علل اجابت دعا
علل اجابت دعا به هفت قسم تقسيم مى شود.
زيرا علل اجابت دعا يا (1) در خود دعاست (2) و يا در زمان دعا(3) و يا در مكان دعا و يا در حالات . و اين حالات به دو نحوه است (4) حالات خود دعا كننده (5) حالاتى كه دعا در آن واقع مى شود مجموع اينها پنج قسم مى شود (6) قسم ششم آنكه : از مكان و دعا تركيب مى شود (7) قسم هفتم آنكه : از زمان و دعا تشكيل مى يابد مجموع هفت قسم شد.
قسم اول : در وقت دعا
اما قسم اول كه به وقت بر مى گردد مثل شب جمعه و روز جمعه .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خورشيد بر روزى بهتر از روز جمعه طلوع نكرده است . سخن پرندگان در اين روز به هنگام برخورد يكى با ديگرى اين است سلام ! سلام ! روز خوبى است .
روايت شده كه وقتى رسول خدا (صلى الله و عليه و آله و سلم ) مى خواست از خانه زمستانى به هنگام فصل تابستان بيرون آيد روز پنج شنبه بيرون مى آمد و به هنگام رسيدن فصل زمستان به روز جمعه داخل خانه مى شد. و از ابن عباس روايت شده است كه آن حضرت شب جمعه خارج مى شد و شب جمعه داخل مى گرديد.
و از امام باقر (عليه السلام ) آمده : وقتى قبل از جمعه مى خواست چيزى صدقه دهد تا جمعه صبر ميكرد.
و از امام باقر (عليه السلام ) كه فرمود: خداى تعالى از ابتداى هر شب جمعه تا آخر آن از بالاى عرش ندا در مى دهد آيا بنده مؤ منى نيست تا پيش از دميدن سپيده براى دين يا دنيايش مرا بخواند تا من اجابتش كنم ؟ آيا عبد مؤ منى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه كند تا من او را بيامرزم ؟ آيا بنده مومنى نيست كه روزيش تنگ شده باشد تا قبل از طلوع فجر از من زيادت در روزى درخواست كند و من روزيش را زياد كنم و بر او وسعت دهم ؟ آيا عبد مؤ من بيمارى نيست كه قبل از طلوع فجر از من درخواست شفا كند پس او را شفا دهم ؟ آيا عبد مؤ من دربندى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من درخواست آزادى كند و من او را برهانم و راهش را باز كنم ؟ آيا بنده مؤ من ستم كشيده اى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من درخواست انتقام كند و من او را يارى كنم و برايش انتقام بگيرم ؟ آن حضرت فرمود: پس پيوسته اينگونه مردم را مى خواند تا صبح شود.
و از امام باقر و يا امام صادق (عليه السلام ) منقول است كه بنده مؤ من از خدا درخواست حاجت مى كند پس خداى اجابت و قضاى حاجت او را تا روز جمعه تاخير مى اندازد (تا آنكه به فضل روز جمعه مخصوص شود.)
و از پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) آمده است كه فرمود: روز جمعه در نزد خدا سيد ايام و بزرگتر از همه آنهاست و بزرگترى از روز فطر و روز عيد قربان است و پنج خصوصيت دارد. خدا آدم (عليه السلام ) را در آن روز آفريد و آدم را در آن روز به زمين فرستد و در آنروز آدم را ميراند و در آن ، ساعتى است كه هيچكس در آن ساعت از خدا درخواست نكند جز آنكه خدا اجابت كند، در صورتيكه چيز حرام از خدا نخواهد و هيچ فرشته مقرب و آسمان و زمينى و بادها و كوهها و درختى نيست جز آنكه از روز جمعه مى ترسد از اينكه روز قيامت در آن قيام كند.
و از امام صادق (عليه السلام ) در مورد سخن حضرت يعقوب (عليه السلام ) و فرزندانش كه فرمود ((سوف استغفرلكم ربى (21))) بزودى از خدا براى شما طلب مغفرت مى كنم ، فرمود: حضرت يعقوب تا سحر روز جمعه دعا را به تاخير انداخت .
