• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطره ای از شهید ابراهیم هادی /شهیدی که خود حضرت زهرا(س) به او دستور روضه خوانی داد.

23 اردیبهشت 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بچه محله میدان خراسان که زمانی جوانان زیادی به خاطر منش و رفتار او راهی جبهه ها می شدند،در محضر علمای بزرگی زانو زده بود و الحق خوب حق شاگردی را به جا آورد. از خصوصیات خاص شهید ارادت ویژه اش به حضرت زهرا (س) بود که همرزمانش نکات بسیاری از کرامات حضرت به او روایت کرده اند. آنچه در ادامه می آید، خاطره یکی از همرزمان شهید هادی است که در کتاب «سلام بر ابراهیم» نقل شده است:
پائیز سال شصت و یک بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نقل همه مجالس توسل ابراهیم به حضرت زهرا(س) بود. هر جا می رفتیم حرف از ابراهیم بود. خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند. همه آن ها با توسل به حضرت صدیقه طاهره (س) انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری سر می زدیم، از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و از حضرت زهرا(س) بخواند. شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. آن ها چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد.
ابراهیم عصبانی شد و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! هر چه می گفتم: حرف بچه ها رو به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت رو بکن، اما فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که “دیگر مداحی نمی کنم"!
ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو، الآن موقع اذانه.
بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی!؟ البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز. ابراهیم بچه های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا(س)! ا شعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم، ولی چیزی نگفتم.  بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم.
ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با این که قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که… پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن.
بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد. اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یک دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند: «نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم؛ هر کس گفت بخوان، تو هم بخوان!»
دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 10 نظر

موضوعات: عمومی لینک ثابت

نظر از: پشتیبانی 2 کوثر بلاگ [عضو] 
  • ختم قرآن کریم در ماه مبارک رمضان
  • آتش بس
  • کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

با سلام. وبلاگ پشتیبانی را مطالعه بفرمائید توضیح داده شده در مورد آراء. لینک http://support.kowsarblog.ir/?p=9184&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1391/03/04 @ 11:24
نظر از: جباری معز [عضو] 
  • مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین
جباری معز

سلام دوست عزیز ،
خواهش میکنم موقع بازدید از وبلاگ مجموع آرا رو هم پر کنید،
وزود زود به ما سر بزنید. ممنون از لطفتون.
مادرم گواه باش و چون كوه استقامت كن لحظه ‏اى از ياد خدا غافل نباش در راه دين خدا بكوش كه هرچه بكوشى باز كم است.
فرازی از وصیت‌نامهشهید محمدحسن نظرنژاد
مدرسه علمیه فاطمیه ( س ) قروه درجزین

1391/03/03 @ 11:39
نظر از: قیاسی [عضو] 
  • مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام موفقيتهاي روز افزونشمارا تبريك عرض ميكنم.انشاا.. شاهد پيشرفتهاي بيشتر با توجه به لياقت و شايستگي فراواني كه در شما شاهد هستيم در آينده نزديك باشيم.

1391/03/01 @ 15:27
نظر از: گلپونه [عضو] 
  • نوبت پنجره هاست
  • مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س)

سلام ،همرزم لحظه های غربت و تنهایی

سلام بیعت کننده با ثانیه های غیبت حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج)

سلام سربازی که در مسیر دین داری شعله های آتش را با سرانگشتان عشق به ولایت صبوری می کنی .

می دانی که “خدا با صابرین است”

به رسم صله ی رحم قدم های محبت خود را برچشمان منتظرم بگذار

در سنگری که تمام زینتش نام زیبای حضرت مهدی (عج) است .

گرد فانوس وجودی او لحظه ای تامل کنیم و اگر سخنی داریم با او بگوییم.

چون او امام حی و حاضر است.

1391/02/28 @ 15:55
نظر از: موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) [عضو] 
  • معصومیه خواهران قم

حضرت پیامبر صلی الله علیه والله فرمودند:من دخترم را فاطمه نامیدم زیرا خدای عزوجل او وکسی را که دوست دار او باشد از آتش جدا ودور کرده است

1391/02/25 @ 23:10
نظر از: مدرسه علميه الزهرا(سلام الله علیها) یزد [عضو] 
  • مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) یزد

موفق باشید.

1391/02/25 @ 14:24
نظر از: الزهراء(سلام الله علیها) [عضو] 
  • مدرسه علمیه الزهرا همدان

پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند . . .،(شهید آوینی) موفق باشید

1391/02/24 @ 10:03
نظر از: هوشمندنژاد [عضو] 
  • خدیجه هوشمند
هوشمندنژاد

خداوند توفیقتان دهد،موفق باشید.شرط وشروط خلقت دنیاست فاطمه - این میل باطنیه عمیق خدای اوست.

1391/02/24 @ 08:45
نظر از: پیشنمازی [عضو] 
  • حضرت نرجس«س» ساری

یا زهرا (س).

زیبا بود و عمیق.
خدا خیرتان دهد.
منتظر حضور سبزتان هستیم.

1391/02/23 @ 13:59
نظر از: مدیریت استان مازندران [عضو] 
  • مدیریت مازندران

خداوند همه ما را زهرایی کند.دعا کنید از شفاعت آن حضرت محروم نشویم.

1391/02/23 @ 10:41


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدیریت استانی کهگیلویه و بویر احمد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام

حدیث

حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس