زشت ترین صدا از نگاه قرآن
در سوره مبارکه نساء آیه 148 در مورد طریقه و روش صحبت کردن هرگز صدای بلند و اظهار لفظی در ابراز بدی را به هیچ شکلی نمیپذیرد مگر در مواردی که کسی مظلوم واقع شود که در این صورت در برابر ظالم واقع شود که در این صورت در برابر ظلم ظالم حق شکایت و ابراز و اظهار داده میشود، اما در پایان آیه به صفات کریمه عفو و بخشش خداوند با داشتن نهایت قدرت و استیلا اشاره دارد و عملاً انسان را به سمت و سوی بزرگواری و بخشش میکشاند.
صدای خود را کوتاه کن به درستی که زشتترین صداها صدای الاغهاست»
سخن و سخن گفتن از نعمتهای شاخص و برجسته الهی در وجود انسان است، اظهار ایمان عشق و محبت، کینه و نفرت، بیان احساس، گسترش علم و انتقال آن، ارتباطات فردی و اجتماعی… همگی در سایه این نعمت الهی شکل میگیرد.
سخنان هر فرد نمادی از طرز تفکر، شخصیت، تربیت، توان علمی و فرهنگی، باورها و اعتقادات و خلقیات اوست و عیب و هنر نهفته را آشکار میسازد، گذشته از محتوای بیان، برخورد و حتی روش صحبت کردن نشانی از اخلاق دارد.
در فرهنگ قرآنی، بیان از چنان اهمیتی برخوردار است که در سوره مبارکه «الرحمن» آنجا مجموعه ای از نعمتهای الهی به تصویر کشیده شده است بعد از آفرینش انسان اولین نعمت را «بیان» معرفی میکند، و آموزش آن را خداوند به خود نسبت داده است.
علاوه بر این در تبیین هشدارهای اخلاقی حتی از کوتاهی و بلندی صدا سخن به میان آورده است تا مبانی ادب و تربیت را به مؤمنان آموزش دهد.
به عنوان مثال در سوره مبارکه «حجرات» که سوره ادب و اخلاق نام گرفته است، از مؤمنان میخواهد که در مقابل شخصیتی چون پیامبر (صلی الله علیه وآله) صدای خود را بلند نکنند و بلندتر از او سخن نگویند و نکته بسیار جالب اینکه نتیجه چنین رفتار ناپسند را نابودی اعمال شایسته و عدم فهم و شعور میداند. (1)
یعنیای مؤمنان اگر شما با عمل نیک خود اعتبار و آبرویی نزد خداوند یا مردم کسب کردهاید. بلند صحبت کردن حالت هتاکی و بی حرمتی است که اعمال شایسته شما را به تباهی کشیده و آبرو و اعتبار شما را از بین میبرد و در مقابل برای تشویق و هدایت آنان به ادب و تربیت و رفتار و سخن گفتن مؤدبانه میفرماید: «آنها که در پیشگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله) صداهای خود را کوتاه میکنند خداوند قلبهای آنها را به تقوا آزموده و اجر و پاداش عظیم برای آنها مقرر فرموده است.»(2)
و در مورد دیگر میفرماید: «آنها که با فریاد بلند» از پشت درب خانه تو را صدا میکنند بیشترشان عقل و تفکر درستی ندارند؛ و سپس با ارائه طریقه صحیح ادامه میدهد «اگر آنها صبر میکردند تا تو از خانه خارج شوی و به نزد آنها بیایی البته برایشان بهتر بود.»(3)
در یک جمع بندی کلی در سوره مبارکه نساء آیه 148 در مورد طریقه و روش صحبت کردن هرگز صدای بلند و اظهار لفظی در ابراز بدی را به هیچ شکلی نمیپذیرد مگر در مواردی که کسی مظلوم واقع شود که در این صورت در برابر ظالم واقع شود که در این صورت در برابر ظلم ظالم حق شکایت و ابراز و اظهار داده میشود، اما در پایان آیه به صفات کریمه عفو و بخشش خداوند با داشتن نهایت قدرت و استیلا اشاره دارد و عملاً انسان را به سمت و سوی بزرگواری و بخشش میکشاند.
