عليه افراد خاطي و منحرف نيز مورد اشاره قرار گرفته است، به گونهاي که خداوند متعال، به حمله و حركت شديد پيامبر(ص) عليه افراد مزاحم و بيماردل و حتّي تبعيد از جامعۀ پاك اسلامي تهديد ميكند.
پينوشت
1. سخنان مقام معظّم رهبري، 16/8/86.
2. پايگاه اطلاعرساني رجانيوز، 30/4/86.
3. سورۀ مبارکۀ احزاب، آيۀ شريفۀ 59.
4. مسئلۀ حجاب، ص162.
5. سورۀ مبارکۀ نور، آيۀ شريفۀ 29.
6. همان، آيۀ شريفۀ 31.
7. سورۀ مبارکۀ احزاب، آيۀ شريفۀ 32.
8. مسئله حجاب به نقل از سنن ابي داود، ج2، ص383.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیر تکامل انسان و حرکت در مسیر الی الله عزوجل در پرتو آگاهی ،ایمان و طاعت رخ می دهد . رشد و تعالی انسان که جز با قُرب خداوند گار تبارک و تعالی شکل نمی یابد و مقام انسانیِ بنی آدم جز با تزین و تخلق به اخلاق و کرائم الهی صورت نمی بندد ، نیازمند هدایت از جانب ربُ العالمین است . این هدایت تکوینی و تشریعی در جان و جهانِ آدمی تحول می آفریند و عقل و اختیار انسان پذیرای آن آگاهی و ایمان و طاعت می گردد .
انبیاء و رسل بزرگ الهی و در رأس آنان حضرت ختمی مرتبت نبی مکرم (صلوات الله علیهم اجمعین ) ماموران باری تعالی برای نقش آفرینی در این عرصه بودند . و کامیاب و موفق نهال هدایت را در درون وجود انسان ، کاشته و مردمی بزرگ را پروراندند تا صیرورت و تحول را ،و قُرب و اوج بشری را در نمایشگاه هستی به نمایش بگذارند .
این سلسه که وسیله هدایت پروردگار بودند ،پس از رسول مکرم (ص) ، در ائمه معصومین و اَعلام هُدی ادامه یافت . امامانی که در سخت ترین شدائد و در اوج بحرانها ، میراث پیامبران یعنی دین را حفظ کرده و آن را از چنگال طمع منافقان و نفرت کفار خارج ساختند تا طالبان حق و حقیقت بتوانند با بصیرت و بینایی حق را از باطل برگزینند و حیات طیبه ای در سایه تربیت این رهبران انسانیت و کرامت برای خویش رقم زنند .
امام علی ابن محمد الهادی (علیه السلام) گوهری پاک و به تعبیر روایات نور ثاقب و سّر الله و ُعنصر الاطهار،از این خاندان و اهل بیت (ع) بود . نَجم درخشانی که در پرتو تابش وجود درخشانش امروز مومنان و پیروان این خاندان پاک با حقیقت و گوهر امامت آشنا شدند. زیارت جامعه کبیره میراث آن امام هُمام ،منشور امامت و منظومه معرفتِ امام می باشد . امام یعنی حقیقتی که به تعبیراحادیث (بنا عُرف الله و عُبدالله ) بما خداوند شناخته و عبادت می شود . و هر چه در فهم و معرفت امام تعمیق صورت گیرد جلوه های جمال و جلال او بیشتر آشکار خواهد شد . آن امام بزرگ در زمان اَکفر خُلفا زندگانی می کرد و مبارزه با عُلو و استکبار و تفرعن و سرکشی را به بشر آموخت و روح صلابت و غیرت را در وجود پیروانش دمید .
این بشارت را به شیعیان آن امام بزرگ می دهم که حادثه ها ، شدائد، توهین ها و نفرت ها هماره به اراده خداوند تبارک و تعالی ،تبدیل به فرصتی برای معرفی و درخشش نور باهر آن امامان شده و زمینه ای را فراهم ساخته تا غبار غفلت از یاد آنان برطرف شودو تلأ لؤ نور آنان فراگیر شود . به مَنّه و کَرمه .
اینک در آستانه شهادت امام علی بن محمد الهادی النَقی صَلوات الله علیه ، ملت بزرگ ایران و مردم شرافتمند و متدین استان مراسم تکریم و عزاداری بر آن امام هُمام را بهتر از هر سال برگزار می نمایند و همه مسئولین و هیات ها از همه توان و ظرفیت خود بهره جویند تا مشمول عنایت و رضایت حضرت ولی عصر (اروح العالمین له الفدا) قرار گیریم . انشاء الله
سید کرامت ا… ملک حسینی 4/3/91
مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در فصل هفتم کتاب ‘المراقبات ‘مراقبات و اعمال ماه رجب را آورده است که بخشی از آن به اعمال شب آرزو ها مربوط است. اهمیت این شب را زا زبان این عارف بزرگ می خوانید:
لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره کرد.
بر پایه برخی روایات ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است، همانگونه که شعبان ماه حضرت رسول(ص) و رمضان ماه خداست. و نخستین شب آن از شب های چهارگانه ای است که درباره احیا و شب زنده داری آنها سفارش فراوان شده است. خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه نیز چیزی است که درباره آن سفارش شده است. از نکته های قابل توجه در دعای ویژه دیدن ماه، توجهی است که به دو ماه شعبان و رمضان شده است و بجاست که سالک مراقب هم در این دعا و هم در دیگر دعاهای این ماه، آن دو ماه را به یاد آورد و از خدا بخواهد تا او را آمادگی دهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود.
بر سالک مراقب است که پیش از فرا رسیدن اینگونه شب های شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی و بررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داریش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. و از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.
نیز برسالک مراقب است که بیشتر از ” چه اندازه عبادت کردن” به ” چگونه عبادت کردن” دل سپارد و بیش از ” فزونی کمیت” به ” حسن کیفیت” آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تاکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.
بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که “کریم العفو” است و با بزرگورای از خطای بندگان می گذرد و “مبدل السیئات بالحسنات” است و بدیهای بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تاکید کند. و به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشن را از آنان بخواهد.
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاور است که اعمال لیله الرغائب نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان لیله الرغائب نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.
رغائب جمع رغیبه و به معنی چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایستهٔ دریافت و عطا و کرم بی حساب می شوند.
پیامبر فرمود: هر کس نخستین نیمه رجب را روزه بدارد و در فاصله آغاز شب تا گذشتن یک سوم آن، دوازده رکعت نماز، دو رکعت دو رکعت به جای آورد و در هر رکعت، یک حمد و سه بار انا انزلنا و دوازده بار قل هوالله را بخواند و در پایان هفتاد بار بر من وآل من درود فرستد، سپس به سجده رود و هفتاد بار بگوید: سبوح القدوس رب الملائکه و الروح. سپس سر از سجده بر دارد و بگوید: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم. و دوباره سجده ای چون سجده نخست به جای آورد، سپس حاجتش را از خدا بخواهد به خواست خدا حاجتش برآورده می شود.
سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچکس این نماز را به جای نمی آورد مگر آن که گناهانش بخشوده می شود، هر چند گناهانش به انبوهی کف های دریاها، ریگ های بیابان ها، هم وزن کوه ها و به شماره برگ های درخت ها باشد، در قیامت شفاعت او درباره هفتصد تن از خویشان و بستگان دوزخی اش پذیرفته می شود ودر شب اول قبر نیز پاداش این نماز در زیباترین چهره و اندام تمثل و تجسم می یابد. خوشروی، خوشگوی و خوش بوی نزد او می رود و او را به رهایی از غم بشارت می دهد. فرد نمازگزار می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می شنود: عزیز من! دوست من! من پاداش آن نمازم که در فلان شب به جای آوردی. اینک نزد تو آمده ام تا حق تو را بپردازم. ترس تو را فرو ریزم و در این وحشت و تنهایی همدمت باشم. پس از نفخ صور نیز در عرصه سوزان قیامت در سایه ات گیرم، آری با توام و هرگز خیرو خوبی من از تو دور نخواهد شد.
صنعت استدراج! از ابداعات و اختراعات شیطان رجیم برای اغوای بشر است . از استدراج ما بیشتر با کلمهی درجه آشنا هستیم. اصلی که شیطان با تعالیم خود در ذهن ما آن را نهادینه میکند تا حدی که همیشه باعث میشود مرتکب عمل خطا شده و هر روز آن را تکرار و بر غلظت آن بیافزائیم تا آنجا که عاقبت به تعبیر قرآن کریم “سَنَستَدرِجهُم مِن حَیث لا یَعلَمون” است یعنی پله پله به طرف جهنم سقوط کردن .
میخواهیم نماز قضایمان را بخوانیم به خودمان می گوئیم از فردا شروع میکنم فردا به پس فردا ! گاهی به ماهی دیگر و این سیر ادامه دارد درست مثل دانش آموز تنبلی که خواندن درسهایش را به فرداشب و فرداشب و نهایتاً به شب امتحان موکول میکند و شب امتحان هم اگر میهمان نداشته باشند و فوتبال دلخواهش پخش نشود . . . و نهایتا نمرهی مردودی و هزاران عذر تراشی و دنبال مقصر گشتن و بد و بیراه گفتن !
همهی اینها حاصل غفلت است ولی غفلتی که از روی نادانی نیست و در بسیاری از موارد ریشه در تنبلی دارد که پیامبر صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود: “ اِیّاکُمُ الکَسَل فَاِنَّهُ خَرابُ الدُّنیا وَ الآخِرة” از تنبلی بپرهیز که به درستی آن مایه ویرانی دنیا و آخرت است ! و گاهی ریشه در باور غلط که “ مرگ فقط برای همسایه است” “من هنوز جوانم!” “ کو تا پیری؟! “ و نهایتا بدانجا میکشد که حاصلش التماس شخص متوفّی با خداست که “ رَبِّ ارجِعوُنی لَعَلّی اَعمَلَ صالِحاً فیما تَرَکتُ . . .” خدایا مرا به دنیا برگردان شاید من اعمال صالحی را که میبایست انجام میدادم و ندادهام ، را انجام دهم “ و جواب “ کَلاّ “ است یعنی نه ! هرگز !
در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمودند ( نقل به مضمون) : “وقتی زیر جنازهی کسی را میگیری فکر کن که تو آن میّت هستی و حالا از خدا خواستهای که تو را به دنیا بازگرداند و خدا اجابت کرده حال ، قدر لحظهها را بدان … “ . حال میماند قصهی ما و سعی ما برای تعجیل در ظهور مولایمان از : سعی در خودسازی ، تلاش در عرصه اجتماع ، فرهنگسازی ، و …
هر روز را به فردا و فردا را به پس فردا انگار نه انگار غیبت ما از مولایمان به هزار و اندی کشیده . . . حتی از دعاکردن برای فرج مولایمان غفلت میکنیم کاری که تنها معرفت میخواهد و اخلاص ! معرفت اینکه دعا کردن برای فرج امر وجود نازنین آن امام مُفتَرِضُ الطّاعَة است امامی که اطاعت امرش واجب است ، و اینکه در بسیاری ازتشرفات، حضرت (عج ) بدان تاکید فرمودهاند و اینکه سعادت دنیا و آخرت ما در تحقق امر ظهور است و اینکه تحقق ظهور همتی همگانی همراه با اخلاص و تداوم را میطلبد همراه با تغییر نفوس که :
” اِنَُ اللهَ لایَغیروُا ما به قومٍ حَتّی یَغیروُا ما بِاَنفُسِهِم “ خدا سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آن قوم نفوسشان را تغییر دهند . و در پایان انذار این مطلب که فرمایش امام حسن عسگری علیه السّلام است که به احمد ابن اسحاق فرمودند : ” یا احمد ابن اسحاق ! وَ الله لَیَغیبَنَّ غَیبَةً لا یَنجوُا فیها مِن الهَلَکةَ اّلُا مَن ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی القَولُ بِاِمامَةِ وَ وَفَّقَهُ لِدُّعا به تعجیلِ الفَرَجَه ” ای احمد ابن اسحاق ولله به راستی همانا غیبتی میکند غیبتی طولانی که در آن هیچکس از هلاکت [ دینی ] نجات نمییابد مگر آنکه خدا او را در ثابت ماندن بر امامت حضرتش ثابت ، و خدا او را در دعا برای تعجیل فرج موفق بدارد ! خلاصه اینکه راه رهایی از هلاکت دینی در آخر الزمان ، ثابت ماندن بر اعتقاد بر امامت آن عزیز و توفیق الهی بر دعا کردن جهت تعجیل فرج است پس از همین لحظه شروع کنیم خودمان را آنگونه که حضرت (عج) میخواهد برای حضرتش آماده کنیم ، دائم التوسل باشیم همیشه برای فرج حضرتش دعاکنیم و بدانچه که مارا به آن حضرت نزدیک میکند عمل کنیم .
والسلام علی من اتّبع الهدی
پینوشتها:
نتیجه استدراج : روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهمیدید این صدا از چه بود؟ گفتند: نفهمیدیم، خدا و رسولش اعلمند.
فرمود: سنگی بود که از طبقه اعلای جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود که راه میپیمود و الآن به قعر جهنم رسید. این صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز کلام پیامبر(ص) تمام نشده بود که صدای گریه و شیون از خانه یک مرد منافق جنایتکار که در همسایگی مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همین آدم منافق بود که هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاکش راه جهنم را میپیمود و در این لحظه به قعر جهنم رسیده بود!! گاهی که خدا مصلحت بداند بعضی از صحنههای عالم آخرت را در همین دنیا و مناسب با شرایط اهلش، به چشم و گوش برخی از افراد مستعد میرساند که تنبهی پیدا کنند. البته همه کس آن صداها را نمیشنوند و آن چهرهها را نمیبینند. (صفیر هدایت، آیه الله ضیاءآبادی، جزوه توبه)
بسم الله الرحمن الرحيم
پيام قرآني : وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوْ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنْ الرِّجَالِ أَوْ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)
موضوع: عفاف
مبحث مورد نظر : معناي عفاف و راه تقويت آن
توضيحات: « معناي عفت»
عفت به نقطه ي مقابل شهوت مي گويند و مانند شهوت داراي مفهوم عام و خاص است . مفهوم عام آن به معناي خويشتن داري د ربرابر هر گونه تمايل افراطي و نفساني است و مفهوم خاص آن خويشتن داري در برابر تمايلات و بي بندوباري جنسي است. عفت يكي از فضايل مهم اخلاقي در رشد و پيشرفت و تكامل جوامع انساني است. اما شهوت كه درمقابل عفت قرار دارد موجب سقوط فرد و جامعه مي شود. در جايي ديگر در معناي عفت گفته شده : عفت نقطه مقابل شكم پرستي و شهوت پرستي است كه از مهم ترين فضايل انساني محسوب مي شود عفت به گفته راغب اصفهاني دركتاب المفردات به معناي پديد آمدن حالتي در نفس است كه آدمي را از غلبه شهوت باز مي دارد. و عفيف به كسي گفته مي شود كه داراي اين وصف و حالت باشد. مؤلف التحقيق مي نويسد اين ماده در اصل به معني حفظ از تمايلات و شهوات نفساني است همان گونه كه تقوا به معني حفظ النفس از انجام گناهان مي باشد. بنابراين عفت يك صفت دروني است د رحالي كه تقواي ناظر به اعمال خارجي است . علماي اخلاق در تعريف عفت آن را صفتي حد وسط در ميان شهوت پرستي و خمودي دانسته اند صاحب مقايس اللغه مي نويسد عفت در اصل به دو معني آمده است نخست خودداري از انجام كارهاي زشت و ديگري كم بودن چيزي ولي از كلام راغب اصفهاني در مفردات استفاده مي شود كه هر دو معني به يك چيز باز مي گردد . زيرا افراد عفيف به چيزي كم قانع هستند . حضرت امير درباره ي حقيقت عفت مي فرمايند: الصبر علي الشهوة عفة مقاومتي در برابر ? شهوتها عفت نام دارد. شهيد مطهري د ركتاب تعلم و تربيت مي فرمايد: عفت حالتي نفساني است به معني رام بودن قوه ي شهواني تحت حكومت عقل و حكومت عقل و ايمان. دركتاب ترجمه ي اخلاق آمده است كه حسن و اعتدال قوه ي شهوت همان حالتي است كه عفت نام دارد.
خداوند در قرآن خطاب به رسول اكرم مي فرمايد: اي پيامبربه مؤمنين بگو دامن نگاههاي خويش رابرچينند و عفت خويش راحفظ كنند. زيرا كه لازمه ورع، عفت است و عفت عبارت است از خودداري از مقتضاي شهوات درحالي كه ورع معني وسيع تري دارد . در جايي ديگر مي خوانيم وقتي كه قوه ي شهويه تحت ميزان عقل و شرع سامان گرفت و از حد افراطي و تفريطي و از تصرف و خدعه شيطان خارج شد يك حالت سكونت و طمأنينه در آن حاصل مي شود و يك ملكه اعتدال در آن پيدا مي شود كه وجهه ي الهيه پيدا مي كند اين را تعبير به عفت مي كنند.
