• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

برگزاری نشست سیاسی ویژه طلاب مدرسه علمیه فاطمیه (س) یاسوج

11 آذر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

در آستانه هفته بسیج نشست سياسي باحضور طلاب خواهر در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فاطمیه (س) یاسوج برگزار گرديد.

 هدف از برگزاري اين نشست سياسي ارتقاء بصيرت و آگاهي طلاب در امور سياسي مهم روز ايران وجهان مي باشد.

مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه فتح استان کهگیلویه و بویراحمد دراين نشست علم و بصيرت را از مهم ترين ملزومات زندگي انسانها خصوصاً قشر تحصيل كرده دانسته وفرمودند:تمامي مشكلات جوامع بشري، از آغاز تاكنون به علت عدم بصيرت مي باشد. وبسيار اتفاق افتاده است كه انسانها در عصرهاي مختلف ، علم به موضوعي داشته اند؛ اما از آنجايي كه نسبت به تحليل  آن مسئله بصيرت لازم را نداشته اند درانتخاب و پيمودن مسير به ضلالت وگمراهي گرفتار شده اند.

جناب حجه الاسلام و المسلمين حسینی صدر به ضرورت ولايت فقيه به عنوان اصلي از اصول دين و در ادامه سلسله ائمه معصوم(عليهم السلام) اشاره فرموده و اضافه كردند كه دشمنان داخلي و خارجي به اصل ولايت فقيه كاملاًواقف مي باشند.امّا از آنجايي كه درصدد تخريب اسلام ومباني ناب آن مي باشند شخص ولي فقيه رامورد سوال قرار داده و در خصوص مقام عظماي ولايت-مدظله العالي- شك وشبهه وارد مي نمايند.

درپايان نيزجلسه پرسش وپاسخ برگزار گرديد وطلاب خواهر پرسش هاي سياسي خود را مطرح نمودند.

 نظر دهید »

تربتی از امام حسین(ع) که در روز عاشورا به شکل خون در آمده و می گرید

06 آذر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

فضیلت و آثار و برکاتی که برای تربت حسینی است، برای هیچ تربتی و قطعه‏ ای از قطعات زمین نیست. خاک کربلا قطعه‏ ای از بهشت است که خداوند قادر متعال به واسطه قدردانی از یک فداکار در راه دین که تمام هستی خود را فدا کرده، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است.
کربلایش قطعه ‏ای از جنت است‏ باب نور و باب لطف و رحمت است‏
چرا تنها این خاک دارای چنین ویژگی ها و آثار و برکات است؟
باید گفت: هر چیزی که در این عالم، شرافت ظاهری و یا معنوی پیدا می‏ کند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتی است، و یا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمی است که به آن شرافت و برکت داده است.
در تربت کربلای سیدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است، زیرا خاک کربلا بنا بر روایاتی، هم شرافت ذاتی و خدا دادی، و هم امر عظیم و واقعه‏ ای مهم در آنجا واقع گردیده که آن شهادت حسین بن علی (ع) و یاران وفادارش است، لذا دارای فضیلت و آثاری خاص است.
>
آمده است که چون بر قبر امام حسین (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گردید، یکی از اعراب بنی اسد آمد و از خاک قبضه قبضه برداشت و بویید تا بر قبر حسین رسید، و چون او را می‏ بوسید گریه می‏کرد و می ‏گفت: پدر و مادرم به فدایت، چه اندازه خوشبویی که قبر و تربت تو چنین خوشبو است، سپس شروع کرد به سرودن: خواهند نهان سازند قبرش ز حبیبش‏ خوشبویی خاک قبر گردیده دلیلش‏
آری خاک مزار حسین (ع) سرمه چشم عاشقان و شیفتگانش بوده و ایشان را مجنون وار به سوی خود می ‏کشاند.
آثار و برکاتی که می توان برای تربت پاک حسینی برشمرد عبارتنداز:
1- تأثیر تماس اعضای بدن با تربت
یکی از آثار و برکات تربت سیدالشهدا (ع) این است که متبرک نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوی زیادی بر انسان خواهد گذاشت، از این رو از بعضی بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده که بعد از نماز ، بدن و صورت خویش را با مهر کربلا متبرک می کنند. و نیز دستور داده‏اند که قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضای بدن تماس داده شود.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین (ع) را شفای هر درد، و ایمنی از هر خوفی قرار داده است؛ پس هرگاه یکی از شما خواست از آن خاک تناول کند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضای بدنش تماس دهد…» (1)
2- سجده بر تربت
یکی دیگر از برکات و آثار خاک مزار امام حسین (ع) این است که سجده بر آن تربت پاک حجابهای ظلمانی را کنار زده و در توجه حق تعالی به نمازگزار مؤثر است. امام صادق (ع) در این باره می‏فرماید: «همانا سجود بر تربت حسین (ع) حجابهای هفتگانه را پاره می کند»(2)
لازم به ذکر است که مراد از «حجاب» در کتاب و سنت، همان حجاب هایی است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب می سازد که در مرحله اول، حجاب های ظلمانی و در مرحله دوم ، حجابهای نورانی بر طرف می‏شود اما مراد از حجابهای هفتگانه، ظاهراً حجابهای ظلمانی است . سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(ع) این خاصیت را دارد که در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشای وصول به کمالات انسانی باشد.
سجده بر خاک سرکوی تو آرند خلایق‏ جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی‏
و اما در خصوص اینکه در میان شیعه معمول است از خاک مقدس کربلا یعنی تربت کنار قبر سیدالشهدا (ع) خاک برداشته و با آن مهر درست کرده و غالباً در نماز، به آن سجده می‏کنند بدین خاطر است که از خاک زمین بوده و به تمامی خاکها می‏توان سجده کرد، و از طرفی خاک کربلا به لحاظ شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش شرافت پیدا کرده است ، به طوری که اهل بیت (ع) نیز به ما فرموده‏اند در هر نمازی که سجده بر تربت کربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول می‏ کند. چنانکه حضرت صادق (ع) از خاک کربلا درون کیسه‏ای ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن کیسه را باز می‏کرد و بر آن سجده می‏نمود.
3- شفا یافتن
از جمله آثار و برکات قطعی تربت پاک سیدالشهدا (ع) شفا بودن آن برای دردهاو آلام انسان است. روایاتی که دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم می‏شوند:
دسته اول: روایاتی است که شفا بودن را برای تربتی که از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص کرده است ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که نزد سر حسین (ع) تربت سرخی است که شفای هر دردی غیر از مرگ می باشد» (3)
دسته دوم: روایاتی است که با تعبیرات مختلف توسعه‏ای از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را برای آن قائل است. چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «حریم مزار حسین (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)
دسته سوم: روایاتی است که به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «خاک مزار امام حسین (ع) برای هر دردی شفاست». (5)
تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین‏
و نیز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک، حرام است مگر گل مزار حسین (ع) ، بدرستی که در آن شفای هر درد و امنیت از هر ترسی است» (6)
حکایت: عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندی خراسانی (ره) که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیماری مدتی طول کشید و پرستاری مرا بعضی از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندی بیماری من به قدری شدید شد که اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر برای معالجه‏ام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهی بیهوش می‏شدم و گاهی به هوش می آمدم.
یکی از رفقا که مرا پرستاری می‏کرد شنیده بود که عالم زاهد مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد نجف آبادی قدس سره مقداری از تربت اصلی حضرت سیدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وی خواسته بود که قدری از آن تربت را بدهد که به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود : من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام که بعد از مرگم در کفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا که ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آورده‏ایم شما هم از دادن تربت خودداری می‏کنید؟ این بیمار در حال احتضار است و می‏میرد.
مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدری از آن تربت که از جان خودش عزیزترش می داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصی که وارد شده در آب حل کرده و به حلق من ریخته بودند . من که در حال بیهوشی به سر می‏بردم ، ناگهان چشمان خود را باز کرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند ، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را که به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.
کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتی به خود داده نشستم ، دیدم نشاط بیشتری دارم برخاستم و ایستادم ، و چون یقین کردم که به برکت ترتبت مقدس امام حسین (ع) شفا یافتم حال خوشی پیدا کردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش می کنم که از حجره بیرون بروید، چون می‏خواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشی که قابل و صف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) شدم » (7)
آری ، شفای بیماران به وسیله تربت آن حضرت یکی از برکاتی است که خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (ع) به وی عطا فرموده است .
تربتت راز شفای همه درد است حسین تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبیب‏
4- تأثیر کام برداشتن اطفال با تربت
کام برداشتن اطفال با تربت امام حسین (ع) موجب ایمنی کودک می شود چنانکه امام صادق (ع) فرمود:
«کام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) باز کنید که آن امان است » (8)
5- تأثیر تربت حسین، همراه جنازه
صاحب کتاب «مدارک الاحکام» می نویسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاینه‏ای بود، بچه‏هایی که از زنا بدنیا می آورد در تنور می‏انداخت و می‏سوزانید. وقتی که مرد، پس از غسل و کفن او را به خاک سپردند، اما زمین جنازه ‏اش را بیرون انداخت. جای دیگر او را دفن کردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسک شد: ای پسر پیغمبر به فریادم برس.
فرمود: کارش چه بود؟ عرض کردند زنا و سوزاندن بچه ‏های حرامزاده. فرمود: هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوقی را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض کرد حالا چه کنم؟ فرمود: مقداری از تربت حسین (ع) با او در قبر بگذارید. تربت حسین (ع) امان است. همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت.
در توقیع مبارک حضرت حجة بن الحسن (عج) نیز اذن داده شده است . یکی از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغری توسط نایب خاص حضرت ) می‏نویسد: آیا جایز است ما تربت حسین (ع) را با میت در قبر بگذاریم، یا با تربت حسین روی کفن بنویسیم؟
حضرت در پاسخ مرقوم می‏فرمایند: هر دو کار پسندیده است . البته باید رعایت احترام تربت بشود . مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد ، بلکه به برکت خاک قبر حسین (ع) قبر میت محل امنی از هر بلا و آفت و عذابی گردد (9)
6- تسبیح تربت
از حضرت صاحب الزمان (عج) روایت شده که فرمود: «هر کس تسبیح تربت امام حسین (ع) را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته می‏شود». (10)
و امام صادق فرمود: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»(11)
——————————
پی نوشتها:
1- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 4 ص 1033
2- کافی، مرحوم کلینی، ج 4 ص 588
3- کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 272
4- مکارم الاخلاق، طبرسی، ج 1 ص 360
5- کافی، مرحوم کلینی، ج 1 ص 360
6- تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6 ص 74
7- نقل از کتاب سید الشهدا آیت الله شهید دستغیب، ص 166
8- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 4 ص 1033
9- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 44 ص 280
11- نقل از کتاب درسی که حسین (ع ) به ما آموخت شهید هاشمی نژاد، ص 451

 نظر دهید »

اهمیت فرستادن صلوات با عجل فرجهم

22 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

رایج شدن صلوات با «عجل فرجهم» در مجامع عمومی برآوردن خواسته امام عصر(عج) از شیعیان و لبیك به دعوت آن حضرت است كه در توقیع شریف فرمود:

« برای تعجیل فرج بسیار دعا كنید كه این فرج خود شماست»(بحارالانوار, جلد 53, ص183)


در اهمیت گفتن «عجل فرجهم» بعد از صلوات

یكی از عوامل صالحی كه شایسته یك شخص منتظر می باشد گفتن «عجل فرجهم» پس از صلوات است و در عین سادگی و سرعت از بلندترین گام ها در جهت سرعت بخشیدن به ظهور آن حضرت است و از كاری ترین ضربات بر پشت شیطان لعین بوده و او را خرد خواهد نمود و خود موجب:

ایجاد یكپارچگی در جهت وفای به عهد با امام عصر(عج)

موجب دوری شیطان از شیعیان

موجب صف آرایی شیعیان به عنوان لشگر حق در برابر شیاطین

پرداخت اجر رسول مكرم اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله)

اظهار محبت به مغز و نور آل محمد(صلی الله علیه وآله) یعنی حضرت ولیعصر (عج) مداومت به گفتن «عجل فرجهم» چه فردی و چه اجتماعی باعث توجه امام عصر(عج) به انسان خواهد بود زیرا اظهار محبت موجب اظهار محبت متقابل آن حضرت خواهد شد، البته فرستادن صلوات با «عجل فرجهم» باید همانند نماز با توجه كامل باشد تا مورد رضایت و قبول حضرت حق قرار گیرد.

صلوات با «عجل فرجهم» باید با صدای بلند و رسا گفته شود تا پشت شیطان و شیطان صفتان بلرزد و در روایت است كه موجب خروج نفاق از دل انسان می شود.

مطمئناً رایج شدن صلوات با «عجل فرجهم» در مجامع عمومی برآوردن خواسته امام عصر(عج) از شیعیان و لبیك به دعوت آن حضرت است كه در توقیع شریف فرمود:

« برای تعجیل فرج بسیار دعا كنید كه این فرج خود شماست» (بحارالانوار, جلد 53, ص183)

امام صادق (علیه السلام): دعا در چهار وقت مستجاب می شود: در نماز وتر(قنوت نمازوتر) ، بعد از دمیدن سپیده دم ، بعد از اذان ظهر ، بعد از مغرب

كسی كه می خواهد برای فرج امام عصر(عج) دعا كنداگرتوجه به حقیقت داشته باشد خواهد دانست كه صلوات فرستادن در حقیقت دعا كردن برای فرج آن حضرت است.

صلوات چنانكه در روایات ذكر شده به معنی نزول رحمت پروردگار بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) است و رحمت پروردگار بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) در عالم دنیا با ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا فداه آشكار شده و روشنایی می دهد و با ظهور آن حضرت است كه بر جهانیان فضیلت محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) یعنی خدایا آن رحمت مخصوص خود بر محمد و آل محمد (یعنی حكومت جهانی آن را ) برسان ما وقتی صلوات می فرستیم از خدای تعالی می خواهیم بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمتی را نازل فرماید كه ظهور آن را به همراه داشته باشد و به واسطه این رحمت كره خاكی ما را از تاریكی, جهل و دوری از معنویت و انسانیت بدر آمده و به عظمت و فضیلت محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) پی برده و به وسیله آنان به زندگی دست یابد چرا كه اكنون در مردگی بسر می برد.

دعا برای ظهور امام زمان (عج)

بهترین اوقات دعا كردن برای امام زمان(عج):

امام صادق(علیه السلام) فرمود در چهار زمان و ساعت بكوشید برای دعا كردن:

هنگام وزیدن بادها ، هنگام از بین رفتن سایه ها ، هنگام باریدن باران ، هنگامی كه اولین قطره از خون شهید بر زمین می افتد. بدانید كه در این وقت درهای آسمان گشوده می شود .«مكارم اخلاق»

امام صادق (علیه السلام): دعا در چهار وقت مستجاب می شود:

در نماز وتر(قنوت نماز وتر) ، بعد از دمیدن سپیده دم ، بعد از اذان ظهر ، بعد از مغرب .«مكارم اخلاق»

صلوات فرستادن

امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنگاه بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) صلوات بفرست و بعد از دعا برای فرج حوائج شخصی خود را بخواه كه چنین دعایی مورد اجابت قرار خواهد گرفت.

دیدار با امام عصر(عج)

دیدار با امام زمان(عج) مربوط به مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی كه یكی از اخیار و صالحین بوده و در زمان ما اتفاق افتاده است:

در مسجد جمكران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم دیدم آقایی نورانی داخل صحن شد و قصد دارند طرف مسجد بروند گفتم این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد پس از آنكه ظرف آب را پس داد گفتم آقا شما دعا كنیدو فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهید. فرمود:

شیعیان ما به اندازه آب خوردنی مارا نمی خواهند اگر بخواهند دعا می كنند و فرج می رسد.(شیفتگان حضرت مهدی(عج) جلد اول)

دعا برای فرج موجب استجابت دعاهای شخص دعا كننده برای خودش است

بعضی از فوائد دعا برای فرج حضرت ولی عصر(عج)

دعا برای فرج موحب فرج خواهد شد

موجب زیاد شدن نعمتهای پروردگار می گردد.

سبب ناراحتی و اضطراب شدید شیطان می شود.

موجب نجات از فتنه های آخرالزمان می گردد.

دعا برای آن حضرت موجب دعا كردن متقابل امام عصر(عج) برای دعا كننده است.

دعا برای فرج موجب استجابت دعاهای شخص دعا كننده برای خودش است.

دعا برای فرج اداء اجر رسالت پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) است.

موجب آمرزیده شدن گناهان می شود.

دعا برای فرج انشا الله تعالی موجب تشرف به محضر مقدس حضرت بقیه الله (عج) در خواب یا بیداری می شود.

دعا كننده اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنیا برود می تواند برای یاری آن حضرت در وقت ظهور به دنیا باز گردد.

دعا برای فرج وفا نمودن به عهد و پیمان با پروردگار و ائمه هدی(علیه السلام) است.

دعا كننده برای فرج به ثوابهای احسان به والدین حقیقی می رسد.

دعا كننده برای فرج به ارزشهایی كه برای رعایت كننده امانت مقرر شده است خواهد رسید.

موجب كامل شدن ایمان می شود.

پس بیاد امام زمان(عج) محبوب دل شیعیان و امید دل مستضعفان و حامی ستمدیدگان در هر زمان با صلوات بر محمد و آل محمد و گفتن جمله عجل فرجهم تعجیل فرج ذخیره الهی را از درگاه ایزد منان خواهیم خواست. «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»

موجب خوشحالی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) میگردد.

دعا برای فرج موجب طول عمر انسان می گردد.

دعا كننده برای فرج را ائمه هدی(علیه السلام) به خوبی و رستگاری خواهند شناخت.

خداوند متعال او را در عبادت یاری می نماید.

شفاعت او را در حق هفتاد هزار گنهكار خواهند پذیرفت.

دعا برای فرج موجب درخشش بیشتر نور معرفت امام زمان(عج) در قلب انسان می شود.

 آنچه مهم است اینكه:

نسل حاضر خصوصا شیعیان به واسطه فراموش نمودن امام زمان(عج) به بلای عظیم محرومیت از آن حضرت مبتلا شده اند، مانند سرزمینی كه در گذشته از بی آبی خشك شده و تبدیل به شوره زار گردیده است اگر نسل های قبل از این زمین را بی آب رها كردند، نسل حاضر نیز همان برنامه را ادامه داده و اقدامی برای آبیاری دلهای خشكیده و تشنه كه از دوری آب حیات یعنی امام زمان(عج) شكاف برداشته ننموده است پس اگر نسل حاضر از پیر و جوان, زن و مرد خصوصاً جوانهای تشنه لب ما كه شیفته معنویات هستند ولی كسی نیست به آنها آب زلال محبت امام زمان ارواحنا فداه را بچشاند بپا نخیزند و یاد امام زمان(عج) را  در این دوران زنده و با آن حضرت خود را آشنا نكنند در این بلای عظیم همچنان باقی خواهند ماند.

پس بیاد امام زمان(عج) محبوب دل شیعیان و امید دل مستضعفان و حامی ستمدیدگان در هر زمان با صلوات بر محمد و آل محمد و گفتن جمله عجل فرجهم تعجیل فرج ذخیره الهی را از درگاه ایزد منان خواهیم خواست.

«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»

 

منبع : اسلام پدیا ؛ مقاله علی محمدصیادی

 3 نظر

آیت الله مقتدائی، رحلت آیت الله ملک حسینی نماینده ولی فقیه در مجلس خبرگان رهبری در استان کهگیلویه و بویراحمد و موسس حوزه علمیه فاطمیه (س) یاسوج را تسلیت گفت

15 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مرتضی مقتدایی مدیر شورای عالی حوزه علمیه قم، استاد درس خارج در این حوزه و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت درگذشت آیت الله ملک حسینی، پیامی صادر کرد؛

بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال فقیه مجاهد و والامقام حضرت آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی (ره) که از یاران دیرین و واقعی حضرت امام راحل (ره) و از مدافعین و حامیان مقام معظم رهبری بود ،موجب تاثر و تالم شدید اینجانب گردید .
این عالم جلیل القدر که عمر شریف خود را صرف خدمت به حوزه های علمیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده و با حضور فعال در همه صحنه های انقلاب اسلامی بویژه در مجلس خبرگان رهبری منشاء خدمات و برکات فراوانی گردید و فقدان این عالم فقید ضایعه بزرگی برای حوزه های علمیه و انقلاب اسلامی است. اینجانب ضمن عرض تسلیت در گذشت این عالم مجاهد به محضر حضرت ولی عصر (عج) مقام معظم رهبری ، مراجع عظام تقلید ،حوزه های علمیه ،مردم شریف استان های فارس و کهگیلویه و بویراحمد و همچنین خانواده مکرم ایشان ،از خداوند متعال برای آن فقید سعید علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت می نمایم.
مرتضی مقتدایی

 1 نظر

پيام تسليت مرکز مديريت حوزه‌هاي علميه خواهران به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله ملک حسيني

15 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
 

انا لله و انا اليه راجعون
ارتحال ملکوتي نماينده محترم ولي فقيه در استان کهگيلويه و بوير احمد و امام جمعه ياسوج حضرت آيت‌الله سيدکرامت‌الله ملک‌حسيني رحمه الله عليه موجب تاثر و تالم گشت.
ايشان به عنوان يکي از مبارزان سخت‌کوش دوران ستم‌شاهي با ايمان کامل به مقتداي خويش امام خميني رحمه‌الله عليه قبل و بعد از انقلاب در به وجود آمدن و استقرار حکومت اسلامي و نشر معارف غني قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت لحظه‌اي از پاي ننشست.
ايشان علاوه بر حضور در صحنه‌هاي گوناگون انقلابي در عرصه‌هاي علمي و تربيت طلاب فاضل نيز بسيار سخت‌کوش بودند.
ايشان در کنار انجام عمري خالصانه خويش به تاسيس مدرسه علميه خواهران فاطميه سلام الله عليها ياسوج نيز اهتمام ورزيدند و هميشه از مشوقان طلاب و مسئولان حوزه‌هاي علميه خواهران در نشر و گسترش اين کانون علمي و ديني بودند.
مرکز مديريت حوزه‌هاي علميه خواهران اين ضايعه بزرگ را در ايام دهه ولايت به محضر حضرت ولي عصر عجل الله فرجه الشريف مقام معظم رهبري مد ظله العالي و عموم طلاب و فضلاي حوزه‌هاي علميه تسليت عرض مي‌نمايد.
مرکز مديريت حوزه‌هاي علميه خواهران

 نظر دهید »

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله ملک حسینی

15 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) با صدور پیامی درگذشت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه و نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفتند.

 متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی رحمت الله علیه را به عموم مردم عزیز استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد و بالخصوص به علماء اعلام و ارادتمندان ایشان و بالاخص به بازماندگان و خاندان مکرم و معزّز ملک حسینی تسلیت میگویم.
در طول دهها سال آشنایی و ارتباط با این عالم بزرگوار، همواره مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم و تلاش برای تعلیم و تربیت متعلمان و جویندگان، همراه با صدق و صفای کم نظیر را از خصوصیات بارز این روحانی بزرگوار شناخته‌ام و این‌گونه خصال نیکو و برجسته، در میزان الهی از برترین حسنات است.
رحمت و رضوان الهی بر روح پر فتوح آن عالم ربانی باد.
سیّد علی خامنه ای
۱۳/آبان/۱۳۹۱

 نظر دهید »

آیت الله مهدوی کنی درگذشت آیت الله ملک حسینی را تسلیت گفت

15 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

ارتحال عالم ربانی و فقیه مجاهد جناب آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی نماینده امام راحل(ره)، مقام معظم رهبری و عضو مجلس خبرگان رهبری موجب تاسف و تاثر گردید.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با صدور پیامی درگذشت آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی را تسلیت گفت.
متن پیام تسلیت آیت الله مهدوی کنی بدین شرح است:
ارتحال عالم ربانی و فقیه مجاهد جناب آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی نماینده امام راحل(ره)، مقام معظم رهبری و عضو مجلس خبرگان رهبری موجب تاسف و تاثر گردید.
فقدان این عالم بزرگوار را حضور مقام معظم رهبری، علمای اعلی، مردم شریف استان های فارس و کهگیلویه و بویراحمد و بویژه فرزند برومندش جناب حجت الاسلام سیدشریف الدین ملک حسینی تسلیت می‌گویم.
محمدرضا مهدوی کنی
رئیس مجلس خبرگان رهبری

 نظر دهید »

پیام تسلیت مدیریت استانی حوزه علمیه خواهران به مناسبت در گذشت عالم عالیقدر آیت الله ملک حسینی نماینده محترم ولی فقیه در مجلس خبرگان رهبری و موسس حوزه علمیه فاطمیه (س) یاسوج

14 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بسمه تعالی

قال الله تبارک و تعالی : ما نسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها

با قلبی آکنده از غم و اندوه ارتحال جانسوز فقیه عالیقدر یار و شاگرد صدیق حضرت امام خمینی (ره) حضرت آیت الله العظمی سید کرامت الله ملک حسینی نماینده محترم ولی فقیه استان  و نماینده مردم شریف استان در مجلس خبرگان رهبری که قریب به یک قرن در در راه تحصیل و تدریس علوم دینی و با سوابق روشن مبارزاتی و اجتهاد و تسلط بر فرهنگ و تاریخ اسلامی و شجاعت  و صراحت  و خصائص عاطفی و مجاهدت در راه اعتلای انقلاب متحمل زحمات و زندان در رژیم پهلوی گردیده بود  ،باعث تاسف و تاثر مردم ولایت مدار استان و منطقه جنوب کشور شده است . لذا این ضایعه جبران ناپذیر را به ساحت مقدس حضرت ولیعصر (عج) ، مقام معظم رهبری ، مراجع محترم تقلید ،حوزه های علمیه و آحاد مردم شریف استان و بیت محترم معظم له به ویژه به فرزند برومند و خلف صالح ایشان حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج سید شرف الدین ملک حسینی(حفظه الله ) تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات برای آن عالم مجاهد و صبر و اجر برای بازماندگان و ارادتمندان ایشان مسئلت می نمایم .

 

محمد جواد جعفری مهر

مدیر حوزه  علمیه خواهران استان کهگیلویه و بویراحمد

 1 نظر

پیام غدیر

11 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

 

روزی که رسول خدا(ص)در «حرای حق » به نبوت مبعوث شد، فرمان هدایت و سعادت انسان ها را در کف داشت.

آن روز هم در «پهنه غدیر» و در جمع حاجیان برگشته از زیارت خانه خدا به خطبه خوانی پرداخت، باز در اندیشه نجات امت وتضمین سعادت آنان بود.

این است که «غدیر» را حلقه میانی «رسالت » و «امامت »

می شناسیم و «ولایت » را تداوم «نبوت » می دانیم.

غدیر، از سویی به «بعثت در حرا» وصل می شود و از سوی دیگربه «شهادت در کربلا» پیوند می خورد و فاصله میان حرا تا کربلارا دریایی از باورهای پاک و هدایتهای آسمانی پر کرده است که در«غدیر» تجسم یافته است.

دریای غدیر، از ریزش آبشارگون وحی بر جان محمد(ص)لبریز است وقامت دین در زلال «غدیرخم » انعکاس می یابد.

«غدیر» ، هنوز هم چشمه ای لبریز از هدایت ها و کرامت هاست ودریایی مواج از آب حیات و باور و بصیرت، تا در کویر حیرت وهامون ضلالت، کام جانها را سیراب سازد و هادی اندیشه ها گردد.

غدیر، یک «کتاب مبین » است، سندی برای تداوم خط رسالت درجلوه امامت و صراطی مستقیم که به سنت پیامبر خدا منتهی می شود.

امتی که پاسدار غدیر باشد، عاشوراهای مظلومیت و کربلاهای خون و شهادت را شاهد نخواهد بود و ولایت در محاق غربت و تنهایی نخواهد ماند.

دریغ و صد دریغ که کوردلان و خفاشان به تابش خورشید، دل ودیده نسپارند و به تیرگی و ظلمت خو کنند و همچون گله ای باچوپان باشند و راهی بی راهنما و شبی بی چراغ و کشتی ای بی ناخداو دشتی بی چشمه و کویری بی آب…!

قافله ای که از زیارت کعبه بر می گشت و راهش حق بود و بارش ایمان و مقصدش «الله » ، وقتی به غدیر خم رسید، چشم به افقی دوخت که پیام هدایت داشت و دستی را دید که خورشیدی فرا دست بردو به همگان نشان داد که:

هر که را باشم منش مولا و دوست ابن عم من علی، مولای اوست

و گوش امت به دهانی بود که از وحی و غیب می گفت و به خدا وصل بود و دامن، دامن معرفت برای بندگان خدا هدیه می داد و خرمن،خرمن کرامت و معنویت پیش پایشان می ریخت، تا از وسوسه های نفس وتلبیس ابلیس و فریب نفاق رها شوند و همچنان «عبد خدا» و«مطیع رسول » بمانند.

ولی…. مگر شیطان می گذارد که بندگان خدا، راه بندگی را بی درد سر بپیمایند و به مقصد برسند؟!

خطبه حضرت رسول در آن دشت سوزان، آب گوارایی برای روح های عطشناک بود که می رفت تا همیشه تاریخ را سیراب سازد.

اما…. مگر گذاشتند که این زلال گوارا به جانهای تشنه برسد؟

رسول خدا(ص)می خواست دست «امت » را در دست «امام » بگذارد،تا نه گمراه شوند و نه سرگردان، نه تشنه بمانند و نه در دام نفس بیفتند.

این بود که منشور بلند و جاودانه «خطبه غدیر» را سرود و به گوش تاریخ سپرد.

مردم نیز پیمان ها بستند و تبریک ها گفتند و قول ها دادند.

اما…. تاریخ نشان می دهد که آن عهدها شکستند و آن پیمان هااز یادها رفت.

افسوس که گروهی از امت، در کلاس درسهای نبوت و وحی، مردودشدند و آن همه «یاد» ها را به «نسیان » سپردند.

هزاران دست بیعتگر کجا رفت؟ وفا با آل پیغمبر کجا رفت؟ اگر «مولی » ، «ولی » می شد، چه می شد؟ خلیفه گر «علی » می شد، چه می شد؟ ولی… خاتم دوباره بی نگین شد عدالت با علی خانه نشین شد

اینک ماییم و علی(ع)که غدیر خم را از دریای فضایلش به موج نشانده است.

علی(ع)، برگزیده محمد(ص)نبود، بلکه منتخب خدا بود.

پیامبراکرم(ص)تنها مامور ابلاغ پیام آسمان بود «بلغ ما انزل الیک من ربک » و اگر در آن نیمروز داغ، آن پیام را نمی رساند، رسالت الهی را به انجام نرسانده بود.

اینک ماییم و غدیر، که مرامنامه مکتب ما و محور وحدت ما وچراغ راهمان و راه زندگیمان است.

گرامیداشت غدیر، تکریم رسالت پیامبر(ص)و وحی خدایی است.

تکریم غدیر، ارج نهادن به فضیلت های متبلور در وجود صاحب ذوالفقار و ساقی کوثر است.

بها دادن به غدیر، ادای احترام به تکمیل دین و اتمام نعمت است.

کاشتن بذر ولایت در جانهاست.

نشان دادن خورشید به گرفتاران در ظلمتهاست.

عید گرفتن غدیر، ارج نهادن به کرامت انسان است، چرا که غدیر،عید عدالت و رهبری، عید کمال طلبی و حق جویی، عید شعله افکنی براندیشه ها و امید آفرینی در دلهاست.

غدیر، روز بشریت و روز «انسان » است، عید پیمان و میثاق وعهد است.

آیا دریغ نیست که بشریت امروز، علی(ع)را نشناسد و درک نکند واز زمزم زلال «علی شناسی » سیراب نشود؟ و دامن مهر در این دریانشوید و چراغ راه از این فروغ الهی نجورید؟!….

رسالتی را که رسول در غدیر خم انجام داد، اطاعت امر خدا بودو حج آن سال، گرچه به «حجه الوداع » شهرت یافته است، لیکن درگذشته های دور و در متون کهن، از آن به «حجه الابلاغ » هم تعبیرشده است، که اشاره به همین فرمان «بلغ » است که نازل شد و چون ابلاغ انجام گرفت، آیه «اکمال دین » فرود آمد و حجت تمام شد وصراط، روشن گشت.

راویان شیعه و اهل سنت، همه در کتابها نوشتند و در نقل هاآوردند.

شاهدان، بارها برای اثبات حق، به «خطبه غدیر» استنادکردند.

مولفان، برای اینکه حق این روشن و مسلم انکار نشود، صدها سندبرای غدیر و خطبه رسول خدا و بیعت مردم آوردند و ثبت کردند، تااگر «انصاف » در میان باشد و هدف، شناختن حقیقت باشد، نه انکار لجوجانه خورشید و نه کتمان حسودانه فضایل و نه ستیزعنودانه با «ولی خدا» و «وصی رسول » ، به این آینه بنگرند،آینه غدیر، که همه حقیقت در آن متجلی است.

از این جهت، بر این باوریم که «خطبه غدیریه » حضرت محمدنیز، همچون خود غدیر خم مظلوم است و مورد بی مهری قرار گرفته است و جز چند جمله مشهور آن، چندان مطرح نیست، در حالی که سزاوار و بجاست که این منشور جاویدان، هر چه دقیق تر و گسترده ترو پرشورتر، مورد توجه و مطالعه و شرح و تفسیر قرار گیرد، تاچشمهای بصیر، از درخشش حکمتها و پندها و تذکارهای پر ارج این گنجینه معرفت، لذت ببرد و به تماشای «حقیقت ناب » بنشیند.

بر این باوریم که در ادای تکلیف نسبت به «غدیر» ، قصورکرده ایم.

می بایست «غدیر» را بیش از این، چونان مشعلی فرا راه اندیشه های بشری قرار دهیم و دین پژوهان و حقیقت جویان را بافرهنگ ژرف نهفته در غدیر آشنا سازیم و جامعه بشری را با دوچشمه فیاض و جوشان معرفت، یعنی «قرآن و عترت » آشنا سازیم.

دو چشمه ای که یادگار پیامبر و میراث ماندگار آن رسول خاتم تادامنه قیامت است و خود او پیروان و متمسکان به این هر دو را که نام «ثقلین » بر آنها نهاده است، ارج نهاده و سلامتشان را از«ضلالت » ، تضمین کرده است.

آری….آری، حرف وپیغام «غدیر» این است:

آب را از سرچشمه باید خورد، میوه را از شاخه باید چید، چهره را بی پرده باید دید.

 

 

 5 نظر

شما در قیامت جزء چه گروهی هستید؟

10 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

قرآن کریم در سوره آل عمران آیه 20 می فرماید:

«روزی که هر کس آنچه را از خوب و بد عمل خود حاضر می بیند» یعنی روز جدا شدن خوبی ها از بدی ها، و هر کس آنچه کاشته درو می کند.

 

 

قرآن کریم در آیات مختلف سیما و جایگاه گناهکاران را در قیامت اعلام می دارد از قبیل:

- سوره ابراهیم آیات 49 و 50، که می فرماید:

«گناهکاران را در آن روز می بینی که با هم در زنجیرها بسته شده اند. تن پوش هایشان از “قطران” (قیر) است و چهره هایشان را آتش می پوشاند. و همچنین حال و روزشان را اینگونه در سوره احزاب آیه 66 بیان می کند:

«ناله حسرت جهنمیان برخاسته می گویند: ای کاش ما خدا را فرمان می بردیم و پیامبر را اطاعت می کردیم.»

«و ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودیم.» (فرقان آیه 28)

و در سوره فجر آیه 24 می فرماید: «ای دریغ بر ما، بر آنچه درباره آن کوتاهی کردیم. کاش برای زندگانی خود چیزی از پیش می فرستادیم.»

و در سوره واقعه آیه 51 تا 52 می فرماید:

« آن گاه شما ای گمراهان دروغ پرواز، قطعاً از درختی که از زقوم است خواهید خورد و از آن شکم هایتان را خواهید آکند.» اهل دروخ در جهنم تشنه و گرسنه می شوند، می خورند اما سیر نمی شوند و در آیات 166 و 167 سوره بقره بیان می دارد که روز قیامت روز حسرت، افسوس و آه گناهکاران است.

آن زمان که درجات بهشت و مقام بهشتیان را می بینند، به حال خود افسوس می خورند که به عذاب دردناک مبتلا هستند. از چرک دوزخیان و خارو خاشاک می خورند و از آب جوشان می نوشند…

زمانى كه حسابرسى به پایان رسیده و سرنوشت افراد روشن مى شود، آفریدگار جهان پرچمى را كه به آن «لواء الحمد»مى گویند به دست پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) مى دهد، و آن حضرت پیشاپیش بهشتیان به سوى بهشت حركت مى كند

افسوس بر فرصت های از دست رفته که باعث شده نعمت های بهشتی را از دست بدهند.

علی (علیه السلام) در خطبه 190 جایگاه گناهکاران را در معاد این گونه معرفی می کند و می فرماید:

«در جایگاهی تنگ، در میان مشکلاتی بزرگ، آتش پر شور که صدای زبانه هایش وحشت زا و شراره هایش تا دل آسمان زبانه می کشد، غرش پرهیجان، فروزنده و گذارنده و خاموشیش بسیار دور، آتش گیره اش مشتعل، قرارگاهش تاریک، اطراف و جوانبش تیره و ظلمانی دیگ های جوشانش سخت داغ، و اوضاعش سخت وحشتناک است گناهکاران در عذابند.»

و قرآن کریم روز معاد را روز هول و وحشت و عذاب برای گناهکاران اعلام می دارد و در سوره مسد آیه 3 می فرماید: «روزی باشد که به دوزخ در آتشی در افتد»

و خداوند کسانی که عملشان سبک باشد را دعوت به جایگاهی که نامش هاویه است می کند و بیان می کند که آن ها مهمان همیشگی عذاب و آتش هستند و هیچ راه قرار و هیچ پناهگاهی غیر از خداوند ندارند و مهم تر از همه هیچ شیعی وجود ندارد که آنها را نجات دهد.

سیما و جایگاه نیکوکاران در قیامت

روز رستاخیز روز پاداش و جزای اعمال انسان است و انسان نیکو کار خوشحال و خشنود است زیرا مهم ترین پاداش خود که همان رضایت خداوند است را می بیند ولی با این حال خداوند وعده بهشت جاویدان و همنشینی با خوبان را به او داده است.

در سوره فرقان آیه 15 بهشت را همیشگی و دائمی اعلام می شود و در سوره های مختلف بهشت را وصف بدین گونه می کند که: نهرها جاریست در آن و فساد، عیب و نقصی از آن دور است.

و اما انسان بهشتی خود نیز از هر گونه پلیدی و ناپاکی منزه است و خواستار چیزیست که خداوند بدان راضی است زیرا که آنان از خدای خود راضی اند و خدا از آنان راضی است. آنچه بر بهشت حکومت می کند سراسر فضیلت است و جایی برای رذایل نیست نه جایی لغو و لهو و نه جای گناه و ناپاکی، بلکه سراسر اینست است و سلامتی.

و در سوره فاطر آیات 34 و 35 می فرماید بهشت که سرای نیست و سلامتی است اثری از خوف، خون، رنج، خستگی و خلاصه هیچ درد و ناتوانی جسمانی و روحانی در آن راه نیست.

و در بهشت نه نشانه ای از کهولت است و نه اثری از ضعف و سستی. بلکه جایگاه ابدیست که انسان از خدا راضی و خدا هم از او راضی که این بهترین پاداش برای نیکوکاران است.

4. از روایات اسلامى استفاده مى شود كه در روز رستاخیز گذرگاهى عمومى وجود دارد كه همگان باید از آن عبور كنند.به این گذرگاه، در لسان روایات، صراط گفته شده است، كه مفسران آیه 71- 72 سوره مریم([16]) را نیز ناظر بر آن دانسته اند.

5. میان بهشتیان و دوزخیان حائلى وجود دارد كه قرآن از آن به «حجاب» تعبیر مى كند.نیز در روز رستاخیز انسانهاى والایى  بر نقطه اى مرتفع  قرار دارند، كه بهشتیان و دوزخیان را از سیماى هر یك مى شناسند، چنانكه مى فرماید: (وَ بَیْنَهما حِجابٌ وَ عَلى الأَعرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسیماهُمْ)(اعراف/46): میان آن دو حجاب وحائلى است و در نقاط بلند عرصه محشر مردانى قرار دارند كه هر شخصى را از سیمایش مى شناسند. این انسانهاى والا، به حكم روایات ما، پیامبران و اوصیاى شریف آنان مى باشند.

قرآن کریم روز معاد را روز هول و وحشت و عذاب برای گناهکاران اعلام می دارد و در سوره مسد آیه 3 می فرماید: «روزی باشد که به دوزخ در آتشی در افتد»

6. زمانى كه حسابرسى به پایان رسیده و سرنوشت افراد روشن مى شود، آفریدگار جهان پرچمى را كه به آن «لواء الحمد»مى گویند به دست پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم) مى دهد، و آن حضرت پیشاپیش بهشتیان به سوى بهشت حركت مى كند.([ بحار الأنوار، ج8، باب 18، احادیث 1تا 12; مسند احمد، 1/281، 295و 3/144])

7. در روایات متعدد، از وجود حوض بزرگى در صحراى محشر خبر داده شده كه به حوض كوثر معروف است; پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلم) قبل از همگان كنار حوض مزبور مى آید، و رستگاران امّت، به وسیله پیامبر و اهل بیت مكرّم ـ سلام اللّه علیهم اجمعین ـ از آن آب مى نوشند.[15]

بنابراین آیه مباركه (إِنْ كانَتْ إِلاّ صَیْحَةً واحِدة فَإِذا هُمْ جَمیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُون) (یس/53) بیانگر واقعیت نفخ صور در آیه 51 است كه مى فرماید: (وَنُفِخَ فِی الصُّور فَإِذا هُمْ مِنَ الأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُون) و معنى آیه این است كه نفخه صور دوم جز یك فریاد نیست، كه پس از آن ناگهان همگان  نزد ما حاضر خواهند بود.[16]

(وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاّوارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضیّاً * ثُمَّ نُنَجّی الَّذینَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظّالِمینَ فِیها جِثیّاً) (مریم/71ـ72): هیچ یك از شماها نیست مگر اینكه وارد آن (دوزخ) مى شود، واین مطلب حكم قطعى خداوند است. سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم، وستمگران را كه به زانو در آن درافتاده اند، رها مى كنیم.

 نظر دهید »

غدیر بود!

10 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

غدیر بود . رفتیم پیشانی اباذر را ببوسیم و بگوییم: «برادر! عیدت مبارک » پیشانیش از آفتاب ربذه سخت سوخته بود! !

به «ابن سکیت » گفتم «علی » هیچ نگفت، نگاهمان کرد و گریست . زبانش را بریده بودند! !

خواستیم دست های میثم را بگیریم و بگوییم «سپاس خدای را که ما را از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین قرار داد» دست هایش را قطع کرده بودند!

گفتیم: «سیدی بیابیم و عیدی بگیریم » سیدی! کسی از بنی هاشم . جسدهاشان درز لای دیوارها شده بود و چاه ها از حضور پیکرهای بی سرشان پر بود! زندانی دخمه های تاریک بودند و غل های گران بر پا، در کنج زندان ها نماز می خواندند .

غدیر بود . روز بالا بردن دست مرد بر فراز تاریخ .

فقط همین نبود که میان بیابان بایستد، رفتگان را بخواند که برگردند و ماندگان را بایستد که برسند . فقط همین نبود که منبری از جهاز شتران بسازد و بالا رود، صدایش کند و دستش را بالا بگیرد، فقط گفتن جمله کوتاه «علی مولاست » نبود . کار اصلا اینقدرها ساده نبود . فصل اتمام نعمت، فصل بلوغ رسالت . فصل سختی بود .

بیعت با «علی (ع)» مصافحه ای ساده نبود . مصافحه با همه رنج هایی بود که برای ایستادن پشت سر این واژه سه حرفی باید کشید . ایستادن پشت سر واژه ای سه حرفی که در حق سخت گیر بود . این روزها ولی همه چیز آسان شده است . این روزها «علی مولاست » تکه کلامی معمولی و راحت است .

اگر راحت می شود به همه تیرک های توی بزرگراه تراکت سال امیرالمؤمنین زد و روی تابلوهای تبلیغاتی با انواع خطها نوشت «علی » ! ، اگر خیلی راحت و زیاد و پشت سر هم می شود این کلمه را تکرار کرد و تکرار، حتما جایی از راه را اشتباه آمده ایم . شاید فقط با اسم یا خط بی جان مصافحه کرده ایم وگرنه با او؟ ! . . کار حتما سخت بود، صبوری بی پایان بر حق، تاب آوردن عتاب هایش حتما سخت بود .

پآن «مرد ناشناس » که دیروز کوزه آب زنی را آورد، صورتش را روی آتش تنور گرفته «بچش! این عذاب کسی است که از حال بیوه زنان و یتیمان غافل شده » .

آن «مرد ناشناس » سر بر دیوار نیمه خرابی در دل شب دارد می گرید: «آه از این ره توشه کم، آه از راه دراز» و ما بی آن که بشناسیمش، همین نزدیکی ها جایی نشسته ایم و تمرین می کنیم که با نامش شعر بگوییم، خط بنویسیم، آواز بخوانیم و حتی دم بگیریم و از خود بیخود شویم .

عجیب است! مرد هنوز هم «مرد ناشناس » است

 2 نظر

مظهر زیبایی ها

09 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

زیباترین ولادت

ولادت حضرت علی(ع) یکی از زیباترین فصل های کتاب آفرینش است که نشان دهنده مقام والا و پرتوی از عظمت آن امام هُمام می باشد. در شب ولادت ایشان، زمین غرق نور و معنویت بود و از آسمان نیز باران فضل و رحمت می بارید. ابوطالب که از شادی در پوست خود نمی گنجید، فریاد می زد: «ای مردم! دوست خدا در خانه خدا متولد شد.» رسول اکرم(ص) نیز در این رابطه فرمودند: به دنیا آمدن حضرت علی(ع) همانند تولد حضرت مسیح(ع)، مهم و معجزه آساست و خداوند علی(ع) را از نور من آفرید و ما هر دو از یک نور هستیم.» آری تولد حضرت مسیح(ع) معجزه ای بزرگ بود و حضرت مریم در آن هنگام از خانه خدا (بیت المقدس) خارج شد ولی فاطمه بنت اسد(س) به درون خانه خدا فرا خوانده شد و مهمان مائده های آسمانی گشت تا زیباترین تولد تاریخ بشریت، به نام مبارک حضرت علی(ع) ثبت شود.

زیباترین نام

نام حضرت علی(ع) نیز از زیباترین نام ها است. زیرا که از سوی خداوند متعال انتخاب شده است. هنگامی که ابوطالب برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده، وارد خانه کعبه شدند، این چنین فرمودند: «ای پروردگار! از اسرار غیبی خود ما را آگاه کن و نامی برای این کودک انتخاب فرما» در این هنگام آواز سروشی را شنید که می گوید: «به راستی که نامش از والایی، علی نهادیم و این علی از نام خداوند اعلی گرفته شده است.»

زیباترین مژده

روزی حضرت رسول(ص) با لب های خندان، وارد خانه حضرت علی(ع) شدند و خطاب به ایشان فرمودند: «یا علی(ع) آمده ام تا به تو مژده ای بدهم، آن مژده این است که همین ساعت، جبرئیل امین، پیامی از سوی خداوند متعال آورد که خداوند می فرماید: ای احمد! به علی(ع) مژده بده که دوستان و پیروان تو اهل بهشت هستند و رستگار می شوند.» در این هنگام حضرت علی(ع) سجده شکر به جا آوردند.

زیباترین زیور اخلاقی

رسول اکرم(ص) در منقبت حضرت علی(ع) می فرمایند: «ای علی! خداوند تو را به زیوری آراسته که هیچ بنده دیگری را به آن زیور نیاراسته است و آن زیور در نزد خداوند متعال بسیار ارزشمند است و آن زُهد است. یا علی! خداوند تو را به گونه ای خلق کرده که نه تو چیزی از دنیا می اندوزی و نه دنیا از تو بهره ای می برد، دوستی بینوایان را بر تو بخشید، آن گونه که تو به پیروی آنان و آنان به امامت تو دلخوش هستند.

زیباترین تربیت

هنگامی که حضرت علی(ع) متولد شدند، رسول خدا(ص) سی ساله بودند. ایشان از تولد حضرت علی(ع) بسیار شادمان شدند و با آغوش باز تربیت ایشان را برعهده گرفتند.

حضرت علی(ع) در دامان پر مهر رسول خدا(ص) پرورش یافتند و معارف الهی را جرعه جرعه از سرچشمه وحی نوشیدند. ایشان در عالی ترین مکتب تربیتی رشد کرده، به درجات بالای اخلاقی و معنوی رسیدند و خود به زیباترین الگوی تربیت و اخلاق تبدیل شدند. زیبایی تربیت رسول اللّه، بعدها در رفتار، کردار و گفتار حضرت علی(ع) متجلی شد و این زیبایی با تربیت فرزندانی چون امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نمود بیشتری پیدا کرد.

زیباترین تربیت دوستان

سیره عملی آن امام هُمام، به گونه ای بود که دل ها را به سوی خود جذب می کرد و عقل ها را شیفته و واله خود می نمود. صدها نفر در مکتب تربیتی ایشان پرورش یافتند که هر یک الگویی برای مردم بودند. امام علی(ع) یارانی را تربیت کردند که چون پروانه ای گرد وجود مقدس آن حضرت می گشتند و از محضر آن جناب فیض می بردند. آنان حاضر بودند در راه دفاع از حریم ولایت جان خود را فدا کنند و در راه گسترش اسلام ناب محمدی به مبارزه با طاغوت ها بپردازند. کمیل، مقداد، ابوذر و سلمان از جمله این یا ران هستند.

زیباترین قوانین کشورداری

نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر یکی از زیباترین متونی است که در رابطه با آئین و احکام کشورداری در طول تاریخ بشریت نگاشته شده است. این فرمان از چهارده قرن پیش تا کنون، به صورت یک منشور جاودانه و انسانی در تاریخ و فرهنگ اسلامی باقی مانده است. مخاطب نامه حضرت، تنها مالک اشتر نیست بلکه تمام انسان ها، در تمام مکان ها و زمان ها مخاطب آن هستند. احکام و قوانین این نامه همچون آفتابی عالمتاب بر تمام آفاق شرق تا غرب، نور و گرما بخشیده است

زیباترین مشاهدات قلبی و غیبی

حضرت علی(ع) مانند رسول اکرم(ص) دارای مشاهدات قلبی و غیبی فراوانی هستند. رسول اللّه(ص) در این مورد فرمودند: یا علی(ع) آنچه که من می شنوم، تو نیز می شنوی آنچه را که من می بینم، تو نیز می بینی و تنها تفاوت من با تو این است که تو پیامبر نیستی ولی وزیر هستی».

حضرت علی(ع) در مورد مشاهدات خودمی فرمایند: «هنگامی که وحی بر پیامبر خدا(ص) نازل شد، در آن هنگام من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را (از رسول خدا(ص)) استشمام می کردم. در آن هنگام صدای ناله شیطان را شنیدم که از پرستش خود ناامید شده بود.»

زیباترین پیشنهاد در مورد تعیین مبدأ تاریخ اسلام

خلیفه دوم پس از فتح مداین، تصمیم به ثبت تارخی گرفت. نظر خودش این بود که مبعث پیامبر، به عنوان آغاز تاریخ اسلام باشد. بعضی نیز زمان فوت رسول خدا(ص) را پیشنهاد می کردند. لیکن حضرت علی(ع) اظهار داشتند که تاریخ اسلام را از زمانی که رسول خدا(ص) از سرزمین شرک خارج شد یعنی از زمان هجرت ـ آغاز و ثبت کنند این پیشنهاد زیبا، مورد استقبال تمام مسلمانان قرار گرفت و مبدأ تاریخ اسلام شد.

زیباترین زندگی

حضرت علی(ع) زندگی بسیار ساده و بدون تجملی داشتند و تمام امکانات مادی و معنوی خود را در راه گسترش اسلام خرج می کر دند. زندگی علی(ع) الگویی برای تمام اقشار جامعه است. این زندگی ساده و معنوی به ثروتمندان نشان می دهد که چگونه می توانند یتیم نوازی کنند و به داد محرومین و مستمندان برسند و چگونه می توان در پرتو صدقه و انفاق، به ثروت خود رنگ خدایی زده و آنرا در راه دین خرج کرد.

زیباترین جملات در رابطه با یک زندگی ساده

«اگر بخواهیم غذای خویش را از عسل مصفا و مغز گندم و لباسم را از ابریشم و حریر قرار دهم، قدرت مالی دارم ولی هیهات که نفس بر من پیروز شود.»

«خداوند بر پیشوایان حق واجب نموده است که زندگی خویش را مطابق با زندگی ضعیف ترین افراد زیر پرچم خود قرار دهند، تا فقر و پریشانی بر آنان فشار نیاورده و نگران نسازد…»

«چگونه من از امکانات خویش، رفاه زندگی فراهم سازم، در حالی که شاید در حجاز و یمامه، کسی باشد که با شکم گرسنه و جگر داغ و تشنه بخوابد و آرزوی سیر شدن را در سر می پروراند؟ آیا سزاوار است که به من «امیر المؤمنین» بگویند ولی شریک غم ها و غصه های مردم نگردم؟

«خداوند مرا امام و پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب ساخته که در طعام و نوشیدنی و لباسم مثل ضعفای مردم باشم تا فقرا در زندگی فقیرانه خود به من تبعیت نمایند.»

زیباترین درس امانتداری

شبی حضرت علی(ع) برای حسابرسی بیت المال، مشغول محاسبه بودند و چراغی نیز روشن بود و حضرت در پرتو نور آن کار می کردند. در این هنگام «عمرو بن عاص» وارد شد و در کنار ایشان نشست. هنگامی که محاسبه تمام شده حضرت چراغ را خاموش کردند و از «عمرو» خواستند که در بیرون در زیر نور مهتاب با هم گفتگو نمایند. این کار ایشان زیباترین درسی است که می توان در زمینه امانتداری و توجه به اموال عمومی به آن استناد کرد. به راستی که از زندگی حضرت علی(ع) زیباترین درسها را می توان فرا گرفت.

زیباترین منزلت در پیشگاه خداوند

حضرت علی(ع) در نزد خداوند متعال از منزلت و قرب ویژه ای برخوردار بودند. ابن ابی الحدید می گوید: روزی حضرت علی(ع) از رسول گرامی اسلام(ص) خواستند که در حق ایشان دعایی بنمایید. رسول خدا(ص) فرمودند: خداوندا! به حق علی در نزد خودت، علی را بیامرز. علی(ع) که از این دعا تعجب کرده بودند، فرمودند: ای رسول خدا(ص) این چه دعایی است؟ و ایشان فرمودند: مگر نزد خداوند، کسی گرامی تر از تو هست که او را شفیع درگاه خدا سازم؟

زیباترین سخن و نفوذ آن

سخنان حضرت علی(ع) دارای تأثیر و نفوذ بسیار فراوانی بود. دوست و دشمن به این تأثیرات عجیب اعتراف می کنند. ابن عباس که خود خطیبی زبردست بود، اشتیاق خود را به شنیدن سخنان آن حضرت و لذت بردن خویش را از کلام نغز ایشان کتمان نمی کرد و می گفت: بعد از سخن پیامبر اکرم(ص) از هیچ سخنی به اندازه این سخن سود نبردم. تأثیر کلام حضرت در همام به شریح نیز به قدری بود که او دیگر طاقت نیاورد و مانند مرغ محبوس که از زندان تن به تنگ آمده است و آرزوی پرواز دارد، به سوی آسمان ها پرواز کرد. آری هر کس که پای منبر ایشان می نشست، سخت تحت تأثیر قرار می گرفت مواعظ وی دل ها را می لرزاند و اشک ها را جاری می ساخت.

زیباترین اعتکاف

روزی در ایام اعتکاف، حضرت علی(ع) در مسجد کوفه معتکف شده بودند. هنگام افطار عربی نزد ایشان آمد و حضرت مقداری از افطار خود را که از نان جو بود، به ایشان دادند. آن مرد آنرا نخورده و به طرف منزل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) حرکت کرد و بعد از آن که با آنها هم غذا شد، عرض کرد: مردی غریبی را در مسجد کوفه دیدم که جز نان جو چیزی برای خوردن نداشت، خیلی دلم برایش سوخت. اگر اجازه بدهید کمی از این غذا را برای او ببرم. حسنین(ع) با شنیدن این جملات به گریه افتادند.

 

 نظر دهید »

پیام های اقتصادی در گفتار حضرت علی علیه السلام (اسراف)

09 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

امانت بودن مال

در فرهنگ اسلامی مالک حقیقی ثروت خداوند متعال است. لذا انسان باید به آن با دیده امانت نگاه کند و آن را به اندازه و در راه تحصیل کمال واقعی خود و با توجه به احکام و مقرراتی که در تعالیم الهی برای تصرف در اموال ذکر شده به کار برد. علی علیه السلام در اشاره به اصل امانت بودن دارایی افراد می فرمایند: «المالُ عاریةٌ؛ مال امانت است». بدیهی است که وقتی انسان به اموالی که در اختیارش قرار می گیرد به چشم امانت نگاه کند آن را در هر راه و به هر مقداری که دلش خواست به مصرف نمی رساند؛ بلکه از آن به اندازه لازم و در راه کسب فضایل و برطرف ساختن نیازهای طبیعی خویش بهره برداری می کند. علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «برترین مال ها آن مالی است که بهترین اثر را برایت در پی داشته باشد».

تعریف اسراف

اسراف عبارت است از درگذشتن از اندازه و رعایت نکردن اعتدال در کارها. هر هدفی با صرف زمان مشخص و مقدار خاصی از توان و امکانات تحقق پیدا می کند که تجاوز کردن از آن را اسراف می گویند. نیازهای اقتصادی حقیقی انسان نیز اندازه مشخصی دارد که از آن در روایات با تعبیر «حدّ کفاف» یاد می شود که تعدّی از آن اسراف است. علی علیه السلام در این باره تعابیر مختلفی دارند و از جمله می فرمایند: «هرچیز که از حدّ میانه روی بگذرد اسراف است» و در روایت دیگر می فرمایند: «بیشتر از حدّ کفاف مصرف کردن اسراف است».

معنی تبذیر

در لغت «تبذیر» را پراکنده کردن معنی می کنند و معتقدند اصل آن به پاشیدن بذر و دورانداختن آن بر می گردد و در اصطلاح به کار کسی که مال خود را ضایع می کند تبذیر گفته می شود که نوعی خاص از اسراف است. بر این اساس می توان گفت هر اسرافی که همراه با اتلاف مال باشد و هیچ گونه هدف و غرض عقلایی بر آن مترتب نشود به آن تبذیر گفته می شود. در کلامی که از علی علیه السلام نقل شده است اسراف و تبذیر هر دو به معنای بخشش بی جا به کار رفته است: «… الا و اِنَّ اعطاءَ المالِ فی غَیرِ حقِّهِ تبذیرٌ و اسرافٌ؛ بدانید مال را در غیر راه آن بذل و بخشش کردن اسراف و تبذیر است».

نکوهش اسراف

با توجه به آثار و نتایج سوئی که اسراف و تبذیر در نظام اجتماعی و حیات بشر دارد، در رهنمودهای قرآن و روایات اهل بیت علیه السلام از این کار منع شده و هشدار داده شده است که چه بسا عدم دقت در مصرف صحیح مال، موجب بروز مشکلات زیادی در زندگی می شود و چون این کار نوعی عدول از دستور الهی است در آخرت نیز انسان را گرفتار عذاب سخت الهی می سازد. علی علیه السلام می فرمایند: «اسراف را کنار بگذار و میانه روی پیشه کن. فقط امروز را نبین؛ بلکه فردایی را که در انتظار توست در نظر داشته باش».

نکوهش مُسرِف

گاهی بر اثر دور شدن از ملاک های ارزشمند الهی چنان تصور می شود که زیاد خرج کردن و بذل و بخششِ بیشتر نوعی ارزش است و موجب می شود که انسان در بین مردم جایگاه و محبوبیت بهتر و بیشتری پیدا کند. علی علیه السلام در ردّ چنین اندیشه ای می فرمایند: «از اسراف اجتناب کنید. نه کسی بذل و بخششِ اسراف کار را ستایش می کند و نه کسی فردا برای چنین انسانی که در نتیجه بخشش بی جا دچار نداری شده است دل می سوزاند».

پرهیز از اسراف

گاهی انسان در نتیجه غفلت چنان گمان می کند که همیشه در طول زندگی دست یابی به دارایی، با کم ترین تلاش برایش میسر می شود. لذا برای زمان نداری و از کارافتادگی و ناتوانی برنامه مناسبی پیش بینی نمی کند و تمام اموالی را که در اختیارش قرار می گیرد بدون حساب خرج می کند. چنین افرادی وقتی صحبت از آینده به میان می آید، با به کار بردن تعابیری چون «خدا بزرگ است» و «از کجا معلوم است که آینده ای هم باشد» کارهای غلط خود را توجیه می کنند. علی علیه السلام در هشدار به چنین افرادی می فرمایند: «اسراف را ترک کنید. میانه روی در پیش بگیرید و همین امروز به فکر فردا باشید و از ثروت هایتان مقداری را که برای هزینه امروز نیاز دارید نگه دارید و زیادیِ آن را برای روز مبادا بگذارید».

توصیه به عفت و آراستگی

گاهی در جامعه به افرادی بر می خوریم که به بهانه ترک اسراف و تبذیر خود را از استفاده معقول از اموال نیز محروم می سازند و با ظاهری ژولیده و پوشش نامناسب در جامعه ظاهر می شوند؛ غافل از آن که نه تنها این کار پرهیز از اسراف محسوب نمی شود، بلکه با اصل عزّت و عفاف در زندگی که مورد تأکید اسلام است منافات دارد. علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «با عفت و آراستگی خود را بیارایید و از اسراف و تبذیر خودداری کنید».

زیاده روی در خوبی ها

در فرهنگ اسلامی زیاده روی نه تنها در امور مربوط به اقتصاد و معیشت، بلکه در تمام کارها مذموم شمرده شده است. برای این اساس اولیای الهی همواره بر رعایت اعتدال و در نظر گرفتن حدّ وسط تأکید دارند. در عین حال چون کمالات آدمی بی انتهاست، یعنی انسان هرچقدر بیشتر تلاش کند به مراحل بالاتری از انسانیت دست می یابد، لذا برای انجام کارهای خیر حدّ خاصی معین نشده است. از این حقیقت به صورت های مختلف در سخنان اهل بیت علیه السلام یاد شده است. علی علیه السلام در اشاره به این امر می فرمایند: «تجاوز کردن از میانه روی در همه کارها ناپسند و مذموم است، مگر در کارهای نیک که در آنها هرچه بیشتر تلاش شود دست رسی به مراتب بالاتری از کمالات میسر می گردد».

سفارش به عدل و انصاف

در فرهنگ اسلامی رعایت عدالت، یعنی هر چیزی را به جای خود قرار دادن و هر کاری را در جای خود انجام دادن، بسیار مورد تأکید است؛ چرا که رعایت این دو امر زمینه تحقق نظم در تمام امور فردی و اجتماعی را فراهم می آورد. چون اسراف و تبذیر از مصداق های روشن عدول از این اصل محسوب می شوند، نکوهیده اند. علی علیه السلام می فرمایند: «برای شما ضرورت دارد که از اسراف و تبذیر بپرهیزید و همیشه عدل و انصاف را رعایت کنید».

نتایج اسراف

اسراف از مهم ترین عوامل پیدایش مشکلات اقتصادی و به هم خوردن تعادل اجتماعی و گسترش تبعیض و بی عدالتی است. مردم جامعه هر قدر از سرمایه های اقتصادی فراوانی برخوردار باشند، اگر در مصرف آنها میانه روی را رعایت نکنند، بدون تردید ـ ولو در آینده نسبتا طولانی ـ با تنگناهای اقتصادی و انواع مشکلات فرهنگی و اجتماعی که نظم عمومی جامعه را تهدید می کند، مواجه خواهند شد. علی علیه السلام در اشاره به نتایج منفی اسراف می فرمایند: «کسی که به طور شایسته میانه روی در مسائل اقتصادی را رعایت نکند اسراف و تبذیر زمینه نابودی او را فراهم خواهد ساخت».

میانه روی، لطف خدا

اگر انسان از طریق رعایت احکام الهی و اطاعت از دستور او رابطه خود را با خداوند متعال بهبود بخشد، بدون تردید از الطاف و عنایت خاص پروردگار عالم برخوردار می شود. بر خلاف تصور اغلب مردم علامت عنایت بیشتر خداوند به بنده آن نیست که حتما به او ثروت بیشتری بدهد؛ بلکه برخورداری از حسن تدبیر و رعایت میانه روی در کارها از مهم ترین نشانه های توجه خداوند به بنده است. امام علی بن ابی طالب علیه السلام در این باره می فرمایند: «وقتی خداوند اراده کند که به بنده ای از بندگانش خیری برساند به او فضیلت میانه روی در امور و توانایی تدبیر شایسته زندگی را الهام می کند و او را از سوء تدبیر و اسراف و زیاده روی دور می سازد».

توصیه به میانه روی

علی علیه السلام بارها از طریق بیان نتایج سوء اسراف و تبذیر و فواید میانه روی مردم را به پرهیز از اسراف و رعایت اعتدال تشویق فرموده اند. در مواردی هم از طریق اشاره به زندگی پیشوایان این هدف را تعقیب کرده اند. می دانیم که سرمشق کامل انسان ها در همه ابعاد زندگی، به تصریح قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است. از آن جا که آن حضرت همیشه در تمام امور، به ویژه در امور مربوط به معیشت اصل میانه روی را مدّ نظر داشته اند، لذا بر همگان لازم است که این رفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را هم چون سایر اعمال آن حضرت سرمشق خود قرار دهند. علی علیه السلام آن جا که از اوصاف رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سخن می گویند، می فرمایند: «سِیرَتُهُ القَصْدُ و سُنّتهُ الرُّشدُ؛ سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میانه روی و سنتش تلاش برای راهنمایی مردم بود» و در جای دیگر در توصیف ویژگی های اهل بیت علیه السلام می فرماید: «طَرِیقَتُنا القَصدُ…؛ روش ما در تمام امور زندگی میانه روی است».

علامت برخورداری از عقل

هر یک از فضیلت های انسانی و کمالات اخلاقی آثاری دارند که انسان از طریق دقت در این نشانه ها و آثار می تواند وجود صفت های نیک اخلاقی را در افراد تشخیص دهد. بدون تردید از بین تمام نعمت های الهی نعمت خرد از ارزش و اهمیت فوق العاده ای برخوردار است؛ به گونه ای که می توان گفت پس از نعمت وجود، هیچ نعمتی به اندازه عقل برای انسان ارزشمند نیست؛ چرا که تمام کمالات انسانی تنها از طریق عقل به دست می آیند. در روایات اهل بیت علیه السلام برای وجود عقل نشانه هایی ذکر شده است که از طریق آنها می توان به وجود این موهبت بزرگ الهی در افراد پی برد. امام علی علیه السلام می فرمایند: «از جمله نشانه های برخورداری از نعمت عقل دوری از تبذیر و اسراف و داشتن حسن تدبیر است».

علامت انسان اسرافکار

در قرآن و روایات اهل بیت علیه السلام به شدت با اسراف مخالفت شده و از اسراف کاران تحت عنوان برادران شیاطین یاد شده است. نکته مهم آن است که به چه کسی اسراف کار گفته می شود؟ در روایات برای انسان مُسرف نشانه های زیادی ذکر شده است؛ از جمله علی علیه السلام می فرمایند: «انسان اسراف کار سه نشانه دارد: آنچه از آن او نیست می خورد و آنچه سزاوار او نیست و با شأن و موقعیت او هماهنگی ندارد می خَرَد و لباسی که در حدّ او نیست می پوشد».