و آنجا که لقمان آن حکیم فرزانه فرزند را نصیحت میکند به این موضوع اشاره دارد که «فرزندم صدای خود را کوتاه کن که زشتترین صداها صدای الاغهاست» در این سخن کوتاه اشارات لطیفی نهفته است که با بررسی خصوصیات صدای الاغ بعضی از آنها روشن میشود، این حیوان در یک لحظه با امواج بسیار بلند، یکنواخت و پی در پی، بدون مقدمه و یا دلیلی و یا حتی نیازی به طور ناگهانی صدای خود را رها میکند بدین جهت صدای او زشت و ناپسند شمرده شده است.
نچه اشاره شد در مورد کمیت صدا و روش بیان سخن بود اما در محتوای آن بحث و گفتگو بسیار است. ابزار سخن، قطعه گوشت قرمز نسبتاً کوچکی است که در جای نرم قرار گرفته و به آسانی حرکت میکند.
آ
شاید سخن گفتن از آسانترین اعمال انسان باشد اما این ابزار شمشیر دو لبه بسیار برانی است که برای ما در جهت رشد و تعالی و کمال انسان میتواند کار کند و یا اگر رها شود از سختترین و قدرتمندترین ابزار دشمن درون است و به منزله کمانی است که تیرهای ناروای دروغ و غیبت و تهمت و تندخویی و ناسزا از آن خارج میشود.
اما قبل از آنکه این تیرهای زهرآگین به جان دیگری نشانه رود، بر روح و جان صاحب سخن مینشیند و ایمان و وجود او را آلوده و مسموم میسازد و قبل از آنکه اعتبار و آبرو از کسی ببرد، ایمان و ارزش انسانیت صاحب خود در درگاه پروردگار و نزد مردم به تزلزل میافکند و تا درمان و التیام هر زخم و جبران و اصلاح هر گناه و رضایت هر متهم و توبه و پذیرش از طرف پروردگار عالم راه طولانی و درازی در پیش است؛ و گاه این ظلم و آسیب به خود و جامعه چنان ادامه مییابد که به صورت عادتهایی زشت درآمده و بدون توجه و در غفلت دائمی انجام میپذیرد.
اینجا دیگر آن دشمن درون سنگرهای اصلی را تصاحب کرده و با قدرتمندترین سلاح بر جسم و جان حکم میراند و همه چیز کاملاً در اختیار اوست؛ و این است معنای «دروغگو دشمن خداست.»
آیا میتوان با این دشمن درون جنگید؟ و سرزمین وجود را از لشکریان او پاک کرد؟ چگونه؟
خداوندا… این خانه، خانه توست و این سرزمین حرم امن تو، چشم امید ما تنها به یاری آن ملک مقتدری است که زور مداران را در مقابل عظمت او توانی نیست و ما بندگان ناچیز و ناتوان تو از درون و بیرون در معرض خطرها و رنجها و گرفتاریها قرار داریم.
آن زبان و ابزار بیان که تو به ما عطا کردی تا حمد و ثنا و ذکر تو گوید و راه خیر بگشاید و سلام تو بر آن جاری باشد تا بر علم و حکمت و معرفت ما بیفزاید، گاه چنان در اختیار دشمن قسم خورده ما است که در مقابل او ما را توانی نیست. دست نیاز به درگاه تو میگشاییم و از تو یاری میخواهیم که با قدرت بیکران و حکمت بی پایان خود توان مواظبت و حراست آن را به ما عطا فرمایی و صدق، صفا و راستی بر وجود ما غالب گردانی و توفیق انس با کلام خود که چون چراغ تابناکی روشنگر جان و راه ماست، بر ما مقرر بفرمایی تا پیوسته پیروز میدان این مبارزه دائمی باشیم و به صدق و راستی و عدالت سخن گوییم.
پینوشتها:
1- حجرات، آیه 2
2- همان، آیه 3
3- همان، آیه 5