و بدان كه عفت از فطريات و از جنود عقل است وبراي اينكه عقل و شرع به شهوت غالب شوند بايد كه عفت راتقويت و شهوت را ضعيف كنيد و اما تقويت عفت بر دو امر است : يكي تذكر فوائد و ثمرات دنيائي عفت و پاكدامني و ثوابهاي اخروي آن كه در آيات و روايات آمده است و دوم در ميدان جنگ بين عفت و شهوت عفت را غالب نمودن واين با عمل به مقتضاي عفت تدريجاً حاصل مي شود و هر بار از مرتبه ي قبل آسان تر مي شود تا آنجا كه ديگر براي خصم نيرويي براي مقابله باقي نمي ماند.(1)
آنچه كه بيان شد تفسير عفت به مفهوم عام كلمه بود زيرا بعضي براي معرفي عفت از نقطه مقابل يعني پرده دري نيز استفاده كرده اند به همين علّت در بسياري از موارد واژه عفت را در مورد پرهيزكاري در خصوص مسائل جنسي استعمال كرده اند به هر حال ازآيات قرآن مجيد و روايات اسلامي استفاده مي شود كه عفت به هردو معنا از بزرگترين فضائل انساني است و هيچ كس در سيرالي الله بدون داشتن عفت به جايي نمي رسد در زندگي دنيا نيز آبرو و حيثيت و شخصيت انسان در گرو عفت است.
ارزش عفت و اهميت آن در روايات:
تنها سرمايه انسان و بالاخص زن عفت و پاكدامني است انسان اگر بالاترين مقامات و عالي ترين معلومات را هم دارا باشد ولي نتواند عفت خود را نگاه دارد و پاكدامني نداشته باشد ارزش واقعي ندارد حتّي خود انسانها هم براي چنين شخصي احترام قائل نيستند ولي اگر عفت خود را حفظ كرده ودامن به نانجيبي آلوده نكند محترم ترين و محبوب ترين انسان خواهد بود و خدا و خلق چنين انساني را دوست مي دارند. چيزي كه تمام خردمندان بلكه فطرت بشر از خود او مي فرمايد: عفت گنجي انتظار دارد همان عفت و پاكدامني است. حضرت امير است كه راه موفقيت دنيا و آخرت از آن آغاز مي شود.
هم چنين مي فرمايد: عفت بالاترين عباداتست.
و مي فرمايند: پيروان حقيقي جعفربن محمد كساني هستند كه در ? امام صادق برابر شكم پرستي و بي بندو باري جنسي عفت و تلاش و كوشش فراوان دارند به ثواب او اميد دارند و از عقاب او بيمناكند.
انسان اگر بداند كه همسر او به گرداب بي عفتي نزديك مي شود هر چند قلبش از محبت او آكنده باشد مهر او از دل شوهر مي رود هر چند ظاهراً به عللي نتواند سخني بگويد.
در ترجمه كتاب غررالحكم تعبيرات زيبائي پيرامون عفت بيان شده است كه نمونه مي هائي از آنها را بازگو مي كنيم مولاي متقيان اميرالمومنان علي فرمايند: عفت زكات زيبائي است.
همچنين نشانه غيرت مرد عفت اوست. آن بزرگوار مي فرمايند: برتو باد به عفت كه به راستي قرين وهمراه خوبي است . برتو باد به عفت به راستي كه شريف ترين خصلتهاي مردمان شريف است .
در قرآن كريم در عبارت هاي كوتاه و بسيار پرمعنا ضمن بيان بخش مهمي از صفات مومنان پاكدامني و عفت را يكي از خصلتهاي برجسته آنها دانسته و مي گويد: آنها كساني هستند كه دامان خود را ازآلودگي به بي عفتي حفظ مي كنند وتنها آميزش جنسي يا همسران و كنيزانشان دارند كه در بهره گيري از آنان ملالت نمي شوند و كساني كه غير از اين راهي را طلب كنند تجاوزگرند. در روايتي رسيد وعرض كرد اعمال و طاعت من ضعيف و ? آمده شخصي به خدمت حضرت امير علي در پاسخ روزه ام كم است ولي اميدوارم كه هرگز مال حرامي نخورده ام امام فرمود: اي الاجتهاد افضل من عفة بطن و فرج كدام تلاش در راه اطاعت خدا برتر از عفت در مقابل شكم و مسائل جنسي است .
آنچه از روايات و بيانات فوق حاصل مي شود اين است كه اسلام اهتمام فوق العاده به مسئله پرهيزكاري در برابر شهوت شكم و بي بندوباري جنسي و به طور كلي عفت دارد تا جايي كه آن را نشانه شخصيت و غيرت و ايمان و پيروي از مكتب اهل بيت عليهم السلام معرفي مي كند تاريخ نيز سرچشمه بسياري از گرفتاري هاي انساني را ازهمين امر و بي عفتي مي داند. زيرا بي عفتي اجازه تفكر مشروع را نمي دهد تا به وسيله آن حقوق انسان ها را رعايت كند و در مسير عدالت گام بردارد به همين علّت انسان را به ارتكاب انواع گناهان و آلودگيها وا مي دارد . شهوت شكم سرچشمه بسياري از بيماريهاي جسماني و اخلاقي است تا آنجا كه گاهي شكم به بت خطرناكي مبدل نشده و انسان را به پرستش و اطاعت خويش در همه زمينه د راين رابطه درباره ي مردم آخرالزمان ? ها وادار مي سازد. پيامبر اكرم فرموده است: زماني برمردم فرا مي رسد كه شكم هاي آنها بت هاي آنهاست و زنهاي آنها قبله هاي آنهاست و دينارهايشان دينشان و شرفشان متاعشان است در آن زمان از ايمان جز نامي و از اسلام جز رسمي و از قرآن جز درسي باقي نمي ماند. مساجدشان از نظر ساختمان آباد و دل هايشان از نظر هدايت خراب است.
كافي جلد دوم صفحه 79
1- وسائل الشيعه جلد 11 صفحه 199
2- غررالحكم جلد - صفحه 129-130 و حديث 4114
3- گزيده اي از فرمايشات حضرت آيه الله ابطحي دامه بركاته
در سوره مبارکه نساء آیه 148 در مورد طریقه و روش صحبت کردن هرگز صدای بلند و اظهار لفظی در ابراز بدی را به هیچ شکلی نمیپذیرد مگر در مواردی که کسی مظلوم واقع شود که در این صورت در برابر ظالم واقع شود که در این صورت در برابر ظلم ظالم حق شکایت و ابراز و اظهار داده میشود، اما در پایان آیه به صفات کریمه عفو و بخشش خداوند با داشتن نهایت قدرت و استیلا اشاره دارد و عملاً انسان را به سمت و سوی بزرگواری و بخشش میکشاند.
صدای خود را کوتاه کن به درستی که زشتترین صداها صدای الاغهاست»
سخن و سخن گفتن از نعمتهای شاخص و برجسته الهی در وجود انسان است، اظهار ایمان عشق و محبت، کینه و نفرت، بیان احساس، گسترش علم و انتقال آن، ارتباطات فردی و اجتماعی… همگی در سایه این نعمت الهی شکل میگیرد.
سخنان هر فرد نمادی از طرز تفکر، شخصیت، تربیت، توان علمی و فرهنگی، باورها و اعتقادات و خلقیات اوست و عیب و هنر نهفته را آشکار میسازد، گذشته از محتوای بیان، برخورد و حتی روش صحبت کردن نشانی از اخلاق دارد.
در فرهنگ قرآنی، بیان از چنان اهمیتی برخوردار است که در سوره مبارکه «الرحمن» آنجا مجموعه ای از نعمتهای الهی به تصویر کشیده شده است بعد از آفرینش انسان اولین نعمت را «بیان» معرفی میکند، و آموزش آن را خداوند به خود نسبت داده است.
علاوه بر این در تبیین هشدارهای اخلاقی حتی از کوتاهی و بلندی صدا سخن به میان آورده است تا مبانی ادب و تربیت را به مؤمنان آموزش دهد.
به عنوان مثال در سوره مبارکه «حجرات» که سوره ادب و اخلاق نام گرفته است، از مؤمنان میخواهد که در مقابل شخصیتی چون پیامبر (صلی الله علیه وآله) صدای خود را بلند نکنند و بلندتر از او سخن نگویند و نکته بسیار جالب اینکه نتیجه چنین رفتار ناپسند را نابودی اعمال شایسته و عدم فهم و شعور میداند. (1)
یعنیای مؤمنان اگر شما با عمل نیک خود اعتبار و آبرویی نزد خداوند یا مردم کسب کردهاید. بلند صحبت کردن حالت هتاکی و بی حرمتی است که اعمال شایسته شما را به تباهی کشیده و آبرو و اعتبار شما را از بین میبرد و در مقابل برای تشویق و هدایت آنان به ادب و تربیت و رفتار و سخن گفتن مؤدبانه میفرماید: «آنها که در پیشگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) صداهای خود را کوتاه میکنند خداوند قلبهای آنها را به تقوا آزموده و اجر و پاداش عظیم برای آنها مقرر فرموده است.»(2)
و در مورد دیگر میفرماید: «آنها که با فریاد بلند» از پشت درب خانه تو را صدا میکنند بیشترشان عقل و تفکر درستی ندارند؛ و سپس با ارائه طریقه صحیح ادامه میدهد «اگر آنها صبر میکردند تا تو از خانه خارج شوی و به نزد آنها بیایی البته برایشان بهتر بود.»(3)
در یک جمع بندی کلی در سوره مبارکه نساء آیه 148 در مورد طریقه و روش صحبت کردن هرگز صدای بلند و اظهار لفظی در ابراز بدی را به هیچ شکلی نمیپذیرد مگر در مواردی که کسی مظلوم واقع شود که در این صورت در برابر ظالم واقع شود که در این صورت در برابر ظلم ظالم حق شکایت و ابراز و اظهار داده میشود، اما در پایان آیه به صفات کریمه عفو و بخشش خداوند با داشتن نهایت قدرت و استیلا اشاره دارد و عملاً انسان را به سمت و سوی بزرگواری و بخشش میکشاند.
و آنجا که لقمان آن حکیم فرزانه فرزند را نصیحت میکند به این موضوع اشاره دارد که «فرزندم صدای خود را کوتاه کن که زشتترین صداها صدای الاغهاست» در این سخن کوتاه اشارات لطیفی نهفته است که با بررسی خصوصیات صدای الاغ بعضی از آنها روشن میشود، این حیوان در یک لحظه با امواج بسیار بلند، یکنواخت و پی در پی، بدون مقدمه و یا دلیلی و یا حتی نیازی به طور ناگهانی صدای خود را رها میکند بدین جهت صدای او زشت و ناپسند شمرده شده است.
نچه اشاره شد در مورد کمیت صدا و روش بیان سخن بود اما در محتوای آن بحث و گفتگو بسیار است. ابزار سخن، قطعه گوشت قرمز نسبتاً کوچکی است که در جای نرم قرار گرفته و به آسانی حرکت میکند.
آ
شاید سخن گفتن از آسانترین اعمال انسان باشد اما این ابزار شمشیر دو لبه بسیار برانی است که برای ما در جهت رشد و تعالی و کمال انسان میتواند کار کند و یا اگر رها شود از سختترین و قدرتمندترین ابزار دشمن درون است و به منزله کمانی است که تیرهای ناروای دروغ و غیبت و تهمت و تندخویی و ناسزا از آن خارج میشود.
اما قبل از آنکه این تیرهای زهرآگین به جان دیگری نشانه رود، بر روح و جان صاحب سخن مینشیند و ایمان و وجود او را آلوده و مسموم میسازد و قبل از آنکه اعتبار و آبرو از کسی ببرد، ایمان و ارزش انسانیت صاحب خود در درگاه پروردگار و نزد مردم به تزلزل میافکند و تا درمان و التیام هر زخم و جبران و اصلاح هر گناه و رضایت هر متهم و توبه و پذیرش از طرف پروردگار عالم راه طولانی و درازی در پیش است؛ و گاه این ظلم و آسیب به خود و جامعه چنان ادامه مییابد که به صورت عادتهایی زشت درآمده و بدون توجه و در غفلت دائمی انجام میپذیرد.
اینجا دیگر آن دشمن درون سنگرهای اصلی را تصاحب کرده و با قدرتمندترین سلاح بر جسم و جان حکم میراند و همه چیز کاملاً در اختیار اوست؛ و این است معنای «دروغگو دشمن خداست.»
آیا میتوان با این دشمن درون جنگید؟ و سرزمین وجود را از لشکریان او پاک کرد؟ چگونه؟
خداوندا… این خانه، خانه توست و این سرزمین حرم امن تو، چشم امید ما تنها به یاری آن ملک مقتدری است که زور مداران را در مقابل عظمت او توانی نیست و ما بندگان ناچیز و ناتوان تو از درون و بیرون در معرض خطرها و رنجها و گرفتاریها قرار داریم.
آن زبان و ابزار بیان که تو به ما عطا کردی تا حمد و ثنا و ذکر تو گوید و راه خیر بگشاید و سلام تو بر آن جاری باشد تا بر علم و حکمت و معرفت ما بیفزاید، گاه چنان در اختیار دشمن قسم خورده ما است که در مقابل او ما را توانی نیست. دست نیاز به درگاه تو میگشاییم و از تو یاری میخواهیم که با قدرت بیکران و حکمت بی پایان خود توان مواظبت و حراست آن را به ما عطا فرمایی و صدق، صفا و راستی بر وجود ما غالب گردانی و توفیق انس با کلام خود که چون چراغ تابناکی روشنگر جان و راه ماست، بر ما مقرر بفرمایی تا پیوسته پیروز میدان این مبارزه دائمی باشیم و به صدق و راستی و عدالت سخن گوییم.
پینوشتها:
1- حجرات، آیه 2
2- همان، آیه 3
3- همان، آیه 5
امام سجّاد سلام الله علیه :
: إنّ حُبَّنا أهلَ البَيتِ يُساقِطُ عَنِ العِبادِ الذّنوبَ كَما يُساقِطُ الرّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ؛
محبت ما، اهل بيت، گناه بندگان را فرو مىریزد، چنانكه باد، برگ درخت را
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 10, ص452, ح 1043
امام صادق سلام الله علیه :
المُنتَظِرُ لِلثّاني عَشَرَ كَالشّاهِرِ سَيفَهُ بَينَ يَدَى رَسولِ اللَّهِ يَذُبُّ عَنهُ؛
منتظر ظهور امام دوازدهم مانند كسى است كه در ركاب پيامبر خدا شمشير كشيده است و ازايشان دفاع مىكند
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 11, ص 38, ح 1254
امام مهدى سلام الله علیه :
: فِي ابنَةِ رَسولِ اللَّهِ لي أُسوَةٌ حَسَنَةٌ؛
دختر رسول خدا براى من سرمشقى نيكو است
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 4, ص 202, ح 37
« قرآن کتابی است که پیغمبر ساز است زیرا پیغمبران دو گونهاند. قسم اول: پیامبرانی هستند که از جانب خداوند به پیامبری تعیین شدهاند، قسم دوم پیغمبرانی کمالی، که در اثر ایمان و عمل به دستورات قرآن، به کمالات پیامبری نائل میگردند. »
آنچه فراروی شماست گزیدهای است از دیدگاههای مرجع فقید تقلید، آیت الله العظمی بهجت فومنی که به مناسبت فرارسیدن ایام درگذشت این عارف واصل و سالک ربانی به محضر عزیزتان تقدیم میگردد.
آیتالله بهجت از جمله وظایف مسلمانان را نسبت به قرآن، احیا آن، طواف عاشقانه، توسل و تمسک آگاهانه و حفظ و عمل به قرآن دانستهاند و نگرشهای حکیمانه ایشان چنین است:
وظیفه همه ما احیای قرآن و بهرهبرداری از آن است. کار ما به این جا رسیده که با دانستن قرآن زیر بار کفار میرویم. خدا لعنت کند کسانی را که باعث تسلط کفار بر بلاد اسلامی و مسلمانان می شوند.
باید مسلمانان را تنبه دهیم که استعمارگران و کفار خیال دارند از هر راهی و به هر وسیلهای که شده قرآن را از دست آنان بگیرند.
معروف است که یکی از نمایندگان مجلس عوام انگلیس در حالی که نطق میکرد و قرآن را به دست گرفته گفت: تا این کتاب در دست مسلمانان است نمیتوانیم بر آنان حکومت کنیم.
یکی از سردمداران فرق انحرافی گفته بود که باید مصحف، ناقص شود و به غیر عربی ترجمه گردد و قرار حکومتهای دست نشانده در جوامع اسلامی این است یا قرآن در دست مسلمانان نباشد تا بر آنها حکومت کنند یا نظیر تورات و انجیل ترجمه دلخواه گردند و یا آیات برائت از مشرکین و سب و لعن کفار از قرآن اسقاط گردد و فقط آیات مربوط به خداپرستی باقی بماند.
گاه هم شنیده میشود که میخواهند آیات منتخبه به جای قرآن چاپ شود تا اینکه کل قرآن در دستها نباشد. (لا یبقی من القرآن الا درسه رسمه) از قرآن به جز درس آن و یا عکس آن باقی نمیماند البته در این صورت درس قرآن هم نمیماند، بلکه درس بعض قرآن میماند، نه تمام قرآن.
استعمارگران و کفار، خیال دارند هیئت اجتماعیه قرآن را بگیرند و به صورت اجزا و جزوات به دست مسلمانان بدهند و کم کم آن اجزا را هم از دستشان میگیرند یا آیات منتخبه و در نتیجه قرآن ناقص را به دست مردم میدهند، بعد همان را هم به اسانی از دست آن ها میگیرند. ما هم با همه یبداری و توطئههای دشمنان در خوابیم پس کی بیدار میشویم تا ببینیم دشمن علیه ما چه میکند؟
خدا کند در ما عشقی به مجموع قرآن و عترت پیدا شود، تا اولا بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکب از آن دو را بیابیم و ثانیا در مقام پیروی و عمل با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماییم و بدانیم که آنها از هر معشوقی بیشتر شایسته عشقورزی هستند. ما اگر جمال روحانی و زیبای قرآن و اهل بیت را ببینیم برگرد آنها طواف میکنیم.