دست ودل بازی

گاهی انسان در نتیجه عدم آشنایی با حقیقت مفاهیم اسلامی و نیز بر اثر دسیسه های نفس و شیطان، کارهای غلط خود را تحت عناوین مقبول و ارزشمند توجیه می کند؛ برای مثال عده ای بر اثر فریب نفس و برخورداری از امکانات مالی فراوان دست به اسراف و تبذیر می زنند و آن را نوعی دست ودل بازی و بخشندگی که صفت پسندیده ای است، وانمود می کنند. هم چنین برخی به علت مال دوستی از انفاق به مستمندان خودداری می کنند و این کار را ترک اسراف می نامند. علی علیه السلام در ضمن رهنمودی چارچوب روشنی به دست می دهند تا جلو هرگونه سوءاستفاده از احکام و ارزش های اسلامی گرفته شود. آن حضرت می فرمایند: «دست ودل باز باشید ولی بی حساب وکتاب اموال را خرج نکنید. میانه روی را پیشه خود سازید ولی تنگ نظری و خسیس بودن را از خود دور کنید».

منع از اسراف در بیت المال

در فرهنگ اسلامی نه تنها با اسراف در اموال شخصی به شدت مخالفت شده، بلکه ضرر زدن به بیت المال از طریق اسراف نیز نکوهش شده است. علی علیه السلام در دستوری که به کارگزاران حکومت اسلامی صادر کردند آنها را از اسراف در کوچک ترین اموال عمومی جامعه اسلامی منع فرمودند. آن حضرت در بخشی از نامه خود چنین نوشتند: «قلم های خود را تیز بتراشید و سطرهای نوشته را نزدیک به هم قرار بدهید و در نامه هایی که می نویسید هیچ چیزی اضافه بر مقصود اصلی ننویسید و بکوشید از این طریق از وقوع کوچک ترین نوع اسراف جلوگیری کنید؛ چون به اموال عمومی جامعه اسلامی نباید کم ترین زیانی وارد شود».

میانه روی، شرط لازم اصلاح نفس

از دیدگاه فرهنگ اسلامی انسان در زندگی هیچ مسئولیتی بالاتر از اصلاح و تهذیب نفس ندارد؛ چون تنها در نتیجه اصلاح نفس است که انسان می تواند به مراتب والای کمال انسانی دست رسی پیدا کند. البته اصلاح نفس دارای مقدمات و شروط ویژه ای است که در آیات قرآن و روایات ائمه اطهار علیه السلام به آنها اشاره شده است. علی علیه السلام می فرمایند: «اگر خواستار تهذیب نفس هستید میانه روی پیش گیرید و به قناعت و کم خواهی عادت کنید».

راه خوب زندگی کردن

آرزوی تک تک افراد آن است که در زندگی شیوه ای در پیش گیرند که از هر جهت در آسایش باشند و از زندگی مناسب برخوردار شوند. واضح است برخورداری از زندگی خوب شرایط و مقدماتی دارد که از طریق رعایت آنها می توان به این هدف مهم دست رسی پیدا کرد. علی علیه السلام میانه روی را از بسترهای مهم دستیابی به زندگی مناسب معرفی می کنند و می فرمایند: «در زندگی میانه روی پیش بگیرید؛ چرا که این کار بهترین کمک برای خوب زندگی کردن است».

 

 نظر دهید »

شخصیت و طبیعت جامعه

09 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

آیا تحولات تاریخی یك سلسله امور تصادفی و اتفاقی است یا یك سلسله امور طبیعی؟ اگرچه در طبیعت، تصادف واقعی- یعنی بروز و حدوث پدیده ای بدون علت و خالی از ضرورت- وجود ندارد، ولی به صورت نسبی قطعاً وجود دارد. ما اگر یك روز صبح از خانه بیرون بیاییم و دوستی را كه سالهاست او را ندیده ایم در همان لحظه در حال عبور از مقابل خانه ملاقات نماییم، این ملاقات را امری «تصادفی» تلقی می كنیم، چرا؟ برای اینكه لازمه ی طبیعت كلیِ بیرون رفتن از خانه چنین ملاقاتی نیست، والّا باید همه روز چنین ملاقاتی دست می داد، ولی لازمه ی این فرد خاص از بیرون رفتن، یعنی بیرون رفتن در این زمان معین و با این مشخصات معین، چنین ملاقاتی هست و لزوماً بر آن مترتب می گردد. ما هنگامی كه معلولی را با طبیعت كلی یك علت بسنجیم و آن را لازمه ی آن طبیعت به طور كلی و عام و شامل نیابیم، نام «تصادف» روی آن می گذاریم. امور تصادفی تحت ضابطه ی كلی درنمی آید و قانونی علمی نمی تواند داشته باشد، زیرا قوانین علمی عبارت است از جریانات كلی و عمومی طبیعت. ممكن است كسی تحولات تاریخی را یك سلسله امور تصادفی و اتفاقی یعنی اموری كه تحت قاعده و ضابطه ای كلی درنمی آید بداند، از آن جهت كه مدعی شود جامعه چیزی جز مجموعه ای از افراد با طبایع فردی و شخصی نیست؛ مجموع حوادثی كه به وسیله ی افراد به موجب انگیزه های فردی و شخصی به وجود می آید منجر به یك سلسله حوادث تصادفی می شود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولات تاریخی می گردد. نظریه ی دیگر این است كه جامعه به نوبه ی خود، مستقل از افراد، طبیعت و شخصیت دارد و به اقتضای طبیعت و شخصیت خود عمل می كند. شخصیت جامعه عین شخصیت افراد نیست، بلكه از تركیب و فعل و انفعال فرهنگی افراد، شخصیتی واقعی و حقیقی به وجود می آید، آنچنان كه در هر مركّب از مركّبات بی جان یا جاندار چنین است. علیهذا جامعه، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد، یعنی طبق طبیعت خود عمل می كند و عملها و عكس العملهایش طبق یك سلسله قوانین كلی و عمومی قابل توضیح است. پس تاریخ آنگاه فلسفه دارد و آنگاه تحت ضابطه و قاعده ی كلی درمی آید و آنگاه موضوع تفكر و مایه ی تذكر و آیینه ی عبرت و قابل درس آموزی است كه جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد، و گرنه جز زندگی افراد چیزی وجود ندارد و اگر درس و عبرتی باشد درسهای فردی از زندگی افراد است نه درسهای جمعی از زندگی اقوام و ملل. علیهذا برداشت داشتن از تاریخ و تحولات آن كه بدان اشاره شد، فرع بر مسئله ی طبیعت و شخصیت داشتن جامعه است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 408

 1 نظر

آمرزش گناهان

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

هرکس بعد از نماز واجب قبل از اينکه پاي راست رااز بالاي پاي چپ بردارد تسبيح فاطمه زهرا(س)رابه جاي آوردتمام گناهان او امرزيده مي شود واين تسبيح  رااز الله اکبر آغاز کند

(ثواب تسبيح فاطمه زهرا(س)ص 31)

 نظر دهید »

پاک شدن گنا هان

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

رسول خدا (ص)فرمودند:مومني نيست که بگويد لااله الاالله مگر اينکه گناهان کارنامه اش  پاک شده  واين عمل در کنار خوبيهاي همانند خود قرار مي گيرد

(ثواب ذکر لااله الا الله ص 47)

 نظر دهید »

داروي بيماريهاي روحي

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

ياد خدا دارويي براي بيماريهاي روحي است

(منتخب الغرر،ص22)

 نظر دهید »

زنده شدن دل

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

هرکس خداوند سبحان را ياد کند خداوند دل او را زنده کرده وعقل وخردش راروشن گرداند

(منتخب الغررص 19)

 نظر دهید »

ذ کر خداصيقل روح

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

به درستي که خداوند ذکر وپاداش راصيقل روح ها قرار دادتا گوشهاي سنگين با ياد خداشنواوچشمهاي بسته با ياد او بينا شود

(بحار الانوار ج 69ص 325)

 نظر دهید »

بخشش گناهان

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

حضرت علي (ع)فرمود:کسي که نماز بخواندوحق نماز را بشناسدگناهانش بخشوده خواهد شد

(ميزان الحکمه ،ج 5،ص 371)

 نظر دهید »

آخرین زنگ

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خدا می داند، ولی …

آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد،

و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت.

آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!

و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود…

سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد.

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند.

خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح،

آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم.

خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم.

و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم.

و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست،

چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است…

 نظر دهید »

ياد خدا مايه آرامش دلها

06 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

آگاه باشيد که تنها با ياد خدا  دلها آرامش مي يابد

(سوره رعد آيه 28)

 نظر دهید »

مراقب باش

02 آبان 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

زن یک موجود عاطفى است.غالبا احساساتش بر تعقلاتش غلبه دارد.
خوشباورتر از مرد است.زودتر تحت تاثیر قرار میگیرد.زودتر فریب میخورد.چون روحى حساس و لطیف دارد زود متاثر میشود.زود شیفته ومجذوب میگردد زود آزرده خاطر میشود. در مقابل خواسته هاى نفسانى ومظاهر فریبنده خیلى زود متاثر میشود و کنترل احساسات برایش دشواراست.هنگامیکه عواطفش تحریک شد بدون اینکه در عواقب امور خوب بیندیشد تصمیم میگیرد.پس اگر مرد بر اعمال و رفتار همسرش نظارت داشته باشد به صلاح خانواده میباشد و بدینوسیله میتواند بسیارى ازخطرات احتمالى را دفع کند.
بدین جهت در آیین مقدس اسلام مرد بعنوان قیم و سرپرست خانواده تعیین شده در مقابل آنها مسئولیت دارد.

خداوند حکیم در قرآن شریف میفرماید:

«مردان سرپرست و کاراندیش زنانند زیرا خدا بعض کسانرا بر بعض دیگر برترى داده است و براى اینکه از مالهاى خویش خرج کرده اند.پس زنان شایسته،فرمانبردار و حافظ غیبند (1) ».
مرد چون به عنوان سرپرست خانواده شناخته شده نمیتواند همسرش را باختیار خود رها کرده در اعمال و رفتارش نظارتى نداشته باشد.بلکه مسؤولیت ویژه اش اقتضا میکند که همواره مراقب او باشد و از دورادور براعمال و حرکاتش نظارت کند مبادا در اثر خوشباورى و ساده لوحى منحرف گردد.اگر دید با افراد ناباب و فاسد معاشرت میکند با زبان خوش او را متنبه سازد و ضرر و زیان آنرا برایش تشریح کند.و به هر طور شده دوستى و رفت و آمد آنها را قطع کند.اجازه ندهد با لباسهاى بدن نما وآرایش کامل و بى بند و بار از منزل خارج شود و خودش را در معرض چشم چرانى بیگانگان قرار دهد.اجازه ندهد در مجالس فساد شرکت کند.
زن اگر در معاشرتها و رفت و آمدها مطلق العنان و بى قید و بند باشد و کسى از وى مراقبت نکند ممکن است بدام ناپاکان و دیو صفتان گرفتار شده در وادیهاى فساد و بد اخلاقى سقوط کنند.
مرد باید به آمار بانوان بیگناهى که در اثر عدم مراقبت شوهر تحت تاثیر القاآت شیادان و فریبکاران قرار گرفته به وادیهاى فساد کشانده شده اند،مراجعه کند و قبل از اینکه همسر معصومش نیز گرفتار شود ازخطر جلوگیرى کند.
چه بانوان پاکدامن و خانه دارى که در یک شب نشینى غیر مشروع یا در یک مجلس عمومى فاسد،فریب خورده آبرو و شوهر و خانه وفرزندانشان را از دست داده اند؟کسى که به همسرش اجازه میدهد که بدون حجاب کامل اسلامى از منزل خارج شود و در هر مجلسى شرکت کندو با هر کسى طرح دوستى بریزد بزرگترین خیانت را بخودش و همسرش انجام داده است.زیرا بدینوسیله آن بانوى بیگناه را در معرض صدها خطرقرار داده که رهائى از آنها کار آسانى نیست.کار پنبه سوختن و کار آتش سوزاندن است کسى که پنبه را در معرض آتش قرار دهد و انتظار داشته باشد نسوزاند احمق و سفیه شمرده میشود.
چقدر نادان و پر توقعند مردانى که همسران و دختران خویشرابدون حجاب کامل اسلامى و با وضع زننده از منزل خارج میسازند و در معرض چشم چرانى جوانان قرار میدهند و انتظار دارند بدون اینکه متلکى بشنوند و کوچکترین نظر خیانتى بآنها بیفتد به منزل بازگردند!! آزادیهاى دروغین و غلط همین آثار و لوازم بلکه بدتر از اینها را در بر دارد.زن اگردر خواسته هاى غیر مشروعش پیروز گشت و قدمى به جلو نهاد و توانست شوهر خویشرا مطیع گرداند روز بروز دائره خواسته هایش توسعه مى یابد وتا پیروزى کامل میراند.در آنصورت نه تنها خودش بلکه شوهر وفرزندانش را به بدبختى و سیه روزى خواهد انداخت.
بدین جهت پیغمبر اسلام فرمود:مرد سرپرست خانواده اش محسوب میشود و هر سرپرستى نسبت به زیردستانش مسؤولیت خواهدداشت (2) .
پیغمبر اکرم (ص) فرمود:زنان را به کارهاى نیک دستور دهید قبل از اینکه شما را به کارهاى بد وادار کنند (3) .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:سعادت مرد در اینست که سرپرست و قیم خانواده اش باشد (4) .
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:هر کس از همسرش اطاعت کند خدا او را برو در آتش خواهد افکند.عرض شد یا رسول الله این چه اطاعتى است؟فرمود:زن از شوهرش بخواهد که به حمامهاى عمومى وعروسیها و عیدها و مجالس سوگواریها برود و لباسهاى نازک و ظریف بپوشد و مرد باو اجازه بدهد (5) .
پیغمبر اکرم فرمود:هر مردى که زنش آرایش کند و از منزل خارج شود دیوث است و هر کس او را دیوث بنامد گناهکار نیست.و هر زنى که زینت کرده و خوشبو از منزل خارج شود و شوهرش بدان امر راضى باشدخدا در مقابل هر قدمى که برمیدارد براى شوهرش خانه اى در دوزخ بناخواهد کرد (6) .

در خاتمه لازم است دو مطلب را یادآور شوم:

مطلب اول-درست است که مرد باید از همسرش مراقبت کندلیکن باید از روى عقل و تدبیر و در نهایت متانت و احتیاط انجام بگیرد.
باید حتى المقدور از تندى و خشونت اجتناب کرد.تا ممکن است بصورت امر و نهى نباشد مبادا زن احساس محدودیت و سلب آزادى کند و در قبال آن عکس العمل نشان بدهد و بسا اوقات کار به لجبازى و ستیزه گرى منتهى شود.بهترین راه موفقیت،حسن تفاهم و جلب اعتماد و اظهار محبت وخوش اخلاقى است.باید همانند یک مربى دلسوز و مهربان با زبان خوش و بصورت خیرخواهى مصالح و مفاسد امور را براى همسرش تشریح کندتا خودش با میل و رغبت کارهاى خوب را انجام دهد و از کارهاى مضراجتناب نماید.

مطلب دوم-مرد باید حد اعتدال و میانه روى را حفظ کند.

چنانکه بى قیدى مطلق و لاابالیگرى صلاح نیست همچنین سختگیرى ووسواسیگرى نیز عواقب خوبى ندارد.زن نیز مانند مرد آزاد آفریده شده احتیاج به آزادى دارد.باید در معاشرتها و رفت و آمدهاى بى خطر آزادى داشته باشد.
باید به او آزادى داد که به خانه پدر و مادر و برادر و خواهر و سایر خویشانش رفت و آمد کند و با دوستان شناخته شده و مورد اعتمادمعاشرت نماید.مگر در موردى که مفسده اى در بر داشته باشد.بهر حال ممنوعیت باید حالت استثنائى و محدودیت داشته باشد،اگر از حد خودگذشت و بصورت سختگیرى و سلب آزادى در آمد غالبا عواقب خوبى ندارد.ایجاد کدورت و عقده میکند،صفا و صمیمیت خانوادگى را بر هم میزند.ممکن است زن در اثر فشارها و سختگیریهاى زیاد جانش بستوه آمده تصمیم بگیرد بهر طور شده قید و بندها را پاره کند و خودش را آزادسازد.حتى ممکن است در اثر ناچارى به طلاق و جدایى هم راضى شود.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

1-سوره ى نساء آیه 34
2-مستدرک ج 2 ص 550
3-بحار ج 103 ص 227
4-وسائل ج 15 ص 251
5-بحار ج 103 ص 228
6-بحار ج 103 ص 249
7-اطلاعات 14 فروردین ماه 1351

منبع:امینی، ابراهیم؛ (1367؟)، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، تهران: اسلامی، چاپ پانزدهم.

 

 نظر دهید »

سلامت پاییزی با 6 ماده‌ی غذایی

23 مهر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

پاییز از راه رسیده و صدای قدم‌های ننه سرما نیز کم کم شنیده می‌شود. زمین‌های کشاورزی در فصل پاییز میزبان نعمت‌هایی هستند که سلامتی را تضمین می‌کنند به طوری که می‌توان از آن به عنوان داروخانه‌ی واقعی برای سلامت خانواده‌ها یاد کرد. میوه و سبزیجات پاییزی سرشار از خاصیت و مواد مغذی‌اند. در این نعمت‌های الهی حداقل هزاران ماده‌ی مغذی وجود دارد که شما را از گزند بیماری‌های قلبی، سرطان و پیری زودرس حفظ می‌کنند.

 

در این مطلب 6 ماده‌ی غذایی مفید پاییزی را معرفی کرده و تشویقتان می‌کنیم از این نعمت‌های سالم الهی بهره‌مند شوید. با ما همراه باشید.

 

کدو حلوایی

 

کدو تنبل اصلاً هم تنبل نیست!

 

این که چرا اسم این کدوهای بامزه را کدو تنبل گذاشته‌اند جای سۆال دارد؟ به خاطر این که این کدوها در حفظ سلامتی ما غوغا می‌کنند! کدو تنبل سرشار از بتاکاروتن است و همین ماده می‌تواند خطر ابتلا به برخی از سرطان‌ها و بیماری‌های قلبی را کاهش دهد. این مواد غذایی خوش فرم و خوشمزه همچنین می‌توانند بروز برخی از جنبه‌های پیری را به تأخیر بیندازد. کدو تنبل کم کالری است، سدیم و چربی آن کم است اما در عین حال میزان قابل توجهی فیبر دارد.

 

تخمه‌های کدو تنبل سرشار از پروتئین، منیزیم و آهن هستند. توصیه می‌کنیم از این ماده‌ی غذایی در تهیه‌ی غذاهایتان استفاده کرده و تخمه‌های آن را دور نریزید. تخمه های کدو یک میان وعده‌ی بسیار مناسب محسوب می‌شوند.

 

 انار

 

انار: صد دانه یاقوت سرشار از آنتی اکسیدان

 

دانه‌های انار سرشار از آنتی اکسیدان‌هایی مانند اسید الاژیک هستند که باعث کاهش التهاب می‌شوند. التهاب یکی از عوامل ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی و بیشتر سرطان‌ها محسوب می‌شود.

 

نتایج پژوهشی که در American Journal of Cardiology  به چاپ رسیده است نشان می‌دهد آب انار جلوی پیشرفت بیماری عروق کرونری را می‌گیرد.

 

اما خواص انار به اینجا ختم نمی‌شود. نتایج پژوهش‌های دیگر نشان می‌دهد که آب انار سرعت رشد و پیشرفت سرطان پروستات را می‌گیرد. آب این دانه‌های قرمز جریان خون را بهبود می‌بخشد و احتمالاً خون را سرعت بیشتری به اعضای جنسی می‌رساند و همین امر باعث افزایش قدرت جنسی افراد می‌شود.

 

 

 

گوجه فرنگی

 

گوجه فرنگی را دریابید

 

گوجه فرنگی سرشار از لیکوپن‌ها است. این مواد خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی، سرطان سینه، سرطان ریه و سرطان پروستات را کاهش می‌دهد. زمانی که گوجه فرنگی پخته می‌شود لیکوپن‌های موجود در آن آزاد می‌شود؛ برای همین رب و سس گوجه فرنگی خواص بیشتری دارد. اگر گوجه فرنگی را با اندکی روغن تفت دهید بهتر می‌توانید از خواص مفید آن بهره‌مند شوید. باید بدانید که این ماده‌ی غذایی همچنین حاوی ویتامین A، C و E  و همچنین پتاسیم می‌باشد.

 

فلفل دلمه‌ای

 

 

 

چه می‌کند این فلفل دلمه‌ای؟

 

فلفل دلمه‌ای و به ویژه فلفل دلمه‌ای قرمز سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند.

 

این مواد غذایی مفید منبع فوق‌العاده‌ی ویتامین C و بتاکاروتن هستند. باید بدانید که ویتامین C موجود در فلفل دلمه‌ای قرمز سه برابر بیشتر از پرتقال است.

 

 

 

زنجبیل

 

زنجبیل

 

زنجبیل حاوی ترکیبی به نام جینجرول است که می‌تواند فشار خون بالا را کاهش و جریان خون را افزایش دهد.

 

به عقیده‌ی برخی از متخصصان زنجبیل ضد التهاب بوده و میگرن و دردهای مفاصل را کاهش می‌دهد.

 

 کلم پیچ

 

کلم پیچ میلان و برگ چغندر

این سبزیجات مانند تمام سبزیجات دیگری که برگ‌های سبزی تیره دارند حاوی رنگدانه‌ای به نام لوتئین هستند که چشم‌های شما را از ابتلا به دژنراسیون ماکولا و آب مروارید حفظ می‌کنند.

 

کلم پیچ سرشار از بتاکاروتن، ویتامین C، ویتامین E و اسیدفولیک (ویتامین B) و همچنین کلسیم و منیزیم می‌باشد که برای تقویت استخوان‌ها لازم هستند.

 

یک فنجان برگ چغندر حدود یک سوم نیاز شما به منیزیم را تأمین می‌کند. منیزیم برای سلامت سلول‌های عضلانی و سلول‌های عصبی لازم و ضروری است.

 

 نظر دهید »

8 تا از برترین مواد غذایی دنیا

10 مهر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
ایجاد تنوع در برنامه‌ی غذایی، یکی از ساده‌ترین روش‌های مراقبت از سلامتی است…

همین ابتدا پروردگار را به خاطر نعمت‌های بی پایانش سپاس می‌گوییم. خداوندی که عاشقانه و بی کم و کاست به فکر سلامتی بندگانش بوده و هست. خداوند نعمت‌هایی خلق کرده سرشار از ویتامین‌ها و آنتی اکسیدان ها. برخی از این نعمت‌ها با سرطان مقابله می‌کنند. برخی دیگر قلب را حفاظت می‌کنند؛ و برخی دیگر حافظه را تقویت می‌کنند. کسی از پسِ شمارش این نعمت‌های بی پایان بر نمی‌آید. ما هم، چنین توانی نداریم. در این مقابله فقط گلچینی از خوردنی‌های مفید را ارائه می‌دهیم و توصیه می‌کنیم از این مواد غذایی مفید غافل نشوید تا سالم‌تر زندگی کنید.

 تغذیه‌ی درست هوشمندی می‌خواهد

ایجاد تنوع در برنامه‌ی غذایی یکی از ساده‌ترین روش‌های مراقبت از سلامتی است. همین غذاهایی که هر روز برای رفع گرسنگی و تأمین انرژی میل می‌کنید به پیشگیری از بیماری‌هایی مانند سرطان‌ها و همچنین بیماری‌های قلبی عروقی کمک می‌کنند. پس بهتر است در انتخاب مواد غذایی خود دقت کرده و برخی را در الویت قرار دهید. این 8 ماده‌ی غذایی را که معرفی می‌کنیم را فراموش نکنید و در برنامه‌ی غذایتان بگنجانید.

آووکادو

آووکادو

با وجود این که آووکادو سرشار از چربی است اما با این حال این ماده‌ی غذایی خوشمزه می‌تواند میزان کلسترول خون را کاهش دهد.

محققان معتقدند اگر بتوانیم به جای 5 درصد از اسیدهای چرب اشباع شده از چربی‌های اشباع  نشده ی مونو استفاده بکنیم به راحتی می‌توانیم خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را به یک سوم کاهش دهیم.

جالب است بدانید که آووکادو سرشار از بتا- سیتوسترول، استرول گیاهی است که مانع از جذب کلسترول موجود در مواد غذایی می‌شود. این ماده‌ی غذایی همچنین حاوی میزان قابل توجهی گلوتاتیون است که یک آنتی اکسیدان بسیار قوی محسوب می‌شود. درست است که قیمت آووکادو کمی بالاست. اما ارزشش را دارد که هر از گاهی آن را خریده و از فواید آن بهره‌مند شوید.

 

حبوبات

حبوبات

حبوبات محافظ سلامت قلب هستند. این مواد غذایی مفید سرشار از فیبرهای محلول در آب هستند که کلسترول را جذب کرده و به بدن کمک می‌کنند قبل از این که کلسترول به جداره‌ی رگ‌ها بچسبد آن را دفع کند. حبوبات میزان کلسترول را به میزان 10 تا 15 درصد کاهش می‌دهند.

فیبرهای حلّال و پروتئین‌های موجود در این مواد غذایی باعث کنترل قند خون می‌شود.

از این گذشته منیزیم موجود در آن‌ها محافظ رگ‌ها است؛ یعنی این که باعث می‌شود خون به خوبی در رگ‌ها جریان داشته باشد و فشار خون در حالت نرمال تنظیم شود.

در نهایت باید بگوییم که نتایج مطالعات جدید نشان می‌دهد که این مواد غذایی جزو بهترین آنتی اکسیدان ها هستند.

 بلوبری

بلوبری

این میوه در ایران کمتر دیده می‌شود. بلوبری سرشار از آنتوسیانین‌ها است و رنگ و قدرت آنتی اکسیدانی آن نیز مدیون همین ترکیبات می‌باشد. آنتوسیانین ها با بیماری‌های قلبی، سرطان، نابینایی و مشکلات مربوط به حافظه در دوره‌ی سالمندی مقابله می‌کند.

از این گذشته این میوه‌ی ریز مانند زغال اخته حاوی آنتی اکسیدانی به نام اپیکاتشین است که نمی‌گذارد باکتری‌ها به جداره‌ی مثانه بچسبند و به این ترتیب از ابتلا به عفونت مثانه نیز پیشگیری به عمل می‌آورد.

در نهایت باید بگوییم که میزان زیاد فیبرهای موجود در این میوه یبوست را رفع می‌کند.

 شکلات سیاه

شکلات سیاه

شکلات سیاه منبع فوق‌العاده‌ی فلاوونوئیدها می‌باشد. نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که این آنتی‌اکسیدان‌ها فشار خون را تنظیم و از تشکیل لخته‌های خونی پیشگیری می‌کنند. همچنین باعث تسکین التهاب می‌شوند و اکسید شدن کلسترول بد(LDL) را به تأخیر می‌اندازند.

کافی است روزانه 45 گرم شکلات سیاه میل کنید تا خطر سکته قلبی به میزان 10 درصد کاهش یابد.

در نهایت جالب است بدانید که همین شکلات سیاه شدت حالت مقاومت به انسولین (پیش زمینه‌ی ابتلا به دیابت) را کاهش می‌دهد.

سالمون

ماهی آزاد

چربی موجود در ماهی آزاد برای سلامت رگ‌ها فوق‌العاده است. کافی است که در هفته دو مرتبه از این ماهی‌ها میل کنید تا خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را به میزان 17 درصد و خطر حمله‌ی قلبی را 27 درصد کاهش دهید.

نتایج یک پژوهش سوئدی که روی 6000 مرد و به مدت 30 سال انجام شده نشان می‌دهد افرادی که به میزان مناسبی ماهی‌های چرب می‌خورند خطر ابتلا به سرطان پروستات را به یک سوم کاهش می‌دهند.

نتایج پژوهش‌های دیگر نیز حاکی از اینست افرادی که میزان امگا 3 موجود در خونشان بالاست 50 درصد کمتر از بقیه از افسردگی خفیف یا متوسط رنج می‌برند.

اسفناج

اسفناج

غذای مورد علاقه‌ی ملوان زبل علاوه بر این که سرشار از کاروتنوئید است و از دژنراسیون ماکولای چشم جلوگیری می‌کند، سرشار از ویتامین K نیز می‌باشد. ویتامین K موجود در اسفناج از تراکم استخوان‌ها محافظت کرده و مانع از شکستگی آن‌ها می‌شود.

این سبزی خوشمزه منبع خوب پتاسیم، منیزیم و فولات محسوب می‌شود که فشار خون را تنظیم می‌کند و به همین دلیل خطر سکته‌ی مغزی را کاهش می‌دهد. علاوه بر این به نظر می‌رسد فولات موجود در آن نیز خطر ابتلا به سرطان ریه در زنان را کاهش می‌دهد.

ماست پروبیوتیک

ماست

همین ماست سفیدی که سر سفره می‌آورید حاوی پروبیوتیک‌ها است. این میکروارگانیسم‌ها جلوی انتشار باکتری‌های مخرب روده را می‌گیرد. پروبیوتیک‌ها آنتی‌بیوتیک‌های طبیعی تولید می‌کنند که قدرت ایمنی بدن را بالا می‌برد.

باید بدانید مصرف مرتب ماست در تسکین و درمان  بیماری‌های التهابی روده‌ها، عفونت مجاری ادرار و عفونت واژینال به قارچ‌ها موثر عمل می‌کند.

همچنین باید بدانید که ماست به دلیل سرشار بودن از کلسیم برای استخوان‌ها مفید است و می‌تواند همیار لاغریتان شود.

روغن زیتون

روغن زیتون

اگر به دنبال روغن سالم می‌گردید جای دوری نروید. روغن زیتون نیازهای شما را برآورده می‌کند. این روغن خواص فوق‌العاده‌ی زیادی دارد از قبیل کاهش کلسترول بد و افزایش میزان کلسترول مفید خون. اگر می‌پرسید چرا باید بگوییم به دلیل سرشار بودن از چربی‌های اشباع نشده ی مونو.

این روغن مفید همچنین سرشار از آنتی‌اکسیدان‌هایی به نام فنول‌ها می‌باشد که از جداره‌ی رگ‌ها در برابر انباشته شدن کلسترول محافظت می‌کند. نتایج پژوهش‌های مختلف نشان داده است که روغن زیتون مانند یک ماده‌ی ضدالتهاب عمل می‌کند و تأثیر مفیدی روی قلب و باقی اعضای بدن دارد. باید بدانید که التهاب‌های موجود در بدن نه تنها باعث بروز بیماری‌های قلبی می‌شود بلکه منشأ بیماری‌های دیگری مانند دیابت نوع 2، آلزایمر و سرطان نیز می‌باشد

 1 نظر

عکس دیده نشده از امام (ره) و یار دیرینه اش

09 مهر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

آیت الله سیدمحمدصادق لواسانی از نزدیک ترین یاران امام خمینی به شمار می آمد که در تمام دوران مبارزه علیه رژیم ستمشاهی، مسئول جمع آوری و ارسال وجوهات شرعی است.
 در تاریخ نهضت انقلاب اسلامی ایران در کنار امام خمینی (ره)، رهبر کبیر انقلاب، چهره ها و شخصیت هایی نیز حضور داشته اند که هر یک از آنان به فراخور مقام و موقعیت خود نقش به سزا و مؤثری را در این نهضت عظیم ایفا کرده اند.یکی از این چهره ها و شخصیت ها که از نزدیکان و دوستان قدیمی امام راحل (ره) نیز بوده اند، آیت الله سید محمد صادق لواسانی است. سابقه دوستی حضرت امام با ایشان به دوران تحصیل ایشان در حوزه علمیه قم بر می گردد که این ارتباط دوستانه و صمیمی در سالیان بعد، به ویژه ایام نهضت اسلامی نیز تداوم یافت.
آیت الله سید محمد صادق لواسانی در سال 1285 شمسی در نجف اشرف در خانواده ‏ای اهل علم به دنیا آمد. تحصیلات خود را طبق رسم زمان آغاز کرد. پس از طی مقدمات برای ادامه تحصیل به ایران عزیمت کرد و در شهر اراک زیر نظر آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به تحصیل علوم دینی مشغول شد.
پس از مدتی، هنگامی که آیت الله حائری برای تأسیس حوزه علمیه از اراک عازم قم می شد همراه وی به این شهر آمد. در مدرسه دارالشفاء با سید روح الله موسوی خمینی هم حجره شد. دوستی این دو تا پایان عمر یعنی حدود 70 سال ادامه یافت.



عکس از آرشیو شخصی محمدرضا کائینی تاریخ پژوه
در مدت اقامت آیت الله لواسانی در حوزه علمیه قم که 25 سال ادامه یافت، علاوه بر تحصیل و تدریس، بخشی از وقت خود را صرف اداره امور مدارس حوزه علمیه قم از جمله «مدرسه فیضیه» و «دارالشفاء» اختصاص داد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بی‏ هیچ نام و عنوانی در کنار امام قرار گرفت و تا آخرین لحظه پشتیبان آن حضرت بود. این مرد الهی سرانجام در 8 مهر 1369 ش برابر با نهم ربیع الاول 1411 ق در 84 سالگی دارفانی را وداع گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه به خاک سپرده شد.

 2 نظر

نقش رهبرمعظم انقلاب در تقویت روحیه رزمندگان و مردم، وسال های دفاع مقدس

05 مهر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خاطرات و روایات متعددی از حضور و نقش آیت اله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال های دفاع مقدس ارائه شده است اما همه فرماندهان جنگ و مسوولین کشور، در این موضوع اجماع نظر دارند که آیت اله خامنه ای، تا زمانی که امکان حضور در جبهه های جنگ را داشتند، در جایگاه یک بسیجی و فرمانده جنگ و نماینده امام، فعال  بوده اند و به رزمندگان روحیه می داده اند و در مقابله با کارشکنی های بنی صدر،نقش فعال داشته اند و به دنبال تقویت فرماندهی جنگ و بهبود شرایط بوده اند.
آیت اله خامنه ای در دوره ای که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شوند نیز با حضور در خطبه های نماز جمعه ، در تقویت روحیه مردم و رزمندگان نقش اساسی داشته اند و با ایجاد ارتباط بین رزمندگان و جبهه های جنگ و مردم، روحیه مقاومت و دفاع مقدس و سلحشوری را تقویت کرده اند.
مهمترین محورهای حضور و نقش آیت اله خامنه ای در سال های دفاع مقدس مورد توجه قرارگرفته است و با بررسی خاطرات فرماندهان جنگ و گفت وگوهای آنها مشخص شده  که مقام معظم رهبری، در آن زمان چه قبل از انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور و چه در زمانی که ایشان به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده اند، به ارتباط اثرگذار بین فرماندهان و رزمندگان ومردم همچنین تقویت مدیریت کلان و سیاسی کشور همت بسیار داشته اند و از آن جا که فرماندهان سپاه و ارتش ایشان را قبول داشته اند، نقش موثرو انرژی مضاعفی در ایجاد وحدت و پیروزی رزمندگان در عملیات های مختلف ایجاد کرده اند.

ایشان علاوه بر ایجاد وحدت و همدلی و ساماندهی نیروها و مسوولین کشور، از آن جا که در مقطعی از جنگ، به خاطر این که رئیس جمهور بوده اند، از سوی امام برای حضور در جبهه منع می شوند، اما با حضور دو فرزند خود به صورت بسیجی و با نام دیگری در جبهه موافقت می کنند اما توصیه می کنند که فرزندان ایشان نباید اسیر شوند اما اگر شهید شوند یا جانباز بشوند، اشکالی ندارد زیرا حاضر نیستند که به رژیم صدام به خاطر اسیرشدن فرزندان خود امتیازی بدهند.
خاطره محسن رضایی از نقش آیت الله خامنه ای و فرماندهی جنگ به مدت یکسال و چند ماه توسط ایشان
محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس از نقش فرماندهی رهبر معظم انقلاب در آن دوران روایتی شنیدنی مطرح کرده است.

بعد از عملیات رمضان برای اولین بار بین سپاه و ارتش چالشی بوجود آمد. به شدت نگران این چالش بودم و فکر می کردم که اگر این چالش ادامه پیدا کند و گسترده شود ممکن است در عملیات های بعدی، یک وقفه جدی بوجود آورد و یا ما را در عملیات های آینده با شکست روبرو کند.
خدمت امام رفتم و عرض کردم که اگر جنابعالی حضرت آیت الله خامنه ای را به فرماندهی جنگ منصوب کنید از این چالشی که شروع شده جلوگیری می شود چرا که برادران ارتش ایشان را قبول دارند من و فرماندهان سپاه هم ایشان را قبول داریم و اگر این تصمیم را بگیرید همه ما به ایشان کمک می کنیم که در فرماندهی جنگ موفق شوند.
امام فرمودند چنین چیزی در ذهن من هم بود ولی شما مسئله را به کسی نگویید. از خدمت امام مرخص شدم مطمئن شدم که حکم فرماندهی حضرت آیت الله خامنه ای بزودی صادر خواهد شد.
یک هفته بعد حضرت امام (ره) حکمی را صادر کردند و بمدت یکسال و چند ماه از جمله والفجر مقدماتی و والفجر1 ایشان فرماندهی جنگ را به عهده گرفتند.
همکاری با شهید چمران
ایشان در ابتدای جنگ با شهید چمران ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داده بودند و در خطوط مقدم تردد می کرد و با جنگ آشنایی کامل داشتند. پس از آنکه حضرت امام، آیت الله خامنه ای را به فرماندهی جنگ منصوب کرد ایشان در تهران ستادی تشکیل دادند که برادر رشید از طرف سپاه در جلسات ستاد شرکت می کرد.

البته بعدها با این استدلال که اگر حضرت آیت الله خامنه ای که رئیس جمهور هستند به خط مقدم برود و اتفاقی برای ایشان پیش بیاید در تضعیف روحیه مردم موثر است لذا از عملیات خیبر به بعد آقای هاشمی مسئول هماهنگی ارتش و سپاه شد.
البته همیشه برایم این ابهام وجود داشت که چرا این تغییر بوجود آمد اما فرصت نکردم از حضرت امام سوال کنم که آیا غیر از این استدلال دلیل دیگری داشته است؟ ولی مطمئن بودم که اگر فرماندهی حضرت آیت الله خامنه ای ادامه می یافت پشتیبانی بیشتری از جبهه های جنگ صورت می گرفت.
در مدتی که ایشان فرماندهی جنگ را به عهده گرفتند از توانایی بسیار بیشتری نسبت به دیگران برخوردار بودند و انسجام بیشتری بین سپاه و ارتش بوجود آوردند.
دیدگاه سردار نقدی پیرامون نقش و حضور آیت اله خامنه ای در جبهه های غرب و کرمانشاه
اکثر کسانی که از آقا خاطره دارند؛ شهید شده اند
حضور الهام بخش ایشان در اوایل دفاع مقدس اثر تعیین کننده ای در روحیه رزمندگان داشت چراکه می دیدند یک مسئول عالی رتبه و روحانی برجسته نزدیک به امام (ره) تا مقدم ترین خطوط، شخصا حضور پیدا می کند و همنشین رزمندگان است. بیانات بسیار شیوا و روحیه دهنده ایشان در جمع رزمندگان در سرپل ذهاب و اسلام آباد؛ ماندگار و بسیار اثر بخش بود.
نقش بسیار مهم دیگری که معظم له بر عهده داشتند انتقال واقعیات جبهه بود به دو محور مسئولین و مردم. یک محوری که ایشان حقایق جنگ را به آن انتقال می دادند شورای عالی دفاع، مسئولین نظام و شخص حضرت امام (ره) بود که از مطالب دقیق میانی، روحیه رزمندگان و مشکلات جبهه ها با خبر می شدند و این مسئله نقش بسیار تعیین کننده ای در تصمیمات امام (ره) و مقامات عالی کشور داشت.
کمک  آیت اله خامنه ای به تقویت روحیه مردم و بازسازی روحیه سلحشوری رزمندگان و رفع ابهامات
محور دیگری که مخاطب مشاهدات آیت اله خامنه ای قرار می گرفت مردم بودند که ایشان در مقام خطیب نماز جمعه و معتمد مردم، فرهنگ جبهه را به جامعه انتقال می دادند و این مسئله در ارتقاء روحیه سلحشوری مردم بسیار موثر بود. مطالبی که ایشان از مشاهدات خودشان در نماز جمعه پایتخت می گفتند در روحیات جوانان بسیار موثر بود و آن ها را به حضور در جبهه ترغیب می کرد و عموم مردم را به پشتیبانی هرچه بیشتر از جبهه ها سوق می داد.
مشاهدات شخصی شان از حالات و روحیات یک سرهنگ یا ستوان ارتش و یا یک برادر پاسدار یا بسیجی را در نماز جمعه بیان می کردند و دلاوری ها و سلحشوری ها و ایمان راسخ رزمندگان را برای مردم شرح می دهند. طبیعتا مردمی هم که این سخنان را از زبان یک شاهد عینی که خطیب نماز جمعه تهران بود می شنیدند؛ برای کمک به جبهه سرشار از انگیزه می شدند.
بعد از انتخاب ایشان به عنوان ریاست جمهوری، حضرت امام (ره) به جهت نگرانی که از حفظ سلامت آقا داشتند با صدور حکم ولایی، ایشان را از حضور در جبهه منع کردند و به همین دلیل ایشان اجازه حضور در جبهه را نداشتند. اما در روزهای آخر جنگ که یک مقدار وضعیت جبهه ها با مشکلاتی روبرو شد؛ مجددا امام اجازه دادند و حضرت آقا حضوری بسیار پر برکت در جبهه ها داشتند. رزمندگان به دلیل توقف ناگهانی جنگ و حوادثی که در جبهه ها اتفاق افتاد با شبهات و سوالات زیادی روبرو بودند که با روشنگری های حضرت آقا ابهامات و شبهات شان بر طرف شد و از نظر روحی بازسازی شدند و این در شرایطی بود که تهدیدات در جبهه های جنوب و غرب، بسیار جدی بود و رزمندگان نیاز به استحکام روحی داشتند.

حضور درجبهه غرب کشور و عشایر
ایشان در اوایل جنگ علاوه بر حضور در میان رزمندگان سپاه تهران در غرب کشور و در مناطق سرپل ذهاب، قصر شیرین، گیلانغرب و بازی دراز؛ در میان عشایر منطقه دالاهو هم حضور پیدا کردند که برای عشایر آن منطقه که به دلیل پیشروی های اولیه دشمن در خاک کشور روحیه شان از دست رفته بود؛ بسیار روحیه بخش و امیدوار کننده بود. به یمن همین حضور، عشایر جان تازه ای گرفتند، مجددا اسلحه گرفته و بسیج شدند و بسیج عشایری اساسا از آنجا شکل گرفت که تا آخر جنگ هم در منطقه دالاهو و کرند بسیار نقش آفرین بود و امروز نیز این نقش آفرینی ادامه دارد.
ارتباط با عشایر کرد عراق
اما کار فوق العاده مهمی که حضرت آقا در غرب کشور پایه گذاری کردند بحث ارتباط با عشایر کرد عراق بود. تا پیش از آن تمام ارتباطات کشورمان با مردم کرد عراق از طریق احزاب و گروه های کانالیزه می شد که آمریکا، رژیم سلطنتی انگلیس و رژیم صهیونیستی در آن نفوذ بسیار قدرتمندی داشتند.بنیان گذار ارتباط با خود مردم عراق و عشایر کرد شخص آیت اله خامنه ای  بودند. بعد از این ارتباط گیری بود که عشایر کرد عراق نقش پل ارتباطی ما با مردم عراق را بر عهده گرفتند و با کمک مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق تجهیز و مسلح شدند. عشایر کرد عراق اولین مردمی بودند که به صورت مستقل از احزاب و گروه ها با ما ارتباط برقرار کردند و به نام حزب الله کرد عراق متشکل و بستر ساز حضور رزمندگان اسلام تا عمق 150 کیلومتری شمال کردستان عراق شدند.
ناگفته های نقش حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای جنگ و خیانت های بنی صدر
محمدکریم عابدی از خلبانان نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس است و نماینده مجلس هشتم نیز بوده در مورد نقش حضرت آیت الله خامنه ای در ابتدای جنگ و خیانت های بنی صدر گفته است:
شب پانزدهم مهرماه در شورای عالی دفاع با حضور دو نماینده امام یعنی شهید چمران و آیت اللـه خامنه ای تصمیم گیری شد که تیپی که از خراسان آمده بود برود پشت تپه های فولی آباد مستقر شوند و از این تپه ها حراست کند تا دشمن نتواند جاده را فتح کند، فردای آن روز که از پرواز بر می گشتم دیدم که اصلاً این تیپ حضور ندارد و بالای سوسنگرد درگیری شدیدی هست. به دانشگاه جندی شاپور و ستاد جنگ های نامنظم برگشتم و خدمت آیت اللـه خامنه ای گفتم این یک توطئه است و آن تیپی که دیشب تصمیم گرفته شد به تپه های فولی آباد بروند، آنجا مستقر نیست و دشمن هم دارد پیشروی می کند ایشان باور نمی کردند.
اگر اهواز را دشمن دور می زد همه در محاصره دشمن بودیم به ایشان گفتم بیایید با هلی کوپتر برویم ببینید ایشان فرمودند من با ماشین می آیم تا شما بروید من رسیدم؛ ما یک بار رفتیم عملیات شناسایی با رزم را انجام دادیم در برگشت یک هلی کوپتر کبری به من گفت یک نفر چفیه ای می چرخاند و کمک می خواهد، گفتم شما ادامه دهید من بررسی می کنم. رفتم دیدم آیت اللـه خامنه ای است با یک ماشین به منطقه آمده بود، من بلافاصله نزدیک ایشان نشستم، بسیار عصبانی بودند و گفتند پس این تیپ کجاست؟
با توجه به اینکه فرماندهی کل را امام به بنی صدر تنفیذ کرده بودند و او فرمانده جنگ بود وقتی به او اطلاع دادند چنین تصمیمی اتخاذ شده، دستور می دهد که تیپ به جای دیگری برود. بنی صدر حتی سلاح هایی که برای ستاد جنگ های نامنظم می خواستند را تصویب نمی کرد. ناهماهنگی عظیمی بود و دو نماینده امام بایکوت شده بودند چون بنی صدر هدفش این بود که امام و نیروهای انقلاب را بایکوت کند. تا حدی هم موفق شده بود دلیلش همین است که اینها تصمیم می گرفتند او وتو می کرد.
تا زمانی  که بنی صدر فرماندهی کل را بر عهده داشت، دستور می داد که از نمایندگان امام تبعیت نکنند، حتی به شهید تیمسار فلاحی رئیس ستاد نیروی زمینی ارتش  دستور داده بود که اگر آنها دستور دادند  تبعیت نکند. تمام هدف بنی صدر این بود که از یک سو قدرت نظامی را در دست بگیرد و با هجمه های تبلیغاتی و سخنرانی های خودش و نزدیکانش قدرت سیاسی را نیز تصاحب کند.
به آقای فلاحی گفتم من می روم به ستاد جنگ های نامنظم و زمینه را فراهم می کنم شما هم تشریف بیاورید با آیت اللـه خامنه ای و آقای چمران جلسه ای داشته باشیم. من رسیدم به دفتر شهید چمران، آیت اللـه خامنه ای هم قدم می زدند، شهید چمران گفتند دیشب کجا بودی شنیدیم دیشب آمدی، گفتم رفتم پیش آقای فلاحی که تا نامش را آوردم فلاحی وارد شد و اینجا بود که پشت بنی صدر خالی شد.
بعد از آن شهید تیمسار فلاحی به ستاد جنگ های نامنظم آمدند و کمک کردند. امام هم بلافاصله بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کردند و اختیارات را به آیت اللـه خامنه ای و شهید چمران دادند، مجلس هم بلافاصله هوشمندی کرد و عدم کفایت  بنی صدر را صادرکرد. یعنی در اوج  جنگ یک کشور رئیس جمهورش عزل شد که در تمام دنیا بی سابقه است. بعد از بنی صدر منافقین جنایات هفت تیر را رقم زدند و جنگ وارد مسیر جدیدی شد.
عملیات های موفقیت آمیز حاصل وحدت ارتش و سپاه
اولین عملیات ارزشمند و موفق دفاع مقدس که با همکاری سپاه و بسیج در مهر ماه سال 1360 انجام شد با عنوان لشکر پیروز خراسان به نام ثامن الائمه برای شکست حصر آبادان بود. امیر صالحی فرمانده کنونی ارتش، فرمانده آن عملیات بودند. بعد از حصر آبادان ارتش و سپاه و بسیج نیرو گرفتند و  فهمیدند می توانند از راه دیگری  وارد شوند تا آن موقع تصور بر این بود  که باید از راه های سیاسی وارد شد، رؤسای  جمهور کشورهای مختلف می آمدند خدمت امام که بیایید صلح کنید، از آن پس فرماندهی نیروی زمینی ارتش را امام به شهید صیاد شیرازی دادند.
در پس این  اتفاقات فاجعه هفت تیر و انفجار دفتر نخست وزیری را داشتیم که به شهادت بزرگواران رجایی، باهنر و دستجردی منجر شد. فاجعه هواپیمای c130  را در هفت  مهر 1360 داشتیم که تیمسار فلاحی از امیران ارتش و برادران  سپاه به شهادت رسیدند، و دکتر مصطفی چمران،نیز شهید شد و در حقیقت سال 1360 پر فاجعه ترین دوران انقلاب و شهادت مسئولان نظام است.
از اینجا به بعد  شهید صیاد شیرازی، فرمانده ارتش می شود و با سپاه به عنوان یک لشکر الهی وارد میدان  می شوند. به فرمان امام (ره) عملیات ها یکی  پس از دیگری شروع می شود که پیروزترین آنها عملیات فتح المبین در منطقه دزفول و کرخه است و عملیات بیت المقدس و… نیزبا موفقیت ادامه یافت و بافرماندهی امام و آیت اله خامنه ای و صیاد شیرازی و…. جنگ با پیروزی های ایران مسیر خود را تغییر داد.
در برهه ای از جنگ وحدت یکپارچه ایجاد شد و ثمره وحدت عملیات ثامن الائمه، فتح المبین و بیت المقدس بود و به همین دلیل امام فرمودند خرمشهر را خدا  آزاد کرد، تا همه بدانند و درگیر نفسانیات نشوند. سپاه با توجه به سلاح ها و تجهیزاتی که غنیمت گرفته بود شروع به سازماندهی و تجهیزات بیشتر کرد

روایتی از حضور دو فرزندآیت اله خامنه ای در دوران دفاع مقدس
اسماعیل کوثری آخرین فرمانده سپاه محمد رسول الله در دوران دفاع مقدس و نائب رئیس کنونی کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید.
آیت اله خامنه ای،  قبل از ریاست جمهوری شان در جبهه بودند و انرژی مضاعف به رزمندگان می دادند.ولی بعد از آنکه امام از حضور ایشان ممانعت کردند حضورشان کم شد. چون حضرت امام حضور ایشان در 5 استان مرزی غرب کشور را ممنوع کرده بودند. بعد ها ما این موضوع را به صورت حضوری از ایشان پرسیدیم که شما قرار بود بعد از عملیات کربلای پنج در اسفند 65 به دو کوهه بیائید. چه شد که نیامدید؟ ایشان آنجا فرمودند چون سوال کردید توضیح می دهم. فرمودند:« من آماده حضور در جبهه بودم و به آقای هاشمی گفتیم که شما یک یا دو هفته تهران باشید تا بنده بروم و بعدا برگردم. آقای هاشمی به حضرت امام گفته بودند که امام فرموده بودند « مگرنگفتیم آقای خامنه ای نباید به جبهه ها برود.»در عین حال با اینکه خودشان نمی توانستند بیایند فرزندانشان درجبهه ها حضور پیدا می کردند.
هم آسید مصطفی فرزند بزرگ وهم آسید مجتبی فرزند دومشان.هر دو هم از بسیجی های لشکر بودند.البته با فامیلی دیگردر جبهه ها حضور داشتند.به ما هم پیغام داده بودند که این دو نفراسیر نشوند ولی اگر شهید یا جانباز شدند عیبی ندارد.
سه سال قبل ما مستقیما از رهبری سوال کردیم که  چرا نباید اسیرمی شدند، فرمودند:« اگر اینها شهید می شدند، بنده پدر شهید می شدم، ولی اگر اسیر شوند چون فرزند رئیس جمهور بودند عراق سعی می کرد از ایران برای آزادی آنها امتیاز بگیرد و بنده هم امتیاز بده به کسی نیستم.»

 نظر دهید »

حوزه های علمیّه در پی انگیزه سازی برای طلّاب باشند/ دو خاطره ناب از امام خمینی

25 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در مراسم افتتاحیه حوزه های علمیه سخنان مهمی را ایراد فرمودند. نظر به آنکه در آستانه شروع سال تحصیلی حوزه های علمیه قرار داریم، 

  أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطان ِالرَّجِیمِ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِین وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلهِ الطّاهِرین وَ لَعنَةُ اللّه عَلی أَعدائِهِم أَجمَعین أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ رَبِ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

از دوستان اهل علمی که مدّتها زحمت کشیدند تا حوزۀ علمیّۀ تهران را مستقل کنند و تا حدودی هم موفّق شدند تشکّر می کنم و از خداوند متعال می خواهم که انشاءالله به زودی در تمام ابعاد به طور کامل مستقل شود به خصوص در بعد اقتصادی. مسائلی که در این جلسه قابل طرح است و چه بسا باید هم طرح شود زیاد است امّا فرصتی نیست که به طور کامل بیان شود ولی بعضی از آن ها را اشاره می کنم به این خاطر که، «مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه ». قبل از آنکه وارد موضوعی شوم طرح مسئله می کنم. > بیان علّت تشکیل مجالس علمی اوّل؛ در این مجالس باید مسائلی مطرح شود که نسبت به علما و علم جنبۀ کاربردی داشته و به تعبیر ما علمی باشد. مثلاً بخواهیم تاریخچۀ علوم را مطرح کنیم و یا اینکه مسئلۀ اهمّیت علم از نظر اسلام و امثال این ها را بیان کنیم. به نظر من تشکیل این مجالس و شرکت در آن برای مدعوّین به این دلیل نیست. بلکه می خواهند مسائلی که از نظر عملی مورد نیاز است را مورد ارزیابی قرار دهند. منظور از علم چیست؟ مطلب دوم؛ بحث از اینجا شروع می شود، مراد از علمی که در معارف ما وارد و به تحصیل آن ترغیب شده است چیست و آیا منظور مطلقِ علم است یا مطلق علم نیست؟ تقریباً دایره را ضیق کردم. آنچه در روایات وارد شده زیاد است که به عنوان نمونه عرض می کنم: «مَا مِنْ مُتَعَلِّمٍ یَخْتَلِفُ إِلَی بَابِ الْعَالِمِ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ»؛[1] این بسیار ارزش دارد؛ کسی که علم آموزی می کند هر قدمی که بر می دارد معادل یک سال عبادت است. این برای تحصیل علم است. یا این تعبیر: «إِنَ الْمَلَائِکَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْم »؛[2] فرشته ها برای کسانی که دنبال تحصیل علم هستند بال هایشان را پهن می کنند، «حَتَّی یَطَأَ عَلَیْهَا»؛ و شخص محصّل پایش را بر روی آن ها می گذارد، «رِضًا بِه». تا اینکه به اینجا می رسد: «النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةٌ».[3] یا «نَوْمٌ مَعَ عِلْمٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ مَعَ جَهْلٍ»،[4] یا «رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا الْعَالِمُ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ رَکْعَةٍ یُصَلِّیهَا الْعَابِد».[5] استفاده از علوم در ترویج و تبلیغ دین آیا این ها مطلقِ علم است یا نه؟ جواب: نه! مطلق نیست. آیا این ارزش ها و این آثار، مترتّب بر تحصیل مطلق علم است؟ جواب: نه! ما از آثارمان این را برداشت نمی کنیم. ظاهراً این نسبت به علومی است که به نحوی و به نوعی برای ترویج و تبلیغ دینبه کار گرفته می شود، حالا هر علمی که می خواهد باشد، مثل زبان. امّا برای چه؟ که آن را برای ترویج دین استفاده کنند.[6]. به ذهن می آید که این طور باشد. این آثار مترتّب بر تحصیل آن علوم است که به نوعی در راه ترویج و تبلیغ دین به کار گرفته می شود. مطلب سوم؛ از بُعد دیگر آیا همین علومی که به نحوی و به نوعی برای ترویج دین به کار گرفته می شود اینکه آثار و تحصیلش بر این ارزش های والا مترتّب باشد به طور مطلق است یا نه؟ جواب: نه! روایات ما این مطلب را توضیح می دهند. «مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ رِیَاءً وَ سُمْعَةً یُرِیدُ بِهِ الدُّنْیَا نَزَعَ اللَّهُ بَرَکَتَهُ وَ ضَیَّقَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی نَفْسِهِ وَ مَنْ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی نَفْسِهِ فَقَدْ هَلَکَ»؛[7]روایت دیگری:«إِیَّاکُمْ أَنْ تَطْلُبُوهُ لِخِصَالٍ أَرْبَعَ لِتُبَاهُوا بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ تُمَارُوا بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ تُرَاءُوا بِهِ فِی الْمَجَالِسِ أَوْ تَصْرِفُوا بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ لِلتَّرَؤُّسِ»؛[8] روایات زیادی داریم. انگیزه در تحصیل مطلب دیگری در اینجا مطرح است و آن اینکه: آن کسی که تازه به تحصیل و طلب علم ارزش می دهد چگونه با مسئله انگیزه تحصیل مواجه می شود. از طلبه هایی که وارد حوزه ها می شوند سؤال کنید که برای چه آمدی؟ و برای چه درس می خوانی؟ اینجا است که شقوق پیدا می کند، یعنی انگیزه هایشان مختلف است. مثلاً والاترین انگیزه برای به دست آوردن علم را این مطرح می کنند که می گویند: طلب علم برای علم. یعنی می خواهم عالم بشوم. ما می گوییم این ارزنده است و ارزش هم دارد.[9]یا مثلاً شخصی می گوید: می خواهم در اجتماع مرتبه رفیعی را پیدا کنم، یا می خواهم مرجع تقلید بشوم. می گوید: بهتر از این می خواهی؟ مقامی والاتر و مقدّس تر از این داریم؟ و البته در جایی هم تنزّل می کند و پایین می آید. در اینجا عدّه ای هستند که بستگی به نظرشان دارد. بعضی نظر بلند هستند امّا این ها نظرشان پایین است و فرض کنید، می گویند: می خواهیم حیثیتی پیدا کنیم و امور معیشتی را بگذرانیم. به تعبیر من وسیله ای برای امرار معاش داشته باشیم. اخیراً هم سطح پایین آمده و می گویند: برای مدرک درس می خوانیم. الآن مدرک را که بگیری چه کار می خواهید بکنید؟ می خواهند از این راه پول در بیاورند و زندگی و معیشتشان را تأمین کنند. من از شما سؤال می کنم: آیا همۀ این اشخاص ارزش هایی را که برای تحصیل علم آمده دارند؟ آیا این آثار بر این تصمیمات مترتّب می شود؟ جواب: نه! علمِ با معنویّات علم است جمله ای را از امام(رضوان الله تعالی علیه) عرض می کنم. من هرچه دارم از استادم دارم. ایشان می فرماید: «علمِ تنها فایده ندارد، علمِ با معنویّات علم است.» در دو جمله دقّت کنید. اوّل ایشان می گوید: علم تنها فایده و ثمر ندارد و دوم، علمیّتش را نفی می کند. می گوید: اصلاً علم نیست. ایشان می گوید: ادب تنها فایده ندارد. ادب با معنویّات ادب است. که بعداً می رود سراغ اینکه معنویات تمام ساحات بشر را مشخّص می کند. اگر در حوزه هایِ علمیِ قدیمی تهذیب نفس نباشد، اخلاق نباشد، آموزش معنوی نباشد و فقط آموزش علمی باشد و فقط علم در کار باشد، از آنجا افرادی بیرون خواهند آمد که دنیا را هلاک می کنند و به هم می زنند. آن اشخاصی که برای مرجع تقلید شدن به حوزه آمده اند،[10] بدانند که از آن آثار خبری نیست، چون در آن خدا نیست؛ هرچه هست امور دنیایی است. سؤال می کنم: در آخر چه می شود؟ و چه به دست می آوری؟ ای عالم بدون انگیزۀ الهی! در تحصیل و تدریست، در آخر چه می ماند؟ می خواهم قضیّه ای را از استادم(رضوان الله تعالی علیه) نقل کنم. اگر می خواهی مرجع تقلید بشوی آخرش این است بعد از وفات مرحوم آیت الله بروجردی(رضوان الله تعالی علیه) بود. در قم، آنجایی که مزار مرحوم آیت الله بروجردی است و عکس بزرگی از ایشان به دیوار هست. در آن زمان پایین مرقدشان و بالا عکسی از ایشان بود و زیر آن عکس دیگری از تشییع جنازه مرحوم آیت الله بروجردی بود. امام ما را نصیحت می فرمودند: «آن عکس بالا که می بینید آیت الله بروجردی زنده است که نفوذش قطب عالم تشیع را گرفته بود. او همان مرجع تقلید است. چند سانت پایین که می آیی همان آیت الله بروجردی است، امّا جنازه اش بر روی دست مقلّدین و علاقه مندان ایشان است. چند متر میایی پایین نگاه می کنی و می بینی آیت الله بروجردی زیر خروارها خاک تنها خودش و اعمالش است. می خواهی مرجع بشوی، آخرش این است.» ترویج و تبلیغِ دین اسلام، انگیزه ای والا نظرت را بلند کن، برای ترویج دین اسلام، برای تبلیغ دین اسلام و برای نصرت دین الهی تلاش کن. لذا اوّلین چیزی که بر تمام حوزه های علمیّه لازم است این است که تصحیح انگیزۀ تحصیل و تدریس کنند. اوّل بروند و انگیزۀ آمدن در حوزه را تصحیح و تنزیه کنند. حوزه های علمیّه در پی انگیزه سازی برای طلّاب باشند در باب مسئلۀ انگیزه برای تحصیل و تدریس، فضلا، طلّاب محترم و اساتید معظّم باید مراعات این را کنند که این انگیزه برای اینکه حوزه های علمیّه را از رکود بیرون بیاوریم کمک است. الآن بدترین رکود را داریم. تورّم در حوزه ها هست، امّا پیشرفت نیست. چرا بترسیم؟ عدّه ای طلبه در اینجا جمع شدیم تا از این مسائل بگوییم. آیا طلبه ها آن طور که باید درس بخوانند درس می خوانند؟ استادم می فرمود: «این امانت در دست شما است؛ امانت الهی است، حفظش کنید و حفظش به این است که درس بخوانید.» آیا این حوزه ها مثل حوزه های علمیّه سابق است و به همان نحو در تحصیل کوشش می کنند؟ انشاءالله که این طور باشد. اگر کسی از من بپرسید من چشمم را روی هم می گذارم و می گویم: انشاءالله، چون می بینم که غیر از این است. یکی از آثار تصحیح انگیزه برای تحصیل و تدریس که اگر تنزیه شود، الهی شود و برای ترویج دین و تبلیغ دین باشد این است که: کمر همّت را می بندد و درس می خواند، چون می خواهد ترویج دین کند، امّا آن انگیزه در شخص وجود ندارد تا به فعّالیّت وادارش کند. روحانیون باید ساده زندگی کنند وقت نیست و سخن هم زیاد است. امّا آنچه استادم(رضوان الله تعالی علیه) به آن تکیّه می کرد، پیش می کشم که تعبیر از امور مهمّ می کرد. راجع به محصّلین، مدرسین، حوزه ها می فرمود: «یکی از امور مهمّ این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند.» این هم از همان تصحیح انگیزه نشأت می گیرد و ریشه در آن دارد. ایشان می فرمودند: «هرچه بروید سراغ اینکه قدمی برای بهتر شدن خانه تان بردارید از معنویات و ارزشتان به همان مقدار کاسته می شود.» این از جملات ایشان است که: «ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، به اتومبیل نیست.» تربیت امام خمینی در ساده زیستی دو جریان از خود ایشان نقل می کنم. یکی از آن ها را نشنیدید چون از خودم است. ما بیش از پنجاه سال پیش قم بودیم. پنج شنبه و جمعه ها که تعطیل بودم، یکی در میان برای دیدار پدر و مادرم به تهران می آمدم. معمولاً هم گاراژهایی بودند که مسافربری می کردند. بلیط گرفته بودم که به تهران بیایم. نشسته بودم و منتظر اینکه سوار شوم. ناگهان امام را دیدم که تنها وارد شدند.[11] گفتند: شما هم تهران می روید. گفتم: بله حاج آقا! گفتند: پس با هم برویم. سوار شدیم. آن موقع سه یا چهار ساعت طول می کشید. وقتی جمله ایشان را می خواندم یاد همین قضیه افتادم که: ارزش انسان به خانه نیست… به اتومبیل هم نیست. نمی خواهم بگویم ایشان ماشین نخریدند بلکه می خواهم بگویم، آیا ایشان آن موقع نمی توانست یک عدد از این ماشین های کرایه ای را بگیرد و به تهران بیاید؟ ایشان می توانست امّا نکرد. به چه دلیل؟ برای اینکه می خواست با روش و منش خود، من و امثال من را تربیت کند. حواستان جمع باشد! ارزش به آن ماشین ها نیست. می فرمود: به هر مقدار که از نظر مادیّت نزدیک شوی و آن را بخواهی بهتر کنی از آن طرف کاسته می شود. مواظب باشیم که مسیرها عوض نشوند قضیّۀ دیگری را نقل می کنم. این را بسیاری از دوستان و آقایانی که در قم هستند هم می دانند. بعد از انقلاب دارالشفا را می خواستند خراب کنند و بسازند. به محضر ایشان آمدند تا برای تخریب اجازه بگیرند. ایشان این جمله را فرمودند: «هر یک دانه از این خشت ها و آجرها که برای تعمیر دارالشفا عوض شود و یک آجر جدید بیاید، به همان مقدار از قداست اینجا کاسته خواهد شد.» این حرف ها در حوزه های علمیّۀ ما مسخ و نسخ شدند و مسیرها دارد عوض می شود. زیّ طلبگی را حفظ کنید ایشان می فرمود: «زیّ طلبگی ات را حفظ کن.»این از قدما و از ائمه(علیهم السّلام) به ما رسیده است. ایشان خیلی این تعبیر را داشتند. «زیّ طلبگی را حفظ کن که اگر این را حفظ نکردی لطمه ای به روحانیّت می خورد. لطمه به روحانیت، لطمه به اسلام است.» این عین جملات ایشان است. زیّ که گفته می شود یعنی همۀ شئون زندگی را در برمی گیرد؛ از خوراک، پوشاک، مسکن، هیکل، رفتار و گفتار. به خصوص ایشان نسبت به هم نوع تکیّه داشتند. که آخوند، طلبه، محصّل و روحانی با روحانی دیگر رفتاری آموزنده داشته باشد. من چیزی نشنیدم و اصلاً کسی هم به یاد نمی آورد که ایشان حتّی یک بار در مجلسی غیبت کرده باشند یا اگر هم شده جلویش را نگرفته باشند. این قدر مراعات می کردند. در میان طلبه ها عملاً منش و روششان این بود. نه تنها لفظاً تربیت می کردند بلکه عملاً هم این کار را انجام می دادند و تأکید هم می کردند که مراعات جهات ظاهر را بکنید. این طور نباشد که در ظاهر از روحانی عمل ناپسندی سر بزند. معمولاً ایشان موقعی که می خواست درس تعطیل بشود، چه قبل از ماه رمضان و چه قبل از محرّم نصیحت می کردند. به این خاطر که طلبه ها به بلاد دیگر کوچ می کردند. ایشان خصوصیّات را تذکّر می دادند. عقل اجتماعی مقدم است ضمن آن خیلی مقیّد بودند و می فرمودند: «اگر می خواستی به جایی بروی و دیدی روحانی ای آنجا هست، یک وقت متعرضش نشوی.» اگر متعرضش شوی اوّلین کسی که صدمه می خورد خودت هستی. حتّی این جمله را از یکی از بزرگان نقل می کردند: «زمانی که امر بین عقل اجتماعی و مقدّس گرایی دایر شد، عقل اجتماعی مقدّم است.» مثلاً روحانی ای هست که انسان خوبی است، نماز شب می خواند و به تعبیر من شب تا صبح عبادت می کند امّا روحانی دیگری هست که مراعات جهات شرعی را می کند و خیلی مقیّد است تا برخلاف متعارف یک روحانی عمل نکند. می گویند دومی مقدّم بر اوّلی است. کسی متعرّض آن روحانی نشود. می فرمودند: این مقدّم بر آن است و عقل اجتماعی تقدّم دارد. اللَّهُمَ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد اللَّهُمَ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا وَ انْصُرْنَا عَلَی مَنْ عَادَانَا وَ لَا تَکِلْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا أللّهُمَّ وَفِّقنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضَی اللَّهُمَ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ

پی نوشت ها: [1]. بحار الأنوار، ج 1، ص184 [2]. بحارالأنوار، ج 1، ص177 [3].بحارالأنوار، ج 1، ص195 [4].بحارالأنوار، ج 1، ص185 [5]. بحارالأنوار، ج 74، ص57 [6]. البته زبان که گفتم منظورم کلّی است. خود ما طلبه ها در اوّل زبان عربی یاد می گیریم. مسئله خیلی روشن است. [7]. بحارالأنوار، ج 74، ص100 [8]. أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص95 [9]. در اینجا امّایی دارد که بعداً عرض خواهم کرد تا مراتب بعدی را یکی یکی مطرح کنم. [10]. به این خاطر مرجع تقلید شدن را می گویم که زیباترین و شیرین ترین انگیزه را دارد. [11]. آن وقت ها به ایشان حاج آقا می گفتیم.