و در روز جمعه دو ساعت (ساعت استجابت دعا) است ساعت فراغ امام جمعه از خطبه تا برقرارى صفوف مردم و ساعت ديگر پايان روز (كه دعا اجابت مى شود) و روايت شده به هنگام غروب نصف قرص خورشيد. و امام باقر (عليه السلام ) فرمود: ابتداى وقت استجابت دعا در روز از هنگام زوال آفتاب يعنى ظهر تا ساعتى بعد مى باشد بر آن محافظت شود، زيرا رسول خدا (صلى الله و عليه و آله و سلم ) فرمود: هيچ بنده اى هيچ خيرى را در ساعت مذكور از خدا نخواهد جز آنكه خداى تعالى به او اعطاء مى كند.
جابربن عبد الله انصارى روايت كرد:
پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) روز دوشنبه و سه شنبه احزاب را نفرين كرد و در روز چهارشنبه بين ظهر و عصر به اجابت رسيد و خوشحالى در جبين آن حضرت ديده شد. جابر گويد با هيچ امر دشوارى روبرو نشدم كه در همان ساعت با خداى تعالى در ميان گذاشتم جز آنكه به اجابت رسيد.
و از پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) وارده شده كه هر كس حاجتى دارد در نماز عشا از خدا بخواهد و به كسى از امت هاى پيشين اين وقت داده نشده يعنى وقت عشا.
و در روايتى ، آن وقت يك ششم اول از نصف دوم شب معرفى شده است و رواياتى كه در ترغيب و ارزش كسى كه نماز شب بخواند در حاليكه مردم در خوابند، و كسى كه ذاكر است در حالى كه مردم غافلند آمده است همين روايت آخرى را تاييد مى كند.
شكى نيست كه در آن هنگام مردم در خوابند ولى در نيمه اول شب مردم در همان حالت روز هستند و در پايان شب چه بسا مردم براى كسب و كار و سفرهايشان بيرون مى روند بنابراين جان شب همان غفلت مردم است كه دل براى عبادت آمادگى دارد، علاوه آنكه اين هنگام با جهاد با نفس و دورى از رختخواب و جدايى جايگاه نرم و خلوت با مالك عباد و سلطان دين و معاد توام است .
و مقصود از دل شب همين است و همين مضمون روايت عمربن اذينه است گفت از ابا عبدالله (عليه السلام ) - شنيدم كه مى فرمود: و در شب ساعتى است كه هيچ عبد مؤ منى نيست كه اتفاقا در آن ساعت نماز بگذارد و از خداى در خواست كند جز آنكه خداى اجابت كند عرضه داشتم اصلحك الله : اين ساعت كدام وقت از شب است فرمود: وقتى نيمه شب گذشت و يك ششم از اول نيمه دوم شب آمد.
و اما در مورد يك سوم آخر شب رواياتى متواتر داريم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى آخر شب شود خداى سبحان مى فرمايد آيا دعا كننده اى هست كه جوابش دهم ؟ و آيا خواهنده اى هست كه خواسته اش را به او دهم ؟ آيا استغفار كننده اى هست كه او را ببخشم ؟ آيا تايبى هست كه توبه وى را قبول كنم ؟
ابراهيم بن ابى محمود گفت به امام رضا عرضه داشتم نظر شما در مورد حديثى كه عامه از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كنند چيست كه پيامبر فرمود خداى تعالى در هر شب به آسمان دنيا مى آيد؟ آن حضرت در جوابم فرمود؟ خداى لعنت كند كسانى را كه سخنان را از معنايش بدر مى برند به خدا قسم رسول خدا (صلى الله و عليه و آله و سلم ) اينگونه نفرمود، بلكه فرمود: خداى تبارك و تعالى در ثلث آخر هر شب و در شب جمعه از اول شب فرشته اى را از آسمان به دنيا مى فرستد و به او امر مى كند كه ندا كند پس او فرياد مى كند آيا سائلى هست كه خواسته اش را بدهم ؟ آيا تايبى هست كه توبه اش را قبول كنم آيا استغفار كننده اى هست كه او را بيامرزم ؟ اى خواهان ! خير بيا و اى خواهان شر سخن كوتاه كن ! پس پيوسته به آن ، ندا مى كند تا آن كه فجر طلوع كند و در آن هنگام به جايگاهش در ملكوت آسمان باز مى گردد اين را پدرم از جدم از پدرانم از رسول خدا حديث كرد.