امام کاظم (ع) فرمودهاند: فی القرآن شفاء من کل داء. در قرآن بهبودی از هر گونه درد و بیماری وجود دارد و می فرمایند: با قرآن میتوان برای بهبودی هر بیماری توسل جست، با توسل به قرآن میتوان بلاها و فتنهها را از خود و جامعه اسلامی برطرف نمود. توسل به ائمه اطهار(ع) و قرآن در تحصیل علم، کسب اخلاص تهذیب نفس و ترک گناهان به انسان یاری میدهد.
دستور قرآن به طور موکد این است که یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوای الهی پیشه سازید و برای رسیدن به مقام قرب او وسیله بجوئید و در راه او کوشش نمائید شاید که رستگار گردید.
برکات و آثار قرآن از دیدگاه آیتالله بهجت
عارف ربانی حضرت آیتالله بهجت(ره) ضمن طرح کرامات و معجزات قرآن کریم آن را مأمن مومنان، برنامه انسان سازی و کمال آفرینی بر شمردهاند که به طرح این فرازها میپردازیم:
اگر چشم بصیرت داشتیم سخن خدای متعال را که میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى» قدر میدانستیم، ولی ما همچنان نشستهایم و هوای نفس بر ما غالب گشته که این کرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال میدانیم.
کسی را بنده دیده بودم که به برکات چند آیه قرآن هر میوهای را که میخواست هر چند در غیر آن فصل حاضر میساخت. بالاترین انعام الهی و هدیه آسمانی و غیبی، همین قرآن است اما چگونه باید با آن رفتار کنیم تا بتوانیم از آن بهرهمند شویم.
در احوالات پدر مرحوم شیخ جعفر شوشتری(ره) اوردهاند که پسر نابینائی را نزد ایشان آوردند، ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشتند و مشغول خواندن سوره حمد شده بودند مقداری که خوانده بودند بچه گفته بود بابا از میان انگشتان آقا میبینم.
وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود. عدهای از افراد سطحینگر در محضر علامه ملا خلیل قزوینی(ره) بودند، سوال کردند که قضیه حضرت داوود(ع) که خداوند در قرآن میفرماید وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ آهن را برای او نرم نمودیم این بوده که خداوند نحوه ساختن کوره آهنگری و ذوب آهن را به حضرت داوود(ع) الهام نمود تا او آهن را در کوره آتش بگزارد تا ملایم و انعطافپذیر باشد. مرحوم قزوینی فرمود: او که پیغمبر خدا بود و شما بعید میدانید که آهن در دست او نرم و به اختیار او باشد.
این که چیزی نیست از بنده هم که پیغمبر نیستم این کار ساخته است. سپس یک مجمعه یا سینی از مس را که در برابرش بود با دو انگشت مثل قیچی از وسط دو نیم کرد و فرمود: این گونه خداوند متعال آهن را در دست حضرت داوود(ع) نرم و ملایم نموده بود.
ارتکاب معاصی موجب استهزاء حاکمان نسبت به قرآن
اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم حالمان به انکار و تکذیب و استهزاء آیات الهی قرآن میرسد. هادی، مصلح و مأمن و پناهگاه ما قرآن و عدیل آن عترت هستند ولی ما در فکر مامن نیستیم و با این که در حال نزول هستیم، قاصد صعودیم و از خود راضی و گرفتار معاصی و کوچک شمردن آنها و عدم استغفار از آنها هستیم.
قرآن کتابی پیغمبر ساز است
قرآن کتابی است که پیغمبر ساز است زیرا پیغمبران دو گونهاند. قسم اول: پیامبرانی هستند که از جانب خداوند به پیامبری تعیین شدهاند، قسم دوم پیغمبرانی کمالی، که در اثر ایمان و عمل به دستورات قرآن، به کمالات پیامبری نائل میگردند.
بنابر این، قرآن پیغمبرانی کمالی تربیت میکند و پیغمبر ساز است. البته اگر انسان اهلیت داشته باشد، در و دیوار هم به اذن خدا معلم او خواهند بود، و گرنه هیچ سخنی در او اثر نمی کند.
چنان که سخنان پیغمبر اکرم(ص) در ابو جهل اثر نکرد و شاگردان قرآن و پیغمبر(ص) بعد از رحلت آن حضرت چه فتنهها که به پا نکردند.
خدا میداند قرآن برای اهل ایمان، مخصوصا اگر اهل علم باشند، چه معجزهها و کراماتی دارد و چه چیزهائی از آن می بینند.
برنامهی قران آخرین برنامهی انسانسازی است که در اختیار ما گذاشته شده است، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم. اهل تسنن و ما قرآن و عترت را آن گونه که باید نشناختیم و قدر ندانستیم.
فرآوری: شبکه تخصصی قرآن تبیان
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی عصر بیداری
خبرگزاری فارس
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ في اُمَّتي فَليُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ ، فَمَن لَم يَفعَل فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللَّهِ؛
هرگاه بدعتها در ميان امتم پديدار شوند، بر عالم است كه علم خود را آشكار سازد. هر كس چنين نكند، لعنت خدا بر او باد
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 15, ص122, ح 149
امام كاظم سلام الله علیه :
أنّ المؤمنينَ الفُقَهاءَ حُصونُ الإسلامِ كَحِصنِ سُورِ المَدينةِ لَها؛
مؤمنان فقيه، دژهاى اسلاماند؛همچنان كه برج و باروى شهر، موجب حفظ شهر است .
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 14, ص 322, ح 359
چراغ خانه قبر: امام جعفر صادق (ع) فرمود ))نماز شب ،چراغ خانه قبر و حجابي در ميان انسان و آتش دوزخ و گذرنامه صراط و کليد بهشت است .
باغ بهشتي در قبر : روايت شده است که خداوند متعال به حضرت موسي (ع)وحي کرد که : (( اي موسي ! در تاريکي شب از خواب برخيز (ومناجات و راز و نياز کن )تا قبرت را در باغي از باغهاي بهشت قرار دهم !)
ورود نور در قبر : اميرالمومنين امام علي (ع)فرمودند ((هر کس که يک شب تمام به عبادت به سر برد ،در حالي که قرآن کريم را تلاوت نمايد و همه در رکوع و سجود و ذکر خدا باشد ،مشعلي از نور در قبر وي بزنند و تيرگي گناه و حسد را از قلب او برطرف سازند و او را از عذاب قبر ايمن گردانند و بيزاري و برات آزادي از جهنم را به او عطا کنند .
خروج از قبر به صورت نوراني : اميرالمومنين علي (ع) فرمود )) هر کس که يک هفتم شب را نماز بخواند،از قبر خود با چهره اي نوراني چون ماه شب چهارده محشور مي گردد، تا از صراط با جماعتي که در آنند عبور کند .
مانع فشار و عذاب قبر :
روزي جناب ابوذر –رحمه الله عليه – کنار کعبه ايستاده بود و مردم را موعظه مي نمود و به سفر آخرت تشويق مي کرد ،از او پرسيدند توشه اين سفر چيست ؟
فرمود )) گرفتن روزه در شدت گرما براي روز حساب و خواندن دو رکعت نماز در تاريکي شب ها براي رهايي از وحشت قبر و دادن صدقه براي نجات يافتن از روز سختي و تنگدستي .))
راههای زیادی برای تقویت طبیعی بینایی به غیر از داروهای شیمیایی وجود دارند، برخی از مواد خوراکی که به آنها اشاره خواهیم کرد که در تقویت نور چشم موثر هستند.
سیرسیر به عطر و طعم غذا بسیار کمک میکند و به همین منظور در بسیاری از غذاها میتوان از آن استفاده کرد. مطالعات نشان داده است که سیر فواید بسیاری در سلامتی فرد دارد و باعث افزایش گردش خون میشود، همچنین به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک میکند و برای بینایی نیز موثر است. سیر سرشار از سولفور و مواد غذای دیگری است که به تولید آنتی اکسیدانی که میتواند به حفاظت لنز چشم کمک کند، کمک میکند.
ماهی سالمون
ماهی سالمون غنی از ویتامین A و D و اسیدهای چرب امگا 3 است که این ترکیبات باعث تقویت بینایی میشود.
سبزیجات برگ دار
کاهو، کلم، اسفناج و دیگر سبزیجات برگ دار سبز در افزایش تقویت نور چشم مفیدند، زیرا آنها حاوی ویتامین A، ویتامین C و کلسیم هستند.
مطالعات نشان داد که اسفناج سرشار از آنتی اکسیدانیهایی مانند lutein و Zeaxanthin است که بسیار برای چشم مفیدند؛ اگر شما میخواهید فایده بیشتری از سبزیجات برگ دار ببرید، سعی کنید از زیاد پختن آنها خودداری کنید.
در میان غذاهایی که برای تقویت نور چشم مفید است، تخممرغ از رایجترین آنها میباشد.
تخممرغ مخصوصاً زرده آن سرشار از مواد مغذی است که برای تقویت بینایی مفید است و به رفع خستگی بدن کمک میکند.
شکلات کاکائویی
مطالعات نشان داده است که شکلات کاکائویی در تقویت بینایی بسیار موثر است. با اضافه کردن مقدار شکلات کاکائویی به وعدههای غذایی روزانه خود میتوانید مقدار flavonoids که به حفاظت ماهیچههای خونی چشم کمک میکند را افزایش دهید.
با حفاظت از ماهیچههای خونی در چشم، علیرغم افزایش سن و ضعیف شدن چشم، شما میتوانید به تقویت لنز چشم و قرنیه کمک کنید.
آووکادو
آووکادو مانند اسفناج نیز سرشار از آنتی اکسیدانهایی مانند lutein و zeaxanthin است که در چشم یافت میشود. گفته شده است که میزان lutein موجب کاهش خطر macular degeneration و آب مروارید میشود؛ این میوه در مناطق گرم و استوایی به وفور یافت میشود.
هویج
هویج و بسیاری از سبزیجات و میوهجات زرد و نارنجی رنگ حاوی بتاکاروتن هستند که برای بینایی چشم مفید است و میتواند به حفاظت چشم در برابر آسیبهای نور خورشید کمک کند.
مطالعات نشان داده است که مصرف گیاه قرهقاط میتواند به جلوگیری از بعضی اختلالات بینایی مانند macular degeneration که موجب کاهش بینایی در مرکز میدان دید فرد در سنین بالاتر میشود، کمک کند.
سویا
سویا دارای چربی کمی است اما میزان پروتئین آن زیاد است و حاوی اسیدهای چرب و دیگر مواد مغذی است که بسیار برای چشم مفید است.
بر اساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی سایپتدفایند، این مواد خوراکی هنگامی که زیاد مورد مصرف قرار میگیرند، میتوانند برای چشم مضر باشند و منجر به مشکلات چشمی مانند آب سیاه شوند.
جای دوری نرویم. همین خود ما در مطب دکترها یا در داروخانهها به دنبال دارو و یا لوازم آرایشی معجزهگری میگردیم تا پیری را از خود دور کنیم و جوان بمانیم. این که به فکر حفظ جوانی و شادابی خود بودن قابل تحسین است. اما ما توصیه میکنیم پیری را به شکل کاملاً طبیعی از خود دور کنید. جای دوری نروید، جوانی همین دور و برها و در داخل یخچالهایتان است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که مواد غذایی موجود در یخچالتان را وارد رژیم غذایتان بکنید.
آنتی اکسیدانها کلید گنجینهی جوانی است. این عناصر مفید در مواد غذایی گیاهی وجود دارند و به خاطر این که با زوال سلولهای بدن مقابله میکنند هوای سلامتی ما را هم دارند. البته باید بگوییم که نوشیدنیهای مفید و محصولات لبنی نیز در همین راستا حرکت میکنند.
سوال اینجاست: بهترین انتخاب چیست؟ در این مقاله برترین مواد غذایی که به جوان ماندنتان کمک زیادی میکند را معرفی میکنیم. جوانی همین نزدیکی است.
آب همان مایع حیات جاودانی
دنبال چشمهی آب حیات میگردید؟ نگاهی به شیر آبتان بیندازید. از نوشیدن آب غافل نشوید. بدن ما از 70 درصد آب تشکیل شده است و نوشیدن آب، بدن را شاداب نگه داشته و رطوبت پوست را حفظ میکند. پوستهای خشک ظاهری خسته و خشن دارند.
اگر برای رفع تشنگی دنبال نوشیدنی بدون کالری میگردید، به جای قهوه یا نوشابههای پرکالری یک لیوان آب بنوشید. اینگونه با یک تیر دو نشان زدهاید. تشنگیتان را رفع کرده و گامی بزرگ در راه جوان و با طراوت ماندن برداشتهاید.
بفرمایید آلو خشک
بیشتر مردم آلو خشک را به خاطر خواص ملینیاش میشناسند و افراد مسن آلو خشک را بیشتر برای هضم راحت غذا میخورند. اما باید بدانید که آلو خشک یک مادهی ضدپیری معجزه آسا است.
اگرچه پوست چروکیدهی آلو خشک به زیبایی و جذابی پوست زردآلو یا کشمش نیست اما باید بدانید زیر این پوست خشک و اندکی پژمرده سرشار از پتاسیم، آنتی اکسیدانهای فیتوشیمیک است البته اگر آهن و ویتامین A ی آنرا به حساب نیاوریم.
قرهقاط
این میوهی کوچک متعلق به آمریکای شمالی و یکی از میوههای پرمصرف است.
قرهقاط، ارغوانی رنگ است و از ابتلا به سرطان پیشگیری میکند زیرا این میوه کوچک سرشار از آنتی اکسیدانهایی به نام است که نوعی پلیفنول محسوب میشوند.
یک فنجان بلوبری حاوی 25 درصد ویتامین C و همچنین فیبرهای غذایی و منگنز است که نقش موثری در متابولیسم بدن و حفظ سلامت استخوانها دارد. امیدواریم که کاشت و مصرف بلوبری در ایران هم رواج بیشتری پیدا کند.
سبزیجات برگ سبز را دریابید
اسفناج، کلم برگ و بروکلی را فراموش نکنید. هرچه رنگ این سبزیجات تیرهتر باشد برای سلامتی مفیدتر هستند.
سبزیجات سبز تیره سرشار از ویتامینها، مواد معدنی و آنتی اکسیدانهایی هستند که به ساخت و ترمیم سلولهای ما کمک میکنند.
اما سبزیجات برگ سبز با ذائقهی همه سازگار نیستند. باید ابتکار عمل به خرج دهید. این سبزیجات را با مواد غذایی باب میلتان مخلوط کنید. مثلاً میتوانید بروکلی را خرد کرده و به سالاد ماکارونی اضافه کنید، ساندویچتان را با اسفناج پخته و سرد شده میل کنید.
از «ماست» که جوانی با ماست
در خیلی از فرهنگهای اروپایی ماست را باعث افزایش طول عمر میدانند. محققان نیز با انجام مطالعات گوناگون بر این باور، صحه میگذارند. ماست سرشار از پروتئین و کلسیم است. این دو عنصر برای حفظ سلامت استخوانها مفید است اما متأسفانه این دو مادهی مفید به اندازهی کافی در رژیم غذایی خانمها گنجانده نمیشود.
ماست دارای گلوسید اندکی بوده و حاوی آنزیمی به نام لاکتاز است. این آنزیم به افرادی که به لاکتوز حساسیت دارند کمک میکند.
ماست طبیعی و بدون شکر میل کنید و مقداری میوه و گردو نیز به آن اضافه کنید. میتوانید مقداری عسل یا شربت افرا نیز به این مواد اضافه کنید. این معجونی که با ماست درست کردهاید یک چاشت انرژیزا و فوقالعاده مفید محسوب میشود.
غلات کامل واقعاً کامل هستند
برخی از طعمها مثل طعم آب انار خیلی زود معروف و پرطرفدار میشوند اما گروه دیگری از مواد غذایی ضد پیری چندان شناخته و محبوب نمیشوند درست مثل غلات کامل.
غلات کامل سرشار از عناصر ضدپیری مثل فیبرها، پروتئینها و آهن است. علاوه بر این، غلات کامل یک جایگزین مناسب و ایده آل برای گلوسیدهای تصفیه شده محسوب میشوند.
غلات کامل را به مواد غذایی که داری رنگ سفید با پایهی گلوسید هستند مثل پاستاها، برنج، نان، شیرینیجات و … ترجیح دهید. گلوسیدها چیزی جر قندها نیستند و قند زیاد باعث مشکلات قلبی عروقی، چاقی مفرط و سلامت عمومی نامناسب میشود که همگی به پیری شما منجر میشود.
همه انسانها شاگردان خداوند هستند اما در این میان خداوند شاگردی ویژه دارد که در یکی از شبها بهترین کلاس تاریخ را برای او برقرار کرد
آری خداوند متعال اراده کرد تا بهترین کلاس درس در تاریخ را برای بهترین شاگردش مهیا کند به همین جهت شبی از شبها پیامبر پس از نماز مغرب در مسجدالحرام از طریق براق به آسمانها رفت و کلاس خصوصی و بازدید علمی پیامبر اکرم آغاز شد، در این سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را دید، وضعیّت بهشتیان و نعمتهایشان و دوزخیان و عذابهایشان از مشاهدات دیگر پیامبر بود؛ و چون بازگشت نماز صبح را در مسجدالحرام اقامه کرد.