 1 نظر

روش تجزیه و تحلیل عکس

19 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

“نگاه تو مهم است نه در آنچه می نگری.” – آندره ژید (مائده های زمینی)
گام اول:
توصیف عکس: شامل شرح موضوع عکس و صحبت از محیط اتفاقی عکس است. اطلاعاتی درباره ی عکاس، زمان عکاسی و محیط اجتماعی که عکس از دل آن سربرآورده است. این مرحله مهم است زیرا باعث گردآوری اطلاعاتی است که به درک عکس کمک می کند.
توصیف یعنی گفتن و نوشتن از آنچه که به شکل واقعی در تصویر می بینیم. اگر می گوییم “درخت"، بهتر است از شکل و حرکت برگها و شاخه ها و از احساسی که برمی انگیزند سخن بگوییم. درختِ موجود در عکس چه تفاوتی با سایر درختان دارد.
همچنین گفتن و نوشتن از مراحل دیدن و درک تصویر است. چشمانمان چه چیزی را دریافت می کنند و در نگاه اولیه به چه چیزهایی اهمیت می دهند. چگونه چشمانمان بر روی عکس درحرکتند، و آیا پس از گردش در درون عکس، به نقطه اصلی بازمی گردند؟
توصیف دقیق به قضاوت ما از عکس کمک بسیاری می کند و باعث می شود تا ما در قضاوتمان کمتر دچار خطا و اشتباه شویم. به این شیوه است که بهتر می توان به واقعیتها دسترسی پیدا کرد.
معمولاً اطلاعات توصیفی را می توان از دو منبع به دست آورد: 1.خود عکس و دقت در درون آن 2.منابع بیرونی مانند کتابخانه، خود عکاس، نشریات و…
گزینش و انتخاب مناسب کلمات در توصیف عکس، می تواند به اندازه ی خود عکس دارای بیانی هنرمندانه و گویا باشد.
 
گام دوم:
توجه به موضوع عکس: موضوع عکس، تمایل جدی عکاس به امور پیرامونش را افشا می کند. چه چیزی در زندگی هنرمند عکاس آنقدر مهم است که موضوع عکاسی او را به خود اختصاص داده است؟ تصویر چهره ی یک کارگر خسته از کار در معدن، یا کودکی گمشده در بازار که با نگرانی به دنبال والدین خود می گردد، یا عکس زنبور عسلی که در حال جمع آوری گرده های گل است، یا تصویر کشته شدگان در یک حمله تروریستی، و یا عکسی از طبیت بی جان و… همگی می تواند بر اساس دغدغه ها و تمایلات عکاس مورد توجه وی قرار گرفته و در قاب لنز دوربین او جای گیرد.
علاقه ی وافر مردم به نگهداری تصاویر لحظات و سوژه هایی که یا کمتر در تیررس نگاهشان قرار دارد و یا با موضوع آن بیگانه هستند، از جمله مواردی است که عکاس را به انتخاب آن ترغیب می کند.
گام سوم:
توصیف فرم عکس: فرم چیزی نیست جز چگونگی ارائه یک موضوع و سوژه. شاید بتوان از یک موضوع واحد، بی نهایت عکس گرفت. عکاسی کردن از زوایا و با نورپردازی های گوناگون و با استفاده از ابزارهای جانبی دوربین مانند عدسی ها و فیلترها، هر یک می تواند گونه ای باشد از امکان ارائه ی یک موضوع که در دل خود مفاهیم متفاوتی را ارائه می دهد.
عناصر بصری عکاسی از فرمهای هنری نقاشی و طراحی نشات گرفته است: نقطه، نور، خط، شکل، رنگ، بافت، فضا و… سایر عناصر صوری مورد استفاده در عکاسی عبارتند از: میزان سیاه و سفیدی، تراکم و تضاد رنگها (کنتراست)، نقطه دید (فاصله سوژه با دوربین)، زوایه ی عدسی، کادر و لبه، عمق میدان و درجه وضوح.
تحلیل فرم تصویر دو بعدی، می تواند حاوی این موارد باشد: تاثیر حسی و عمیق عکس، تحلیل پیش زمینه و پس زمینه، استفاده از قاب، عمق میدان و بکارگیری آن در عکس، توازن (متقارن یا نامتقارن)، روابط سطح و پیکره (چگونه هنرمند همزمان هم اقدام به آفرینش پسزمینه می کند و هم پیکره ها)
از نظر منتقدان عکس، شیوه های استفاده از عناصر گفته شده “اصول طرح” نامیده می شود که شامل مقیاس، تناسب، وحدت در تنوع، تکرار و ریتم، توازن و هماهنگی است.
عکاسی سیاه و سفید، عکاسی رنگی
مقایسه ی عکاسی سیاه و سفید با عکاسی رنگی همانند مقایسه ی سینمای صامت با سینمای ناطق است. اگر این مقایسه برای برتری بخشی به یکی از آنها باشد، قیاسی منصفانه نخواهد بود. زیرا هر یک از آنها در دوران خود در حد و اندازه ی یک سبک و مکتب هنری، از تمامیت و کمال لازم برخوردار بوده و هستند.
شاید امروزه امکانات و ویژگی هایی که عکاسی رنگی فراهم می کند تا یک عکس جلوه های بصری متنوعی داشته باشد ما را از ارزش هنری عکس های سیاه و سفید رایج در گذشته غافل سازد. اما با مراجعه به عکس های سیاه و سفید برگزیده، کمتر کاستی و نقصی را در فرم و محتوای آنها مشاهده خواهیم کرد.
به لطف تکنولوژی های نوین، دوربین های گوناگون امروزی نیز قادرند ما را در گرفتن عکس های سیاه و سفید در کنار عکس های رنگی همراهی کنند.
کمپوزیسیون و یا ترکیب بندی
هر چند می توان بی نهایت رابطه میان عناصر بصری متصور شد، اما سه اصل کلی در درون این روابط حاکم است که یک اثر را حداقل در اندازه ی کلاسیک آن، به اثری هنری تبدیل می کند. این اصول عبارتند از: هماهنگی، وحدت و تنوع.
*وحدت اجزا و عناصر، شکل دهنده ی اثر هنری از لحاظ محل قرار گرفتن، اندازه ها، تناسبات، کیفیات و جهت عناصر است.
*هماهنگی همان وجود نظم و ترتیبی است میان اجزا، تا بیانی روشن و گویا را القا کند.
*تنوع نیز در چند وجهی بودن اثر نمایان خواهد شد که با تحرک و پویایی، جذابیت عاطفی و بصری تولید می کند.
گام چهارم:
تحلیل عکس: ارتباطات میان عناصر صوتی و تصویری و تاثیرات احساسی آن، بخشی از تحلیل به شمار می آید. سخن گفتن از سکون، پویایی، تناسب و یا کم اهمیتی که تصویر القا می کند.
آیا تصویر می تواند درک و فهم جدیدی از چشم اندازهای پیشین زندگی روزمره ارائه کند؟
آیا این تصویر بازتابی است از جذبه ی هنر انسانی و یا هنر خود طبیعت؟
آیا عکاس توانسته است یک لحظه احساسی را شکار کرده و برای بینندگان به ثبت برساند؟
و آیا تصویر، تفسیری است از یک برداشت مشترک اجتماعی و یا تلقی است کاملاً فردگرایانه؟
_________________________________________
در این نوشته از کتب استفاده شده است:
1. تری برت، نقد عکس، ترجمه اسماعیل عباسی و کاوه میرعباسی، نشر مرکز، 1379
2. هادی شفائیه، فن و هنر عکاسی، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372

 نظر دهید »

قبل از ارتقاء کامپیوتر تان به ویندوز ۸ این نکات مهم را رعایت کنید

19 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خبر خوبی که برای شما داریم این است که مایکروسافت فرایند ارتقا به ویندوز 8 را برای این دسته از کاربرانش بسیار ساده کرده.اما قبل از شروع به کار باید چند نکته را به شما گوشزد کنیم.
کدامیک از سیستم عامل های قدیمی مایکروسافت را می توان به ویندوز 8 ارتقا داد؟
به گفته وبلاگ رسمی مایکروسافت، ویندوز XP، ویستا، یا سون را می توان به ویندوز 8 پرو ارتقا داد .
ارتقا دادن به ویندوز 8 چقدر هزینه دارد؟
افرادی که سیستم عامل های بالا را تا قبل از دوم ژوئن 2012 برای کامپیوتر شان خریداری کرده اند می توانند نسخه ارتقاء به ویندوز 8 را با قیمت 39.99دلار از سایت مایکروسافت دانلود کنند. این کمپانی همچنین برای افرادی که از دوم ژوئن تا ژانویه 2013 اقدام به خرید کامپیوتر می کنند نسخه پرو ویندوز 8 را با قیمت 14.99 دلار پیشنهاد می دهد.
آیا می توان ارتقا ویندوز 8 را روی دی وی دی یا دیگر رسانه های فیزیکی تهیه کرد؟
بسته کامل ارتقا ویندوز 8 ،69.99 دلار قیمت دارد  ولی اگر آن را دانلود کنید مایکروسافت با پرداخت 15 دلار اضافه تر بسته کامل را به شما می دهد.همچنین درحین فرایند نصب ، این امکان برایتان فراهم شده که ویندوز 8 را روی دی وی دی رایت کرده یا روی USB خود ذخیره کنید و به این ترتیب نیاز به پرداخت هیچ بهای اضافی ندارید.
درباره سایر نسخه های ویندوز 8 چطور؟
مایکروسافت 4 مدل از ویندوز 8 را معرفی کرده است که شما می توانید فقط دو مورد آن را تهیه کنید، ویندوز 8 و ویندوز 8 پرو.
ویندوز RT فقط روی تبلت ها عرضه خواهد شد و نسخه سازمانی هم فقط به شرکت های بزرگ کامپیوتری فروخته می شود. ویندوز 8، ویندوز 8 پرو و ویندوز سازمانی در هر دو حالت 32 بیتی و 64 بیتی موجود است. مایکروسافت هنوز هیچ قیمتی برای ارتقاء ویندزو 8 وانیلی اعلام نکرده است.
چه تفاوتی بین ویندوز 8 و ویندوز 8 پرو وجود دارد؟
در وبلاگ مایکروسافت نوشته شده : برای اغلب خریداران ، ویندوز 8 مناسب است. ویندوز 8 پرو بیشتر برای کمک به علاقه مندان فن آوری و حرفه ای ها این صنعت طراحی شده و مجموعه گسترده تر از فن آوری های به کاررفته در ویندوز 8 را برای آنها به نمایش می گذارد. یعنی ویندوز 8 پرو قابلیت هایی دارد که به نظر مایکروسافت کاربران عادی معمولا از آنها استفاده نخواهند کرد و وجودشان چندان اهمیتی هم برای آنها ندارد. درست هم هست چون اکثر مردم واقعا نیازی به نرم افزارهایی چون Client Hyper-V virtualization و BitLocker که ابزار رمز گذاری روی دیسک است ندارند.
تنها قابلیتی که ویندوز 8 ندارد، نرم افزار سینمای خانگی Windows Media Center است که یک  DVD movie player هم آن را مشایعت می کند.البته کاربران ویندوز 8 پرو هم روی پکیج خود این نرم افزار را ندارند اما می توانند به صورت رایگان آن را دانلود کنند.  اگر ویندوز 8 ساده را داشته باشید بالاخره مجبورید پک ملحقات ویندوز 8 پرو را هم خریداری کنید که ویندوز شما را به ویندوز 8 پرو ارتقا داده و مدیا سنتر را هم شامل می شود . البته مایکروسافت قیمت این بسته را هم هنوز اعلام نکرده است.
چه تجهیزات سخت افزاری برای ویندوز 8 نیاز است؟
این ملزومات در وبلاگ رسمی مایکروسافت نوشته شده است:
پردازنده GHz1 یا سریعتر
GB 1 رم 32 بیت یا GB رم 64 بیت
GB 16 فضای هارد دیسک خالی (32 بیت) یا GB 20 (64 بیت)
DirectX 9 با WDDM 1.0 یا درایور بالاتر
مایکروسافت همچنین اعلام کرده که رابط کاربری مترو به حداقل وضوح تصویر 768*1024 نیاز دارد و برای استفاده از قابلیت اسنپ ، وضوح تصویر 768*1366 لازم است. اسنپ یکی از ویژگی های ویندوز 8 است که به شما اجازه می دهد به صورت خودکار و با کشیدن اپلیکشن ها به سمت اطراف صفحه موقعیت و سایز آنها را تغییر دهید.
همانطور که می دانید مترو نام کنارگذاشته شده طراحی خاص لمسی رابط کاربر ویندوز 8 است. مایکروسافت در حال حاضر اسامی Modern UI و Windows 8-style UI را به جای مترو پیشنهاد داده و شاید تا 26 اکتبر و عرضه عمومی ویندوز 8 نام اصلی این رابط کاربری مشخص شود.
پس از ارتقا دادن چه اتفاقی برای فایل های قدیمی و تنظیمات سیستم می افتد؟
کاملا به این بستگی دارد که با چه نسخه ای از ویندوز شروع می کنید. به گفته وبلاگ مایکروسافت: هریک از نسخه های مخصوص خریداران ویندوز 7 را که بخواهید به ویندوز 8 ارتقا دهید همه چیز از اپلیکیشن ها گرفته تا فایل های شخصی و تنظیمات ویندوزتان سرجای خود می ماند. اگر ویندوز ویستا را هم به ویندوز 8 ارتقا دهید اتفاقی برای تنظیمات ویندوز و فایل های شخصی تان نخواهد افتاد. ولی اگر ویندوز XP را ارتقا دهید فقط می توانید فایل های شخصی خود را حفظ کنید.
آیا  با ارتقا یافتن به ویندوز 8 مشکلی برای سخت افزار ها و نرم افزار های قدیمی مان پیش نخواهد آمد؟
اگر ویندوز ویستا یا XP ارتقا دهید حتما باید اپلیکیشن های قدیمی خود را دوباره نصب کنید. اکثر برنامه هایی که روی ویندوز 7 کار می کرده قائدتا باید روی ویندوز 8 هم کار کند. درضمن مایکروسافت ،وب سایتی هم با نام Compatibility Center (مرکز سازگاری) راه اندازی کرده که می توانید نرم افزار های خاص را هم روی آن چک کنید و مطمئن شوید که با ویندوز 8 هم کار می کند یا نه؟
علاوه بر این پس از نصب کامل ویندوز 8 یک نسخه گزارش سازگاری هم دریافت خواهید کرد.

 نظر دهید »

پند (سخن روز)

19 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام على سلام الله علیه

 

مَن لَم يَتَّعِظْ بِالنّاسِ وَعَظَ اللّه ُ النّاسَ بهِ

 

هر كه از مردم پند نگيرد، خداوند او را مايه پند مردم قرار دهد.

 

ميزان الحكمة: ح 22191

 

 2 نظر

مايه تاريكى‏‌ قيامت

18 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

   پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :  

 

      اِتَّقُوا الظُّلمَ فَإنَّهُ ظُلُماتُ يَومِ الْقيامَةِ؛   

 

      از ستم كردن بپرهيزيد؛ زيرا در روز قيامت مايه تاريكى‏‌ها است   

 

     دانش‌نامه عقايد اسلامي: ح 5756 

 3 نظر

عالم ذر چیست و کجا است؟

14 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بحث از عالم ذر و کم و کیف آن را در بررسی نظرات موافق و مخالف مطرح کرده و سپس به نقد آنها پرداخته در خاتم نظریه صحیح را بیان می کنیم.

 

 


تعبیر عالم ذر و خصوصیات آن که مفسران، فلاسفه و متکلمان را به خود مشغول ساخته برگرفته از آیه 172 سوره اعراف و روایات متعددی است که در این زمینه نقل شده است. هر یک از این افراد در مواجهه با این آیه و روایات مربوط به آن توضیحاتی را ارائه داده اند که به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند: موافقان عالم ذر، مخالقان عالم ذر، و نظریه سومی که به نقد این دو دسته می پردازد.

 

آنچه سبب به وجود آمدن دو دسته اول گردیده، برداشت اشتباه و سطحی آنان از وجود عالم ذر است و اما گروه سومی که برخی از مفسرین معاصر هستند به نقد این دو دیدگاه پرداخته اند.

 

بحث از عالم ذر و کم و کیف آن را در بررسی نظرات موافق و مخالف مطرح کرده و سپس به نقد آنها پرداخته در خاتم نظریه صحیح را بیان می کنیم.

 

 موافقان عالم ذر

 

قبل از پرداختن به نظر این گروه لازم است آیه ای را که به آن استناد می کنند را با هم مرور کنیم.

 

“و اذا خذا الله من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین”

 

و هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه ی آنان را برگرفت و ایشان را برخودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا گواهی دادیم تا مبادا روز قیامت بگوئید که ما از این امر غافل بودیم.

 

نظر موافقان عالم ذر براساس این آیه چنین است که : خداوند بعداز خلقت حضرت آدم نطقه های موجود در صلب او را خارج ساخته و سپس نطفه های موجود در آنها را نیز خارج کرد و همینطور ادامه داد تا تمام بشر را به صورت ذرات بی شمار در آورد، سپس هر یک از این ذرات را حیات دنیوی، عقل و ادراک داد و پس از آن خود را به آنها معرفی کرد و آنها نیز بر ربوبیتش اقرار کردند البته برخی صادقانه و مطابق با باطنشان پاسخ دادند وعده ای نیز از روی نفاق اقرار کردند. بدین ترتیب همه به معرفت الهی آگاه شدند، پس از آن به شکل ذرات در صلب پدران خویش جای گرفتند در حالی که آن نوع حیات و زندگی را فراموش کردند تنها معرفت الهی را با خود به هنگام خلق مجدد همراه داشتند.

 

قبل از این حیات دنیوی، حیات دیگری یا به تعبیر دقیق تر نشئه دیگری وجود دارد که حقیقت و باطن این دنیاست به طوری که انسان ها از پروردگار خود منقطع نبوده و در پیشگاه او حاضر هستند و لحظه ای هم او را غایب نمی بینند لذا به وجود خدا و هر حقی که از جانب او باشد اعتراف دارند

 

مخالفان عالم ذر

 

آنچه که مورد نظر مخالفان است آن است که خداوند این اقرار ربوبیت و اتمام محتسبی را که موافقان نیز آن را اشاره دارند را از انسانها گرفت اما  این میثاق مأخوذ از انسان را در این دنیا و پس از خلقت یعنی پس از انفصال و جدایی از پدران از آنها گرفت و نه در دنیایی غیر از دنیای مادی.

 

 بررسی و نقد نظرات موافق و مخالف

 

اشکالی که در نظر موافق وجود دارد اینکه در صورت پذیرش آن باید به دو بار خلقت و زندگی دنیوی معتقد شویم که براساس معرفت دینی نه تنها قابل قبول نیست بلکه محال است. اما اشکال موجود در نظر مخالفان که معتقدند خداوند پس از خلقت اقرار گرفت با ظاهر آیه و نص روایات معتبر در این زمینه ناسازگار است.

 

نظر صحیح

 

براساس آیه 21 سوره حجر که می فرماید: “و إن من شی ء إلا عندنا خذائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم” و هیچ چیزی نیست مگر گنجینه های آن نزد ماست و ما آن را جزء اندازه ای معین فرو نمی فرستیم.

 

اثبات می شود که برای هر موجودی در نزد خدای متعال وجود وسیع و نا محدودی در گنجینه الهی هست که وقتی به دنیا وارد می شود دچار محدودیت می شود و این همان حقیقتی است که خدا از آن به ملکوت تعبیرکرده است. “و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین” (انعام/75)و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد. انسان نیز از این مسابقه ی وجودی و ملکوت برخوردار است.

 

بنابر آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که قبل از این حیات دنیوی، حیات دیگری یا به تعبیر دقیق تر نشئه دیگری وجود دارد که حقیقت و باطن این دنیاست به طوری که انسان ها از پروردگار خود منقطع نبوده و در پیشگاه او حاضر هستند و لحظه ای هم او را غایب نمی بینند لذا به وجود خدا و هر حقی که از جانب او باشد اعتراف دارند.

 

این تفسیر در واقع آن حقیقتی است که آیه به طور اجمال به آن اشاره دارد یعنی آیه اشاره دارد به یک نشئه انسانی قبل ار نشئه دنیوی انسان اگر چه این نشئه تقدم زمانی نداشته بلکه همراه و محیط براین عالم است.

 

با این توضیح اشکالاتی که بردیدگاه طرفداران عالم ذر که برای آن نشئه تقدم زمانی قائل هستند براین نظر وارد نمی شود. و از سوی دیگر اشکالات موجود در نظر مخالفان که با آیات و روایات منافات داشت هم براین نظر وارد نیست.

 

براساس آیات و روایات معتبر عالم ذر، نشئه ای انسانی قبل از نشئه دنیوی انسان است که تقدم زمانی نداشته بلکه همراه این حیات دنیوی و محیط برآن است که در آن نشئه انسان در پیشگاه خدا حاضر است لذا به وجود خدا و هر حقی از سوی او نیز ربوبیتی معترف است

 

شاهد مثال در روایات

 

روایات بسیاری در تأیید قول صحیح در این زمینه وجود دارد که نقل به یک روایت می پردازیم.

 

ابوبصیر از شاگردان امام صادق(علیه السلام) درباره ی عبارت “الست بربکم” از حضرت سوال می کند: آیا این کلام را با زبان هایشان ادا کردند؟

 

حضرت می فرماید: بله، و هم با دل ها ی خود گفتند: مجددا از حضرت می پرسد: در آن روز ذرات کجا بودند؟

 

می فرماید: “آن روز خداوند در آن ذرات کاری کرد و آن ذرات عکس العملی نشان دادند که همان جوابشان بود.

 

این جواب که امام می فرماید: هم با زبان ها و هم با دلهایشان، نشان دهنده این است که وجود ذرات در آن روز طوری بوده است که اگر به دنیا منتقل می شدند، همان نحوه ی وجود شان، جواب زبانی را تصدیق کرد و هم آن را عین جواب با دل دانست، سپس سوال کننده چون تصوری دنیایی از موضوع داشت، از مکان این سوال و جواب پرسش کرد، اما امام (علیه السلام) در پاسخ مکانی را تعیین نکرده بلکه فرمود: خداوند آن ها را طوری آفرید که سوال و جواب از آن ها ممکن باشد.

 

این توضیحات علاوه برآنکه نظر صحیح را تأیید می کند. نشان می دهد که این سۆال و جواب یک امر حقیقی است نه مجازی.

 

 خلاصه سخن :

 

براساس آیات و روایات معتبر عالم ذر، نشئه ای انسانی قبل از نشئه دنیوی انسان است که تقدم زمانی نداشته بلکه همراه این حیات دنیوی و محیط برآن است که در آن نشئه انسان در پیشگاه خدا حاضر است لذا به وجود خدا و هر حقی از سوی  او نیز ربوبیتی معترف است.

 

منابع:

1-    تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود بن عیاش معروف به عیاشی، ج2، ص37و40

2-    ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج8، ص426-410

3-    کافی، شیخ کلینی، ج2، ص12

 

 نظر دهید »

برترین خیر از نگاه امیرالمۆمنین(علیه السلام)

12 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

 

اوقات پیش می آید که در مقابل کمک به دیگران، با این سخن آنان مواجه می شویم: “خدا خیرت دهد” حال این خیر چیست؟ چه معنایی دارد؟ خیر از دیدگاه افراد مختلف متفاوت است، ممکن است فردی خیر را در خوش گذرانی شخص دیگر آن را در ثروت، دیگری در سلامتی و … بدانند، خیر از مواردی است که مصادیق بسیاری برای آن ذکر شده است …

 


آنچه مهم است، اینست که خیر در اسلام چگونه معنا شده است و نظر ائمه طاهرین در مورد آن چیست؟ امیرالمۆمنین در نهج البلاغه خیر را اینگونه توصیف کرده اند:

سُئل عن الخیر ما هو؟ فقال(علیه السلام): لَیْسَ الخَیْرُ أنْ یَكْثُرَ مالُكَ وَوَلَدُكَ وَلكِنَّ الخَیْرَ أنْ یَكْثُرَ عِلْمُكَ؛(1) از امام(علیه السلام)سۆال شد كه خیر چیست؟ در جواب فرمودند: خیر این نیست كه دارایى و فرزندانت زیاد شود، بلكه خیر آن است كه دانش و علمت افزون گردد.

 

امام علی(علیه السلام) خیر را در دانش اندوزی می دانند اما خیر در چند آیه از قرآن به معناى مال و متاع دنیوى به كار رفته:

 

كُتِبَ عَلَیْكُمْ إذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأقْرَبِینَ بِالْمَعْروفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ؛(2) دستور داده شد كه چون یكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر داراى متاع دنیاست، وصیت كند براى پدر و مادر و خویشان به قدر متعارف، این كار سزاوار مقام پرهیزكاران است.

 

 أیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِه مِنْ مالٍ وَ بَنیْنَ نُسارِعُ لَهُمْ فِى الْخَیْراتِ بَلْ لایَشْعُرونَ؛(3) آیا این مردم كافر مى‏پندارند كه ما آنها را مدد به مال و فرزندان مى‏نماییم براى آن‏كه مى‏خواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا كنیم؟ براى امتحان است و آنها نمى‏فهمند.

 

و إنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدید؛(4) و انسان بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است.

 

منظور از سخن امیرالمۆمنین نفی دیدگاه غالب در مسئله مال و فرزند است، یعنی نفی دیدگاه کسانی که تنها از جنبه های مادی و دنیوی به مال و فرزند نگاه می کنند وگرنه اگر این مواهب در راه خدمت به خلق و جلب رضای خالق صرف شود آن نیز مصداق خیر است.

 

برترین خیر دانش است،انسان از طریق علم می تواند به خودشناسی و پس از آن به خداشناسی برسدوسعادت دنیا واخرت خود را تأمین نماید

 

خیر و اقسام آن

 

اگر مال و فرزند خیر است پس چگونه امام(علیه السلام) در این كلام، خیر بودن را از مال و فرزند سلب مى‏نمایند؟ پاسخ این سۆال را باید در اقسام خیر جستجو کرد ؛خیر دو قسم است: مطلق و مقید؛ خیر گاهى استعمال مى‏شود در «خیر مطلق»؛ یعنى خیرى كه هیچ شرى را در برندارد، و گاهى استعمال مى‏شود در «خیر مقید»؛ یعنى خیرى كه براى همگان و در همه حال خیر نیست. كلام امام(علیه السلام) به نحو سلب عموم است، نه عموم سلب؛ یعنى خیر محضْ افزایش علم و دانش است، نه ‏زیادى مال و فرزند. پس مال و فرزند جزء خیر مقید محسوب می شوند که گاهی خیر هستند. البته علم هم اگر از عبودیت پروردگار و حلم جدا شود ممکن است در مسیر انحراف قرار گیرد، لذا امام آن را به ضمیمه امور دیگری به عنوان خیر معرفی کردند و در ادامه فرمودند: … وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُكَ، وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ، فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللهَ، وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللهَ. وَلاَ خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلاَّ لِرَجُلَیْنِ: رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ یَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٍ یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ.

 

 بحرانى(ره) در بیان این حكمت گوید:

 

 

خیر در عرف عام، فراوانى و كثرت مال و لذایذ دنیوى است، و در اصطلاح سالكین الى اللَّه، خوشبختى و سعادت اخروى است و كمالات نفسانیه‏اى كه وسیله رسیدن به آن سعادت باشد؛ بعضى خیر را به اعم از این تفسیر نموده‏اند. در این كلام امام(علیه السلام) خیر بودن را از كامیابى‏هاى دنیوى نفى نموده، زیرا این لذت‏ها و كامیابى‏ها فانى است و از انسان جدا مى‏گردد و چه بسا موجب رسیدن شر اخروى به انسان باشد و خیر را به معناى دوم تفسیر نموده و كمال قواى انسانى را خیر دانسته‏اند؛ پس كثرت علمْ كمال قوه نظریه نفس عاقله است.(5)

 

 علم سرچشمه خیرات

 

ائمه در روایات بسیاری به علم وارزش آن اشاره کرده اند؛گویا کسی که عالم وطالب علم نباشد را سعادتمند نمی دانند،امام صادق(علیه السلام) در این مورد فرموده اند:

 

“كسى را كه فاقد علم‏ است سزا نیست كه سعادتمند شمرده شود و نه آن كس كه عارى از مهر است ستوده، و نه آن كس كه صبر ندارد كامل. و براى كسى كه از ملامت علما پروا ندارد امیدى به خیر دنیا و آخرت نیست. و راستگوئى، شایسته فرد عاقل است، تا به گفتارش اعتماد شود، و سزاوار است كه حقّ‏شناس باشد تا در خور فزونى گردد."(6)

 

آیا این مردم كافر مى‏پندارند كه ما آنها را مدد به مال و فرزندان مى‏نماییم براى آن‏كه مى‏خواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا كنیم؟ براى امتحان است و آنها نمى‏فهمند

 

امام پنجم حضرت باقر(علیه السلام) نیز از پیغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) نقل كرده‏اند كه فرمودند: در غیر از تعلیم و تعلم خیرى نیست.

 

 قال رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): العالمُ والمُتَعَلِّم شَریكانِ فی الأجْرِ لِلْعالِم أجرانِ و لِلْمُتَعَلِّمِ أجْرٌ وَلا خیر فی‏سِوى ذلك(7).

 

در غررالحكم از امیرالمۆمنین(علیه السلام) نقل شده كه: العلمُ أصلُ كلِّ خیر.(8)

 

حالات روحانى در اثر توجه و علم به اسماء و صفات الهى براى انسان حاصل می شود، و مقامات معنوى در نتیجه علم یقینى حاصل می گردد، و تقویت روحانیت و انسانیت هر فردى در اثر این مقامات كه از علم سر چشمه مى‏گیرند متحقق مى‏شود. و مى‏توان گفت كه: حقیقت حالات و مقامات و بلكه نتیجه و نهایت آنها همان علم است.

 

در مواردی نیز علی بن ابیطالب خیر را تنها در دانش دانسته اند و آن را از موارد دیگر نفی نموده اند؛ “هر گاه خداوند خیر بنده‏اى را بخواهد او را دانشمند در دین كند."(9)

 

برترین خیر دانش است، انسان از طریق علم می تواند به خودشناسی و پس از آن به خداشناسی برسد و سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین نماید.

 

درود بر بهترین خلائق، محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله كه سرور پیامبران است و برگزیده پروردگار عالمیان؛ و درود بر آل و خاندانش كه جرعه‏نوشان فرقان‏اند و علم‏آموختگان‏ بلا واسطه مهبط وحى. پاكانى كه با كلام خود، چراغ هدایت ابناء بشر را افروختند و با عمل خود، صدق و ایمان آموختند.

 

 نتیجه:

 

پس خیر اقسامی دارد که یکی از آنها خیر مطلق است و علی بن ابیطالب در نهج البلاغه به برترین خیریعنی علم اشاره کرده اند.

 

 پی نوشت ها:

 

1-نهج‏البلاغه، حكمت 94.

 

2-بقره (2) ،آیه 180

 

3- مۆمنون (23) ،آیه 55 و 56

 

4- عادیات (100)، آیه 8.

 

5-ابن‏میثم بحرانى، شرح نهج‏البلاغه، ج‏5، ص‏288.

 

6-تحف العقول / ترجمه جعفرى ، ص 343

 

7- بحارالأنوار، ج‏1، ص‏173/ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم ،باب ثواب العالم و المتعلم ….. ،ج‏1، ص 3

 

8-تصنیف غرر الحكم و درر الكلم ، فضیلة العلم ….. ص 41

 

9-مشكاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى ؛ ص261 

 

 1 نظر

حدود اخلاقی خوردن و آشامیدن

09 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

انسان ها همه میل به خوردن و آشامیدن دارند و این لازمه حیاتشان است می خواهیم ببینیم مطلوبیّت و نامطلوبیّت و ارزش مثبت و منفى اخلاقى در ارتباط با این میل از کجا پیدا مى شود؟


 

 

در پاسخ به پرسش فوق باید گفت: کلا در همه امور ارزش هاى اخلاقى در انتخاب و گزینش انسان ریشه دارند و در این زمینه هم چنین است به کمیّت و کیفیّت یا جهت خاصّى در استفاده از خوردنی ها و آشامیدنی ها مربوط مى شود: مذمّت از خوردن و نوشیدن ممکن است مربوط به کمیّت باشد؛ زیرا، به تناسب نیاز واقعى انسان براى زنده ماندن، یک اندازه واقعى وجود دارد که رعایت آن اندازه عملا، ممدوح و ستوده است و بى توجّهى به آن به نکوهش و مذمّت اخلاقى انسان منتهى خواهد شد. از اینجاست که خداوند مى فرماید:

 

«کلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا.»

 

یعنى، اندازه را در خوردن و نوشیدن رعایت کنید که اگر رعایت اخلاقى در اینگونه موارد به کمیّت خاصّى مربوط مى شود که رعایت کردن یا رعایت نکردن آن اندازه، ارزش مثبت و منفى را براى کار، به دنبال خواهد آورد.

 

از آنجا که بعضى از مأکولات و مشروبات، به نوعى مزاحمت براى لذت های دیگر ایجاد مى کنند یا موجب زیانى بر جسم یا روح انسان مى شوند، از ارزش منفى برخوردار خواهند شد. مثلا گاهى ممکن است خوردن چیزى سلامتى انسان را تهدید کند در این صورت لذت بردن از خوردن ، مزاحم لذّت سلامتى و صحّت انسان خواهد بود و این خود عامل نیرومندى است که اخلاقاً، عمل خوردن را محدود مى کند به حدّى که به سلامتى انسان لطمه اى وارد نشود و  خوردنی ها را محدود مى کند به چیزهایى که سلامتى بدن را تهدید نکند و یا چیزهایى که مثل شراب و گوشت خوک و یا گوشت حیوانى که به نام خدا ذبح نشده ضرر روحى و معنوى نداشته باشد.

 

در مواردى نیز یک جهت نامطلوب، منشأ ارزش منفى عمل اکل و شرب در انسان خواهد شد. کسى که مى خورد و مى نوشد تا با نیروى حاصل از آن در راه خدا معصیّت کند هر چند که مأکولاتش هم از طیّبات باشد و ضرر مادّى، عقلى و اجتماعى هم نداشته باشد چنین نیّتى خود به خود عمل تغذیه و خوردن و آشامیدن وى را نکوهیده، ناستوده و داراى ارزش منفى خواهد ساخت و برعکس، اگر انگیزه و نیّت انسان در این عمل، خیر باشد فى المثل، براى این بخورد که توان عبادت و بندگى خدا را پیدا کند یا براى آن که پدر و مادر خود را خرسند و خوشحال سازد در این صورت چنین نیّتى منشأ ارزش مثبت عمل خوردن و آشامیدن او خواهد شد که ما از این عامل ارزش دهى با عنوان جهت خاصّ یاد کردیم.

 

اینکه آدمى هوسناکانه در جستجوى تفنّن در غذا باشد، حاکى از این است که تعلّق قلبى به لذایذ مادّى و حیوانى دارد و آن را در زندگى، براى خود، هدف قرار داده است و چنین حالتى از نظر اخلاق، مذموم و نکوهیده است

 

در هر حال، خوردن و آشامیدن انسان هیچگاه بى ارتباط با سایر صفات جسمى و حالات روحى انسان نیستند. گاهى به انسان قدرت و نیرو و توان مى دهد و به سلامتى انسان مى افزاید که طبعاً، فعل خوردن ارزش مثبت خواهد داشت و گاهى، انسان را کسل و قواى فکرى وى را تضعیف مى کند که ترک آن از ارزش مثبت برخوردار خواهد بود.

 

گاهى موجب شادابى روح و توان عبادت در انسان مى شود که باز هم فعل آن ارزش مثبت دارد و گاهى، برعکس، حضور قلب را از انسان مى گیرد، عواطف وى را ضعیف مى کند و منشأ قساوت دل و تاریکى و ظلمت جان مى شود که ترک آن، ارزش مثبت خواهد داشت.

 

 دیدگاه ارزشى قرآن در اکل و امساک

 

در قرآن کریم، ارزشهاى مثبت و منفى مربوط به این موضوع بر اساس محورهاى بالا تبیین گردیده است و در بررسى این موضوع مى توان به آیات مربوط به روزه هاى واجب، آیات مربوط به مطلق روزه، و آیات مربوط به روزه هاى مستحب مراجعه نمود. مثل آیه:

 

«یا اَیُّها الَّذینَ امَنُوا کتِبَ عَلَیْکمُ الصَّیامُ کما کتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکم لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ.»(1)

 

1ـ بقره/ 183.

 

 [اى کسانى که ایمان آورده اید بر شما، مانند گذشتگان قبل از شما، روزه واجب گردیده است باشد که تقوا پیشه کنید.] که به روزه واجب مربوط مى شود.

 

و مثل آیات مربوط به روزه هاى کفّاره:

 

«فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ اَیّام فِى الْحَجِّ وَسَبْعَة اِذا رَجَعْتُمْ تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ.»( بقره/ 196)

 

[پس هر کس که قربانى نیافت بر او است که سه روز در حجّ روزه بگیرد و هفت روز به هنگامى که به منزل باز گشتید که آنها مجموعاً ده روز کامل خواهد شد].

 

و آیات دیگرى نیز در باره روزه هایى که به عنوان کفّاره واجب است داریم و در اینجا نیازى به ذکر آنها نیست.

 

اینکه در قرآن در زمینه برخى از خطاها روزه گرفتن را به عنوان کفّاره مطرح مى کند به تناسب حکم و موضوع مى توان دریافت در چنین مواردى روزه گرفتن، نورانیّتى براى انسان با خود به همراه مى آورد که آلودگى قبلى را که در اثر گناه در نفس انسانى حاصل شده است به وسیله آن از بین مى رود و نفس انسان با روزه تطهیر مى شود و از اینجاست که به این روزه ها نام «کفّاره» یعنى جبران کننده، اطلاق مى شود.

 

بعضى آیات مطلق روزه اعّم از واجب و مستحب را شامل مى شود مثل آیه:

 

«فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَاِنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکمْ اِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ.»( بقره/ 184)

 

[پس کسى که به اختیار خود نیز کار نیک کند براى او بهتر است و این که روزه بگیرید برایتان بهتر است اگر مى دانستید].

 

اینکه آدمى هوسناکانه در جستجوى تفنّن در غذا باشد، حاکى از این است که تعلّق قلبى به لذایذ مادّى و حیوانى دارد و آن را در زندگى، براى خود، هدف قرار داده است و چنین حالتى از نظر اخلاق، مذموم و نکوهیده است. البته، مذمّتهاى

 

بعضى از آیات، انسان را از خوردن بعضى چیزها که طبعاً، نوعى مزاحم بعضى از کمالات انسان می شود، منع کرده مى فرماید:

 

«اِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزیرِ وَما اُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ فَمَنْ اِضْطُرَّ غَیْرَ باغ وَلا عاد فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ اِنَّ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.»( بقره/ 173)

 

استفاده از مأکولات و مشروبات نیز مثل استفاده از سایر نعمتهاى خداوند اگر به انگیزه شکر باشد علاوه بر ارزش مادّى آن، در تأمین نیازهاى جسمى انسان، داراى ارزش مثبت اخلاقى و معنوى نیز خواهد بود و کمال معنوى انسان را به همراه خواهد آورد

 

[براى شما خوردن گوشت حیوان مرده و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا ذبح شده ممنوع شد پس هر کس ناگزیر شد از خوردن آن(یعنى، راه دیگرى براى سدّ رمق نداشت) و از حدّ ضرورت تجاوز نکرد گناهى بر او نیست که خداوند بخشنده و رحیم است].

 

قرآن در یک مورد عنوانى کلّى در ارتباط با خوردنی ها و نوشیدنی ها ارائه مى دهد که مى توان ملاک و ریشه حرمت و حلیّت را از آن جستجو کرد. آنجا که مى گوید:

 

«وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ.»( اعراف/ 157)

 

[و برایشان چیزهاى پاک و پاکیزه را حلال، و چیزهاى ناپاک و پلید را حرام گردانید].

 

که در این صورت، دیگر رزق حسن نیست بلکه از خبایث و پلیدى هاست و نباید از آن استفاده کرد. البته این معنا بنابر یک احتمال است.

 

در آیه دیگرى آمده است:

 

«اِنَّما الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالاَْنْصابُ وَالاَْزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ.»( مائده/ 90)

 

در این آیه نیز حکم به پلیدى و زشتى و چیزهایى مثل شراب و قمار و غیره نموده که پلیدى هر یک به تناسب موضوع خاصّ خود منشأ رفتار خاصّى از انسان در ارتباط با آن خواهد شد. و در مورد شراب پلید بودن و ناپاک بودن آن به این معناست که نوشیدن آن عملى زشت و شیطانى و موجب زوال عقل است و مفاسد دیگرى را به دنبال مى آورد.

 

لذّت براى از خوردنی ها و نوشیدنی ها، خود به خود، از نظر اخلاقى نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفى .

 

استفاده از مأکولات و مشروبات نیز مثل استفاده از سایر نعمتهاى خداوند اگر به انگیزه شکر باشد علاوه بر ارزش مادّى آن، در تأمین نیازهاى جسمى انسان، داراى ارزش مثبت اخلاقى و معنوى نیز خواهد بود و کمال معنوى انسان را به همراه خواهد آورد.

 

منبع : کتاب اخلاق در قرآن ج2 ،آیت الله مصباح یزدی

 

 

 1 نظر

عاملی که انسان را به کفر می کشاند!

09 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

حسد مایه كفر است. بنى اسرائیل آرزو داشتند پیامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوى خود نرسیدند، حسادت ورزیده و كافر شدند پس می توان نتیجه گرفت نارضایتى انسان ها، تأثیرى در مقدرات حكیمانه خداوند ندارد. خدا بهتر مى‏داند كه رسالت خود را به عهده چه كسى بگذارد.


حسود

حسد مایه كفر است

بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباۆُ بِغَضَبٍ عَلى‏ غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ(بقره/ 90)؛ چه بد است آنچه كه خویشتن را به آن بفروختند، كه از روى حسد، به آیاتى كه خدا فرستاده بود كافر شدند (و گفتند:) كه چرا خداوند از فضل خویش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد، (آیاتش را) نازل مى‏كند. پس به قهر پى در پى الهى گرفتار شدند و براى كافران، مجازاتى خوار كننده است.

در این آیه، علّت كفر یهودیان به پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله بیان شده است. آنها حسادت مى‏ورزیدند كه چرا بر یكى از افراد بنى اسرائیل، وحى نازل نشده است و این حسادت و كفرورزى، بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.

 نكات آیه:

1- یك معامله زیان‏آور

آرى یهود معامله زیان‏آورى انجام دادند، چرا كه در آغاز از منادیان اسلام بودند و حتى زندگى در مدینه را با تمام مشكلاتش براى رسیدن به این مقصود بر گزیدند، اما پس از ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، تنها به خاطر اینكه او از بنى اسرائیل نیست و یا منافع شخصیشان را به خطر مى‏اندازد به او كافر شدند، چه معامله‏اى از این زیانبارتر كه انسان نه تنها به مقصودش نرسد بلكه پس از صرف تمام نیروها در جهت ضد آن قرار گیرد، و خشم و غضب خدا را براى خود فراهم سازد.

در سخنى از امیر مۆمنان على (علیه السلام) مى‏خوانیم: «انه لیس لانفسكم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها» : “براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، خود را به غیر آن نفروشید .” (نهج البلاغه كلمات قصار كلمه 456)

قابل توجه اینكه در اینجا سرمایه معامله را اصل وجود آنان ذكر مى‏كند چرا كه با كفر، ارزش هستى آنها به كلى سقوط مى‏كند، گویى فاقد شخصیت خود مى‏شوند، و به تعبیر دیگر به بردگانى مى‏مانند كه وجود خود را فروخته و به اسارت دیگرى در آمده‏اند، آرى آنها اسیر هوى و بنده شیطانند.

در سوره آل عمران آیه 112 نیز همین معنى دیده مى‏شود كه یهود به خاطر كفر به آیات خدا و قتل پیامبران مورد خشم خدا قرار گرفتند، این غضب اول است كه دامنگیر آنها شد

كلمه” اشتروا” گر چه معمولاً به معنى” خریدارى كردن” مى‏آید، ولى گاه- چنان كه در لغت تصریح شده- به معنى فروختن نیز آمده است، و آیه فوق از این قبیل است.

 

2- تفسیر” فَباۆُ بِغَضَبٍ عَلى‏ غَضَبٍ”

قرآن مجید در سرگذشت بنى اسرائیل هنگامى كه در بیابان (سینا) سرگردان بودند، مى‏گوید” وَ باۆُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ” (آنها به غضب خدا باز گشتند) سپس اضافه مى‏كند” این خشم خداوند نسبت به آنها به خاطر كشتن انبیاء و كافر شدن به آیات خدا بود".

در سوره آل عمران آیه 112 نیز همین معنى دیده مى‏شود كه یهود به خاطر كفر به آیات خدا و قتل پیامبران مورد خشم خدا قرار گرفتند، این غضب اول است كه دامن گیر آنها شد.

بازماندگان آنان بعد از ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) همان روش نیاكان را در مورد این پیامبر ادامه دادند، یعنى نه تنها به آئین او كافر شدند بلكه در برابر او به مبارزه برخاستند، این سبب شد كه خشم و غضب تازه‏اى آنها را فرا گیرد و این غضب دوم است لذا مى‏گوید:” فباءوا بِغَضَبٍ عَلى‏ غَضَبٍ".

” باؤوا” در اصل به معنى بازگشتند و منزل گرفتند مى‏باشد و در اینجا كنایه از استحقاق پیدا كردن است، یعنى آنها خشم پروردگار را همچون منزل و مكانى براى خود برگزیدند.

3ـ وَ لِلْكافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ (و براى كافرین عذاب خواركننده‏اى است)

براى آنهایى كه پیامبرى محمّد صلى اللَّه علیه و آله را انكار نمودند عذاب خوار كننده‏اى یا در دنیا و یا در آخرت وجود دارد، و «مهین» چیزى است كه صاحبش را خوار و لباس ذلّت می پوشاند.

در سخنى از امیر مۆمنان على (علیه السلام) مى‏خوانیم: «انه لیس لانفسكم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها» : براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، خود را به غیر آن نفروشید

پیام‏های آیه:

1ـ  معیار ارزش دین مردم، به انگیزه‏هاى آنان است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» ، «بَغْیاً»

2ـ حسد مایه كفر است. بنى اسرائیل آرزو داشتند پیامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوى خود نرسیدند، حسادت ورزیده و كافر شدند. «بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ»

3ـ پیامبرى، فضل الهى است. «مِنْ فَضْلِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ»

4ـ نارضایتى انسان ها، تأثیرى در مقدرات حكیمانه خداوند ندارد. خدا بهتر مى‏داند كه رسالت خود را به عهده چه كسى بگذارد. «مَنْ یَشاءُ»

5ـ بدترین معاملات آن است كه انسان هستى خود را بدهد و غضب الهى را بخرد. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» ، «غَضَبٍ»، «عَذابٌ مُهِینٌ»

منابع:

1-  ترجمه تفسیر مجمع البیان ج1

2-  تفسیر نور ج1

3-  تفسیر نمونه ج1

4-  نهج البلاغه كلمات قصار كلمه

 نظر دهید »

علت تأخیر ظهور چیست؟

09 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

مقدمه: در برخی روایات چنین نقل شده که تا زمین از ظلم و ستم و فساد پر نشود حضرت مهدی(عج) نمی آید. با مطالعه این روایات اولین اشکالی که به ذهن می آید آن است که آیا گروهی که خود را اهل حق می دانند و در ترویج حق و دین الهی تلاش می کنند و حتی در این مسیر جان خود را نیز ایثار می کنند عامل به تأخیر افتادن ظهور نیستند؟ اگر بخواهیم به ظهور و نزدیک تر شدن آن کمک کنیم باید به نشر بدیها تلاش کرد یا لااقل سکوت اختیار کرد تا هر چه سریعتر جامعه از این بدیها پر شود تا آنکه با آنها مبارزه کنیم؟ اگرچه روایات متعددی با این مضمون کلی آمده اند اما هیچ یک پر شدن جهان از ظلم و بدی را شرط ظهور ندانسته اند بلکه این ویژگیها مربوط به ظرف زمانی ظهور است نه شرط ظهور. برای شناخت تفاوت این دو به ادامه مطلب توجه کنید.

شرط ظهور میان آنچه وظیفه است و آنچه به طور قهری و طبیعی پیش می آید تفاوت اساسی وجود دارد: پر شدن زمین از ظلم و فساد، وضعیتی است که به طور اجبار و طبیعی در آن زمان رخ خواهد داد و احادیث در واقع بیان کننده وضعیت و جریان عمومی جامعه در زمان ظهور است. اما وظیفه ما، در آن زمان نیز در احادیث معلوم شده و آن چیزی نیست جز “انتظار فرج” که شخص منتظر باید صلاح و اصلاح پیشه کند و شرط ظهور که زمینه سازی برای پذیرش عدالت است را مهیا سازد. بنابراین وظیفه اصلاح خود و دیگران و تلاش در این زمینه، نه تنها ظهور را به تأخیر نمی اندازد بلکه زمینه تعجیل در ظهور را فراهم می سازد. در توقیعی که از امام زمان(عج) خطاب به شیخ مفید صادر شده چنین آماده است: “ما با تو، ای دوست مخلص که در راه ما با ظالمین به جهاد برخاسته ای و خداوند تو را به همان نصرتی یاری دهد که پیشینیان از دوستان صالح ما را یاری داد – عهد می بندیم که هر کسی از برادران دینی تو که تقوای پروردگارش را پیشه سازد و حقوقی که بر عهده اش هست را به مستحقانش برساند در آن فتنه ویرانگر و امتحانات تاریک گمراه کننده اش در امان باشد …. و اگر شیعیان ما – که خداوند توفیق طاعتش را به آن ها ارزانی کند – در وفای به عهدی که بر عهده شان است، همدل گردند، یُمن و برکت دیدار ما از آنها به تأخیر نخواهد افتاد و سعادت مشاهده ی ما، در حالی که به حق معرفت ما رسیده و صداقتشان نسبت به ما آشکار شده باشد، به سوی آن ها شتاب خواهد کرد. پس چیزی ما را از آن ها دور نمی دارد جز اموری از آنها که ما آن امور را ناپسند می داریم و انجامش را از جانب آن ها روا نمی شمریم.” وجود ظلم و ستم و تباهی در عصر غیبت و نزدیک به ظهور مهدی موعود از مسائلی است که مربوط به ظرف زمانی ظهور است نه شرط ظهور، انتظار فرج، اصلاح خود و جامعه و تلاش و مجاهدت برای پیشبرد اهداف اسلام، تقوا و همدلی شیعیان و عدالت خواهی است که زمینه ظهور را فراهم می کند و چنین شخصی را که منتظر واقعی است در صف یاران حضرت قرار می دهد دو نکته از این بیانات قابل فهم است: یکی آنکه علت اصلی تأخیر در ظهور، عدم همدلی و تقوای شیعیان است که زمینه های پذیرش عدالت وابسته به آن است، دوم تأیید و تقدیر تلاش شیخ مفید در راه اعتلای اسلام و اهداف آن است اگر این کار ظهور را به تأخیر می انداخت هیچگاه حضرت وی را مورد ستایش خویش قرار نمی داد. اگر در روایت سخن از ظلم و بدی در جامعه مطرح است همانطور که گفتیم مربوط به ظرف زمانی ظهور است نه شرط ظهور، برای روشن شدن مطلب به این مثال توجه کنید: شخصی به دوست خود می گوید: “روز جمعه به دیدار تو خواهم آمد” معنای این جمله یقیناً این نیست که دیدن به روز جمعه وابسته باشد به طوری اگر جمعه این دیدار صورت نگیرد کلاً دیدار منتفی است. پس معنای جمله این است ظرف دیدار روز جمعه است. و معنای اصلی و مورد نظر، خود دیدن است و ربطی به روز جمعه ندارد، تنها این اتفاق در آن روز رخ می دهد، همانطور که در هر روز دیگری نیز امکان پذیر است. اما اگر سخن از رفتن به نماز جمعه در روز جمعه باشد. منظور تنها ظرف زمانی نیست بلکه شرط هم در آن وجود دارد، یعنی اینطور نیست که اگر روز جمعه نتوانیم به نماز جمعه برویم روز دیگری بتوانیم برویم. براساس این مطالب ظرف زمانی ظهور در زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد، اما شرط ظهور نیست بلکه شرط ظهور آن است که انسان های صالح و عدالت جویی در آن زمان باشند تا در آن قیام جهانی حضرت را یاری می کنند و در واقع این افراد زمینه سازان ظهور خواهند بود. شهید مطهری نیز در جواب این افراد چنین می گوید: این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود(عج) و این نوع انتظار فرج با موازین اسلامی و قرآن مطابقت ندارد. چرا که بر اساس آیات قرآن ظهور حضرت حلقه ای از حلقات مبارزه ی اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. تنها کسی از این سعادت بهره مند خواهد بود که در گروه اهل حق باشد. و قرآن نیز آن را به صالحان و متقین داده است. “و لقد کتبنا فی الذبور من بعد الذکرأن الارض یدثها عبادی الصالحون” (انبیاء /105) قطعاً در زبور پس از ذکر تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد و یا در سوره اعراف آیه 128 می فرماید: “أنّ الارض یرثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین” زمین از آن خداست، آن را به هر کسی از بندگانش که بخواهد، می دهد و عاقبت از آن پرهیزکاران است. ظرف زمانی ظهور در زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد، اما شرط ظهور نیست بلکه شرط ظهور آن است که انسان های صالح و عدالت جویی در آن زمان باشند تا در آن قیام جهانی حضرت را یاری می کنند و در واقع این افراد زمینه سازان ظهور خواهند بود روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از شیخ صدوق تکلیف خوبان و بدان را در عصر غیبت مشخص می کند و بر همه ی شبهات موجود در این زمینه خط بطلان می کشد و آن این است که: “امر ظهور تحقق نمی پذیرد دیگر اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسد.” پس سخن از نبود سعید نیست و تنها وجود شقی نیست بلکه هر دو گروه و نزاع بین این دو و پیروزی گروه سعید مطرح است چرا که به محض ظهور افراد زبده و صالح و عدالت خواه خلق نمی شوند بلکه اینها باید حضور داشته و پرورش یابند و از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمان و در ردیف یاران سید الشهدا باشند. پیش بینی های موجود در روایات نیز این استدلال را تأیید می کند، زیرا در آستانه ظهور قیام های متعددی از سوی اهل حق صورت می گیرد مانند قیام یمانی البته طبیعی است که این جریان ها نیز بدون زمینه قبلی رخ نمی دهد بلکه با برنامه ریزی و در طول زمان به وقوع می پیوندد. همچنین در روایات سخن از دولت حقی است که تا قیام مهدی موعود(عج) ادامه خواهد یافت. از مجموع آیات و روایات چنین استنباط می شود که مبارزات حق و باطل تا قیام قائم(عج) ادامه خواهد داشت و در واقع ظهور آخرین حلقه مبارزه بین حق و باطل است. چکیده کلام …. وجود ظلم و ستم و تباهی در عصر غیبت و نزدیک به ظهور مهدی موعود از مسائلی است که مربوط به ظرف زمانی ظهور است نه شرط ظهور، انتظار فرج، اصلاح خود و جامعه و تلاش و مجاهدت برای پیشبرد اهداف اسلام، تقوا و همدلی شیعیان و عدالت خواهی است که زمینه ظهور را فراهم می کند و چنین شخصی را که منتظر واقعی است در صف یاران حضرت قرار می دهد.

 

منبع:

1-     آیت الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص247-150

2-     سید حسین حسینی، یاد محبوب، ص105-106

3-     طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص325

4-     آیت الله سید حسن شیرازی، کلمة الامام المهدی، ج1، ص198-200

5-     شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدی (عج)، ص62-68

 

 

 نظر دهید »

مرجع جامع و کامل سايتهاي اقتصادي ،سازمانها و نهادها

08 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

www.1000site.ir

مرجع جامع و کامل سايتهاي اقتصادي ،سازمانها ،با امکان اضافه نمودن لينک سايت يا وبلاگ خود  

 نظر دهید »

گزارش اختصاصی از مراسم افتتاح بهشت

04 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

شاید تا کنون در مراسمات مختلفی شرکت کرده اید که در آنها قرار بوده مکانی را افتتاح کنند و یا از شاهکاری بزرگ رونمایی کنند، مراسماتی که هر کدام به نوبه خود از سبک و روش خاصی برخوردار بوده و مجریان، هر کدام به نوبه خود سعی کرده اند تا مراسمی کاملا متفاوت را برگزار کنند به نحوی که زبانزد خاص و عام شوند .

در روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان آیاتی از سوره زخرف را محور بحث قرار داده ایم تا در آن شاهد گزارشی اختصاصی از افتتاح یک مراسم ویژه در طول تاریخ باشیم، مراسمی که میلیاردها نفر در طول تاریخ و در قرن های متمادی برای افتتاح آن انتظار کشیده اند.

مراسمی که سالیان متمادی ،افراد متعددی با عمل کردن به توصیه ها و دستورات خداوند در کتاب های آسمانی مختلف از جمله قرآن کریم در انتظار افتتاح آن بوده اند و به یقین می توان گفت زیباترین مراسمی است که قرار است طبق وعده خداوند افتتاح شود .

 

نه تنها این افراد در انتظار افتتاح این مراسم بوده اند بلکه بهشت نیز در انتظار آنها لحظه شماری می کرده است:

 

پیامبر صلی الله علیه و آله می‏فرماید: (انَّ الجنّةَ مُشتاقةٌ اِلی اَربعةِ نفرٍ: الی مُطعم الجیعانِ و حافِظِ الِلّسان و تالِی القرآنِ و صائِمِ شهرِ رمضان: بهشت مشتاق چهار نفر است، كسی كه گرسنه‏ای را سیر كند، آن كه حافظ زبان خود باشد، كسی كه قرآن را تلاوت كند، و كسی كه در ماه رمضان روزه بگیرد.)(مستدرك الوسائل، ج 7، ص 400)

 

مراسمی با شکوه با حضور بهترین و شاخص ترین افراد که با قرائت اطلاعیه ای کار خود را آغاز می کند.

 

به گزارش آیات الهی در جزء بیست و پنجم قرآن مجید در ساعات اولیه افتتاح این مراسم و بعد از اینکه همه با دستور ویژه خداوند وارد بهشت می شوند از تمامی افراد به بهترین شکل پذیرایی به عمل می آید، یک پذیرایی ویژه که همراه با یک پیام تبریک برای همه آنهاست: (یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ :سینیهایى از طلا و جام‏هایى در برابر آنان مى‏گردانند، و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید [هست‏] و شما در آن جاودانید

 

در آیات سوره مبارکه زخرف و در جزء بیست و پنجم قرآن مجید شاهد گزارشی اختصاصی از افتتاح مکانی هستیم که خداوند متعال در آیات متعددی به آن وعده داده است :

 

(وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُۆْمِنٌ فَأُولئِكَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً : و كسانى كه كارهاى شایسته كنند -چه مرد باشند یا آن- در حالى كه مۆمن باشند، آنان داخل بهشت مى‏شوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمایى مورد ستم قرار نمى‏گیرند.( النساء :  124)

 

مراسم با شنیدن ندای الهی که همه فضا را در برمی گیرد آغاز می شود و همه این ندای الهی را می شنوند:

 

(یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیْكُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ *الَّذینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ كانُوا مُسْلِمین*ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ: اى بندگان من، امروز بر شما بیمى نیست و غمگین نخواهید شد. همان كسانى كه به آیات ما ایمان آورده و تسلیم بودند. شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید.)( الزخرف :  68-70)

 

مراسم افتتاحیه بهشت جاویدان در حالی برگزار می شود که با شنیدن ندای الهی افراد در پوست خود نمی گنجند، چرا که همه وعده های خداوند را در پیش چشمان خود مجسم می بینند .

 

این افراد که در دنیا در برابر هر نعمتی که از جانب خداوند متعال به آنها می رسید، شکرگزاری را فراموش نمی کردند وقتی با بزرگترین نعمت خداوند نیز روبرو می شوند با شور و اشتیاق خاصی همه با هم همنوا می شوند و می گویند:

 

 

(وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ: و گویند: «سپاس خدایى را كه وعده‏اش را بر ما راست گردانید و سرزمین [بهشت‏] را به ما میراث داد، از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهیم جاى مى‏گزینیم.» چه نیك است پاداش عمل‏كنندگان.)(الزمر: 74)

 

به گزارش آیات الهی در جزء بیست و پنجم قرآن مجید در ساعات اولیه افتتاح این مراسم و بعد از اینکه همه با دستور ویژه خداوند وارد بهشت می شوند از تمامی افراد به بهترین شکل پذیرایی به عمل می آید، یک پذیرایی ویژه که همراه با یک پیام تبریک برای همه آنهاست:

 

(یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ: سینی هایى از طلا و جام‏هایى در برابر آنان مى‏گردانند، و در آنجا آنچه دل ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید [هست‏] و شما در آن جاودانید.)(الزخرف: 71)

 

اما ظاهراً بهشتیان در انتظار هدیه ای دیگر نیز هستند چرا که آنها بهشت را در کنار خانواده خود ترجیح می دهند که این هدیه نیز در ابتدای مراسم به آنها داده می شود و در حالی که در کنار خانواده خود هستند وارد بهشت می شوند:

 

(وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ: و كسانى كه گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروى كرده‏اند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم كرد و چیزى از كار[ها]شان را نمى‏كاهیم. هر كسى در گرو دستاورد خویش است.)( الطور :  21)

 

در این میان عده ای وارد بهشتی ویژه می شوند، بهشتی که در آیات الهی از آن به بهشت عدن تعبیر شده است و مخصوص پیامبران الهی و عده ای محدود از بهترین بندگان خداوند است بهشتی که شرط ورود به آن را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این گونه بیان می کنند:

 

(مَنْ سَرَّهُ أَن یَحْیا حَیاتِى وَ یَمُوتَ مَماتِى وَ یَسْکُنَ جَنَّتِى الَّتِى وَعَدَنِى اللّهُ رَبِّى، جَنّاتِ عَدْنِ… فَلْیُوالِ عَلِىَّ بْنِ أَبِى طالِب علیه السلام وَ ذُرِّیَّتَهُ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ: کسى که دوست دارد حیاتش همچون من، و مرگش نیز همانند من بوده باشد، و در بهشتى که خداوند به من وعده داده، در جنّات عدن ساکن شود… باید علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) و فرزندانش بعد از او را دوست دارد.)(نور الثقلین، ج 2، ص 241)

 

پس از آن نوبت به هدیه ای دیگر از جانب خداوند متعال به بهشتیان می رسد، هدیه ای که در همان ابتدای مراسم به افراد داده می شود تا با ظاهری زیبا و دلربا وارد بهشت شوند  :

 

(عالِیَهُمْ ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً : [بهشتیان را] جامه‏هاى ابریشمى سبز و دیباى ستبر دربَر است و پیرایه آنان دستبندهاى سیمین است و پروردگارشان باده‏اى پاك به آنان مى‏نوشاند.(الإنسان: 21)

 

مراسم با شنیدن ندای الهی که همه فضا را در برمی گیرد آغاز می شود و همه این ندای الهی را می شنوند: یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیْكُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ *الَّذینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ كانُوا مُسْلِمین*ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ:اى بندگان من، امروز بر شما بیمى نیست و غمگین نخواهید شد. همان كسانى كه به آیات ما ایمان آورده و تسلیم بودند. شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید

 

بعد از مراسم اعطای جوایز، فرشتگان الهی همراه با درود و سلام مامور می شوند تا بهشتیان را تا بهشت همراهی کنند :

 

(وَ سیقَ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاۆُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدینَ: و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‏اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رویشان‏] گشوده گردد و نگهبانان آن به ایشان گویند: سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید [و] جاودانه [بمانید].)(الزمر: 73)

 

اینها بخشی از هدایای ویژه ای بود که به بهشتیان در ابتدای ورود داده می شود، اما هدایای دیگری نیز در انتظار آنهاست که پیامبر اکرم در مورد آن هدایا می فر ماید:

 

(در آن ‌جا چیزهایی فراهم شده است كه هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و حتّی به قلب و فكر كسی خطور نكرده است.)(كنزالعمال، ج 14، ص454)

 

اما در کنار همه هدیه ها و پاداش ها که به برخی از آنها برای تجسم کردن این مراسم ویژه اشاره شد، نوبت به ویژه ترین هدیه از جانب خداوند متعال می رسد، هدیه ای که می توان آن را بهترین پاداش برای اهل بهشت معرفی کرد:َ (رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ: و خشنودى خدا بزرگتر است. این است همان كامیابى بزرگ.)(التوبة: 72)

 

و آن هدیه ویژه، رضایت و خشنودی خداوند متعال است که نصیب مومنان واقعی می شود و می توان از آن به بزرگترین و برترین لذت نام برد، لذتی که گوشه ای از آن از تمام بهشت، و نعمت ها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بى پایانش، برتر و بالاتر است.