نصيحت
شايسته است كسى كه ايمان روشن و اعتقاد صحيح به گفتار پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) و فرزندان زهراى بتول در مسائلى از معارف قرآن كه از پروردگار بزرگ به بندگان مى رسانند دارد اينكه در اين ساعت ها حاجت هاى خود را در جواب ندا بفرستد و همانند كسى باشد كه بر در او فرستاده پادشاهى از پادشاهان آمده و از او خواهان اين است كه احتياجات خود را عرضه كند و بگويد: پادشاه به من اجازه داد كه به نزد تو آيم و تو را خبر دهم كه حوايج خودت را مى توانى به وسيله من بر او عرضه كنى و از او در خواست كنى تا آنها را بر آورد. حتما او از اين فرصت استفاده مى كند و حاجات مهم و اغراض خود را ذكر مى كند و هيچ حاجتى از خود و كسان مورد توجه خود را وا نمى گذارد و همه را به تفصيل ذكر مى كند خصوصا اگر آن پادشاه به دادن عطاى فراوان موصوف باشد و در انجام كارهاى نيكو معروف باشد و چنين كسى كه نياز به فرستاده پادشاه دارد هرگز از منادى پادشاه روى نمى گرداند، و او را بى جواب نمى گذارد و مقصود از اين خطاب فرستاده را، باسستى ضايع نمى كند (و اگر چنين كند) پس او شايسته خشم پادشاه است و با جواب ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين (22) باز مى گردد و يا در جواب او همانند غافلها از او روى برگردانده مى شود تا آنكه جزء لشگريان محرومين قرار گيرد و با بارگناه و معصيت باز گردد و مشمول اين روايت شود كه هركس درخواست از خدا را ترك كند فقير مى گردد.
رضى الدين على بن موسى بن طاووس (قدس الله روحه الزكيه )، گفت : و اگر خواستى در آن هنگام بگو: خداى من تصديق به ربوبييت تو و خاتميت رسالت محمد (صلى الله و عليه و آله و سلم ) و به اين منادى كه از جود تو خبر مى دهد، نمودم و اگر گوشم صداى آن را نمى شنود، عقل من كه تصديق اخبار مشتمل بر وعده تو، دارد، آنرا شنيده است سپس من مى گويم : خوش آمدى اى فرشته اى كه از طرف مالك حكيم كريم جواد نيكوكار، نسبت به ما بر ما وارد شدى ما به زبان حال عقلمان گفتار تو را از معدن برآورنده در خواستمان شنيديم كه مى گويى : آيا سائلى هست كه در خواستش را بدهم . و من از شما تمام احتياجات خود را كه مقتضى دوام اقبال حق تعالى به من است مى خواهم و مى خواهم كه پيوسته توفيق روى آورى به او را داشته باشم و احسانش به من تمام گردد و ادب من در پيشگاه او كامل شود و اينكه مرا و هر چه را كه به آن وسيله به من نيكى مى كند حفظ كند و گفتار تو را از زبان سيد و مولايمان كه او اهل آنست كه ما را به آرزويمان رساند شنيديم كه آيا توبه كننده اى هست كه توبه او را بپذيرم و من هم توبه اختيارى مى كنم و هم توبه اضطرارى زيرا من عاجز و ضعيف از غضب و عقابش هستم و رضايت و ثوابش را نيازمندم اگر نفس من در توبه حقيقى راستگو هست تو دانى و الا زبان حال عقل من با همه وجودش تايب است و سخن تو را اى فرشته كه از طرف آقا و سلطانمان كه اهل مهربانى و پذيرش ماست را شنيديم كه گفتى آيا استغفار كننده اى هست تا آنكه او را بيامرزم و من بنده او هستم كه از همه چيزهايى كه او بدش مى آيد توبه مى كنم و براى عفو پناهنده به او هستم و اگر قلب و زبان من در استغفار درست مى گويند بسيار خوب و الا زبان حال عقل من و حالت درماندگى و خستگى شكستگى من در پيشگاه جلالت و عفو و رحمت او از طرف من استغفار مى كند، و من در پيشگاه عزت و رافت او خوار و ناچيزم و اى فرشته ! من اظهار اين خواسته و توبه و استغفار و بيچارگى و ذلت و شكستگى خود را به عنوان امانت به تو مى سپارم تا آنرا با حلم و كرم و رحمت وجود به پيشگاه كسى كه بر ما نعمت داد و تو را به سوى ما فرستاد و درهاى رسيدن را به روى ما باز كرد عرضه بدارى .