کلاسی که پیامبر در معراج در آن شرکت کرد کلاس ویژه ای بود چرا که :
(وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی : در حالی که او در اُفق اعلی بود) (النجم : 7)
(عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی: آن را شدید القوی به او فرا آموخت) (النجم : 5)
(إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی : این سخن بجز وحیی که وحی میشود نیست) (النجم : 4)
کلاس ویژه ی دیگری که خداوند متعال برای همه انسانها برقرار کرده است که این ویژگی را دارد که هرگز تمام شدنی نیست و هر فردی که انسانیت بر او صدق میکند میتواند در آن شرکت کند، چرا که خداوند متعال فرمود:
(یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً : ای مردم، در حقیقت برای شما از جانب پروردگارتان برهانی آمده است، و ما به سوی شما نوری تابناک فرو فرستادهایم) (النساء : 174)
کلاسی که خداوند متعال خود را به عنوان اولین معلم آن به همه انسانها معرفی و فرموده است: (الرَّحْمنُ : عَلَّمَ الْقُرْآنَ :[خدای] رحمان، قرآن را یاد داد) (الرحمن : 2)
1. تعلیم حقّ: (نزل علیک الکتاب بالحق: این کتاب را به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد) (آلعمران : 3)
2. تعلیم داوری:(انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس: ما این کتاب را به حقّ بر تو نازل کردیم، تا میان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داوری کنی) (النساء : 105)
3. تعلیم آنچه فراگیری آن از راههای عادّی ممکن نیست. (و علّمک مالم تکن تعلم:آنچه را نمیدانستی به تو آموخت) (النساء : 113)
4. تعلیم برهان:(قد جاءکم برهان: ای مردم، در حقیقت برای شما از جانب پروردگارتان برهانی آمده است) (النساء : 174)
5. تعلیم موعظه، شفا، هدایت و رحمت:(قد جاءکم موعظة من ربّکم و شفاء لما فی الصدور و هدیً و رحمة للمؤمنین:ای مردم، به یقین، برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی، و درمانی برای آنچه در سینههاست، و رهنمود و رحمتی برای گروندگان [به خدا] آمده است) (یونس : 57)
6. تعلیم بهترین داستانها:(نحن نقصّ علیک احسن القصص: ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم) (یوسف : 3)
7. تعلیم میزان شناخت حق از باطل:(انزل الکتاب بالحق و المیزان: خدا همان کسی است که کتاب و وسیله سنجش را به حق فرود آورد) (الشوری : 17)
8. تعلیم سالمترین سخن:(لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه: از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمیآید؛ وحی [نامه] ای است از حکیمی ستوده [صفات].)(فصلت : 42)
هدیه ای ویژه
در پایان نیز به کسانی که در این کلاسها و نمره قبولی را کسب کردهاند هدیه ویژه ای از طرف خداوند متعال داده میشود :
(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تحتها الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نیز] سراهایی پاکیزه در بهشتهای جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودی خدا بزرگتر است. این است همان کامیابی بزرگ) (التوبة : 72)
منابع: 1.تفسیر نمونه 2.تفسیر نور 3 سایت حافظان نور
من شش چيز را در شش جا قرار دادم، ولي مردم آن را در شش جاي ديگر طلب مي كنند و هرگز به آن نمي رسند:
1. من علم را در گرسنگي قرار دادم، ولي مردم آن را در سيري دنبال مي كنند.
2. من عزت را در نماز شب قرار دادم، ولي مردم آن را در دستگاه سلاطين مي جويند.
3. من ثروت را درقناعت قرار دادم، ولي مردم آن را در كثرت مال طلب مي كنند.
4. من استجابت دعا را درلقمه حلال قرار دادم، ولي مردم آن را در قيل وقال دنبال مي كنند.
5. من بلند مرتبگي را درتواضع قرار دادم، ولي مردم آن را درتكبر مي طلبند.
6. من راحتي را در بهشت قرار دادم، ولي مردم آن را دردنيا طلب مي كنند.
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر بازدارنده ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزکیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
ذ: ذکر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش کارها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طاقت برای تحمل شکست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشکفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
ف: فداکاری برای قلب های دردمند
ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
ک: کرامت برای نگاهی از سر عشق
گ: گذشت برای پالایش احساس
ل: لیاقت برای تحقق امیدها
م: محبت برای نگاه معصوم یک کودک
ن: نکته بینی برای دیدن نادیده ها
و: واقع گرایی برای دستیابی به کنه هستی
ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
ی: یک رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
پس: جواب سلام را با علیک بده ،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
جواب ترس را با جرأت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب زشتی را به زیبایی،
جواب توهم را به روشنی،
جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با رازداری،
جواب پشتکار را با تشویق،
جواب اعتماد را بی ریا،
جواب بی تفاوت را با التفات،
جواب یکرنگی را با اطمینان،
جواب مسئولیت را با وجدان،
جواب حسادت را با اغماض،
جواب خواهش را بی غرور،
جواب دورنگی را با خلوص،
جواب بی ادب را با سکوت،
جواب نگاه مهربان را با لبخند،
جواب لبخند را با خنده،
جواب دلمرده را با امید،
جواب منتظر را با نوید،
جواب گناه را با بخشش،
و جواب عشق چیست جز عشق؟
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار
بخشش، از اوست، امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوى ما باشد. آداب دعا و شیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم و بدانیم كه عمل به دستورات خداوند، زمینهى آمرزش ماست.
و البته استغفار، براى گناهكار مایهى آمرزش و براى نیكوكار اعتلاى درجه است.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَكُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطایاكُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ (بقره 58) فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ (بقره 59)
و (به خاطر بیاورید) زمانى را كه گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید و از نعمت هاى فراوان آن هر چه مىخواهید بخورید، و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید: ” خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیكوكاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد.” (بقره 58)
اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مىگفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم. (بقره 59)
لجاجت شدید بنى اسرائیل
در اینجا به فراز دیگرى از زندگى بنى اسرائیل برخورد مىكنیم كه مربوط به ورودشان در سرزمین مقدس است.
در آیه اول” قریه” گر چه در زبان روزمره ما به معنى روستا است، ولى در قرآن و لغت عرب به معنى هر محلى است كه مردم در آن جمع مىشوند، خواه شهرهاى بزرگ باشد یا روستاها، و منظور در اینجا بیت المقدس و اراضى قدس است. (چنان كه در سورهى مائده آیه 21 آمده)
” حطه ” از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است كه:” خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم".
خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد، و شاید به همین مناسبت یكى از درهاى بیت المقدس را ” باب الحطه” نامگذارى كردهاند، (و مراد از «سُجَّداً» نیز سجدهى شكر، بعد از ورود به مسجد است) چنان كه ” ابو حیان اندلسى” مىگوید كه منظور از” باب” در آیه فوق یكى از بابهاى بیت المقدس است كه معروف به” باب حطه” است. (بنا به نقل تفسیر” الكاشف” در ذیل همین آیه)
به هر حال، خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان ضمن خضوع در پیشگاه خداوند، این جمله را كه دلیل بر توبه و تقاضاى عفو بود از صمیم دل بر زبان جارى سازند و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور گناهانشان را خواهد بخشید، و حتى به افراد پاك و نیكوكارشان علاوه بر بخشش گناهان اجر دیگرى خواهد داد.
ولى چنان كه مىدانیم، و از لجاجت و سرسختى بنى اسرائیل اطلاع داریم، عدهاى از آنها حتى از گفتن این جمله نیز امتناع كردند و به جاى آن كلمه نامناسبى بطور استهزاء گفتند لذا قرآن مىگوید:
” اما آنها كه ستم كرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند” (فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُم)
” ما نیز بر این ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابى از آسمان فرو فرستادیم” (فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ)
واژه ” رجز ” چنان كه ” راغب” در” مفردات” مىگوید: در اصل به معنى اضطراب و انحراف و بىنظمى است، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامى كه گام هاى خود را نزدیك به هم و نامنظم- به خاطر ضعف و ناتوانى- بر مىدارد گفته مىشود.
مفسر بزرگ” طبرسى” در” مجمع البیان” مىگوید: ” رجز” در لغت اهل حجاز به معنى عذاب است، و حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل مىكند كه در مورد طاعون فرمودند:
انه رجز عذب به بعض الامم قبلكم: «آن یك نوع عذاب است كه بعضى از امتهاى پیشین به وسیله آن معذب شدند.»
و از اینجا روشن مىشود چرا در بعضى از روایات،” رجز ” در آیه مورد بحث به یك نوع” طاعون” تفسیر شده كه به سرعت در میان بنى اسرائیل شیوع یافت و عدهاى را از میان برد.
عجیب اینكه یكى از عوارض دردناك طاعون آن است كه مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بىنظمى در سخن و در راه رفتن مىشوند كه با معنى ریشهاى كلمه” رجز” نیز كاملا متناسب است.
این نكته نیز شایان توجه است كه قرآن در آیه فوق به جاى” فانزلنا علیهم” مىگوید :” فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا” تا روشن گردد كه این عذاب و مجازات الهى تنها دامان ” ستمگران” بنى اسرائیل را گرفت و هرگز خشك و تر با هم نسوختند.
علاوه بر این در پایان آیه جمله” بِما كانُوا یَفْسُقُونَ” را ذكر مىكند تا آن هم تاكید بیشترى بر این موضوع باشد، كه ظلم و فسقشان علت مجازاتشان گردید.
با توجه به اینكه تعبیرات جمله مزبور، نشان مىدهد كه آنها بر این اعمال سوء اصرار داشتند و آن را ادامه مىدادند، معلوم مىشود هنگامى كه گناه به صورت یك عادت و حالت در جامعه متمركز گردید، احتمال نزول عذاب الهى در آن هنگام بسیار است.
1ـ تأمین معاش مردم، مقدّم بر فرمان به عبادت و مقدّمهاى بر آن است. «كُلُوا») ( «سُجَّداً»
2ـ براى ورود به مكانهاى مقدّس، احترام مخصوص لازم است. «ادْخُلُوا») ( «سُجَّداً»
3ـ بخشش، از اوست، امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوى ما باشد. «قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ»
4ـ آداب دعا و شیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم. «ادْخُلُوا») ( «سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ»
5ـ عمل به دستورات خداوند، زمینهى آمرزش ماست. «ادْخُلُوا») ( «قُولُوا») ( «نَغْفِرْ لَكُمْ»
6ـ استغفار، براى گناهكار مایهى آمرزش و براى نیكوكار اعتلاى درجه است. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطایاكُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»
پیامهای از آیه 59
1ـ ظلم و گناه، زمینهساز تغییر و تحریف قانون است. «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا»
2ـ تا وقتى كه روش و شیوه كارى بیان نشده، انسان آزاد است تا با نظر خود عمل كند، ولى بعد از بیان روشها، عذرى در تغییر آن نیست.«قِیلَ لَهُمْ»
3ـ جزاى تحریف گران قوانین الهى، قهر و عذاب است. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
4ـ همهى پاداشها و كیفرها مربوط به آخرت نیست، بلكه بعضى از كیفرها در همین دنیا صورت مىپذیرد. «فَأَنْزَلْنا») ( «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
5ـ اگر كجروى براى انسان عادت شد، قهر الهى فرا مىرسد. «كانُوا یَفْسُقُونَ»
منابع: 1- تفسیر نور ج1 2- تفسیر نمونه ج1 3- تفسیر مجمع البیان 4- تفسیر” الكاشف" (مطالب مربوط به آیه 58 سوره بقره) 5- مفردات راغب
به کارگیری نکات و توصیه های زیر توان شما را برای یادگیری بهتر و موفقیت در امتحانات افزایش میدهد:
1- در زمان کار یا مطالعه غذا نخورید و برای این کار زمان خاصی را در نظر بگیرید تا با آرامش بیشتری غذا بخورید.
2- بررسی های دانشمندان نشان می دهد که غذاهای نشاسته ای مانند ماکارونی، برنج و نان به دلیل تاثیر در بهبود کیفیت خواب، در شب امتحان مفید هستند.
3- صبح روز امتحان بهتر است به منظور افزایش کارایی مغز، از مواد سرشار از پروتئین یا سرشار از فیبر مانند تخم مرغ، نان سنگک یا بربری با عسل یا پنیر استفاده شود.
4- کارشناسان تغذیه به دانش آموزانی که اضطراب زیادی دارند و نمی توانند صبحانه ی مفصلی بخورند، توصیه می کنند از موز و مقداری کشمش استفاده کنند.
5- بعضی از دانش آموزان به دلیل اضطراب زیاد، امتحانات خود را خراب می کنند، بنابراین بهتر است برای مقابله با این اضطراب از غذاهای مناسب استفاده کنند. بعضی از سبزی ها از قبیل ریحان، نعنا، کاهو و سیب در کاهش اضطراب بسیار مفید هستند.
6- خوردن نان و پنیر و گردو یا یک ظرف عدسی در روز امتحان کمک می کند تا در طول امتحان آرام باشید. همچنین خوردن عسل و نوشیدنی های حاوی عسل در کاهش اضطراب بسیار موثر است.
7- خوردن جگر، گوشت و ماهی، کمک زیادی در کاهش اضطراب می کند، زیرا کم خونی نیز یکی از دلایل کاهش یادگیری و تمرکز است.
9- در ساعات مطالعه از خوردن ماست ترش و دوغ ترش بپرهیزید و خوردن روزانه شیر و همچنین ماست شیرین را فراموش نکنید.
10- در ایام امتحان، بیشتر مواظب سلامت خود باشید تا در معرض سرماخوردگی، گرمازدگی، مسمومیتهای غذایی و سوء هاضمه قرار نگیرید و از خوردن غذا در بیرون از خانه جدا خودداری كنید. غذا را خوب بجوید و به آرامی میل كنید.
11- در طول روز آب كافی بیاشامید، اما دقت داشته باشید که آشامیدن آب و نوشیدنی های دیگر در وسط غذا سبب اختلال در هضم و ایجاد نفخ می شود.
12- از مصرف زیاد شیرینی جات و تنقلات خودداری کنید. این خوراکی ها ممکن است در نگاه اول انرژی زا به نظر برسند، اما باید توجه داشت که این قابلیت در آن ها بسیار کم دوام است و پس از مدتی احساس خستگی بیشتری به شما دست خواهد داد.
13- بر خلاف تصور عموم، مطالعه و درس خواندن نیاز بدن به انرژی را افزایش نمی دهد، بنابراین استفاده بیش از حد از مواد غذایی شیرین و چرب در طول دوران امتحان، نه تنها مفید نیست، بلكه سبب چاقی می شود.
14- صبحانه غذای اصلی است، ناهار و شام را كمی مختصرتر بخورید، اما صبحانه را كامل میل كنید.
15- مصرف روزانه یك لیوان شیر، برای ایجاد آرامش در طول دوران امتحان موثر است.
16- خوردن آجیل از قبیل بادام، کشمش، فندق، گردو و نخودچی که سرشار از منیزیم است، به یادگیری کمک می کند، زیرا کمبود آن یکی از علل کاهش یادگیری است.
17- ماست و دوغ ترش، خواب آور است، اما خوردن ماست شیرین مفید است.
18- از خوردن قهوه و چای پُررنگ، خودداری كنید، ولی چای كم رنگ مفید است.
19- تغذیه متعادل و متنوع شامل نان و غلات، انواع سبزی، لبنیات، گوشت ها و میوهها سبب كاهش استرس در زمان امتحان می شود.
20- اگر احساس خستگی می كنید، كمی استراحت كنید. انسان در موقع خستگی احتیاج به استراحت دارد نه محرك، بنابراین مصرف قهوه به منظور بیدار ماندن توصیه نمی شود.
امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاکدامنی است.»
در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.
1 . محبت خداوند: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»1
2 . عفت و پاکدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاکدامنی است.»2
3 . پاک شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:
چهار چیز است که هر کس داشته باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات می کند، در حالی که خداوند ـ عزّوجلّ ـ از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.3
4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:
اما آنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد.4
در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا می شود:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید: ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمیپذیرفت، به وعده وفا نمیکرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمیساخت، از نیکیها برحذر بود و بدیها را مرتکب میشد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام میشود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمیکردند و شرمگین نمیشدند، حقوق والدین را رعایت نمینمودند، هیچ صله رحمی نمیکردند، هیچ امانتی را به درستی بازپس نمیدادند و از فحشا برحذر نبودند
. (5)
پی نوشت ها :
1 . طوسی، امالی، ص 39، ح 43، ر.ک: کلینی: کافی، ج 2، ص 112، ح 8؛ صدوق: فقیه، ج 3، ص 506، ح 4774.
2 . آمدی: غررالحکم، ج 4612.
3 . صدوق: خصال، ج 1، ص 222. ح 50. ر.ک: مفید: امالی، ص 166، ح 1.
4 . حرّانی: تحف العقول، ص 20.
5 . مجلسی: بحارالانوار، ج 3، ص 81.
امام فرمودند بروید ببینید آقای بهجت چه می گوید/ بعد فرهنگی مبارزه را آیت الله بهجت در نظرما برجسته کرد .
مرحوم آیه الله مشکینی(رض) که رئیس مجلس خبرگان بودند نقل می فرمودند که ما خدمت حضرت امام(ره) شاید هم گفتند بارها برای مسائل اخلاقی و اینها مطرح کردیم و گفتیم به کی مراجعه کنیم در این گونه مسائل و ایشان می فرمودند به آقای بهجت مراجعه کنید، عرض می کردیم ایشان نمی پذیرند اباء دارند از اینکه مثلاً به این عنوان شناخته بشوند و مطرح بشوند و اینها، امام(ره) می فرمودند که باز می فرمودند به ایشان مراجعه کنید اصرار کنید.
نسبت استاد شاگردی آیت الله العظمی بهجت و آیت الله مصباح یزدی شاید تا چندی پیش و در ایام حیات عارف بزرگ زمانه، چندان آشکار و پیدا نبود، چه از آن جهت که حضور آیت الله بهجت مانع از بیان این ارتباط می شد و چه از آن جهت که سمت و سوی آشکار فعالیت علامه مصباح در حوزه اندیشه و سیاست به چشم می آمد و ابعاد اخلاقی در پشت این روشنگری های نظری و سیاسی پنهان.
پس از رحلت بهجت زمان، هر آنکس که سر و سری با او داشت، خاطراتی گفتنی را به زبان و قلم آورده و در تبیین جایگاه والای او به جامعه عرضه کرد هرچند که بسیاری از خاطرات مگو هم در سینه دوستان و دوستدارانش باقی ماند.
شاید یکی از خواندنی ترین خاطرات از مرحوم آیت الله بهجت، خاطرات علامه مصباح یزدی از این استاد بزرگ اخلاق است. خواندن این خاطرات سوای محتوای پر مغز آن، از سر و سرّ استاد و شاگرد حکایت دارد.
رجانیوز بخش هایی از خاطرات علامه مصباح یزدی پیرامون مرحوم بهجت را که هفته نامه نه دی منتشر کرده است. به مناسبت فرارسیدن سالگرد ارتحال عارف بزرگ دوران معاصر مرحوم آیت الله بهجت منتشر می کند:
درس خارج پشت حجره در بسته
خدمت ایشان رسیدیم و درخواست کردیم که درس فقهی شروع بفرمایند و ما استفاده کنیم، ایشان هم بزرگواری فرمودند و قبول کردند و در یکی از حجرات مدرسه فیضیه این درس را ما شروع کردیم و بعد از درس مرحوم آیت الله بروجردی(رض)که ایشان مقیّد بودند همیشه درس ایشان شرکت کنند بعد از درس تشریف می بردند مدرسه فیضیه و ما هم چند نفری بودیم آنجا در خدمتشان کتاب طهارت را شروع کردیم. گاهی اتفاق می افتاد که صاحب حجره نبود حالا مسافرتی رفته بود یا بیماریی چیزی داشت ،ایشان در یکی از صفّه های حجره همان جا کنار مدرسه می نشستند و ما هم روی زمین دور ایشان می نشستیم و درس خارج فقه به این صورت برگزار می شد.
داستان هایی که سرّش را بعداً فهمیدیم
ما پیش از درس مقیّد بودیم زودتر برویم پیش از وقت درس بلکه از ارشادات معنوی ایشان به یک نحوی استفاده کنیم، ایشان هم تشریف می آوردند پیش از وقت درس، گاهی یکی دو نفر بودیم که پیش از درس و به طور متفرّق مطالبی همان طور که عرض کردم گاهی حدیثی می خواندند گاهی داستانی نقل می کردند از اساتید و بزرگان دیگران، ابتدا ما فکر می کردیم انتخاب این حدیث یا داستان اتفاقی است.
بعدها با دوستان صحبت کردیم گفتیم که بیان این حدیث ها و یا داستان ها مثل اینکه جهت دار است، آن دوست ما گفت که اتفاقاً من حس می کنم که ایشان وقتی یک مطلبی را نقل می کنند مثل اینکه من را مخاطب قرار می دهند، به جهتی مربوط به من دارند می گویند منتها به زبان یک حدیث یا داستان، فرض کنید من اگر یک لغزشی کردم و کس دیگری هم نمی داند حالا در خانه مربوط به خانواده ام و یا مربوط به دیگری ایشان یک داستانی نقل می کردند یا حدیثی می گفتند که تنبیهی بر آن جهت و اشاره ای داشت مثلاً یک چنین اشتباهی کردید شما کار بدی کردید مثلاً و راهنمایی بود که چه کار کنید. این زیاد اتفاق می افتاد که وقتی داستان نقل می کردند یک نگاه خاصی هم به طرف می کردند، بعدها دیگر کم کم ما باور کردیم که اینها جهت دار است همین جوری و به طوراتفاقی چیزی نقل نمی کنند. از جمله گاهی مطالبی را می فرمودند که ناظر به جهات اجتماعی و سیاسی و اینها بود و آن وقت ها هم مصادف شده بود با اوایل جریان نهضت روحانیت و حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و گاهی مطالبی می فرمودند ارتباط پیدا می کرد با این مسائل.
تأکید آیت الله بهجت بر بُعد فرهنگی نهضت
روز به روز وقتی جریانات مبارزات داغ تر می شد و مزاحمتی که برای روحانیون و منبری ها و زندان و تبعید و اینها پیش می آمد به این مناسبت ها ایشان هم اشاراتی می فرمودند یا اشاره ای که مثلاً چه باید کرد، گاهی حرفهای خیلی ساده ایشان می توانست فتح بابی باشد برای یک نوع فعالیت و بعضی از دوستانی که در درس ایشان شرکت می کردند بخاطر همین تأکیدات ایشان رفتند سراغ فعالیت های اجتماعی و سیاسی، بخصوص در بخش کارهای تبلیغاتی و فرهنگی، یعنی مبارزاتی که از آن زمان شروع شد به رهبری حضرت امام(ره) و سایر مراجع یک بعدش ضعیف بود و آن بعد تبلیغاتی و فرهنگی اش بود و اتفاقاً ایشان روی این بعد از مبارزات تکیه می کردند، ما را سوق می دادند به اینکه این جهتش را جبران کنید تقویت کنید و همین باعث شد که ما در این فعالیت ها در حدّ توان و بضاعت خودمان شرکت کنیم و بخصوص به بعد تبلیغاتی و فرهنگی اش اهمیت بدهیم. اینکه من عرض کردم محرّک من در شروع این فعالیت ها همین جهت بود که ایشان تأکید می کردند برای تقویت بعد فرهنگی و تبلیغاتی مبارزه، ما هم روی حسن ظنّی که به فرمایشات ایشان داشتیم این را یک وظیفه مؤکدی برای خودمان می دانستیم و در حدّی که ازعهده ما برمی آمد دنبال می کردیم.
امام می فرمود با اصرار از ایشان بخواهید
مرحوم آیه الله مشکینی(رض) که رئیس مجلس خبرگان بودند نقل می فرمودند که ما خدمت حضرت امام(ره) شاید هم گفتند بارها برای مسائل اخلاقی و اینها مطرح کردیم و گفتیم به کی مراجعه کنیم در این گونه مسائل و ایشان می فرمودند به آقای بهجت مراجعه کنید، عرض می کردیم ایشان نمی پذیرند اباء دارند از اینکه مثلاً به این عنوان شناخته بشوند و مطرح بشوند و اینها، امام(ره) می فرمودند که باز می فرمودند به ایشان مراجعه کنید اصرار کنید. مرحوم امام(ره) کس دیگری را به این عنوان معرفی نکردند. بنده هم از مرحوم آقا مصطفی(ره)شنیدم که می گفتند که حضرت امام(ره) نظر خاصی به آقای بهجت دارند و گاهی برای بعضی حاجات و مشکلاتشان به ایشان ارجاع می دادند، حالا نمی دانم ذکر این مطلب چه اندازه بجاست: جناب آقای مسعودی که تولیت آستانه حضرت معصومه(س) را داشتند ایشان بخاطر اینکه اهل خمین بودند و به منزل امام(ره)، زیاد رفت و آمد داشتند نقل می کردند که بارها اتفاق افتاد مشکلی برای امام(ره) پیش آمد یا بیماری سختی مثلاً بستگانشان داشتند، ایشان مرا می فرستادند پیش آقای بهجت که برو ببین آقای بهجت چه می گویند و مکرّر اتفاق افتاد که ایشان می فرمودند بروید قربانی کنید گاهی یکی گاهی دو تا گوسفند قربانی کنید و من بلافاصله به دستور آقای بهجت و با پیشنهاد حضرت امام(ره) می آمدم پیش فلان قصابی و گوسفند می گرفتم.
آنچه نمی دانیم عمل کنیم
بنده خیال می کنم چیزی که در زندگی ایشان کاملاً بیّن بود و هر کس اندکی با ایشان معاشرت پیدا می کرد یا از فرمایشات ایشان استفاده می کرد متوجه می شد این بود که ایشان تمام سخنانشان و رفتارشان روی یک محور متمرکز بود وآن اینکه تقرب به خدای متعال یا کمال حقیقی برای انسان جز در سایه اطاعت خدا و عمل به دستورات شریعت حاصل نمی شود. تکیه کلام ایشان انجام واجبات و ترک محرمات بود. هرکه از ایشان می پرسید چه باید بکنیم چه دستور اخلاقی شما توصیه می کنید محورش همین بود انجام واجبات ترک محرمات، تکیه کلام ایشان در تمام مدتی که ما خدمت ایشان می رسیدیم و گاهی صحبت از مسائل اخلاقی و معنوی می شد، مسلّمات شریعت بود، این مطلب را بارها تکیه می کردند که اگر ما آنچه از شریعت می دانیم عمل کنیم خدا آنچه لازم باشد به ما خواهد فهماند، لزومی ندارد که بگردیم دنبال یک چیزهایی که خیلی مجهول هست و یک اسراری هست کسانی می دانند و هیچ کس نمی داند! می فرمودند هرچه در شریعت بیشتر روی آن تأکید شده، آیات قرآن و روایات، بیشتر به آن تأکید کرده دلیل آن است که آن راه ،راه تقرب به خداو مهمتر و مؤثرتر است.
مبارزه آیت الله بهجت با عرفان های التقاطی
مرحوم آقای بهجت برای خودشان کأنّه یک رسالتی قائل بودند که در مقابل خرافات و دکان داری هایی که در این زمینه وجود دارد و کسانی به نام عرفان و مسائل اخلاقی و قطبی و مرشدی و این حرفها دکان داری می کنند و مردم را سرگرم می کنند برای خودشان یک رسالتی قائل بودند که با اینها مبارزه بکنند منتها مبارزه مثبت، یعنی به جای اینکه بگویند فلان کس دارد خطا می کند یا فلان فرقه چنین و چنانند ایشان این جهت را بیان می کردند که راه صحیح، پیروی از اهل بیت و عمل به دستورات شریعت است راه دیگری نیست.
بطور کلی سایر فرقه ها و راه ها و بدعت ها و همه اینها را نفی می کردند به صورت مبارزه مثبت یعنی با تثبیت اینکه راه فقط پیروی از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین هست، سایر چیزها را نفی می کردند و شاید این روز را می دیدند ، آن وقت ها البته فرقه تصوف و اینها بود ولی این عرفانهای کاذب به این وسعت نبود اینها تازه رواج پیدا کرده هرگوشه ای یک کسی یک مغازه ای باز کرده و شاید به خاطر همین ها بود که ایشان این مسأله را خیلی روی آن تأکید می کردند که تنها عمل به دستورات شرع، انجام واجبات و ترک محرمات است که انسان را می تواند به سعادت برساند و از ویژگی های ایشان این بود که همیشه در فعالیت ها جنبه مثبت را تقویت می کردند یعنی به جای اینکه یکی یکی با این مکاتب انحرافی و خرافی مبارزه بکنند و اسم ببرند آن مکتب غلط است و فلان است، در مقابلش آن جهت مثبت را ارائه می دادند که اینها صحیح است و ما باید این جوری رفتار بکنیم.
امام سجّاد سلام الله علیه :
: مَن ثَبَتَ على وَلايتِنا فى غَيبةِ قائِمنا أعطاهُ اللَّهُ أجرَ ألفِ شَهيدٍ
هر كه در روزگار غيبت قائم ما،بر ولايت ما استوار ماند، خداوند پاداش هزار شهيد را به وى عطا مىفرمايد
امام صادق سلام الله علیه :
مَن قالَ فينا بَيتَ شِعرٍ، بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيتاً فِى الجَنَّةِ
هر كه درباره ما يک بيت شعر بگويد، خداوند متعال در بهشت يک خانه برايش بسازد
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث: ح 714
امام على سلام الله علیه :
فِعلُ المَعروفِ وإغاثَةُ المَلهوفِ وإقراءُ الضُّيوفِ آلَةُ السِّيادَةِ؛
احسان كردن، كمک به ستمديده و مهماننوازى، ابزار سَرورى است
خير و برکت از نگاه قرآن و حديث: ح 650
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
إنّ الثّابِتِينَ على القَولِ بهِ فى زَمانِ غَيبَتِه لَأعَزُّ مِنَ الكِبريتِ الأحْمَرِ
آنان كه در روزگار غيبت او بر اعتقاد به او استوار بمانند از كبريت احمر كميابترند
ميزان الحكمة: ح 1284
حضرت فاطمه سلام الله علیها :
ا: إذا حُشِرتُ يَومَ القِيامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله
آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد
إحقاق الحقّ: ج 19، ص 129
امام على سلام الله علیه :
قُولُوا الخَيرَ تُعرَفُوا بِهِ وَاعمَلُوا الخَيرَ تَكُونُوا مِن أهلِهِ؛
سخن نيک بگوييد تا بدان شناخته شويد و كار نيک كنيد تا از نيكوكاران شويد
نهج الذکر (با ترجمه): ح 130
امام صادق سلام الله علیه :
مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ
كسى كه مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود
ميزان الحكمة: ح 14854
مرحوم آیت الله حاج شیخ علی افتخاری گلپایگانی که از شاگردان آیت الله العظمی حاج شیخ محمدتقی بهجت محسوب می شد درباره نحوه برخورد این عالم ربانی با مردم و سلوک فردی شان اینگونه بیان می کند.
اهتمام آیت الله بهجت به مباحث امامت و مداومت او بر ادعیه و زیارات مأثوره، ساده زیستی و شهرت گریزی ایشان در کنار تأکید بسیار بر تعقل از ویژگی های برجسته ایشان است.
ایشان تا جایی که در توان داشت نمی خواست پاسخ رد به مراجعه کنندگان بدهند. یک روز حوالی ساعت ۵/۹ صبح به خانه شان رفتم. منزل ایشان کوچک بود و سه اتاق داشت. یکی از اتاق ها اندرونی بود و دیگری اتاقی که بخشی را به کتابخانه و بخش دیگری را به پذیرایی از مهمانان و مراجعه کنندگان اختصاص داده بودند.
من هر روز حدود نیم ساعتی خدمت ایشان می رفتم و ایشان هم روی لطف و توجهی که به من داشتند، کلید منزلشان را به من داده بودند که هر وقت بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز دیدم که شخصی دم در ایستاده و آقا هم به خاطر گرمای تابستان با یک پیراهن نازک و عرقچین دم در آمده اند و دارند با او حرف می زنند.
جلو رفتم و سلام کردم و دیدم آن شخص دارد از دست تنگ و فشار معیشت با آقا صحبت می کند و از ایشان می خواهد دعایی را به او تعلیم بدهند تا از وضعیت مشقت بار خود خلاص شود.
آقا به ایشان فرمودند:«صبح و شب این دعا را بخوانید: اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عن من سواک.» آن آقا گفت:«یادم نمی ماند. بی زحمت بنویسید و بدهید.» آقا به من فرمودند:«آقای افتخاری! بنویسید و به ایشان بدهید.» من خودم می خواستم «بطاعتک عن معصیتک» را هم بیفزایم که آقا فرمودند:«این کار را نکن.» آقا فرمودند:«بعد از آن هم صلوات بفرستید. ان شاءالله اثر دارد.»
حجت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان، مدیر گروه کلام و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تاکید بر لزوم الگوگیری از سیره عملی اجتماعی حضرت زهرا (س) گفت: وصیت حضرت زهرا (س) در عین اینکه اوج عفاف و عصمت ایشان را نشان می دهد، کاملا سیاسی است. ایشان با تاکید بر اختفای مزار مطهرشان ورودی جدی به میدان مبارزه با ستم و ظلم ناپذیری داشته اند.
وی با اشاره به گریه های مداوم حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) اظهار کرد: اگر گریه و بی تابی ایشان تنها جنبه عاطفی و غم از دست دادن پدر را داشت، دیگر لزومی نداشت که ایشان در ملاء عام و در بیت الاحزان به عزاداری و گریه برای پیامبر (ص) بپردازند. تحلیل این گریه ها اثبات می کند که حضرت زهرا (س) در آن زمان سلاحی جز گریه برای دفاع از حق نداشتند.
حجت الاسلام ترخان ادامه داد: بنابراین گریه های حضرت زهرا (س) نیز جنبه سیاسی دارد. چراکه وقتی ایشان در معرض دید مردم گریه می کردند، مردم نیز به طور ناخودآگاه راز این گریه ها را می پرسیدند و این سرآغازی بود برای ورود حضرت زهرا (س) به مسائل سیاسی اجتماعی. تا مردم را از جهلی که در آن فرو رفته بودند و ظلمی که پس از غصب ولایت رخ داده بود مطلع کنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این مطلب که حضرت زهرا (س) در همه این میادین با رعایت کامل حیا و عفت ورود یافته اند، ابراز کرد: ایشان الگویی است که نه تنها برای زنان بلکه برای مردان و عموم بشریت خلق شده اند. چراکه در آیات وحی هم وقتی خداوند الگویی را برای امت معرفی می کند جنسیت را لحاظ نمی کند، به گونه ای که آسیه، همسر فرعون را الگویی برای زنان و مردان معرفی کرده است.
وی با اشاره به خدمات حضرت خدیجه (س) ابراز کرد: ایشان همه اموال خود را برای رشد و اعتلای اسلام وقف کردند. این الگویی است که در هر عصر و زمان الهام بخش است تا هر انسان آزاده ای را برای خدمت به اسلام ترغیب کند.
حجت الاسلام ترخان ادامه داد: حضرت زهرا (س) به عنوان برترین زنان عالم از حیث الگو بودن ویژگی هایی دارند که در سایر زنان وجود ندارد. یکی از ویژگی های بارز وجودی ایشان پرهیز از گناه و معصیت است که ایشان را مصداق آیه شریفه تطهیر قرار می دهد. این طهارت می تواند برای ما نیز الگویی باشد تا در هر موقعیت نهایت تلاش را برای پاک زیستن و دوری از آلودگی به گناهان داشته باشیم.
وی با اشاره به جایگاه رفیع حضرت صدیقه (س) خاطرنشان کرد: ایشان از چنان جایگاهی در بارگاه الهی برخوردار هستند که خداوند در جایی که دنیا را قلیل می انگارد حضرت زهرا (س) را کوثر و کثیر می نامد. چراکه ایشان معصومه و مطهره است و این پاکی و طهارت در تربیت فرزند، ارتباط با خدا، همسرداری، مبارزه با ظلم و برخورداری از روحیه انقلابی بروز و ظهور جدی داشته است.
«کامپیلوباکتر» شایع ترین علت مسمومیت غذایی باکتریایی در جهان است و علایم آن شامل اسهال، شکم درد، تب و گرفتگی عضله می باشد.
محققان معتقدند ماده اصلی موجود در سیر برای مقابله با مسمومیت غذایی، قوی تر از 2 نوع آنتی بیوتیک رایج است. به گزارش «هلث نیوز» نتایج آزمایش ها نشان می دهد، ترکیبی به نام «دیالیل سولفید» نه تنها از «اریترومایسین» و «سیپروفلوکساسین»، 2 نوع آنتی بیوتیک قوی تر است بلکه در کمترین زمان تاثیر خود را می گذارد.
با کشف این خاصیت می توان آمار مسمومیت غذایی کامپیلوباکتر ناشی از گوشت خام را کاهش داد.
به گفته محققان، سیر باکتری های بیماری زا را در محیط و مواد غذایی کاهش می دهد.
«کامپیلوباکتر» شایع ترین علت مسمومیت غذایی باکتریایی در جهان است و علایم آن شامل اسهال، شکم درد، تب و گرفتگی عضله می باشد
هم اندیشی: چهل حدیث درباره عبادت، ویژگی های شیعیان، دعا کردن، جایگاه قرآن و اهل بیت، صبر، زکات، همسایه، پدر و مادر، امر به معروف، ایمان، عدل، نامحرم، اخلاق نیکو، احترام به همسر و…
چهل حدیث از حضرت زهرا (سلام الله علیها)
1. مَن أصعَدَ إلی الله خَالَص عِبادَتِهِ أهبَطَ الله عزوجل إلیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِه
کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
بحار الانوار، ج 70، ص 249
2. إنَّ السَّعِید، کُلّ السَّعِید، حَقّ السَّعید مَن أحَبَّ عَلِیّاً فِی حَیاتِه و بَعد مَوتِه
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
مجمع الزوائد علامه هیثمی، ج 9، ص 132
3. نَحنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلقِه و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحلُّ قُدسِهِ و نَحنُ حُجَّتُهُ فِی غَیبِهِ و نَحنُ وَرثَةُ أنبِیائِه
ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم، ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 211
4. قاریُ الحَدِید، و أذا وَقَعَت، و الرَّحمن، یُدعَی فِی السَّمواتِ و الأرضِ، سَاکِن الفِردَوسِ
تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرّحمن در آسمان ها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند.
کنزالعمال، ج 1، ص582
5. خِیارُکم اَلیَنُکُم مَناکِبَهً وَ اَکرَمُهُم لِنِسائِهم
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.
کنزالعمال ، ج 7، ص225
6. اَشَدُّ النّاسِ اِجتهاداً مَن تَرکَ الذُّنوب
کوشاترین مردم تارک گناهان است.
تحف العقول،ص519
7. فَجَعَل الله…إطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّة و إمامَتَنا أمانَاً لِلفُرقَةِ
خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.
نهج الحیاة، ص 36
8. جَعَلَ الله … بِرِّ الوالِدَینِ وِقَایَةً مِنَ السَّخَطِ، و صِلَةَ الأرحَامِ مِنسَاةً فِی العَمرِ و مِنماةً للعَدَدِ
خدای تعالی نیکی به پدر و مادر را واجب فرمود تا از خشم او در امان بمانند، و دستگیری از خویشان را موجب افزایش عمر و سبب فزونی جمعیت و قدرت قرار داد .
نهج الحیاة، ص 102
9. جَعَل الله… العَدلَ تَنسِیقَاً لِلقُلُوب
خدای تعالی عدالت را مایه وحدت و هماهنگی دل ها قرار داد .
نهج الحیاة، ص 102
10. جَعَل الله … الأمر بِالمَعرُوف مَصلَحَةً لِلعامَّة
خداوند امر به معروف را جهت اصلاح جامعه واجب فرمود .
نهج الحیاة، ص 102
11. جَعَل الله … الزَّکاَة تَزکِیةً لِلنَّفس و نَماءً فِی الرِّزق، و الصِّیام تَثبِیتاً لِلإخلاص
خدای تعالی زکات را مایه پاکی جان و فزونی روزی، و روزه را برای پابرجایی اخلاص قرار داد.
نهج الحیاة، ص 102
12. فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ
خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی .
نهج الحیاة، ص 102
13. جَعل الله … الجِهادَ عِزّا ًللإسلام، و الصَّبرَ مَعُونَة عَلَی استِیجابِ الأجر
خداوند جهاد را موجب عزت و هیبت اسلام، و صبر را وسیله استحقاق و شایستگی پاداش حق تعالی قرار داد.
نهج الحیاة، ص 102
14. فَجَعَل اللّهُُ الإیمانَ تَطهِیراًُ مِنَ الشِّرک… وَ العَدلَ تَسکینا لِلقُلوبِ
خداوند ایمان را برای پاکی از شرک… و عدل و داد را برای آرامش دلها واجب نمود.
نهج الحیاة، ص 102
15. إستَأذَنَ أعمَی عَلَی فَاطِمة (علیها السلام) فَحَجَبتِه، فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله) لها: لِمَ حَجَبتِیه و هُولا یَراکَ؟ فقالت (علیها السلام): “إن لَم یَکُن یَرانِی فإنِّی أراهُ و هُو یَشُمُّ الرِّیح” . فَقال رسول الله (صلی الله علیه و آله)” أشهَد أنَّکَ بضعَة مِنِّی “
مردی نابینا از حضرت فاطمه (علیها السلام) اذن خواست که داخل خانه شود. فاطمه )سلام الله علیها) خود را از او پوشاند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود: به چه سبب خود را مستور کردی و حال این که این مرد نابینا تو را نمی بیند. حضرت زهرا (علیها السلام) پاسخ داد، “اگر او مرا نمی بیند، من او را می نگرم، و اگرچه او نمی بیند اما بوی زن را استشمام می کند.” رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: “شهادت می دهم که تو پاره تن منی “.
بحار الانوار، ج 43، ص 91
16. نِعمَ تُحفَة المُؤمِن التَمر
برای مؤمن، خرما هدیه خوبی است .
کنز العمال، ج 12، ص 339
17. بشرٌ فی وَجهِ المُؤمِن یُوجِبُ لِصاحِبِه الجَنّة
پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است.
بحار الانوار، ج 75، ص401
18. قَالَت فاطمة (علیها السلام): قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): “مَثَل الإمامِ مَثَل الکَعبَةِ إذ تُؤتی و لا تَأتی”
از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) روایت شده که رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمودند: مثل امام همچون مثل کعبه است که باید به سویش روند، نه آن که (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید .
بحار الانوار، ج 36، ص 353
19. أزهَدُ النُاسِ مَن تَرَکَ الحَرام
زاهد ترین مردم کسی است که حرام را وانهد.
تحف العقول،ص519
20. ما یَصنَعُ الصّائِمُ بِصیامِه اِذا لَم یَصُن لِسانَه وَ سَمعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَه
روزه داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده، روزه اش به چه کارش خواهد آمد.
بحار الانوار، ج 93 ص 295
21. جَعَل الله … إجتِنابَ القَذفِ حِجاباَ عَنِ اللَّعنَة، و تَرکُ السِّرقَةِ إیجَاباً لِلعِفًّة
خدای تعالی پرهیز از افترا و دشنام را برای دور شدن از لعنت واجب فرمود و دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند.
نهج الحیاة، ص 102
22. أبوا هَذِه الأمَّه مُحمَّدٌ و عَلِیٌّ (علیهم السلام) یُقِیمان أوَدَهُم و یُنقِذانِهِم مِن العَذابِ الدّائِم أن أطاعُوهُمَا و یُبِیحانِهِم النَّعِیمَ الدّائِم إن وافَقُوهُما
محمد و علی (علیهما السلام) دو پدر امت اسلام می باشند، کجی ها را راست و انحرافات را اصلاح می نمایند، اگر مردم ایشان را اطاعت کنند، این دو آنها را از عذاب جاویدان نجات می دهند. و اگر مردم با ایشان موافق و همراه باشند، این دو، نعمت های پایدار خداوندی را ارزانیشان دارند.
نهج الحیاة، ص37
23. فَما جَعَلَ الله لأحَدٍ بَعدَ غَدِیرِ خُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ
پس از غدیر خم، خداوند برای هیچ کس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است.
نهج الحیاة، ص42
24. و هُو الإمام الرَّبانِی و الهَیکَلُ النُّورانِی، قُطبُ الاقطابِ و سُلالَةُ الأطیابِ النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقطَةُ دائِرةِ الإمامَةِ و ابُو بُنیهِ الحَسن و الحُسین الَّذِین هُما رِیحانَتَی رسول الله سَیَّدی شَبابِ أهلِ الجنَّة
علی امامی ربانی و الهی، و هیکلی نورانی و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و فرزندی از خاندان پاکان، گوینده بحق و روا، جایگاه اصلی و محور امامت، و پدر حسن و حسین دو دسته گل پیامبر صلی الله علیه و آله و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت است .
نهج الحیاة، ص44
25. إنِّی قَد استَقبَحتُ ما یُصنَع بِالنِّساء، أنَّه یُطرَحُ عَلی المَرأةِ الثَّوبُ فَیَصِفُها لِمَن رأی، فلا تَحمِلینِی عَلی سَرِیرٍ ظاهرٍ، أُستُرِینِی سَتَرَک الله مِنَ النّار
من بسیار زشت می دانم که (جنازه) زنان را پس از مرگ بر روی تابوت سرباز گذاشته و بر روی آن پارچه ای می افکنند، که حجم بدن را برای بینندگان نمایش می دهد. مرا بر روی تابوت آن چنانی نگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنم باز دارد.
نهج الحیاة، ص 89
26. و أنّی تُؤفَکُونَ؟ و کِتابَ الله بَینَ أظهُرِکُم، أمورُهُ ظاهِرةٌ و أحکامُهُ زاهِرَةٌ و أعلامُهُ باهِرَةٌ و زَواجِرُهُ و أوامِرهُ واضِحَه و قَد خَلَّفتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم، أرَغبَةً عَنهُ تُریدُون أم بِغَیرِه تَحکُمُون؟
چرا بیراهه می روید؟ در حالی کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن است، و احکام آن درخشان، و نشانه های هدایت آن آشکار، و نهی و هشدارهای آن روشن، و اوامرش واضح است، اما شما به قرآن پشت کردید، و از آن روی گردان شدید، آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می گیرید؟
نهج الحیاة، ص 106
27. رُوحِی، لِرُوحِکَ الفَداء و نَفسِی لِنَفسِکَ الوَقاء یا اباالحسن! إن کُنتَ فِی خَیرٍ کُنتُ مَعکَ و إن کُنتَ فِی شَرٍّ کَنتُ مَعکَ
علی جان، جانم فدای جان تو، و جان و روح من سپر بلاهای جان تو، یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی بسر می بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.
نهج الحیاة، ص147
28. الهِی و سَیِّدی أسئَلُکَ بِالَّذِین اصطَفَیتَهُم و بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فّی مُفارِقَتِی، أن تَغفِرَ لِعُصَاةِ شِیعَتِی و شِیعَةِ ذُرِّیَتِی
پروردگارا! بزرگا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه های حسن و حسین در فراق من، از تو می خواهم از گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری.
نهج الحیاة، ص148
29. الجَار ثُمَّ الدّار
اول همسایه، سپس خانه خود.
نهج الحیاة، ص149
30. إنِّی لاأُحِبُّ الدُّنیا
من دنیای دنیاپرستان را دوست ندارم.
نهج الحیاة، ص153
31. خَیرٌ لِلنِّساءِ أن لایَرَینَ الرِّجال و لایَراهُنَّ الرِّجالُ
آن چه برای زنان نیکو است، اینکه بدون ضرورت مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز او را ننگرند.
نهج الحیاة، ص160
32. إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ أُمَّةِ النَّبِی (صلی الله علیه و آله)
آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، از گنهکاران امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شفاعت خواهم کرد.
نهج الحیاة، ص205
33. إن کُنتُ تَعمَُل بِما أمرناکَ و تَنتَهِی عَمَّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شِیعتِنا و إلّا فَلا
اگر به آن چه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آن چه شما را برحذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی والا هرگز!
نهج الحیاة، ص206
34. حُبِّبَ إلیَّ مِن دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللهِ و النَّظَرُ فِی وَجهِ رسول الله و الإنفاقَُ فِی سَبِیل الله
از دنیای شما سه چیز محبوب من است:1. تلاوت قرآن، 2. نگاه به چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله، 3. انفاق در راه خدا.
نهج الحیاة، ص271
35. یَا رَسُول الله، إنَّ بَناتَ النَّاسِ یَتَزَوَّجنَ بِالدَّراهِم فَما الفَرقُ بَینِی و بَینَهُنَّ؟ أسألُکَ أن تَرُدَّها و تَدعُوا اللهَ أن یَجعَلَ مَهرِی الشَّفاعَةَ فِی عُصاةِ أُمَّتِکَ
ای پیامبر خدا! همانا دختران مردم در ازدواج خود درهم ها را مهریه خود قرار می دهند. پس فرق من با آنها چیست ؟! از تو می خواهم، درهم و دینار را مهریه من قرار ندهی، بلکه از خدا بخواهی تا مهریه من، شفاعت کردن از گنهکاران امت تو باشد.
نهج الحیاة، ص328
36. إنَّ أبِی (صلی الله علیه و آله) نَظَر إلی عَلیٍّ و قَال: هَذا و شِیعتُهُ فِی الجَنَّه
روزی پدرم رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) نگاه کرد و (با اشاره با او) فرمود: این مرد و پیروان او در بهشتند.
نهج الحیاة، ص326
37. شِیعَتُنا مِن خِیار أهلِ الجنَّه، و کُلُّ مُحِبِّینا و مَوالِی أولِیائِنا و مُعادِی أعدائِنا
شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود.
نهج الحیاة، ص206
38. والمُسلِمُ بِقَلبِه و لِسانِه لَنا لَیسُوا مِن شِیعَتِنا إذا خَالَفُوا أوامِرنَا و نَواهِینَا فِی سَائِر المُوبِقاتِ
کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده، اما از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود.
نهج الحیاة، ص207
39. اللّهُمَّ إلیکَ نَشکُو فَقدَ نَبِیِّکَ و رَسُولِکَ و صَفِیِّکَ و إرتِدادِ أُمَّتِه
پروردگارا! بسوی تو شکایت می کنم، اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات را و به تو شکایت می کنم از ارتداد امت پیامبر (صلی الله علیه و آله)
نهج الحیاة، ص202
40. إنَّ فِی الجُمعُة لَساعَةً لایُوافِقُها رَجُلٌ مُسلِمٌ یَسألُ الله عزوجل فِیها خیراً إلا أعطاهُ إیّاه، فَقُلتُ یا رسول الله أیَّ سَاعَةٍ هِیَ؟ قال إذا تَوَلّی نِصفُ عَینِ الشَّمس لِلغُروبِ
حضرت درباره دعای روز جمعه از رسول الله (صلوات الله علیه و آله) نقل می کنند که حضرت فرمود: در روز جمعه ساعتی است که هر خواسته خیر و نیکوئی در آن ساعت به اجابت می رسد. پرسیدم یا رسول الله! کدام ساعت است. فرمود: آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.
نهج الحیاة، ص152
به گزارش سرویس علمی فناوری جام نیوز (12 may)، دانشمندان ادعا می کنند، یک نوع مواد داروئی در سیب ، پرتقال و پیاز وجود دارد که از لخته شدن خون جلوگیری می کند.
آنها معتقدند که rutin که در چای سیاه و سبز نیز وجود دارد، در آینده می تواند برای درمان و جلوگیری از حملات قلبی و سکته ها، مورد استفاده قرار بگیرد.
محققان دانشگاه هاروارد (Harvard)، دریافتند که این ماده در مسدود کردن آنزیم خطرناکی که باعث شکل گیری لخته خون می شود (PDI)، کمک می کند. این آنزیم هنگام شکل گیری لخته خون در شریان ها و رگ ها، به سرعت رها می شود.
محققان در این تحقیق، قابلیت 500 ماده مختلف را در مسدود کردن این آنزیم بررسی کردند و دریافتند که rutin از همه آنها موثرتر می باشد. آنها دریافتند که این ماده باعث جلوگیری از لخته شدن خون در شریان ها و رگ ها می شود.
محققان امیدوارند در آینده نزدیک از این ماده برای درمان بیماران در معرض حملات قلبی و سکته، استفاده کنند.