این گزارش، مختصری بود از افتتاح مراسم بهشت که آیات و روایات اسلامی آن را به خوبی برای ما ترسیم کرده اند، مراسمی که هر انسانی آروز دارد تا روزی برای این جشن باشکوه از او دعوت به عمل بیاید

منبع : تبيان

 نظر دهید »

متن کامل سخنرانی مهم و تاریخی حضرت آیت الله خامنه ای در اجلاس سران عدم تعهد سال 65

04 شهریور 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

 این روزها که قرار است ایران اسلامی با برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران، بزرگترین رویداد تاریخ دیپلماتیک خود را تجربه کند، بازخوانی سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای در هشتمین نشست سران جنبش غیر متعهد ضمن گشودن افق های جدید برای افزایش غنای نشست تهران، می تواند سرفصل های لازم را به منظور دستیابی به اهداف و خط مشی کلان جمهوری اسلامی در حوزه بین الملل را برای مجریان برگزاری این اجلاس مهم تبیین نماید. جمهور ی اسلامی ایران برای اولین بار در سال 1358 در سطح وزیر امورخارجه در نشست جنبش عدم تعهد شرکت کرد. ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت در این نشست که در کوبا برگزار می شد، شرکت داشت. نشست بعدی در هندوستان برگزار می شد و اگر چه قرار بود، رئیس جمهور وقت در این نشست حاضر شود و تیم حفاظت ریاست جمهوری به مسئولیت سردار یوسف فروتن به این کشور اعزام شد اما در آخرین روز اعلام خبری از سوی نخست وزیری به دفتر امام ، مبنی بر ورود 50 پوند موادمنفجره به دهلی نو از سوی یک گروه ایرانی ، سبب شد تا امام خمینی به دلایل امنیتی با این سفر مخالفت کند و جمهوری اسلامی در سطح نخست وزیر در اجلاس جنبش عدم تعهد شرکت کند. اما در شهریور 1365 که اجلاس عدم تعهد در هراره پایتخت زیمباوه برگزار می شد، موانع امنیتی برای حضور رئیس جمهوری وقت، وجود نداشت و جمهوری اسلامی برای اولین با در این نشست سران جنبش عدم تعهد در سطح ریاست جمهوری شرکت کرد.
رهبر معظم انقلاب در شهریور ماه سال 1365 و در مقام ریاست جمهوری کشورمان با حضور در هشتمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهد که در هراره پایتخت کشور زیمبابوه برگزار شد، در یک سخنرانی طولانی 1/25 ساعت و بيست و پنج دقیقه ای که بارها مورد تشویق حضار قرار گرفت، سخنان مبسوط و مفصلی را بیان کردند که با استقبال بسیاری از سران و شخصیت های کشورهای حاضر روبرو شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در مصاحبه ای که بعد از این اجلاس داشتند، به تاثیر این سخنان که رسانه های آن روز از آن به عنوان سخنانی تاریخی و مهم یاد کردند، اشاره کرده و اظهار داشتند: پس از سخنرانی روز اول اجلاس سران که مراسمی تشریفاتی بود و بعد از دومین سخنرانی نیز افراد متعددی به من مراجعه کردند و از مضمون نطق تشکر کردند. بعضی به ما گفتند که این حرف های همه ماست منتهی آن کس که جرات می کند این حرفها را بزند ایران است و دیگران این جرات را ندارند.
محور اصلی این سخنان هشدار گونه، آسیب شناسی جنبش غیرمتعهدها بود که پس از ذکر نقاط مثبت این جنبش با بیان مصادیقی به آن اشاره شد.


درود بر آنانی که به سلطه های ناشی از زر و زور و تزویر ” نه” گفتند تا به خواست عادلانه انسان های مظلوم ” آری ” بگویند
بسم الله الرحمن الرحیم
یاأیها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم ( قرآن کریم)
ریاست محترم، حضار گرامی، آقایان و خانم ها
سخن را با یاد نیک پیامبران آغاز می کنم که معلم و مربی و راهگشای ارزش های الهی برای بشریت بوده اند. درود بر آنان و بر همه کسانی که زندگانی و تلاش خود را نثار آرمان های انسانی کردند و در کشاکش طوفان ها، پرچم آزادگی را بر افراشته نگاه داشتند، به سلطه های ناشی از زر و زور و تزویر ” نه” گفتند تا به خواست عادلانه انسان های مظلوم ” آری ” بگویند و علی رغم فشار و قساوت گردن کشان و قلدران تاریخ آرمان های والا را زنده نگاه داشتند و به ما سپردند.
لازم است ریاست جنبش غیر متعهدها را به زیمباوه و به ویژه به جناب آقای موگابه تبریک گویم و برای ایشان در ایفای وظیفه حساس و مهم هدایت جنبش در جهت تامین اهداف عالیه آن موفقیت کامل آرزو کنم.
درایت و لیاقت رهبری زیمباوه در اداره این کشور تازه استقلال یافته و در مواجهه با مشکلات ناشی از میراث شوم استعمار و همچنین استقامت و شجاعت این کشور در مقابل تهدیدات و فشارهای سبعانه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و استکبار جهانی همه موید شایستگی انتخابی است که جنبش در یکی از مهمترین مقاطع تاریخ خود به عمل آورده است.
امیدوارم رنجها و فداکاری هایی که این ملت بزرگ در راه استقلال متحمل شده ضامن حرکت جنبش در مسیری باشد که به نابودی کامل استعمار، نژادپرستی و سلطه جویی بیانجامد.
صمیمیت، دوستی و همبستگی که ان شاءالله ذهن و دل میزبانان عزیزمان از آن آکنده است و نیز محیط شاد و پذیرایی های گرم و محبت آمیزی که شامل همه شرکت کنندگان است، بی شک ناشی از صفای انقلابی و محصول حرکت و تحول عظیمی است که این کشور زیبا و پربرکت را از مستعمره ای مظلوم یا ملتی تحقیر شده به ریاست بزرگترین مجموعه کشورهای جهان ارتقا داده و آن را شایسته امانتی چنین گران ساخته است و من به نام جمهوری اسلامی ایران از همه آنان که در طول چند ماه گذشته با روحیه ای خستگی ناپذیر مقدمات این اجلاس را فراهم کرده اند صمیمانه تشکر می کنم.
برگزاری هشتمین اجلاس سران در زیمباوه که با گذشت ربع قرن از حیات جنبش همزمان است، تصادف خوش یمنی است که برای غیرمتعهدها از چند جهت مفهوم رمزی دارد.
اول اینکه زیمباوه تازه مستقل، از مهم ترین محل های قطع آخرین رگ های حیات استعمار کهنه است. یعنی جنبش غیر متعهدها وارد مرحله نوینی از تاریخ خود شده و از این پس باید اهداف و وظایف جدیدی را متناسب با نیازهای فعلی جهان سوم تعریف و دنبال کند.
دوم اینکه حضور ما در یکی از کشورهای خط مقدم، توجه بیشتر و جدی تر را نسبت به مسائل رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و تجاوزات آن علیه کشورهای این منطقه و مساله استقلال نامیبیا ایجاب می کند.
سوم اینکه این حضور در قاره آفریقا که بزرگترین صدمات را از قبل استعمار و سیاست های تاراج گری استکبار تحمل کرده، ملاک تشخیص اولویت های کاری این اجلاس را بویژه در زمینه پی ریزی سیاستهای اقتصادی غیر متعهدها برای دوره آتی معین می سازد.
جهان سوم اندامی است که حیات مستقل اعضای آن قابل تصور نیست
خواست و انتظار طبیعی همه ما این است که جنبش در این دوره هم خود را مصروف حل مشکلات آفریقا گرداند. منافع ما به هم پیوسته است. جهان سوم اندامی است که حیات مستقل اعضای آن قابل تصور نیست. حفظ حیات اعضای موثری همچون آفریقا البته برای ما الویت دارد.
این تجمع برای آفریقا به عنوان بزرگترین قربانی سیاست های استکباری و برای جنوب آفریقا به عنوان بزرگترین قربانی نژادپرستی و برای مردم زیمباوه که علی رغم شرایط نامطلوب اقصادی حاکم بر قاره با تامین نیازهای مادی و معنوی این اجلاس سخاوت بزرگی از خود نشان داده اند، حائز اهمیت است. از خداوند قادر و حکیم مسئلت می کنم که این فرصت گرانقدر را منشا خیر وصلح گرداند.
آقای رئیس:
هشتمین دوره جنبش در شرایط بحرانی ویژه ای آغاز می گردد در حالی که قسمت بزرگی از منابع اقتصادی و ثروت های جهان در نتیجه مسابقات تسلیحاتی غرب و شرق و تنش بین دو قطب به هرز می رود، تضاد فزاینده بین شمال و جنوب هنوز همچون مهمترین مشکل جهان مطرح است.
شرایط مبادله مواد خام با کالاهای صنعتی پیش از گذشته به ضرر جهان سوم تغییر یافته، صدور بحران و تشنج با افزایش تصاعدی صدور تسلیحات به جهان سوم همراه بوده است و در نتیجه این ستم مضاعف مفاهیم رشد و توسعه در بسیاری از مناطق به صورت شعارهای دست نیافتنی و غیر عملی درآمده است. تاراج ثروت های جهان سوم از طریق بحران وامها به منافع نسلهای آینده نیز تسری یافته است.
روش های آشکار استعمار کهن جای خود را به شیوه های پنهان تر، پیچیده تر و موثرتری داده است. نظامی گری استفاده از زور در مناقشات بین المللی، نقض حقوق واقعی بشر، نقض مقررات انسان دوستانه و حقوق بین المللی، تضعیف نظام چند جانبه، عدم تحمل نظام های مستقل از جانب دو قطب موجود، تهدید هسته ای جهان، تولید و کاربرد سلاح های امحای دسته جمعی و متعارف و تخریب محیط زیست انسانی و منابع طبیعی، اوج تازه و مخاطره انگیزی یافته است.

بحران های اخلاقی، زیر بنای سایر بحرانهای جهانی
بحران های اخلاقی که در واقع زیر بنای سایر بحرانهای جهانی است بیش از هر زمان انسانیت را تهدید می کند. جدایی از ارزش های ادیان الهی که مطمئن ترین معیارها برای تنظیم رفتار بشر هستند، منجر به هرج و مرج اخلاقی گردیده و بنیادهای فرهنگی جوامع را به شدت لرزان ساخته است. اشاعه فساد و فحشا روند فزاینده یافته و اساس و بنیان خانواده یعنی زیر بنای جامعه و مایه دوام و بقای نسل در معرض تزلزل و بی بندوباری فاجعه آمیزی قرار گرفته است.
توفیق در مقابله و مبارزه با وضع انفجار آمیز موجود در گرو تلاش فوری و مستمر و همه جانبه و جهانی است. ناچار این فرصت باید به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرد و الا قسمت عمده از مسئولیت ادامه بحران ها به عهده ما خواهد بود.
آقای رئیس، روسای محترم دولتها، هیاتهای محترم نمایندگی و حضار ارجمند!
بیایید لحظاتی جهان بزرگ را بر مساله خود از جایگاهی فراتر از مشکلات مقطعی، موضعی و محلی بنگریم. این به معنای کوچک و کم اهمیت انگاشتن مسائلی نیست که هریک از آنها ملتی را در زیر فشارهای طاقت فرسا له کرده و میلیون ها آدمی را در دوزخی از بی عدالتی و فقر و گرسنگی و جنون و بیماری و جهل زندانی ساخته است بلکه برای راه یافتن به قله ای است که در آن فرصتی برای مشاهده منشاء و چهارچوب همه آن پدیده های غم انگیز دست دهد و هندسه معیوب و ناهنجاری را که بر روابط سیاسی، اقتصادی کنونی جهان و نیز بطور برابر بر ذهنیت جلادان و قربانیان حاکم است دیده و شناخته شود.
این تکلیفی بزرگ، همتی بلند و امیدی زوال ناپذیر را از آنان که به چنان واقعیتی دست یابند طلب می کند اما بی شک کلید دقیق و قطعی حل همه آن مشکلها را نیز به ما نشان می دهد و ما را از کج روی و کم کردن جبهه حقیقی و اشتباه دوست و دشمن برکنار می دارد.
مشکل اصلی در یک جمله آن است که دنیا نظام سلطه را پذیرفته است
مشکل اصلی در یک جمله آن است که دنیا نظام سلطه را پذیرفته است. بگذارید از سخنها و قالبها فراتر برویم داعیه ها و شعارها را با عملها و سیاستها تطبیق کنیم و نیز استثناهای معدود و انگشت شمار را ملاک قرار ندهیم، خواهیم دید که نه فقط قدرتهای بزرگ، ابرقدرتها، تقسیم کنندگان جهان و آنان که منافع خود را ولو در آن سوی عالم بر منافع کشورها و ملتها ترجیح می دهند بلکه رهبران نیز سلطه گری، یعنی اولویت منافع سلطه گران را چون جبر تخلف ناپذیری گردن نهاده اند.
اگر نظام سلطه در زمان های گذشته به صورت لشگرکشی و برده کشی امپراطورها تجلی می کرد امروز به شکل بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه های بسیار متعدد هیات ملت ها ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود سیستم اقتصادی خاص، روابط سیاسی و یا از همه بالاتر فرهنگ سلطه را ایجاد کند. لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراطورها آمادگی و دفاع نظامی ملت ها کفایت می کرد امروز حتی برای احساس سلطه از سوی ملتها نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتا ابعاد وسیع یافته است.
زورمندان جهان امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزارهای قدرت مداخله می کنند، قضاوت می کنند، نظام اقتصادی و روابط داد و ستد با ضعفا را یک جانبه تعیین می کنند و حتی مفاهیم عالی انسانی همچون آزادی، حقوق بشر و امثال آن را به میل خود تفسیر می کنند و خلاصه همه جا بر اساس منافع و تشخیص خود عمل می کنند و ملت ها و دولت ها و رهبران در دنیای ضعفا هم این همه را چون قضایی آسمانی و عارضه ای بی علاج تلقی کرده و حداکثر پس از چند و چونی و یا با اندک حک و اصلاحی می پذیرند.
کمبود بزرگی که جهان امروز با آن روبروست
زشت ترین پدیده دوران کنونی تاریخ آن است که کشورهای فرودست هیچ میدان مانوری مگر به آن اندازه که از طیف منافع یکی از قدرت ‎های بزرگ به طیف منافع قدرتی دیگر بگریزند، ندارند.آزاد و مستقل و برای خود اندیشیدن و تصمیم گرفتن و خواست و منافع و نظر قلدران عالم را ندیده گرفتن کمبود بزرگی است که جهان امروز با آن روبرو است.
استکبار در شرق و غرب با ستمگری های خود هر روز ستبر تر و حجیم تر می شود، معادله قدرت میان اقویا و ضعفا روز به روز بیشتر به نفع اقویا به هم می خورد. هیچ کس از آسیب نظام سلطه که به تدریج همه گیر تر می شود مصون نخواهد ماند و متاسفانه زمینه این روند هولناک در خود جهان سوم است. ضعف اراده در رهبران، ترس از رویارویی صریح با استکبار، تکیه بر کمک همین قدرت ها، باور نداشتن قدرت مردم و تکیه نکردن به آنان… اینهایند مایه های اصلی انفعال و ضعف کشورهای جهان سوم و کمک اصلی به توسعه قدرت استکبار؛ و باید چاره ای اندیشید.
روزگاری ملت گرایی و مارکسیسم امیدهایی آفریدند اما اولی به بهانه برای آتش افروزی میان ملت های تبدیل شد و دومی به وسیله ای برای تشکیل امپراطوری جدیدی و تشدید تضاد و بلوک بندی و در نهایت به پایمال شدن یا اسارت ملت ها، و همواره هر مکتبی که بر پایه های لرزان تفکرات مادی بنا شده باشد چنین خواهد بود.
فرهنگ سلطه ملت های ضعیف را معتاد به ستم کرده است
فرهنگ سلطه، ملت های ضعیف را ذلت پذیر و معتاد به ستم ساخته است. باید از درون ذاتشان آنان را درمان کرد، باید باوری عمیق به کرامت و قدرت انسان به خدا، به ارزش ‎های انسانی راستین، به پوچی قدرت های طاغوتی در انسان ها دمید و آنان را با این سلاح کندی ناپذیر مسلح کرد.
اسلام و همه ادیان آسمانی، انسانها را به چنین ایمانی و کاملا در جهت عکس فرهنگ باطله سوق می دهند. متون خدشه ناپذیر اسلامی صریحا دستور می دهند ” لاتظلمو و لاتظلمون” نه ظلم کنید و نه مظلوم شوید و می آموزند که ستمگری و ستم پذیری در یک ردیف اند و ستمگر و ستم پذیر شرکای جرم یکدیگرند. تماشاچی ظالم بودن و بی تفاوت ماندن نیز همانند ظلم و خود مرحله ای از آن است.
تکیه به قدرت لایزال الهی و ایمان راسخ به مردم، درس دیگر اسلام به ملتها و رهبران است که آنان را به ایستادگی در برابر سلطه های جهانی تشجیع می کند و امید به موفقیت را در آنان پرفروغ می سازد. این درس بزرگ اسلام در گذشته و حال جهان بارها عینیت یافته و به تجربه ای مسلم مبدل شده است. هرجا ملتها با رهبرانی از رها کردن میدان برای پیشروی های متجاوزانه خودداری کرده و خطرات و زحمات آن را پذیرفته اند همه ابزارهای قدرت زورمندان بی اثر گشته و راه بر متجاوز بسته شده است.
نهضت های آزادی بخش پیروز در دهه های اخیر و لبنان و افغانستان امروز نمونه های مجسم و فراموش شدنی این مدعایند. انقلاب اسلامی ایران شاهد زنده و فوق العاده ای است بر بطلان این پندار که سلطه های جهانی شکست ناپذیر و خواست و اراده آنان تخلف ناپذیر است.
پیام بزرگ انقلاب ما به ملت های مقتدر آن است که گردن نهادن به نظام سلطه، اراده قدرتمندان را فقط به دلیل قدرت آن، مشروعیت بخشیدن گناه و غلط و خود بزرگترین وسیله سلطه نامشروع است. انقلاب اسلامی ما رمز توفیق در آزمایش عظیم خود را این می داند که جدا و دقیقا به قدرت لایزال الهی و به مردم تکیه کرده و قدرت های معارض و مهاجم را شکست پذیر دانسته است.
با این روحیه است که ما امروز نظام جهانی ظلم را صریحا و بی محابا نفی می کنیم این را وظیفه خود دانسته و به پیشرفت آن عمیقا امیدواریم. کاربرد این دستور آسمانی و نیز دستورات صریح پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) در مفاهیم و روابط بین المللی آن است که ما نمی توانیم در قبال تجاوز در هر گوشه دنیا که به وقوع بپیوندد، بی طرف بمانیم ولو اینکه مستقیما به منافع ملی ما مربوط نگردد.

چرا جنبش غیر متعهدها رسما اعلام نکند که بی طرفی اعضا در قبال هر نوع تجاوز غیر موجه، تخلف از اصول جنبش است؟
اگر جهان سوم به این اصل توجه کند عدم انسجام کنونی در برابر تهاجمات امپریالیسم از میان ما رخت برخواهدا بست. چرا جنبش غیر متعهدها رسما اعلام نکند که بی طرفی اعضا در قبال هر نوع تجاوز غیر موجه، تخلف از اصول جنبش است؟
در اینجا مایلم نظرات خود را در ارزیابی وضع کنونی جنبش با استفاده از همین اصل ” اصل محکومیت نظام سلطه و سیستم ستمگری” باز گویم.
آقای رئیس!
نفس به وجود آمدن این جنبش، عصیان و طغیانی از طرف کشورهای مستقل جهان سوم علیه نظام سلطه بوده است، امروز نیز جهان سوم برای تحرک و سازماندهی تلاش های خود چهارچوبی بهتر از غیر متعهدها نمی شناسد.
ما برای ارزیابی دستاوردها یا ضعف ها باید ببینیم جنبش در این مسیر، یعنی رفع نظام سلطه و جایگزین کردن روابط عادلانه، چه کرده است، از گذشته درس بگیریم و آینده را با پشتوانه آن بسازیم.
جنبش در ربع قرنی که از حیات آن می گذرد، دست آوردهای قابل توجهی داشته است، تاثیر اجلاس “باندونگ” در شدت و سرعت بخشیدن به مبارزات ضد استعماری سبب شد تا تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان سوم امنیت و استقلال خود را در پیوستن به جنبش بدانند.
مواضع جنبش در حمایت از نهضت های آزادی بخش و مبارزات ضد استعماری قدمی قابل تقدیر و شاید منحصر به فرد در صحنه بین المللی برای شکستن نظام سلطه حاکم بر جهان به ویژه سلطه نظامی بشمار می آید.
جنبش در حفظ دستاوردهای آینده نهضت ها که همانا حکومت های نوپای انقلابی و مردمی است اگرچه حرکت کمتری از خود نشان داده، لیکن به هر حال نقشش را ایفا کرده است.
در مقابله با سلطه اقتصادی بر کشورهای جهان سوم، جنبش از سال های هفتاد به بعد طرح نظام نوین اقتصادی بین المللی را با تلاش فراوان مطرح کرده است که خود باعث یک آگاهی وسیع بین المللی بوده است و اگر قدم های بعدی با جدیت طرح ریزی شود امید آن می رود که در شکستن شبکه مخوف مسلط اقتصادی بر جهان سوم تاثیر بسزایی داشته باشد.
در دهه های هفتاد و هشتاد که تشنج بین دو قطب در اوج خود بود کابوس انهدام بشریت با جنگ اتمی جامعه بشری را به شدت می ترساند، جنبش توانست با افکار صلح جویانه و موضع ترغیب به مذاکرات خلع سلاح تا حدی در کاهش تشنج حاکم موثر گردد و هم به روشنگری در سطح جهان کمکی کرده باشد.
بر این دستاوردها باید این را بیفزاییم که تاثیر جنبش در سازمان ملل بتدریج تا آنجا افزایش یافته که رای غیر متعهدها به عنوان یک مجموعه مطرح شده است. این، از یک جهت، سلطه وسیع ابرقدرت ها را بر سازمان ملل به خطر انداخته و از سوی دیگر قدرت ملت ها را ولو بسیار محدود نمایانده است و احساس خطر ابرقدرت ها در برابر برخوردهای اخیر آمریکا با سازمان ملل کاملا محسوس است.
این نقاط مثبت، اما واقع بینانه باید ناتوانی های جنبش را نیز مطرح کرده، بی پرده و رها از قالب های تعارف آمیز آن را بررسی کنیم، این به ما در جستجو از راهی نو برای آینده کمک خواهد کرد.
آیا جنبش توانسته است علیه متجاوز در آینده یک فشار قوی بین المللی ایجاد کند؟
آقای رئیس!
آیا هیچ جنایتی زشت تر از اشغال نظامی یک کشور یا اقدام به تجاوز برای دستیابی به سلطه سیاسی و اقتصادی بر یک ملت وجود دارد؟ در ربع قرن اخیر تعدادی از ملت های محروم جهان سوم و دولت های نوپای مردمی آنان قربانی چنین اقداماتی شده اند، آیا جنبش توانسته است علیه متجاوز در آینده یک فشار قوی بین المللی ایجاد کند؟ جنبش غالبا حتی از موضع گیری صریح یعنی کمترین کاری که از آن انتظار می رود سرباز زده و در آن موارد محافطه کارانه عمل کرده است. از جنبش البته توقع نیست که مانند یک پیمان نظامی وارد معرکه شود لیکن انتظار هست که شجاعانه و صادقانه از حق و از مظلوم و قربانی تجاوز و سلطه طلبی دفاع کند. ملتها انتظار دارند که زد و بندهای قدرت ها به جنبش سرایت نکند و ترفندهای دیپلماتیک و ریاکارانه متداول در آن جایی نداشته باشد.
در زمینه سلطه اقتصادی امروز شاهد آنیم که کشورهای توسعه یافته صنعتی مواد اولیه و منافع طبیعی جهان سوم را به هر بهایی که خود می خواهند می برند و از نیروی کار ارزان آنان به هرگونه که مایلند استفاده می کنند و محصولات صنعتی خود را به هر بهایی که منافع اقتصادی آنان ایجاب کند، به این کشورها می فروشند شبکه مخوف وابسته به قدرت های بزرگ چنان امور کشورها را به دست گرفته که رفته رفته و منفعلانه این فکر در ذهن ها رشد می کند که دیگر امیدی به نجات نباید داشت.
فرهنگ سلطه از هر سو منافع اقتصادی را برای سلطه گران تضمین می کند و اگر حرکتی رهایی بخش در جایی آغاز گردد و ملتی بیدار شود ابتدا با به کار گیری همه گونه حیله به خاموش کردن آن می پردازند و اگر علی رغم آنان آن ملت پیروز شد، آنگاه هجوم نظامی اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی شروع می شود.
ببینید شیطان در نیکاراگوئه چه می کند و در مورد انقلاب اسلامی ایران چه کرد و می کند. متاسفانه در قبال این همه جنایت و فضاحت آن تحرکی که باید و انتظار می رود در جنبش مشاهده نمی شود.
خطر جدی که جنبش را تهدید می کند
آقای رئیس!
بگذارید با صراحت اعلام کنم که ریشه این ضعف خطرناک جنبش ما، در دو چیز است:اول کنار گذاشتن اصول پایه نخستین و دوم عدم احساس مسئولیت اعضا در قبال مسائل جهانی.
امروز در بین اعضاء جنبش کشورهایی هستند که در میان ملت خود حتی نمی توانند نامی از اصول عدم تعهد ببرند زیرا کشورشان مرکز تاخت و تااز اجانب است و ثروتشان هر روز به وسیله قدرتهای مسلط به تاراج می رود و دولتشان عروسک قدرت است، از چنین حکومتهایی آیا می توان انتظار قیام بر ضد سلطه را داشت.
کشورهای دیگری هم هستند که هر چند از استقلال نسبی بر خوردارند لیکن عافیت را بر مسئولیت جهانی خود ترجیح داده و سلامت امروز را به بهای تسلیم فردا خریده اند.
آقای رئیس!
من به عنوان رئیس جمهور کشوری که نظام آن ثمره قیام وسیع و خونین مردمی علیه بزرگترین طاغوت های زمان، یعنی امپریالیسم آمریکا، و حکومتش پرچمدار شجاع ارزش های الهی است و از نخستین روز، کشورش آماج همه گونه تهاجمات قدرت ها و نوکران آنان بوده و هست با همه احترام و اعتقادی که به این جنبش دارم، علام خطر می کنم که اگر جنبش به یک اقدام اساسی و زیر بنایی در رفع مشکلات ریشه ای خود دست نزند، آینده آن در خطر جدی خواهد بود و امید ملت ها از آن سلب خواهد شد.
این پیشنهاد ها محصول تجربه ای است که پشتوانه آن سال های متمادی مبارزه بی امان با استکبار است و از دستاوردهای آن همین بس که قدرتهای بزرگ را از نیروهای مقاومت و نیز قدرت نفوذ در دل ملتها دچار حیرت ساخته است.
اولین اقدام ضروری احیای اصل عدم تعهد است این یک مطلب جامع و کامل است. یعنی اولا؛ دولت هایی که عضو جنبش هستند باید اصول آن را در روابط خود با دولت های دیگر کاملا مراعات کنند. روح اصلی آن اصول مقاومت و رفع هر نوع سلطه است؛ کاملا بی معنی است که دولت هایی عضو جنبش باشند در عین حال پایگاه نظامی یا امکانات لازم برای تسلط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در اختیاز ابرقدرت ها بگذارند و از آن زشت تر این که به تجاوز نظامی یا تهاجم اقتصادی اقدام کنند. ثانیا؛ فکر عدم تعهد و اراده مقاومت در مقابل هجوم سلطه باید به نحو وسیعی در میان ملت ها تبلیغ شود که هیچ پشتوانه ای برای مقابله جدی با قدرت های سلطه گر بهتر از آمادگی مردم نیست.
دومین اقدام لازم، زنده کردن روحیه احساس مسئولیت در قبال مسائل جهانی در کلیه اعضا است.
جنبش باید پرچم دار عدل و مقابله با سلطه در جهان باشد، اگر قدرت جلوگیری مستقیم از هجوم و تجاوز علیه ملتها وجود ندارد، باید فریاد علیه متجاوز و ظالم و دفاع از حق قربانیان ظلم و سلطه باشد.
این مایه حقارت است که در این ربع قرن به کشورهای مختلف بخصوص دولت هایی که مسئول انقلاب حرکت های وسیع مردمی بوده اند و آزادی عدم تعهد را با جانفشانی بدست آورده اند، این همه تجاوز و خیانت بشود و جنبش از خود حرکتی شایسته نداشته باشد. وجود چنان روحیه و احساسی می تواند برای اعضای جنبش بعنوان یک ارزش و ملاک تقدم محسوب شود.
براستی چرا بین کشورهایی که با انقلابی مردمی و خونین طی سالهای متمادی موفق شده اند طاغوت را براندازند و سلطه ابرقدرتها را در هم بشکنند و به صف غیر متعهدها بپیوندند و کشورهایی که اگر نگوییم حافظ منافع قدرتها در جنبش اند حتما وجودشان تشریفاتی است نباید تفاوتی قائل شد جنبش باید در دفاع از حقوق ملت های جهان سوم و در شکستن شبکه ای سلطه، الگوی شجاعت و قاطعیت باشد و این مصلحت اندیشی های متداول امکان پذیر نیست.
سومین موضع اساسی گسترش حوزه فعالیت غیر متعهدها است. آنجا که فعالیت نظام سلطه تنها در بعد سیاسی نیست، بلکه توانسته است متعلق فرهنگی خاص خود و شبکه ای اقتصادی و تبلیغاتی وابسته به خود را نیز به وجود آورد، دفاع در مقابل آن نیز باید همه جانبه باشد. به نظر ما گوهر انسانی بشر است که محور اصلی است، لذا کارهایی که بعد فرهنگی دارد باید زمینه وسیعی را به خود اختصاص دهد و از سوی دیگر افزایش بصیرت و آگاهی سیاسی ملت ها سد محکمی در مقابل سیل بنیان کن فرهنگی سلطه که هموار کننده راه نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی و برقرار نگهدارنده شبکه سلطه است، خواهد بود.
اقتصاد جهان سوم زیر نظام سلطه به وضع طفیلی کنونی افتاده و از این طریق دولتهای جهان سوم یکی پس از دیگری مجبور شده اند به سلطه سیاسی در قبال تسهیلات موقت اقتصادی تن در دهند. این در حالی است که جهان سوم از ثروت های خدادای فراوانی برخوردار است، مواد اولیه منابع انرژی و ذخایر طبیعی به رایگان در اختیار قدرت های اقتصادی جهان گذاشته می شود.
چرا؟ عقب ماندگی علمی و فرهنگی و صنعتی ظاهر قضیه است و روح آن متاثر از نظام اختاپوسی سلطه است. غیر متعهدها می تواند و باید با تصویب و اجرای دسته جمعی برنامه های ویژه ای به مقابله جدی با خطر تسلیم جهان سوم در قبال قدرت های اقتصادی برخیزد. برای استقرار روابط منطقی و عادلانه بین کشورهای توسعه یافته و جهان سوم جنبش باید وظایف اصولی خود را با تشکیل همیاری بین اعضا ایفا کند.
مطلب چهارم تدوین معیارها و ضوابط عملی بر مبنای اصول جنبش برای برخورد اصولی با حوادث و مسائل بین المللی است.
این مسائل بسیار متعدد و متنوع است و جنبش نمی تواند در هر موضع به نحو منفرد اقدام به بررسی کند. گذشته از عدم امکان عملی خطر دوگانگی قضاوت در مورد مسائل مشابه به وجود می آید که متاسفانه مثال های متعددی از آن در دست است.
مساله تجاوز، مساله روابط اقتصادی حاکم و مجموعه حقوق بین المللی از زمینه های بسیار حساس و ضروری فعلی هستند، همچنین همکاری های منطقه ای در چارچوب غیر متعهدها و ایجاد هسته های منطقه ای برای مقابله با تهاجمات دو بلوک و کمک به پیشرفت و توسعه کشورها و دفع نقیصه نیروی اجرایی جنبش از اولویت برخوردار است.
جنبش موظف است خط مشی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای اداره جهان تدوین کند
اجازه بدهید در اینجا به یکی از مهمترین نکات اشاره کنم. روند پیوستن کشورها به جنبش در ربع قرنی که از حیات آن می گذرد دارای شتاب چشمگیری بوده و امروز اکثریت ملت ها را در بر گرفته است. پس مسلما جنبش در این مرحله از حیات خود موظف است اولا یک خط مشی سیاسی فرهنگی و اقتصادی برای اداره جهان تدوین کند و به جای صرفا مقابله با مشکلات، به طور فعال در تعیین مسیر حرکت جامعه جهانی مداخله موثر داشته باشد.
ثانیا به هدف جدیدی در مبارزه تاریخی خود یعنی گشودن یک جبهه فرهنگی و ارزشی بپردازد. دول فاتح در جنگ دوم جهانی و بویژه سردمداران دو قطب سیاسی مبانی ارزشی اخلاقی و فرهنگی خود را از طریق روابط و حقوق بین المللی موجود که اکثرا زاییده دوران بعد از جنگ است به سایر ملل تحمیل کرده اند و جهان سوم در تعیین آن مبانی قضاوت سازمان های بین المللی در خصوص مساله حقوق بشر به هیچ وجه از ارزش های الهی و جهان سومی متاثر نیست.
ثالثا؛ روابط بین کشورهای غیرمتعهد را مستقل از ارزش های ما دیگرانه غیر جهان سومی تنظیم سازد. اکثریت ها در اکثر مجامع بین المللی متعلق به ماست.این قدرت را باید در تدوین حقوق بین المللی اعمال کنیم. متاسفانه نه تنها غیر متعهدها بلکه همه نهادهای بین المللی مقررات و قوانین بین المللی به نسبت افزایش مطامع و منافع سیر صعودی داشته است. کشورهای جهان سوم بیش از سایر کشورها از قبل نقض مقررات بین المللی صدمه دیده اند.
عدم انسجام این کشورها موجب گردیده که به تنهایی در برابر مجموع فشارها و تهاجمات قرار گیرند. راه حل این مشکلات ایجاد یک نظام نوین حقوق بین المللی است.
این نظام مبتنی بر سه پایه است:
اول این که فصل مشترک ارزش های ملل بالسویه و بدون تبعیض زیر بنای توسعه حقوق بین المللی قرار گیرد. اگرچه کشورهای غیر متعهد توانسته اند در بیست و پنج سال اخیر تا حد زیادی مقررات بین المللی موجود را در جهت حفظ منافع کشورهای جهان سوم تعدیل کنند ولی تحمیل مبانی ارزشی قدرت های بزرگ در ساختار اولیه نظام موجود نتیجه نهایی را به سود آن قدرت ها تثبیت کرده است.
دوم اینکه مقررات و حقوق بین المللی باید تامین عدالت را به جای حفظ وضع موجود به عنوان هدف قرار دهد.
سوم اینکه تبعیض ناپذیری این حقوق و مقررات قطعات تضمین گردد. روند کنونی که هر تصمیم گیری خلاف مصالح یکی از قدرت های صاحب حق وتو را ناممکن می سازد، متوقف شود.
حذف حق وتو شعاری همیشه زنده است
برقراری حق وتو به عنوان بزرگترین ضعف همه جانبه، سازمان ملل را زیر سؤال برده است. بجا است شعار همیشه زنده حذف حق وتو را بار دیگر تکرار و بر این نکته تأکید کنیم که کوچکترین توجیهی برای ادامه آن وجود ندارد.
به نظر ما ضروری است که بر نقض مقررات بین المللی در روابط بین اعضای جنبش یک نظارت دائمی اعمال شود و شیوه ای برای اتخاذ سیاست های تنبیهی علیه هر نوع متجاوز پیش بینی گردد.
دیگر این که خلاء های حقوقی موجود بخصوص در زمینه های منع استفاده از زور، منع تجاوز و رعایت مقررات انسان دوستانه زمان جنگ تا صلح، رعایت حقوق بشر و منع کاربرد سلاح های ضد بشری دسته جمعی از قبیل سلاح های شیمیایی به ابتکار غیرمتعهدها پر شود. اجلاس ها فرصت مغتنمی برای این کار است.
آقای رئیس!
بهترین محک برای سنجش کارایی نظام بین المللی حاکم، ملاحظه تاریخ آفریقای جنوبی و عملکرد سازمان های بین المللی در قبال تجاوزات رژیم نژادپرست است. کمتر حکومتی در تایخ معاصر به اندازه رژیم نژادپرست، جامع جمیع صفات رذیله بوده و دولتی به خاطر جنایات خود به این اندازه مورد محکومیت و ابراز تنفر قرارگرفته، بنابراین دیگر بهانه ای برای انفعال مجامع بین المللی باقی نیست.
این وظایف در حالی که قرن بیستم به پایان خود نزدیک می شود هنوز فضای تنفس برای ادامه حیات رژیم پرتویا بازمانده است.
هتک ارزش های والای انسانی در هر گوشه زمین تجاوز به حقوق همه بشریت است
مشکل آفریقای جنوبی تنها یک مشکل آفریقایی نیست. هتک ارزش های والای انسانی در هر گوشه زمین تجاوز به حقوق همه بشریت محسوب می گردد. بنابراین ادامه کمک های آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به رژیم پرتوریا و بی اعتنایی به تحریم های همه جانبه ای که با ده ها قطعنامه و بیانیه توصیه یا تصویب شده باید از سوی غیرمتعهدها تجاوز به حقوق همه کشورهای عضو تلقی و محکوم گردد و مورد تنبیه قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان وظیفه اسلامی و ملی و نیز یک وظیفه بین المللی نه تنها قطع صدور نفت بلکه تحریمی کامل و همه جانبه را علیه رژیم پرتوریا اعمال داشته و تلاش نموده که حداکثر توان و امکانات خود را در راه نابودی نژادپرستی، استقلال نامیبیا و کمک به سرکوبی تجاوز به کشورهای خط مقدم بکار گیرد. این سیاست بدون هیچ تعلل باید از جانب کلیه ی اعضا اعمال گردد و به صورت خط مشی در آید.
پیشنهاد می کنم اجلاس کمیته ویژه ای را مرکب از نمایندگی مناطق مختلف جغرافیایی در سطح سران مأمور کند که به طور مستمر و برحسب اقتضای شرایط خط مشی ها و شیوه های اقدام نظامی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی را برای امحاء کامل نظام نژادپرست تدوین وابلاغ کند. آفریقای جنوبی دیر یا زود با کمک ما یا بدون آن به اکثریت سیاه تعلق خواهد گرفت. ما نه به خاطر نیاز آنها بلکه به منظور حفظ انسانیت مان به ادای سهم خود در این راه موظفیم.
آقای رئیس
ما نسبت به مبارزات مردم نامیبیا، تثبیت رهبری سواپو ادای احترام می کنیم، برقراری و روابط دیپلماتیک با سواپو از جانب همه کشورهای غیرمتعهد کمترین ادای وظیفه ماست که امیدوارم در همین اجلاس تحقق یابد. وجدان بشریت از آن چه در آفریقای جنوبی می گذرد سخت آزرده است. وجود نظام آپارتاید در دنیایی که ما زندگی می کنیم تحقیری برای همه ما بحساب می آید که باید بدان بسرعت پایان بخشیم.
کشورهای خط مقدم با ایستادگی و مقاومت خود به سخاوتمندانه ترین شکل سهم خود را در راه آزادی اکثریت آفریقای جنوبی و استقلال نامیبیا پرداخته و صفحات زرینی را در تاریخ جهان سوم نگاشتند.
حمایت از کشورهای خط مقدم در قبال تجاوزات آفریقای جنوبی اگر در شرایط فعلی صرفاً به شعار محدود شود تحسین و توجه هیچ کس را بر نمی انگیزد. جنوب آفریقا از صدها قطع نامه و بیانیه که در طول چهار دهه گذشته علیه رژیم پرتوریا به تصویب رسیده و به بایگانی مجامع بین المللی منتهی شده است، خسته است. آفریقا امروز عمل می خواهد.
جمهوری اسلامی ایران قاطعانه خواستار آن است که جنبش غیرمتعهدها در این دوره جدید هدف خود را ریشه کن کردن رژیم پرتوریا قرار دهد. زیمبابوه به عنوان ریاست فعلی باید حداکثر امکانات جنبش را بدین منظور به خدمت گیرد. جمهوری اسلامی ایران بنا به وظیفه بین المللی و مهمتر از آن دستورات اکید اسلامی که دفاع از مظلوم و دفع ظلم را واجب شمرده حداکثر توان و امکانات خود را در این راه تقدیم می دارد.
آزادی قدس جز از راه مبارزه مسلحانه تمام عیار امکان پذیر نیست
آقای رئیس
شاید کمتر رژیمی را بتوان یافت که به اندازه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی در نظر و عمل شبیه یکدیگر باشند. هر دو دارای سیاست های تبعیض آمیز به ساکنین اصلی هستند، هر دو دائماً کشورهای مجاور را مورد تجاوز سیستماتیک قرار می دهند، هر دو رکورددار نقض قوانین و مقررات بین المللی هستند، علیه هر دو بیش از هر کشوری قطع نامه و بیانیه صادر شده است، هر دو از مصادیق بارز تروریسم دولتی هستند و هر دو عمدتاً به وسیله شیطان بزرگ و برخی از کشورهای دیگر غربی تغذیه می شوند، همین مشابهت کامل امروز این دو را به نحو بی سابقه ای به هم نزدیک و هماهنگ کرده و سیاست دو رژیم را مکمل یکدیگر قرار داده، نتیجه اینکه اتخاذ شیوه های سازشکارانه در قبال صهیونیسم نیز منشاء کمترین تغییر مثبتی نخواهد شد.
ما معتقدیم جز از طریق مبارزه مسلحانه تمام عیار، آزادی کامل سرزمین های قدس امکان پذیر نخواهد بود. تجاوزگری جزو صفات این رژیم ها نیست که بشود با مذاکره آن را زایل کرد بلکه ماهیت این دو رژیم چنین اقتضایی دارد. تصویر هم زیستی مسالمت امیز مردم منطقه با چنین رژیم هایی جز اذهان ساده را مشغول نمی دارد.
با توجه به سفر اخیر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به مراکش مایلم در اینجا به ویژه به برادران آفریقایی هشدار دهم که سیاست بسط نفوذ صهیونیسم در آفریقا دنباله طبیعی سیاست های رژیم نژادپرست است. و جز به ضرر عظیم کشورهایی که با صهیونیسم رابطه برقرار کرده اند، نخواهد انجامید. همکاری های این دو رژیم در زمینه های هسته ای بزرگترین هشدار و خطری است که آفریقا و خاورمیانه را بالسویه تهدید می کند، همانا مسئله رژیم نژادپرست مشکل صهیونیسم جهانی است و ناچار مبارزه با هر دو باید از ابعاد بین المللی برخوردار باشد، سیاست غیرمتعهدها در مورد هر دو رژیم باید از یک برنامه واحد و مشترک تبعیت کند و بصورت لازم الاجرا مورد تصویب اجلاس قرار گیرد.
آقای رئیس
غیرمتعهدها در قبال این مسئله نیز باید سیاست روشنی بر مبنای لزوم خروج فوری و بی قید و شرط نیروهای رژیم صهیونیستی و نیروهای چند ملیتی اتخاذ کند، خوشبختانه مبارزه بی امان و بسیار موفق مسلمانان لبنان علیه نیروهای غاصب و اشغال گر برای ما الهام بخش و سرمشق است.
لبنان قبل از این برای جهان سوم یک مشکل یا یک درس است، مقاومت موفق مسلمانان لبنان علیه حضور نیروهای بیگانه و متجاوز به بهترین وجه ثابت نموده که گناه تحکیم سلطه و تجاوز امپریالیسم را در هیچ نقطه ای از جهان سوم نمی توان بگردن فقدان شرایط مادی انداخت. روحیه ستم ناپذیری تنها عاملی است که می تواند توفیق مبارزه مسلمانان لبنان را توضیح دهد.
حمایت از این مبارزه باشکوه و حماسی تا قطع کامل نفوذ قدرت ها و رژیم صهیونیستی از لبنان باید عنصر اساسی سیاست واحد جنبش در قبال مسئله لبنان باشد.
نابودی رژیم صهیونیستی در صدر شعارهای جمهوری اسلامی
آقای رئیس!
خاورمیانه با اهمیت استراتژیک، منابع عظیم انرژی همواره مورد نظر قدرت های بزرگ بوده و نتیجتاً به طور مستمر در معرض توطئه و تجاوز آنان قرار داشته است. تحمیل رژیم صهیونیستی در این منطقه به منظور دائمی کردم تشنج و زمینه سازی برای مداخله مستمر قدرت ها بوده و لذا لزوم انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی ایران که لزوم نابودی رژیم صهیونیستی و قطع مداخله و نفوذ غرب و شرق از خاورمیانه را در صدر شعارهای خود قرارداده، از آغاز تهدیدی جدی علیه منافع قدرت ها تلقی گردید. جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران پاسخ عملی قدرت های سلطه جو علیه این تهدید بوده است.
روند جنگ در طول شش سال گذشته جریان کمک های تسلیحاتی به عراق از سوی هر دو قطب، سیل کمک های مالی مستقیم به عراق از سوی کارگزاران امپریالیسم در منطقه، سکوت مجامع بین المللی در قبال تجاوزات آشکار عراق به مقررات و حقوق بین المللی، عدم تمایل شورای امنیت به رسیدگی به مسئله شروع تجاوز از سوی عراق و صدها دلیل و قرینه دیگر، همه بیانگر این واقعیت مسلم است.
ظهور یک کشور واقعاً غیرمتعهد (ایران) در منطقه ای که به شدت مورد طمع و علاقه اقطاب موجود است قابل تحمل نبوده و می بایست بطور همه جانبه مورد تهاجم قرار گیرد. عراق به عنوان اهرم اجرای سیاست امپریالیسم در منطقه انتخاب و مأمور می گردد.
آقای رئیس!
اسناد جنگ چنین حکایت می کند عراق با سوءاستفاده از شرایط ایران بعد از انقلاب و به تصور اینکه ارتش از هم پاشیده است، حمله وسیعی را به منظور اشغال سرزمین و سقوط نظام انقلابی آغاز می کند، قسمت بزرگی از خاک ایران اشغال می شود، شهرها و دهات مناطق اشغالی با خاک یکسان می شود، مردم غیرنظامی به اسارت گرفته می شوند و یا دسته جمعی اعدام می شوند، مقررات بین المللی یکی پس از دیگری نقض می شود و قرارداد الجزایر که میان رژیم کنونی عراق با رژیم شاه برای حل و فصل مسائل مرزی بسته شده بود از سوی رئیس حکومت عراق پاره می گردد، کاربرد مکرر و وسیع سلاح های ضدانسانی شیمیایی بدون اعتنا به افکار عمومی جهانی در دو، سه سال اخیر از طرف عراق ادامه می یابد، شهرها و اماکن مسکونی مورد حمله مکرر هوایی و موشکی قرار می گیرند، حتی نسل های گذشته از این جنایات ضدبشری مصون نمانده یادگارهای آنان و بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی بشری نیز مورد تهاجم قرار می گیرند و بدین ترتیب در طول 6 سال جنگ تحمیلی رکورد بسیاری از جنایات تاریخی به وسیله عراق شکسته می شود.
توصیف جنایات رژیم صدام در ایران
آقای رئیس!
نه داستان اسف انگیز جنگ در این چند جمله قابل خلاصه شدن است و نه عمق جنایات و تجاوزات رژیم عراق قابل اندازه گیری؛ هیچ اصل و معیار بین المللی و یا بررسی کارشناسی و هیچ زبان و قلم آشنا به احساسات بشری قادر نیست حتی در یک مورد میزان اندوه مادرانی را در آخرین لحظات حیات در حالی که دختربچه های مورد تجاوز قرارگرفته شان را برای آخرین وداع قبل از زنده بگور شدن دست جمعی در آغوش می کشیدند بیان کند. انبوه استخوان های کشف شده از گورهای دسته جمعی در هویزه و بستان و ناله های هزاران کودکی که بعد از حملات هوایی و موشکی در بالین اجساد پدران ومادران خود در ویرانه های دزفول و بهبهان و مریوان و ده ها شهر دیگر خون گریستند، همه از عمق فاجعه حکایت می کند تا این که به محض آزادی خرمشهر و شکست مفتضحانه نیروهای اشغالگر، رژیم عراق ناگهان تغییر ماهیت داد و یک مرتبه صلح دوست شد! ملاحظه اسناد جنگ نشان می دهد که جنایات ضد بشری و نقض ابتدایی ترین اصول انسانی پس از آن نیز همچنان ادامه یافته بلکه تشدید شده است. برخی از اسناد آن جنایات در بیمارستان های اروپا موجود است و به عقیده بسیاری از مراجع بین المللی برای هیتلر و چنگیز آبرو خریده است.
آقای رئیس!
اگر صدها میلیارد خسارات مادی دو کشور را بر این فجایع اضافه کنیم، اگر ضرر ناشی از فوت فرصت های سازندگی برای هر دو ملت را بر این مجموعه بیافزاییم، به این نتیجه تکان دهنده می رسیم که هیچ انسان آزاده ای نمی تواند در مواجهه با آن بی طرف بماند.
ظلمی عظیم در معیار تاریخی واقع شده است. تاریخ می گوید هرگاه جنگ افروزی و تجاوزات بین المللی مورد مجازات قرار نگرفته و عدالت تأمین نشده باشد ریشه های جنگ به انتظار لحظه مساعد برای بروز مجدد زنده می ماند.
بدون تأمین عدالت، بدون رفع ظلم و بدون نابود کردن ذهنیت های تجاوزگر، دعوت از ظالم و مظلوم برای هم زیستی مسالمت آمیز معنایی جز به رسمیت شناختن ظلم و کمک به استمرار آن ندارد. اگر جمهوری اسلامی ایران راهی برای جبران میلیاردها دلار خسارت جنگ بیاید، جان از دست رفته بهترین فرزندان کشور ما و فرصت های از دست رفته سازندگی در بهترین سال های انقلاب چگونه قابل جبران خواهد بود؟ برخی می گویند تنها یک اشتباه درباره نیروی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بود که عراق را به شروع جنگ تشویق کرد و اکنون که جمهوری اسلامی ایران قدرت خود را نشان داده این اشتباه محاسبه دیگر صورت نخواهد گرفت.
این تحلیل به یک شوخی بیشتر شبیه است زیرا آنچه برای امنیت ملی هر کشور اهمیت دارد، وجود استعداد تجاوزگری و سلطه جویی در آن سوی مرزها است وگرنه اشتباه محاسبه در هر مکان و هر لحظه امکان وقوع دارد. از مانی که رژیم عراق به یک کودتا روی کار آمده تاکنون نه تنها جمهوری اسلامی ایران بلکه اکثر کشورهای منطقه لحظه ای از تجاوزات آن در امان نبوده اند.
آقای رئیس!
جنگ متجاوزانه ناشی از هرکس و یا هر انگیزه، همه جا به طور یکسان در خور سرزنش است، پس جنگ افروزی مستقیم امپریالیسم همان قدر منفور است که تجاوزگری عوامل دست نشانده آن، آیا در حالی که هر جرم کوچک مشخصی همواره مستوجب مجازات است، می توان پذیرفت که جنایت عظیم بین المللی بی مجازات بماند.
آیا وجدان جامعه جهانی می پذیرد که رژیم متجاوز صدها میلیارد دلار ثروت دو کشور در حال توسعه را به آتش کشد و ده ها هزارنفر مرد و زن و کودک را به قتل رساند، بزرگترین تشنج ها را در مهم ترین مناطق استراتژیک دنیا ایجاد کند، اکثر مقررات مهم بین المللی را نقض کند و سپس هنگامی که به کفاره این همه جنایت در آستانه سقوط قرار گرفت، ادعای صلح خواهی کند و در مجامع جهانی شعور و آگاهی نمایندگان کشورها را به مسخره گیرد؟ آیا می توان باور کرد که تاریخ قراردادی است و برحسب اقتضای روز و علایق قدرت های می توان آن را از نو نوشت؟ جنگ چگونه آغاز شد. به نظر می رسد بعضی ها پیشنهادهای سازنده ای برای تغییر تاریخ و سرگذشت جنگ دارند. این پیشنهادها هرقدر سازنده باشد، نمی تواند ما را در متقاعد ساختن پدران و مادران داغدار و فرزندان یتیم ایرانی کمک کند که از دست دادن عزیزانشان وهم و خیال بوده است. از زمان شروع جنگ توسط عراق تاکنون یک نسل گذشته است ما تاریخ و فجایع نو را به چشم دیده و با پوست و رگ خود لمس کرده ایم و مشکل است که بتوانیم خود را فریب دهیم. کسانی که معتقد به قراردادی بودن واقعیات هستند بهتر است تحریف تاریخ را از جای دیگر آغاز کنند، از حوادث متعلق به نسل های گذشته، آنها می توانند درباره صلح دوستی، نوع پروری و سازندگی های هیتلر و چنگیز قلم فرسایی و سخنرانی کنند.
آقای رئیس!
بنا بر تکلیف اسلامی و ملی خود و نیز بنابر اصول اولین جنبش، جمهوری اسلامی ایران موظف است رژیم جنگ افروز عراق را به مجازات رساند. البته خسارات معنوی وارد به هر دو ملت ایران و عراق بحدی است که جبران آن یقیناً غیرممکن است. همچنین با توجه به نقض مستمر کلیه مقررات بین المللی از سوی رژیمی که کمترین اهمیتی برای مهم ترین تعهدات خود قائل نیست، هیچ تضمین بین المللی برای جلوگیری از تجاوز مجدد عراق بخاک جمهوری اسلامی ایران نمی تواند واقعی باشد. در نتیجه عراق یعنی شروع کننده جنگ مسئولیت ادامه آن را نیز بعهده دارد. ناتوانی مجامع و مراجع بین المللی در برخورد قاطع با مسئله جنگ، خود جز علل مهم ادامه جنگ بحساب می آید.
در حالی که دو دوره از ریاست جنبش سپری شده، جنگ تحمیلی هنوز به پایان عادلانه نرسیده است یعنی نظام موجود بین المللی نتوانسته با جنگ برخوردی اصولی، عملی و واقع بینانه داشته باشد. مشکل اساسی که از آن نشأت می گیرد راه حل های پیشنهادی مجامع بین المللی و کشورهای علاقمند به برقراری صلح فاقد توجه و عنایت لازم به عنصر عدالت بوده، در آن هنگان که عراق در موضع قدرت قرار داشت مجامع بین المللی و کشورهای جهان اقدامی برای جلوگیری از تجاوز و استقرار صلح نکردند ولی اکنون که در اثر مقابله شجاعانه رزمندگان سرنوشت جنگ تغییر یافته و رژیم عراق به شکست قطعی تهدید می شود، از هر سو ندای صلح سر می دهند.
امروز برای ما ثابت شده که هدف بسیاری از واسطه ها، فقط نجات متجاوز است و نه نیل به صلح و عدالت؛ لاجرم بار تأمین عدالت که یک مسئولیت بین المللی در قبال هر نوع تجاوز است، در تمام دوره جنگ برعهده جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.
یکی از مشکلات ما متأسفانه ناشی از دوگانگی معیار قضاوت در برخورد با اصل مسئله جنگ بوده است مثلا در حالی که طبق اعلامیه 1942 متفقین در لندن، تعیین هیتلر بعنوان جنایتگار جنگی از مهم ترین اهداف ادامه جنگ شمرده شده که خود یک سابقه حقیقی در این خصوص است، نسبت به اعمال مشابه عراق در طول جنگ قضاوت و تصمیم مشابه معمول نگردیده است.
متأسفانه همین دوگانگی معیار قضاوت در مواضع برخی از کشورهای غیرمتعهد هم مشاهده شده است.

با کمال تاسف برخی از کشورهای غیرمتعهد از شورای امنیت هم عقب افتاده اند
رژیم عراق در تمام طول جنگ اهم مقررات بین المللی مانند منع کاربرد سلاح های شیمیایی، منع حمله به مناطق مسکونی و غیرنظامی، منع حمله به مؤسسات فرهنگی، منع حمله به وسایل حمل و نقل غیرنظامی هوایی و دریایی و منع سوء رفتار با اسرای جنگی را بنا به اسناد سازمان ملل به کرات نقض کرده و علیرغم ارتکاب این همه جنایت مورد کمترین شماتت بین المللی قرار نگرفته است.
با کمال تأسف برخی از کشورهای غیرمتعهد در برخورد با این جنایات حتی از شورای امنیت با همه قضاوت های غیرعادلانه اش عقب افتاده اند.
مایلم صریحاً اعلام کنم که اگر جنبش نتواند جنایات رژیم عراق را که تا این حد روشن و مستند است، مجازات کند و در برابر آن موضعی صریح و عادلانه بگیرد، نباید امیدوار بود که در مقابل تجاوزات و سلطه جویی قدرت های بزرگ و در قبال تشنجات و بحران های عظیم جهانی منشأ کمترین اثری باشد.
رژیم عراق به چند اعتبار از جانب جنبش غیرمتعهدها قابل تعقیب است. تجاوز به کشور انقلابی و غیرمتعهد، نقض کلیه ی مقررات بین المللی، تشنج آفرینی و دعوت صریح از ابرقدرت ها برای مداخله در امور منطقه و به هرز بردن امکانات مادی منطقه در جهت منافع هر دو قطب و به ضرر جهان سوم.
آقای رئیس!
تنها ارتکاب یکی از این جرم ها برای اخراج یک رژیم از جنبش کفایت می کند. اعلامیه های باندونگ و بلگراد صریحاً شروع جنگ را جنایتی علیه بشریت اعلام می دارند. در این صورت چگونه می توان ادامه عضویت عراق در جنبش را توجیه کرد؟ آیا ما از مواضع باندونگ و بلگراد عقب نشینی کرده ایم؟ در حالی که اعلامیه بلگراد صریحاً تولید و کاربرد سلاح های شیمیایی را بی قید و شرط منع کرده، عراق حتی پس از محکومیتش از جانب شورای امنیت در 21 مارس 86، بیش از سه بار در سطح وسیع دست به استفاده از این سلاح زده است. نقض اصول غیرمتعهدها تا کجا می تواند ادامه داشته باشد؟
لذا کمترین وظیفه ی جنبش اقتضا دارد که اولاً رژیم عراق از جنبش اخراج گردد و ثانیاً از تجربه ی این جنگ ویرانگر به منظور جلوگیری از بروز جنگ های تجاوزکارانه مشابه استفاده شود. ثالثاً برنامه ای برای مجازات متخلفین از اصول غیرمتعهدها در کلیه زمینه ها تنظیم، تصویب و اعمال گردد.
ما حق نداریم به خاطر ملاحظات و منافع آنی دو جانبه در مجازات چنین جنایتی کمترین تخطی قائل شویم. کوچکترین سهل انگاری در این خصوص معنایی جز تشویق تجاوز و در مخاطره افکندن امنیت و صلح نسل های معاصر و آینده ندارد.
ملت ما مصمم است یک بار و برای همیشه ثابت کند که ستم را به هیچ قیمتی نخواهد پذیرفت و در این راه حدی برای فداکاری و ایثار نمی شناسد. در عین حال ما آمده ایم در هر راهی که به برقراری یک صلح دائمی و نابودی ریشه های جنگ و اختلاف و ایجاد روابط مسالمت آمیز با کلیه کشورهای منطقه انجامد، پیش قدم شویم. صلح بطور کلی و بویژه برای منطقه حساس ما یک انتخاب نیست، یک ضرورت حیاتی است.
ما چاره ای جز این نداریم که با مجازات قطعی رژیم متجاوز جنگ افروز و باج گیر عراق، برقراری و استحکام چنین صلحی را در منطقه تضمین کنیم به نحوی که ترس از تجاوز در کلیه کشورها جای خود را به اطمینان و آرامش دهد و منابع عظیم اقتصادی منطقه مصروف توسعه و ترقی و خودکفایی گردد.
اغراق نیست اگر بگوییم کفاره ی ستم پذیری در قبال استقرار و تجاوزات رژیم صهیونیستی در افغانستان پرداخت شده است.
تحمل رژیم صهیونیستی در منطقه یک ابرقدرت را به این فکر واداشته که در جهت اشغال قسمت دیگری از سرزمین های اسلامی و نیز تحمیل یک رژیم ضد اسلامی بر آن تلاش کند. مشکل بزرگ افغانستان همچنان فرا روی جنبش قراردارد.
کار جنبش نصیحت مکرر و بی نتیجه ابرقدرت ها نیست
متأسفانه خروج بی قید و شرط و فوری نیروهای اشغال گر هنوز از عمل بسیار دور است. جنبش نمی تواند همچنان وقت را به توصیه در لزوم خروج نیروهای اشغال گر بگذارند. کار جنبش نصیحت مکرر و بی نتیجه به ابرقدرت ها نیست. با صراحت تأکید می کنم که جنبش نمی تواند بین مبارزه ی مردم مسلمان لبنان، فلسطین و افغانستان یا نامیبیا برای خروج نیروهای اشغالگر و بیگانه هیچ فرقی قائل شود. جنبش علی الاصول نمی تواند از رژیم های دست نشانده ی ابرقدرت ها حمایت کند.
نهضت آزادی بخش و استقلال طلبانه افغانستان باید همچون سایر نهضت های آزادی بخش در غیرمتعدها دارای نمایندگی شود.
متأسفانه عملکرد جنبش در قبال مسأله افغانستان متوازن با سایر موارد مشابه نبوده است. اگر جنبش نتواند اشغال نظامی یکی از کشورهای عضو را تحت هر بهانه تحمل کند، به واضح ترین شکل از اصول خود منحرف شده است. حضور پنج میلیون آواره و پناهنده افغانی در ایران و پاکستان گویای وضع داخلی افغانستان است. جنبش نباید اجازه دهد که سرنوشت افغانستان مورد معامله ی شرق و غرب قرار گیرد.
فعالیت آمریکا برای جایگزینی نیروهای اشغال گر فعلی نیز به هیچ وجه مورد قبول نخواهد بود. افغانستان باید مستقل و به معنای واقعی غیرمتعهد باشد.
آقای رئیس!
وضع آمریکای لاتین لااقل از یک نظر توجه فوری غیرمتعهدها را ایجاب می کند. رأی اخیر دادگاه لاهه علیه اقدامات غیرقانونی آمریکا در حمایت از ضد انقلابیون نیکاراگوئه و عکس العمل آمریکا در قبال این رأی بیش از گذشته نشان می دهد که موازین و مقررات بین المللی به نحو بی سابقه ای در معرض هجوم قدرت ها قرار گرفته و نیز بیانگر این است که نهادها و مؤسسات بین المللی تا جایی مورد احترامند که کاملاً در خدمت بی قید و شرط منافع قدرت ها باشند و بالاخره گواه آن است که حرکت کشورها به سمت عدم تعهد ناچار با مقابله قدرت ها مواجه می گردد.
اتخاذ تدابیر عملی برای حمایت از کشورهای غیرمتعهد نوپا یک ضرورت انکارناپذیر است. جنبش وظیفه دارد که عملاً به دفاع از نیکاراگوئه انقلابی برخیزد.
آقای رئیس!
رد رأی داگاه لاهه از سوی آمریکا از یکسو و داعیه این کشور در مبارزه با تروریسم از سوی دیگر، تصویر بغایت مضحکی را به دست می دهد. البته در عمل هیچ تضادی در این سیاست ها به چشم نمی خورد. طرح مبارزه با تروریسم از سوی ریگان یعنی برنامه آمریکا برای سرکوب نهضت های آزادی بخش و کشورهای غیر متعهد تجاوز آمریکا به لیبی و نیکاراگوئه بهترین دلیل این مدعا است. جنبش غیرمتعهدها نباید در قبال تهدید اوضاع خود از جانب قدرت ها منفعل بماند.
جنبش می تواند و باید در قبال این تهدیدات یک سیاست حفاظتی منسجم و دارای ضمانت اجرایی برای حمایت از کشورهای جهان سوم تدوین و اعمال کند.
از این اجلاس می خواهیم که به طور خاص اولاً حمله ناجوانمردانه آمریکا در لیبی که از مصادیق بارز تروریسم دولتی است را به شدت محکوم کند و ثانیاً روش های دفاع مکملی را در قبال هماهنگی های برخی از کشورهای اروپا به آمریکا مورد مطالعه قرار دهد.