على بن طاووس گفت : اگر اين دعا را حفظ نكردى و آمادگى براى قرائت آن ندارى آنرا در كاغذى بنويس كه با تو و يا در زير سر تو باشد و آنرا همانند بهترين متاعت حفظ كن ! وقتى كه ثلث آخر هر شب شد جلويت بگير و بگو اى فرشته اى كه از طرف ارحم الراحمين و اكرم الاكرمين آمدى اين قصه من است كه به تو تسليم مى كنم من نه زبان گفتگو دارد و نه قلب آماده اى كه كلام شايسته اى بتوانم بتو عرضه كنم . پايان سخن ايشان رحمة الله عليه .
گويم اگر مى توانى در اين وقت ادعيه اى كه اهل بيت فرمودند و به تو ياد دادند بخوانى پس خوشابحالت و اگر نمى توانى پس اين سخن را بگو:
بار خدايا من به تو ايمان آوردم و پيامبرت و اهلبيتش صلوات الله عليهم را در خبر از عفو بزرگوارانه و الطاف انس تو تصديق كردم بار خدايا درود بر محمد و اهل بيتش بفرست و مرا در دعاهاى نيكى از دنيا و آخرت كه در اين شب شده شريك قرار بده و آنگاه آنچه سزاوار توست با من رفتار كن نه آنچه سزاوار من است اى مهربانترين ! درود بفرست بر محمد و فرزندان پاكش .
بدان كه از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرموده : تمام حظ چشم را (كه خواب است ) به او ندهيد چون چشم كمترين شكر كنندگان است .
از پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) روايت شده است كه وقتى بنده به خاطر رضايت خدا براى نماز شب از بستر شيرين بر مى خيزد و چشمانش هنوز پر از خوابست خداى تعالى به او بر ملايكه اش مباهات مى كند، مى فرمايد آيا بنده مرا نمى بينيد! از لذت بستر برخاست براى عبادتى كه من بر او واجب نكردم و شاهد باشيد كه من او را آمرزيدم .
فايده (دعا در ساعت روز)
مى دانى كه روز دوازده ساعت است و در هر ساعتى توجه و توسل به امامى از ائمه هدى مى شود (10) چنانكه شيخ طوسى در مصباح دعاى وارد در هر ساعت را آورده است . و سيد رضى الدين رحمة الله عليه ذكر كرد كه هر روزى از ايام هفته به مهمانى يكى از ائمه (عليهم السلام ) و دهش صله اختصاص دارد و براى هر روز زيارتى مخصوص براى امامى كه اميد مهمانى و صله از او ميرود وارد شده است . روز شنبه مال پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) است و روز يكشنبه از آن مولى على (عليه السلام ) است و روز دوشنبه از آن امام حسن و حسين (عليه السلام ) است و روز سه شنبه از آن على بن الحسين و امام باقى و امام صادق (عليهم السلام ) است و روز چهارشنبه از آن امام كاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادى (عليهم السلام ) است . و روز پنجشنبه از آن امام حسن عسكرى عليه اسلام است و روز جمعه از آن حضرت مهدى (عليه السلام ) مى باشد.