لخته شدن خون یا ترمبوز (Thrombuz)، در شریان ها و رگ ها رخ می دهد و جریان خون را محدود می کند و ممکن است از جای خود رها شده و به سایر بخش های بدن سرایت کند.
اگر لخته شدن در یکی از شریان های اصلی که به قلب منجر می شود رخ دهد، باعث حمله قلبی می شود. همچنین لخته شدن خون در شریان های مغزی نیز منجر به سکته می شود.
به مناسبت میلاد مبارک حضرت صدیقه طاهره (صلوات الله علیها) یاد می کنیم از مادرانی که جای پاهایشان بر سر پیچ تاریخ ، باقی ماند و بسیاری از آنان ، امروز بر سر سفره بانوی دو عالم میهمانند.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، حضرت روح الله (سلام الله علیه) در در اوصاف مادران شهدا در طول سال های دفاع مقدس چنین فرمودند: « ملتی که خواهران و مادران دلیرش، افتخار به مرگ جوانان برومندش می کند که در صف شهدا هستند، پیروز است.» و در جایی دیگر فرمودند: «رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع ازحق فرستاده، و به شهادت ارجمند آنان افتخار می کنند.»
به مناسبت روز میلاد مبارک حضرت صدیقه ی طاهره (صلوات الله علیها) یاد می کنیم از مادرانی که جای پاهایشان بر سر پیچ تاریخ ، باقی ماند و بسیاری از آنان ، امروز بر سر سفره ی بانوی دو عالم ، میهمانند.
روحمان با یادشان شاد
اصفهان -1365
تهران - 1365
تهران - دی 1362
تهران - 1366
بندر عباس - تابستان1362
تهران- دی ماه 1362
تهران - مقابل مجلس شورای اسلامی - 1365
روبروی مجلس شورای اسلامی - 1364
زمستان1362 - تهران - خیابان 16 آدر
بچه محله میدان خراسان که زمانی جوانان زیادی به خاطر منش و رفتار او راهی جبهه ها می شدند،در محضر علمای بزرگی زانو زده بود و الحق خوب حق شاگردی را به جا آورد. از خصوصیات خاص شهید ارادت ویژه اش به حضرت زهرا (س) بود که همرزمانش نکات بسیاری از کرامات حضرت به او روایت کرده اند. آنچه در ادامه می آید، خاطره یکی از همرزمان شهید هادی است که در کتاب «سلام بر ابراهیم» نقل شده است:
پائیز سال شصت و یک بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نقل همه مجالس توسل ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود. هر جا می رفتیم حرف از ابراهیم بود. خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند. همه آن ها با توسل به حضرت صدیقه طاهره (س) انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری سر می زدیم، از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و از حضرت زهرا(س) بخواند. شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. آن ها چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد.
ابراهیم عصبانی شد و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! هر چه می گفتم: حرف بچه ها رو به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت رو بکن، اما فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که “دیگر مداحی نمی کنم"!
ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو، الآن موقع اذانه.
بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی!؟ البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز. ابراهیم بچه های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا(س)! ا شعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم، ولی چیزی نگفتم. بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم.
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با این که قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که… پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.
بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد. اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یک دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند: «نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم؛ هر کس گفت بخوان، تو هم بخوان!»
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سختترین شرائط و حالات به سر میبرد.
اسلام منزوی بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار .
محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستی و جهل و خرافات و جنگهای قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایی تودههای مردم، تیره و تار بود.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده میاندیشید، آیندهای درخشان از پشت این ابرهای سیاه و ظلمانی، آیندهای که با توجه به اسباب عادی و ظاهری بسیار دوردست و شاید غیر ممکن بود.
در همین سال حادثه بزرگی در زندگی پیامبر رخ داد، به فرمان خدا برای مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبری» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتی سنگینتر، توأم با امید بیشتر .
در روایتی از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - میخوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور میکرد، جبرئیل از میوه درخت طوبی به آن حضرت داد، و هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتی منعقد شد.
لذا در حدیث میخوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار میبوسید، روزی همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا این همه دخترت را میبوسی؟!
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:
«من هر زمان فاطمه را میبوسم، بوی بهشت را از او استشمام میکنم.»
و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوههای بهشتی و از پدری همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکاری همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادی الثانی گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهای مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» میپنداشتند، همگی نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان برای ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدی و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.
این بانوی بهشتی نامهایی داشت که هر کدام از دیگری پر معنیتر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.
همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت برای پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنی جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثی که از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) روایت شده به امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:
«می دانی چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟
عرض کرد: بفرمائید.
فرمود: برای آن که او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شدهاند!»
از میان نامهای او نام «زهرا» نیز درخشندگی و فروغ خاصی دارد، از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: چرا فاطمه را «زهرا» مینامند؟
فرمود: «زیرا زهرا به معنی درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت میایستاد، نور او برای اهل آسمانها پرتو افکن میشد، همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین [پرتو افکن است]، لذا زهرا نام نهاده شد.»
هنگامی که خدیجه زنی با شخصیت و معروف به بزرگی بود، با پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ازدواج کرد زنان مکه با او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهیدست و یتیمی ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!
این وضع همچنان ادامه یافت تا این که خدیجه باردار شد و جنینش کسی جز فاطمه زهرا نبود.
به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آنها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یاری او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و دردآلود روبرو شد که:
«تو سخن ما را گوش نکردی، با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج نمودی، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت!»
خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بی معنی سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدی درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.
لحظات سخت و بحرانی وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنی که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشردهتر میشد، و امواج خروشان بی مهریهای مردم روح پاکش را آزار میداد.
ناگهان برقی در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکی از آن چهار زن صدا زد:
نترس و غمگین مباش. پروردگار مهربانت ما را به یاری تو فرستاده است ما خواهران توایم.
من سارهام!
و این یک آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.
آن دیگری مریم دختر عمران، و این چهارمی را که میبینی دختر موسی بن عمران، کلثوم است!
ما آمدهایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.
و نزد او ماندند تا فاطمه بانوی اسلام دیده به جهان گشود.
آری به مصداق:
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا ولاتحزنوا»؛ کسانی که بگویند پروردگار ما الله است، فرشتگان بر آنها نازل میشوند و میگویند نترسید و اندوهی به خود راه ندهید.»
در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یاری خدیجه با ایمان و پر استقامت شتافتند.
تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثنای پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را ابتر میخواندند، برای همیشه کوتاه شد.
خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:
انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هو الابتر»؛ ما سرچشمه جوشان خیر کثیر را به تو بخشیدیم، اکنون که چنین است، برای پروردگارت نماز بجای آور و تکبیر گو! مسلماً دشمن تو، ابتر است!
منبع: برگرفته از کتاب برترین بانوی جهان فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، آیة الله مکارم شیرازی
در تاريخ 20/2/91 جناب آقاي مهندس زاهدي و مهندس سنگ تراشان از مرکز مديت حوزه هاي علميه خواهران از زمين هاي اختصاصي به مدارس و مديريت استاني حوزه هاي علميه جهت طراحي نقشه و اجراي آن واقع در شهرهاي ياسوج ،سي سخت و گچساران ديدن کردند . همچنين در جلسه اي با معاون عمراني شهردار ياسوج در خصوص زمين هاي واگذاري مذاکراتي صورت پذيرفت .
طلاب علوم دينيه احتياج به استاد اخلاق دارند . در غير اين صورت همانطور که آيت الله مي شويم ،نفس اماره ي ما هم آيت االله مي شود ،بلکه او آيت الله العظمي مي شود ،پس بايد يک استاد اخلاق باشد تا طلبه بداند که چگونه نفس را کنترل و سرکوب نمايد .
سخني از آيت الله مجتهدي تهراني (ره)
اگر می خواهید با مواد غذایی مفیدی که در سبد غذایی ما نیست و یا کمتر مصرف می شود آشنا شوید این مطلب را مطالعه کنید.
روزي ابراهيم ادهم در بازارهاي بصره عبور مي كرد مردم اطرافش را گرفته گفتند ابراهيم ! خداوند در قرآن مجيد فرموده (ادعوني استجب لكم) مرا بخوانيد جواب مي دهم شما را، ما او را مي خوانيم ولي دعاي ما مستجاب نمي شود. ابراهيم گفت علتش آنست كه دلهاي شما بواسطه ده چيز مرده است (دعايتان صفائي ندارد و دلها پاك و بي آلايش نيست) پرسيدند آن ده امر چيست ؟
گفت اول آنكه خدا را شناختيد ولي حقش را ادا ننموديد.
2- قرآن را تلاوت كرديد ولي عمل به آن نكرديد.
3- ادعاي محبت با پيغمبر صلي الله عليه و آله نموديد ولي با اولادش دشمني كرديد.
4- ادعا كرديد با شيطان عداوت داريم ولي در عمل با او موافقت نموديد.
5- مي گوئيد ببهشت علاقمنديم اما براي وارد شدن در بهشت كاري انجام نمي دهيد.
6- گفتيد از آتش جهنم مي ترسيم ولي بدنهاي خود را در آن افكنديد.
7- به عيب گوئي مردم مشغول شديد و از عيوب خود غافل مانديد.
8- گفتيد دنيا را دوست نداريم و ادعاي بغض آنرا نموديد ولي با حرص جمعش مي كنيد.
9- اقرار به مرگ داردي ولي خويشتن را مهيا براي آن نمي كنيد.
10- مردگان را دفن نموديد اما از آنها عبرت و پند نگرفتيد اين علل ده گانه است كه باعث مستجاب نشدن دعاي شما مي شود.
كتاب داستانها و پندها جلد چهارم |
مصطفى زمانى وجدانى |
((سعيد بن مسيب)) گويد: سالي قحطي شد و مردم به طلب باران شدند.
من نظر افكندم و ديدم غلامي سياه بالاي تپه اي بر آمد و از مردم جدا شد به دنبالش رفتم و ديدم لبهاي خود را حركت مي دهد، و هنوز دعاي او تمام نشده بود كه ابري از آسمان ظاهر شد.
غلام سياه چون نظرش بر آن ابر افتاد، حمد خدا را كرد و از آنجا حركت نمود و باران ما را فرو گرفت به حدي كه گمان كرديم ما را از بين خواهد برد.
((من به دنبال آن غلام شدم، ديدم خانه امام سجاد عليه السلام رفت. خدمت امام رسيدم و عرض كردم: در خانه شما غلام سياهي است، منت بگذاريد اي مولاي من و به من بفروشيد.))
فرمود: اي سعيد چرا به تو نبخشم ؛ پس امر فرمود: بزرگ غلامان خود را كه هر غلامي كه در خانه است به من عرضه كند پس ايشان را جمع كرد، ولي آن غلام را در بين ايشان نديدم.
گفتم: آن را كه من مي خواهم در بين ايشان نيست فرمود: ديگر باقي نمانده مگر فلان غلام، پس امر فرمود: او را حاضر نمودند. چون حاضر شد ديدم او همان مقصود من است گفتم: مطلوب من همين است.
امام فرمود: اي غلام، سعيد مالك توست همراهش برو. غلام رو به من كرد و گفت: چه چيزي ترا سبب شد، كه مرا از مولايم جدا ساختي ؟
گفتم: به سبب آن چيزي كه از استجابت دعاي باران تو ديدم. غلام اين را شنيد دست ابتهال به درگاه حق بلند كرد و رو به آسمان نمود و گفت:
اي پروردگار من، رازي بود مابين تو و من، الان كه آن را فاش كردي پس مرا بميران و به سوي خود ببر.
پس امام عليه السلام و آن كساني كه حضار بودند از حال غلام گريستند و من با حال گريان بيرون آمدم چون به منزل خويش رفتم رسول اما آمد و گفت اگر مي خواهي به جنازه صاحبت حاضر شوي بيا..!!
با آن پيام آور برگشتم و ديدم آن غلام وفات كرد.
يكصد موضوع 500 داستان
سيد على اكبر صداقت
امام هادى سلام الله علیه :
مَن جَمَعَ تَك وُدَّهُ ورَأيَهُ فَاجْمَعْ لَهُ طاعَتَكَ؛
هر كس نهايت دوستى و رأى نيكش را به تو عرضه كرد تو نيز نهايت فرمانبرداریات را به او ابراز كن
ميزان الحكمة: ح 11455
یکی از عادت های خانم ها نگهداری سبزی ها در یخچال و فریزر برای فصول مختلف است که این موضوع اگرچه یک نوع سلیقه در خانه داری است اما در برخی مواقع و در قبال برخی سبزی ها می تواند مشکل ساز بوده و مضر باشد.
به گزارش گروه خواندنی های مشرق، برخی سبزی ها اگر در یخچال و فریزر نگهداری شوند نه تنها خاصیت خود را از دست می دهند بلکه در برخی مواقع نیز می توانند سلامتی شما را به خطر بیاندازند.
گوجه فرنگی
خیلی ها عقیده دارند که گوجه فرنگی به صورت تکنیکی میوه است، اما خب هر آدم عاقلی می داند که گوجه فرنگی جزو سبزیجات به شمار می رود. اگر تا به حال گوجه فرنگی پرورش داده باشید، حتما متوجه این نکته شده ا ید که گوجه فرنگی عاشق گرما است و از سرما متنفر است. آنها حتی بعد از چیده شدن هم ترجیح می دهند که در گرما و هوای معتدل باشند تا سرمای یخچال. اگر دوست دارید که غذای خوشمزه ای را بپزید، بهتر است همیشه از مواد غذایی تازه استفاده کنید، چراکه مواد تازه غذای شما را لذیذتر از هر زمانی می کنند.
>
به اندازه مورد نیازتان بخرید و به جای اینکه مقدار اضافه آن را در یخچال یا حتی در فریزر نگهداری کنید، با مقدار مناسب آن یک غذای کاملا خوشمزه درست کنید و از طعم طبیعی آن نهایت استفاده را ببرید.
ریحان
گوجه فرنگی و ریحان یکی از بهترین ترکیب هایی است که شما می توانید در بشقاب کنار کباب قرار دهید و از ترکیب طعم آنها با هم لذت ببرید. همانطور که این دو در خورا ک ها ترکیب خوبی با هم دارند، از لحاظ نگهداری هم درست مانند هم هستند. ریحان هم مانند گوجه فرنگی از سرما متنفر است و همیشه تازه اش یک طعم دیگری دارد. اگر می خواهید سبزی شما طراوت و تازگی داشته باشد، بهتر است مقداری که می خواهید استفاده کنید را بدانید و زیادتر از حد نخرید که مجبور شوید سبزی اضافه را در یخچال نگه دارید یا حتی بدتر آن را فریز کنید. بهترین طعم ریحان تا دو روز می ماند و بعد از دو روز طعم خیلی بدی پیدا می کند.
سیب زمینی
بسیاری از خانم ها زمانی که برای درست کردن غذا، سیب زمینی اضافه می آورند. آن را بدون هیچ نگرانی در یخچال می گذارند تا فردا از زحمت پوست کندن دوباره سیب زمینی راحت باشند. اما خب قضیه به همین سادگی ها هم نیست. سیب زمینی حتی یک روز هم نمی تواند در یخچال دوام بیاورد و لک می اندازد و دیگر قابل استفاده کردن نیست. اگر درچنین موقعیتی گیر کردید و تعدادی سیب زمینی روی دستتان ماند، یا آنها را سرخ کنید و یک عصرانه کوچک سر هم کنید یا اینکه سیب زمینی ها را در یک کاسه آب بگذارید و به مدت یک روز در یخچال نگه دارید.
راه حل دیگری هم وجود دارد که آن این است که سیب زمینی پوست کنده شده را در یک پلاستیک در بسته بگذارید و یک روز مهلت برای استفاده کردنش به دست آورید. اگر این راه حل را استفاده نکنید و سیب زمینی پوست کنده را همین طور به امان خدا در یخچال رها کنید، تنها چیزی که نصیب شما می شود، نشاسته ای است که به خاطر ماندن در یخچال تبدیل به قند شده و طعم خوب خودش را از دست داده است.
پیاز
پیا زها با همان لایه پوست محافظ شان از زیر زمین بیرون نمی آیند. بعد از جمع آوری محصول پیا زها مدتی در یک جای خشک و معتدل نگهداری می شوند و بعد از آن است که لایه پوست محافظی پیاز شکل می گیرد و تبدیل به پیازی می شود که ما می بینیم. حالا تصورش را بکنید که قرار باشد پیازها را پوست بکنیم و تمام پروسه شکل گیری لایه محافظی را زیر پا بگذاریم و تازه آنها را در محل معتدل و رو به گرما نگه نداریم!
خب می توان تصور کرد که چه چیزی می تواند در یخچال منتظر ما باشد؛ احتمالا با صحنه و صدالبته بوی بدی مواجه می شویم که برای از بین بردن آن باید به پا ک کننده های قوی متوسل شویم. این نکته را فراموش نکنید و هرگز و به هیچ عنوان پیاز را در یخچال نگهداری نکنید.
آووکادو
آووکادو هم درست مانند گوجه فرنگی ظاهری دوگانه دارد، هم سبزی است و میوه. چیزی که در مورد آووکادو وجود دارد این است که این سبزی تا زمانی که رسیده نباشد، از شاخه کنده نمی شود و درست مانند سنگ است، پس زمانی که شما آن را از میوه فروشی خریداری می کنید، کاملا آماده خوردن است و می توانید بلافاصله آن را نوش جان کنید.
بسیاری از افراد برخوردی که با سبزیجات می کنند را با آووکادو می کنند و پس از اینکه آن را بعد از چند روز نگه داری در یخچال بیرون می آورند با صحنه خوبی مواجه نمی شوند. خب پس این موقعیت را در نظر بگیرید و پیش از آنکه این سبزی خراب شود و تنها مصرفش گوشه سطل آشغال شود؛ آن را مصرف کنید و به خاطر داشته باشید که به اندازه مورد نیاز روزانه تان آووکادو بخرید. در غیر این صورت از این سبزی مفید، هیچ استفاده ای نمی توانید بکنید.
1- وسوسه:
نخستين كار شيطان «وسوسه» است قرآن ميفرمايد: الذي يوسوس في صدور الناس و اين كاري است كه شيطان در مورد آدم و حوا انجام داد و باعث خروج آنان از بهشت گرديد. انسان وظيفه دارد در برابر وسوسههاي شيطان از سراي دل خويش پاسداري كند كه اگر لحظهاي غفلت ورزد شيطان به آن راه پيدا كرده و به غارت و سرقت معنويت انسان ميپردازد.
2- ايجاد فراموشي در انسان
كار ديگر شيطان ايجاد فراموشي در انسان است. به همين منظور وسايلي برمي انگيزد كه آدمي غافل شده و ياد خدا را فراموش كند چنانكه در قرآن ميخوانيم: « و چون شيطان تو را از ياد خدا به فراموشي اندازد پس از ياد آوردن (خدا) ديگر با گروه ستمكاران منشين.»
3- نزاع و فساد انگيزي
يكي ديگر از كارهاي شيطان پليد اين است كه براي رسيدن به اهداف خود در بين مردم فساد انگيزي ميكند همان كاري كه بين حضرت يوسف و برادرانش انجام داد.
4- نجواي شيطاني
از كارهاي شيطان نجوا و سخن پنهاني است. قرآن ميفرمايد:
انما النجوي من الشيطان ليحزن الذين امنوا؛ «همانا نجوا از شيطان است تا كساني كه ايمان آوردهاند را محزون و غمگين سازد.»
5- امر به فحشا و منكر
از ديگر كارهاي شيطان، امر به فحشا و بدي است. در اين باره قرآن ميفرمايد: «شيطان به كار ناشايست و ناپسند فرمان ميدهد.»
6- ايجاد دشمني بين مردم
قرآن ميفرمايد: «شيطان ميخواهد به وسيله شراب و قمار بين شما عداوت بياندازد.»
محمود اکبري - دام ها و گام هاي شيطان
حضرت امام حسین سلام الله علیه :
خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم؛
بهترين شما كسانىاند كه با مردم نرمترند و زنان خويش را بيشتر گرامى مىدارند
دانشنامه امام حسین(ع): ح 3892
آزادى از سلطهى طاغوتها، از بزرگترین نعمتهاست. چنان كه خداوند از میان همه نعمتها، نام آن را برده است. البته ناگوارى و آزادى، هر دو وسیلهى آزمایش و تربیت هستند .
——————————————————————————–
وَ إِذْ نَجَّیْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَكُمْ وَ فِی ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِیمٌ. (بقره 49)
و (نیز به خاطر بیاورید) آن زمان كه شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم كه همواره شما را به شدیدترین وجهى آزار مىدادند: پسران شما را سر مىبریدند و زنان شما را (براى كنیزى) زنده نگه می داشتند و در این، آزمایش سختى از طرف پروردگار براى شما بود.
نعمت آزادى
قرآن در این آیه به یكى دیگر از نعمت هاى بزرگى كه به قوم بنى اسرائیل ارزانى داشته اشاره مىكند و آن نعمت آزادى از چنگال ستمكاران است كه از بزرگترین نعمت هاى خدا است.
قرآن مخصوصاً براى مجسم ساختن عذاب فرعونیان نسبت به بنى اسرائیل تعبیر به ” یسومون ” كرده ( ” یسومون ” فعل مضارع از ماده “سوم” است كه در اصل به معنى دنبال چیزى رفتن مىباشد و از آنجا كه فعل مضارع معمولاً معنى دوام و استمرار را مىبخشد، در مىیابیم كه بنى اسرائیل به طور مداوم تحت شكنجه فرعونیان بودهاند.)
با چشم خود مىدیدند كه پسران بىگناهشان را سر مىبرند ، و از سوى دیگر دخترانشان را به كنیزى مىبردند ، و از این گذشته خودشان نیز دائماً تحت شكنجه بودند ، بردگان و خدمتگزاران و كارگران قبطیان و دار و دسته فرعون محسوب مىشدند.
مهم این است كه قرآن ، این جریان را یك آزمایش سخت و عظیم ، براى بنى اسرائیل مىشمارد (یكى از معانى ” بلاء” آزمایش است) و به راستى تحمل این همه ناملایمات ، آزمایش سختى بوده است.
این احتمال نیز وجود دارد كه ” بلاء” در اینجا به معنى مجازات باشد ، زیرا بنى اسرائیل پیش از آن ، قدرت و نعمت فراوان داشتند و كفران كردند و خدا آنها را مجازات كرد.
احتمال سومى در تفسیر این جمله نیز از سوى بعضى از مفسران ذكر شده است كه ” بلاء ” به معنى نعمت باشد ، یعنى نجات از چنگال فرعونیان نعمتى بزرگ براى شما بود.
دنیاى امروز با گذشته این فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود، پسران و مردان را از جمعیت مخالفش مىگرفت و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنیاى امروز تحت عناوین دیگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآیند .
به هر حال روز نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان یك روز مهم تاریخى بود كه قرآن كراراً روى آن تكیه كرده است.
بردگى دختران در آن روز و امروز
قرآن زنده گذاردن دختران و سر بریدن پسران بنى اسرائیل را عذاب مىخواند، و آزادى از این شكنجه را نعمت خویش مىشمارد.
گویا مىخواهد هشدار دهد كه انسان ها باید سعى كنند آزادى صحیح خویش را به هر قیمت كه هست بدست آورده و حفظ کنند. چنان كه امام على (علیه السلام) به این مطلب در گفتار خود اشاره مىفرمایند:
“الموت فى حیاتكم مقهورین و الحیاة فى موتكم قاهرین ؛ زنده بودن و زیردست بودن براى شما مرگ است ، و مرگ براى شما در راه بدست آوردن آزادى زندگى است.»(نهج البلاغه ، خطبه 51)
دنیاى امروز با گذشته این فرق را دارد كه در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود ، پسران و مردان را از جمعیت مخالفش مىگرفت و دختران آنها را آزاد مىگذارد، ولى در دنیاى امروز تحت عناوین دیگرى روح مردانگى در افراد كشته مىشود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مىآیند.
اما چرا فرعون تصمیم به قتل پسران بنى اسرائیل و زنده گذاردن دختران آنها گرفت؟
بعضى از مفسران منشأ این جنایت را خوابى مىدانند كه فرعون دید .
پاسخ صحیح تر آن را در ذیل آیه 4 سوره قصص می خوانیم و می بینیم كه سبب كشتار فرزندان بنى اسرائیل تنها آن خواب نبوده است بلكه وحشت فرعونیان از نیرومند شدن بنى اسرائیل و به دست گرفتن حكومت، به این موضوع كمك كرده است.
پیامهای آیه:
1ـ آزادى از سلطهى طاغوتها، از بزرگترین نعمتهاست. چنان كه خداوند از میان همه نعمتها، نام آن را برده است. «نَجَّیْناكُمْ»
2ـ بیان سختىها و تلخىهاى گذشته، لذّت آزادى امروز را چندین برابر مىكند.«یَسُومُونَكُمْ»،«یُذَبِّحُونَ»،«یَسْتَحْیُونَ»
3ـ طاغوتها، بدون اطرافیان قدرت ندارند. «آلِ فِرْعَوْنَ»
4ـ ناگوارى و آزادى، هر دو وسیلهى آزمایش و تربیت هستند. «بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
5ـ محو نیروهاى دفاعى و توسعهى نیروهاى رفاهى، كار فرعونى است.«یُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَكُمْ»
6ـ طاغوتها براى حفظ نظام و سلطهى خود، به هر نوع شكنجهاى دست مىزنند. «یَسُومُونَكُمْ»، «یُذَبِّحُونَ»
نجات از چنگال فرعونیان
وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (بقره ، 50)
و (به خاطر بیاورید) هنگامى كه دریا را براى شما شكافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق ساختیم و شما تماشا مىكردید.
از آنجا كه در آیه گذشته اشاره اجمالى به نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان شد، آیه مورد بحث در حقیقت توضیحى بر چگونگى این نجات است كه خود نشانهاى است از نعمت هاى بزرگ پروردگار بر بنى اسرائیل.
ماجراى غرق شدن فرعونیان در دریا و نجات بنى اسرائیل از چنگال آنها در سورههاى متعددى از قرآن آمده است، از جمله سوره اعراف آیه 136- انفال آیه 54- اسراء آیه 103- شعراء آیات 63 و 66- زخرف آیات 55 و دخان آیه 17 به بعد.
در این سورهها تقریباً همه جزئیات این ماجرا شرح داده شده، ولى در آیه مورد بحث، تنها اشارهاى از نظر نعمت و لطف خداوند به بنى اسرائیل شده، تا آنها را به پذیرش اسلام، آئین نجات بخش جدید تشویق كند.
همان گونه كه مشروح این جریان را در سورههاى نامبرده می خوانیم موسى پس از تبلیغ فراوان و دعوت فرعون و فرعونیان و ارائه معجزات گوناگون و عدم پذیرش آنها مأمور مىشود كه نیمه شب با بنى اسرائیل از مصر كوچ كند، اما هنگامى كه به نزدیك دریا (شط عظیم نیل) مىرسد، ناگاه متوجه مىشوند كه فرعون و لشگرش آنها را از پشت سر تعقیب مىكنند، اضطراب و وحشت سراسر وجود بنى اسرائیل را فرا مىگیرد.
روز نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان یك روز مهم تاریخى بود كه قرآن كراراً روى آن تكیه كرده است .
از پیش رو دریا و از پشت سر لشگر نیرومند فرعون كه تاب مقاومت با آن را ندارند . در اینجا است كه موسى (علیه السلام) مأموریت پیدا مىكند” عصا ” را به دریا بزند، راه هاى متعددى از دل دریا گشوده مىشود، و جمعیت بنى اسرائیل به سلامت از دریا مىگذرند، از آن طرف لشگر مخالف كه هم چنان آنها را تعقیب مىكردند همه به وسط دریا مىرسند، آب ها به هم مىپیوندن و همگى هلاك مىشوند.
جسدهاى مرده لشكریان فرعون روى آب ها قرار مىگیرند، و جمعیت بنى اسرائیل با چشم خویش مىبینند كه دشمن به چه روزى افتاده است .
این حالت اضطراب و وحشت، و آن نجات، هر دو درخور دقت است، كه آنها را با هم مقایسه كنند و خدا را شكر گویند.
قرآن مىخواهد به یهودیان بگوید من كه نسبت به شما این مقدار لطف كردم و شما را از آن وحشت و اضطراب رهایى بخشیدم، چرا با پیامبر اسلام (فرستاده من) و دستورات او مخالفت مىورزید؟
در ضمن این آیه درسى است براى انسانها كه اگر در زندگى به خدا تكیه كنند و به آن نیروى بىزوال اعتماد داشته باشند، و در مسیر صحیح از هیچ گونه كوشش و تلاش باز نایستند، در سخت ترین دقائق، خداوند یار و مددكار آنها است.
و نكته قابل توجه دیگر این است كه: در این آیه، سه معجزهى الهى در كنار هم مطرح شده است:
الف: شكافتن دریا. ب: نجات بنى اسرائیل. ج: غرق فرعونیان.
پیامهای آیه:
1ـ نقش اسباب، بسته به ارادهى حكیمانه خداوند است. موسى یك عصا دارد كه گاهى از سنگ آب مىجوشاند«اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ» و گاهى به آب خورده و از میان آن راه گشوده مىشود. «فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ»
2ـ پایان شب سیه سفید است. بنى اسرائیل بعد از آن همه شكنجه و بلا به رفاه و نجات رسیدند. «فَأَنْجَیْناكُمْ»
3ـ انتقام از ستمگران در حضور ستمدیدگان، مرهمى براى آنهاست. «أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- نهج البلاغه خطبه
قرآن برترین و مهمترین نعمتی است كه خداوند به انسان ارزانی داشته است . گواه این مطلب آیات نخستین سوره الرحمن است .
——————————————————————————–
«الرحمن، علّم القرآن، خلق الانسان، علّمه البیان» [1]
زیرا انسان تنها در سایه تعلیم خداوند و دریافت و تلقّی قرآن به كمال نهایی خود میرسد.[2] چرا که قرآن سرچشمه همه مواهب و وسیله وصول به هر نعمت اعم از مادی و معنوی است با این كه خلقت انسان بر نزول قرآن تقدم دارد ولی خداوند به خاطر اهمیت، قرآن را مقدم داشته است.[3]
یكی از اساسیترین مأموریتهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تلاوت قرآن بر مردم است[4] تا از فروغ آن شعله گیرند و از چشمه آب حیاتش جرعهها نوشند. بنابراین اولین مرحله بهرهمندی از قرآن تلاوت آیات آن است .
به اختصار پارهای از خواص تلاوت قرآن بیان میشود:
1. تكلم با محبوب
قرآن نامه محبوب است. راه انس با محبوب خواندن نامه اوست، زیرا به فرمایش امام صادق ـ علیه السّلام ـ : خداوند خود را در كلامش به مردم نشان داده است.[5]
2. بهره گیری از هدایتهای قرآن
تلاوت قرآن زمینه هدایت و تكامل معنوی را میسور میسازد ؛ زیرا با تلاوت قرآن با اوامر و نواهی و دستورات خدا آشنا شده و سعی میكنیم به آنچه فرموده عمل كنیم و از آنچه نهی كرده دوری جوییم ؛ چرا که مؤمنان راستین تلاوت قرآن را مقدمه عمل میدانند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ تلاوت راستین را عبرت گیری از قرآن ، گردن نهادن به اوامر و عمل كردن به احكام آن میدانند.[6]
انس دائمی با قرآن برای قاری شرافتی را فراهم میآورد كه به حرمت این هم نشینی و رفاقت نیازهای معیشتی و مادی او برطرف میشود
3. تشویق به كسب ویژگیهای لازم جهت بهرهوری از قرآن
قرآن هدایت ویژه خود را مخصوص تقوا پیشگان می داند.[7]
این پروا پیشگان آراسته به صفتی چون شب زنده داری، خشوع در عبادت، صبر در شداید، عفو و گذشت، امانت داری، شاكر نعمتهای الهی و… هستند.[8]
تالی قرآن با خواندن این صفات و تفسیرشان در روایات امامان ـ علیهم السّلام ـ آراسته شدن به این خصال را طلب میكند.
4. تصمیم بر ترك گناهان
هر اندازه دل انسان به زنگار گناه آلوده شود ، به همان میزان از فهم آیات الهی محروم میشود. آشنایی با موانع فهم قرآن كه در پرتو تلاوت ایجاد میشود او را مصمم بر رفع این موانع نموده ؛ موانع از قبیل جهل[9]، استكبار[10]، كفر[11]، فسق[12]، ظلم[13] و هوسرانی[14].
5. استجابت دعا
انس دائمی با قرآن برای قاری شرافتی را فراهم میآورد كه به حرمت این هم نشینی و رفاقت نیازهای معیشتی و مادی او برطرف میشود. امام صادق ـ علیه السّلام ـ از قول خداوند میفرماید: هر كس به جای درخواست از من به ذكر من مشغول شود به او بالاترین مقداری را عطاء خواهم كرد كه به هر كه از من درخواست نماید عطا میكنم.[15]
6. عامل نورانیت
تلاوت قرآن مایه نورانیت انسان و ملكوتی شدن او میشود. رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سفارشی به ابوذر میفرماید: «علیك بتلاوه القرآن و ذكر الله كثیراً فانّه ذكرٌ لك فی السماء و نورٌ لك فی الارض»؛ بر تو باد به تلاوت قرآن و كثرت یاد خدا زیرا تلاوت قرآن عامل یاد تو در ملكوت و مایه نورانی شدن تو در زمین است.[16]
پینوشت ها :
[1] . سوره الرحمن، آیات 1 ـ 4.
[2] . ر.ك: آیت الله جوادی آملی، قرآن در قرآن، ج 1، قم، مركز نشر اسراء، چاپ سوم، آذر 81، ص 23؛ و آیت الله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 21، ص 219، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ بیستم، سال 1376.
[3] . ر.ك: آیت الله جوادی آملی، قرآن در قرآن، ج 1، قم، مركز نشر اسراء، چاپ سوّم، آذر 81، ص 23؛ و آیت الله مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 21، ص 219، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامیه، چاپ بیستم، سال 1376.
[4] . سوره جمعه، آیه 2.
[5] . آیت الله مكارم شیرازی، همان، ج 11، ص 402، به نقل از بحار الانوار، ج 92، ص 107.
[6] . ر.ك: علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج اوّل، ص 262، بیروت، مؤسسه الاعلمی 1417 هـ.
[7] . سوره بقره، آیه 2.
[8] . برای آشنایی با صفات پروا پیشگان رجوع كنید به نهج البلاغه، خطبه 193.
[9] . سوره توبه، 127.
[10] . بقره، 87.
[11] . عنكبوت، 47؛ بقره، 74.
[12] . توبه، 24، 53، 96.
[13] . اسراء، 82.
[14] . جاثیه، 23.
[15] . ر.ك: نقی پورفر، ولی الله، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، انتشارات اسوه، 74.
[16] . آیت الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، مركز نشر اسراء، چاپ دوّم، سال 1379، صفحه 248.