به استفاده از فضا به منظور اهداف جاسوسی باید پایان داده شود
آقای رئیس!
جاسوسی ماهواره ای بعد جدید خطرناکی از تجاوز امپریالیسم علیه جهان سوم به حساب می آید. ما معتقدیم نه تنها فضای کیهانی نباید به سلاح های اتمی و غیراتمی آلوده گردد، بلکه اصولاً به استفاده از فضا به منظور اهداف جاسوسی باید پایان داده شود. در حالی که استراق سمع و جاسوسی در همه کشورها جرم و قابل تعقیب شمرده می شود، قابل قبول نیست که چشم و گوش های نامحرم و بدنیت با استفاده از امکانات ماهواره ای دائماً کوچک ترین حرکات کشورها و ملت ها را زیر نظر گیرند و از آن علیه آنان استفاده کنند.
علیرغم گذشت یک دهه از طرح نظام نوین اقتصاد بین المللی و برخی خوش بینی هایی که در زمینه ی مذاکرات “شمال- جنوب” وجود داشته در عمل ثابت شده که توفیق این مذاکرات در گرو اعطای امتیازات متعدد بویژه سیاسی به شمال است. همان طور که در اجلاس ویژه ی مجمع عمومی اخیر سازمان ملل روشن گردید، غرب صریحاً در قبال کمک های اقتصادی به آفریقا اجازه مداخله در نظام سیاسی و اقتصادی کشورها را طلب کرده است.
با کاهش قیمت نفت، دروغ بزرگ غرب رسوا گردید و معلوم شد که بحران اقتصادی موجود که مستمراً از جهان صنعتی به جهان سوم صادر می گردیده، به هیچ وجه ناشی از افزایش بهای نفت در سال های هفتاد نبوده، بلکه مستقیماً معلول سیاست های اقتصادی غارت گرانه بوده است. جنوب در شرایط فعلی در مقابل سیاست های بحران زای جهانی مسلح نیست، ما باید راه مستقل خود را طی کنیم و در مقابل فشارهای اقتصادی مقطعی منعطف نشویم جمهوری اسلامی ایران به سهم خود در این جهت گام هایی برداشته است. ما افتخار داریم که علیرغم همه فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ، از هیچ کشور خارجی وام نگرفته ایم.
جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است که در راه توسعه ی اقتصادی از هیچ الگوی وارداتی تبعیت نکند. مجموعه بانکی غیر ربوی ما که تبعیت از واضح ترین احکام قرآن کریم است، نتایج مثبتی به بار آورده و می تواند مورد استفاده سایر کشورها قرار گیرد. امیدواریم این اجلاس بطور جدی به کشف راه های مؤثر توسعه همکاری جنوب همت گمارد.
آقای رئیس
حرکت مستقل جنوب نه تنها در زمینه اقتصادی بلکه در هر زمینه ای مستلزم یک حرکت فرهنگی واخلاقی است.
ضفعف جهان سوم یک ضعف اخلاقی است
آنچه که انسان ها را به مبارزه علیه ظلم استثمار و نظام سلطه وکلا بی عدالتی واداشته و منجر به پیدایش نظام نوین روابط اجتماعی بر پایه های عادلانه می گردد، عناصر اخلاقی است.
واقعیت دیگر این که جهان سوم هرگز از لحاظ استعدادهای طبیعی، انسانی و منابع طبیعی فقیر نبوده است، نتیجه این دو واقعیت یک حرف بیش نیست ضعف جهان سوم مستقیماً و بی واسطه ناشی از یک ضعف اخلاقی و فرهنگی است. در واقع نه تنها جهان سوم بلکه مجموعه ی جهان از یک بحران اخلاقی رنج می برد. بازکننده ی راه صدور بحران اقتصادی از شمال به جنوب همان صادرات ضد اخلاقی و فرهنگ منحط به جنوب بوده است. نتایج ملموسی که از انقلاب عظیم اسلامی ایران که قبل از هرچیز یک انقلاب فرهنگی و اخلاقی است، بدست آمده این را تأیید می کند، ورود فرهنگ مصرف، ابتذال و فحشاء به جهان سوم نه تنها همواره با واردات کالاهای صنعتی همراه بوده، بلکه تحت نام انتقال علوم و تکنولوژی نیز صورت گرفته است.
خوشبختانه جنبش موفق گردید که در طول دو دهه ی گذشته آگاهی های اجتماعی جهان سوم را نسبت به ضعف های سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشورها و روابط بین المللی ارتقاء دهد. رفع این نقیصه از مبرم ترین وظایف جنبش در دوره ی آینده است.
ما نه تنها ناچار از گشودن یک جبهه نبرد اخلاقی و فرهنگی یک جبهه ی نبرد اخلاقی و فرهنگی در قبال هجوم ا خلاق منحط وارداتی هستیم، بلکه همچنین بشدت نیازمندیم که از طریق همکاری های فرهنگی و اشاعه روش های مشترک مبارزه با مادی گری و فساد واشاعه روش های مشترک مبارزه با مادی گری و فساد و فحشا و ستم پذیری یک تحول اخلاقی زیربنایی را که منشا توفیق ما در سایر زمینه ها خواهد بود، به وجود آوریم.
آقای رئیس!
مایلم در پایان سخن البته نه به عنوان کم اهمیت ترین موضوع، به وضع غیرمتعهدها در مجامع بین المللی اشاره کنم.
همان طور که گفتم خوش بختانه امروز غیرمتعهدها صاحب رأی مسلط در مجمع بین المللی هستند.
درست به همین دلیل آن دسته از سازمان ها و مجامع بین المللی که به این رأی احترام گذاشته و در اجرای آن تلاش کرده اند، مورد هجوم قدرت ها قرار گرفته اند. حمله امریکا علیه سازمان “یونسکو” و مدیرکل کارآمد آن و خروج از آن سازمان، حمله به سازمان جهانی “فائو” و تهدیدات و حملات اخیر آمریکا علیه سازمان ملل متحد، معانی و نتایج متعددی دارد. این حملات میزان احترام واقعی قدرت ها را به نظام دموکراسی نشان داده و دروغ بزرگ آنها را در حمایت از این نظام بیش از پیش رسوا ساخته است.
استفاده از اهرم های فشار مالی در قبال کاهش آراء موافق با آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی در مجامع بین المللی به بهترین شکل نشان داد که از نظر این کشورها، حق متناسب با زور و پول است و سازمان های بین المللی همچون مؤسسات بین المللی همچون مؤسسات تجاری باید به ازاء سرمایه گذاری برای این کشورها، جلب رأی کنند. به رغم انتظار این کشورها، غیرمتعهدها باید از این وقایع استقبال کنند.
این حرکات فرصت مناسبی را به وجود آورده است که غیر متعهدها مشارکت واقعی خود را در اداره این سازمان ها افزایش دهند و با اجرای آراء خود در زمینه های مختلف، فعالیت بین المللی را تضمین کنند. بنابراین حمایت و پشتیبانی جدی از کلیه سازمان هایی که در معرض این قبیل حملات قرار گرفته اند و باید با استفاده از اکثریت آرایی که دارند نقش خود را در تحول نظام چندجانبه ایفا کنند. ادامه بعضی از ضعف های ساختاری در سازمان های بین المللی بویژه در سازمان ملل قابل توجیه نیست، ساختار شورای امنیت سازمان باید تغییر بنیادی کند.
دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل باید براساس نیازهای جهان سوم متحول گردد. امیدواریم در این دوره شاهد توفیق قاطع غیرمتعهدها در رفع نواقص مجامع بین المللی باشیم که بعد از جنگ دوم مانع اجرای وظایف اصلی در حفظ صلح و امنیت جهانی و در ایجاد زمینه ی مناسب برای رشد مستقل و آزاد ملت‏ها شده است.
آقای رئیس، عالی جنابان!
صمیمانه امیدواریم این دوره از حیات جنبش دوره ی شکوفایی معنویت و منشأ یک تحول اخلاقی عمیق در جهان سوم باشد. باید مطمئن باشیم که غنی ترین و عظیم رین ذخائر فرهنگی متعلق به ما است و خداوند متعال نعمت را بر ما تمام کرده است. این ذخائر باید کشف شود و در خدمت عدالت، صلح، توسعه، ترقی و تعالی ارزش های انسانی قرار گیرد. این توفیق میسر نیست مگر این که توان خود را باور داشته باشیم، به خداوند تکیه کنیم و از او مدد بگیریم، ارزش های الهی را در جامعه جاری کنیم و به نیروی عظیم مردم جهت بدهیم. در این صورت نابودی همه ریشه های استعمار و استثمار و استکبار و الحاد در مدتی کوتاه تر از آنچه به تصور آید، حاصل خواهد شد.
امید بستن به شمال خطا است، نگاه به شرق و غرب بی ثمر است. باید به آسمان به قله های رفیع معنویت و ارزش های الهی چشم بدوزیم. بگذاریم این جنبش که به بهای فداکاری ها و تلاش های صادقانه ی انسان های بزرگی از جهان سوم و در نتیجه ی رنج های عظیم بشری بنا شده مبین حق و عدالت، مشوق ایستادگی در مقابل ظلم و جنایت و برقرارکننده صلح و معنویت باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی

 

 نظر دهید »

گزیده ای از بیانات امام خمینی (ره) درباره روز قدس

28 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام خمینی (ره) در روز 16 مرداد 1358در سیزدهمین روز از ماه مبارك رمضان سال 1399 هجری قمری پیامی خطاب به مسلمانان جهان صادر كردند و فرمودند:

من طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم كه اكنون، این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و كاشانه ایشان را بمباران می‌كند. من از عموم مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی می‌خواهم كه برای كوتاه كردن دست این غاصب و پشتیبانان آن،‌به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‌كنم آخرین جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ایام قدر است و می‌‌تواند تعیین كننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان ‘روز قدس’ انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین‌المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین اعلام نمایند. ازخداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم.’(صحیفه امام، ج 9، ص 267) **

روز قدس باید سرنوشت ملت های مستضعف در آن معلوم شود ایشان در فراز دیگری از بیاناتشان در مورد روز قدس فرمودند: روز قدس یك روز جهانی است. روزی نیست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستكبرین است. روز مقابله‌ ملتهایی است كه در زیر فشار ظلم امریكا و غیر‌امریكا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است كه باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستكبرین، و دماغ مستكبرین را به خاك بمالند. روزی است كه بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس می‌دانند و عمل می‌كنند به آنچه باید بكنند. و منافقین ـ آنهایی كه با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ـ در این روز بی‌تفاوت هستند،‌ یا ملت ها را نمی‌‌گذارند كه تظاهر كنند. روز قدس روزی است كه باید سرنوشت ملت های مستضعف معلوم شود،‌ باید ملت های مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرین. ‘ (صحیفه امام .جلد 4 ص 276)

** مستضعفان از عربده های شرق و غرب نهراسند ایشان دربخش دیگری از بیاناتشان در مورد این روز فرمودند :’ مستضعفان جهان باید قدرت اسلامی خود را بیابند و از عربده‌های شرق و غرب و وابستگان و تفاله‌های آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالی و اتكال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتكاران را از كشورهای خود كوتاه نمایند و آزادی قدس شریف و فلسطین را سرلوحه‌ برنامه‌ خود قرار دهند و ننگ سلطه‌ صهیونیسم، تفاله آمریكا را از دامن خود بزدایند و روز قدس را زنده نگه دارند. امید است با زنده نگه‌داشتن این روز، بی ‌تفاوتی ها زایل شود و غفلت ها مرتفع شود.’( صحیفه امام . ج 15، ص61) *

مسلمین از لبنان و قدس پشتیبانی كنند در بخش دیگری از بیانات بنیاینگذار جمهوری اسلامی آمده است : مسلمین، از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند. مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه‌ی مسلمین،‌ بلكه مستضعفین بدانند و از آن نقطه‌ حساس در مقابل مستكبرین و جهانخواران بایستند،‌ و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند.’ (صحیفه امام جلد 6 صفحه 62)

 1 نظر

دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان

25 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.

خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـی شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و کردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیده ای شنواترین شنوایان

 نظر دهید »

چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟

25 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

دین - درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی با موضوع توجه انسان به خود و خدا در دعا کردن و سه عاملی که باعث می شود انسان از خدا درخواست نکند  

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»[1]
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ یعنی دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی باشد یا اخروی. به مناسبت ایّام تذکّراتی را دادم و اشاره کردم و رد شدم امّا باز هم مقداری راجع به آن ها بحث می کنم. عرض کردم که در باب مسئلة اجابت دعا از ناحیة خداوند، بستگی به نظر داعی دارد؛ هر طور که دعا کننده به خداوند نظر داشته باشد که از او تقاضا کند و او را صدا بزند، خدا هم طبق نظریّة او با او رفتار می کند. این جزو معارف ما است که سرنخ دست دعا کننده است. بعد هم در کیفیّت دعا به این معنا که به چه کیفیّتی باشد بحث کردیم. گر چه در روایات تعبیر به «حسن ظنّ نسبت به مَدعُوْ» شده است. ولی آنچه هست این است که داعی، آنچه را از خدا درخواست می کند، باید نسبت به آن توجّه داشته باشد که به هر مقدار، قلب او متوجّه به خدا و امیّد او به خدا بستگی داشته باشد، خدا دعای او را رد نمی کند. به تعبیر من نسبت به دریافت حاجتش حالت قطعیّت داشته باشد که به اجابت نزدیک است.
حواست به خدا باشد!
روایتی است از امام صادق(صلوات الله علیه) که دارد: «إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ »؛- وقتی دعا می کنی با دلت به خدا رو بیاور؛ یعنی لقلقة زبان و توهّمات نباشد. «اقبال به قلب» معنایش این است، یعنی آن بعد وجودی من، که اشرف ابعاد وجودی من است، توجّه تام پیدا می کند. هرچیزی که انسان به آن توجّه قلبی داشته باشد، کاربرد دارد.
حاجتی که می خواهی، حاضر است!
«وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» دقّت کنید! دو تا چیز مطرح می کند؛ یک: با تمام دلت از خدا درخواست کن و متوجّه خدا بشو. از این طرف هم با این تعبیر بیان می کند: «وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ»؛[2] با دلت به خدا رو کن و دعا کن و حاجت را بخواه و بعد هم حاجت خود را ببین. کنایه از اینکه حاضر و آماده ببین. عرض کردم: سرنخ اجابت دست داعی است. در اینجا هم همین را می رساند. لذا این ها را اشاره کردم. قبلاً بحث های مفصّل کرده ام و تقریباً این سخنان تکرار است.[3]
یک نگاه به خودم، یک نگاه به خدا
انسان در دعاهایی که می کند باید دو نظر داشته باشد. یک: نظر به خودم، دو: نظر به خدای خودم. یعنی چه؟ نظر به خودم، یعنی «نعوذبالله» کارها و خطاهایی که کرده ام را نباید فراموش کنم و گفتم شاید این نوعی بررسی است. همة این ها را فشرده کردم و رد شدم. روایتی می خوانم که از زین العابدین(علیه السّلام) است. بیان می کند، به وضع خودم نگاهی کنم که از نظر اعمالم در گذشته، چه کار کرده ام؟ و بعد نظر دوّم که نسبت به خدا است. بنابراین داعی باید یک نظر به وضع حال خودش از نظر رفتارش در گذشته با خدای خودش بکند، یک نظر هم به خدای خودش که از او تقاضا دارد بکند. یک نگاه به خود و یک نگاه به خدا.
به خاطر این سه چیز، از تو چیزی نمی خواهم
به خودم که نگاه بکنم، اجمالاً سه چیز را نسبت به کارهایم می بینم.[4] این جملات از زین العابدین(صلوات الله علیه) است: «اللَّهُمَ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ»؛ خدایا سه چیز مرا باز می دارد تا از تو درخواست کنم. دقّت کنید! این همان نظر اوّل است. یعنی وقتی به خودم، سوابقم، اعمالم و رفتارم با تو نظر می کنم، موجب می شود که من از تو درخواست نکنم؛ هیچ تعارف هم ندارم.
به خودم نگاه نمی کنم!
از آن طرف، تنها یک چیز مرا وامی دارد که از تو درخواست کنم و آن نظر کردن به تو است نه خودم؛ امّا وقتی به خودم نظر کردم: «یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ»؛ باز می دارد مرا که از تو درخواست کنم، آن فرمانی را که تو به من کردی. امر کردی که این کار را بکنم ولی من در انجام آن کندی و کوتاهی کردم. در این اوّلی به خودم نگاه کردم.
گفتی نکن، امّا کردم…
دوّم، «وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَیْه »؛ نهیی که تو نسبت به من کردی؛ «آن کار را نکن!». امّا من به سرعت رفتم و همان خطا و گناه را کردم. این را که نگاه می کنم، می بینم که مربوط به خودم است و من را از اینکه از تو درخواست کنم باز می دارد. «وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا»؛ و نعمتی که به من عنایت کردی، امّا من در سپاسگزاری آن کوتاهی کردم.
چگونه از خدا سپاسگزاری کنیم؟
سپاسگذاری و شکر نعمت چیست؟ شکر نعمت: یکی قلبی داریم و یکی زبانی و دیگری عملی است. اینجا اشاره به عملی است. شکر کنم، یعنی باید در راه رضای تو مصرف کنم، امّا نکردم. «وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَیْکَ»؛[5] آنچه که مرا به درخواست کردن وا می دارد، نگاه به تو است. به خودم نگاه نمی کنم.آنچه که مرا به درخواست کردن از تو می کشاند، تفضّل تو بر کسی است که به درگاهت رو آورده و با خوش گمانی به سوی تو می آید. روایت اوّل که از امام صادق(علیه السّلام) خواندم: هر احسانی که می کنی برای تفضّل و هر نعمتی که می دهی، تو آغازگر آن هستی، «یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»؛[6] که مفاد همین است.
شتر دیدی، ندیدی!
نظر به خود، مانع از درخواست است و نظر به تو راه گشا برای درخواست، حالا چرا این طور شده است؟[7] یک تعبیر ساده ای در گذشته کردم و گفتم: خدایا! شتر دیدی ندیدی! گناه از من دیدی، ندیدی! تصوّر نکنید که این جمله همین طور از دهانم در آمده. اصلاً و ابداً این طور نیست. طاووس یمانی می گوید: در مسجدالحرام بودم. شنیدم که زین العابدین(صلوات الله علیه) در مسجدالحرام این جملات را می گوید: «سُبْحَانَکَ تُعْصَی کَأَنَّکَ لَا تَرَی »؛ ای خدا! تو منزّهی. ای خدایی که معصیّت تو و نافرمانی می شود، امّا کأنّه نمی بینی. این همان جمله است.
گناهم را ندیده می گیرد
در اینجا می گوید: نه اینکه نمی بینی، بلکه گناه را ندیده می گیری. ببینید چه تعبیر زیبایی است. «وَ تَحْلُمُ کَأَنَّکَ لَمْ تُعْصَ»؛ بردباری به خرج می دهی و انگار اصلاً معصیت و نافرمانی تو را نکرده ایم، «تَتَوَدَّدُ إِلَی خَلْقِکَ»؛ به مخلوقت محبّت و لطف می کنی، چرا؟ چون کارهایت کارهای خوب است، «بِحُسْنِ الصَّنِیعِ»؛ یعنی به مخلوقت محبّت می کنی، یعنی با آن ها خوب رفتار می کنی.
خدا به من احتیاج دارد؟
«بِحُسْنِ الصَّنِیعِ کَأَنَّ بِکَ الْحَاجَةَ إِلَیْهِمْ»؛ مثل کسی که به مخلوقش احتیاج دارد. چون ما این طور هستیم، مثلاً اگر بفهمیم که به کسی احتیاج داریم، او را خیلی تحویل می گیریم؛ برای اینکه فطرت ما همین است. می گوید: با مخلوقت خوب رفتار می کنی، کأنّه به او احتیاج داری. مثل تعبیرات عوامانة خودمان است وقتی در این شرایط به خودمان می گوییم: باید هوای فلانی را داشته باشیم، کارمان در دست او است. در اینجا هم می گوید: به خلق خود محبّت می کنی با خوب رفتار کردن با آن ها، «کَأَنَّ بِکَ الْحَاجَةَ إِلَیْهِمْ»؛ مثل کسی که به او احتیاج دارد، «وَ أَنْتَ یَا سَیِّدِی الْغَنِیُّ عَنْهُم »؛ و حال آنکه: ای آقای من! تو از این بی نیاز هستی. بعد دارد: «ثُمَّ خَرَّ إِلَی الْأَرْضِ سَاجِداً»؛[8] طاووس یمانی می گوید: یک وقت دیدم زین العابدین روی زمین افتاد و شروع کرد به سجده کردن.[9]
خدا آن چیزی که فکر می کنی، نیست!
من و تو خدا را نشناخته ایم. ببینید که چطور اولیاا ش با او صحبت می کنند؟ این اولیا، آن کسانی هستند که شناخت دارند.
آیا پدرم تشنه شهید شد؟
می نویسند: حسین(علیه السّلام) در روز عاشوا بعد از آنکه جنگید به زمین آمد. مرکب حسین(علیه السّلام) تا توانست از آقا، مولا و راکبش حمایت کرد. حمله می کردند که جلو بیایند، امّا او هم به آن ها هجوم می برد. مدّتی بین مرکب حسین(علیه السّلام) با آن خبیث ها درگیری بود. بالاخره مرکب حسین سرش به خون حسین(علیه السّلام) را آغشته کرد و راه خیام حرم را در پیش گرفت. صیحه می زند، شیهه می کشد، شیون می کند و به سمت خیام حرم می آید. بی بی ها، به سفارش حسین(علیه السّلام) که فرموده بود از خیمه ها بیرون نیایید، در خیمه ها مانده بودند و از بیرون خبری نداشتند. یک وقت دیدند صدای مرکب می آید. خوشحال شدند و از این خیمه ها بیرون ریختند. بی بی ها و بچّه ها، با مرکبی مواجه شدند که راکب ندارد، سرش به خون آغشته و زینش واژگون شده است. اطراف مرکب را گرفتند. هر کسی چیزی می گوید، در این میان نازدانه، دختر حسین(علیه السّلام) است. جلو آمد و یک سؤال کرد، گفت: «یا جَوادَ ابی هَلْ سُقِیَ ابی امْ قُتِلَ عَطْشاناً؟»؛ گفت: به من بگو، پدرم را آب دادند یا با لب تشنه شهید شد؟…
پی نوشت ها:
[1]. بحارألانوار، ج91، ص96
[2].وسائل الشیعة، ج 7، ص52
[3]. به ذهنم این است که شب نوزدهم مطلبی را اشاره کردم و آنجا هم گفتم که این ها از من نیست، بلکه همه از روایات و معارف ما است.
[4]. آن هایی بود که شب نوزدهم اشاره کردم و رد کردم. گفتم این ها را در فرصت دیگری بیان کنم، چون وقتی نبود و شب هایی بود که می خواستیم توسّل و دعایی بکنیم.
[5]. الصحیفة السجادیة، دعا 12
[6].بحارالأنوار، ج 83، ص75
[7]. مرتّب گفتم که این تعبیراتی که می گویم متن آیات، معارف و روایات ما است و از خودم چیزی نیست.
[8]. بحارالأنوار، ج 46، ص82
[9]. عرض کردم که فرصت نداشتم تا تعبیراتی که می کنم توضیح بدهم. فقط گفتم که اشاره ای بکنم تا دوستان به این مقداری که در جلساتمان هستند، بی بهره نمانند.

 1 نظر

دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان

24 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.

خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت و دشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت ای نگهدار دل های پیامبران.

 1 نظر

حوزه و دانشگاه در قبال تحولات دنیا تماشاچی نباشند

23 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

 

رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه ها:

 

حضرت امام خامنه ای افول وجهه امریکا در جهان را چهارمین نشانه ای دانستند که اثبات می کند جهان، در حال گذر به یک وضع جدید است./ رهبر معظم انقلاب پس از تشریح نشانه های بروز تحولات عمیق در ساختار و هندسه جهان آتی، به تبیین این واقعیت پرداختند که کشور و ملت ایران در این دوران گذر از جایگاه مهم و حساسی برخوردارند که درک آن، وظایف سنگینی را متوجه ملت، نخبگان و مسئولان می کند.

 

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: جمهوری اسلامی بر خلاف غرب عقیم، در ابعاد مختلف سیاسی، حکومتی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برای جامعه بشری حرفهای نوین و موج آفرینی دارد.
 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب عصر روز(یکشنبه)در دیدار صدها نفر از اساتید، محققان و پژوهشگران دانشگاهها، جهان را در حال گذر و تحول به سمت یک «ساختار و هندسه جدید سیاسی، اقتصادی و اجتماعی» خواندند و با تبیین جایگاه و نقش آفرینی ویژه ملت ایران در این تحول عظیم تاریخی تأکید کردند: نخبگان کشور از جمله دانشگاهیان می توانند با عمل به وظایف بسیار مهم خود در این برهه بسیار حساس تاریخی، به ارتقای جایگاه ایران در ساختار جدید جهان، کمک تعیین کننده ای کنند.
حضرت امام خامنه ای اوضاع در حال گذر جهان را از لحاظ ظاهری با مرحله تحولات پس از جنگ جهانی اول و دوران پیدایش استعمار اروپا قابل مقایسه دانستند اما تأکید کردند: جهت گیری تغییرات آتی جهان برخلاف دورانهای یاد شده، در جهت تبادل قدرت و توانایی های عمومی بخشی از ملتهای جهان با بخشهای دیگر است.
ایشان، در تبیین نشانه ها و شواهد بروز تحولات و تغییرات عمیق جهانی به بیداری اسلامی اشاره کردند و افزودند: احساس هویت و بیداری متکی بر اسلام در میان ملتهای مختلف اسلامی، نشانه بی سابقه ای است که از عمق تحول در ساخت و هندسه آتی جهان، خبر می دهد.
رهبر معظم انقلاب شکست غرب به رهبری امریکا در تسلط بر منطقه غرب آسیا را نشانه دیگری از «دوران تحول کنونی» برشمردند و افزودند: خیز ناموفق امریکا برای تسلط بر این منطقه مهم و حساس که در قضیه عراق و افغانستان آشکار شد از دیگر نشانه های تغییرات عمیقی است که جهان با آن روبروست.
حوادث جاری در اروپا و آینده مبهم کشورهای قدرتمند این قاره از دیگر شواهدی بود که رهبر معظم انقلاب برای اثبات حرکت جهان کنونی به سمت یک ساختار جدید، به آن استناد کردند.
ایشان افزودند اوضاع کنونی اروپا که سرانجام آن را به زمین خواهد زد، ناشی از خطاهای تاکتیکی یا راهبردی نیست بلکه ناشی از خطای بنیانی در جهان بینی است.
حضرت امام خامنه ای افول وجهه امریکا در جهان را چهارمین نشانه ای دانستند که اثبات می کند جهان، در حال گذر به یک وضع جدید است.
ایشان خاطرنشان کردند: امریکا به عنوان قدرت اول ثروت و علم و فناوری نظامی و غیرنظامی، چندین دهه در میان ملتها دارای وجهه عمومی بسیار خوبی بود اما این کشور امروز نه تنها هیچ وجهه ای ندارد بلکه در افکار عمومی جهان به سمبل زورگویی، ظلم، دخالت در امور ملتها و جنگ افروزی تبدیل شده است.
رهبر معظم انقلاب پس از تشریح نشانه های بروز تحولات عمیق در ساختار و هندسه جهان آتی، به تبیین این واقعیت پرداختند که کشور و ملت ایران در این دوران گذر از جایگاه مهم و حساسی برخوردارند که درک آن، وظایف سنگینی را متوجه ملت، نخبگان و مسئولان می کند.
حضرت امام خامنه ای بیداری نشأت گرفته از انقلاب اسلامی و استواری و استحکام بی نظیر شالوده نظام بر مبنای اعتقاد، ایمان، عقل و عاطفه را از جمله دلایل جایگاه ویژه ایران در تحولات کنونی جهان خواندند.
ایشان افزودند: علاوه بر این دلایل ثروت و منابع عظیم و خدادادی ایران از جمله منابع انرژی و نیروی انسانی برخوردار از استعداد بالا، به ایران در موقعیت در حال تحول جهان، ویژگی های قابل توجهی بخشیده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین زمینه با اشاره به سترون و نازا بودن غرب در ارائه اندیشه های نو و ایده های جدید برای بشریت، تأکید کردند: جمهوری اسلامی بر خلاف غرب عقیم، در ابعاد مختلف سیاسی، حکومتی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برای جامعه بشری حرفهای نوین و موج آفرینی دارد.
ایشان مردم سالاری دینی، ابتنای تمدن بر معنویت و آمیختگی دین و زندگی در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را از جمله حرفهای نو ملت ایران و نظام اسلامی برای ملتهای جهان دانستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارائه آخرین دلیل برای اثبات جایگاه خاص ایران در روند تحولات جهانی به پایداری و سرسختی ملت ایران و نظام اسلامی در مقابل شیوه های سلطه غرب اشاره کردند و افزودند: ایران، مردمش، نخبگانش و مسئولانش در مقابل تهدید، جنگ آفرینی، ترور، کشتار و اختلاف افکنی غرب، ایستادگی می کنند و این واقعیت نیز، به این کشور بزرگ ویژگی خاصی بخشیده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بعد از تبیین نشانه های ورود دنیا به مرحله یک تحول اساسی و تشریح جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در این تحول، این سوال را مطرح کردند که آیا دانشگاهها و حوزه های علمیه در قبال این حوادث بسیار مهم مسئولیتی دارند یا نه؟
حضرت امام خامنه ای یک سوال دیگر نیز مطرح کردند: آیا دانشگاهها و حوزه های علمیه می توانند در این تحولات مهم، تماشاگر باشند و برای خود نقشی تعریف نکنند؟
ایشان در پاسخ به این سوال ها خاطرنشان کردند: توفیق و نقش آفرینی ملت ایران در این برهه بسیار مهم و تاریخی، در درجه اول بعهده دانشمندان کشور است و یقیناً دانشگاهها یکی از عناصر رتبه اول برای تأثیرگذاری در این تحولات هستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به نقش بسیار حساس و عظیم دانشگاه در این تحولات، افزودند: دانشگاهها می توانند با عمل به مسئولیت های خود بگونه ای نقش آفرینی کنند که کشور، ملت و تاریخ ایران در این تحولات برنده باشند و این مسئله، نشان دهنده نقش بسیار حساس نخبگان و دانشگاهیان در این مقطع تعیین کننده است.
حضرت امام خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به پیشرفتهای کشور در عرصه های مختلف از جمله بخشهای علمی، خاطرنشان کردند: در کنار این پیشرفتها، نقاط منفی نیز در زمینه مدیریت های علمی و برنامه ریزی ها وجود دارند که تنها راه برطرف کردن آنها، تمرکز ذخیره علمی و کارشناسی دانشگاهها برای حل این مشکلات است.
شبهه لزوم بی طرف بودن علم و دخالت ندادن آن درسیاست، موضوع دیگری بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند.
حضرت امام خامنه ای تأکید کردند: علم در مرحله کشف حقایق بیطرف است اما هنگامی که علم در خدمت یک جهت گیری قرار گیرد، به هیچ وجه بی طرف نیست و این وضع کنونی جهان شاهد این مسئله است.
ایشان افزودند: چگونه است که قرنهای متمادی، علم در خدمت سلطه گری و استعمار ملتها، تولید سلاح و کشتار انسانها و جنگ افروزی قرار گرفته است اما نباید در خدمت عدل، ارزشها و پیام اسلام قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی به یک مغالطه دیگر و آنهم تقسیم بندی دستگاه علمی کشور به دولتی و غیردولتی اشاره و خاطرنشان کردند: برخی تلاش می کنند تا مفاهیم «دانشجو، استاد و تشکل دولتی» را به عنوان یک دشنام مطرح کنند در حالیکه حمایت دانشجو، استاد و یا یک تشکل دانشگاهی از نظام و حکومتی که بر پایه مبانی اسلامی و الهی شکل گرفته، یک افتخار است.
ایشان افزودند: باید فرهنگ تلاش و مجاهدت برای جبهه حق در دانشگاهها گسترش یابد که البته نقش اساتید در این زمینه بسیار برجسته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کردند: گسترش فرهنگ تلاش و مجاهدت برای جبهه حق، در واقع همان فرماندهی جنگ نرم است که به عهده اساتید دانشگاهها قرار دارد.
حضرت امام خامنه ای در پایان سخنان خود، ضرورت تأمل مسئولان درخصوص ایجاد نظام ملی نوآوری را مورد تأکید قرار دادند و خاطرنشان کردند: خلاء نبود نظام ملی نوآوری که در واقع شبکه ای از ارتباط های زنجیره ای کلان و خرد  دستگاههای علمی کشور است، به شدت احساس می شود که باید برای آن چاره اندیشی کرد.
ایشان تأکید کردند: مهمترین وظیفه نظام ملی نوآوری، رصد و هدایت جریان علمی و نوآوری در کشور است.
در آغاز این جلسه 3 ساعته، 13 نفر از استادان دانشگاهها، دیدگاههای خود را درباره مسائل مختلف بیان کردند.
دکتر غلامرضا پورمند نماینده استادان دانشگاه علوم پزشکی تهران، چهره ماندگار و محقق برتر جشنواره بین المللی رازی در سخنان خود به تبیین نقش و تأثیرگذاری «نگاه سلامت محور» بجای «درمان محور» پرداخت.
دکتر منصور اعتصامی – استاد دانشگاه تربیت مدرس و نماینده استادان رشته های علوم انسانی نیز، استفاده از مبانی دینی و آموزه های اسلامی در مباحث اقتصادی را به ویژه در اصلاح الگوی مصرف و اقتصاد مقاومتی ضروری خواند.
وی خواستار استفاده از ظرفیت بالای نخبگان و اساتید اقتصادی به عنوان اتاق فکر اقتصادی کشور شد و از تهیه و تدوین طرح اقتصاد ضدتحریمی از جانب جمعی از اساتید اقتصادی دانشگاهها خبر داد.
دکتر فرنوش فرید بُد دکترای تخصصی الکتروشیمی دانشگاه تهران و دارای رتبه دانشمند بین المللی بعنوان سومین سخنران، تدوین نقشه جامع علمی کشور را گامی مهم در توسعه برنامه ریزی شده علمی دانست.
دکتر فریدبُد افزود: برنامه ریزی عملیاتی و سرمایه گذاری کافی برای تحقق چرخه ایده تا تولید می تواند شتاب رشد علمی کشور را بیشتر کند.
سخنران بعدی این دیدار یک استاد فنی بود. دکتر احمد چَلداوی استاد تمام رشته مهندسی برق و استاد نمونه کشوری،
وی تجربه 8 سال دفاع مقدس را نشان دهنده توانایی ملت ایران در تبدیل تهدید به فرصت دانست و گفت: این تجربه در شرایط فعلی نیز در پرتو برنامه ریزی و تلاش قابل تکرار است.
استاد چلداوی به عنوان نماینده استادان دانشگاههای فنی دو پیشنهاد مشخص داشت: تشکیل اتاق فکر صنایع بزرگ با حضور صاحبان صنایع و «استادان و محققان دانشگاهها» و تشکیل هم اندیشی استادان جهان اسلام.
دکتر سیف الله سعدالدین نماینده بسیج اساتید – تشکیل حلقه های علمی با حضور اساتید صاحب فن بسیجی و دانشجویان را، منشأ آثار فراوان خواند و از تشکیل کارگروههای 23 گانه تحول در علوم انسانی و کارگروههای جنگ نرم خبر داد.
دکتر سیدحسن شهرستانی نماینده اساتید گروه هنر و عضو هیأت علمی دانشگاه هنر نیز ضرورت تحول در عرصه هنر و تقویت هنر برآمده از انقلاب اسلامی را محور سخنان خود قرار داد.
وی نظریه پردازی درخصوص مبانی هنر از دیدگاه اسلام و لزوم توجه بیش از پیش به ادبیات داستانی بعنوان پشتوانه اصلی آثار نمایشی و سینمایی را مورد تأکید قرار داد و از بی توجهی به معماری سنتی و اصیل در شهرسازی ها انتقاد کرد.
دکتر افسانه صفوی دکترای شیمی دانشگاه شیراز و استاد و پژوهشگر نمونه به عنوان هفتمین سخنران، روند پیشرفت علمی ایران را افتخار آمیز خواند و گفت: استقلال بیشتر دانشگاهها می تواند این روند را تسریع کند.
دکتر صفوی همچنین باور عمیق به توانایی متخصصان داخلی، حمایت بیشتر از محققان وایجاد بانک نیازهای صنعتی کشور را خواستار شد.
دکتر مهدی ناطق پور – دکترای انگل شناسی پزشکی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران با تمرکز بر طرح دانش افزایی اعضای هیأت علمی دانشگاهها، تقویت ظرفیت های تربیتی و معرفتی اساتید و استفاده از آن در پرورش فکری و فرهنگی دانشجویان را ضروری خواند. وی برنامه ریزی دقیق را تنها راه تحقق این ایده دانست.
نهمین سخنران جلسه مشترک رهبر انقلاب و استادان دانشگاهها دکتر حمید ابریشمی استاد اقتصاد دانشگاه تهران بود. دکتر ابریشمی در نگاهی آسیب شناسانه به وضع فعلی اقتصادی کشور گفت: فقدان برنامه مطلوب اقتصادی بر مبنای اخلاق اسلامی، مهمترین عامل وضع کنونی است. این استاد دانشگاه، اقتصاد اخلاقی را مکمل اقتصاد مقاومتی دانست.
دکتر شهرام یوسفی فر – دکترای تاریخ ایران نیز به عنوان دهمین سخنران، ضرورت محور قرار گرفتن پژوهش در نظام علمی کشور را خاطرنشان کرد و گفت: باید نگاه موجود به پژوهشگاهها و مراکز تحقیقات بعنوان مراکز دست چندم را تغییر داد.
دکتر یوسفی فر اصلاح و بازتعریف جایگاه اعضای هیأت علمی پژوهشگاهها، تربیت مدیران پژوهشی و گسترش اخلاق پژوهشی را خواستار شد.
دکتر نوشین بیگدلی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف فراهم کردن زمینه مشارکت جدی دانشگاههای شهرستانها در عرصه پیشرفت علمی کشور را مورد تأکید قرار داد.
سخنان دکتر بیگدلی چند نکته دیگر نیز داشت: استفاده از ظرفیت و خردجمعی اساتید دانشگاهها در بخشهای مختلف برای حل مسائل کلان کشور، الگوسازی اساتید و نخبگان زن دانشگاهها به عنوان  الگوی زن مسلمان ایرانی و پرهیز از تغییرات مکرر در قوانین دانشگاهها و مقررات جذب اعضای هیأت علمی.
دکتر مسعود اخوان فرد دکترای حقوق تخصصی تجارت بین الملل و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد نیز در سخنان خود پرهیز از اقدامات ظاهری و کم عمق در موضوع راه اندازی کرسی های آزاداندیشی را الزامی دانست. وی نگاه متوازن و همه جانبه به علوم انسانی بویژه در باز تولید متون علمی، اصلاح ساختارها و تربیت نیروهای ارزشی را مهم خواند.
دکتر حسن سالاریه دکترای مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان سیزدهمین و آخرین سخنران جلسه مشترک رهبر انقلاب و استادان دانشگاهها به بررسی موانع افزایش سرعت پیشرفت علمی کشور پرداخت.
ضعف در کار گروهی در تحقیقات علمی، تغییرات مکرر در مدیریتهای کلان پژوهشی، ریسک ناپذیری مدیریت بخشهای صنعتی، بی اعتمادی برخی مدیران به دانش بومی، ضعف آموزشهای کاربردی در دانشگاهها و کمبود رقابت علمی میان استادان دانشگاهها برای رفع نقاط ضعف صنایع از جمله مواردی بود که دکتر سالاریه به آنها اشاره کرد.

 8 نظر

دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان

23 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین.
خدایا من از تو می خواهم در آن آنچه تو را خوشنود کند و پناه می برم به تو از آن چه تو را بیازارد و از تو

خواهم توفیق در آن برای این که فرمانت برم و نافرمانی تو ننمایم ای بخشنده سائلان.

 نظر دهید »

تصاويري از حرم مطهر حضرت علي (ع)

21 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 نظر دهید »

راز و رمز مخفی بودن شب قدر از زبان حجت الاسلام قرائتی

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

حجت الاسلام قرائتی ضمن بیان رمز مخفی بودن شب قدر درباره زمان آن می گوید: طول شب قدر، یک شب کامل کره زمین است که 24 ساعت می‏شود، نه آنکه مخصوص مکان خاصی همچون مکه و آن هم به میزان هشت ساعت شب آن منطقه باشد!

 با توجه به فرارسیدن ایام شهادت امیرالمومنین علی(ع) و شب های قدر و نزول آیات الهی بر قلب حضرت رسول(ص) بر آن شدیم برای درک بهتر این شب های با عظمت، گذری بر مفاهیم و نکات سوره قدر داشته باشیم که بخش نخست آن با استناد به تفسیر نور حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در پی می آید.
سیمای سوره قدر
سوره قدر در مکّه نازل شده و همانند دیگر سوره‏های مکّی، آیاتش کوتاه و موزون است.
این سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بیان اهمیّت شب قدر نزد خداوند و برتری آن بر هزار ماه ادامه می‏یابد و با سلام و درود الهی در آن شب پایان می‏پذیرد.
روایات متعدّدی در فضیلت تلاوت این سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به کسی که آن را در نماز واجب بخواند خطاب می‏شود: «غفر اللّه لک ما مضی فاستأنف العمل»؛ خداوند گذشته تو را بخشید، از نو آغاز کن.
امام رضاعلیه السلام فرمود: کسی که در زیارت قبور مؤمنین، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و کسی که این سوره را تلاوت کرده است، می‏آمرزد.
از انضمام آیه «انّا انزلناه فی لیلة القدر» با آیه «شهر رمضان الّذی انزل فیه القرآن» معلوم می‏شود که شب قدر در ماه رمضان است، امّا اینکه کدام یک از شب‏های ماه رمضان است، در قرآن چیزی بر آن دلالت ندارد و در روایات نیز به صورت مردّد میان یکی از سه شب آمده است. چنانکه از امام صادق‏علیه السلام در مورد شب قدر پرسیدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان جست و جویش کن. البته معروف میان اهل سنّت آن است که شب بیست و هفتم رمضان، شب قدر است.
این سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بیان اهمیّت شب قدر نزد خداوند و برتری آن بر هزار ماه ادامه می‏یابد و با سلام و درود الهی در آن شب پایان می‏پذیرد.
کلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به کار رفته است:
الف) مقام و منزلت. چنانکه می‏فرماید: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره»؛ آن گونه که باید، مقام و منزلت الهی را نشناختند.
ب) تقدیر و سرنوشت. چنانکه می‏فرماید: «جئت علی قدر یا موسی»؛ ای موسی تو بنا بر تقدیر (الهی به این مکان مقدّس) آمده‏ای.
ج) تنگی و سختی. چنانکه می‏فرماید: «و من قدر علیه رزقه…»؛ کسی که رزق و روزی بر او تنگ و سخت شود
دو معنای اول در مورد «لیلة القدر» مناسب است، زیرا شب قدر، هم شب با منزلتی است و هم شب تقدیر و سرنوشت است.
هستی، حساب و کتاب و قدر و اندازه دارد. «و اِن مِن شی‏ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم» هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعیین شده فرو نمی‏فرستیم. حتّی مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «و انزلنا من السماء ماء بقدر»؛ نه تنها باران، بلکه هر چیز نزد او اندازه دارد. «و کلّ شی‏ء عنده بمقدار» چنانکه خورشید و ماه، از نظر حجم و وزن و حرکت و مدار آن حساب و کتاب دقیق دارد. «و الشمس و القمر بحسبان».
خداوند در شب قدر، امور یک سال را تقدیر می‏کند، چنانکه قرآن در جایی دیگر می‏فرماید: «فیها یفرق کلّ امر حکیم» در آن شب، هر امر مهمّی، تعیین و تقدیر می‏شود. بنابراین، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پیامبر نیست، بلکه در هر رمضان، شب قدری هست که امور سال آینده تا شب قدر بعدی، اندازه‏گیری و مقدّر می‏شود.
بیدار بودن شب قدر و احیای آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پیامبر و اهل بیت آن حضرت بوده است و در میان سه شب، بر شب بیست و سوم تأکید بیشتری داشته‏اند. چنانکه شخصی از پیامبر پرسید: منزل ما از مدینه دور است، یک شب را معیّن کن تا به شهر بیایم. حضرت فرمود: شب بیست و سوم به مدینه داخل شو.
امام صادق‏علیه السلام در حالی که بیمار بودند، خواستند که شب بیست و سوم ایشان را به مسجد ببرند و حضرت زهراعلیها السلام در این شب، با پاشیدن آب به صورت بچه‏ها، مانع خواب آنها می‏شدند.
در روایات آمده است که دهه آخر ماه رمضان، پیامبر بستر خواب خود را جمع کرده و ده شب را احیا می‏داشت.
در حدیثی طولانی از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله می‏خوانیم که حضرت موسی‏علیه السلام به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم، پاسخ آمد: «قُرْبی لِمَن اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر»، قرب من، در بیداری شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رَحْمَتی لِمَنْ رَحمَ الْمَساکِینَ لَیلةَ الْقَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط می‏خواهم. پاسخ آمد: «ذلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَیْلَةَ الْقَدْر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمت‏های آن را می‏طلبم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبیحَة فی لیلةِ القدر»، دستیابی به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِی لَیلةِ الْقَدْر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پایان گفت: خدایا رضای تو را می‏طلبم. پاسخ آمد: «رِضایَ لِمَنْ صَلّی‏ رَکْعَتَینِ فِی لَیلةِ الْقَدْر»، کسی مشمول رضای من است که در شب قدر، نماز بگذارد.
از وقایع عجیب تاریخی، ضربت خوردن حضرت علی‏علیه السلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آری، اشرف خلق خدا، در اشرف مکان‏ها و اشرف زمان‏ها، در اشرف حالات، شهید شد.
شب قدر جایگاه ویژه‏ای در مسائل معنوی دارد که به چند مورد آن اشاره می‏کنیم:
خداوند برای اهدای تورات، حضرت موسی را به مناجات شبانه فراخواند: «اربعین لیلة»
قرآن، زمان مناسب برای استغفار را، هنگام سحر می‏داند: «و بالاسحار هم یستغفرون»
عروج پیامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام»
پیامبر مأمور بود که مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «و من الّیل فتهجّد به نافلة لک»، «قم الّیل الاّ قلیلا»
خداوند از عابدان در شب ستایش می‏کند. «یتلون ایات اللّه اناء الّیل» و به تسبیح در شب سفارش می‏کند. «فسبّحه لیلا طویلا»
خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر یک بار سوگند یاد کرده است ولی به هنگام سحر سه بار. «و الّیل اذا عسعس»، «و الّیل اذ ادبر»، «و الّیل اذا یسر»
طول شب قدر، یک شب کامل کره زمین است که 24 ساعت می‏شود، نه آنکه مخصوصِ مکان خاصّی همچون مکّه و آن هم به میزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد. چنانکه مراد از روز عید فطر، یک روز کامل کره زمین است که شامل همه نقاط و مناطق می‏شود.
تقارن شب تقدیر بشر با شب نزول قرآن، شاید رمز آن باشد که سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پیرو قرآن باشد، سعادت و رستگاری و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختی برای او رقم می‏خورد.
ابوذر می‏گوید: به رسول خدا عرضه داشتم آیا شب قدر در عهد انبیا بوده و امر بر آنان نازل می‏شده و پس از آنکه از دنیا می‏رفتند، نزول امر در آن شب تعطیل می‏شده است؟ حضرت فرمودند: شب قدر تا قیامت هست.
شاید رمز اینکه شب قدر مخفی است، آن باشد که مردم شب‏های متعدّد را به عبادت بپردازند، کسانی که یک شبِ آن را درک کردند مغرور نشوند و کسانی که آن را درک نکردند، از باقی شب‏ها مأیوس نشوند.
در روایات آمده است: «العمل الصالح فیها خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیلة القدر» کار نیک در شب قدر، بهتر از کار نیک در هزار ماه بدون شب قدر است.

 3 نظر

لیلةالقدر درنگاه علامه طباطبایى (رحمةالله)

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مهم‏ترین مناسبت ماه مبارك رمضان، شب قدر است كه همواره مورد توجه مؤمنین بوده و خواهد بود. آنچه در پیش روى دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى رحمةالله در تفسیر شریف المیزان است كه در دو سوره « قدر» و «دخان‏» مطرح گردیده است.

شب قدر یعنى چه؟

مراد از قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است و شب قدر شب اندازه‏گیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یك سال را تقدیر مى‏كند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر مى‏گرداند.

شب قدر كدام شب است؟

در قرآن كریم آیه‏اى كه به صراحت ‏بیان كند شب قدر چه شبى است دیده نمى‏شود. ولى از جمع‏بندى چند آیه از قرآن كریم مى‏توان فهمید كه شب قدر یكى از شب‏هاى ماه مبارك رمضان است. قرآن كریم از یك سو مى‏فرماید: « انا انزلناه فى لیلة مباركة‏.»(دخان / 3) این آیه گویاى این مطلب است كه قرآن یكپارچه در یك شب مبارك نازل شده است و از سوى دیگر مى‏فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»(بقره / 185)و گویاى این است كه تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر مى‏فرماید: «انا انزلناه فى لیلة القدر.»(قدر/1)از مجموع این آیات استفاده مى‏شود كه قرآن كریم در یك شب مبارك در ماه رمضان كه همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این كه كدام یك از شب‏هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن كریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار مى‏توان آن شب را معین كرد.

در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یكم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یكم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1)وعدم تعین یك شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نكنند.

پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و یكى از سه شب نوزدهم و بیست و یكم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت‏ به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است كه شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2)و در آن شب قرآن نازل شده است.

تكرار شب قدر درهر سال

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى كه قرآن درآن نازل شد نیست ‏بلكه با تكرار سالها، آن شب نیز تكرار مى‏شود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است كه درآن شب امور سال آینده تقدیر مى‏شود. دلیل براین امر این است كه:

اولا: نزول قرآن بهطور یكپارچه در یكى از شب‏هاى قدر چهارده قرن گذشته ممكن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى‏ معنى است.

ثانیا: كلمه «یفرق‏» در آیه شریفه «فیها یفرق كل امر حكیم‏.»(دخان / 6) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مى‏رساند و نیز كلمه «تنزل‏» درآیه كریمه «تنزل الملئكة والروح فیها باذن ربهم من كل امر»(قدر / 4) به دلیل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»(بقره / 185)چنین برمى‏آید كه مادامى كه ماه رمضان تكرار مى‏شود آن شب نیز تكرار مى‏شود. پس شب قدر منحصر در یك شب نیست ‏بلكه درهر سال در ماه رمضان تكرار مى‏شود.

در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت‏ شده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرض كردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است كه درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل مى‏شده و چون از دنیا مى‏رفتند نزول امر درآن شب تعطیل مى‏شده است؟ فرمود: « نه بلكه شب قدر تا قیامت هست.‏»(3)

عظمت‏ شب قدر

در سوره قدر مى‏خوانیم: «انا انزلناه فى لیلة القدر وما ادریك ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت ‏شب قدر با این كه ممكن بود بفرماید: «وما ادریك ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این كه مى‏توانست در آیه دوم و سوم به جاى كلمه «لیلة القدر» ضمیر بیاورد، خود كلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت كند. و با آیه « لیلة القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان كرد به این كه این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این كه مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است كه مردم را به خدا نزدیك و به وسیله عبادت زنده كند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.

از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این كه در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یك شب قدر است) .

حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد.»(4)

وقایع شب قدرالف- نزول قرآن.

ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیلة القدر» این است كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال كرده كه ظهور در یكپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، كه ظاهر در نزول تدریجى است.

قرآن كریم به دو گونه نازل شده است:

1- نزول یكباره در یك شب معین.

2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اكرم (ص) .

آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث ونزلناه تنزیلا.»(اسراء / 106) نزول تدریجى قرآن را بیان مى‏كند.

در نزول دفعى (و یكپارچه)، قرآن كریم كه مركب از سوره‏ها و آیات است ‏یك دفعه نازل نشده است ‏بلكه بهصورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى كه درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط كامل با زمان و مكان و اشخاص و احوال خاصه‏اى دارد كه درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مكان نازل شده و معلوم است كه چنین آیاتى درست در نمى‏آید مگر این كه زمان و مكانش و واقعه‏اى كه درباره‏اش نازل شده رخ دهد به طورى كه اگر از آن زمان‏ها و مكان‏ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود كه قرآن یك باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف مى‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمى‏كنند، پس قرآن به همین هیئت كه هست دوبار نازل نشده بلكه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلى كه درآیه شریفه «كتاب احكمت ایاته ثم فصلت من لدن حكیم خبیر.»(هود / 1)به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن كریم به صورت اجمال و یكپارچه بر پیامبر اكرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.

ب- تقدیر امور.

خداوند متعال در شب قدر حوادث یك سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و… تقدیر مى‏كند.

در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیلة القدر»(قدر / 1) كلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق كل امر حكیم.‏»(دخان / 6)كه در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت مى‏كند. چون كلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چیز از یكدیگر است. و فرق هر امر حكیم جز این معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه‏اى كه باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏اند، یكى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى كه از آیه «فیها یفرق كل امر حكیم.‏» برمى‏آید شبى است كه امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مى‏آیند.

ج- نزول ملائكة و روح.

بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئكة والروح فیها باذن ربهم من كل امر.»(قدر / 4) ملائكه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند. مراد از روح، آن روحى است كه از عالم امر است و خداى متعال درباره‏اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»(اسراء / 85) دراین كه مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است كه به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائكه و این كه روح چیست ‏بسنده مى‏شود.

1- پیامبر اكرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائكه‏اى كه ساكن در «سدرة المنتهى‏» هستند و جبرئیل یكى از ایشان است نازل مى‏شوند در حالى كه جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏هایى را به همراه دارند.

یك پرچم بالاى قبر من، و یكى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب مى‏كنند و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى دراین نقاط نمى‏ماند مگر آن كه جبرئیل به او سلام مى‏كند، مگر كسى كه دائم الخمر و یا معتاد به خوردنگوشت ‏خوك و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد.(5)

2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائكه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئكة والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائكه است. (6)

د- سلام و امنیت.

قرآن كریم در بیان این ویژگى شب قدر مى‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»(قدر / 5) كلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد كه عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این كه رحمتش شامل همه آن بندگان بشود كه به سوى او روى مى‏آورند و نیز به این كه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا كه عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است كه دراین شب كید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانكه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.

البته بعضى از مفسرین گفته‏اند: مراد از كلمه «سلام‏» این است كه در شب قدر ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى‏دهند.

پى‏نوشت‏ها:

1- مجمع البیان، ج 10، ص‏519 .

2- تفسیر الدرالمنثور، ج‏6 .

3- تفسیر البرهان، ج‏4، ص‏488، ح‏26 .

4- فروع كافى، ج‏4، ص‏157، ح‏4 .

5- مجمع البیان، ج‏10، ص‏520 .

6- تفسیر برهان، ج‏4، ص‏481،

 1 نظر

چهار نفری که دعایشان مستجاب نمی شود

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خداوند متعال در نصیحتی به عیسی(ع) فرمود: به ستمکاران بنی اسرائیل بگو مرا نخوانید و حال آنکه در زیر گام هایتان رشوه و در خانه هایتان بت وجود دارد، اجابت من در حق آنها «لعن» است تا زمانی که پراکنده شوند.

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از جمله سالکان و عارفانی است که بندگان خالص و مشتاقان می توانند به توصیه های او در دعا و نحوه درخواست کردن از محضر خداوند متعال توجه کنند.
از این رو با فرارسیدن شب های قدر و فرصتی ویژه برای حضور در درگاه الهی، بخشی از سخنان این عارف وارسته در خصوص آداب دعا از کتاب «المراقبات» تقدیم خوانندگان می شود.
به عزتم و جلالم و عظمتم و ارتفاع مکانم بر عرش سوگند که امید هر آن کس را که به غیر من امیدوار باشد، قطع می کنم و آرزویش را به یأس بدل می کنم و در میان مردم لباس مذلت برایش می پوشانم. و او را از قرب خودم دور می کنم و از وصلم دورش می سازم آیا در شدت ها به غیر من امید می بندد، حال آنکه شداید در دست من است؟ و به غیر من امیدوار می شود و با فکرش در دیگری را می زند، در صورتی که آن بسته است و در من برای هر کس که مرا بخواند، گشوده و باز است؟
پس کیست که در سختی هایش به من امیدوار باشد؟ و کیست که در امر مهمی به من امیدوار باشد و من امید او را قطع کنم؟ من آمال بندگانم را در پیش خود محفوظ قرار داده ام، ولی آنها به حفظ من راضی نیستند؟ آسمان ها و زمینم را از ملائکه ها پر کرده ام، کسانی که از تسبیح من دچار ملال و خستگی نمی شوند و امرشان کرده ام درهای موجود میان من و بندگانم را نبندند، ولی آنها (بندگانم) به قول من اعتماد نمی کنند؟ آیا نمی داند کسی را که من بر او با مشکلی از مشکلاتم ببندم، کسی جز من نمی تواند مالک کشف و رفع آن شود؟
پس او را چه شده که پس از اذان دادنم بر او، او را ناله کننده بر درگاه خودم نمی بینم؟ با جودم برایش عطا کردم چیزی را که از من نخواسته بود و سپس آن را از او گرفتم، پس بازگشت آن را از من مسئلت نمی کند و از غیر من می خواهد، آیا مرا اینگونه می بینید که قبل از مسئلت با عطا آغاز کنم آنگاه آن را از من بخواهد، من جواب ندهم؟ آیا من بخیل هستم تا بنده ام به من بخل ورزد؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ آیا من جایگاه آرزوها نیستم؟ پس کیست غیر از من که قطع کند؟ آیا امیدواران به غیر من نمی ترسند که به آنها امید می بندند؟ پس اگر اهل آسمان من و اهل زمین من، همگی به من امید بندند، و من مثل همه آنچه را که امید آنهاست برایشان عطا کنم، از ملک من ذره ای کاسته نمی شود. و چگونه کم شود ملکی که من قیّم آن هستم؟ پس بدا بر ناامیدشدگان از رحمت من، و بدا بر هر کس که عصیانم می کند و مراقب من نیست!
و همچنین، باز در احادیث قدسیه آمده است: أنا عِندَ ظَنّ عبدی بی، فلا یظنّ بی الاّ خیراً؛ من در نزد حسن ظنّ بنده ام به من هستم، پس بر من گمان نبرد، مگر خیر و نیکو.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله- نیز فرمود: خدا را در حالی بخوانید که به اجابت دعا یقین دارید و از حضرت امام صادق (ع) نیز روایت شده است: هرگاه دعا نمودی، چنین گمان کن که اجابت در خانه ات است. در روایتی دیگر آمده است که: با قلبت به خدا روی بیاور و اجابتت را درِ خانه ات حساب کن!
و همچنین روایت شده است: که فرعون به هنگام غرق شدن، به موسی استغاثه نمود و به خداوند استغاثه نکرد، پس خدا به موسی وحی کرد: یا موسی! به درستی که تو نمی توانی به داد او برسی، چرا که تو خلقش ننموده ای و اگر او از من یاری می خواست، پناهش می دادم. و همچنین داستان قارون و عتابش به موسی (ع) در جواب ندادنش به او معروف است.
ای برادر من! بدان که آنچه روایات به آن دلالت می کند این است که کسی به خداوند گمان نیکو و حسن نمی برد، مگر اینکه خداوند با او بنا به آنچه گمان برده، معامله می کند ولی بسیاری از مردم مغرور شده، چنین پنداشته اند که: عدم مبادلات در دین «حسن ظنّ» داشتن به غفران خداوند است.
بی شک از او دلیل خواسته شده و گفته خواهد شد: اگر چنین است، پس چرا در امر رزقت به خداوند حسن ظن نداری، حال آنکه خداوند در قرآن آن را ضمانت و آن را با «سوگند مؤکد» یاد کرده است. و اگر چنین است که حسن ظنّت به لطف و کرم و عنایت خداوندی است، این صفت ها تنها به امور اخروی اختصاص ندارد و اگر در امر دنیایت به کرمش اعتقاد داری، پس چرا به هنگام فقدان اسباب رزق دچار اضطراب شده، به کرمش اتکاء نمی کنی؟ و این همه اندوه و هم و غم به خاطر حاجت ها چه دلیلی دارد؟
اگر پدری توانا و دارای عنایت داشته باشی که روزیت را عهده دار شده باشد، آیا به ضمانتش رضایت داده، به قبولش اطمینان حاصل می کنی؟ آیا تو به راستی عنایت خداوندی را از عنایت پدرت کمتر می دانی، یا از ناتوانی اش می ترسی، یا اینکه احتمال می دهی درباره ات بخل روا دارد؟ آیا هنوز اعتقاد نیافته ای که اوست ارحم الراحمین و اقدرالقادرین و اجود الاجودین؟
روایت شده که به هنگام محاسبه خلق، توسط خداوند، متعال، گناهان بنده ای به خوبی هایش غلبه می کند. پس فرشتگان او را گرفته، به طرف آتش می برند او رو به درگاه حق می کند. در این حال خداوند امر می کند او را برگردانند و می پرسد: چرا به درگاه من رو کردی؟ پاسخ می دهد: ای پروردگار! به درستی که ظن من به تو این نبود! خطاب می رسد: ای فرشتگان من! به عزت و جلالم سوگند! او حتی یک روز نیز به من حسن ظن نداشت، ولی چون ادعای آن را می کند، او را به بهشت ببرید!
از دیگر شرایط دعا این است که نسبت به احدی در عرض و مالش ظلم روا ندارد.
در یکی از حدیث های قدسی آمده است: از تو دعا و اجابت از من، پس هیچ دعایی را از من مپوشان، مگر خواستن لقمه حرام.
در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: هر کس که بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کار و غذایش را پاکیزه کند.
و در نصایحی که خداوند متعال به حضرت عیسی - علی نبینا و آله و علیه السلام- فرمود، از جمله این بود:
یَا عیسی! قُل لِظَلَمَةِ بنی اسرائیل: لا تَدعُونی و السحتُ تَحتَ اَحضَانِکُم والاَصنِامُ فی بُیُوتِکُم، فَانّی آلیت أن اُجیبَ مَن دَعَانی، و أن اجعَلَ اِجَابَتی لَعَناً عَلَیهِم حَتّی یَتَفَرّقوا.
به ستمکاران بنی اسرائیل بگو مرا نخوانید و حال آنکه در زیر گام هایتان رشوه و در خانه هایتان بت وجود دارد و به درستی که من سوگند یاد کرده ام دعای کسی را اجابت می کنم که مرا بخواند. از این رو، اجابت من در حق آنها «لعن» است تا زمانی که پراکنده شوند.
و از رسول اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: خداوند به من اینگونه وحی کرد: ای برادر پیامبرانِ انذار دهنده و ای برادر پیامبران مرسل! قومت را بترسان که مبادا به خانه ای از خانه های من داخل شوند، و حال آنکه بر ذمه یکی از آنها، مظلمه یکی از بندگانم باشد و من، او را تا زمانی که به نماز ایستاده، لعن می کنم، تا آن مظلمه را به صاحبش برگرداند. آن گاه گوش او می شوم که با من بشنود، چشمش می گردم که با من ببیند و او، به درستی از اولیا و برگزیدگان من بوده، با پیامبران و صدیقان و شهیدان در بهشت من همسایه و همجوار خواهد بود.
و ردّ شدن دعای مرد بنی اسرائیلی که با زبانی هرزه و عصیانگرانه و بی تقوی و نیتی ناپاک دعا می کرد، روایت شده است.
و نیز از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که: مثل دعا کننده بدون عمل، مانند تیرانداز بدون کمان است.
و از حضرت صادق (ع) روایت شده است: خداوند متعال دعایی را که از اعماق قلب نباشد و قلب دعا کننده اش به هنگام دعا، در جای دیگری مشغول باشد، مستجاب نمی کند. پس هرگاه که دعا می کنی، با قلبت به او روی بیاور! سپس یقین داشته باش که دعایت مستجاب می شود.
و از همان حضرت روایت شده است: دعایی که از ظاهر قلب صورت بگیرد، و نیز از طرف سخت قلبی قسی، آن نیز مستجاب نمی شود.
و نیز روایت شده است که چهار نفر هستند که دعایشان مستجاب نمی شود:
مردی که در خانه اش نشسته و بگوید: خدایا روزی ام را برسان! مردی که زنش را نفرین کند و مردی که خدا اموال و دارایی هایی در اختیارش بگذارد و او آن ها را تباه کند و مردی که مالی را به مردی دیگر قرض داده و به آن شاهد نگیرد و بعد بدهکار آن مال را انکار کند.
در بعضی از روایات اضافه شده که همچنین به همسایه اش نفرین نکند و از خداوند امر حرام طلب نکند و خواستش از خداوند قطع رحم نباشد.
از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: ای صاحب دعا! از خداوند امر محال و حرام نخواه!
و زمانی که دعاکننده خود را از این اوصاف خالی کرد، پس باید که اسباب اجابت دعایش را آماده کند؛ مثل طهارت و وقت های خاص و احوال خاص و نماز و روزه و گریه و غیر آن.
روایت شده که مابین بهشت و جهنم عقبه ای وجود دارد که از آن نمی گذرند، مگر گریه کنندگان از خوف خداوند.
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: خداوند به من خبر داد و فرمود:
وَ عِزَّتی و جلالی! مَا اَدرَکَ العَامِلُونَ دَرکَ البُکّاءِ عِندِی شَیئَاً، و انّی لاَبنی لَهُم فی الّرفیعِ الاِعلَی قَصرَاً، لایُشارِکُهُم فیه غَیرِهِم.
به عزّتم و جلالم سوگند یاد می کنم مرا آن اندازه که صاحبان گریه های زیاد درک کرده اند، هیچ یک از دسته ای عمل کننده، آن اندازه درک نکرده اند و به درستی که من برای بیش گیرندگان، قصر رفیع اعلا بنا خواهم کرد که غیر آنها، کسی در آن شریکشان نباشد.

 1 نظر

آموزش پاک کردن ویروس های مخفی با تنظیم ویندوز

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

ویروس های جدید امروزه از هوش بالایی برخوردار هستند و مهم ترین ویژگی آنها این است که به محض ورود به سیستم قربانی خود را به روشی جالب از دید او و آنتی ویروس او مخفی نگه می دارند به طوری که حتی با آنتی ویروس های قوی مانند Nod32 و Kaspersky نیز قابل رویت و حذف نیستند! همچنین با تعویض ویندوز نیز دردی دوا نمی شود و ویروس ها همچنان به کار خود ادامه می دهند! دلیل این مشکل این است که آنتی ویروس ها اجازه دسترسی به فایل های حفاظت شده سیستمی را ندارند و هنگام جستجو به راحتی از کنار ویروس هایی با مشخصات فایل سیستمی عبور می کنند!

 

 این ویروس ها نیز بسیار هوشمندانه برنامه ریزی شده اند به طوری که خود را به صورت فایل های حفاظت شده سیستم عامل در می آورند و بدین صورت خود را مخفی می کنند تا از چنگ آنتی ویروس ها در امان باشند. اما در این جا ما با روشی بسیار ساده این اجازه را به آنتی ویروس ها می دهیم که به فایل های سیستمی نیز دسترسی یابند و آنها را نیز اسکن کند و ویروس های پنهان را کشف و پاک نماید! بنابراین اگر تا به حال سیستم شما حتی یک بار هم ویروسی شده است حتما این مقاله را بخوانید تا از عدم وجود ویروس های مخفی در سیستم خود مطمین شوید!

 

 در این مقاله ما با فعال کردن قابلیت نمایش فایل های حفاظت شده سیستم عامل این اجازه را به آنتی ویروس ها می دهیم که به فایل های سیستمی نیز دسترسی یابد و آنها را نیز اسکن کند و ویروس های پنهان را کشف و پاک نماید.

 

 برای این کار:

 

1- به My computer بروید و در Toolbar گزینه Tools را انتخاب کنید.

 


2- در منوی Tools گزینه Folder Option را انتخاب نمایید.

 


3- سپس به سر برگ Veiw بروید.

 


4- در بخش Hidden files and folders تنظیمات زیر را اعمال کنید:

 


الف- گزینه Show hidden files and folders را انتخاب کنید زیرا اکثر ویروس ها Hidden هستند.

 


ب- تیک گزینه Hide extensions for known file types را برای نمایش پسوند فایل ها بردارید (پسوند ویروس ها اکثرا exe می باشد)

 


ج- تیک گزینه Hide protected operating system files (Recommended) را برای نمایش فایل های حفاظت شده سیستمی بردارید و با اخطاری که می دهد موافقت کنید.

 


5- سپس Ok را بزنید و از Toolbarخارج شوید.

 


6- کار تمام است! حالا با خیال راحت با یک آنتی ویروس آپدیت شده ( ترجیحا Nod32 یا Kaspersky ) کل هارد دیسک ، فلش و حافظه های جانبی خود را اسکن کنید تا سیستم خود را از شر این ویروس های مخفی و هوشمند به طور کامل پاک کنید! ضمنا پس از پایان اسکن و یافتن و پاک کردن ویروس ها دوباره تنظیمات قبلی را به حالت اول برگردانید

 

 1 نظر

توصیه مرحوم دولابی برای درک لحظات ماه مبارک رمضان

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 

 

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از عرفای معاصر برای درک لحظات ویژه و پرفیض ماه مبارک رمضان توصیه های دارند که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.

 


 

شب‌های ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید، وضو بگیرید و نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای بچه‌ها است. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید. کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید.
افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، یه دعایی، یه ثنایی، یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. یا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است.

  آدم افطار حقیقی اش را با خدا باز می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. نماز پیامبر(ص) است، روزه علی(ع) است.

نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه “می” خور و نه ماه پارسا باش
تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است. سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی!

مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادی ها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین. چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست.

عارف فانی سید هاشم حداد (ره) می فرمایند: «همت عالی دار، به چیزهای کوچک قانع مشو، اینقدر دور خود نگرد، به او بسپار و جلو برو.»
مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد در راه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.” هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.