و نيز شب قدر كه به صورت ناشناخته در ماه رمضان است و چه بسا شب قدر در همين سه شب فرد (نوزده ، بيست و يك و بيست و سه ) باشد و در شب بيست و سه يعنى شب جهنى تاكيد بيشترى شده است و نيز شبهاى احيا و آن شبها عبارتند از: اولين شب ماه رجب ، شب پانزدهم ماه شعبان ، شبهاى عيد قربان و فطر. و اميرالمومنين (عليه السلام ) خوشش مى آمد كه در اين شبها فارغ البال باشد و نيز روز عرفه ، زيرا روز عرفه روز دعا و درخواست است و به همين خاطر در صورتى كه روزه انسان را از دعا باز مى دارد افطار در اين روز بهتر از روزه است گرچه ترغيب فراوانى در روزه آن وارده شده است و دعا به هنگام وزش بادها و به هنگام زوال ظهر و بارش باران و ريزش اولين قطره خون شهيد، زيرا روايتى از زيد شحام از امام صادق (عليه السلام ) وارد شده كه فرمود: در چهار وقت دعا كنيد: به هنگام وزش باد و زوال سايه (يعنى ظهر) و بارش باران و اولين قطره خون شهيد مؤ من . زيرا درهاى آسمان در اين هنگام باز مى شود. و از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: وقتى زوال ظهر شد درهاى آسمان و بهشت باز مى گردد و حاجت هاى بزرگ برآورده مى شود عرضه داشتم : درچه هنگام ؟ حضرت فرمود: به اندازه چهار ركعت نمازى كه به آرامى خوانده شود.
وقت ديگر: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب وقت اجابت دعاست .
و روايت شده است : به هنگام طلوع فجر.
و روايت ابوالصباح كنانى از ابو جعفر (عليه السلام ) كه فرمود خداى تعالى بنده اى كه بسيار از او درخواست مى كند دوست دارد، بنابراين از سحر تا طلوع خورشيد دعا كنيد، زيرا در اين صورت درهاى آسمان باز مى شود و ارزاق تقسيم مى گردد و حاجت هاى بزرگ برآورده مى شود.
قسم دوم در مكانهاى دعا
مثل سرزمين عرفه ، در خبر است كه خداى سبحان در آن روز به ملايكه مى گويد اى فرشتگان من ! آيا بندگان و كنيزانم را مى بينيد كه از گوشه و كنار دنيا ژوليده موى و غبار آلوده آمدند آيا مى دانيد چه مى خواهند؟
فرشتگان عرضه مى دارند از تو درخواست آمرزش دارند پس خداى مى فرمايد: شاهد باشيد كه من ايشان را آمرزيدم .
و روايت شد: از زمره گناهان ، گناهانى هستند كه جز در عرفه و مشعر بخشوده نمى شوند خداى تعالى فرمود:فاذاافضتم من عرفات فاذكروا الله عند المشعر الحرام (23) وقتى از عرفات روانه شديد در مشعر خداى را ياد آوريد و شب مشعر از شبهاى بيدار ماندنى است .
مكان ديگر:
حرم و كعبه است . از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: هيچكس بر آن كوههانياستاده جز آنكه دعايش اجابت شد دعاى مؤ منين براى آخرت آنها به اجابت مى رسد و دعاى كفار براى دنياشان به اجابت مى رسد.
مكان ديگر:
مساجد است زيرا مسجد خانه خداست و كسى كه قصد رفتن به مسجد كند، قصد رفتن به سوى خدا و زيارت او كرده است . و در حديث قدسى آمده است بدانيد كه خانه هاى من در زمين مساجدند، و خوشابحال بنده اى كه در خانه اش تطهير كد، سپس مرا در خانه ام زيارت كند و خداى كريمتر از آن است كه زاير و خواهان خود را دست خالى باز گرداند.
سعيد بن مسلم از معاوية بن عمار از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرد:
پدرم وقتى نيازى داشت به هنگام زوال ظهر آنرا از خداوند درخواست مى كرد، وقتى مى خواست در خواست كند ابتدا صدقه اى مى داد و بوى خوش استشمام مى كرد و به مسجد مى رفت و براى حاجت خود دعا مى كرد.
استفاده از روايت
و اين روايت بر چهار چيز دلالت دارد:
اول : زوال ظهر وقت درخواست حاجت است .
