دیدگاه مردم نسبت به نماز و قیامت در قران
نماز و مردم
با همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است:
الف: عدّه اى ایمان ندارند ونماز نمى خوانند« فلا صدّق و لاصلّى» ( قیامت، ٣١ )
ب: عدّه اى مانع نماز دیگران می شوند«ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى » ( علق، ٤٠)
در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده
مى رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا
چنین نكردى؟!
گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعله ور شد.(تفسیر نمونه)
ج: عدّه اى نماز را مسخره مى کنند « اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزواً » ( مائده، ٥٨)
د: عدّه اى بى نشاط نماز مى خوانند «واذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى » ( نساء، ١٤٢)
ه : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون » ( ماعون، ٤ تا ٥)
و: عدّه اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم می گذارند «اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما » (جمعه، ١٠ ) هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه ی نماز ایستاده اى وا مى گذارند.
این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول خواندن خطبه هاى نماز
جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى
سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند
مردم نسبت به رستاخیز و معاد، چند دسته هستند:
حج، ٥ )« ان آنتم فى ریب من البعث » : ١- گروهى به قیامت شك دارند
بقره، ٤٦ )« یظنّون انّهم ملاقوا اللَّه » : ٢- گروهى به قیامت گمان دارند
نمل، ٣١ )« و بالاخرة هم یوقنون » : ٣- گروهى به قیامت یقین دارند
مدّثر، ٤٦ )« و آنا نكذب بیوم الدّین » : ٤- گروهى منكر قیامت هستند
( ص، ٢٦ )« نسوا یوم الحساب » : ٥ - گروهى ایمان دارند ولى فراموش مى کنند
قرآن براى رفع شك استدلال کرده و از مؤمنین وگمان دارندگان ستایش آرده است و از منكران
برهان خواسته که دلیل انكار شما چیست؟ و براى گروه پنجم دائماً تذکراتى داده که انسان فراموش نكند
نماز و شیوه آموزش گام به گام
شیوه تدریجى در آموزش وتربیت، شیوه اى است که در اسلام به ویژه در عبادات، مورد توجّه بوده
است
روایات تربیتى اسلام دستور مى دهد: کودك را سه سال آزاد بگذار، پس از سه سال، لا اله الا لله، را به او تعلیم بده
وقتى که سه سال و هفت ماه و بیست روز شد، دوّمین جمله اى که مى آموزى محمد رسول لله
باشد
وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پیامبر آموزش داده شود
در پنج سالگى، که کودك قدرت تشخیص دست راست و چپ را یافت، او را رو به قبله قرار ده و به
او سجده بیاموز
در سال ششم، نماز و رکوع و سجود را آموزش بده
در سال هفتم، شستن دست و صورت را به او بیاموز
و در سال نهم، مسأله نماز را جدّى گرفته و اگر سرکشى کرد، با او برخورد تنبیه آمیز داشته باش( وسائل، ج ١٥ ص ١٩.