به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم. محزون که شدی استغفار کن. چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را ، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می بینند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می‌رسانی.
در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست: موت و حیات، مرض و صحت، فقر و غنا، خواب و بیداری، چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟

 

 1 نظر

جمله های حساس و کلیدی در دعای ابوحمزه

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده که تمام عظمت ها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روش شناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده که آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این که انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟

 دعای ابوحمزه برای همه روزه داران در ماه مبارک رمضان قابل بهره بردن است و یکی از یاران نزدیک امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را از آن حضرت(علیه السلام) نقل کرده است. امام سجاد(علیه السلام) شب ها در ماه مبارک رمضان مشغول نماز بودند و هنگام سحر که می شد این دعا را می خواندند.
دعایی قابل استفاده برای عموم مردم
استفاده از دعا مراتبی دارد و حداقل این است که شخص، اگر معنای عبارات دعا را هم نداند، ولی در عین حال نوعی توجه به ذات اقدس الهی داشته باشد و این توجه خودش بسیار با اهمیت است.
حقیقتا برخی از فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی برای خواص است و آنقدر معانی عمیقی دارد که فهم و تأمل در آن ها نیازمند معرفت عمیقی است که باید آن معارف آموزش داده شود و به راحتی نمی توان به عمق آن دست یافت.
مانعی برای نخواندن دعا
نفهمیدن یا ندانستن معنای برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی نباید مانع از خواندن این دعای شریف شود .
درباره قرآن کریم نیز همین مسئله وجود دارد؛ یعنی اگر کسی معنای عبارات را نمی داند، نباید بگوید که من قرآن نمی خوانم؛ بلکه باید به توجه خاص، آن را بخواند و کم کم به فهم معانی و مفاهیم نیز برسد.
در دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده که تمام عظمت ها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روش شناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده که آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این که انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟
آغاز دعای ابوحمزه ثمالی
دعای ابوحمزه با مسئله شناخت خدای تعالی آغاز شده است. در فرازهای ابتدایی این دعای شریف آمده است: «بِکَ عَرَفْتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنی اِلَیْکَ وَ لَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ: به وسیله خودت من ترا شناختم، تو مرا بر خود راهنمایی کردی و به سوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی».
در این بخش از دعای ابوحمزه ثمالی، امام زین العابدین(علیه السلام) تصریح می فرمایند : شناخت خدای تعالی از طریق خود خدای متعال است؛ بنابراین، شناخت پروردگار بدون عنایت خود او امکان پذیر نیست؛ لذا توحید و معرفت نسبت به پروردگار که شالوده دین است، بدون توجه خاص پروردگار به انسان برای شناخت و معرفت نسبت به ذات اقدس او امکان ندارد.
ریشه تمام مشکلات معنوی
تمام مشکلات معنوی از عدم شناخت صحیح خدای تعالی است .
این که انسان صرفا به زبان بگوید که به خدا اعتقاد دارد، کافی نیست و ما نیاز به شناختی داریم که در زندگی و رفتار انسان، حضور جدی داشته باشد و ضمانت اجرایی برای تقید به احکام الهی را در انسان به وجود بیاورد.
جمله حسّاس و کلیدی دعای نورانی ابوحمزه ثمالی
بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیکَ وَ دَعوتَنِی إلَیکَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت
برخی از جمله های این دعای نورانی ابوحمزه در حدّ کلید درهای دیگر است . یکی از آن جمله های کلیدی همین است که بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْک . این بِکَ عَرَفتُکَ را همه داعیان عرض می کنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم .
بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیکْ. این أوَلَمْ یَکْفِ بِربکَ أنَّهُ عَلی کُلِّ شِیءٍ شَهِید(سورة فصّلت/ 53)، یعنی خداوند برای این که روشن بشود، برای این که دیگران به خوبی درک بکنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان می دهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را می شناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یکی است.
خدا را با خدا باید شناخت؛ «آفتاب آمد دلیل آفتاب »
خداوند سبحانه و تعالی شأنه نور است و ظاهر، و همه موجودات را او به ظهور رسانیده است. انسان می خواهد برسد به او؛ اینکه مخلوق است و ظهور، کجا و کی و چگونه امکان دارد به ظاهر برسد؟ وقتی از اظهارِ ظهور رفع ید نماید، متّصل بشود به شعاع و برگردد به مبدأ نور . برگردد به خورشید ، و برود در ذات خورشید . آنجا دیگر شعاع نیست . خورشید ، خورشید است . و لهذا ذات خورشید را غیر از خورشید ، موجودی نمی تواند بشناسد .
ما هر چه خورشید را تعریف و تمجید و تحمید و تحسین نمائیم ، کجا حقیقتش را توانسته ایم بازگو کنیم ؟ کجا خورشید را خواهیم دید ؟ کجا گرمای خورشید را ادراک می کنیم ؟ کجا از عظمت خورشید و نفس خورشید و کیفیّت و کمّیّت آن اطّلاعی پیدا می کنیم؟ ما میلیونها فرسنگ از خورشید دوریم که فی الجمله حرارتی از آن به ما می رسد. وقتی بخواهیم خورشید را نگاه کنیم باید با شیشه سیاه رنگی آن را مشاهده کنیم تا از پشت حجاب سیاه و تاریک فقط بتوانیم قرص آن را ملاحظه نمائیم .
معرفت ما به خورشید همین مقدار است . چه کسی قدرت آن را دارد که خورشید را پیدا کند و عارف و شناسای او گردد ؟ آن کس که از اینجا برخیزد و برود در درون خورشید ذوب شود و محو شود و از ذرّات وجود و هستی او گردی هم نماند ، او خورشید را شناخته است . افسوس که در آنجا «او» پیدا نمی شود و عبارت و لفظ «او» در ذات خورشید راه ندارد .
در بعضی از روایاتی که ذیل این بخش از آیات سوره مبارکه یوسف آمده است که أأنْتَ یُوسُف، آنجا وجود مبارک امام صادق طبق نقل صاحب تُحَف العقول این بیان نورانی را در شناخت خدا ذکر کرد که معرفت شاهد قبل از معرفت وصف اوست. یعنی ما شاهد را اوّل می شناسیم ، بعد صفات او را می شناسیم . ولی اگر موجودی غائب بود، اوّل وصفش را می شناسیم ، بعد ذاتش را می شناسیم . خلاصه آن حدیث این است که: شناخت ذات شاهد قبل از وصف اوست.
شناخت ذات غائب بعد از وصف اوست . بعد استشهاد می کند که برادران یوسف اوّل او را دیدند، بعد به یوسف بودن او پی بردند. أأنْتَ یُوسُف. نگفتند: یوسف توئی! گفتند: تو یوسفی؟ وجود مبارک امام صادق هم می فرماید به این که: خدا مشهود همه ماست. ما اوّل او را می شناسیم، بعد اوصاف او را می شناسیم .
انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا کسی را راهنمائی نکند نمی تواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائی های فراوانی را اِعمال کرده است . منتها این سالک مُتطرّق است که باید از این راه ها استفاده بکند و به مقصد برسد. پس همگان، همه طوائف و همه ی انسان ها با هر درک و فهمی این جمله را می خوانند، منتها هر کس در حدّ خاصّ خود.
منابع :
تبیان
بیانات آیت الله جوادی آملی
بیانات حجت الاسلام مظاهری

 نظر دهید »

اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان

19 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

اعمال شب های قدر بر دو نوع است؛ یکی آن که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آن هایی که مخصوص هر شبی است.

اوّل:
«غسل»
علامه مجلسی فرموده است که “بهتر است غسل شب های قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند".
دوّم:
«خواندن دو رکعت نماز»
در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید(قل هو الله احد) را بخواند و بعد از پایان نماز هفتاد مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ»
در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که کسی که این عمل را انجام دهد از جای خود برنخیزد مگر اینکه خدای متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند، فرشتگان را مامور می کند که تا سال آینده برای وی حسنات بنویسند.
سوّم:
«باز کردن قرآن و قرائت دعای مخصوص آن» متن دعا در ادامه می آید؛
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات
وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی
و آن چه در آنست که در آن است نام بزرگت و نام های نیکویت
وَما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ
و آن چه بدان ها ترس و امید شود که قرارم دهی از زمره آزاد شدگانت از دوزخ
“پس هر حاجت که دارد بخواهد”
چهارم:
«بر سر گرفتن قرآن»
به فرموده امام صادق (ع) قرآن مجید را باید بر سر گذاشت و گفت:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ
خدایا به حق این قرآن
وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ
و بحق آنکس که او را بدان فرستادی
وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ
و بحق هر مؤمنی که در این قرآن مدحش کرده ای
وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
و بحقی که تو بر ایشان داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد
سپس ده مرتبه بگوید؛
«بِکَ یا اَللّهُ»
بحق خودت ای خدا
و ده مرتبه
«بِمُحَمَّدٍ»
بحق محمدصلی الله علیه و آله
و ده مرتبه
«بِعَلی»
بحق علی علیه السلام
و ده مرتبه
«بِفاطِمَةَ»
بحق فاطمه سلام الله علیها
و ده مرتبه
«بِالْحَسَنِ»
بحق حسن علیه السلام
و ده مرتبه
«بِالْحُسَیْنِ»
بحق حسین علیه السلام
و ده مرتبه
«بِعَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
بحق علی بن الحسین علیه السلام
و ده مرتبه
«بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی»
بحق محمد بن علی علیه السلام
و ده مرتبه
«بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ»
بحق جعفر بن محمد علیه السلام
و ده مرتبه
«بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ»
بحق موسی بن جعفرعلیه السلام
و ده مرتبه
«بِعَلِیِّ بْنِ مُوسی»
بحق علی بن موسی علیه السلام
و ده مرتبه
«بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی»
بحق محمد بن علی علیه السلام
و ده مرتبه
«بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ»
بحق علی بن محمدعلیه السلام
و ده مرتبه
«بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی»
بحق حسن بن علی علیه السلام
و ده مرتبه
«بِالْحُجَّةِ»
به حق حضرت حجت علیه السلام
“پس هر حاجتی که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار نهایت حضور قلب و توجه به درگاه خدا را حفظ کند” .
بهتر است اگر می خواهند توسل یا ذکر مصیبتی کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.
پنجم:
«زیارت امام حسین (ع)»
به فرموده علامه مجلسی زیارت امام حسین (ع)؛ در هر یک از سه شب قدر مستحب موکد است و در روایتی آمده است که سبب آمرزش گناهان می شود و اگر از نزدیک دسترسی به زیارت نداشته باشد از دور زیارت کند.
ششم:
«احیاء داشتن شب های قدر»
یعنی اینکه این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت، دعا، تلاوت قرآن، حضور در جلسات سخنرانی دینی، پرسش و پاسخ های مذهبی و یا مطالعه کتابهای تفسیر، عقاید و مواعظ آن را سپری کند.
در روایتی از امام باقر (ع) آمده است"هر کس شب قدر را احیاء دارد، گناهان او آمرزیده می شود، هر چند که بسیار باشد” و بهتر است روز قبل مقداری استراحت کند و غذا و نوشیدنی کمتری بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانی که توانایی احیاء ندارند بهتر است اول شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.
هفتم:
«اقامه صد رکعت نماز»
صد رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست اگر توانایی داشته باشد در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید (قل هو الله احد) بخواند.
هشتم:
خواندن دعایی که در ادامه می آید(حضرت زین العابدین (ع) در شب های قدر این دعا را می خواندند):
بخواند:
اَللّهُمَّ اِنّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَلا ضَرّاً
خدایا من شام کردم در حالی که بنده خواری هستم که مالک سود و زیانی برای خویشتن نیستم
وَلا اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلی نَفْسی
و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگواری را بازگردانم و این مطلبی است که من آن را بر خویش گواهی دهم
وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتی وَقِلَّةِ حیلَتی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
و به ناتوانی خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم، پس درود فرست بر محمد و آل محمد(ص)
وَاَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
و وفا کن برایم بدانچه بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودی از آمرزش در این شب
وَاَتْمِمْ عَلَیَّ ما اتَیْتَنی فَاِنّی عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادی زیرا که من بنده بینوای مستمند ناتوان تهیدست خوار توام
اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنی
خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودی
وَلا غافِلاً لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنی وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی
و نه غافل از احسانت در آنچه به من عطا کردی و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانی طول کشد
فی سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاء اَوْ بُؤْسٍ اَوْ نَعْماءَ
چه در خوشی و چه در سختی در دشواری یا در آسایش در تندرستی یا گرفتاری در تنگدستی یا در نعمت
اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاَّءِ
براستی تو شنوای دعایی
نهم:
«طلب آمرزش گناهان و دعا برای امور دنیوی و اخروی»
مرحوم علامه مجلسی (ره) فرموده اند “بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا برای امور دنیوی و اخروی است هم برای خود و هم برای پدر و مادر خویشان و دیگر مومنان؛ چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهای مختلف و صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندانشان تا آنجا که مقدور است، انجام دهند و در بعضی از روایات نیز تاکید شده است که «دعای جوشن کبیر» را در این سه شب بخوانند.
در روایتی آمده است که شخصی خدمت رسول خدا (ص) رسیده و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزی را از خداوند طلب کنم؟ که ایشان فرمودند: “عافیت و سلامتی را از خداوند بخواه“.
شب بیست و یکم:
این شب فضیلتش از شب نوزدهم بیشتر است پس اعمال مشترک شب های قدر را با توجه بیشتری انجام دهد. در روایات درباره غسل و احیا و تلاش در عبادت در این شب و شب بیست و سوم تاکید شده و آمده است که شب قدر در میان یکی از این دو شب است و در چند روایت وقتی که از معصوم(ع) خواستند تا معین کنند که شب قدر، در میان کدام یک از این دو شب است، معین نکردند، بلکه فرمودند: «ما ایسر لیلتین فیما تطلب» (احیای هر دو شب، برای آنچه می خواهی مشکل نیست).
و جالب این که “مرحوم صدوق” در “امالی” می گوید: “من دین الامامیه…. من احیی هاتین اللیلتین بمذاکره العلم فهو افضل"؛ از دستورات مذهب امامیه است که … اگر کسی این دو شب را به گفت وگوی علمی بپردازد، از هر عبادتی برتر است.”
اعمال شب بیست و یکم:
اعمال این شب بر دو قسم است، قسم اول دعاهایی که مربوط به دهه آخر ماه رمضان است و قسم دیگر اعمال مخصوص شب بیست و یکم، که به این شرح است:
1- دعایی است که در “مصباح المتهجد” و “کافی” نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده می شود که به شرح زیر است:
یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ وَ مُولِجَ النَّهارِ فِی اللَّیْلِ
ای فرو برنده شب در روز و ای فرو برنده روز در شب
وَ مُخْرِجَ الْحَیِّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجَ الْمَیِّتِ مِنْ الْحَیِّ
و ای بیرون آورنده زنده از مرده و بیرون آورنده مرده از زنده
یا رازِقَ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ
ای روزی دهنده هرکه را خواهی بی حساب
یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا رَحیمُ
ای خدا، ای بخشاینده، ای خدا، ای مهربان
یا اَللّهُ اَللّهُ یا اَللّهُ
ای خدا، ای خدا، ای خدا
لَکَ الاْسْماءُ الْحُسْنی وَالاْمْثالُ الْعُلْیا وَالْکِبْرِیاءُ وَالا لآءُ
از آن تو است نام های نیکو و نمونه های والا و بزرگی و نعمت ها
اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
از تو خواهم درود فرستی بر محمد و آل محمد(ص)
وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمی فی هذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَداءِ
و نام مرا در این شب در زمره سعادتمندان قرار دهی
وَ رُوحی مَعَ الشُّهَداءِ
و روحم را با شهدا مقرون سازی
وَاِحْسانی فی عِلِّیّینَ وَاِساَّئَتی مَغْفُورَةً
و احسان و نیکوکاریم را در بلندترین درجه بهشت و گناهانم را آمرزیده کنی
وَاَنْ تَهَبَ لی یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی
و به من یقینی عطا کنی که همیشه با دلم همراه باشد
وَاِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّی
و ایمانی به من بدهی که شک و تردید را از من دور سازد
وَتُرْضِیَنی بِما قَسَمْتَ لی
و بدانچه روزیم کرده ای خشنودم سازی
وَآتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الاْخِرَةِ حَسَنَةً
و بدهی به من در دنیا نعمت نیک و درآخرت نعمت نیکو
وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ
و نگهداری ما را از عذاب آتش سوزان
وَارْزُقْنی فیها ذِکْرَکَ
و روزیم کنی در این شب از ذکر خود
وَشُکْرَکَ وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ
و سپاسگزاریت و اشتیاق و بازگشت بسویت
وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ
و توفیق برای انجام آنچه را موفق داشتی بدان محمد و آل محمد را که بر او و بر ایشان سلام باد
2- مرحوم “شیخ کفعمی” از “سید بن باقی” نقل کرده است که در شب بیست و یکم می خوانی:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاقْسِمْ لی حِلْماً یَسُدُّ عَنّی بابَ الْجَهْلِ
و چنان بردباری بهره ام کن که ببندد بر من در نادانی را
وَهُدیً تَمُنُّ بِهِ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ
و هدایتی به من ده که بر من منت نهد از رهانیدن از هر گمراهی
وَغِنیً تَسُدُّ بِهِ عَنّی بابَ کُلِّ فَقْرٍ
و بی نیازی به من بده که درهای انواع فقر را به تمامی بر من ببندد
وَقُوَّةً تَرُدُّ بِها عَنّی کُلَّ ضَعْفٍ
و نیرویی به من ده که هرگونه سستی را از من بازگرداند
وَعِزّاً تُکْرِمُنی بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ
و عزتی که از هر خواری مرا گرامی داری
وَرِفْعَةً تَرْفَعُنی بِها عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ
و رفعت مقامی که بدان وسیله مرا از هر پستی بلند کنی
وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّی کُلَّ خَوْفٍ
و امنیتی که بوسیله آن هر ترسی را از من دور کنی
وَعافِیَةً تَسْتُرُنی بِها عَنْ کُلِّ بلاءٍ
و تندرستی که بدان وسیله مرا از هر بلایی بپوشانی
وَعِلْماً تَفْتَحُ لی بِهِ کُلَّ یَقینٍ
و دانشی که به آن هر یقینی را بر من مفتوح گردانی
وَیَقیناً تُذْهِبُ بِهِ عَنّی کُلَّ شَکٍّ
و یقینی که بدان وسیله هر شک و تردیدی را از من دور سازی
وَدُعاءً تَبْسُطُ لی بِهِ الاِْجابَةَ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
و دعائی که اجابتش را بر من بگسترانی همین امشب
هذِهِ السّاعَةِ السّاعَةِ السّاعَةِ السّاعَةِ یا کَریمُ
و در همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت ای بزرگوار
وَخَوْفاً تَنْشُرُ لی بِهِ کُلَّ رَحْمَةٍ
و ترسی به من بده که هر رحمتی را بدان وسیله بر من بگسترانی
وَعِصْمَةً تَحُولُ بِها بَیْنی وَبَیْنَ الذُّنُوبِ حَتّی اُفْلِحَ بِها
و مرا چنان خودنگهدار کن که همان حالت میان من و گناهان حائل شود
عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم ای مهربانترین مهربانان
3- به فرموده “شیخ مفید"، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان بر آل محمد(ص) و همچنین بر قاتل امیرمومنان(ع) بسیار لعن و نفرین فرستد و هم برای خویش و پدر و مادرش و سایر مومنان و مومنات دعا کند.
دعا برای وجود مبارک امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، یکی دیگر از اعمال این شب است. در روایتی که “سید بن طاووس” از حماد بن عثمان نقل کرده می خوانیم:
در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم. امام از من پرسید که آیا غسل کرده ای؟ گفتم: آری امام(ع) حصیری طلبید و مرا نیز به کنارش فراخواند. آن حضرت (ع) مشغول نماز شد و من نیز نزدیک آن حضرت، نماز می خواندم. وقتی که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کرد و من آمین گفتم و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(ع) اذان و اقامه گفتند و برخی از خدمتکاران را فرا خواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(ع) بجا آوردیم.
امام صادق(ع) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداخت و بر پیامبر(ص) درود فرستاد و برای مومنان دعا کرد، آنگاه به سجده رفت و ساعتی در سجده بود و در آن مدت جز صدای نفس حضرت چیزی را نمی شنیدم، سپس دعایی خواند از جمله در دعایش عرض کرد:
وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ،
از تو تقاضا می کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم،
مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ ما لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ،
ازعظیم جلال تو که اگر می دانستم، تو را با آن خواندم
أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیتِهِ،
از تو می خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستی
وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ،
و اجازه فرج و ظهور کسی را بدهی که با ظهور او گشایشی در کار اولیای تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر می شود
وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ وَتُهْلِکُهُمْ،
و به وسیله او ظالمان را نابود و هلاک می سازی.
عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.
ای پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما
پس از آن امام(ع) سر از سجده برداشت، عرض کردم: جانم به فدایت! شما برای فرج کسی دعا کردید که با فرج او گشایشی در کار دوستان و اولیای الهی حاصل خواهد شد، مگر آن کس شما نیستید؟ امام(ع) فرمود: نه! او قائم آل محمد است.
آنگاه امام صادق(ع) نشانه های ظهورش را بیان کرد و در ادامه فرمود: ” شب و روز، منتظر ظهور مولایت باش، زیرا خداوند هر روز در شان و کاری است و انجام کاری او را از کار دیگر باز نمی دارد” (و توقع امر صاحبک لیلک و نهارک، فان الله کل یوم هو فی شان، لا یشغله شان عن شان)
نکته:
از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع می شود که بسیار پرارزش و مغتنم است، در هر شب از شب های این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(ص) در هر شب از شب های دهه آخر ماه رمضان غسل کرد.
همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتی از رسول خدا(ص) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.
رسول خدا(ص) در دهه آخر ماه رمضان در مسجد معتکف می شد. بسترش را جمع می کرد و آماده و مهیا و با نشاط به شب زنده داری و عبادات می پرداخت (بسیاری از مسلمانان نیز در این امر به آن حضرت اقتدا می کردند) برخلاف آنچه بعضی از ناآگاهان می پندارند که با گذشت شب های قدر برنامه ماه مبارک رمضان تمام شده است.
منابع:
مفاتیح نوین، آیت الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، نوبت و سال چاپ: بیست و دوم 1389، ناشر:انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)
www.hadj.ir
www.hajij.com
www.aviny.com

 نظر دهید »

این برنامه غذایی مناسب گروه خونی شماست؟!

02 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

اگر بدانید چه مواد غذایی با بدن سازگارتر است دستگاه گوارش شما می تواند خود را با رژیم غذایی مناسب گروه خونی تان سازگار کند و کمتر خسته شود. تحقیقات جدید نشان می دهد گروه های خونی مختلف تاثیری متفاوت بر گوارش افراد می گذارد. کارکرد اجزای بدن انسان ها در بسیاری موارد با هم اختلافاتی جزیی دارند. ممکن است شما گوشت یا شیر را خیلی راحت هضم کنید اما برادر یا خواهرتان در این زمینه دچار مشکل شود. تا به حال به پاسخ این سوال فکر کرده اید که چرا دستگاه ایمنی یا گوارش برخی افراد قوی تر از دیگران است؟ نتایج تحقیقات جدید از تاثیر گروه خونی بر قوت و ضعف دستگاه گوارش حکایت دارد. البته مقدمات چنین تحقیقاتی از اواسط قرن گذشته یعنی زمانی آغاز شد که پزشکان دریافتند فردی که گروه خونی A مثبت دارد، نمی تواند از فردی که دارای گروه خونی B منفی است خون بگیرد و در این صورت بدن فرد بیمار به شدت واکنش نشان خواهد داد. همین مسئله در مورد مواد غذایی نیز به چشم می خورد اما اگر بدانید چه مواد غذایی با بدن سازگارتر است دستگاه گوارش شما می تواند خود را با رژیم غذایی مناسب گروه خونی تان سازگار کند و کمتر خسته شود. گروه خونی O بررسی ها نشان داده گروه خونی انسان های اولیه O بوده است. به دلیل همین گروه خونی O را قدیمی ترین و رایج ترین گروه خونی می دانند که از 50 هزار سال قبل در رگ های انسان ها جریان داشته است. بیشتر انسان های اولیه گوشتخوار بوده اند، بنابراین گوشت با معده افراد دارای این گروه خونی سازگار شده و معده آنها برای هضم پروتئین های حیوانی، اسید و تمام آنزیم های لازم برای این کار را به اندازه کافی تولید می کند. گروه خونی دهنده جهانی، گروه O است اما فقط می تواند از گروه O خون دریافت کند. سیستم ایمنی قوی و متابولیسم خوب از دیگر مزایای دارندگان این گروه خونی است که باعث می شود بیشتر به بیماری های خودایمنی مبتلا شوند اما میزان ابتلا به آلرژی در آنها بیشتر است. خوردن غذاهای جدید و فست فودها برای دستگاه گوارش دارندگان گروه خونی O مناسب نیست و ممکن است دلیل بروز زخم های معده و حساسیت اثنی عشر در آنها شود. دستگاه گوارش افراد دارای این گروه خونی شرایطی دارد که میزان چربی دریافتی آنها را بالا می برد و ابتلا به گرفتگی شرایین و ناراحتی های قلبی – عروقی در آنها را افزایش می دهد. بهتر است این افراد خوردن سبزی را وارد برنامه غذایی خود کنند و میزان مصرف پروتئین های حیوانی را کاهش دهند. در ضمن هضم گلوتن در معده این افراد مشکل است و باید مصرف غلات، کلم و سبزی های خشک را نیز کاهش دهند. گروه خونی A دانشمندان معتقدند از زمانی که کشاورزی رونق گرفت یعنی حدود 20 هزار سال قبل گروه خونی A در بدن برخی افراد پدیدار شد. شکار، دامپروری و زراعت اساس زندگی کشاورزان بود و این افراد به دلیل زندگی گروهی، فعالیت فیزیکی کمتری نسبت به پیشینیان خود داشتند. طی گذار از سالیان متمادی، سیستم گوارشی این افراد با غذاهای گیاهی سازگارتر شدو سیستم ایمنی آنها نیز به دلیل زندگی گروهی و همه گیر شدن بیماری ها، مقاوم تر شد. با وجود این و به دلیل مصرف بیشتر گیاهان، دستگاه گوارش دارندگان گروه خونی A ضعیف تر شد تا در هضم پروتئین های حیوانی دچار مشکل شوند. افراد این گروه در ابتلا به سرطان معده و روده بزرگ مستعدتر از دیگر گروه های خونی هستند. تعداد افراد گیاهخوار در میان دارندگان گروه خونی A بیشتر از دیگر گروه های خونی است زیرا در هضم گوشت و شیر مشکل دارند. این افراد باید مصرف گوشت و شیر را کم و مصرف سبزی و غلات را بیشتر کنند. گروه خونی B دانشمندان، مهاجرت انسان ها بر اثر تغییرات آب و هوایی را دلیل اصلی پدید آمدن گروه خونی B در هزار سال قبل می دانند. به همین دلیل این گروه خونی بیشتر در میان ساکنان اروپای شرقی دیده می شود. افراد دارای این گروه خونی سازگاری زیادی با هر نوع آب و هوایی دارند و سیستم ایمنی، عصبی و فیزیکی آنها قوی است. دستگاه گوارش آنها با بیشتر مواد غذایی سازگار است و هیچ مشکلی در هضم لبنیات ندارند. بدن افراد دارای این گروه خونی نسبت به بیماری های ویروسی و بیماری های خودایمنی ضعیف است و خیلی زود به عفونت های باکتریایی دچار می شوند. گروه خونی AB این گروه خونی از حدود هزار سال قبل به وجود آمده و به همین دلیل تعداد دارندگان گروه خونی AB زیاد نیست. این گروه خونی را می توان ترکیبی از سه گروه خونی دانست که در عین حال می تواند از هرسه گروه دریافت داشته باشد. با وجود این، گروه خونی AB تنها به گروه خونی خود میتواند خون اهدا کند. بدن دارندگان این گروه خونی با غذاهای مدرن و جدید سازگار است اما دستگاه گوارش آنها ضعیف تر از دارندگان گروه خونی O است. به همین دلیل در هضم پروتئین های حیوانی مشکل دارند و مقدار ترشح آنزیم و اسید معده آنها کم است. این افراد به مصرف گوشت قرمز و انواع فست فودها گرایش دارند. سیستم ایمنی بدن دارندگان گروه خونی AB در برابر باکتری ها و آلرژی ها تا حدودی ضعیف عمل می کند.

 نظر دهید »

روزه خود را به هیچ وجه این گونه باز نکنید؟!

02 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

نوشیدن مایعات گرم اعم از چای یا آب جوش به همراه یک شیرینی طبیعی مانند کشمش یا 1عدد خرما بهترین روش برای باز کردن روزه است.

 دکتر مجید امتیازی متخصص طب سنتی، با اشاره به روزه داری در فصل گرم سال اظهار داشت: از آنجا که هوای گرم تابستان و روزه داری موجب کاهش آب بدن و دهیدراته شدن بدن می شود بنابراین روزه داران در فاصله افطار تا سحر به اندازه مایعات بنوشند و از مصرف مقدار کافی میوه و سبزیجات غافل نشوند چرا که سبزیجات و میوه ها به لحاظ دارا بودن فیبر باعث آزاد شدن تدریجی آب در طول روز شده و در رفع عطش کمک کننده هستند.

 وی با تاکید بر این که روزه داران از بازکردن روزه با آب سرد به شدت بپرهیزند گفت: بازکردن روزه با آب خیلی سرد آسیب شدیدی به معده و کبد رسانده و در نتیجه دستگاه گوارش را ضعیف می کند.این متخصص طب سنتی توصیه کرد: نوشیدن مایعات گرم اعم از چای یا آب جوش به همراه یک شیرینی طبیعی مانند کشمش یا 1عدد خرما بهترین روش برای باز کردن روزه است.وی افزود: روزه داران سعی کنند بعد از گذشت 1 ساعت از افطار یا در فاصله زمانی مناسب از خواب میوه مصرف کنند.

 دکتر امتیازی تصریح کرد: همچنین برای جلوگیری از عطش در طول روز می توان از سبزیجات یا شربت خاکشیر( به همراه شکر و گلاب) هنگام سحر بهره برد.وی یادآورشد: روزه داران در طول روز جهت کاهش عطش افشانه های آب به صورت بزنند و از رفتن در محیط های گرم و آفتاب شدید خودداری کنند.

 نظر دهید »

دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

02 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بسم الله الرحمن الرحیم



اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و با عِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ


 و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ

خدایا روزی کن مرا در آنروز هوش و خودآگاهی را و دور بدار در آن


 روز از نادانی و گمراهی  و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزی که


 فرود آوردی در آن به بخشش خودت، ای بخشنده ترین بخشندگان


 1 نظر

بهترين عمل در ماه رمضان

01 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 امام على سلام الله علیه :
 
 أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللَّهِ؛ 
 
 بهترين عمل در اين ماه، خويشتن‏دارى از محرّمات الهى است 
 
 حکمت‌نامه پیامبر اعظم(ص): ح 8579

 1 نظر

دعای روز دوم ماه مبارک رمضان

01 مرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بسم الله الرحمن الرحیم
“اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ و جَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ و نَقماتِکَ و وفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ

برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین”


خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوی خوشنودیت و برکنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفیق ده مرا در آن برای خواندن آیات قرآن به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان.

 1 نظر

ماه استغفار

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :

 قد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّه‏ِ . . . إنَّ أنفُسَكُم مَرهُونَةٌ بِأعمالِكُم فَفُكُّوها بِاستِغفارِكُم؛

 ماه خدا به سوى شما روى آورده است . . . جان شما در گرو اعمال شما است؛ پس آن را با استغفار آزاد كنيد

 نَهجُ الذِّكر: ح 2700

 نظر دهید »

دعا در ماه مبارک و دستاوردهای آن

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.(1)

در روایات آمده است كه ماه رمضان مخصوص اجابت دعا است.

 

 

 

طبق فرمایش پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) دعاها در ماه مبارك مقبول است كه فرمودند:

«و دعائكم فیه مستجاب».

باید توجه داشت كه چه دعایى بكند و برى چه كسى ، دعا در سطح بلند و برى همه باشد، اینطور نباشد كه تنها خودمان را دعا كنیم.

بنگرید دعاى امام رضا(صلى الله علیه وآله)را چقدر كریمانه است:

«واغفر لمن فى مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنین و المؤمنات»

«خدایا درمشرق و مغرب عالم هر كسى كه اهل ایمان است او را بیامرز».

آن دینى كه مى گوید سحر در نماز شب عده زیادى را دعا كن، حداقل چهل نفر، همان دین مى گوید روز به فكر حلّ كار چهل مؤمن هم باش، برى این كه و قتى مى گوید شب برخیز و دیگران را هم دعا كن، یعنى روز هم مواظب كارشان باش. این دین درس كرم به انسان مى آموزد كه دیگران مهمان سفره انسان باشند.

ابوحمزه ثمالى از شاگران خوب امام سجّاد(علیه السلام) بوده و امام(علیه السلام) در دعاى معروف به ابوحمزه ثمالى به ما مى آموزند كه عرض كنیم: خدایا بزرگ و كوچك ما، زن و مرد، روستایى و شهرى ، دور و نزدیك، همه و همه را بیامرز.

در روایت وارد شده است كه دعا ((مخّ العـبـادة))؛ مـغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه ؟ یـعـنـى بـا خـداى مـتـعـال سـخـن گـفـتـن ؛ در واقـع خـدا را نزدیك خود احساس كردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن . دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست . دعا یكى از مهمترین كارهاى یك بنده مؤ من و یك انسان طالب صلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد.

بندگان خوب خدا همه ى كارهاى معمولىِ روزمرّه ى زندگى را هم با نیّت تقرب به خدا انجام مى دهند و مى توانند. بعضى هم هستند كه حتّى قـربـى تـریـن و عـبادى ترین كارها ـ مثل نماز ـ را نمى توانند براى خدا انجام دهند. بى اخلاصى ، درد بزرگى براى انسان است . دعا روح اخلاص را در انسان مى دمد

 

 

 

دستاوردهاى دعا چیست؟

 وقتى ما با خدا سخن مى گوییم ، او را نزدیك خود احساس مى كنیم ، مخاطب خود مى دانیم و با او حرف مى زنیم ، این دستاوردها از جمله ى فواید و عواید دعاست . زنـده نـگـهـداشـتـن یاد خدا در دل ، غفلت را ـ كه مادر همه ى انحرافها و كجیها و فسادهاى انـسـان ، غـفـلت از خـداسـت ـ مـى زدایـد. دعـا غـفـلت را از دل انـسـان مـى زدایـد؛ انـسـان را بـه یـاد خـدا مـى انـدازد و یـاد خـدا را در دل زنـده نـگـه مـى دارد. بـزرگـتـریـن خـسـارتى كه افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مى شـونـد، ایـن اسـت كـه یـاد خـدا از دل آنـهـا مـى رود. نـسـیـان و غـفـلت از خـداى مـتـعـال بـراى بـشر بسیار خسارتبار است .

 

دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است .

خصوصیت دعا این است كه ایمان را در دل پـایـدار و مـسـتـقـر مـى كـنـد. ایـمـانِ قابل زوال در مواجهه ى با حوادث عالم و سختیها، خـوشـیـهـا، تـنـعـمـهـا و حـالات گوناگون انسان ، در خطر از بین رفتن است . مى شناسید كـسـانـى را كـه ایـمـان داشـتـنـد؛ امـا در مـواجـهـه ى بـا مـال دنـیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى ، ایمان از دست آنها رفت . این ، ایـمـان مـتـزلزل و غـیـرمـسـتـقـر اسـت . خـصـوصـیـت دعـا ایـن اسـت كـه ایـمـان را در دل انـسـان مـسـتـقـر و ثـابـت مـى كـند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مى رود.

 


سـومـیـن دسـتـاورد، دمیدن روح اخلاص در انسان است .

با خدا سخن گفتن و خود را نزدیك او دیـدن ، بـه انـسان روح اخلاص مى دهد. اخلاص یعنى كار را براى خدا انجام دادن . همه ى كـارهـا را مى شود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه ى كارهاى معمولىِ روزمرّه ى زندگى را هم با نیّت تقرب به خدا انجام مى دهند و مى توانند. بعضى هم هستند كه حتّى قـربـى تـریـن و عـبادى ترین كارها ـ مثل نماز ـ را نمى توانند براى خدا انجام دهند. بى اخلاصى ، درد بزرگى براى انسان است . دعا روح اخلاص را در انسان مى دمد.

 

دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است .

انسان با توجه به خـدا و بـا حرف زدن با خداى متعال ، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مى كند؛ این خاصیت قـهـرى و طـبیعى انس با پروردگار است . بنابراین دعا مى شود پلّكان عروج انسان به سمت كمالات . متقابلا دعا رذایل اخلاقى را از انسان مى زداید؛ حرص و كبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بى صبرى را از انسان دور مى كند.

 

دسـتـاورد پـنـجـم دعـا، ایـجـاد مـحـبـت بـه خـداى مـتـعـال اسـت .

دعـا عـشـق بـه خـداى مـتـعـال را در دل زنـده مى كند. مظهر همه ى زیباییها و خوبیها ذات اقدس پروردگار است . دعـا و اُنـس و تـكـلم بـا خـداى مـتـعـال ، ایـن مـحـبـت را در دل به وجود مى آورد.

 

دسـتـاورد شـشـم دعـا، دمـیـدن روح امـیـد در انـسـان اسـت .

دعـا بـه انـسـان قـدرت مـقـاومت در مـقـابـل چـالش‌هـاى زندگى را مى‌دهد. هر كس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مى شـود و چـالش‌هـایـى پـیدا مى كند. دعا به انسان توانایى و قدرت مى دهد و انسان را در مـقـابـل حوادث مستحكم مى كند؛ لذا در روایت از دعا تعبیر شده است به سلاح . از نبى مكرم نـقـل شـده است كه فرمود: ((أَ لَا أَدُلُّكُمْ عَلَى سِلَاحٍ یُنْجِیكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ یُدِرُّ أَرْزَاقَكُمْ ))؛ اسلحه اى را به شما معرفى كنم كه مایه ى نجات شماست ؛ (( تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بـِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ )). در مواجهه ى با حوادث ، توجه به خـداى مـتـعال ، مثل سلاح برّنده اى در دست انسان مؤ من است . لذا در میدان جنگ ، پیغمبر مكرم اسـلام هـمـه ى كـارهـاى لازم را انـجـام مى داد؛ سپاه را مى آراست ، سربازان را به صف مى كـرد، امـكـانـات لازم را بـه آنـهـا مـى داد، تـوصـیـه هـاى لازم را به آنها مى كرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مى كرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مى زد، دست به دعا بـلند مى كرد، تضرع مى كرد، با خداى متعال حرف مى زد و از او مى خواست . این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحكم مى كند.

وقـتـى خـداى مـتـعـال بـه مـن و شـمـا امر مى كند كه از او بخواهیم و طلب كنیم ، معنایش این است كه خداى مـتـعـال تـصمیم دارد كه آنچه را مى خواهیم ، به ما بدهد. لذا در روایت است كه : ((وَ لَا لِیـَفـْتـَحَ عـَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ واللّهُ اَكْرَمُ مِنْ ذلك ))؛ خداى متعال كریمتر از آن است كه باب دعا را باز كند، اما باب اجابت را ببندد

 

 

 

دسـتـاورد دیگر دعا، برآمدن حاجات است .

 یكى از دستاوردهاى دعا این است كه حاجاتى كه انـسـان دارد، از خـداى مـتـعـال مـى خـواهـد و خـدا آن حاجات را برآورده مى كند. البته همه ى خـواص دعـا ایـن نـیـسـت ؛ ایـن هـم یـكـى در كـنـار بـقـیـه ى دسـتـاوردهـاى دعـاسـت . فرمود: ((اسـْئَلُوا اللّهَ مـِنْ فـَضـْلِهِ ))(نساء: 32)؛ از خـداى مـتـعـال بـخـواهـیـد و نـیـازهـاى خـودتـان را از او بـطـلبـید. در دعاى ابوحمزه ى ثمالى از قـول امـام سـجـاد (عـلیـه السـّلام ) ایـن طور عرض مى شود: ((وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتِكَ یَا سـَیِّدِی أَنْ تـَأْمـُرَ بـِالسُّؤَالِ وَ تـَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطَایَا عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ))(2)؛ تـو به بندگانِ خودت دستور بدهى كه از تو بخواهند، اما بنا داشته بـاشـى كـه خـواسـتـه ى آنـهـا را عـمـلى نـكـنـى ؛ ایـن امـكـان نـدارد. وقـتـى خـداى مـتـعـال بـه مـن و شـمـا امر مى كند كه از او بخواهیم و طلب كنیم ، معنایش این است كه خداى مـتـعـال تـصمیم دارد كه آنچه را مى خواهیم ، به ما بدهد. لذا در روایت است كه : ((وَ لَا لِیـَفـْتـَحَ عـَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ واللّهُ اَكْرَمُ مِنْ ذلك ))؛ خداى متعال كریمتر از آن است كه باب دعا را باز كند، اما باب اجابت را ببندد.

 پی نوشت ها:

1.بحارالانوار، ج 93، ص 344

2. مفاتیح الجنان ، دعاى ابوحمزه ى ثمالى

 2 نظر

فضیلت صلوات در ماه مبارک

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 و من اكثر فیه من الصلوه على ثقل الله میزانه یوم تخفف فیه الموازین (1)

هر كس در این ماه بر من زیاد صلوات بفرستد ترازوى اعمالش ‍ سنگین خواهد شد، روزى كه ترازوى اعمال بسیارى از مردم سبك مى شود.

در رابطه با صلوات بر پیامبر و اهل بیتشان تاکیدات فراوانی وارد شده است. معناى صلوات دادن بر رسول خدا آن است كه خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل فرما. وقتى این رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم مى رسد چون او مجراى فیض ‍ است.

در قیامت اعمال انسان را با یك واحد مخصوصى مى سنجند، نه با اجرام مادى و امثال آن در دنیا انسان اگر خواسته باشد متاع مادى را بسنجد آن را با یك ترازوى خاصّ مادّى توزین مى كند مثلاً درجه حرارت را با میزان مخصوص آن، شیى كیلویى را با كیلو، در مسائل ادبى اگر خواستند شعرى را بسنجند با یك وزن خاصى مى سنجند.

حال این سوال مطرح که اعمال ما را كه در قیامت با چه واحدى مى سنجند؟ آیا اعمال ما را با سنگ و متر و عدد و رقم مى سنجند؟ كه چقدر عبادت كردیم یا واحد وزن در قیامت چیز دیگرى است ؟ قرآن مى فرماید: والوزن یومئذ الحق(اعراف آیه8)، یعنى در قیامت اعمال را با حق مى سنجند كه مشخص شود چه عملى حق داشت و چه عملى از حق بى بهره بود؛ لذا در قرآن كریم وقتى سخن از توزین اعمال مطرح است مى فرماید: آنان كه اعمالشان سنگین است . اهل سعادتند و آنان كه اعمالشان سبك است ، از سعادت محروم اند. یعنى این واحد را كه حق است عده اى دارند و عده اى ندارند.

در بیانات امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است، چه این كه در بیان رسول الله(صلى الله علیه وآله)هم رسیده است كه حضرتش فرمود:

بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم

«زِنُوا قَبْلَ أنْ تُوزَنوا» (2)

روزى مى رسد كه انسانها را وزن مى كنند كه كدام انسان سبك و كدام انسان سنگین است. كمال انسان به عقل و معارف عقلى اوست، خود را با یك میزانى كه خدا نازل كرده است بسنجد، با میزان قرآن كریم و با وزنى كه حق است. و تشخیص این كار كه انسان بفهمد روى حقیقت كار مى كند یا خیر، خیلى دشوار نیست .

در سفینة البحار از عیون اخبار الرضا چنین نقل مى كند:

امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس توانایى نداشته باشد كه كفاره گناهان خود را بدهد، پس باید بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستد؛ به درستى كه صلوات گناهان را به تمام معنا از بین مى برد.(3)

مفهوم خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) که فرمود در ماه مبارك رمضان هر كس بیشتر بر من صلوات بفرستد خدا ترازوى او را سنگین مى كند این است که صلواتى را كه ما مى فرستیم از طرف ما نسبت به حضرت كمالى عائد نمى شود. خداى سبحان كمالات لائق را به آن حضرت (صلی الله علیه و آله) مرحمت كرد و مى كند، ما آن چیزى را كه از خداى سبحان مسئلت مى كنیم ، بعنوان یك علت فاعلى و واسطه در فیض سبب خیر نخواهیم بود كه پیامبر بوسیله درود ما كامل بشوند، بلكه بوسیله درود ما كمالاتشان ظاهر مى شود و علت فیاضه اش خداى سبحان است .

از ما خیرى به آن حضرت (صلی الله علیه و اله ) نمى رسد، چون هر چه ما داریم محصول تربیت ایشان است . مثل یك باغبانى كه در روزه عید دسته گلى از باغ صاحب باغ داده است ؟ ما به هر كه برسیم ، گلهائى است كه بوستان رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - نصیب ما شده است ؛ اگر هم یك دسته گلى مى چینیم و به حضرتش تقدیم مى كنیم از باغ او است . بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم . لذا على - علیه السلام - فرمود هرگاه حاجتى داشتید، دعائى كردید. چیزى از خدا خواستید، همراه با آن یا بعدا صلوات بر پیامبر را فراموش نكنید(4) .زیرا صلوات بر آن حضرت یك دعائى مستجاب است ، و چون همراه صلوات حاجت خود را خواستید، خداى سبحان این چنین نیست كه یكى را برآورده كند و دیگرى را برآورده نكند؛ لذا گفتند اگر خواستید دعا كنید او از خداى سبحان را درود بر پیامبر را مسئلت كنید تا در پرتو این صلوات كه یك دعائى است مستجاب ، سائر دعاها هم مستجاب بشود. لذا در برنامه هاى آموزنده امام سجاد - سلام الله علیه - كه مثل اعلاى نیایش و دعا را به ما مى آموزاند، در بسیارى از فرازهاى ادعیه ایشان صلوات بچشم مى خورد. هر مطلبى را كه آن حضرت از خدا مى خواهند قبل و بعدش صلوات است چون آن اول و این آخر را خداوند مستجاب مى كند بین آن ها را هم مستجاب خواهد فرمود.

این صلوات را كه خدا و ملائكه بر پیامبر مى فرستند بر مؤمنین هم مى فرستند این مؤمن چه مقامى دارد كه خداى سبحان بر او صلوات مى فرستد.

در سوره مباركه احزاب آمده است که هو الذى یصل علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمات الى النور (احزاب 43). خدا و ملائكه او بر شما صلوات مى فرستند تا شما را از تاریكى ها به نور هدایت فرماید.

مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد

مؤ من به جائى مى رسد كه خدا بر او صلوات مى فرستد تا او را به فضاى نور منتقل كند. خداوند بر شما صلوات مى فرستد و فرشتگان او نیز، تا شما را از ظلمت ها به نور بیرون بیاورند. معلوم مى شود صلوات خدا بر مومنین یعنى نورانى كردن و اگر این فیض قطع بشود و خدا بر كسى صلوات نفرستد، یعنى در ظلمت ماندن . ما باید خود را با این معیار وزن كنیم . ببینیم از صلوات خدا بهره مى بریم یا خیر؟ بدانیم هر جا كه لغزیدیم و گرفتار گناه شدیم در آن حال صلوات فرشتگان خدا نصیب ما نشده است ؛و هر لحظه كه توفیق اطاعت و انجام تكالیف شرعى نصیب ما شد، از احكام و آداب عبادات كم و بیش به اسرار عبادات راه پیدا كردیم ، بفهیم به اینكه صلوات خدا و فرشتگان خدا و فرشتگان خدا نصیب ما شده است .

این مقام شامخ مؤ من است كه مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد.

پس بیاییم در این ماه عزیز صلوات بسیار بر پیامبر و اهل بیت بفرستیم تا از فیض دنیا و آخرتی آن، برآورده شدن حوایج دنیایی، نجات از تاریکی ها و رسیدن به نور و سنگین شدن اعمالمان در قیامت بی نصیب نمانیم.

 پی نوشت ها:

1.وسائل ‏الشیعة ج : 10 ص : 314

2.قال على - علیه السلام - زنوا انفسكم من قبل ان توزنوا وحاسبوها من قبل ان تحاسبوا و تنفسوا قبل ضیق الخناق و انقاد و اقبل عنف السیاق . نهج البلاغه ، خطبه 90.

3. سفینة البحار ج 5، ص 170

4. بحار الانوار، ج 94، ص 54، و ج 2، ص 491، خبر 2-1 و ج 93، ص 316 -311؛ثواب الاعمال ، ص 312؛كنز العمال ، خبر 3988.

 نظر دهید »

یادی از رحیم موذن زاده اردبیلی در اولین روز ماه مبارک رمضان

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مسلمانان سراسر دنیا موسیقی ویژه ای دارند که خاص خودشان است، موسیقی که نامش «اذان»، ترانه سرایش«خداوند جهان» و خواننده و تنظیم کننده اش «انسان» است.
سال هاست که بیشتر ما لحظه های افطار و پایان روز را با نوایی سپری می کنیم که خواننده اش از بین ما رفته، اما صدایش در آواز «بیات ترک» همچنان خاطره انگیز است.
از زنده یاد «رحیم موذن زاده اردبیلی» سخن می گوییم که صدایش، صدای ملکوت و احساسش زایش گر یک اذان بود.
معنویت، خلوص و قدرت اذان موذن زاده اردبیلی آنچنان است که بسیاری آن را یک رویداد معنوی مهم تلقی می کنند و آن را روح افزا می دانند، چرا که ملودی های ایرانی در اذان موذن زاده همیشه جریان دارد.
همه ادیان، پیروان خود را با نغمه موسیقی ندا می دهند، چرا که این بانگ روحانی در همراهی با موسیقی دل انگیزتر جلوه می کند. ما هم سال هاست که لحظات ملکوتی خود را با سبک و سیاق موذن های متفاوت سپری می کنیم، اما صدای مرحوم موذن زاده بیشتر برایمان تداعی کننده لحظه های روحانی و افطار است.
زنده یاد موذن زاده اردبیلی در سال 1326 برای تکمیل درس های حــوزوی به قــم می رود و در ایــام تحصیــل در بــارگاه حضرت معصومه (س) نیز اذان می گفت.
این اذان گفتن در خانواده ی ما موروثی است. 150 سال است که خانواده ی ما اذان می گویند. حتی زمانی که در اردبیل آن موقع ها شناسنامه می دادند به تناسب شغل و حرفه نام خانوادگی انتخاب می کردند. به بابایم هم گفته بودند تو چیکاره ای؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگی شما موذن است.
زنده یاد موذن زاده در گفت و گویی با ایسنا عنوان کرده بود:« زمانی که سال 1329 پدرم فوت کرد و من جای او رفتم، گوینده ها می گفتند اذان، اذانی است که به وسیله استاد موذن زاده اردبیلی گفته شده، لذا این موذن زاده اردبیلی از آن موقع به اسم ما اضافه شد.»
او روزی از روزهای سال 1334 تصمیم می گیرد یک اذان یادگاری بگوید. بنابراین به استودیوی 6 رادیو در میدان ارگ (15خرداد) می رود و تمام گوشه ها را امتحان می کند. هر گوشه ای را که امتحان می کند، خوب ازآب در نمی آید تا اینکه سرانجام گوشه «روح الارواح» که گوشه ای روح نواز و حزن انگیز است از آواز بیات ترک در دستگاه شور به دلش می نشیند. البته او 20 سال پیش از آن هم قصد داشت تا اذان دیگری به مدت 15 دقیقه بگوید که در وسط آن دعاست، اما به گفته خودش نگذاشتند و گفتند که اذان 6 دقیقه بیشتر نمی شود.
خودش در این مورد گفته است: «ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. در حال حاضر اذان خوان هایی هستند که از عربستان تقلید می کنند و این پسندیده نیست زیرا باید خودمان ابتکار به خرج دهیم. الآن 50 سال است که کسی نتوانسته روی اذان من اذان بگوید. حتی برادرم سلیم که صدایی گیرا و زیبا دارد؛ این خواست خداست. همان خدایی که می گوید اگر با من یک صدایی کنید، محبت شما را به قلوب همه می اندازم. در کل می خواهم بگویم در هر کاری که خدا و اخلاص در نظر گرفته شود ،آن کار جواب مثبتی خواهد داشت. »
او همچنین درباره راز ماندگاری اذانش گفته بود: «وقتی اولین بار صدای اذان خود را شنیدم، مورد تشویق اطرافیان قرار گرفتم و این خوشحالی یک شادی معنوی بود که از خانواده ما صدای اذانی ضبط شده و به گوش تمام ایرانیان مشتاق می رسد. تا کنون (1382) که با این سن و سال هنوز مشغولم، افتخار دارم که با گفتن آن یک اذان برای اسلام و مملکتم کاری کرده باشم. ما نه ثروت داریم و نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خیر است. هر روز تلفن می زنند و می گویند که این اذان خیلی زیبا گفته شده است، می دانید چرا؟ من جوابتان را می دهم برای این که باطن خوشگل است، برای اینکه این اذان را با دهان روزه پر کردم تا قربه الی الله باشد. این یک کار مادی نبود، بلکه معنوی بود و نتیجه اش را هم می بینید.»
مؤذن زاده در آخرین روزهای زندگی اش به مکه مشرف می شود و به آرزوی خود که همان زیارت خانه خدا بود، می رسد. در مکه از او خواسته می شود اذانی بگوید که جمله «اشهد ان علیاً ولی الله» در آن نباشد اما او این موضوع را نمی پذیرد و عربستان درنهایت قبول می کند، موذن زاده اذان را با شهادت بر علی(ع) بگوید.
رحیم مؤذن زاده اردبیلی سرانجام 5 خرداد 1384 در سن هشتاد سالگی بر اثر بیماری سرطان در تهران دیده از جهان فروبست و در آغوش پدر خود در ابن بابویه آرام گرفت.
زنده یاد علی تجویدی ـ موسیقیدان و آهنگساز ـ اذان مؤذن زاده را اذانی حساب شده می داند و معتقد است: «از این جهت حساب شده است که همه الحان در جایگاه خود اجرا شده است. همیشه این اذان برایت تازگی دارد و گویا برای اولین بار است که نوای دلنشین آن را می شنوی.»
کیخسرو پورناظری ـ نوازنده تنبور و سرپرست گروه شمس ـ نیز درباره اذان مؤذن زاده گفته بود: «آثاری نظیر اذان مؤذن زاده آثار ماندگاری هستند که توانسته اند معنویت را با هنر موسیقی پیوند دهند.»
او آثار جاویدان را «خدایی» می داند و معتقد است: «ارتباط آبا و اجداد هنرمندانی نظیر مؤذن زاده با پروردگار و متعاقبا ارتباط خالق این آثار با خداوند و مقوله های هنری منجر شد که چنین آثاری در وهله اول از وجود لایزال خداوند سرچشمه بگیرد.»
به گفته این نوازنده تنبور، تمام اذان هایی که امروزه از رسانه های جمعی پخش می شوند، ریشه در فرهنگ دیگر کشورها دارد، به همین خاطر مردم نمی توانند با این آثار ارتباط عمیق برقرار کنند.
پورناظری، اذان مؤذن زاده را خارق العاده می داند و معتقد است:« این اثر به دلیل ریشه داشتن در اعماق هنر و استفاده از فرهنگ ملی، جزء آثار یکبارمصرف و بی اصالت نیست، به همین خاطر مخاطبان بعد از گذشت سال ها به این اثر گرایش دارند. پذیرش و باور مخاطب شرط اساسی قبول و ماندگاری اذان مؤذن زاده است.»
داریوش پیرنیاکان نوازنده تار نیز در جایی دیگر عنوان کرده بود: «انتخاب آواز بیات ترک و گوشه روح الارواح، شیوایی سخن و صدای خوب، نشان دهنده آگاهی کامل مؤذن زاده است.»
فرهنگ شریف ـ نوازنده تار ـ نیز معتقد است: «آثار ماندگاری چون اذان مؤذن زاده اردبیلی به دلیل اشراف او بر موسیقی ایرانی و رعایت تمام تکنیک های آن و نیز پیوند دائمی صاحب اثر با منبع لایتناهی، در اذهان تمام مخاطبان مانده است.»

 8 نظر

با غل و زنجیر شدن شیطان؛ همچنان گناه می کنیم!

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (که از این محدودیت، به زنجیر کشیده شدن او تعبیر می شود)؛ لکن این تنها زمینه خوبی برای حرکت به سوی کمالات معنوی است که به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تکامل ایمانی قرار گیرد؛ اگر چه روزه هم بگیرد لکن در ترک گناهان نکوشد روزه تأثیری ژرف در جان او نگذاشته، تنها تکلیفی را از او ساقط می کند.

گفته می شود که در ماه رمضان، شیطان به زنجیر کشیده می شود، پس دلیل گناهان ما در این ماه چیست؟ اصولاً چرا خداوند به شیطان مهلت داده ما را به گناه بکشاند تا مجبور باشیم با این همه سختی، خود را از شرّ او رهایی بخشیم؟
این سۆال، پرسشی بنیادین است که برای هر اندیشمند مسلمان رخ می نماید و پاسخ به آن در گرو کاویدن جنبه های مختلف آن است. در این پرسش سه طرف، یعنی خداوند، انسان و شیطان قرار دارند که به طور مختصر به بررسی آنها می پردازیم:
1ـ هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به کمال است.
2ـ تبلور کمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت اوست. خداوند خود می فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[1]؛ جن و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم»؛ زیرا با عبادت و شناخت او، کمال انسان تحقق می یابد.
3ـ انسان عبادت گر را تنها در صورتی می توان در حال حرکت به سوی کمال دید که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد؛ نه آنکه همانند فرشتگان به صورت تکوینی به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خداوند نداشته باشد. «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[2]
و چه زیبا سروده است خواجه شیراز در این باره:
جلوه ای کرد رُخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
4ـ خداوند به همین جهت انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنانکه می فرماید: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا؛[3] ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاسگزار است و یا ناسپاس.»
5ـ از اینجاست که مسئله امتحان، به عنوان یکی از اهداف واسطه ای آفرینش انسان، مطرح می شود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای شگفتی ندارد که در آیات فراوانی، طرح این مسئله را به گونه های مختلف می بینیم؛ چنانکه می فرماید: «اِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ[4]؛ ما انسان را از نطفه ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم.»[5]
6ـ برقراری یک «امتحان عادلانه»، تنها در گرو وجود شرایط و امکانات برای گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله انسان است. اما خداوند از آن رو که انسان را گل سر سبد مخلوقات خود می داند و تنها برای آفرینش او به خود تبریک می گوید: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»؛[6] در جهت انتخاب مسیرکمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امکانات عبارت است از:
1ـ آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[7]
2ـ رهبری و هدایت الهی به سوی حق به وسیله خود خدا: «قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ»[8]
3ـ الهام خوبی ها و بدی ها به انسان به منظور گزینش آگاهانه او: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[9]
4ـ محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسان ها: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ»[10]
5ـ یاری رساندن ویژه به مۆمنان در مسیر زندگانی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا»[11]
6ـ گشودن راه های هدایت به تناسب تلاش انسان: «وَالّذیِنَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»[12]
7ـ حال با وجود این همه امکانات در جانب خیر، بودن نیرویی در جانب شرّ، موجب می شود که آزمایش الهی از حالت صوری درآید؛ یعنی، وجود نیروهایی که انسان را به سوی شرّ وسوسه می کنند، باعث می شود انسان واقعاً در میان دو راهی ها، قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیری را انتخاب کند.
به عبارت دیگر وسوسه های شیطانی، باعث می شود که انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایت های الهی، نبردی سهمگین را آغاز کند. به این وسیله نفس او پرورش و تکامل می یابد و عالی ترین مدارج کمال ممکن را کسب می کند و چون در این صورت امتحان جدی صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او ـ خواه مثبت و ملکوتی یا منفی و منحط ـ بروز می نماید؛ یعنی انسان نهان خود را نشان می دهد.
از اینجا بود که با نافرمانی ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهی و سپس تقاضای او برای اغوای نوع انسانی، خداوند با تقاضای او موافقت کرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهای الهی، وسوسه گر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطه ای را برای شیطان به طور مستقل بر انسان ها قرار نداد: «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُۆْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ»[13]
8ـ اغواگری شیطان، تنها در انسان هایی مۆثر است که جانب شرّ را بر خیر ترجیح می دهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقی، گزندی از او نمی بینند. چنان که شیطان خود بر ناتوانی خویش در این زمینه اعتراف کرده، می گوید: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»[14]
بنابراین وسوسه گری شیطان، پس از روی گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است. چنین کسانی که با اختیار و انتخاب خود کفر ورزیدند. و قابلیت محبت و همراهی با پاک ترین انسان های روی زمین را از دست داده اند، سزاوار آن هستند که به وسوسه های شیطانی گرفتار شوند و این خود نوعی مجازات الهی نسبت به آنان در همین دنیاست: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَۆُزُّهُمْ أَزًّا؛[15] آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم، که آنان را شدیداً تحریک کنند؟»
9ـ خداوند متعال به جهت عنایت ویژه اش به مۆمنان، زمان ها، مکان ها و وسایطی برای آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته و در جهت حفظ و تقویت بعد معنوی خویش، تلاشی پیگیر داشته باشند. ماه رمضان ـ به ویژه شب قدر ـ بهترین زمان برای این جهت است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (که از این محدودیت، به زنجیر کشیده شدن او تعبیر می شود)؛ لکن این تنها زمینه خوبی برای حرکت به سوی کمالات معنوی است که به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تکامل ایمانی قرار گیرد؛ اگر چه روزه هم بگیرد لکن در ترک گناهان نکوشد روزه تأثیری ژرف در جان او نگذاشته، تنها تکلیفی را از او ساقط می کند.
پی نوشت ها:
[1] ـ ذاریات/ 56.
[2] ـ انبیاء/ 26-27.
[3] ـ انسان/ 3.
[4] ـ انسان/ 2.
[5] ـ جهت مطالعه بیشتر می توان به آیه های 31 سوره محمد؛ 35 سوره انبیاء؛ 155 سوره بقره؛ 7 سوره کهف؛ 165 سوره انعام؛ 7 سوره هود؛ 2 سوره ملک، 15 سوره فجر و… مراجعه نمود.
[6] ـ مومنون/ 14.
[7] ـ روم/ 30.
[8] ـ یونس/ 35.
[9] ـ شمس/ 28.
[10] ـ حجرات/ 7.
[11] ـ غافر /56؛ با استفاده از المیزان، ج 12، ص 159.
[12] ـ ابراهیم/ 12.
[13] ـ سبأ/ 21.
[14] ـ ص/ 82-83.
[15] ـ مریم/ 83.

 نظر دهید »

روزه

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

سپاس خدا را که در اين ماه ميهمان او هستيم .

سپاس خدا را که توفيق داد که يکبار ديگر از ضيافت الهي بهره ببريم .

سپاس خدا را ،که ماه خود را رمضان يا ماه صيام و روزه و ماه اسلام و تزکيه و ماه تصفيه و پاک کردن (از گناهان ) و ماه قيام و ايستادن براي نماز و دعا قرار داد .

ماه مبارک رمضان ،ماه نزول قرآن کريم است . انسان در اين ماه ميهمان خداوند است و خداوند هم در اين ماه غذايي به نام قرآن براي انسانها فرستاده است و غذايي است آماده هر کس گرسنه معارف باشد از اين غذا استفاده مي کند .

 1 نظر

گرسنگی جسم و سیرابی روح در ماه رمضان

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

درمان بیماری ها همیشه با خوردن و آشامیدن و تزریق دارو و مصرف قرص و كپسول نیست. روزه در فرهنگ اسلامی یک اقدام عبادی، معنوی است كه علاوه بر آثار عبادی و اجتماعی، آثار طبّی، بهداشتی و درمانی فراوان دارد.


 


خودسازی با تعبیرهای فراوان در قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است، و واژه‌های گوناگون تزكیه، تقوا، جهاد با نفس، مصونیت از شُحّ، جهاد اكبر، محاسبه نفس، تخلّق به اخلاق الهی، اكتساب مكارم اخلاق، رعایت عدل و احسان، و عبادت، هر كدام حاكی از نوعی خودسازی است.


خودسازی در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام شامل كنترل تمام رفتارها و گفتارهای انسان در چهارچوب دستورهای خداست. كنترل چشم و گوش و زبان و دست و پا و شكم و شهوت براساس بایدها و نبایدهای قرآن و سنّت، مصداق خودسازی اسلامی و الهی است و روایات مكرّری یادآوری كرده است كه روزه داری، فقط به دستگاه گوارش و خوردن و آشامیدن مربوط نیست؛ بلكه مهم كنترل انسان بر اندام خویش و مراقبت بر صادرات و واردات كشور روح و جزیزه جسم انسان است. برای نمونه به این احادیث شریف توجه كنیم:


قال علی علیه السلام: «اَلصِّیامُ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ كَما یمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛(1) روزه (راستین) دوری از گناهان است؛ همانطور كه انسان از خوردنی و نوشیدنی خودداری می‌كند.»


حضرت فاطمه علیها السلام فرموده است: «ما یصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِیامِهِ اِذا لَمْ یصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ؛(2) وقتی روزه دار، زبان و گوش و چشم و اندامش را حفظ نكند، این روزه چه فایده‌ای دارد؟!»


خودسازی در فرهنگ قرآن و عترت علیهم السلام شامل خودسازی عقیدتی، اخلاقی و رفتاری می‌شود و كلیه رفتارهای سیاسی، اقتصادی، دفاعی و جهادی انسان را در بر می‌گیرد، و روزه داری و ماه رمضان، فرصتی برای ایجاد تحوّل بنیادی در اندیشه‌ها و روحیه ها، عادتها و عملكرد انسان است.




خودسازی با تعبیرهای فراوان در قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است، و واژه‌های گوناگون تزكیه، تقوا، جهاد با نفس، مصونیت از شُحّ، جهاد اكبر، محاسبه نفس، تخلّق به اخلاق الهی، اكتساب مكارم اخلاق، رعایت عدل و احسان، و عبادت، هر كدام حاكی از نوعی خودسازی است


فضائل اخلاقی همه در سایه ایمان و تقوا تقویت می‌شود و بیماریهای اخلاقی در پرتو روزه و رمضان درمان پذیر است.

امام سجادعلیه السلام در صحیفه سجادیه درباره ماه رمضان معارف ارزشمندی بیان فرموده است  «خدایا از تو درخواست می‌كنم توفیق درک ماه رمضان را به عنوان مكمّل و متمّم عبادات ماه شعبان، به من عنایت كنی و با اتمام این دو ماه، مرا از پوسته گناهان بیرون آوری؛ زیرا من در دژ تو پناهنده شده ام.

به نامهای بزرگ تو چنگ زده‌ام و اهل موالات به اولیای گرامی تو هستم؛ آنها كه اهل نقض و ابرام‌اند. و امامی پس از امام دیگر چراغ شبهای تار، و حجتهای خدا بر همه خلق‌اند، از سوی تو بر آنان برترین سلام و درود باد.»

 

درمان بیماری ها همیشه با خوردن و آشامیدن و تزریق دارو و مصرف قرص و كپسول نیست. روزه در فرهنگ اسلامی یک اقدام عبادی، معنوی است كه علاوه بر آثار عبادی و اجتماعی، آثار طبّی، بهداشتی و درمانی فراوان دارد.

در برخی از احادیث پیامبر اعظم و اهل بیت علیهم السلام به این نقش روزه تصریح شده است:

قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله: «صُومُوا تَصِحُّوا؛(3) روزه بگیرید تا سالم شوید.»

قال علی علیه السلام: «اَلصِّیامُ اَحَدُ الصِّحَّتَینِ؛(4) روزه داری یكی از دو نوع سلامتی است.»

 روزه چگونه جهادی است؟

روزه و جهاد با هم قرابت و خویشاوندی دارد. هر دو تلاش در راه خداست. هر دو به قصد قربت انجام می‌شود، هر دو نشان قوت اراده انسان است، هر دو در راه حاكمیت خدا بر زندگی انسانها شكل می‌گیرد، در هر دو تمایلات و غرائز حیوانی كنترل می‌شود، هر دو به انگیزه‌ای مقدس انجام می‌شود، هر دو به صبوری و استقامت نیاز دارد، و هر دو پشتوانه استقلال ملّتها است.

قرآن سفره روح انسانهاست كه در ماه پربركت رمضان گسترده شده است. پاک ترین، سالم ترین و مفیدترین سفره، سفره خداست. «اِنَّ هذَا الْقَرْآنَ مَأْدَبَةُ اللَّهِ‌»؛ سفره‌ای كه در شب قدر بر بشریت نازل شده است. و میزبان این سفره حجت خداوند ولی عصر و خلیفه خدا در زمین است

هر دو با یاد خدا و دعا و نیایش همراه است، هر دو عامل سلامتی است، و هر دو نوعی خودسازی و یاری دیگران است.

از رسول گرامی صلی الله علیه وآله نقل شده است كه فرموده اند: «اَلصَّوْمُ فِی الْحَرِّ جَهادٌ؛(5) روزه در گرما نوعی جهاد است.»  

 غذای روح انسان

انسان موجود دو بعدی است آمیزه‌ای از مادیّت و معنویت است، هم به غذای مادی نیاز دارد و هم به غذای معنوی. انواع غذا، میزان و زمان آن در سلامت و سعادت انسان نقشی بنیادی دارد.

غذای جسم همیشه باید از نظر كمیت، كیفیت، پاكی و حلال بودن مناسب باشد و غذای روح نیز باید به میزان كافی و پاك و سالم و مفید در اختیار انسان قرار گیرد.

قرآن سفره روح انسانهاست كه در ماه پربركت رمضان گسترده شده است. پاک ترین، سالم ترین و مفیدترین سفره، سفره خداست. «اِنَّ هذَا الْقَرْآنَ مَأْدَبَةُ اللَّهِ‌»(6)؛ سفره‌ای كه در شب قدر بر بشریت نازل شده است. و میزبان این سفره حجت خداوند ولی عصر و خلیفه خدا در زمین است.

محدث بزرگوار شیخ عباس قمی فرموده است: از وظایف هر شب ماه رمضان این است كه انسان دعاهای مأثور و اعمال نیكو و صالح را با یاد و نام كسی آغاز كند و پایان بخشد كه معتقد است او نائب خداوند (جل جلاله) در میان عباد و بلاد است و برای او آن گونه كه شایسته اوست، دعا كند و پس از تمجید خدای متعال و درود بر پیامبر و آل آن بزرگوارصلی الله علیه وآله، دعای اللّهمّ كن لولیک…. را بخواند، و علماء آن را در اعمال شب بیست و سوم رمضان ذكر كرده‌اند. (7)

 پی نوشت ها :

1) میزان الحكمه، ح 10952.

2) همان، ح 10953.