دوم : مستحب است كه جلوتر از دعا صدقه دهند.
سوم : استشمام بوى خوش .
چهارم : مسجد مكان طلب حاجت است .
و از اماكن دعا، بلكه بهترين جايگاه ، دعا در پيشگاه قبر امام حسين (عليه السلام ) است روايت شده كه خداى سبحان در قبال شهادت امام حسين (عليه السلام ) چهار خصلت به او داد: در خاك قبرش شفا قرار داد و دعا را در زير گنبد او اجابت مى كند و ائمه (عليهم السلام ) را از فرزندان او قرار داد و روزهايى كه زايرين زيارت قبرش مى كنند جزء عمرشان بحساب نمى آورد.
روايت شده كه امام صادق (عليه السلام ) بيمار شد، به كسانش دستور داد كه شخصى را اجير كنند كه در كنار قبر امام حسين (عليه السلام ) براى او دعاكنند. پس مردى از مواليان آن حضرت بيرون آمد و شخصى را در كنار در يافت و ماجرا را به او گفت آن مرد گفت من مى روم ، ولى امام حسين عليه السلام امامى است كه اطاعتش واجب است چنانكه امام صادق هم امامى است كه اطاعتش واجب است پس چگونه براى شفاى امام صادق در كنار قبر امام حسين (عليه السلام ) بايد دعا كرد. غلام به پيش امام صادق عليه السلام آمد و سخن او را نقل كرد. حضرت فرمود: همين طور است كه ايشان مى گويد ولى ايشان نمى داند كه خداى تعالى را مكانهايى است كه دعاها در آن اجابت مى شود بقعه حضرت امام حسين (عليه السلام ) از آن امكنه است .
قسم سوم از علل اجابت دعا (دعاى مشتمل بر اسم اعظم )(24)
از علل اجابت دعا، دعاهايى است كه مشتمل بر اسم اعظم هستند، خواه آن اسم را شخصا بدانيم ، خواه عينا آنرا ندانيم و اسم اعظم را كسى عينا نمى داند جز اشخاصى مثل پيامبران و اولياء الهى (عليهم السلام ) كه خداى ايشان را آگاه كرده است (11) و تلويحات و اشاراتى در اين زمينه وارد شده است مثل روايتى كه مى گويد: اسم اعظم در اخر سوره حشر آمده است و روايتى كه مى گويد اسم اعظم در آية الكرسى و اول آل عمران مى باشد. گفتند كه اسم اعظم در الحى القيوم است زيرا اين دو اسم وجه اشتراك هر دو و موجود در اين دو سوره مى باشد و از پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم ) آمده كه - فرمود:((بسم الله الرحمن الرحيم )) نزديكتر است از سياهى چشم به سفيدى آن گفتند كه اسم اعظم در اين سخن است ((يا حى يا قيوم )) و گفته شده اسم اعظم يا ذالجلال والاكرام ست عده اى ديگر گفتند در اين سخن است : يا هو يا من لا هو الا هو
سخن عده اى ديگر آنكه اسم اعظم همان ((الله )) است و آن از: (1) اسماى مشهور پروردگار است . (2 و 3) بالاترين مقام رادر ذكر و دعا دارد (4) و امام همه اسما است .
(5) و كلمه اخلاص مختص به اوست و (6) شهادت به او داده مى شود.
و اين قول خيلى به صواب نزديك است ، زيرا رواياتى كه مدلول آن اين است كه ((الله )) اسم اعظم مى باشد فراوان است .
(امتيازات الله )
پس بدانكه اين اسم مقدس امتيازاتى بر سائر اسماء دارد:
اول : الله اسم خاص ذات مقدس حق است كه مخصوص اوست و به حقيقت و يا مجاز بر ديگران اطلاق نمى شود. خدايتعالى فرمود:هل تعلم له سميا(25) آيا جز الله را ديديد كه اسم الله داشته باشد.
دوم : اين اسم دلالت بر ذات دارد و هر كدام از باقى اسماء بر معانى ديگر دلالت دارند مثل قادر كه بر قدرت دلالت دارد و عالم بر علم دلالت دارد و امثال آن .
سوم : همه اسماء به اين نام ناميده مى شود و او به اسم ديگرى ناميده نمى شود مثلا به اسم الهى صبور مى گويند كه وى اسمى از اسماء الله است و نمى گويند: الله اسمى از اسماى صبور يا رحيم يا شكور است و با شش امتيازى كه قبلا گذشت مجموع امتيازات اين اسم به نه مى رسد.
سليمان و آصف برخيا
و روايت شده است كه سليمان (عليه السلام ) وقتى آمدن بلقيس را فهميد و بين آنها تنها يك فرسخ مانده بود فرمودايكم ياتينى بعرشها قبل ان ياتونى مسلمين (26)كى تخت بلقيس را مى تواند بياورد قبل از آنكه بلقيس و اطرافيان به تسليم بيايند؟ قال عفريت من الجن (27)عفريتى از جن (يعنى يكى از سركشان اجنه كه بسيار زيرك بود) گفت : انا اتيكه به قبل ان تقوم من مقامك من تخت او را مى آورم قبل از آنكه از تخت خود يعنى مجلسى كه در آن قضاوت مى كنى برخيزى (يعنى مجلسش تمام شود) و مجلس حضرت سليمان از صبح تا ظهر طول مى كشيد.وانى عليه لقوى امين : و من قوت برآوردن تخت او دارم و برطلاها (و زينت هاى آن ) امين هستم . ((فقال سليمان )).سليمان فرمود: من سريعتر از آن مى خواهم قال الذى عنده علم من الكتاب (28) آن كسى كه مقدارى از كتاب درنزد او بود يعنى آصف بن برخيا كه وزير حضرت سليمان و پسر خواهر او و مردى صديق بود كه اسم اعظم را مى دانست يعنى اسمى را كه وقتى خوانده شود خداى جوابش را مى دهد عرضه داشت : انا اتيك به قبل ان يرتد طرفك : من به يك چشم بهم زدن تخت بلقيس را مى آورم . گفتند: معناى اين عبارت اين است كه يعنى قبل از آنكه كسى كه به اندازه چشم انداز تو از دو دور است به تو برسد و گفته شده معنايش اين است كه قبل از باز گشت پلك تو به خاطر خستگى مى آرم .
پس معناى اين عبارت اين است كه : سليمان چشمش را باز كرد و تا نهايت نگاه كرد و ادامه داد و قبل از آن كه چشمش خيره گردد و بهم بيافتد تخت بلقيس آمده بود. كلبى گويد آصف به سجده افتاد و به اسم اعظم الهى از خدا درخواست كرد و تخت به زمين فرو رفت و در جلوى سليمان سبز شد گفتند: در آنجا كه تخت بود زمين شكافته شد و جلوى سليمان از زمين بيرون آمد و گفته شده كه زمين براى تخت درهم نورديده شد. و اين از امام صادق (عليه السلام ) هم روايت شده و گفته شد: آن اسم همان الله و اسم بعدى كه بعد از الله مى آيد رحمن است و گفته شده آن اسم ((يا حى يا قيوم است كه در زبان عبرى آهيا شراهيا(هستم كه هستم ) است .
گفته شده آن اسم يا ذالجلال والاكرام است . و گفته شده : ((يا الهنا واله كل شى ء الها واحدا و لا اله الا انت ))است .
و روايت شده خصوصيات الفاظ در اجابت دعا مؤ ثرند و ادعيه اى براى حاجت هاى مخصوص آمده مثل روايتى كه از امام صادق (عليه السلام ) در مورد كسى كه ده بار بگويد: يا الله يا الله به او گفته مى شود: لبيك بنده من حاجت خود رابگو، به تو داده مى شود. و نظير آن روايتى است كه در مورد كسى كه ده بار يارباه يارباه بگويد آمده است . چنانكه در مورد يارب يارب نيز چنين است . و نظير آن ياسيداه ياسيداه است . و نيز روايت شده كه هر كس در سجود خود سه بار بگويد ياالله يا رباه يا سيداه همان جواب مذكور را به او مى دهند.