برترین معجزه پیامبر (ص) بر سایر انبیاء
امام حسنعسگرى (ع) فرمود: به حضرتعلى (ع) گفته شد، آيابراى حضرتمحمّد (ص) آيه و معجزهاى مثل آيه و معجزه حضرت موسى (ع) بود …؟ امام در پاسخ فرمود:
«اى وَالَّذى بَعَثَهُ بِالْحَقِّ نَبِيّاً ما مِنْ ايَهٍ كانَتْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِياءِ مِنْ لَدُنْ ادَمَ (ع) الى أَنِ انْتَهى الى مُحَمَّدٍ (ص)، الَّا وَ قَدْ كانَ لُمحَمَّدٍ (ص) مِثْلُها أَوْ افْضَلُ مِنْها …» «4»
آرى، قسم به آنكه او را بحق، به نبوّت برانگيخت، هيچ آيه و معجزهاى نيست كه براى كسى
امامت و ولايت، ص: 21
از انبيا از حضرت آدم تا آن حضرت، باشد مگر آنكه براى حضرت محمّد (ص) مانند آن يا بهتر و بالاتر از آن بود.
بزرگترين معجزه پيامبر، معجزه جاويدان او يعنى «قرآن مجيد» است كه در تمام زمانها و در ميان تمام جامعههاى بشرى تا قيامت، حجّت و نشانه حقانيّت پيامبر اسلام است و هر گز تحريف و باطل نمىشود و هيچگاه طراوت و روشنى خود را از دست نخواهد داد، در حالى كه معجزه ساير پيامبران چنين نبوده و طراوت و اعجاز آن مربوط به زمان و مكان خاص خود بوده است و خود آن معجزه باقى نمانده است.
حضرت رضا (ع) درباره قرآن و عظمت آن چنين فرمود: قرآن ريسمان استوار الهى و دستگيره مطمئن و روشن و شيوه كاملتر خدايى است كه بشر را به سوى بهشت مىبرد و از آتش رها مىسازد. در طول زمان كهنه و فرسوده نمىشود و بر سر زبانها پست و فاسد نمىگردد؛ زيرا چنين نيست كه قرآن براى زمانى خاص قرار داده شده باشد، بلكه خدا آن را دليل و معيار حق و بر هر انسانى حجّت قرار داده است. هيچگاه باطل، نه از گذشته و نه در آينده سراغ آن نمىآيد. اين قرآن از ناحيه فردى حكيم و در خور ستايش نازل شده است. «1»بحارالانوار ج17 ص 210
مقام معلم و استاد
نظر به اهميت ويژه آموزش در اسلام، معلّم و مربى نيز از منزلت ارزندهاى برخوردار است. ارزش تعليم و آثارى كه از آن ناحيه بر سرنوشت دانش آموز و دانشجو بار مىشود، حساسيت مقام معلّم وارزش كارى او را دو چندان مىكند.
دراينجا به چند روايت درباره ارزش و مقام معلّمانى كه دركنار علم آموزى، راه خير و سعادت را نيز به دانش آموزان نشان مىدهند، اشاره مىكنيم تا عظمت مقام معلّم از نظر اسلام، روشن شود.
رسول اكرم صلىالله عليه و آله فرمود:
«انَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ حَتَّى النَّمْلَةِ فى جُحْرِها وَحَتَّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ يُصَلُّونَ عَلى مُعَلِّمِ النَّاسِ الْخَيْرَ» «2»
همانا خدا وفرشتگانش، حتى مورچه درلانهاش و حتى ماهى در دريا بركسى كه به مردم، خير را مىآموزد، درود مىفرستند.
حقوق استاد بر شاگرد
دانشمندان، معمار افكار جامعهاند. اگر بناى فكرى جامعه بر اساس نظر آنان ساخته شود، توفان حوادث اجتماعى و كشمكشهاى فكرى، توان فرو ريختن آن را
اخلاق اسلامى (ج3)، ص: 143
ندارد. از اين رو، دانشمندان برتمام افراد جامعه، بخصوص دانشجويانِ خود، حقوقى دارند كه رعايت نكردن آن سبب بازماندن از رستگارى و سربلندى و مايه ركود وبىبهره ماندن از علم و دانش است.
علاوه براين، انسان را در جرگه منافقان قرار مىدهد.
پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله فرمود:
«ثَلاثَةٌ لا يَسْتَخِفُّ بِحَقِّهِمْ الَّا مُنافِقٌ: ذُوشَيْبَةٍ فِى الْاسْلامِ، وَامامٌ مُقْسِطٌ وَمُعَلِّمُ الْخَيْرِ» «1»
سه دسته هستند كه كسى جز منافق، حق آنها را سبك نمىشمارد: كسى كه در اسلام، مويش را سفيد كرده و امام عادل و كسى كه نيكى را به ديگران آموزش مىدهد.
در روايات اهل بيت عليهمالسلام حقوق زيادى در اين زمينه بيان شده است كه ما به بيان برخى از آنها بسنده مىكنيم:
الف- تكريم و تعظيم:
يكى از حقوق استاد برشاگرد، تكريم و احترام اوست كه از اهميت ويژهاى برخورداربوده و يكى از اسباب توفيق در تحصيل علم است. حضرت سجّاد عليهالسلام در رسالهاى كه به «رساله حقوق» معروف است، چنين مىفرمايد:
«وَامَّا حَقُّ سائِسِكَ بِالْعِلْمِ، فَالتَّعْظيمُ لَهُ …» «2»
حق استادت آن است كه او را بزرگ دارى.
آرزوی کاذب و صادق
آرزو بر دو قسم است «آرزوهاى كاذب»، كه همچون سراب در بيابان زندگى ظاهر مىشود و تشنهكامان را به دنبال خود مىكشاند و هر لحظه تشنهتر مىسازد تا از شدت تشنگى هلاك شوند، و «آرزوهاى صادق» و مثبت و سازنده كه همچون آب حيات، گلستان وجود آدمى را سيراب و پرثمر مىسازد و انسان هر چه براى رسيدن به آن زحمت مىكشد، نشاط و معنويت بيشترى مىيابد.
اين همان چيزى است كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلًا. (كهف: 46)؛ مال و فرزندان، زيور حيات دنيا هستند و باقيات الصالحات (ارزشهاى پايدار و شايسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميد بخشتر است.»
توصیه های اخلاقی آیت الله بهجت
1- خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم!
۲) به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم.
3) باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز
4) ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم.
5) کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.
6) ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است.