3) الصحیفة السجادیة الجامعة، ص 208.

4) همان، ص 210.

5) میزان الحكمه، ج 2، ص 1686، ح 10927.

6) میزان الحكمه، ج 2، ص 1687، ح 10950.

7) همان، ص 1688، ح 10961.

در پرتو خورشید درخشان ماه رمضان، سلطه عادتها و غریزه‌ها بر زندگی انسان كاهش می‌یاد، غفلتها زدوده می‌شود، به دلیل هماهنگی با جمع، موانع خودسازی كاهش می‌یابد، اخوت دینی و روح برادری و همدردی با نیازمندان تقویت می‌گردد، تلاوت قرآن، تقوا و تهجّد، زمینه تعالی و بازگشت به فطرت الهی و زندگی عالی انسانی را فراهم می‌سازد.

 نظر دهید »

پیامک های ویژه ماه مبارک رمضان

31 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مارا به دعا کاش نسازند فراموش

رندان سحرخیز که صاحب نفسانند . . .

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک

****

حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه

نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم .

التماس دعا

****


روزه ، تمرین کلاس زندگی           درس ایثار و خلوص و بندگی

روزه ، زنجیر هوا گسستن است         دیو و بت های درون بشکستن است . . .

فرا رسیدن ماه رمضان بر شما مبارک

****

روزه یعنی نفس خود پاک کن                    قلب ابلیس درونت چاک کن

راه پرواز است سوی آسمان                ماه گردیدن بسان عاشقان

التماس دعا

****

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه

در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم . . .

التماس دعا

****


ماه در خودنگری و خودکاوشی                  لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشی

درک مسکین از دل و جان کردن است        زندگی همچون فقیران کردن است . . .

****

ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد

افطار به مى کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد

با باده، وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت ‏بارور افتاد

****

هرچه داریم از خداست و هرچه توان داریم برای خدا باید خرج کنیم.

با ادب خاص خود وارد این مهمانی بی مانند بشویم . . .

ماه رمضان بر شما مبارک

 

****


روزه هنگام سۆال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خدا

شهر یکرنگی و بی آلایشی / ماه تقصیر و گنه فرسایشی

عاشقان معشوق خود پیدا کنند / تا سحر در گوش او نجوا کنند

درد خود گویند با درمان خویش / با طبیب و یا انیس جان خویش . . .

****

ماه رمضان، ماه مفروش کردن قدوم شب قدر با اشکهای شوق

برای درک «زیباترین لحظهء حیات انسانی» است . . .

****

 

شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن

(ماه مبارک رمضان، ماه دوری از گناهان، ماه بندگی مبارکتان باد.)

****

 

 


ای دوست ز رحمت دل آگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم ده

ماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمانی خود راهم ده . . .

****

 

color: #424284;">رمضانا تو بهترین ماهی / چون که ماه ضیافت اللّهی

خوش عمل هر که بود در رمضان / ترک منکر نمود در رمضان . . .

****

در خلوت شب ز حــق صـدا می آید /  از عطر سحر بوی خدا می آید

با گوش دگر شنو به غوغای سکوت /  کز مرغ شب ، آواز دعا می آید . . .

****

ای در غرور نفس به سر برده روزگار / برخیز ، کارکن ، که کنونست وقت کار

ای دوست ! ماه روزه رسید و تو خفته‌ای / آخر زخواب غفلت دیرینه سر برآر . . .

****

یا اله الخلق یا رب الفلق / ای خدای انجم و شمس و شفق

از تو می خواهم در این ماه شریف / چشم پوشیدن ز جرم ما سبق . . .

****

رمضان ماه مناجات و دعا / رمضان پر بود از شور و صفا

ماه خالص شدن از کبر و ریا / رمضان ماه رسیدن به خدا . . .

****

باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وین سوخته را محـرم اســرار نهان بـاش

زان باده که در میکده عشـق فروشــند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش . . .

****

کاش در این رمضان لایق دیدار شویم                 سحری با نظر لطف تو بیدارشویم

****

آمد رمضان هست دعا را اثری

دارد دل من شور و نوای دگری

ما بنده عاصی و گنهكار توییم

ای داور بخشنده بما كن نظری

***

ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز

باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت

*****

امام صادق-علیه السلام:

خواب روزه دار عبادت،

خاموشی او تسبیح،

عمل وی پذیرفته شده

و دعای او مستجاب است.”

 1 نظر

نقش تواضع در زندگی

30 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 اسلام , براى رساندن انسان به سعادت و كمال  در همه زمینه هاى مادى و معنوى , برنامه جامع و كامل دارد. هندسه اخلاق آدمى را به دقیق ترین و زیباترین شكل ترسیم نموده و پیروان خویش را به آراستن خود به ارزشهاى والاى اخلاقى فرا خوانده است . در هندسه اخلاق ،تواضع، جایگاه ویژه اى دارد.

 

تواضع ، دلها را نرم و دورترین اشخاص را به انسان نزدیک مى كند. فروتنى رمزایجاد محبت ، دوستى و عطوفت و پایه سربلندیهاست .

تواضع كشتزارى است كه در آن گلهاى زیبا و عطرآگین برادرى , صفا, مهر و محبت و بزرگوارى مى روید وارجمندى و منزلت واقعى را به ارمغان مى آورد.

فروتنى از صفات نیكو و پسندیده اى است كه از كانال آن فیوضات و درهاى رحمت الهى بر روى بندگانش باز مى شود و ضعف و زبونى را به قدرتى آمیخته با نرمى بدل مى سازد.

انسان برخوردارازاین صفت ، داراى موهبتى است پرارج كه هیچ فردى به آن رشک و حسد نبرد.

در یك كلام ، فروتنى دژى است مستحكم و پرصلابت كه دشمن را یاراى نفوذ در آن نباشد و تاج افتخارى است كه بندگان مخلص خدا بر سر مى نهند.

على ( علیه السلام) دراین باره مى فرماید:

واعتمداو وضع التذلل على روسكم والقاءالتعزز تحت اقدامكم و خلع التكبر من اعناقكم  واتخذواالتواضع مسلحه بینكم و بین عدوكم ابلیس و جنوده … 1

تاج افتخار فروتنى را بر سرهاى خویش نهید و گردن كشى را در زیر پاهاى خود بیفكنید و زنجیر اسارت تكبر را از گردنهایتان فرود آرید و افتادگى و تواضع را همچون سنگرى تسخیر ناپذیر میان خود و دشمن بشمارید شیطان و سپاهیان او.

در فرهنگ اسلامى, احترام و ارزشى انسانها بر معیارها و ملاكهاى معنوى و اصیل بنیان شده است .

فروتنى در برابر مردم, به هر میزان از شائبه دخالت ملاک هاى پوچ و ضدارزشى به دور باشد به همان میزان پرارج تر و پسندیده تر است. برخوردارى از این فضیلت اخلاقى از همگان زیبنده است ولى از عالمان و حوزویان, زیبنده تر .

رسول اكرم مى فرماید:

ان احبكم الى واقربكم من یوم القیامه مجلسا احسنكم خلقا و اشدكم تواضعا, وان ابعدكم منى یوم القیامه الثرثارون و هم المستكبرون . همانا محبوبترین و نزدیكترین كسان به من  در روز قیامت  نزد من خوش اخلاق ترین و متواضعترین افراداست و دورترین افراد به من در روز قیامت  مستكبران و خود بزرگ بینانند

فضیلت و اهمیت تواضع

در سلسله ارزشها و خصلتهاى نیك آدمى تواضع جایگاه ویژه اى دارد. اگر این صفت بر رفتار انسان پرتو افكند, بسیارى از فضایل دیگر خود به خود رخ مى نماید.

از این روى، در منابع دینى كبر از رذایل و در مقابل آن، تواضع، از فضایل به شمار آمده است .

رسول اكرم صلی الله علیه و آله مى فرماید:

ان احبكم الى واقربكم من یوم القیامه مجلسااحسنكم خلقا و اشدكم تواضعا  وان ابعدكم منى یوم القیامه الثرثارون و هم المستكبرون. 2

همانا محبوبترین و نزدیكترین كسان به من , در روز قیامت  نزد من خوش اخلاق ترین و متواضعترین افراداست و دورترین افراد به من در روز قیامت مستكبران و خود بزرگ بینانند.

در منابع دینى ما آمده است كه: خداوند آن گاه كه بنده اى را دوست بدارد تواضع و افتادگى به وى الهام مى نماید:

ان الله اوحى الى: ان تواضعوا . 3

خداوند متعال به من وحى كرد تا به شما اعلام كنم : تواضع را پیشه خود سازید.

در جاى دیگر از تواضع  به عنوان علامت تشیع راستین و پیروان امیرالمومنین , علیه السلام , یاد شده ازامام عسكرى ( علیه السلام) نقل شده است : و من تواضع فى الدنیا لاخوانه فهو عندالله من الصدیقین و من شیعه على بن ابى طالب . كسى كه با برادران دینى خود تواضع كند در نزد خداونداز صدیقین محسوب مى شوداز شیعیان على بن ابى طالب است

نشانه عبودیت انسان باید در رفتار و برخوردهایش بروز كند. اعمال آدمى جلوه اى از روحیات و آینه اى از افكار و اندیشه اوست .

انسانى مى تواند به پایه اى از حقیقت عبودیت و بندگى دست یازد كه خود را قطره اى در اقیانوس بیكران هستى ببیند و عالم و موجودات آن را جوله و مظهر خداوند بداند. در این جایگاه است كه به حلاوت و جوهره عبادت خویش خواهد رسید چرا كه پرستش خداوند یعنى عالى ترین و برترین اعمال جز در پرتوافتادگى و خاكسارى در پیشگاه الهى پذیرفته نیست .

افتادگى آموز اگر طالب فیضى هرگز خورد آب ، زمینى كه با بلنداست

رسول گرامى اسلام  به جمعى كه مشغول نماز و نیایش بودند فرمود:

…مالى لاارى علیكم حلاوه العباده ؟ قالوا: و ما حلاوه العباده ؟ قال :التواضع . 4


چه شده است كه شیرینى و حقیقت عبادت را در شما نمى بینم ؟


گفتند: شیرینى عبادت چیست ؟


فرمود: تواضع !


دراین روایت، تواضع ،نشانه بندگى و روح اعمال عبادى مومنان دانسته شده است . و در جاى دیگر،از تواضع ، به عنوان علامت تشیع راستین و پیروان امیرالمومنین, علیه السلام یاد شده از امام عسكرى(علیه السلام) نقل شده است :

و من تواضع فى الدنیا لاخوانه فهو عندالله من الصدیقین و من شیعه على بن ابى طالب . 5

كسى كه با برادران دینى خود تواضع كند در نزد خداونداز صدیقین محسوب مى شود از شیعیان على بن ابى طالب است .

 پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه خطبه .192.

2. وسایل الشیعه ج 11.301 ح 17.

3. منیه المرید 82 آداب تعلیم و تعلم دراسلام , حجتى ,.261.

4. المحجه البیضاء ج 6.222.

5. جامع السعادات  ج 1.362.

 نظر دهید »

حق‌الناس ادا نشود، ماه رمضان بی‌تأثیر می‌شود

30 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

باید قبل از ماه رمضان یک تصفیه انجام بدهیم تا بتوانیم به درستی وارد ماه رمضان شویم، از جمله اینکه حق الله و حق الناس را بپردازیم.

 

 

 

 

ابو الصلت هروی(مشهور به خواجه اباصلت) نقل می‌کند: در جمعه آخر شعبان به خدمت حضرت رضا علیه الصلوة والسلام رسیدم، آن حضرت فرمود: ای ابو الصلت اکثر ماه شعبان گذشته و اینک جمعه آخر آن است، باید در باقیمانده این ماه کوتاهی‌های گذشته‌ات را تلافی کنی. بنابرین دعا و استغفار و تلاوت قرآن زیاد بکن.

بعد نکته مهم دوم را فرمود: «و توبه کن از گناهان خود به سوی خدا تا آن که چون ماه رمضان برسد خود را برای خدا خالص گردانیده باشی» و بعد برای این که توبه درست بشود فرمود: «و مگذار گناهی که می‌کردی مگر آن که ترک کنی آن را»

در ادامه درباره سبک‌بار شدن به نکته سومی اشاره فرمود: «و مگذار در گردن خود امانت و حق کسی را مگر آن که ادا کنی» آنگاه به کارهای اخلاقی پرداخت که می‌تواند قدم مهمی در تصفیه آدمی برای ماه رمضان باشد: «و مگذار در دل خود کینه کسی را مگر آن که بیرون کنی.»

ما باید قبل از ماه رمضان یک تصفیه انجام بدهیم تا بتوانیم به درستی وارد ماه رمضان شویم. از جمله شخص باید خمس مالش را سر وقت بپردازد. این پرداخت خمس یک تصفیه مالی خواهد بود. اموال آدمی پاک و طاهر می‌شود.

قضای نمازهای از دست رفته هم یک نوع دیگر از تصفیه است. نوجوان در اوایل تکلیف ممکن است بسیاری از مسایل وضو و غسل و نمازش را درست نداند، و به این دلیل نماز او ناقص و نادرست انجام بگیرد، و قضای آن نمازها به گردن او باشد. اگر فکر می‌کنید نماز قضا دارید، از همین الان شروع کنید، و نماز قضاهایتان را بخوانید. اگر روزی یک شبانه‌روز نماز قضا بخوانید، وظیفه‌تان را انجام داده اید.

اگر از لحاظ مالی با کسی خرده‌ حسابی دارید، باید بپردازید. اگر دعوا و اختلافی پیدا کرده‌اید، اختلاف را حل کنید. این هم یک تصفیه مهم است. اگر به کسی در حضور یا پشت سرش چیزی گفته‌اید که درست نبوده، غیبت بوده یا تهمت، تمسخر یا توهین حساب می‌شده است، از او حلالیت بطلبید، و او را به هر نحو از خودتان راضی کنید!

امام فرمود حق کسی در گردن نماند، نماز و زکات و خمس حق خدای متعال هستند. غیبت و تهمت و امثال آن‌ها حق مردم است. این‌ها باید همه ادا شوند. اگر انسان خودش را این گونه به درستی تصفیه و پاکسازی کند، ماه رمضانش درست می‌شود.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وقتی برای كسی دعا می كرد می فرمود : خدایا به وی بركت عطا كن ولی دادن مال فراوان را مطرح نمی كرد

 

اهمیت حق الناس

گاهی پرسیده می شود منظور از حق الناس چیست زیرا خیلی عام و فراگیر است. شاید بتوان حق الناس را به 3 شاخه تقسیم كرد:

1) حق طبیعی، یعنی هر كس دارای حق طبیعی است و اگر انسانی این حق را از كسی بگیرد حق وی را پایمال كرده است. حقوق طبیعی مثل: حق امنیت، حق آزادی مثلا كودكی در خانواده خود می خواهد آزادانه تنفس كند اما پدر با استعمال دخانیات مانع این حق می شود. در اصل حق تنفس كه حقی  طبیعی است مورد تجاوز قرار گرفته است.

خداوند در قرآن بیان كرده ما شب را باعث آرامش قرار دادیم. اگر در هنگام شب با عملی مانع آرامش خاطر دیگران شویم حق طبیعی استراحت آنها را پایمال كرده ایم و حق الناس بر گردن داریم.

در میان مردم تا صحبت از حق الناس می شود فورا اذهان به سمت حقوق مالی هدایت می شود. در اصل حق مالی یك بخش از حق طبیعی است، اگر كسی حقوق طبیعی دیگران را سلب كرد این بخشی ار حق الناس است. در واقع همان حقوقی كه بسیاری از آنها را خداوند برای مردم قرار داده است.

قسم دوم ، حقوق موضوعه است یعنی مجموعه قواعد مدنی، نظامی و سیاسی كه قانون گذار وضع می كند . بسیاری از حقوق ریشه در قرآن و حدیث ندارد بلكه قوانین موجب وضع آن می شود.

2) قانون است كه هنگام سبز بودن چراغ راهنما عابر پیاده وظیفه دارد بایستد ، اگر كسی این قانون را رعایت نكرد در اصل سلب حقوق كرده است.

3) حقوق دینی است، حقوقی كه شرع مقدس قرار داده مثل زكات كه حق فقرا است. انسانی كه این حق را نمی پردازد در اصل به فقرا لطمه وارد می كند یا خمس كه خداوند فرموده یك پنجم اموال خود را برای مصارفی كه وجود  دارد ، داده شود نمی دهد .


 


حق الناس کوچک و بزرگ ندارد

در باب حق الناس تفاوت نمی كند حق كوچك باشد یا بزرگ، طرف انسان كودك باشد یا بزرگسال. طولانی ترین آیه قرآن در باب حق الناس است یعنی در سوره بقره آیه 282 در مورد قرض می باشد كه چطور قرض داده شود تا حق كسی پایمال نگردد.

در حق الناس دو نكته دارای اهمیت است:

ا) حق، كوچك و بزرگ، خرد و كلان ندارد. آمده است كه فردی نماز شب را ترك نمی كرد مدتی از این عمل غافل شد بسیار اندوهگین بود. شبی خواب دید، در عالم رویا به او گفتند: كسی كه لذت خرمای حرام بچشد چگونه می خواهد لذت شب زنده داری را احساس كند، از خواب پرید و به فكر فرو رفت، به یاد آورد روزی هنگام خریدن خرما یكی از خرماها نارس بود. آن را كنار گذاشت و خرمای رسیده ای جایگزین كرد. به نزد خرما فروش رفت و حلالیت طلبید و مجدد توفیق نماز شب را پیدا كرد.

2) تفاوتی بین زن ، مرد، اولاد وجود ندارد. اگر حق كودكی هم سلب شود حق الناس است.

اگر ذائقه سالمی نداشته باشیم لذت هیچ غذایی را نخواهیم فهمید. ذائقه آدمی كه با حق الناس بازی می كند خراب می شود یعنی دیگر لذت نماز خواندن را احساس نمی كند

 

آثار و پیامدهای حق الناس

در روایات آثار عدم رسیدگی به حقوق مردم یا حبس حقوق به دو بخش تقسیم شده است: بخشی از این آثار دنیوی است و بخشی دیگر مربوط به برزخ و آخرت است.

محرومیت از بركت رزق

نقل شده حاكمی فردی را به عنوان محتسب كه معادل امروزی آن بازرس و تعزیرات است برگزید تا به بازار رود و اجازه ندهد كسی كم فروشی كند. به اولین مغازه كه گندم می فروخت رفت و گفت: پنج كیلو گندم بدهید، گندم فروش غافل از اینكه او محتسب است مقداری شن به گندم اضافه كرد. علت كارش را جویا شد پاسخ داد: چرخ زندگی نمی چرخد. نزد فرد دیگری رفت كه شن را از گندم جدا می كرد سپس می فروخت . علت را پرسید گفت: مردم دعا كنند.

درباره مخارج زندگی وی سوال كرد گفت: الحمدالله عالی است و نزد حاكم رفت ، وقایع را شرح داد. حاكم گفت: این شهر محتسب نمی خواهد زیرا آن كسی كه در مالش حرامی راه می دهد، بركت و رزق خود را از دست می دهد و آنكه درست عمل می كند بركت در رزقش زیاد می شود.

 

یكی از آثار حق الناس این است كه بركت از زندگی انسان سلب می شود. در قرآن دو آیه در باب افزایش رزق آمده است. یكی در مورد مومنین و دیگری در مورد كافران. در مورد مومنین می فرماید: ولو ان اهل القری آمنوا و تقوا، اگر مردم ایمان آورند و تقوا پیشه كنند لفتحنا علیكم بركات، به آنها رزق و بركت می دهیم اما در مورد كافران می فرماید: فلما نسوما ذكروا. آنانی كه ما را فراموش می كنند فتحنا عیهم ابواب كل شی ما همه چیز به آنها می دهیم اما دادن بركت را بیان نمی كند.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وقتی برای كسی دعا می كرد می فرمود: خدایا به وی بركت عطا كن ولی دادن مال فراوان را مطرح نمی كرد.

سلب لذت عبادت

نكته مهم آن است كه حق الناس لذت عبادت را از آنان سلب می كند. پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی نقل می كردند چهل سال به یاد دارم كه ایشان یك ساعت قبل از اذان صبح بر می خاست و ما با صدای هق هق شبانه پدر از بستر بلند می شدیم. شبی دعوت به باغی شدیم، شام خوردیم و شب در همان باغ خوابیدیم، پدر آن شب نه برای نماز شب و نه برای نماز صبح بیدار نشد. زمانی كه برخاست پنج دقیقه به طلوع آفتاب مانده بود و خلاصه نماز را خواندند ولی بسیار ناراحت بودند، وقتی به منزل بازگشتیم پدر به تحقیق پرداخت كه صاحب اصلی باغ را بشناسد و متوجه شد باغ متعلق به رباخوارترین فرد در آن شهر و معروف به بانك بعد از ظهر است. كسانی كه مشكل در پرداخت بدهی دارند بعد از ظهرها نزد این فرد، در این باغ می آیند و از او پول نزول می گیرند. پدر تا چهل شب موفق به خواندن نماز شب نشدند.

طولانی ترین آیه قرآن در باب حق الناس است یعنی در سوره بقره آیه 282 در مورد قرض می باشد كه چطور قرض داده شود تا حق كسی پایمال نگردد

 

امام سجاد(علیه السلام) می فرمایند: خدایا شیرینی عبادتت را به من بچشان. به عبارت دیگر اگر ذائقه سالمی نداشته باشیم لذت هیچ غذایی را نخواهیم فهمید. ذائقه آدمی كه با حق الناس بازی می كند خراب می شود یعنی دیگر لذت نماز خواندن را احساس نمی كند.

روایت از امام صادق(علیه السلام) داریم مبنی بر اینكه اگر كسی اراده كرد دعایش زود مستجاب شود، كسب خود را باید پاكیزه كند.

اسیر شدن در برزخ

روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می كند مثلا یك سوم فشار قبر متعلق به غیبت است .

عدم گذشتن از پل صراط

در روایت هست كه خداوند بر روی پل صراط كمینی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.

رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: بیچاره ترین مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار  گیرد اما زمانی كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جویا می شود و می شنوند كه حقوق آنها را پایمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی این كار را می كنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پیامبر بیچاره ترین بنده ها هستند.

به امید آنکه در این روز پایانی خود را تصفیه کرده و برای ورود به ماه رمضان آماده شویم.

 

منابع :

 

بیانات آیت الله جاودان

بیانات حجت الاسلام دکتر رفیعی

 نظر دهید »

چگونه آماده ورود به ماه مبارک رمضان شویم؟

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

زمان و مکان نقش بسزایی در عبادات دارند و همانگونه که برای ورود به اماکن خاص معنوی، نیاز به آداب خاصی است، مانند: آداب زیارت آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و یا آداب ورود به مسجدالحرام.

ورود به ایام خاص نیز آداب خاص خود را دارد، مانند: آداب ایام اعتکاف یا عید غدیر، در این میان، ماه مبارک رمضان، به خاطر برجستگی های این ماه، و اهمیت ویژه آن در زندگی و آخرت انسان، دانستن و رعایت آداب ورود به این ماه، به انسان کمک می کند که، نهایت استفاده را از این ماه پر برکت ببرد.

و در مقابل غفلت از این موضوع(آداب ورود به ماه رمضان) و عدم رعایت آن، ممکن است بهره مندی انسان از این ماه را کم کرده و یا یک غفلت کوچک، زحمات انسان در این ماه رحمت الهی را، از بین ببرد.

ائمه اطهار(علیهم السلام) توصیه های بسیار مفیدی، برای آمادگی ورود به ماه مبارک رمضان، فرموده اند.

 

توبه و استغفار

عبدالسلام بن صالح هروی، معروف به ابا صلت، می گوید: آخرین جمعه ماه شعبان، شرفیاب محضر مبارک حضرت علی بن موس الرضا(علیه السلام) شدم، ایشان فرمودند: اباصلت ! ماه شعبان بیشترش رفته و این آخرین جمعه آن است، جبران کن در باقیمانده این ماه کوتاهی های گذشته ات را، فراهم ساز آنچه تو را کمک می کند(در بهره برداری بهتر از این ماه) و ترک نما آنچه تو را یاری نمی‌دهد.

زیاد دعا و استغفار کن و قرآن بخوان، از گناهانت توبه کن، تا در حالی ماه خدا به تو رو آورد که خود را خالص گردانیده ای، امانتی بر گردنت نباشد مگر آن که ادا کرده باشی.

در قلبت نسبت به هیچ مۆمنی کینه و عداوتی نباشد، و خود را از گناهی که مرتکب شده ای جدا ساز، تقوای الهی پیشه کن و بر خدا در سر و علنت توکل نما که "و من یتوکل علی الله فهو حسبه".

زیاد در باقیمانده ماه شعبان بگو  "اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی” زیرا خداوند متعال به احترام این ماه (رمضان) گروه هایی را از آتش جهنم آزاد می سازد.(وسائل 10/ 301) 

به قول آقای قرائتی هواپیما با هر بنزینی پرواز نمیکند و نیازمند بنزین مخصوص است. اعمال عبادی ما هم با هر لقمه ای که انسان بخورد بالا نمی رود و برای به ثمر نشستن عبادات، نیاز به غذای حلال و طاهر دارد

روزه گرفتن در ماه شعبان

یکی از کارهایی که انسان را آماده حضور در ماه مبارک رمضان می کند، گرفتن روزه در آخرین روزهای ماه شعبان است. که نوعی به پیشواز رفتن این ماه بزرگ محسوب می گردد.

از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) سوال کردند که کدام روزه برتر است؟

فرمودند: روزه شعبان در بزرگداشت رمضان. (السنن الکبری، ج 2، ص 503)

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متصل نماید، خداوند برای او پاداش روزه دو ماه پیاپی را می نویسد.

 


اصلاح غذا

یکی دیگر از اسباب آمادگی برای ماه مبارک رمضان اصلاح غذا می باشد، که این امر مهم، در صورت غفلت، باعث از بین رفتن تمامی عبادات و اعمال ماه مبارک رمضان می گردد.

 پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: روز قیامت، گروهی می آیند، در حالی که حسناتشان همچون کوه هاست، خداوند هیچ کدام را نمی پذیرد، سپس فرمان می رسد، که آنان را به خاطر نداشتن حسنات به آتش بیفکنند.

سلمان پرسید: ای پیامبر خدا، آنان چه افرادی هستند؟

حضرت فرمودند: آنان، کسانی هستند که روزه گرفته، نماز خوانده و شب زنده داری کرده اند، لیکن هرگاه حرامی بر آنان عرضه می شده، بر آن می شتافتند.(در خوردن و آشامیدن، حلال و حرام را رعایت نمی کردند)

در روایتی رسول گرامی اسلام فرمودند: “العباده مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل “

عبادت همراه با حرامخواری، مثل بنا ساختن بر شنزار است.(بحارالانوار، ج 103، ص 16)

به قول آقای قرائتی هواپیما با هر بنزینی پرواز نمی کند و نیازمند بنزین مخصوص است. اعمال عبادی ما هم با هر لقمه ای که انسان بخورد بالا نمی رود و برای به ثمر نشستن عبادات، نیاز به غذای حلال و طاهر دارد.

یکی از مشکلات مهم امروزی، نپرداختن حقوق اموال است. یعنی نپرداختن خمس و زکات اموال، باعث شبهه ناک شدن آنها شده و مصرف این گونه اموال تأثیر منفی بر عبادات و روزه های انسان خواهد گذاشت.

قبل از ورود به این ماه که ماه بخشش و استغفار می باشد، بهتر است با بخشیدن دیگرانی که در حق ما ظلم و یا بی مهری روا داشته اند، خود را آماده پذیرایی از بخشش خداوند نماییم. اگر ما نمی توانیم از دیگران بگذریم و آنها را ببخشیم، چگونه از خداوند متعال توقع داریم که او ما را ببخشد

سزاوار است به جهت آماده شده برای ماه مبارک رمضان، دقت در اموال و پول های به دست آمده و همچنین حسابرسی از اموال و پرداختن خمس، تا در این ماه آنچه مصرف میکنیم، پاک بوده و عبادات انجام شده در این ماه را تباه نگرداند.

 


دعاهای ورود به ماه مبارک رمضان

خواندن دعاهای ورود به ماه مبارک رمضان، (در کتب ادعیه، دعاهای زیادی برای ورود به ماه مبارک رمضان و زمان رویت هلال این ماه وارد شده است) که توجه به متن این دعاها و درخواست هایی که در این دعاها از خداوند تبارک و تعالی می شود، به انسان یک حالت معنوی با نشاطی، برای ورود به این ماه بزرگ را عنایت می کند.

 

حلال نمودن دیگران

قبل از ورود به این ماه که ماه بخشش و استغفار می باشد، بهتر است با بخشیدن دیگرانی که در حق ما ظلم و یا بی مهری روا داشته اند، خود را آماده پذیرایی از بخشش خداوند نماییم. اگر ما نمی توانیم از دیگران بگذریم و آنها را ببخشیم، چگونه از خداوند متعال توقع داریم که او ما را ببخشد.

به همین دلیل یکی از کارهایی که برای ورود به ماه مبارک رمضان باید انجام دهیم، بخشیدن دیگران و پاک نمودن دل از هر گونه کینه و دشمنی با دیگران است .

 نظر دهید »

پذیرایی ویژه خدا در میهمانی رمضان

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

ماهی که در پیش رو داریم یکی از مهمترین ماه های سال است که از نظر معنوی و بارش الطاف الهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

 

ورود به این ماه پر برکت و درک فیوضات خداوندی آن نیازمند توجه به برخی نکات است که این نوشته به برخی از آنها اشاره می کند:

توجهات قبل از ورود

وقتی کتاب های سیر و سلوک، نظیر کتاب های مرحوم ابن طاووس را بررسی کنید[1]، خواهید دید که او در تنظیم اعمال سال، اول از ماه مبارک رمضان شروع کرده و آخر کتاب را به ماه شعبان ختم می کند. این نشان می دهد که اول سال برای کسی که اهل سیر و سلوک است، ماه مبارک رمضان است و آخر سال او هم ماه شعبان ؛ برخلاف اهل طبیعت که اول سالشان فروردین است و پایان سالشان اسفند یا اهل درس و مدرسه که اول سالشان مهر است و پایان سالشان خرداد؛ که البته یک وجه اشتراکی وجود دارد و آن اینکه برای اتمام یک سال خوب و شروع یک سال خوبتر باید تمام همت خود را به کار گرفت تا در باقیمانده سال، کاستی ها را جبران کرد و برای شروع سال جدید کمر همت را محکم بست.

از اینجا معلوم می شود چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله با اینکه در تمام دوازده ماه اهل شب زنده داری بود[2]؛ وقتی به ماه شعبان می رسید تلاش او شدت می گرفت و سیره اش چنین می شد:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ‏»[3]

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روزه روزها و شب زنده داری شبهای این ماه مداومت و کوشش فراوان داشت.

آن حضرت تا در قید حیات دنیا بودند برای ماه شعبان خصوصیتی قائل بودند که برای ماههای دیگر نبودند و این نبود جز اینکه ماه شعبان، پایان سال اعتقادی، اخلاقی و عملی یک رهرو راه خداست.

تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم

توجهات در آستانه ورود

کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ماه مبارک رمضان فرمود:

وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ؛ و آن ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده اید.[4]

روشن است که دعوت شدن به معنای شرکت در میهمانی نیست؛ میهمان به کسی می گویند که دعوت را بپذیرند و در مجلس میهمانی شرکت کند؛ پس برخلاف تصور رایج، همه مردم میهمان این ماه نمی شوند؛ میهمانان این ماه تنها کسانی خواهند بود که دعوت الهی را لبیک گویند و وارد این میهمانی شوند ورود هم به این معناست که دعوت شونده تا آنجا که ممکن است آداب آن میهمانی و ادب در برابر میزبان و سایر میهمانان را رعایت کند. خلاصه، میهمان این ماه کسی است که عطر و بوی این ماه را بگیرد؛ هر چند مختصر.

توجهات پس از ورود

بنابر روایتی که نقل کردیم، ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خداست و انسان در این ماه، مهمان الهی است. اما این به معنای حصر پذیرایی و روزی دهی خدا در این ماه نیست. از آنجا که رزق الهی مستمر[5] و هر نعمتی که هست از اوست[6] پس این تعبیر «میهمانی خدا» ، گویای یک روزی ویژه در یک فرصت خاص از سوی اوست.

اما آن رزق و روزی ویژه که در این ماه به دعوت شدگان یا همان میهمانان خدا عطا می شود چیست؟

سۆالی آشنا و آمیخته با طنزی وجود دارد که فصل آن ماه رمضان است با اینکه جدی است ولی نوع مردم با خنده و شوخی از کنارش می گذرند: که این چه مهمانی است؟! در میهمانی که به آدم گرسنگی و تشنگی نمی دهند!

غافل از اینکه این، یک مهمانی زمینی نیست که در آن میزبان با سفره ای پر از خوردنی ها و آشامیدنی ها از میهمانان پذیرایی کند؛ این یک میهمانی معنوی است که لازمه آن کم کردن گرایشهای مادی چون خوردن و آشامیدن و ترک جدی گناهان است.

کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها

آیت الله جوادی آملی در این باره می فرمایند:

گذشته از آن رزق ظاهری، روزیهای دیگری هم هست که در فرصتهای مناسب توزیع می شود و مهمترین روزیی که در ماه مبارک رمضان به بندگان عطا می شود، معارف قرآن کریم است و در کنارش سنت معصومان علیهم السلام است و برکات دیگر. این ماه نزول قرآن است. قهراً انسان روزه می گیرد و به شب زنده داری موفق است تا از این ضیافت بهره ای ببرد و میزبانی خدا را ادراک کند.

پس این ماه، ماه ضیافت خداست و غذایی که خداوند در این ماه به انسان می دهد، معارف قرآن است و چون قرآن از عترت جدا نیستند[7]، در حقیقت ثقلین در این ماه روزی مهمانان الهی اند.

نتیجه اینکه:

1.تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم.

2.برای درک بهتر و بهره مندی بیشتر از برکات این ماه تا آنجا که ممکن است خود را مؤدب به آداب این ماه و رعایت حرمت آن کنیم.

3.در این ضیافت بزرگ الهی مهمترین و ارزشمند ترین پذیرایی معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که بسته به میزان قرب و معرفت میهمانان به آنها داده می شود.

پی نوشت ها :

[1] منظور، کتاب «الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة» ؛ تألیف سید رضى الدین، على بن موسى بن طاووس حلى( 589- 664 هجرى) است که در موضوع ادعیه و اعمال سال و زیارات معصومین علیهم السلام به رشته تحریر در آمده است.

[2] وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (79/اسراء)

[3]  مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، 2/829

[4] عیون أخبار الرضا علیه السلام 1/295

[5] ان الله هو الرزاق ذوالقوه المتین (58/ذاریات)

[6] ما بکم من نعمه فمن الله (53/نحل)

[7] در حدیث ثقلین درباره قرآن و اهل بیت ع آمده است: «لن یفترقا : هرگز از هم جدا نمی شوند.»

 نظر دهید »

پذیرایی ویژه خدا در میهمانی رمضان

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

ماهی که در پیش رو داریم یکی از مهمترین ماه های سال است که از نظر معنوی و بارش الطاف الهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

 ورود به این ماه پر برکت و درک فیوضات خداوندی آن نیازمند توجه به برخی نکات است که این نوشته به برخی از آنها اشاره می کند: توجهات قبل از ورود وقتی کتاب های سیر و سلوک، نظیر کتاب های مرحوم ابن طاووس را بررسی کنید[1]، خواهید دید که او در تنظیم اعمال سال، اول از ماه مبارک رمضان شروع کرده و آخر کتاب را به ماه شعبان ختم می کند. این نشان می دهد که اول سال برای کسی که اهل سیر و سلوک است، ماه مبارک رمضان است و آخر سال او هم ماه شعبان ؛ برخلاف اهل طبیعت که اول سالشان فروردین است و پایان سالشان اسفند یا اهل درس و مدرسه که اول سالشان مهر است و پایان سالشان خرداد؛ که البته یک وجه اشتراکی وجود دارد و آن اینکه برای اتمام یک سال خوب و شروع یک سال خوبتر باید تمام همت خود را به کار گرفت تا در باقیمانده سال، کاستی ها را جبران کرد و برای شروع سال جدید کمر همت را محکم بست. از اینجا معلوم می شود چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله با اینکه در تمام دوازده ماه اهل شب زنده داری بود[2]؛ وقتی به ماه شعبان می رسید تلاش او شدت می گرفت و سیره اش چنین می شد: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ‏»[3] رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روزه روزها و شب زنده داری شبهای این ماه مداومت و کوشش فراوان داشت. آن حضرت تا در قید حیات دنیا بودند برای ماه شعبان خصوصیتی قائل بودند که برای ماههای دیگر نبودند و این نبود جز اینکه ماه شعبان، پایان سال اعتقادی، اخلاقی و عملی یک رهرو راه خداست. تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم توجهات در آستانه ورود کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ماه مبارک رمضان فرمود: وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ؛ و آن ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده اید.[4] روشن است که دعوت شدن به معنای شرکت در میهمانی نیست؛ میهمان به کسی می گویند که دعوت را بپذیرند و در مجلس میهمانی شرکت کند؛ پس برخلاف تصور رایج، همه مردم میهمان این ماه نمی شوند؛ میهمانان این ماه تنها کسانی خواهند بود که دعوت الهی را لبیک گویند و وارد این میهمانی شوند ورود هم به این معناست که دعوت شونده تا آنجا که ممکن است آداب آن میهمانی و ادب در برابر میزبان و سایر میهمانان را رعایت کند. خلاصه، میهمان این ماه کسی است که عطر و بوی این ماه را بگیرد؛ هر چند مختصر. توجهات پس از ورود بنابر روایتی که نقل کردیم، ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خداست و انسان در این ماه، مهمان الهی است. اما این به معنای حصر پذیرایی و روزی دهی خدا در این ماه نیست. از آنجا که رزق الهی مستمر[5] و هر نعمتی که هست از اوست[6] پس این تعبیر «میهمانی خدا» ، گویای یک روزی ویژه در یک فرصت خاص از سوی اوست. اما آن رزق و روزی ویژه که در این ماه به دعوت شدگان یا همان میهمانان خدا عطا می شود چیست؟ سۆالی آشنا و آمیخته با طنزی وجود دارد که فصل آن ماه رمضان است با اینکه جدی است ولی نوع مردم با خنده و شوخی از کنارش می گذرند: که این چه مهمانی است؟! در میهمانی که به آدم گرسنگی و تشنگی نمی دهند! غافل از اینکه این، یک مهمانی زمینی نیست که در آن میزبان با سفره ای پر از خوردنی ها و آشامیدنی ها از میهمانان پذیرایی کند؛ این یک میهمانی معنوی است که لازمه آن کم کردن گرایشهای مادی چون خوردن و آشامیدن و ترک جدی گناهان است. کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها آیت الله جوادی آملی در این باره می فرمایند: گذشته از آن رزق ظاهری، روزیهای دیگری هم هست که در فرصتهای مناسب توزیع می شود و مهمترین روزیی که در ماه مبارک رمضان به بندگان عطا می شود، معارف قرآن کریم است و در کنارش سنت معصومان علیهم السلام است و برکات دیگر. این ماه نزول قرآن است. قهراً انسان روزه می گیرد و به شب زنده داری موفق است تا از این ضیافت بهره ای ببرد و میزبانی خدا را ادراک کند. پس این ماه، ماه ضیافت خداست و غذایی که خداوند در این ماه به انسان می دهد، معارف قرآن است و چون قرآن از عترت جدا نیستند[7]، در حقیقت ثقلین در این ماه روزی مهمانان الهی اند. نتیجه اینکه: 1.تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم. 2.برای درک بهتر و بهره مندی بیشتر از برکات این ماه تا آنجا که ممکن است خود را مؤدب به آداب این ماه و رعایت حرمت آن کنیم. 3.در این ضیافت بزرگ الهی مهمترین و ارزشمند ترین پذیرایی معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که بسته به میزان قرب و معرفت میهمانان به آنها داده می شود. پی نوشت ها : [1] منظور، کتاب «الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة» ؛ تألیف سید رضى الدین، على بن موسى بن طاووس حلى( 589- 664 هجرى) است که در موضوع ادعیه و اعمال سال و زیارات معصومین علیهم السلام به رشته تحریر در آمده است. [2] وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (79/اسراء) [3] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، 2/829 [4] عیون أخبار الرضا علیه السلام 1/295 [5] ان الله هو الرزاق ذوالقوه المتین (58/ذاریات) [6] ما بکم من نعمه فمن الله (53/نحل) [7] در حدیث ثقلین درباره قرآن و اهل بیت ع آمده است: «لن یفترقا : هرگز از هم جدا نمی شوند.»

 نظر دهید »

ماه مبارک رمضان و درهاي آسمان

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 إنَّ أبوابَ‏‌السَّماءِ تُفتَحُ في أوَّلِ‌‏لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولاتُغلَقُ إلى آخِرِ‌لَيلَةٍ مِنهُ؛ 
 
 درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مى‌‏شود و تا آخرين شب اين ماه بسته نمى‌‏شود 
 
 بحارالأنوار: ج 96، ص 344

 نظر دهید »

نظافت مسجد

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 مَن قَمَّ مَسجِداً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِتقَ رَقَبَةٍ؛ 
 
 هر كس مسجدى را بروبد، خداوند پاداش آزادى يک برده را براى او مقرر مى‏كند 
 
 فرهنگ‌نامه مسجد: ح 205

 نظر دهید »

حقوق همسایه

29 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام كاظم سلام الله علیه :
 
 حُسنُ الجِوارِ الصَّبرُ على الأذى 
 
 حسن همسايگى، اين است كه در برابر آزار و اذيّت همسايه شكيبا باشى 
 
 ميزان الحكمة: ح 3169

 نظر دهید »

گناه، آن هم در محضر خدا ؟

26 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

همگی زیر ذره بین دقیق الهی هستیم، و آن قدرت بی مثال، با ظرافت و دقّتی بی نظیر، تمامی اعمال ما را زیر نظر داشته و ثبت و ضبط خواهد نمود که طولی نخواهد کشید که با فرارسیدن روز سرنوشت ساز قیامت و تشکیل دادگاه عدالت الهی، همگی آنها را در پیش روی چشمانمان به نمایش خواهند گذاشت.

«اتّقوا معاصی الله فی الخلوات، فإنَّ الشاهِدُ هُوَ الحاکم»1

شرح گفتار

امیر بیان علی (علیه السلام) در این بخش از سخن گهربار خویش نسبت به ارتکاب گناه و انجام کارهای ناشایست هشدار داده و در این باره می فرماید: «از معصیت و نافرمانی خداوند در خلوت ها بپرهیزید، زیرا همانا همان کس که ناظر و شاهد است داوری می کند.»

فرمایش حکیمانه ی مولای متقیان علی(علیه السلام) بیانگر آن است که آدمی هیچ گاه نباید گمان کند که اعمال و رفتارش از دید خطاناپذیر الهی پنهان می ماند، چرا که یگانه خالق هستی، چنان بر چرخه ی نظام موجودات عالم و نوع عملکردشان احاطه دارد، که حتی سر سوزنی از آنها از منظر مبارکش مخفی نخواهد ماند. پروردگار عالم در کلام نورانی خویش به منظور اتمام حجّت و روشن نمایی اذهان خفته ی بشری، این حقیقت را به صراحت بیان نموده و در این باره فرموده است: «الا إنّه بکل شیءٍ محیط»2. آگاه باش که مسلماً خداوند بر همه چیز احاطه دارد.

آری همگی زیر ذره بین دقیق الهی هستیم، و آن قدرت بی مثال، با ظرافت و دقّتی بی نظیر، تمامی اعمال ما را زیر نظر داشته و ثبت و ضبط خواهد نمود که طولی نخواهد کشید که با فرارسیدن روز سرنوشت ساز قیامت و تشکیل دادگاه عدالت الهی، همگی آنها را در پیش روی چشمانمان به نمایش خواهند گذاشت. در سوره مبارکه لقمان، جناب لقمان در یکی نصایح خود به فرزندش این حقیقت را چنین بازگو می کند: «یا بنیّ إنّها اِن تک مثقال حبة مِن خردلٍ فتکن فی صخرةٍ أوفی السماوات أو فی الارض یأت بها الله».3 ای فرزندم! اگر عمل تو به اندازه ی خردلی باشد، در درون صخره ای و یا در آسمان ها و یا در زمین باشد خدا آن را می آورد. حال به راستی اگر انسان از عمق جان باور داشته باشد که در پیشگاه خداوند بی همتا حاضر است و او بر جمیع اعمال و رفتارش و حتی بر نیّت و آنچه در دل خطور می کند آگاه است، آیا باز هم به خود جرأت ارتکاب کارهای ناشایست و گناهان را می دهد؟!

پیرامون موضوع گناه، شایسته است که بدانیم آنچه ما را بر ترک گناه و معاصی یاری ساخته و پاکی و پیراستگی ما را در این زمینه تضمین می سازد، ترس و واهمه ای است که باید از عظمت و بزرگی خداوند بی همتا در اعماق دل آدمی وجود داشته باشد.

آدمی هیچ گاه نباید گمان کند که اعمال و رفتارش از دید خطاناپذیر الهی پنهان می ماند، چرا که یگانه خالق هستی، چنان بر چرخه ی نظام موجودات عالم و نوع عملکردشان احاطه دارد، که حتی سرسوزنی از آنها از منظر مبارکش مخفی نخواهد ماند. پروردگار عالم در کلام نورانی خویش به منظور اتمام حجّت و روشن نمایی اذهان خفته ی بشری، این حقیقت را به صراحت بیان نموده و در این باره فرموده است:  آگاه باش که مسلماً خداوند بر همه چیز احاطه دارد.

در روایتی شخصی به نام اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ای اسحاق چنان از خدا بترس که گویا تو را می بیند، و اگر تو او را نمی بینی، مسلّماً او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی که تو را نمی بیند، به تحقیق کافر شده ای و اگر هم یقین داشته باشی که تو را می بیند اما باز هم در برابرش گناه می کنی، او را پست ترین ناظران و بینندگان خود دانسته ای»4

 گناه به امید بخشش!

در ارتباط با موضوع گناه، دانستن این امر نیز ضروری است که اگر کسی صرفاً به امید اینکه مورد بخشش الهی قرار می گیرد، بدون هیچ ترس و واهمه ای از پیشگاه مقدس خداوند متعال، به راحتی مرتکب گناه شود، در حقیقت چنین شخصی نه از خدا می ترسد و نه به رحمت واسعه ی ایزد متعال امید دارد، چرا که اگر از عذاب الهی می ترسید با انجام گناه به سوی آن شتاب نمی گرفت، و نیز اگر به رحمت خدا امید داشت، با کارهای ناشایست از دریای رحمت الهی خود را دور نمی‌ساخت.

در روایتی شخصی می گوید به امام صادق(علیه السلام) گفتم: مردمی هستند که گناه می کنند و می گویند: ما [به رحمت خدا] امیدواریم و پیوسته چنین هستند تا مرگشان فرا رسد.

 


حضرت در پاسخ فرمود: این ها مردمی هستند که دل به آرزوهای بیجا خوش کرده اند، دروغ می گویند، امیدوار نیستند، هرکه امید به چیزی دارد، آن را طلب می کند و هر کس از چیزی بترسد از آن می گریزد. 5  

بنابراین اگر امید به رحمت الهی داریم، باید از عذاب سخت او نیز بیمناک باشیم، چرا که ترس و امید، دو رشته ی مستحکم و کارآمدی هستند که چراغ ایمان را در وجودمان روشن و منوّر می سازد.

شخصی به امام ششم(علیه السلام) عرض کرد: وصیّت لقمان به فرزندش چه بود؟! حضرت فرمود: در آن وصیّت مطالب شگفتی بود، و شگفت تر از همه این بود که به پسرش گفت: از خدای عزّوجلّ چنان بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را بیاوری تو را عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاوری به تو ترحم کند.

سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پدرم می فرمود: هیچ بنده ی مۆمنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است: نور خوف و نور امید، که اگر این یکی وزن شود بیش از آن نباشد، و اگر آن دیگری وزن شود، از این بیشتر نباشد.6

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای اسحاق چنان از خدا بترس که گویا تو را می بیند، و اگر تو او را نمی بینی، مسلّماً او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی که تو را نمی بیند، به تحقیق کافر شده ای و اگر هم یقین داشته باشی که تو را می بیند اما باز هم در برابرش گناه می کنی، او را پست ترین ناظران و بینندگان خود دانسته ای

گناه در جایی که هیچ کس نباشد!

فخرالمحققین سیّد محمد اشرف، سبط سید الحکما میرداماد، در کتاب «فضائل السادات» از کتاب «مدهش» ابن جوزی نقل می فرماید: که مردی از پرهیزکاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته و گداخته را با دست [بدون انبر] از کوره بیرون می آورد و حرارت آهن به دست او هیچ آسیبی نمی رساند. با خود گفت: این شخص یکی از بزرگان است. پیش رفت و سلام کرد و گفت: تو را به حق آن خدایی که در دست تو این کرامت را جاری نموده، برای من دعایی کن. آهنگر تا این سخن را شنید گریست و گفت: گمانی که درباره ی من کردی صحیح نیست، من از پرهیزکاران و صالحان نیستم. آن مرد گفت: انجام چنین کاری جز به دست بندگان صالح خدا امکان پذیر نیست!

آهنگر گفت: صحیح است اما دست من هم سببی دارد. آن مرد اصرار کرد تا از علّت امر مطلع شود.

آهنگر گفت: روزی بر در همین مغازه مشغول کار بودم، زنی بسیار زیبا و خوش اندام که کمتر مانند او را دیده بودم جلو آمد و اظهار فقر و تنگدستی شدیدی کرد. من دل بر رخسار او بستم و شیفته ی جمالش شدم و لذا به او تمایل نشان دادم و او را دعوت به گناه کردم و گفتم در صورتی که به چنین کاری راضی شوی هرچه احتیاج داشته باشی برمی آورم.

زن در پاسخ گفت: از خدا بترس، من اهل چنین کاری نیستم من به او گفتم: پس برخیز و دنبال کار خود برو. او نیز برخاست و رفت، اما طولی نکشید که دو مرتبه برگشت و در اثر تنگدستی مجبور شد که خواسته ی مرا بپذیرد، اما با این شرط که به مکان خلوتی بروند که غیر او و من کسی دیگر در آنجا نباشد.

من قبول کردم و او را به خانه ی خود بردم و درها را محکم بستم و آنگاه به جانب زن رفتم. آن زن چون برگ بید به لرزه افتاد و قطرات اشک چون ژاله از دیده بارید.

به او گفتم: چرا می لرزی؟ گفت به شرط من عمل نکردی، زیرا غیر از من و تو، پنج نفر دیگر این جا حضور دارند که آنها عبارتند از: خدا، دو فرشته ی من، و دو فرشته ی تو که مأمور کتابت اعمال هستند.

وقتی این سخن را از زن شنیدم، آتش شهوت در من سرد شد و از آن عمل زشت منصرف شدم و آنگاه از پول و کالا هر مقدار که در توان داشتم به او دادم، زن صالحه نیز در مقابل دست به دعا برداشت و گفت خداوندا چنان چه او از خوف تو، آتش شهوت به من را سرد کرد تو نیز آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن، که دعای آن زن به اجابت رسید، و از آن پس حرارت آتش بر من اثر ندارد و بدون انبر، آهن ها را از کوره بیرون می آورم.7 

 پی نوشت ها :

1-  کلمات قصار، نهج البلاغه، حکمت 324

2-  سوره فصلت، آیه 54

3-  سوره لقمان، آیه 16

4-  کافی، ج3، ص174

5-  همان، ص176

6-  همان، ص173

 2 نظر

سی قدم طلایی تا یک سقف معنوی

26 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
خانواده در حقیقت، كانون خداشناسی، صفا، صمیمیت و معنویت است و زن و شوهر باید یکدیگر را در این مسیر متعالی یاری کنند.

 

 

 

دو انسان مۆمن، وقتی به نام خدا و اذن پروردگار با هم ازدواج می کنند و نیازهای زیستی، جسمی و روحی را هم برآورده می سازند، به یک آرامش و صفایی می رسند که به واسطه آن می توانند به معنویت برتری، هم برای خود وهم برای فرزندان دلبندشان دست یابند.

امید است با به کار بردن توصیه های ذیل، به كانون معنویت و صفایی ماندگار در خانواده دست یابیم:

1. هر یک از زن و مرد باید برای بالا بردن سطح شناخت و معرفت خود تلاش کنند تا سطح معرفتی خانواده ارتقاء یابد.

2. برای ارتقاء سطح معرفت خانواده و بصیرت دهی، باید از کلمات حکمت آمیز، روایات و سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ استفاده کرد که طبق فرمایش خود معصومین ـ علیهم السلام ـ احادیث اهل بیت قلوب را زنده می کند و خانه ای که کلمات حکمت آمیز در آن نباشد مثل یک خانه خراب است.

3. در فضای خانه، جوی ایجاد نماییم كه به راحتی بتوانیم اشكالات و انتقادات را به همدیگر بگوییم و با شیوه مناسب و بیان نرم و ملایم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم كه همین امر موجب رشد و بالندگی خواهد شد.

4. با افراد و بستگانی كه تقیدات مذهبی دارند، ارتباطات و صله رحم خود را بیشتر نماییم.

5. مراقبت جدّی از افراط و تفریط در تمامی امور؛ تفریح به جای خود، عبادت به جای خود، كار، استراحت، مطالعه و … اگر هر كدام به جای و در زمان خود و به اندازه لازم، انجام شود، بسیار زیبا، جذاب و دلنشین برای همه ما خواهد بود.

6. همواره یکدیگر را به خیر و خوبی ها دعوت کنیم.

7. یادمان باشد هرگاه توصیه ای یا امری نمودیم، قبل از بیان آن، با رفتار عملی خود، آنرا به سایرین القا كنیم و الآ … .

8. از خداوند سعه صدر و صبر بخواهیم تا بتوانیم در برابر اشكالات همدیگر با ملاطفت و آرامش برخورد كنیم، خصوصا نسبت به فرزندان.

9. با نماز اول وقت خود، همسر و فرزندانتان را به نماز اول وقت تشویق و ترغیب کنیم.

10. با قرآن خواندن خود و عمل به آن، همسر و فرزندانتان را به قرآن خواندن وتدبر در آن ترغیب و دعوت کنیم.

11. برنامه ای منظم برای شرکت در مراسم های مذهبی برای خانواده داشته باشیم.

12. حضور هفتگی در مجالس وعظ خطابه و درس اخلاق در ایجاد و حفظ و ارتقاء سطح معنویت ما و خانواده مان بسیار مۆثر است.

13. نسبت به مناسبت های مذهبی بی تفاوت نباشیم؛ اعیاد، شهادت ها، روز عرفه و… در برقراری و حفظ رابطه معنوی با خدا و اولیاء الهی بسیار مۆثر و مفید است.[1]

14. برنامه ثابتی برای توسل و ذکر مصیبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ جود و کرامت داشته باشید.

15. در کنار سفرهای تفریحی، به سفرهای زیارتی هم برویم که در برقراری ارتباط عاطفی و معنوی با اولیاء خدا بسیار مفید است.

برای انجام اعمال عبادی، معنوی و مستحبات، با هم قول و قرار بگذاریم مثلاً با هم قرار بگذاریم روزانه یک حزب یا کمتر یا بیشتر قرآن بخوانیم، هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد فراموش نشود و نماز شب و … البته در قرار گذاشتن، باید سطح معنوی یکدیگر را لحاظ کنیم

 

 

16. رعایت عفاف، پاکدامنی، مراقبت از نگاه به نامحرم و رعایت حجاب اسلامی، خصوصا از سوی پدر و مادر، چرا الگوی مستقیم فرزندانند.

 

17. انسان ها به خصوص کودکان، نوجوانان و جوانان به دنبال تقلید و الگو پذیری هستند سعی کنیم الگوهای خوبی از خود و دیگران به آن ها ارائه دهید تا با مشاهده این الگوها روح تقوا و دینداری و معنویت در آن ها تقویت شود.

18. هیچ گاه برای ایجاد و ارتقاء معنویت درخانواده از سخت گیری و خشونت استفاده نکنیم و چهره زیبای دین را خراب نکنیم که مطمئناً نتیجه به عکسی گرفته می شود.

19. عنصر بسیار مهم«تشویق» را فراموش نکنیم؛ اگر یکی از اعضای خانواده مان به یک عمل عبادی و معنوی اقدام کرد و مما متناسب با سن و ظرفیت و روحیه اش، او را مورد تشویق قرار دادیم، حتماً منتظر تکرار آن عمل از ناحیه وی باید بود. در تشویق حتماً بر انگیزه های درونی باید تمركز داشت تا بیشتر تقویت گردند.

20. برای انجام اعمال عبادی، معنوی و مستحبات، با هم قول و قرار بگذاریم مثلاً با هم قرار بگذاریم روزانه یک حزب یا کمتر یا بیشتر قرآن بخوانیم، هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد فراموش نشود و نماز شب و … البته در قرار گذاشتن، باید سطح معنوی یکدیگر را لحاظ کنیم.

21. مواظب یکدیگر باشیم؛ اگر احیاناً یک نفر از اعضای خانواده در مسائل معنوی دچار رکود یا پسرفت شده است، با بیان خوب و شیرین و مناسب حال او به طوری که رنجیده خاطر نشود به او تذکر داده شود. البته در این امر باید مراقب بود گرفتار تجسس که مورد نهی قرآن کریم است نشویم.

 

22. اگر پدر یا مادر یا هر دو مقید به انجام واجبات و ترک محرمات در مرحله اول و مستحبات و ترک مکروهات در مرحله دوم باشند و اهل ذکر و یاد و توجه به خداوند متعال و توسل به حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ باشند، دیگر اعضای خانواده نیز از شمع وجود او و عطر روح معطر او بهره مند شده و تأثیر می پذیرند و در نتیجه فضای خانه و خانواده سرشار از معنویت و یاد خدا خواهد شد.

23. به فرزندان خود، به مناسبت های مختلف كتب دینی جذاب هدیه دهیم.

24. گاهی سئوالی طرح كنیم و برای آن جایزه ای در نظر بگیریم (مسابقه كتاب خوانی، حفظ حدیث و …).

25. از نمایشگاه های مذهبی (عكس، نوار، كتاب و …) به همراه اعضای خانواده دیدن كنیم.

 26. در اماكن مذهبی، عكس دسته جمعی و تكی یادگاری گرفته و آنها را قاب بگیریم.

27. همواره در امور دینی و سوالات مذهبی، خود و اعضای خانواده را ملزم به مراجعه به علما و اهل علم كنیم.

28. هیچ رفتار نادرست و گناهی را كوچك نشماریم، چرا كه شروع گناهان كوچك، عادتهای مهلك و آثار مخرّب و در پی آنها گناهان بزرگتر را قطعا به دنبال دارد و روح ایمان، تقوی و معنویت را از بین می برد.

29. و مهمتر از همه انس و رفاقت، كه شاه كلید موفقیت و معنویت است را همواره در بین اعضای خانواده بیشتر نماییم.

30. همیشه حضور مولایمان امام زمان(عج) را در بین جمع خود احساس و باور كنیم و فرهنگ انتظار و یاری آن حضرت را به یكدیگر یادآور شویم.

نكته مهم پایانی اینكه؛ اگر بتوانیم این تفكرات ارزشمند و ریشه ای مذهبی را از كودكی در روح و جان فرزندانمان با لطافت، ظرافت و استمرار ایجاد نماییم، آینده درخشان و آسوده ای را برای خودشان و ما خواهند داشت.

[1] . آیت الله مشكینی(ره) در دروس خود توصیه می كرد كه در این ایام دو ركعت نماز بخوانید و ثواب آن را به امام مورد نظر هدیه كنید. 

 منبع : اندیشه قم

 نظر دهید »

3 قانون برای رسیدن به آرامش و نشاط

26 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

همه انسان‌ها صرف نظر از ایدئولوژی، نژاد، ملیت و جنسیت در پی کسب آرامش و شادابی‌اند. آرمان عالیه، آرزوی دیرینه و آتیه همه انسان‌ها رسیدن به قله، ‌غلبه بر ناآرامی‌ها، دلهره‌ها، غم و اندوه و اضطراب است.

 

 

 




بنابراین هدف همه انسان‌ها یکی است یعنی در هدف به وحدت رسیده‌اند، اما آنچه باعث تشتت، تضاد و تناقض و تنش می‌شود اتخاذ راه و روش و ابزار و ادواتی است که برای رسیدن به هدف می‌باشد.


 


عده ای با استفاده ابزاری از قدرت و ثروت در پی هدف مذکورند. و در این راه از هیچ تلاش و کوشش دریغ نمی‌ورزند. از تمرکز صرف تمامی نیروهای ذهنی و فکری و جسمی گرفته تا به‌کارگیری ابزار و امکانات نامشروع و تخلف از قواعد و قوانین پذیرفته شده و تا ظلم و ستم و بی عدالتی و دروغ و اختلاس و استفاده از رانت‌های سیاسی، اجتماعی.

گروهی دیگر با معرفی نمایش قرار دادن زیبایی‌های ظاهری و فروش جسم و جان خود و تظاهر به داشته های بصری و جلب و جذب دل و دیده دیگران. ارتباط با جنس مخالف و مجالس مختلط.

برخی نیز از طریق استفاده ابزاری از دین و مقدسات و دین و به دنیا فروشی و تکیه و تأکید بر ظواهر و پوسته دین، و اکتفا کردن به تسبیح و سجاده و زیارت و نذر و راز و نیاز و دعا. و حذف جنبه های محتوایی و گوهری دین از مناسک و فرایض دینی به عبارتی دیگر برخورد گزینشی و نمایشی با مقدسات و دستورات دینی .

عده ای نیز با توسل به نیروی قرص‌های روان گردان مشروبات الکلی و سرگرمی‌های کاذب سفرها و سفره های پرخرج و تجمل گرایی و ….

همه گروه‌های مذکور در واقع آگاهانه و یا ناآگاهانه در تلاشند تا آتش را با بنزین مهار کنند آتش هیجانات و اضطراب‌ها و ناآرامی‌های روحی و روانی تنش‌ها و آشفتگی‌های خانوادگی خود را می‌خواهند با پاشیدن بنزین جهل و خرافات و دنیا طلبی و شهوت گرایی و … آتش درون خود را مهار کنند.

قرآن کریم، به عنوان آیین نامه زندگی برای طراحی و ترسیم الگویی متعالی برای تمامی انسان در طول تاریخ ارائه داده و راه و روش و ابزار بسیار ساده و فراگیری (که با فطرت و نیازهای حقیقی و نه کاذب انسان منطبق می‌باشد) را پیش روی جویندگان و پویندگان آرامش و شادابی و نشاط پایدار قرار داده است که پرداختن به تمامی آیات آن خود کتابی مستقل و مفصل خواهد شد اما در این محضر در حد اجمال و ضرورت اصلی‌ترین آیات آن را با هم مرور می‌کنیم.

انسان مؤمن و قرآنی با مهارت و ایمان خود مشکلات را همچون سیر و سرکه و فلفل سر سفره تلقی کرده و وجود آن‌ها را نه غیر ضروری بلکه باعث رشد و بالندگی و تقویت جسم و جان خود می‌داند

 

 

1- شناخت و آگاهی – گرفتن آدرس برای رسیدن به مقصد و هدف (آرامش پایدار) اولین گام در مسیر مذکور است. خداوند طی آیات بسیاری در قرآن بر لزوم آگاهی و شناخت تأکید فرموده تا آنجا که اولین آیه بر رسول گرامی اسلام نیز با واژه احتراماً نازل شده است. آنجا که در سوره علق می‌فرماید: بخوان بنام پروردگارت ونیز در سوره زمر آیه 9 می‌فرماید: … هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ : آیا دانایان با نادانان برابرند؟ امروزه شناخت درمانی از موثرترین راه‌های درمان روان رنجوران در جهان محسوب می‌شود.

 

آگاهی باعث آرامش و خروج از بلاتکلیفی می‌شود. دانش آرامش می‌آورد. دانش روش زندگی و تعامل با دیگران و حل مشکلات را آسان می‌کند.

 

به همین دلیل قرآن کریم فلسفه انزال کتب و ارسال رُسل را تعلیم و تربیت دانسته و در سوره جمعه آیه 2 تصریح می‌کند: هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم تیلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتابب و الحکمه… انسان قرآنی انسانی است که شناخت لازم را در محور عمده بدست می‌آورد: از کجا آمده‌ام در کجا هستم به کجا می‌روم. (انا لله و انالیه راجعون)

انسان قرآنی پیرو ظن و گمان که از عوامل ناآرامی و اضطراب است نیست، (سوره یونس/ 36و سوره اسرا/36) اهل تعقل و تحلیل و استنتاج منطقی است (سبأ/46- بقره/73) اهل بحث تضارب آرا: و گفت و گوی منطقی به منظور کشف حقیقت است (زمر/18) کشف حقیقت و علم و دانش همچون چراغی راه انسان قرآنی را روشن و مقصد و مقصود او را معین و ابزار و امکانات و همراهان او را از بهترین‌ها معرفی می‌کند. لذا با آرامش و شادابی و انرژی و انگیزه متعالی طی طریق می‌کند.

2- ایمان مذهبی – هر بحث و تحلیل و سخنی در این باره توضیح واضحات خواهد بود. چرا که انسان به طور فطری و ذاتی بر مذهب و پرستش و عبادت تکیه داشته و به شکل و شیوه های مختلف معیارها و مقولات دینی را در عرصه های مختلف زندگی خود جاری می‌کند. در اینجا تنها به دو سه آیه که حاکی از آثار ایمان مذهبی در تقویت روحیه شاد و پر انرژی و آرامش در ذهن و زندگی انسان می‌باشد اکتفا می‌شود: لا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس/62)  الا بذکر الله تطمئن القلوب – ذکر و یاد خدا (کار برای رضایت خدا) موجب آرامش و اطمینان قلبی است(رعد /28) قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُون: (بگو به فضل و رحمت خداست که مؤمنان باید شاد شوند و این از هر چه گرد می آورند بهتر است. (سوره یونس /58)

قرآن نازل نشده برای سخت کردن زندگی قرآن برای آسان و هموار کردن مسیر زندگی است. راه‌های ناهموار قتل، غارت، سرقت، تنش، اعتیاد، اضطراب، افسردگی، خودنمایی، خودآرایی، غم و اندوه از آن افراد ضعیف‌النفس و فاقد آگاهی و ایمان مذهبی است. مؤمنان با مهارت مشکلات را برمی دارند و زندگی را به شکلات تبدیل می‌کنند و جالب اینجاست که خداوند نیز بر نعمت‌ها و مهربانی‌ها و خوبی‌ها آن‌ها می‌افزاید

 

 

کوتاه سخن درباره آیات مذکور اینکه اگر انسان خود را در دامن پرمهر خداوند به عنوان خالق هستی و قادر و حکیم مطلق بداند و ببیند گویی به رغم وجود تلاطم دریا و طوفان هولناک در پناه ناخدایی با خدا و در کشتی عظیم به سوی هدفی زیبا و دلپذیر در حرکت است. در این صورت خود را از گزند هر حادثه و خطری مصون و محفوظ داشته و با روحیه ای شاداب و انگیزه ای استوار به امور زندگی می‌پردازد.

 

3- سختی و مشکلات را به فرصت تبدیل کردن – انسان مؤمن و قرآنی با مهارت و ایمان خود مشکلات را همچون سیر و سرکه و فلفل سر سفره تلقی کرده و وجود آن‌ها را نه غیر ضروری بلکه باعث رشد و بالندگی و تقویت جسم و جان خود می‌داند.

در قرآن کریم ضمن آیات متعددی به این مهم اشاره شده است برای نمونه: در سوره انشراح آیه 5و6 می‌فرماید: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا می‌فرماید با هر سخنی (و نه بعد از هر سختی) آسانی هست. کوهنوردی که با زحمت خود را به قله می‌رساند در همان حال که در حال تلاش است تقویت می‌شود نه بعد از تلاش. کشتی گیری که در همان حال کشتی گرفتن تقویت می‌شود و …

بر اساس آیات قرآن در دین سختی و شکنجه وجود ندارد. هر چه هست آسانی و حرکت در مسیر هموار و اتوبان است: یُرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ.(بقره /185)

ما انزلنا علیک القرآن لیُسقی – قرآن نازل نشده برای سخت کردن زندگی قرآن برای آسان و هموار کردن مسیر زندگی است. راه‌های ناهموار قتل، غارت، سرقت، تنش، اعتیاد، اضطراب، افسردگی، خودنمایی، خودآرایی، غم و اندوه از آن افراد ضعیف‌النفس و فاقد آگاهی و ایمان مذهبی است. مؤمنان با مهارت مشکلات را برمی دارند و زندگی را به شکلات تبدیل می‌کنند و جالب اینجاست که خداوند نیز بر نعمت‌ها و مهربانی‌ها و خوبی‌ها آن‌ها می‌افزاید : لَئِنِ شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ دیگران در خسران و زیانکاری‌اند (ان الانسان لفی خسر) و همواره بر بدی‌ها و عذاب غم و اندوهشان افزوده می‌شود وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ . (ابراهیم /7) قناعت و ساده زیستی و مقابله با دلبستگی به دنیا تنها تبدیل مشکلات به فرصت‌های طلایی در جهت رشد و آرامش و نشاط است.

 1 نظر

عشق و محبت

26 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام رضا سلام الله علیه :
 
 الحُبُّ داعى المَكارِهِ 
 
 عشق و محبّت، مايه گرفتاريهاست 
 
 دوستی در قرآن و حدیث: ح 866

 نظر دهید »

امام از دیدگاه شخصیت‏های جهان

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

دیدگاه شخصیت‏های جهان

emam
مطالب پیش رو حاوی سخنان ارزشمند شخصیتهای برجسته جهان و تواضع آنان در برابر امام خمینی(ره) است . امید كه با استفاده از این مطالب گامی کوچک در جهت شناخت امام خمینی(ره) برداشته شود.

 

 خط امام خمینی امتداد خط رسول اكرم است، زیرا امام وحدت مسلمانان اعم از شیعه و سنی را فراهم ساخت. دنیا در هیچ مقطعی از تاریخ چنین ابرمردی را بخود ندیده است.

شیخ احمد زین قاضی شرع شهر صیدا

 

امام خمینی با عظمت زیست و با عظمت دار فانی را بسوی جهان ابدیت در حالی ترك گفت كه بارزترین الگوی ایمان، زهد و تقوی را در جهان امروز باقی گذارد.

حافظ اسد رئیس جمهور سوریه

 

امام خمینی رهبری بود كه پرچم مبارزه با استعمار و صهیونیزم را در سراسر جهان برافراشت.

ژنرال مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه

 

او (امام خمینی) سمبل حمله علیه امپریالیسم قرن است.

فرانچسكو گابریلی اسلام شناس ایتالیایی

 

رحلت امام خمینی كه انقلاب بزرگی را تحقق بخشید برای ملت ایران فقدان بزرگی است.

تورگوت اوزال رئیس جمهور فقید تركیه

 

ما عزادار در گذشت اندوهناك یك قهرمان بزرگ روحانی (آیت الله خمینی) هستیم، شخصی كه تمامی ملت ایران را در مسیر یكی از بهترین انقلابها رهبری كردند كه جهان تابحال به خود ندیده است.

رابرت موگابه رئیس جمهور زیمباوه

 

 امام پدر مستضعفان جهان بود و از دست دادن ایشان، غم بزرگی برای تمامی محرومان دنیاست.

اسقف كاپوچی از فلسطین

 

او(امام) مردی مۆمن، مجتهد وتاریخ ساز و معمار سده اخیر بود، مرد مجاهدی كه مثل او در صد سال اخیر وجود نداشته است.

امام بخاری رهبر مسلمانان هند

 

امام خمینی را باید تنها رهبر آزاده قرن بیستم و رهبر میلیونها مسلمان جهان نامید.

ادریس جزائری رئیس صندوق بین‏المللی توسعه كشاورزی

 

وای بر خرداد ماه كه در آن قدس شریف، مادر شهرها سقوط كرد، و در همین ماه نیز مقدس‏ترین انسان زمان و پدر ادیان «امام خمینی» از ما گرفته شد.

نبیه بری رئیس جنبش امل

 

امام خمینی به عنوان قافله‏سالار نهضت اسلامی در حیات پرافتخار خویش ملل رنج‏دیده را از ظلم جباران و ستمگران رهایی بخشید و به اسلام و قرآن حیاتی دوباره داد.

ساجد نقوی رهبر شیعیان پاكستان

 

رهبرانی مانند امام خمینی، یك بار در قرنها زاده می‏شوند.

بی نظیر بوتو نخست وزیر سابق پاكستان

 

رهبر بزرگ اسلام امام خمینی نه تنها برای ایران بلكه برای سراسر جهان اسلام مشعل نور و رشد و هدایت بود.

رئیس سازمان حسینیه لاهور

 

امام خمینی با رهبریهای پیامبرگونه خود به جهان اسلام بیداری و سربلندی بخشید. امام خمینی اندیشمندی توانا بود كه اسلام راستین را در مقابل مكاتب الحادی شرق و غرب معرفی كرد.

مولانا مشهور كاظمی رئیس نهضت اجرای فقه جعفری لاهور

 

در تاریخ یكصد ساله اخیر هیچ رهبری با نفوذ آیت الله خمینی كه بتواند مردمش را عاشقانه مرید خود سازد وجود نداشته است.

كیشو لعل عضو سابق پارلمان هند

 

امام خمینی رهبر بزرگی بودند كه با ایمان و اعتقاد توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند، و رژیم شاهی را سرنگون سازد.

راجیو گاندی

 

به عقیده من صدای رهبری چون امام خمینی، از این پس كه وی در زیر خاك قرار دارد، رساتر از سابق بگوش مردم خواهد رسید و به تأثیر آن نیز افزوده خواهد شد.

زكی بدوی رئیس كالج اسلامی لندن

 

امام خمینی مرد بسیار بزرگ و قابل احترامی بود و ما به ایشان نه تنها به عنوان رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نگاه می‏كردیم، بلكه برای ما هم پدر بود و هم رهبر اسلامی.

خانم ناتو عمری عضو حزب انقلاب تانزانیا

حضرت امام خمینی شخصیت بزرگی بود كه با زندگی بسیار ساده و روحانی، از منزلی بسیار محقر، انقلابی با آن شكوه و عظمت را به پیروزی رساند، در حالیكه ابرقدرتها با تمام نیرو در مقابل آن ایستاده بودند.

برهان الدین ربانی رئیس جمهور افغانستان

 

در مورد رحلت آیت الله خمینی رهبر سیاسی و مذهبی ایران باید درباره آنچه كه او در كشورش و در بخش وسیعی از جهان انجام داده با احترامی عظیم و تفكری عمیق اظهار نظر كرد.

پاپ ژان پل دوم

 

دل شكستگی من از عدم توانایی در فاش كردن رمز جذابیت خمینی كه به دنیایی دیگر متفاوت از جهان من تعلق داشت، سبب شد من بیاد آورم كه غرب در فهم و درك دیگر جهانها بویژه دنیای شرق همیشه با شكست روبرو شده است.

خاوری ایرزون سفیر سابق اسپانیا در ایران

 

امام خمینی در میان رهبران و آزادمردان دنیا بی‏نظیر بود. خداوند همه را موفق بدارد كه راه و خط امام خمینی را ادامه دهیم.

ارنستو كاردینال روحانی سرشناس و مسیحی نیكاراگوئه

 

امام خمینی یك جامعه شناس یا رهبر جناح سیاسی خاصی نبود، بلكه وی به معنای واقعی كلمه امام بود و تنها انقلاب مذهبی و قرآنی را هدایت نمود.

پروفسور ادوارد علی صارحی استاد دانشگاه كاتولیك سانتولوفاس آرژانتین

 

آیت الله خمینی سمبل یك انقلاب موفق بوده است و خواهد ماند. وی از این جهت در دنیا بی‏همتا است.

پروفسور یان یریه مشاور وزیر امور خارجه سوئد

 

خط امام خمینی امتداد خط رسول اكرم است، زیرا امام وحدت مسلمانان اعم از شیعه و سنی را فراهم ساخت. دنیا در هیچ مقطعی از تاریخ چنین ابرمردی را بخود ندیده است.

شیخ احمد زین قاضی شرع شهر صیدا

 

امام كه آئینه تمام نمای اسلام بود با جنبش سرنوشت سازش ثبات و پایداری را برای امت اسلامی به ارمغان آورد.

شیخ نابلسی رئیس هیئت علمای جبل عامل لبنان

 

آرامشی كه در امام وجود داشت، متعلق به فردی بود كه با شیوه‏ای زاهدانه خود را غرق در اندیشه و عبادت غیب كرده بود. اما در عین حال دست به اقدامات سیاسی می‏زد كه بلحاظ گسترش و تأثیر در هیچ فرد انقلابی وجود نداشت.

پروفسور حامد الگار استاد یكی از دانشگاههای معتبر آمریكا

 

او (امام خمینی) مردی بزرگ بود، كه از دورانی دیگر آمده بود.

محمد حسنین هیكل نویسنده مشهور مصر

 

به نظر من نقش امام خمینی در اسلام بسیار برجسته بوده است. او بشریت را از نظر اخلاقی ارتقاء داد.

ولادیمیرمیكه خبرنگار روزنامه ایزوستیا چاپ شوروی

 

حقیقت انقلاب اسلامی و تفكر آیت الله خمینی بسیار عمیق است. جهان غرب باید متوجه این نكته اساسی باشد كه اسلوب تفكر امام خمینی جدای از تفكرات موجود در جهان است.

ماسیموفینی روزنامه نگار معروف ایتالیایی

 

ما شخصیت امام خمینی را درك نكرده‏ایم. امام خمینی از مردان بزرگ تاریخ بود.

كاردار سابق لانه جاسوسی در تهران

   منبع: http://pajuhesh.irc.ir

 

 2 نظر

خوش اخلاق کیست؟

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خوش‏اخلاقى، عنصرى كلیدى در دیندارى و عاملى مهم در موفقیت انسان است. شاید مهم‏ترین ویژگى رسول خدا صلى الله علیه وآله، اخلاق برتر اوست كه در قرآن نیز بدان اشاره شده است: «به راستى كه تو داراى اخلاق عظیم هستى». قرآن با تمجید نرم‏خویى رسول خدا صلى الله علیه وآله، تأكید مى‏كند كه اگر ایشان تندخو مى‏بود، مردم از اطرافش پراكنده مى‏شدند. خوش‏اخلاقى، در سیره اجتماعى پیامبر اكرم، از جایگاه والایى برخوردار است ؛ به گونه‏اى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله، هدف رسالت خود را كامل كردن ویژگى‏هاى والاى اخلاقى و در روایتى دیگر، كامل كردن خوش‏اخلاقى دانسته است تا آنجا كه فرموده است: «اسلام همان اخلاق نیك است». آن حضرت در برخى روایات نیز اخلاق نیك را نصف دین دانسته‏اند.

هر كسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد كند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حركت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشكلات زندگی خود و دیگران را حل كند. اخلاق خوش، یكی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است و در مقابل، خشم، عصبانیت و تند خویی علت اصلی بسیاری از بیماری های تن و روان آدمی است و حامل انرژی منفی بسیار خطرناكی برای خود فرد عصبانی و یا افرادی كه در اثر برخورد خشن او عصبانی می شوند، می باشد.

امام كاظم علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل كند كه فرمود: خداوند خوى و بدن بنده‏اى را نیكو و سالم نیافرید، مگر اینكه از سوختن گوشتش به آتش دوزخ شرم خواهد داشت

 

اخلاق خوش و تأثیرات آن

اخلاق خوش تأثیرات قابل توجهی دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می شود.

1- تقویت روزی:

آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درك است. شما هنگامی كه می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه كنید، از چه كسی خرید می كنید؟ از كسی كه خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ كس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله كند.اگر در یك محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می كند تا فرد بد اخلاق. یك كارمند خوش رو و خوش برخورد، امكان استخدام بیشتری دارد تا یك كارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع كاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است . پیامبر اکرم فرموده:  خداوند به انسان خوش خلق، ثواب مجاهد در راه خدا را مى‏دهد و مدارا و مهربانى و خوش خلقى، مبارك (و سبب جلب نعمت) و بد خلقى،  شوم است (و سبب تنگدستى مى‏گردد). (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى/ج‏1 / 357)

 

امام صادق علیه السّلام فرمود: خوش اخلاقى روزى را زیاد مى‏كند.(مشکاة الانوار 1300)

2- تقویت پیوند دوستی:

انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محكم و پایدار می كند. یكی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاشگر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی كنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار كمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می كنند كه چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ كنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو كنند.هر كسی كه یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی كه خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار كند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره كرده و فرموده است: كسى كه اخلاقش نیكو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند.حسن خلق سبب‏  دوستى و علاقه مى‏گردد و كینه و كدورت را بر طرف مى‏سازد و هر كس بداند خداوند عوض انفاق را چگونه عطا مى‏كند، لقمه را از دهان خود مى‏گیرد، و در راه خدا انفاق مى‏نماید.(إرشاد القلوب/ترجمه سلگى/ ج‏1/ 356)   و فرمودند: اى فرزندان عبد المطلب، شما با اموال خود نمى‏توانید مردم را متوجه خود كنید، اینک با چهره باز و خوشرویى آنها را به خود نزدیك سازید.(مشکاة الانوار /1304)

هر كسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد كند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حركت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشكلات زندگی خود و دیگران را حل كند. اخلاق خوش، یكی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است

 

امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود: خوشرویى صیّاد محبت است، و تحمل عیبها را مدفون مى‏كند، و سازش عیبها را مخفى مى‏كند، و هیچ چیز همچون خوش خلقى موجب نزدیكى انسانها به یك دیگر نمى‏شود.(مشکاة النوار/1310)

3- تقویت سلامتی و سعادت:

آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست كه برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. هیچ زندگى‏اى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هركسی كه خلقش نیكو شد، مشكلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. شكی نیست كه عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همكارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحكیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فكر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همكارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناكی برای خود انسان و اطرافیان تولید می كند و باعث جوشش خون و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها می‌شود و این چیزی است كه از چهره و چشمان انسان به وضوح آشكار می‌گردد و چنانچه بارها تكرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سكته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان می‌شود.

امام كاظم علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل كند كه فرمود: خداوند خوى و بدن بنده‏اى را نیكو و سالم نیافرید، مگر اینكه از سوختن گوشتش به آتش دوزخ شرم خواهد داشت.(مشكاة الأنوار)                                                

 

 

منابع:

1.فصلنامه تخصصی اخلاق،مقاله منصور نصیری

2.مشكاة الأنوار

3.إرشاد القلوب / ترجمه سلگى

 نظر دهید »

خوش اخلاق کیست؟

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

خوش‏اخلاقى، عنصرى كلیدى در دیندارى و عاملى مهم در موفقیت انسان است. شاید مهم‏ترین ویژگى رسول خدا صلى الله علیه وآله، اخلاق برتر اوست كه در قرآن نیز بدان اشاره شده است: «به راستى كه تو داراى اخلاق عظیم هستى». قرآن با تمجید نرم‏خویى رسول خدا صلى الله علیه وآله، تأكید مى‏كند كه اگر ایشان تندخو مى‏بود، مردم از اطرافش پراكنده مى‏شدند. خوش‏اخلاقى، در سیره اجتماعى پیامبر اكرم، از جایگاه والایى برخوردار است ؛ به گونه‏اى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله، هدف رسالت خود را كامل كردن ویژگى‏هاى والاى اخلاقى و در روایتى دیگر، كامل كردن خوش‏اخلاقى دانسته است تا آنجا كه فرموده است: «اسلام همان اخلاق نیك است». آن حضرت در برخى روایات نیز اخلاق نیك را نصف دین دانسته‏اند.

هر كسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد كند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حركت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشكلات زندگی خود و دیگران را حل كند. اخلاق خوش، یكی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است و در مقابل، خشم، عصبانیت و تند خویی علت اصلی بسیاری از بیماری های تن و روان آدمی است و حامل انرژی منفی بسیار خطرناكی برای خود فرد عصبانی و یا افرادی كه در اثر برخورد خشن او عصبانی می شوند، می باشد.

امام كاظم علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل كند كه فرمود: خداوند خوى و بدن بنده‏اى را نیكو و سالم نیافرید، مگر اینكه از سوختن گوشتش به آتش دوزخ شرم خواهد داشت

 

اخلاق خوش و تأثیرات آن

اخلاق خوش تأثیرات قابل توجهی دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می شود.

1- تقویت روزی:

آدم خوش اخلاق توانایی اش برای بدست آوردن روزی بیشتر از دیگران است. نقش اخلاق خوش و خوش رویی در تقویت روزی به راحتی قابل درك است. شما هنگامی كه می خواهید برای منزل خود چیزی تهیه كنید، از چه كسی خرید می كنید؟ از كسی كه خوش اخلاق است یا بد اخلاق؟ هیچ كس از آدم بد اخلاق خوشش نمی آید و دوست ندارد با او معامله كند.اگر در یك محله، به طور مثال، دو میوه فروش خوش اخلاق و بد اخلاق وجود داشته باشد، به طور قطع فرد خوش اخلاق مشتری بیشتری جذب می كند تا فرد بد اخلاق. یك كارمند خوش رو و خوش برخورد، امكان استخدام بیشتری دارد تا یك كارمند بد اخلاق و خشن. این موضوع كاملا روشن است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.در آموزه های دینی ما هم به آن اشاره شده است . پیامبر اکرم فرموده:  خداوند به انسان خوش خلق، ثواب مجاهد در راه خدا را مى‏دهد و مدارا و مهربانى و خوش خلقى، مبارك (و سبب جلب نعمت) و بد خلقى،  شوم است (و سبب تنگدستى مى‏گردد). (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى/ج‏1 / 357)

 

امام صادق علیه السّلام فرمود: خوش اخلاقى روزى را زیاد مى‏كند.(مشکاة الانوار 1300)

2- تقویت پیوند دوستی:

انسان با قدرت اخلاق می تواند دوستان فراوانی برای خود بیابد. خوش اخلاقی پیوندهای دوستی را محكم و پایدار می كند. یكی از عوامل مهم دوست یابی گشاده رویی و خوش اخلاقی است. آیا شما حاضرید با یک فرد بد اخلاق و پرخاشگر دوست شوید؟ اگر با چنین فردی دوستی كنید، چه مقدار از این رابطه خود لذت می برید؟ افراد بد اخلاق معمولا تنها می مانند و دوستان بسیار كمی دارند و انسان های خوش اخلاق، یاران فراوان و روابط دوستانه صمیمانه و پایدارتری دارند. برخی افراد گله می كنند كه چرا قادر نیستند برای خود دوستی بیابند و یا دوستان خود را حفظ كنند. چرا پیوند های دوستی آنان زود گسسته می شود؟ خوب است این افراد پاسخ سوال خود را در نوع برخورد و اخلاق خود جستجو كنند.هر كسی كه یاری می طلبد دوست می دارد با افرادی كه خوش رو هستند و اخلاقی نرم و جذاب دارند، پیوند دوستی و صمیمیت برقرار كند. پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به این موضوع اشاره كرده و فرموده است: كسى كه اخلاقش نیكو باشد، دوستانش فراوان مى شوند و مردم به او انس مى گیرند.حسن خلق سبب‏  دوستى و علاقه مى‏گردد و كینه و كدورت را بر طرف مى‏سازد و هر كس بداند خداوند عوض انفاق را چگونه عطا مى‏كند، لقمه را از دهان خود مى‏گیرد، و در راه خدا انفاق مى‏نماید.(إرشاد القلوب/ترجمه سلگى/ ج‏1/ 356)   و فرمودند: اى فرزندان عبد المطلب، شما با اموال خود نمى‏توانید مردم را متوجه خود كنید، اینک با چهره باز و خوشرویى آنها را به خود نزدیك سازید.(مشکاة الانوار /1304)

هر كسی در حوزه فعالیت خود می تواند از طریق اخلاق خوب و خوش رویی، نیروی مثبت فراوانی را ایجاد كند، تاثیرهای مثبت زیادی را بر دیگران بگذارد، حركت های مثبت بسیاری را به وجود بیاورد و بسیاری از مشكلات زندگی خود و دیگران را حل كند. اخلاق خوش، یكی از منابع بزرگ تامین انرژی، نشاط و تحرک در زندگی انسان است

 

امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود: خوشرویى صیّاد محبت است، و تحمل عیبها را مدفون مى‏كند، و سازش عیبها را مخفى مى‏كند، و هیچ چیز همچون خوش خلقى موجب نزدیكى انسانها به یك دیگر نمى‏شود.(مشکاة النوار/1310)

3- تقویت سلامتی و سعادت:

آدم خوش اخلاق از بدنی سالم، روحیه قوی، زندگی گوارا و لذت بخشی برخوردار است و این توانایی در او هست كه برای خویش زندگی سعادت مندانه ای را بسازد. در مقابل، آدم بد اخلاق در رنج و عذاب بسر می برد و زندگی ناگواری دارد. خوش اخلاق بودن آثار بسیار گران بهایی بر زندگی این جهانی انسان می گذارد. هیچ زندگى‏اى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. هركسی كه خلقش نیكو شد، مشكلات و ناهمواری های زندگی برایش هموار می شود و راه های زندگی برایش آسان می گردد. شكی نیست كه عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همكارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مى آید، و آنچه باعث تحكیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود. طول عمر نیز مولود آرامش فكر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همكارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.بدخلقی و خشم، انرژی بسیار مضر و خطرناكی برای خود انسان و اطرافیان تولید می كند و باعث جوشش خون و تند شدن ضربان قلب و شدید شدن جریان آن در رگ ها می‌شود و این چیزی است كه از چهره و چشمان انسان به وضوح آشكار می‌گردد و چنانچه بارها تكرار شود باعث فشار خون و گاهی پاره شدن موی رگ های مغز و به دنبال آن در بسیاری موارد باعث سكته قلبی و مغزی و فلج شدن برخی از اعضای بدن انسان می‌شود.

امام كاظم علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل كند كه فرمود: خداوند خوى و بدن بنده‏اى را نیكو و سالم نیافرید، مگر اینكه از سوختن گوشتش به آتش دوزخ شرم خواهد داشت.(مشكاة الأنوار)                                                

 

 

منابع:

1.فصلنامه تخصصی اخلاق،مقاله منصور نصیری

2.مشكاة الأنوار

3.إرشاد القلوب / ترجمه سلگى

 نظر دهید »

دوست داشتن اهل بيت عليهم اسلام

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 مَن أحَبَّنا أهلَ البَيتِ فِي اللَّهِ حُشِرَ مَعَنا؛ 
 
 هر كه ما اهل بيت را به خاطر خدا دوست داشته باشد، با ما محشور شود 
 
 دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 10, ص 468, ح 1074

 نظر دهید »

پابرجايي دين و شيعيان

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 يا عَلِىُّ شيعَتُكَ المُنتَجَبونَ وَلَولا أنتَ و شيعَتُكَ، ما قامَ لِلَّهِ دينٌ؛ 
 
 اى على! شيعيان تو برگزيدگان‏اند؛ اگر تو و شيعيانت نبوديد، دينى براى خدا پابرجا نمى‏ماند 
 
 بحارالانوار: ج 39، ص 307

 نظر دهید »

انديشيدن به خوبى‌‏ها

25 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام على سلام الله علیه :
 
 اَلفِكرُ فِي الخَيرِ يَدعو إلَى العَمَلِ بِهِ؛ 
 
 انديشيدن به خوبى‌‏ها آدمى را به انجام دادن آنها برمى‏‌انگيزد 
 
 خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث: ح

 نظر دهید »

ارزش هدايت ديگران

15 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 يا عَلِيُّ، لاّن يَهدِيَ اللَّهُ عَلى يَدَيكَ رَجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ 
 
 اى على! اگر خداوند به دستان تو انسانى را هدايت كند، از آنچه خورشيد بر آن تابيده براى تو بهتر است 
 
 ميزان الحكمة: ح 2004

 1 نظر

نجات بخش امّت

15 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام على سلام الله علیه :
 
 و بِمَهديِّنا تُقطَعُ الحُجَجُ فَهُوَ خاتِمُ الأئمَّةِ و مُنقِذُ الاُمَّةِ و مُنتَهَى النُّورِ و غامِضُ السِّرِّ؛ 
 
 با مهدى ما حجّت‏ها گسسته مى‌‏شود. او پايان بخش سلسله امامان، نجات بخش امّت و اوج نور و راز نهان است 
 
 اهل بيت در قرآن و حديث: ح319

 نظر دهید »

عبادت شب نيمه شعبان

14 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله

مَن أحيى لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ؛

هر كه شب نيمه شعبان را به عبادت به سرآورد، دلش نميرد در روزى كه دل‏ها بميرند


 1 نظر

آرایش و خودآرایی به بهانه شوهرداری

14 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
کمترین مرحله شکر این است که با آن نعمتی که خداوند به ما بخشیده، گناه نکنیم . پیشگیری کنید برای جلوگیری از آفت غفلت در ابتدای ازدواج به دو نکته توجه داشته باشید یکی اینکه تحت تاثیر رودربایستی تسلیم گناه نشوید. دوم اینکه به خاطر علاقه و محبتتان به همسرتان از او تاثیر منفی نگیرید.





خیلی از متدینین و مومنین در دوران نوجوانی به اوج باورهای مذهبی می رسند و رابطه ی بسیار زیبایی با خالق خود پیدا می کنند. در فضای معنوی مناجات با خدا و عشقبازی با اهل بیت غرق می شوند.حساب ایام الله را دارند و از اعمال شب جمعه بگیر تا اعتکاف و… همه را مو به مو رعایت می کنند شب قدر که از خود بیخودند .نه تحت فشار غریزه دست از پا خطا می کنند و نه کسی امیدی به خطا کردنشان پیدا می کند .تا اینکه زمان ازدواج و عاشقی فرا می رسد .ازدواجی که قرار است ضامن نصف دین باشد و مستوجب هزاران پاداش الهی ،در تقدیرشان رقم می خورد و عشقی پدید می آورد که با وجود همه ی الطافش  احیانا کمی از دقتها و مراقبتها می کاهد و مومن روشن دل را از آنهمه مو شکافی های عارفانه در فضای مذهبی غافل می سازد .

عشقی از راه می رسد که هر چند پاک است و الهی ،با هیجانهای روحی و انقلابهای عاطفی اش حواس عاشق را از نماز اول وقت پرت می کند و جای نماز شب را تنگ می کند. اشکال کار اینجاست که این عشق حلال به همان اندازه که موجب ارتقاء درجات معنوی بنده نزد خدای تعالی می شود ،موجب حرص و طمع شیطان نیز می گردد.شیطانی که تا یک سال قبل هیچ توفیقی برای راه پیدا کردن در اندیشه و قلب جوان مومن پیدا نمی کرد اکنون یک فرصت طلایی برای نفوذ پیدا کرده است .فرصتی که شاید در هیچ برهه ی زمانی دیگری در زندگی مومنین حاصل نشود .

بنا بر روایات، دینداری در جوانی با ارزشتر از هر دوره ی دیگری از زندگی است و این دوران ابتدایی ازدواج نیز گل ایام جوانی است . اگر مومن بتواند در این مقطع از زندگی، خود را حفظ کند و تسلیم شیطان نشود ،علاوه بر آنکه پاسخی محکم برای این سوال نکیر و منکر که می گویند جوانی ات را در چه راهی خرج کردی ،پیدا می کند،نزد خدای خود نیز بسیار عزیز می شود. نشانه های نفوذ شیطان در این دوران  نشانه های نفوذ شیطان چیزی جز گناه نیست .

وقتی به کسی علاقمندیم ،طرز فکر ،سلیقه و انتخابهای او را هم می پسندیم و کم کم مانند او می شویم.به همین دلیل بهترین اقدام در جهت حفظ دینداری ،انتخاب همسر متدین است و سپس به یاد خدا بودن .با کمی تفکر می توانیم یاد خدا،یاد مرگ ،یاد روز قیامت و زندگی جاوید در دنیای ابدی را در دلمان زنده کنیم .این تفکر ها مقاومت ما را در برابر وساوس عاطفی بیشتر می کند

گناه به هر دلیلی که باشد و هر نتیجه ای که در بر داشته باشد ،نشانه ی موفقیت شیطان است .وقتی تازه دامادی که تا دیروز نسبت به بد حجابی خواهرش حساسیت نشان می داد ، امروز حاضر می شود با همسر آرایش کرده اش در خیابان قدم بزند ، ضعف خود در برابر شیطان  را که شاید از قدیم در وجود او بوده اما مجال خودنمایی پیدا نمی کرده است، را نشان می دهد.  تازه عروسی که تا دیروز تار مویش را نامحرم نمی دید و جز کرم ضد آفتاب آن هم بدون مواد روشن کننده ،چیزی در محضر نامحرم استفاده نمی کرد اما اکنون به  بهانه ی شوهر داری در محضر برادر شوهر هم آرایش قابل توجهی دارد ،در دام شیطان افتاده و او را به خود مسلط نموده است . آیا شکرگزاری در برابر نعمت عشق و ازدواج و خانواده دار شدن و… نباید موجب رعایت بیشتر حرام و حلال الهی و تقویت ایمانمان شود؟

کمترین مرحله شکر این است که با آن نعمتی که خداوند به ما بخشیده،گناه نکنیم .پیشگیری کنیدبرای جلوگیری از آفت غفلت در ابتدای ازدواج به دو نکته توجه داشته باشید یکی اینکه تحت تاثیر رودربایستی تسلیم گناه نشوید . دوم اینکه به خاطر علاقه و محبتتان به همسرتان از او تاثیر منفی نگیرید. رودر بایستی با همسر عامل اصلی گناه می شود.بسیاری از اوقات رودربایستی با همسر یا خانواده او که در بدو ازدواج زیاد است ،باعث گناه یا ترک عادات خوبی همچون نماز اول وقت می شود. اگر همسر و یا خانواده ی همسرتان طوری رفتار می کنند که از خواندن نماز اول وقت در حضورشان خجالت می کشید و یا مثل عادت سابقتان که در مسجد نماز می خواندید ،اکنون از رفتن به مسجد شرم می کنید ،اشتباه مسلم از سوی ایشان است .اصلا توصیه نمی کنیم که سخنرانی کنید و حدیث بگویید و بحث  کنید .این گونه امر به معروف و نهی از منکر  درجات و مراتبی دارد و از هر کسی ساخته نیست . بسیاری از اوقات استفاده نادرست از این روشها موجب نتیجه ی عکس می شود و خود فرد عامل را نیز پشیمان می سازد .اما توصیه می کنیم بدون آنکه به کسی بی احترامی کنید با حفظ ادب و مهربانی و به دور از ریا و خود نمایی ،بر عادت خوب خودتان پا فشاری کنید .آنها هم به زودی عادت خواهند کرد و قطعا بر احترامشان به شما افزوده می شود هر چند ابتدائا عکس این مطلب را جلوه دهند.

این همان امر به معروف و نهی از منکری است که وظیفه شماست .خشک نباشید بلکه انعطاف پذیری را در خودتان تقویت کنید. اگر شوخی کردند ،آن را تمسخر فرض نکنید.مومن سوءظن نمی کند و لبریز از تواضع است .اتفاقا بد نیست که خودتان هم شوخی کنید و به شوخی های آنها هم لبخند بزنید اما به دینداری خودتان هم کما فی السابق ادامه دهید .

توجه داشته باشید به هیچ وجه با شعار دادن ،خودتان را تابلو نکنید و برای مچ گیری کردن از خودتان تحریکشان نکنید که تا یک اشتباه کوچک مرتکب شدید برایتان دست بگیرند و علم کنند.تاثیر پذیری منفی از همسر همیشه هم دلیل همه ی تغییرات منفی و عقب نشینی های دینی ،رودربایستی و ترس از ضایع شدن نیست ،بلکه بسیاری از اوقات هم نتیجه تاثیر پذیری در فضای عاطفی است .

وقتی به کسی علاقمندیم ،طرز فکر ،سلیقه و انتخابهای او را هم می پسندیم و کم کم مانند او می شویم.به همین دلیل بهترین اقدام در جهت حفظ دینداری ،انتخاب همسر متدین است و سپس به یاد خدا بودن .با کمی تفکر می توانیم یاد خدا،یاد مرگ ،یاد روز قیامت و زندگی جاوید در دنیای ابدی را در دلمان زنده کنیم .این تفکر ها مقاومت ما را در برابر وساوس عاطفی بیشتر می کند.

وقتی مقاومت نشان دادیم آنکه تاثیر می پذیرد طرف مقابل است .پس با کمی مقاومت در برابر شیطان ،رضایت خداوند و بهشت جاوید را به خود و همسرتان هدیه کنید

 1 نظر

شب نیمه شعبان را قدر بدانیم

14 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

با مطالعه روایت های مربوط به شب نیمه شعبان، انسان یقین می کند که این زمان محدودِ نهفته در طول سال از اهمیت و ویژگی کم نظیری برخوردار است برای همین جا دارد که ما نیز به شکل ویژه برای آن برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم بیشترین بهره را از آن ببریم.

ناگفته نماند که در همین روایتها به اعمال و اذکاری اشاره شده که بخشی از آن را می توانید در کتاب شریف مفاتیح الجنان یافته و عمل کنید. آنچه در این نوشتار خواهد آمد بیشتر بیان ارزش این مقطع زمانی و برخی رخدادهای آن در آیینه روایات است.

 شب نیمه شعبان، شبی که خدا آن را برگزیده است

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

خداوند در میان همه آفریده‏هایش برگزیده‏هایى دارد. او از میان سرزمین‏ها برگزیده‏هایى دارد و از میان شب‏ها برگزیده‏هایى و از میان روزها برگزیدهایى دارد و از میان ماه‏ها برگزیده‏هایى دارد …

و اما برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و ماه رمضان هستند.[1]

عنایتهای الهی در شب و روز نیمه شعبان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«أربَعٌ لَیالیهِنَّ کأَیّامِهِنَّ و أیّامُهُنَّ کلَیالِیهِنَّ، یُبِرُّ اللّهُ فیهِنَّ القَسَمَ و یُعتِقُ فیهِنَّ النَّسَمَ و یُعطی فیهِنَّ الجَزیلَ:»

چهار شب است که شب‏هایش همانند روزهایش و روزهایش همانند شب‏هایش است؛ [یعنى‏] خداوند در آنها، خواسته‏ها را برمى‏آورد، افراد را آزاد مى‏کند، و پاداش فراوان مى‏دهد:

 «لَیلَةُ القَدرِ وصَباحُها، ولَیلَةُ عَرَفَةَ وصَباحُها، ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ‏ وصَباحُها، ولَیلَةُ الجُمُعَةِ وصَباحُها»

شب قدر و روز آن، شب عرفه و روز آن، شب نیمه شعبان و روز آن، و شب جمعه و روز آن[2]

هر گاه شب نیمه شعبان رسید، آن شب را به عبادت بگذارنید و روزش را روزه بگیرید؛ زیرا خداوند متعال مى‏فرماید: «آیا آمرزش‏خواهى هست تا او را بیامرزم؟ آیا روزى ‏خواهى هست تا او را روزى دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا کنم؟ آیا چنین، آیا چنان؟»، تا آن گاه که سپیده بزند

شب نیمه شعبان، همتای شب قدر

امام رضا علیه السلام فرمود:

«کانَ أمیرُ المُۆمِنینَ علیه‏السلام لا یَنامُ ثَلاثَ لَیالٍ: لَیلَةَ ثَلاثٍ و عِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ و لَیلَةَ الفِطرِ و لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ و فیها تُقسَمُ الأَرزاقُ وَ الآجالُ و ما یَکونُ فِی السَّنَة»

امیر مۆمنان علیه‏السلام سه شب را نمى‏خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه شعبان. در این شبها، روزى ‏ها و اجل‏ ها و آنچه در طول سال خواهد شد، تقسیم مى‏شوند.[3]

توضیخ: با استفاده از آیات[4] و روایات[5] روشن می شود که شب نیمه شعبان با اینکه در مقام ارزش و اهمیت همتای شب قدر است؛ اما شب قدر و شب نزول قرآن نیست و آن شب فقط در ماه رمضان است.

 

امید بخشش برای همه هست جز دو گروه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«إنَّ اللّهَ لَیَطَّلِعُ فی لَیلَةِ النِّصفِ مِن شَعبانَ، فَیَغفِرُ لِجَمیعِ خَلقِهِ إلّا لِمُشرِک أو مُشاحِنٍ»

خداوند در شب نیمه شعبان، اعمال بندگانش را ملاحظه مى‏کند و همه خلقش را مى‏آمرزد، جز شخص مشرک یا کینه‏توز.[6]

توضیح: بر اساس آیات[7] این دو گروه نیز اگر به واقع توبه کنند مشمول رحمت و بخشش الهی خواهند شد.

ذکر در سجده

کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَدعو وهُوَ ساجِدٌ لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، یَقولُ: «أعوذُ بِعَفوِک مِن عِقابِک، وأعوذُ بِرِضاک مِن سَخَطِک، وأعوذُ بِک مِنک، جَلَّ وَجهُک»

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در شب نیمه شعبان، در سجده دعا مى‏کرد و مى‏گفت: «از کیفرِ تو، به عفو تو پناه مى‏برم و از ناخشنودى‏ات به خشنودى‏ات پناه مى‏برم و از تو، به خودت پناه مى‏برم، اى ذاتت پُرشکوه!»[8]



دعا رد نمی شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«خَمسُ لَیالٍ لا تُرَدُّ فیهِنَّ الدَّعوَةُ: أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَجَبٍ و لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ و لَیلَةُ الجُمُعَةِ و لَیلَةُ الفِطرِ و لَیلَةُ النَّحر»

پنج شب است که دعا در آنها رد نمى‏شود: نخستین شب از ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان.[9]

 عنایتهای ویژه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«إذا کانَ لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ فَقوموا لَیلَتَها، و صوموا یَومَها، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى یَقولُ: ألا مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ ألا مِن مُستَرزِقٍ فَأَرزُقَهُ؛ ألا مِن سائِلٍ فَاعطِیَهُ؟ ألا کذا؟ حَتّى یَطلُعَ الفَجرُ»

هر گاه شب نیمه شعبان رسید، آن شب را به عبادت بگذارنید و روزش را روزه بگیرید؛ زیرا خداوند متعال مى‏فرماید: «آیا آمرزش‏خواهى هست تا او را بیامرزم؟ آیا روزى ‏خواهى هست تا او را روزى دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا کنم؟ آیا چنین، آیا چنان؟»، تا آن گاه که سپیده بزند.[10]

 

برنامه خانوادگی امام سجاد علیه السلام در نیمه شعبان

زید فرزند امام سجاد علیه السلام نقل می کند:

«کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَجمَعُنا جَمیعا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، ثُمَّ یُجَزِّئُ اللَّیلَ أجزاءً ثَلاثَةً، فَیُصَلّی بِنا جُزءا، ثُمَّ یَدعو ونُۆَمِّنُ عَلى دُعائِهِ، ثُمَّ یَستَغفِرُ اللّهَ ونَستَغفِرُهُ ونَسأَلُهُ الجَنَّةَ حَتّى یَنفَجِرَ الصُّبح»‏

برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و ماه رمضان هستند

امام زین العابدین علیه السلام در شب نیمه شعبان، همه ما را جمع مى‏کرد. آن گاه، شب را به سه بخش تقسیم مى‏کرد: در یک بخش، با ما نماز مى‏خواند، آن گاه، دعا مى‏کرد و ما «آمین» مى‏گفتیم. سپس از خدا آمرزش مى‏طلبید و ما هم آمرزش مى‏طلبیدیم و بهشت را از او درخواست مى‏کردیم، تا آن گاه که سپیده صبح مى‏دمید[11]

 

زیارت امام حسین علیه السلام

أحمد بن محمّد بن أبی نصر بَزَنطی نقل می کند: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: در چه ماهى حسین علیه السلام را زیارت کنیم؟ فرمود:

«فِی النِّصفِ مِن رَجَبٍ وَالنِّصفِ مِن شَعبانَ» ؛ «در نیمه رجب و نیمه شعبان»[12]

همو در روایتی دیگر نقل می کند: از امام رضا علیه السلام در باره فضیلت زیارت نیمه رجب و شعبان پرسیدم. امام علیه السلام آن قدر برای آن، پاداش و اجر شمرد که حدّ و مرز ندارد[13]

در روایتی از امام صادق علیه السلام  می خوانیم که فرمود: هنگامى که اوّل شعبان مى‏شود، منادى‏اى از زیر عرش، فریاد بر مى‏آورد:

« یا وَفدَ الحُسَینِ، لا تَخلوا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ مِن زِیارَةِ الحُسَینِ علیه السلام، فَلَو تَعلَمونَ ما فیها لَطالَت عَلَیکمُ السَّنَةُ حَتّى یَجی‏ءَ النِّصف‏»

اى میهمانان حسین! شب نیمه شعبان، از زیارت حسین علیه السلام جا نمانید که اگر مى‏دانستید چه در آن است، سال بر شما طولانى مى‏نمود [و دیر مى‏گذشت‏] تا این که نیمه شعبان بیاید.[14]

امید است پیروان قرآن و اهل بیت علیهم السلام با انجام عبادت های توصیه شده، از این روز و شب آن بهره کافی برده و از آن توشه ای ارزشمند برای زندگی دنیا و آخرت خود برگیرند. حسن کار به این است که در این ضیافت الهی، دیگر مومنین را از یاد نبرده و در خلوت عابدانه خود آنها را به دعایی بهره مند سازند.

 پی نوشت ها :

1. بحار الأنوار: 91/ 126

2. کنز العمّال: 12/ 322

3.مصباح المتهجّد: 853

4. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1/قدر) و شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ … (185/بقره)

5. عیون‏أخبارالرضا علیه السلام ج 1 ص29: علی بن حسن فضال می گوید پدرم گفت که در مورد نیمه شعبان از امام رضا علیه السلام سوال کردم … عرض کردم مردم می گویند که امشب شب صکاک (صدور برات و مقدرات) است فرمود شب صکاک، شب قدر در ماه رمضان است.

6. المعجم الکبیر: 20/ 109

7. إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً (53/زمر)     8. تاریخ دمشق: ج 36 ص 195

9. همان: ج 10 ص 408       10. الإقبال: ج 3 ص 323

11. مصباح المتهجّد: ص 853      12. کامل الزیارات: ص 339

13. مستدرک الوسائل: ج 10 ص 287

14. الإقبال: ج 3 ص 339

 2 نظر

حتماً بخوانيد

12 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

جواب سلام را با علیک بده ،

جواب کینه را با گذشت،

 جواب بی مهری را با محبت،

جواب ترس را با جرأت،

جواب دروغ را با راستی،

جواب دشمنی را با دوستی،

جواب زشتی را به زیبایی،

جواب توهم را به روشنی،

 جواب خشم را به صبوری،

 جواب سرد را به گرمی،

جواب نامردی را با مردانگی،

 جواب همدلی را با رازداری،

 جواب پشتکار را با تشویق،

جواب اعتماد را بی ریا،

جواب بی تفاوت را با التفات،

 جواب یکرنگی را با اطمینان،

 جواب مسئولیت را با وجدان،

 جواب حسادت را با اغماض،

جواب خواهش را بی غرور،

 جواب دورنگی را با خلوص،

جواب بی ادب را با سکوت،

 جواب نگاه مهربان را با لبخند،

 جواب لبخند را با خنده،

جواب دلمرده را با امید،

 جواب منتظر را با نوید،

جواب گناه را با بخشش،

 هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار

 1 نظر

ثروتمندترین انسان کیست؟

11 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

کس واجبات را انجام دهد، او از بهترینِ مردم است؛ و هر که از محرّمات اجتناب کند، از عابدترین مردم و با ورع ترین آنها است؛ و هر که به آنچه خدا به او ارزانى داشته قانع باشد، او از غنی ‏ترین مردم است.

رُوِیَ عَنْ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ (علیهما السلام) قَالَ:

مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ خَیْرِ النَّاسِ وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ.

ترجمه حدیث: امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: هر کس واجبات را انجام دهد، او از بهترینِ مردم است؛ و هر که از محرّمات اجتناب کند، از عابدترین مردم و با ورع ترین آنها است؛ و هر که به آنچه خدا به او ارزانى داشته قانع باشد، او از غنی ‏ترین مردم است.

شرح حدیث: ابوحمزه ثمالی می‌گوید از امام زین‏العابدین (صلوات‌الله‌علیه) شنیدم که مى‏فرمود: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ خَیْرِ النَّاسِ»؛ هر کس آنچه را که خداوند بر او واجب کرده است انجام دهد از بهترینِ مردم است. امام زین‏العابدین(علیه السلام) در این روایت، انسان خیّر را معرفی می‌نماید. خیّر آن کسی است که آنچه را که خدا از او خواسته، یعنی واجبات الهی را به خدا بپردازد و ادا کند و تحویل خدا دهد. بنابراین، تعریف انسان خیّر از منظر امام سجّاد، غیر از آن چیزهایی است که در ذهن من و شما است.

خیّر یک چنین انسانی است که به واجباتش عمل می‏کند. بدهی‏ات را به خدا بپرداز، می‌شوی انسانِ خیّر!

«وَ مَنِ اجْتَنَبَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ»؛ در فراز قبلی روایت بحث «اوامر» الهی بود، در این فراز بحث «نواهی» است. اگر کسی اجتناب کند از آنچه که خدا بر او حرام کرده، او از عابدترین مردم و از با ورع‏ترینِ مردم است. در روایت نمی‏فرماید کسی که ذکر بگوید،‌ یا نماز شب بخواند، یا ‌زیارت عاشورا بخواند،‌ یا نوافلش ترک نشود، او از عابدترین مردم است؛ امثال اینها در روایت نیست. از آن طرف هم حضرت نمی‌فرماید «عابد»؛ بلکه می‌فرماید عابدترین! عابدترینِ مردم آن است که حرام را ترک کند.

از نظر معارفِ ما، غنای واقعی یک حالت روحی است؛ و آن این است که انسان از نظر روحی، خودش را بی‏نیاز از مخلوق و نیازمند به خالق ببیند. از تمام مردم خود را بی‌نیاز بداند و به هیچ‏کس و به هیچ چیز احتیاج نداشته باشد. فقط احتیاج او به خدا باشد که غنیّ مطلق و مسبّب‏الاسباب است. این است که جنبه درونی دارد. این است که به انسان آرامش روحی می‌دهد. دیگر این در و آن در نمی‌زند. قناعت برای انسان امر درونیِ روحی است و گرنه هرکه ثروتمندتر است از نظر ما محتاج‏تر است

پس انسانِ خیّر آن است که به واجباتش عمل کند و عابدترینِ مردم هم ‌آن کسی است که حرام را ترک کند. بعد هم می‏فرماید: «وَ مِنْ أَوْرَعِ النَّاس»؛ یعنی چنین کسی، از با ورع‏ترینِ مردم است. نمی‌فرماید «مِنْ أَتقی النَّاس»، یعنی باتقواترین مردم. چرا که فرق است بین تقوا و ورع. ورع بالاتر از تقوا است.

«وَ مَنْ قَنِعَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَى النَّاسِ»؛ اگر کسی بسنده کند و ‌راضی شود (نه اینکه به زور راضی شود بلکه از عمق دلش راضی باشد) به آنچه که خدا از مسیر شرعی روزیِ او کرده، او از بی نیازترینِ مردم است. غنایی که حضرت می‌ فرمایند، «غنای درونی» است؛ یک امر بیرونی نیست. ما غنا را چطور معنا می‌کنیم؟ ما همیشه غنا را می‌بریم روی امر بیرونی، یعنی مال. ثروت را همیشه می‌بریم روی امور مادی. از منظر ما هر کسی که مالِ بیش‏تری داشته باشد، ثروتمندتر است؛ امّا حضرت زین العابدین(علیه السلام) غنا را یک طور دیگر معنا می‌کند.

از نظر معارفِ ما، غنای واقعی یک حالت روحی است؛ و آن این است که انسان از نظر روحی، خودش را بی‏نیاز از مخلوق و نیازمند به خالق ببیند. از تمام مردم خود را بی‌نیاز بداند و به هیچ ‏کس و به هیچ چیز احتیاج نداشته باشد. فقط احتیاج او به خدا باشد که غنیّ مطلق و مسبّب‏الاسباب است. این است که جنبه درونی دارد. این است که به انسان آرامش روحی می‌دهد. دیگر این در و آن در نمی‌زند. قناعت برای انسان امر درونیِ روحی است وگرنه هر که ثروتمندتر است از نظر ما محتاج‏تر است.


منبع: افکارنیوز- بیانات حضرت آیت الله مجتبی تهرانی


 2 نظر

بينشى ژرف و ايمانى راسخ

07 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام صادق سلام الله علیه :
 
 كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللَّهِ و أبلى بَلاءً حَسَناً و مَضى شَهيداً؛ 
 
 عموى ما، عبّاس، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسين سلام الله علیه جهاد كرد و نيک آزمايش داد و به شهادت رسيد. 
 
 دانش‌نامه اميرالمؤمنين: ح 106

 2 نظر

حرمت آنچه زيان‌آور است

07 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 امام رضا سلام الله علیه :
 
 كُلُّ مُضِرٍّ يَذهَبُ بِالقُوّةِ أو قاتِلٌ فَحَرامٌ؛ 
 
 هر چيز زيان‌‏آور كه نيروى آدمى را مى‌‏گيرد، يا كشنده است، حرام است 
 
 فقه الرّضا سلام الله علیه:‌ ص 254

 نظر دهید »

رابطه خرد و خوشرفتاري

07 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 امام حسن سلام الله علیه : رَأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميلِ

خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است خردگرایی در قرآن و حدیث: ح 769

 نظر دهید »

گام‌هاي با ابهت ميان بهشتيان

05 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 امام صادق سلام الله علیه :
 
 يُنادِي منادٍ يَومَ القِيامَةِ: أينَ زَينُ‏‌العابِدينَ؟ فَكَأنّي أنظُرُ إلى عَليِّ بنِ الحُسَينِ يَخطُرُ بَينَ الصُّفُوفِ؛ 
 
 روز قيامت منادى‌‏اى ندا مى‌‏دهد: زيور عبادت كنندگان كجاست؟ پس گويا علىّ بن حسين را مى‌‏بينم كه ميان صفوف با ابّهت گام برمى‌‏دارد 
 
 ميزان الحكمة: ح 1131

 نظر دهید »

تقسيم روزي‌

02 تیر 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله : إِنَّما سُمِّيَ شَعبانَ لِأَنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أرزاقُ الْمُؤمِنينَ؛

ماه شعبان، شعبان ناميده شد؛ زيرا روزى‏هاى مؤمنان، در اين ماه تقسيم مى‏شود

حكمت‌نامه پيامبر اعظم(ص): ح4399

 9 نظر

گناهی که بهتر از عبادت است!

31 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امام صادق (علیه السلام) فرمود: راستى خدا مى‏داند که گناه براى مۆمن بهتر است از عُجب و خودبینى، و اگر چنین نبود هرگز شخص مۆمن به گنهکارى گرفتار نمى‏شد.


گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد؟

گاهی اوقات که یک کار خیر از ما سر می زند چنان غرق در شعف می شویم و قند در دلمان آب می شود که گویا شق القمر کرده ایم.

مرتب در ذهن مان مرور می کنیم که عجب کاری کردم، در حالی که من داشتم این کار بزرگ را انجام میدادم چقدر آدم ها که در غفلت نبوده اند، مثلا بعد از عمری خم می شویم و از گوشه خیابان زباله ای را از سر راه مردم بر می داریم، دیگر همه را به چشم یک سری انسان بی فرهنگ و بی تمدن می بینیم که اینقدر سرشان نمی شود چگونه رفتار کنند، و در ته دل مان خود را تحسین می کنیم که باز صد رحمت به من، و جالب اینجاست که اصلا فراموش می کنیم که بارها و بارها شده که خواسته یا ناخواسته از ما هم چنین رفتارهای ناشایستی سر زده  است و یک هزارم این همه تشویق و تمجیدی که از خودمان کردیم، خود را سرزنش نکرده ایم.

یک لحظه با خودمان یواشکی به  بحث بنشینیم و کمی بر رفتارمان دقیق شویم تا ببینیم چقدر کارهای زشت مان را یواشکی و زیر سبیلی رد می کنیم و اندک کار خیر را در بوق و کرنا کرده گوش جان مان را پر می کنیم و تا مدت ها از یادش ذوق مرگ می شویم و از عرش آسمان به دیگر زمینیان می نگریم که چرا اینان چون من نیستند؟؟!

شبی که آن نماز شب با حس و حال را خواندم و روزی که روزه بودم و آن همه که برای مردم قدم خیر برداشتم این بی خبران کجا بودند؟

خدایی بنشینیم و کلاه مان را قاضی کنیم، چند بار آن نمازهای واجبی که به راحتی گذاشتیم قضا شد و هرگز قضایش را هم به جا نیاوردیم را در ذهن مان مرور کردیم  و شرمنده شدیم؟ چند بار آن همه غیبت و دروغ و تهمت را که چون نقل و نبات از زبان مبارکمان بارید را در ذهن مرور کردیم؟

از همه این حرف ها و توصیف احوالات مان گذشته باید گفت اصل بر بندگی و عبودیت است و با همین معیار می توانیم بفهمیم که کدام یک از این دو بهتر هستند. آیا عابدی که به خود مغرور شده، حالت فروتنی و تواضع بیشتری در مقابل پروردگار متعال دارد؟ یا کسی که مرتکب گناه شده و اکنون سخت پشیمان است و تصمیم به بندگی خدای متعال گرفته است؟ با همین معیار می توان حالت بهتر را فهمید. که در احادیث نیز بیان شده است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: راستى خدا مى‏داند که گناه براى مۆمن بهتر است از عُجب و خودبینى، و اگر چنین نبود هرگز شخص مۆمن به گنهکارى گرفتار نمى‏شد.[1]

انسانی که یک فقیر را در یک وعده سیر کرده، می توانسته ده ها فقیر را در روزهای متعدد سیر کند، اما از همه توانی که خدا به او داده استفاده نکرده! انسانی که ساعتی را به عبادت گذرانده، می توانسته عبادت را با حضور قلب بهتر و با تضرع و تواضع بیشتر انجام دهد، اما آلودگی دلش، مانع نهایت خضوع و خشوع شده است

 از امام صادق (علیه السلام)، فرمود: به راستى مردى گناه مى ‏کند و پشیمان مى‏ شود از آن، و کار خیرى مى‏کند و از آن شاد مى ‏شود، و از آن حالِ ندامت و پشیمانى دور مى‏ افتد و اگر بر همان حالِ پشیمانى باشد، بهتر است برایش از این حالى که پیدا کرده است.[2]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دو مرد به مسجد رفتند، یکى عابد بود و یکى فاسق، از مسجد بدر آمدند، آن فاسق مقام صدّیق داشت و آن عابد، فاسق بود؛ و این براى آن است که عابد به مسجد رود و به عبادتِ خود مى‏نازد و همه اندیشه ‏اش در این است و فکر فاسق و بدکار دنبال پشیمانى از کارِ بد و توبه است و از خدا عز و جل در باره هر چه گناه کرده است آمرزش مى ‏خواهد.[3]

از امام صادق(علیه السلام) که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: در این میان که موسى(علیه السلام) نشسته بود، ناگاه شیطان آمد و کلاه چند رنگى بر سر داشت و چون نزدیک موسى(علیه السلام) رسید، کلاه خود را از سر برداشت و نزد موسى آمد و به آن حضرت سلام داد، موسى گفت: تو کیستى؟ در پاسخ گفت: من ابلیسم گفت: توئى، خدا تو را به کسى نزدیک نسازاد، گفت: من آمدم به شما سلام کنم براى مقامى که نزد خدا دارى، فرمود که: موسى به او گفت: این کلاه چیست؟ گفت: با آن دل مردم را مى‏ربایم، موسى به او گفت: به من خبر ده از گناهى که چون آدمیزاده کند، تو بر او مسلّط مى‏شوى، پاسخ داد: هر گاه خود بین شود و کار خود را فزون شمارد و گناهش در چشم او کوچک جلوه کند.[4]

و امام صادق(علیه السلام) فرمود: خدا عز و جل به داود(علیه السلام) فرمود: اى داود! گنهکاران را مژده بده، و صدّیقان را بیم بده، عرض کرد: چگونه به گنهکاران، مژده بدهم و به صدّیقان بیم بدهم؟ فرمود: اى داود! به گنهکاران مژده بده که من توبه پذیرم و از گناه درگذرم و به صدّیقان بیم بده که مبادا به کردارِ خود عُجب کنند و خود بین شوند، زیرا هیچ بنده‏اى را من پاى حساب نکشم جز آنکه هلاک باشد.[5]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دو مرد به مسجد رفتند، یکى عابد بود و یکى فاسق، از مسجد بدر آمدند، آن فاسق مقام صدّیق داشت و آن عابد، فاسق بود؛ و این براى آن است که عابد به مسجد رود و به عبادتِ خود مى‏نازد و همه اندیشه ‏اش در این است و فکر فاسق و بدکار دنبال پشیمانى از کارِ بد و توبه است و از خدا عز و جل در باره هر چه گناه کرده است آمرزش مى ‏خواهد

البته باید به این نکته ضروری توجه داشت که بهتر بودن، بیان یک امر نسبی است و هرگز بهتر بودن در اینجا به منزله تأیید گناه نیست. و الا اگر تأیید گناه باشد، تأیید سرکشی و تمرد از خدای متعال می شود که از عجب بسیار بدتر است. برای درمان عجب و خودپسندی، باید به اصلاح دیدگاه و فهم بهتر واقعیات پرداخت. نه اینکه به دامان گناه پناه برد.

 

انسانی که یک فقیر را در یک وعده سیر کرده، می توانسته ده ها فقیر را در روزهای متعدد سیر کند، اما از همه توانی که خدا به او داده استفاده نکرده! انسانی که ساعتی را به عبادت گذرانده، می توانسته عبادت را با حضور قلب بهتر، و با تضرع و تواضع بیشتر انجام دهد، اما آلودگی دلش، مانع نهایت خضوع و خشوع شده است.

و حتی به فرض که از تمام توان خودمان استفاده کرده باشیم، با توجه به مقصدی که می توانیم به آن برسیم، بسیار کمبود داریم. انسانی که تنها فکر یک وعده غذا را بکند، با کار یک نیم روز نیز راضی می شود، اما کسی که می خواهد کارخانه بسازد، چقدر باید تلاش کند؟

در نظر گرفتن نهایت توان و انتخاب بزرگترین مقصدها، سبب شده که اولیاء الهی، علیرغم تمام عبادت ها و تلاش هایشان، دچار عجب نشوند و حالت تضرع و خشوع بیشتری داشته باشند. و در هنگامی که از گناه خویش سخن می گویند، به نحوی سخن می گویند که ما بندگان عاصی خود را آنچنان  گناهکار نمی دانیم! 

 پی نوشت ها :

[1]. الکافی، ج‏2، ص: 313، باب العجب، حدیث 1.

[2]. الکافی، ج‏2، ص: 313، باب العجب، حدیث 4.

[3]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 6.

[4]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.

[5]. الکافی، ج‏2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.

 1 نظر

پاداش روزه مستحبى‏

31 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امور مستحبی در مقایسه با واجبات این امتیاز را دارد كه خالصانه‏تر و فقط براى خوشنودى خدا و انجام شكرگذارى است نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ، زیرا عبد مى‏داند كه ترك عبادت مستحب عذاب و عقابى ندارد.

پاداش روزه مستحبى‏

در ماه مبارك رمضان واجب است همه مكلفان و عباد حق روزه بگیرند، ولى این برنامه سازنده منحصر به ماه رمضان نیست، بلكه در غیر ماه رمضان هم روزه‏اش سازنده روح و مۆدّب كننده انسان به آداب الهى است و از ثواب و پاداش فراوان نصیب دارد.

روزه‏هاى ماه رجب و شعبان و اول و وسط و آخر هر ماه كه مۆمنان به آن دعوت شده‏اند هم چون روزه ماه رمضان داراى آثار پرارزش دنیایى‏ آخرتى است.

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:

«مَن صَامَ یَوماً تَطَوُّعاً فَلَو أُعطِىَ مِل‏ءَ الأَرضِ ذَهَباً مَا وُفِّىَ أجرُهُ دُونَ یَوْمِ الحِسَابِ» (معانى الأخبار: 409، حدیث 91؛ بحار الأنوار: 93/ 252، باب 30، حدیث 18)

هر كه داوطلبانه یك روزه مستحبى بگیرد، اگر به اندازه پر بودن زمین، طلا به او داده شود، پاداشش را كامل دریافت نكرده است و فقط در روز حساب پاداش كاملش را دریافت مى‏كند.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«إیَّاكُم وَالكَسَلَ إنَّ رَبَّكَ رَحیمٌ یَشكُرُ القَلِیلَ، إنَّ الرَّجُلَ … لَیَصُومُ الیَومَ تَطَوُّعاً یُرِیدُ بِهِ وَجهَ اللَّهِ تَعَالى فَیُدْخِلُهُ بِهِ الجَنَّةَ» (ثواب الأعمال: 39؛ وسائل الشیعة: 1/ 115، باب 28، حدیث 289)

از كاهلى و تنبلى دورى كنید، زیرا پروردگار شما مهربان است، او به عمل اندك پاداش بسیار مى‏دهد، آدمى … یك روز براى رضاى خداى تعالى دوطلبانه روزه مى‏گیرد و خدا به سبب آن او را به بهشت مى‏برد.

جبرئیل از پروردگار خبر داد كه حضرت حق مى‏فرماید: چنین نیست كه فرشتگانم را به دعا براى كسى مأمور كنم ولى دعایشان را در حق آن عبد مستجاب نگردانم

امور مستحبه در مقایسه با واجبات این امتیاز را دارد كه خالصانه‏تر و فقط براى خوشنودى خدا و انجام شكرگذارى است نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ، زیرا عبد مى‏داند كه ترك عبادت مستحب عذاب و عقابى ندارد.

روزه‏هاى دشوار

بدیهى است روزه انواعى دارد: واجب و مستحب، روزه در روزهاى طولانى و گرم، روزه در روزهاى كوتاه و خنك و مسلم است كه روزه‏هاى دشوار، ارزشمندتر و پرثواب‏تر است، هر كه بامش بیش برفش بیشتر.

پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:  «أفضَلُ الأعمَالِ أحمَزُهَا» (مفتاح الفلاح: 45؛ بحار الأنوار: 67/ 191، باب 53) برترین كارها دشوارترین آنهاست.

حضرت امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند:  «أفضَلُ الجِهَادِ الصَّومُ فِى الحَرِّ» (بحار الأنوار: 93/ 256، باب 30، حدیث 38؛ المستدرك: 7/ 504، باب 2، حدیث 8754) برترین جهاد و كوشش، روزه‏دارى در هواى گرم است.

تفضل و لطف پروردگار تا نجاست كه هم خودش توفیق عبادت مى‏دهد و هم به بهترین صورت نوازش مى‏نماید و هم بیشترین پاداش‏ها را مى‏بخشد.

در روایتى بسیار دل‏نشین و تشویق كننده از حضرت صادق علیه السلام مى‏خوانیم:

«مَن صَامَ للَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَوماً فِى شِدَّةِ الحَرِّ فَأصَابَهُ ظَمأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ ألفَ مَلَكٍ یَمسَحُونَ وَجهَهُ وَیُبَشِّرُونَهُ، حَتّى‏ إذَا أفطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: مَا أطیَبَ رِیحَكَ وَرَوحَكَ، مَلَائِكَتِى اشَهدُوا أنّى قَد غَفَرتُ لَهُ» (الكافى: 4/ 65، باب ما جاء فى فضل الصوم، حدیث 17؛ وسائل الشیعة: 10/ 409، باب 3، حدیث 13719)

هر كه در روز بسیار گرم براى خداى عزیز و جلیل روزه بگیرد و دچار تشنگى شود خداى عزیز و جلیل بر او هزار فرشته بگمارد كه بر چهره‏اش دست نوازش كشند و بشارت و مژده‏اش دهند تا هنگامى كه افطار كند، خدا مى‏فرماید: چه خوش است بوى تو و روح تو، اى فرشتگان من! گواه باشید كه او را آمرزیدم.

در عصر جاهلیت هنگام ورود به خانه یا اطاق یا هر مكان دیگر، اگر سقف درگاه به اندازه لازم بلند نبود، آن چنان اسیر نخوت و تكبر بودند كه حاضر نمى‏شدند اندكى سرفرود ورند تا بتوانند عبور كنند، ولى در سایه توفیق حق و نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله با همین ورزش‏هاى عبادى و همین روزه و نماز چنان خود ساخته و ملكوتى و متواضع شدند كه هنگام حفر خندق براى پیشگیرى از هجوم احزاب با زبان روزه سنگ بر شكم مى‏بستند تا گرسنگى و تشنگى راحت‏تر تحمل شود و با تلاشى شگفت به كندن خندق مى‏پرداختند.

هر چه عبادت دشوارتر باشد تأثیرش در ایجاد روحیه انقیاد و تسلیم و تعبد و بندگى در برابر پروردگار بیشتر است.

هر كه داوطلبانه یك روزه مستحبى بگیرد، اگر به اندازه پر بودن زمین، طلا به او داده شود، پاداشش را كامل دریافت نكرده است و فقط در روز حساب پاداش كاملش را دریافت مى‏كند

محبوبیت روزه داران‏

برترین مرحله سعادت و عالى‏ترین مرتبه خوشبختى براى عبد مۆمن آن است كه حضرت حق او را بپذیرد و مورد محبت قرار دهد. روزه روزنه‏اى است به حصنِ حصین محبوبان حق كه در ن حصن روزه‏داران بهره‏مند از عنایات ویژه حق‏اند.

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:  «إنَّ اللَّهَ تَعالى‏ وَكَّلَ مَلَائِكَةً بِالدُّعَاءِ لِلصّائِمینَ» (الكافى: 4/ 64، باب ما جاء فى فصل الصوم، حدیث 11؛ المحاسن: 1/ 72، باب 122 حدیث 149؛ بحار الأنوار: 93/ 253، باب 30، حدیث 26) بى‏تردید خداى تعالى فرشتگانى را به كار دعا براى روزه‏داران گماشته است.

از طرف دیگر آن حضرت مى‏فرمایند: جبرئیل از پروردگار خبر داد كه حضرت حق مى‏فرماید: چنین نیست كه فرشتگانم را به دعا براى كسى مأمور كنم ولى دعایشان را در حق آن عبد مستجاب نگردانم. (محجة البیضاء: 2/ 123)

و نیز پیامبر حق صلى الله علیه و آله با سوگند و تأكید مى‏فرمایند:  «وَالَّذى نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصّائِمِ عِنْدَ اللَّهِ أطیَبُ مِن رِیحِ‏ المِسكِ» (من لا یحضره الفقیه: 2/ 75، باب فضل الصائم، حدیث 1773؛ وسائل الشیعة: 10/ 400، باب 1، حدیث 13688)

به آن خدایى كه جان محمد صلى الله علیه و آله به دست اوست سوگند، تغییر بوى دهان روزه‏دار نزد خدا از بوى مشك خوشبوتر است.

یه شریفه روزه در قرآن مجید («یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره (2): 183) روزه را سبب پیدایش روح تقوا مى‏داند و از طرف دیگر مى‏فرماید: … فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ (آل عمران (3): 76)پس بى‏تردید خدا پرهیزكاران را دوست دارد.



 


منابع:

جلوه های رحمت الهی ـ شیخ حسین انصاریان

کافی ج 4

بحار الانوار ج 93

مستدرک ج 1

 1 نظر

راهبران بهشتيان

31 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

 پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 المُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ قُوّادُ أهلِ الجَنَّةِ؛ 
 
 رزمندگان در راه خدا، راهبران اهل بهشت‏‌اند 
 
 ميزان الحكمة: ح 2801

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدیریت استانی کهگیلویه و بویر احمد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام

حدیث

حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس