• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عده‏اى بدون پاسخ وارد بهشت مى‏شوند

30 فروردین 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

درباره اعمال است كه اگر عمل انسان خوب باشد در پيشگاه خداوند رو سفيد است و در پيش مردم هم عزيز و محترم و زندگى براى اين شخص بسيار آسان مى‏شود و زندگى اين چنين افراد سهل مى‏شود چون هميشه خدا را در نظر مى‏آورد در اين باره يك روايت بسيار جالب وارد شده است از رسول اكرم صلى‏الله عليه و آله:

قال النبى صلى‏الله عليه و آله اذا كان يوم القيامه انبت الله تعالى لطائفه من امتى اجنحه فيطيرون من قبور هم الى الجنان يسرحون فيها و يتنعمون كيف شاوا؟

فتقول الملائكه: هل رأيتم الحساب؟ فيقولون ما راينا حسابا.

فيقولون: هل جزتم الصراط؟ فيقولون: ما راينا صراطا.

فيقولون: هل رايتم جهنم؟ فيقولون: ما راينا شيئا.

فتقول: الملائكه من امه من انتم؟ فيقولون: من امه محمد صلى‏الله عليه و آله.

فيقولون: نشدناكم نشدناكم الله حدثونا ما كانت اعمالكم فى الدنيا؟ فيقولون: خصلتان كانتا فينا فبلغنا الله هذه الدرجه بفضل رحمه.

فيقولون: و ما هما؟ فيقولون: كنا اذا خلونا نستحيى ان نعصيه و نرضى باليسير مما قسم لنا.

فتقول الملائكه: حق لكم هذا(6)

حضرت رسول اكرم صلى‏الله عليه و آله فرمود: چون روز قيامت شود خداوند تبارك و تعالى بروياند بالهايى براى طائفه از امت من پس طيران كنند از قبرهاى خود به بهشت در حالى كه سير مى‏كنند در آن و برخوردارند از نعمت آن به هر نحوى كه بخواهد.

پس ملائكه مى‏گويند: آيا حساب را ديديد؟ مى‏گويند: ما حساب را نديديم.

مى‏گويند: آيا از صراط گذشتيد؟ مى‏گويند: ما صراط را نديديم.

مى‏گويند آيا جهنم را ديديد؟ مى‏گويند: ما جهنم را هم نديديم.

پس فرشتگان مى‏گويند: شما از امت كدام پيغمبر هستيد؟ مى‏گويند ما از امت حضرت محمد صلى‏الله عليه و آله هستيم.

ملائكه مى‏گويند: ما شما را قسم مى‏دهيم بخدا كه بيان كنيد كه اعمال شما در دنيا چه بوده؟ مى‏گويند: دو خصلت در ما بود كه خداوند به فضل رحمت خود ما را به اين درجه رسانيد.

ملائكه گويند: آن دو خصلت چه بود؟ گويند: ما هرگاه خلوت مى‏كرديم شرم مى‏نموديم كه خدا را معصيت كنيم و به آنچه خدا بما روزى كرده بود راضى بوديم.

پس ملائكه گويند: كه شايسته و حق شما است.

مومن آن است كه ظاهرش با باطن يكسان باشد چه در خلوت و چه در جلوت بايد براى مومن فرق نداشته باشد.

 

معصيت خيلى موثر است در زندگى يعنى انسان را گرفتار مى‏كند گناه نكردن سبب مى‏شود كه زندگى انسان براحتى بگذرد.

در زمان بنى اسرائيل مرد گناهكارى بود و از همه نوع معصيت كوتاهى نمى‏كرد او در يكى از مسافرتهاى خود به سر چاهى رسيد و ديد يك سگى از غايت تشنگى زبانش را بيرون آورده و له له مى‏زند و نفس نفس به چاه نگاه مى‏كند مرد گنهكار به حال سگ زبان بسته ترحم كرد و دلش سوخت شال خود را به كفش خود بست و به اين وسيله آب از چاه بيرون آورده به آن حيوان خورانيد و تشنگى او را فرو نشاند و كاملا سيراب نموده و نجاتش داد.

خداوند مهربان به پيامبران زمان وحى كرد كه به آن بنده بگو كارى كه انجام داده‏اى كوشش ترا پذيرفتم و از عمل تو خوشنودم و لذا از سر تقصيرات و گناهانت گذشته و مورد عفو خود قرار دادم مرد عاصى پس از شنيدن جريان خود از كارهاى ناشايسته و قبيح خود نادم و پشيمان شد و از گمراهى بطريق هدايت و راه رستگارى برگشت‏(7).

چيزى بالاتر از اين نيست كه انسان خدمت به ديگران كند دست كسى را بگيرد شما نگاه كنيد يك فرد مرجع عالى قدر شيعه چه اندازه به مردم و به اسلام خدمت مى‏كند و لذا آثار اينها هميشه باقى است.

در روايت منقول است كه خداوند عزوجل به حضرت داود وحى كرد اى داود بشنو از من آنچه را مى‏گويم و حقيقت را به مردم ابلاغ كن هر كس روز قيامت به پيش من يك حسنه بياورد من او را داخل بهشت مى‏نمايم حضرت داود عرض كرد خدايا آن عمل كدام است خطاب رسيد كسى كه غم و غصه بنده مرا رفع نمايد و او را از ناراحتى آسوده كند(8).

بزرگان دين مربيان اخلاق فرمودند: در موقع بگو خدايا ما را يك لحظه بخودمان وامگذار و عاقبت ما را ختم به خير بگردان آنقدر افرادى بودند به مقاماتى نايل شدند ولى در عاقبت گرفتار عذاب الهى شدند و كسانى هم بودند در مرحله اول بيچاره بودند از خط مستقيم دور بودند و گرفتار عذاب خدا بودند ولى اواخر زندگى خداوند بر آنها منت گذاشت و آنها را هدايت كرد و عاقبت بخير شدند در اين زمينه تأييد عرضم.

راهزن در اثر توبه محبوب خدا مى‏شود

از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) منقول است كه فرمود: مردى با خانواده خويش از راه دريا مسافرت كرده و سوار كشتى شدند و در اثر نامساعد بودن دريا كشتى آنان شكسته و خرد شد جمعيتى كه در كشتى بودند همه آنها هلاك و غرق آب شدند جز همسر آن مرد كه روى تخته پاره كشتى قرار گرفته و امواج پيكر او را به لب دريا انداخت زن به جزيره‏اى از جزاير دريا پناهنده شد و در جزيره با مردى كه راهزن بود مصادف گرديد كه شغل او هميشه ناراحت كردن مردم بود.

و در آن جزيره خود را مخفى مى‏ساخت براى اذيت كردن ناگهان چشم گشود و زنى را ديد بالاى سرش ايستاده است گفت: آيا تو انسانى يا جن هستى زن جواب داد از انس هستم راه زن بدون اينكه با او حرفى بزند جلو او نشست و خواست با او عمل خلاف عفت مرتكب بشود.

زن كه خود را در چنگال يك مرد بى‏ايمان و از خدا بى خبر گرفتار ديد مضطرب گرديد راهزن گفت: چرا ناراحتى آن بانوى با ايمان گفت: از خدا ترس دارم دزد گفت: از اين عمل و از اين كار تا حال انجام داده‏ايد زن جواب داد نه بخدا قسم آن مرد گفت: تو اينقدر از خدا ترس دارى در حاليكه تا اين موقع همچو عمل زشت را به جا نياوردى و الان نيز نفرت دارى پس بخدا قسم من از تو اولى ترم كه از خداى خود ترس داشته باشم.

پس از اين از بانو كناره گرفت و بجانب اهل عيال مراجعت نمود و در اثناء راه نفس خود را مورد مذمت قرار داد و توبه كرد و واقعا پشيمان شد از عمل سابق خود.

اتفاقا با راهب نصارا در راه تصادف و برخورد نمود كه آفتاب سوزان بر سر آنان مى‏تابيد آن مرد دير نشين به آن جوان گفت: از خدايت بخواه كه تكه ابرى بفرستد و بر سر ما سايه افكند تا از شدت حرارت خورشيد راحت شويم.

جوان در جواب گفت: من پيش خدا آبرو ندارم زيرا تا حال كار نيك بجا نياوردم و جرات ندارم از خدا چيزى در خواست نمايم.

عابد دير نشين گفت: پس من دعا كنم و تو آمين بگو جوان جواب داد قبول كردم راهب رو بطرف خدا نمود درخواست حاجت خويش كرد جوان نيز آمين گفت فورا به امر پروردگار لكه ابرى در آسمان پيدا شد و! سر آنان سايه افكند و مدتى زير همان ابر راه رفتند و پس از زمانى به سر دوراهى رسيدند و از يكديگر جدا و مفارقت نمودند و هر كدام راه خود را پيش گرفت ناگهان راهب ديد تكه اب بالاى سر آن جوان به حركت در آمد.

عابد گفت: اى جوان تو خوبتر از من بوده‏اى و براى احترام و مقام تو بوده است كه خداوند اين قطعه ابر فرستاده بود خواهش دارم از قصه و سرگذشت خود مرا مطلع ساز.

جوان داستان خود را با آن زن به عابد شرح داد راهب گفت: اى جوان بدان در اثر خوف و ترس كه بخود راه داده‏اى خداوند از سر تقصيرات تو گذشته و ترا آمرزيده و متوجه باش كه ديگر پس از اين به طرف معصيت نروى‏(9).

6 - زبده الاحاديث ج 2 ص 320.

7 - انوار نعمانيه ج 4 ص 66.

8 - بحار الانوار ج 6 ص 5.

9 - اصول كافى ج 2 ص 69.

 1 نظر

اسراف ‚ زياده روي ‚ تجمل گرايي ,مصرف گرايي قسمت دوم

30 فروردین 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من به خانمهاي مسلمان‚ به خانمهاي جوان و به خانمهاي خانه دار عرض مي كنم: سراغ اين مصرف گرايي كه غرب مثل خوره به جان جوامع دنيا و از جمله جوامع كشورهاي درحال توسعه و كشورهاي رو به پيشرفت و از جمله كشور ما انداخته است‚ نرويد‚ مصرف بايد در حد لازم باشد‚ نه در حد اسراف. خانمهايي كساني كه همسرانشان يا خودشان مسيوليتهايي در بخشهاي مختلف كشور دارند‚ بايد از لحاظ دوري از اسراف‚ نسبت به ديگران الگو باشند. بايد براي ديگران درس باشند‚ و نشان بدهند كه شان زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و طلاآلات و از اين قبيل شود. نمي خواهيم بگوييم اينها حرام است. مي خواهيم بگوييم شان زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دوراني كه بسياري از مردم جامعه ي ما محتاج كمك اند‚ كساني بروند پول بدهند طلا بخرند‚ زينت بخرند‚ وسايل زندگي رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاي زندگي‚ اسراف كنند. اسراف‚ الگوي زن مسلمان نيست.(در ديدار گروهي از بانوان - تاريخ : 25/9/1371)

رهبر معظم انقلاب اسلامي:
ما مردم مسرفى هستيم؛ ما اسراف ميكنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين. كشورى كه توليد كننده‏ى نفت است، وارد كننده‏ى فرآورده‏ى نفت - بنزين - است! اين تعجب‏آور نيست؟! هر سال ميلياردها بدهيم بنزين وارد كنيم يا چيزهاى ديگرى وارد كنيم براى اينكه بخشى از جمعيت و ملت ما دلشان ميخواهد ريخت و پاش كنند! اين درست است؟! ما ملت، به عنوان يك عيب ملى به اين نگاه كنيم. اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم ميگويند. خداى متعال در قرآن به پيغمبرش ميفرمايد: “لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط"؛ در انفاق براى خدا هم اينجورى عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. ميانه‏روى؛ ميانه‏روى در خرج كردن. اين را بايد ما به صورت يك فرهنگ ملى در بياوريم. قرآن ميفرمايد: “و الّذين اذا انفقوا"؛ كسانى كه وقتى ميخواهند خرج كنند، “لم يسرفوا و لم يقتروا"؛ نه اسراف ميكنند - زياده‏روى ميكنند - نه تنگ ميگيرند و با فشار بر خودشان، زندگى ميكنند؛ نه، اسلام اين را هم توصيه نميكند. اسلام نميگويد كه مردم بايستى با رياضت و زهد آنچنانى زندگى كنند؛ نه، معمولى زندگى كنند، متوسط زندگى كنند.(خطبه‏هاى نماز عيد سعيد فطر تاريخ:21/7/1386)










*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر كشور عرض مي كنم كه موضوع قناعت را جدي بگيريد. منظورم از قناعت ‚ اين نيست كه دست به نعمتهاي الهي نزنيد و از آنها بهره مند نشويد‚ مقصود اين است كه حد و اندازه نگه داريد‚ زياده روي و اسراف نكنيد‚ نعمتهاي الهي را ضايع ننماييد - كه متاسفانه بسياري‚ مي كنند. در جمهوري اسلامي‚ كساني هستند كه دستشان به نعمتهاي الهي نمي رسد. نه به خاطر اينكه كم داريم. به خاطر اينكه بسياري به خودشان حق مي دهند كه نعمتهاي الهي را بي حساب و كتاب مصرف كنند‚ بي اندازه مصرف كنند‚ هيچ ملاحظه اي نكنند‚ هيچ حدي نگه ندارند و حتي نعمتهاي الهي را ضايع كنند‚ چقدر نان ضايع مي شود‚ چقدر غذاي طبخ شده ضايع مي شود‚ چقدر ميوه ي مصرف نشده ضايع مي شود و از خانه ها بيرون ريخته مي شود‚ چقدر لباس زيادتر از اندازه ي لازم - چند برابر اندازه ي لازم - خريداري مي شود و در خانه ها و صندوقها مي ماند‚ براي اينكه يك بار در مراسمي پوشيده شود‚ اينها اسراف است. مي خواهم اين مطلب را ملت عزيزمان بدانند كه اسراف‚ فعل حرام است‚ گناه است‚ خلاف شرع است‚ آنجايي كه اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاي الهي انجام گيرد‚ تضييع و تلف كردن نعمت است. تصميم بگيريد اين كار را نكنيد. البته خانواده هاي كم درآمد‚ شايد وسعشان هم نرسد كه بخواهند اسراف كنند‚ اما خانواده هاي پردرآمد و حتي بسياري از خانواده هاي متوسط‚ متاسفانه‚ اسراف مي كنند. من اين جمله را عرض كردم‚ برآن تاكيد و پافشاري مي كنم‚ و خواهشمندم كه ملت عزيزمان‚ اين سخن را مورد توجه قرار دهند‚ به آن اهميت بدهند‚ براي آن حسابي باز كنند‚ و سعي شان بر اسراف نكردن باشد.(تاريخ : 4/1/1372)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. نمي گوييم هم زهدهاي آن چناني‚ كه متعلق به اولياالله است‚ نه‚ مسئولان درجه يك‚ مسئولان درجه دو‚ تا آن مسئولان درجات بعد هم بايد در حد خود زهد داشته باشند‚ بعد هم به عامه مردم مي رسد. عامه مردم هم نبايد اسراف و تجمل گرايي بكنند. اين طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسئولان باشد. اين مهريه هاي گران قيمت كه براي عقدهاي دخترهايشان مي گذارند‚ خطاست. نمي گويم حرام است‚ اما پديده بد و زشتي در جامعه است‚ زيرا ارزشهاي انساني را تحت الشعاع ارزش طلا و پول قرار مي دهد.(تاريخ : 26/1/1370)










*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
اين جانب از اين كه كساني مي كوشند تا در ميان مردم ما رسم تجمل گرايي و اسراف و ولخرجي را شايع كنند‚ شديدا نگران و متاسفم‚ و از اين كه مردم فداكار و انقلابي ايران در امور شخصي به مصرف گرايي سوق داده شوند و قناعت انقلابي را از ياد ببرند‚ به خدا پناه مي برم. ( تاريخ: 2/9/68)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
…توصيه دوم چيزي است كه آنهم براي جامعه ما بسيار مهم است‚ انضباط اقتصادي و مالي . من اين را از ملت و مسئولين كشور و مامورين دولت و آحاد ملت امسال تقاضا دارم. انضباط اقتصادي و مالي يعني مقابله با ريخت و پاش‚ زياده روي‚ اسراف‚ ريخت و پاش مالي و زياده روي در خرج كردن و زياده روي در مصرف كردن به هيچ وجه صفت خوبي نيست. نه اسمش جود و سخاست و نه كرم و بزرگ منشي است. فقط اسمش بي انضباطي اقتصادي و مالي است. اين كساني كه بي خود خرج مي كنند. زيادي خرج مي كنند و زيادي براي خودشان مصرف مي كنند. رعايت موجودي جامعه را از لحاظ امكانات اقتصادي نمي كنند. اينها انسانهايي هستند كه از نظر من بي انضباط از لحاظ امكانات اقتصادي مالي هستند. اين ملت كارش مشكل خواهد شد.
… بايد به قدر نياز و حاجت خرج و مصرف كرد. بخصوص آن كساني كه اموال عمومي را مصرف مي كنند. كساني اموال خودشان را هم مصرف مي كنند. اين مطلب خطاب به آنها هم هست‚ آنها هم زيادي مصرف مي كنند‚ بعضي پولدارند. حالا درآمدي انشاءالله از راه حلال و آنها كه از راه حرام باشد وضعشان بدتر است ولو كساني كه از راه حلال درآمدي را به دست آورده باشند‚ اگر در خرج كردن و وضع زندگي و تجملات بيهوده و بي جا‚ در ريخت وپاشها و در اعيان منشي و در اين امور اسراف كنند‚ بي انضباطي مالي و اقتصادي انجام داده اند. اين اسمش ريخت وپاش است و ريخت وپاش بد است. اين زندگي ديگران را از لحاظ رواني مختل مي كند و امكانات زندگي و اقتصادي را بي خود به هدر مي دهد. .(پيام نوروزي سال 1374 -تاريخ : 29/12/1373)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
در جامعه يي كه تلاش و بد عمل كردن نسبت به محرومان و بي اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد‚ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد‚ اگر خلقيات اسلامي - همان چيزهايي كه در اسلام براي يك انسان فضيلت است‚ همان چيزهايي كه به تعبير روايات‚ جنود عقل است - رواج پيدا كند‚ مردم اهل صبر و استقامت باشند‚ اهل توكل و تواضع و حلم باشند‚ نسبت به يكديگر بدبين نباشند‚ نسبت به احوال يكديگر بي تفاوت نباشند‚ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد‚ زياده روي و اسراف و ريخت و پاش و اين چيزها نباشد‚ اگر حرص و افزون طلبي در امور مادي نباشد‚ اين جامعه به بهشت و گلستان تبديل مي شود. گرفتاري امروز مردم دنيا‚ حتي كشورهاي ثروتمند و پيشرفته‚ اين چيزهاست. تهيدستي از اخلاقيات است كه انسانيت را امروز در دنيا پريشان كرده است.(پيام نوروزي سال 1376 -تاريخ : 29/12/1375)

*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من مي خواهم به مردم عزيزمان عرض بكنم كه امسال همه سعي كنند اسراف را كنار بگذارند. متاسفانه در زندگيهاي ما اسراف وجود دارد. اسراف‚ يعني تضييع نعمت الهي. يعني نشناختن قدر نعمت الهي. البته بيشتر مخاطب ما در اين سخن‚ افراد متمكنند. افرادي كه تهيدست يا متوسطند‚ به نظر مي رسد كه اينها كمتر اسراف مي كنند‚ اگر چه در بين اينها هم بعضا اسراف هست. كنار گذاشتن اسراف در چيزهايي كه به نظر كوچك مي آيد‚ مثل اسراف در مصرف بي رويه آب.
… ما وظيفه داريم كه خود را بر طبق آنچه كه دين از ما خواسته است و عقل سليم از ما مي طلبد‚ آن طور تنظيم كنيم. اسراف در آب‚ اسراف در نان‚ اسراف در مواد غذايي‚ اسراف در وسايل زندگي‚ زياده روي‚ زياد خريدن‚ زياد مصرف كردن‚ دور ريختن چيزهايي كه قابل استفاده است‚ اينها تضييع نعمت خداست.
… در همه امور ما بايد به صرفه جويي عادت بكنيم. صرفه جويي‚ يعني آن چيزي را كه قابل استفاده است و مي توانيم از آن استفاده كنيم‚ استفاده كنيم. نسبت به امكانات‚ با هوس رفتار نكنيم. دايما چيزهاي ماندگار را نو كردن‚ چيزهاي ضايع نشدني را دور ريختن‚ روش درستي نيست. به نظر من بايد مسئولان كشور‚ راه صرفه جويي و مقابله با اسراف را به مردم ياد بدهند‚ من به صورت كلي اين را عرض مي كنم. خود مسئولان دولتي هم بايد اسراف نكنند. اسراف مسئولان دولتي‚ از اسراف مردم عادي مضرتر است‚ زيرا كه اين اسراف در بيت المال است.(پيام نوروزي سال 1376 - تاريخ : 29/12/1375)

*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به ملت ايران عرض كردم كه صرفه جويي را شعار خودتان قرار بدهيد. صرفه جويي‚ به معناي گدابازي نيست كه بعضي بگويند چرا نمي گذاريد مردم از نعمتهاي خدا استفاده كنند. نه‚ استفاده كنند‚ ولي اسراف و زياده روي نكنند‚ اسراف در جامعه‚ لازمه اشرافيگري و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومي و نعمت الهي است. صرفه جويي صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مي گويند - به معناي نخوردن نيست‚ به معناي زياده روي نكردن‚ مال خدا را حرام نكردن‚ نعمت الهي را ضايع نكردن است. اگر جامعه يي بخواهد قناعت و صرفه جويي را - كه يك دستور اسلامي است - عمل بكند‚ بايد متوجه باشد كه در شكل كلي بايد به عدالت اجتماعي و مساله عدالت پرداخته شود. براي اين كه بشود اين راه را ادامه داد‚ همه و همه بايد كوشش كنند‚ حالا كه بحمدالله كشور در راه سازندگي حركت مي كند‚ از عدالت غفلت نكنند و ميدان براي سوءاستفاده كنندگان باز نشود.(مشهد مقدس - تاريخ : 1/1/1376)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من آنچه را كه مي خواهم در اين برهه عرض كنم‚ اين است كه ملت عزيز‚ جدا از اسراف و زياده روي‚ پرهيز كنند. ما حق نداريم به عنوان يك ملت‚ مصالح بزرگ و ملي و دورنگر - بلكه مصالح نقد مهم و كنوني - خود را‚ به خاطر خواسته هاي شخصي خودمان - كه ما را به اسراف و بي بندوباري در مصرف مي كشاند - فدا كنيم و آنها را نديده بگيريم! همه بايد مساله صرفه جويي را جدي بگيرند.
عزيزان من! ملت ايران را به رياضت‚ دعوت نمي كنم‚ بحمدالله ما احتياجي به اين نداريم كه ملت خودمان را به رياضت‚ دعوت كنيم. فضاي غم آلود رياضت‚ از زندگي اين مردم‚ دور باد! من مردم را به قناعت‚ دعوت مي كنم‚ قناعت سرافرازانه‚ قناعت انسان عاقل و خردمندي كه مي داند آينده خود را با قناعت تامين مي كند‚ و زندگي و روال اقتصادي كشور را تسهيل‚ و به مسئولين كمك مي كند كه بتوانند تدابير صحيح را در كار اداره مملكت‚ اعمال كنند. (پيام نوروزي سال 1377 - تاريخ : 28/12/1376)
ببينيد اسراف چه كار مي كند! اسراف در نان‚ اسراف در آب‚ اسراف در برق‚ اسراف در مصالح ساختماني‚ اسراف در انواع و اقسام كالاهاي گوناگون‚ اسراف در اسباب بازي بچه و در وسايل تجملاتي! عزيزان من اين اسراف‚ همان كاري را با كشور مي كند كه دشمن مي خواهد! او از آن طرف به وسيله نفت‚ به وسيله تحريم اقتصادي و انواع و اقسام ضربه ها‚ برملت ايران ضربه وارد مي كند‚ از اين طرف هم خود ما با اسراف و صرفه جويي نكردن‚ ضربه او را تكميل مي كنيم! حرف من اين است.
من در پيام گفتم كه مردم را به رياضت اقتصادي دعوت نمي كنم‚ ابدا! چه رياضتي بحمدالله ملت ما احتياج به رياضت ندارد. من آنها را به قناعت‚ به صرفه جويي و به اسراف نكردن‚ دعوت مي كنم. اسراف‚ حرام است. اين هم نمي شود كه من و شما‚ مرتب ديگران را نصيحت كنيم‚ همه بايد سعي كنند كه اسراف را از زندگي خودشان‚ از زندگي شخصي و از زندگي كاري خود دور كنند.(صحن مطهر امام رضا (ع) - تاريخ : 1/1/1377)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
عزيزان من! يك ملت حق دارد با رفاه زندگي كند‚ حق دارد خوش بگذراند‚ حق دارد از انواع نعم الهي استفاده كند - در اين شكي نيست - همه قشرهاي يك ملت هم بايستي بتوانند استفاده كنند‚ ليكن حتي در مواقعي كه يك دولت و يك ملت‚ برخوردار از درآمد هم هستند‚ اسراف مضر و مذموم و شرعا حرام است‚ چه برسد آن وقتي كه درآمد يك كشور به طور موقت كم مي شود….
خطاب من در درجه اول متوجه كساني است كه متمكنين به كشورند‚ دستشان به دهانشان مي رسد و مي توانند خرج كنند‚ مي توانند گوشت‚ مواد غذايي‚ امكانات زندگي‚ محصولات مدرن‚ انواع و اقسام وسايل برقي و ماشينهاي گران قيمت تهيه كنند. چو دخلت نيست‚ خرج آهسته تر كن . نگو من دخل دارم‚ اين جا دخل شخصي ملاك نيست‚ دخل كشور ملاك است. وقتي كه يك ملت مقداري درآمدش كم مي شود‚ بايد ملاحظه كنند….
لازم است كه به مساله قناعت - به معناي اسراف نكردن - اهميت بدهند. اسراف نكردن در مواد غذايي‚ چه قدر مواد غذايي زايد دور ريخته مي شود. حتي اسراف نكردن در مواد دارويي‚ چقدر مواد دارويي غير لازم خريده مي شود و به خانه ها برده مي شود و بدون مصرف باقي مي ماند. مواد اوليه و يا خود دارو را بايد از خارج بخرند و بياورند‚ يا در داخل بايد با زحمت درست كنند. اينها ثروت و سرمايه مملكت است و از دست مي رود…. (خطبه هاي نماز جمعه تهران - تاريخ : 4/10/1377)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
سالهاست كه بنده درباره زندگي تشريفاتي مكرر تذكر مي دهم‚ اين دو جنبه دارد: يك جنبه از لحاظ اصل پايبندي به تجملات و تشريفات است‚ كه اين بد و دون شان انسان والاست‚ يعني يك وقت انسان به يك چيز غير لازم پايبند مي شود كه دون شان انسان است‚ بعلاوه‚ مسرفانه است‚ تضييع سرمايه ها‚ تضييع اموال و تضييع موجوديها در آن هست‚ اين يك بعد قضيه است كه اصل اسراف بد است‚ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زياده روي است و بد است‚ ليكن جنبه دومي دارد كه اهميتش كمتر از جنبه اول نيست‚ و آن انعكاس تجمل شما در زندگي مردم است‚ بعضيها از اين غفلت مي كنند! وقتي شما جلوي چشم مردم‚ وضع اتاق و دفتر و محيط كار و محيط زندگي را آن چناني مي كنيد‚ اين يك درس عملي است و هركسي اين را مي بيند‚ بر او اثر مي گذارد‚ حداقل اين را بايد رعايت كرد.
فضا را‚ فضاي تجملاتي و تجمل گرايي و عادت كردن به تجمل قرار ندهيم‚ چون امروز اگر اين روحيه تجمل گرايي در جامعه ما رواج پيدا بكند - كه متاسفانه تا ميزان زيادي هم رواج پيدا كرده است - بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي و اخلاقي كشور اصلا حل نخواهد شد.(ديدار با كارگزاران نظام - تاريخ : 4/10/1378)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
منكراتي كه در سطح جامعه وجود دارد و مي شود از آنها نهي كرد و بايد نهي كرد‚ از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومي‚ اتلاف منابع حياتي‚ اتلاف برق‚ اتلاف وسايل سوخت‚ اتلاف مواد غذايي‚ اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم‚ اصلا اين يك منكر است‚ يك منكر ديني است‚ يك منكر اقتصادي و اجتماعي است‚ نهي از اين منكر هم لازم است‚ هر كسي به هر طريقي كه مي تواند‚ يك مسئول يك طور مي تواند‚ يك مشتري نانوايي يك طور مي تواند‚ يك كارگر نانوايي طور ديگر مي تواند.(تاريخ : 25/9/1379)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
از جمله چيزهايي كه روند حركت به سمت عدالت را در جامعه كند مي كند‚ نمود اشرافيگري در مسئولان بالاي كشور است‚ از اين اجتناب كنيد. اشرافيگري دو عيب دارد‚ عيب دومش از عيب اولش بزرگتر است. عيب اول اشرافيگري‚ اسراف است - اشرافيگري حلال را مي گوييم‚ يعني آن چيزي كه پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عيب دوم بدتر است و آن اين است كه فرهنگ سازي مي كند‚ يعني چيزي براي مسابقه دادن همه درست مي كند. البته در اين زمينه مسئولان درجه يك خيلي نقش دارند‚ تلويزيون خيلي نقش دارد‚ منش من و شما خيلي نقش دارد. (در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت - تاريخ : 5/6/1380)









*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
مصرف گرايي براي جامعه بلاي بزرگي است. اسراف‚ روزبه روز شكافهاي طبقاتي و شكاف بين فقير و غني را بيشتر و عميق تر مي كند. يكي از چيزهايي كه لازم است مردم براي خود وظيفه بدانند‚ اجتناب از اسراف است. دستگاههاي مسئول بخشهاي مختلف دولتي‚ بخصوص دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگي - بويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف گرايي و تجمل گرايي سوق ندهند‚ بلكه در جهت عكس‚ مردم را به سمت قناعت‚ اكتفا و به اندازه لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده روي و اسراف دعوت كنند و سوق بدهند. مصرف گرايي‚ جامعه را از پاي درمي آورد. جامعه يي كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد‚ در ميدانهاي مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم.
جوانها اجتماعات خانوادگي تشكيل بدهند و كمكهاى افراد خانواده را جمع كنند و در درجه ى اول به مصرف فقرا و نادارهاى همان خانواده و فاميل برسانند؛ و اگر نيازى نبود، به فقراى ديگر رسيدگى كنند.
امروز در جامعه ما فقر وجود دارد. وظيفه ما به عنوان نظام اسلامي‚ ريشه كن كردن فقر در جامعه است. بايد در جامعه محروميت نباشد‚ اين تكليف ماست به عنوان دولت‚ به عنوان نظام اسلامي‚ به عنوان آحاد مردم. كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته ‚ اين وظيفه همه است. هر كدام به نحوي تجمل و اسراف و زياده روي را كم كنيم‚ اين درس ماه رمضان است‚ اين كار‚ همت و گذشت و بصيرت و آگاهي مي خواهد‚ از خداي متعال كمك بخواهيم. (خطبه هاي نماز عيد فطر تاريخ : 15/9/1381)









***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
يكى از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبى كه مصرف شُرب در خانه‏ها مى‏شود، نوع آبيارى كشاورزى ما هم يك نوع مسرفانه است و آب را هدر مى‏دهيم. وظيفه‏ى مسئولين و دست‏اندركاران اين بخش است كه به اين مسئله به‏طور ويژه توجه كنند! پس به مسئله‏ى اسراف - هم در مسئله‏ى آب و هم در مسائل ديگر - بايد با اهميت نگاه كنند.(تاريخ : 11/2/1387)

 1 نظر

اسراف ‚ زياده روي ‚ تجمل گرايي ,مصرف گرايي قسمت اول

30 فروردین 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد
قرآن كريم در سوره اعراف آيه 31 مي فرمايد :
وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفين .
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد البته كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد .


“اسراف” در آيات و روايات
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
لازم است به عنوان يك سياست، ما مسئله‏ى صرفه‏جوئى را در خطوط اساسى برنامه‏ريزى‏هايمان در سطوح مختلف اعمال كنيم. مردم عزيزمان توجه داشته باشند كه صرفه‏جوئى به معناى مصرف نكردن نيست؛ صرفه‏جوئى به معناى درست مصرف كردن، بجا مصرف كردن، ضايع نكردن مال، مصرف را كارآمد و ثمربخش كردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد اين است كه انسان مال را مصرف كند، بدون اينكه اين مصرف اثر و كارائى داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعه‏ى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه‏ى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نيست. اين را من عرض ميكنم؛ ما بايد اعتراف كنيم به اين مسئله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى كه از اين و آن ياد گرفته‏ايم، ما را سوق داده است به زياده‏روى در مصرف به نحو اسراف. يك نسبتى بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يك نسبت شايسته‏اى به سود توليد؛ يعنى توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد. جامعه از توليد موجود كشور استفاده كند؛ آنچه كه زيادى هست، صرف اعتلاى كشور شود. امروز در كشور ما اينجورى نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، كشور را به عقب ميرساند؛ اين، ضررهاى مهم اقتصادى بر ما وارد ميكند؛ جامعه دچار مشكلات اقتصادى ميشود. در آيات شريفه‏ى قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادى تأكيد شده؛ اين به خاطر همين است. اسراف، هم لطمه‏ى اقتصادى ميزند، هم لطمه‏ى فرهنگى ميزند. وقتى جامعه‏اى دچار بيمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثيرهاى منفى ميگذارد. بنابراين مسئله‏ى صرفه‏جوئى و اجتناب از اسراف، فقط يك مسئله‏ى اقتصادى نيست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آينده‏ى كشور را تهديد ميكند. (تاريخ : 1/1/1388 - مشهد مقدس)




 



***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
امروز دشمن چشمش به نقطه‏ى حساس اقتصادى است تا بلكه بتوانند اين كشور را از لحاظ اقتصادى دچار اختلال كنند. هرچه مى‏توانند اختلال ايجاد كنند و هرچه هم نمى‏توانند، در تبليغاتشان وانمود كنند كه اختلال هست! اين كارى است كه امروز در تبليغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شكلهاى مختلف انجام مى‏گيرد. راه مقابله هم انضباط مالى و صرفه‏جوئى و نگاه پرهيزگرانه‏ى به مصرف‏گرائى است. من اين را مى‏خواهم به مردم عزيزمان تأكيد كنم: مصرف‏گرائى به صورت اسراف يكى از بيماريهاى خطرناك هر ملتى است. ما يك خرده به اين مصرف‏گرائىِ افراطى دچار هستيم. (تاريخ : 11/2/1387)




 



***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من بخصوص توصيه مي كنم كه مردم از اسراف‚ چه در ايام عيد و چه در طول سال آينده‚ و بويژه در مراسمي كه معمولا در آنها دچار اسراف مي شوند‚ خودداري كنند. مصرف بي رويه و زياد‚ قاعدتا از سوي قشرهاي مرفه انجام مي گيرد. چون قشرهاي ضعيف قادر نيستند كه زياد مصرف كنند. مصرفي كه از سوي يك قشر انجام مي گيرد‚ به زيان كشور است. يعني هم زيان اقتصادي‚ هم زيان اجتماعي و هم زيان رواني و اخلاقي دارد. من مكرر عرض كرده ام‚ باز هم مي گويم و خواهش مي كنم‚ كه مصرف گرايي را رها كنند. مصرف بايد به اندازه باشد‚ نه به حد اسراف و زياده روي.(تاريخ : 28/12/1370)

 5 نظر

شروط هشتگانه برای شکسته خواندن نماز

29 فروردین 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته بجا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:

  شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی  نباشد.

کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است اگر رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند بنابر این اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد باید نماز را تمام کند.

اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند چه همان روز و شب بخواهد برگردد یا غیر آن روز و شب .

اگر سفر، مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، در صورتی که تحقیق کردن برایش مشقت دارد باید نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند که اگر دو عادل بگویند، یا بین مردم  معروف باشد که سفر او هشت فرسخ است نماز را شکسته بخواند.

اگر یک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است بنابر احتیاط واجب باید نماز را، هم شکسته بخواند و هم تمام

بخواند و روزه بگیرد و قضای آن را هم بجا آورد.

کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده باید آن را چهار رکعتی بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.

کسی که یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده اگر چه کمی از راه باقی باشد باید نماز را شکسته بخواند، و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهمید سفرش هشت فرسخ بوده بنابر اقوی باید نماز را دوباره شکسته اعاده نماید. و در صورتی که وقت گذشته باشد باید بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره قضا نماید.

اگر بین دو محلی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد کند اگر چه روی هم رفته هشت فرسخ شود باید نماز را تمام بخواند.

اگر محلی دو راه داشته باشد یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آنجا برود باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست، برود باید تمام بخواند.

اگر شهر دیوار دارد باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند، و اگر دیوار ندارد باید از خانه های آخر شهر حساب نماید.

 

شرط دوم : آن که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آن جا قصد کند جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و به وطنش یا به جایی که می خواهد ده روز بماند برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ است مثلا برای پیدا کردن گمشده ای مسافرت می کند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند باید نماز را تمام بخواند ولی در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایی که می خواهد ده روز در آن جا بماند هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید نماز را شکسته بخواند و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و برگردد چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود باید نماز را شکسته بخواند.

مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود پس کسی که از شهر بیرون می رود و مثلا قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند سفر هشت فرسخی برود چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا می کند باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند.

کسی که قصد هشت فرسخ دارد اگر چه در هر روز مقدار کمی  راه برود وقتی به جایی برسد که دیوار شهر را نبیند و اذان آن را نشنود باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود که نگویند مسافر است باید نمازش را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

کسی  که در سفر به اختیار دیگری است مانند نوکری که با آقای خود مسافرت می کند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است ، باید نماز را شکسته بخواند.

کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود باید نماز را تمام بخواند.

کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود یا نه باید نماز را شکسته بخواند و نیز اگر شک او از این جهت است که احتمال می دهد مانعی برای سفر او پیش آید چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد باید نمازش را شکسته بخواند.

 

شرط سوم: آن که در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، یا مردد شود، باید نماز را تمام بخواند.

اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود چنانچه تصمیم داشته باشد که همان جا بماند یا بعد از ده روز

برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.

اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و بعد از رفتن مقداری  از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اولی که حرکت کرده تا جایی که می خواهد برود هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.

اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقیه راه را برودیا نه ، و در موقعی که مردد است راه نرود و بعد

تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.

اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است مقداری راه برود

و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و برگردد تا آخر مسافرت باید نماز را شکسته بخواند.

اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردد است مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود چنانچه باقیمانده سفر او هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد ولی بخواهد برود و برگردد باید نماز را شکسته بخواند ، ولی اگر راهی که پیش از مردد شدن و راهی که بعد از آن می رود روی هم هشت فرسخ باشد بنابر احتیاط، نماز را، هم شکسته و هم تمام بخواند اگر چه جمع واجب نیست و نماز شکسته است .

 

شرط چهارم: آن که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند، پس کسی  که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند باید نماز را تمام بخواند.

کسی که نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می گذرد یا نه، یا ده روز در محلی می ماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد یا ده روز در محلی بماند و نیز کسی که مردد است که از وطنش بگذرد یا ده روز در محلی بماند اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند ولی اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

 

شرط پنجم: آن که برای کار حرام سفر نکند، و اگر برای  کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند. و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن که برای او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر سفری برود که بر او واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخواند.

سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

کسی  که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی کند اگر چه در سفر، معصیتی انجام دهد مثلا غیبت کند یا شراب بخورد باید نماز را شکسته بخواند.

اگر مخصوصا برای آن که کار واجبی را ترک کند مسافرت نماید نمازش تمام است پس کسی که بدهکار است اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد مخصوصا برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید باید نماز را تمام بخواند ولی اگر مخصوصا برای  ترک واجب مسافرت نکند باید نماز را شکسته بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

اگر سفر او سفر حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار است غصبی باشد نمازش شکسته است ولی اگر در زمین غصبی مسافرت کند بنابر احتیاط واجب باید نماز را، هم شکسته و هم تمام بخواند.

کسی  که با ظالم مسافرت می کند اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار

باشد یا مثلا برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است .

اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.

اگر برای لهو و خوشگذرانی به شکار رود نمازش تمام است و چنانچه برای  تهیه معاش به شکار رود نمازش شکسته است و اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود احتیاط واجب آن است که نماز را، هم شکسته و هم تمام بخواند و باید روزه نگیرد.

کسی که برای معصیت سفر کرده، موقعی که از سفر برمی گردد اگر توبه کرده، باید نماز را شکسته بخواند و اگر توبه نکرده، و چیزی هم که بازگشت را از جزئیت سفر معصیت خارج کند حادث نشده باشد باید تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

کسی که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

کسی  که برای معصیت سفر نکرده اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی

نمازهایی را که شکسته خوانده صحیح است .

 

شرط ششم: آن که از صحرانشین هایی نباشد که در بیابانها گردش می کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حشمشان پیدا کنند می مانند و بعد از چندی به جای دیگر می روند و صحرانشینها در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.

اگر یکی از صحرانشینها برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتشان سفر کند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد احتیاطا

واجب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند.

 

شرط هفتم: آن که شغل او مسافرت نباشد، بنابراین شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند اینها، اگرچه برای بردن اثاثیه منزل خود مسافرت کنند، در غیر سفر اول باید نماز را تمام بخوانند، ولی در سفر اول اگرچه طول بکشد، نمازشان شکسته است .

کسی که شغلش مسافرت است اگر برای کار دیگری مثلا برای زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند ولی اگر مثلا شوفر، اتومبیل خود را برای زیارت کرایه دهد و در ضمن خودش هم زیارت کند، باید نماز را تمام بخواند.

حمله دار یعنی کسی که برای رساندن حاجی ها به مکه مسافرت می کند چنانچه شغلش مسافرت باشد باید نماز را تمام بخواند، و اگر شغلش مسافرت نباشد، باید شکسته بخواند.

کسی  که شغل او حمله داری است و حاجی ها را از راه دور به مکه می برد، چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشد، باید نماز را تمام بخواند.

کسی  که در مقداری از سال شغلش مسافرت است ، مثل شوفری که فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می دهد، باید در سفری که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند، چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخی برود ، باید نماز را شکسته بخواند.

کسی که شغلش مسافرت است، اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند، باید در سفر اولی که بعد از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند.

کسی که شغلش مسافرت است، اگر در غیر وطن خود ده روز بماند در سفر اولی که بعد از ده روز می رود، باید نماز را

شکسته بخواند چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد یا نداشته باشد.

کسی که شغلش مسافرت است، اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگرده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

کسی که در شهرها سیاحت می کند و برای خود وطنی اختیار نکرده ،

بایدنماز را تمام بخواند.

کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلا در شهری یا دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرتهای پی در پی می کند باید نماز را شکسته بخواند.

کسی که از وطنش صرف نظر کرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند، اگر شغلش مسافرت نباشد باید در مسافرت نماز را شکسته بخواند.

 

شرط هشتم: آن که به حد ترخص برسد، یعنی از وطنش یا جایی که قصد کرده ده روز در آنجا بماند، به قدری دور شود که دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، ولی باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن دیوار و شنیدن اذان جلوگیری کند، و لازم نیست به قدری دور شود که مناره ها و گنبدها را نبیند، یا دیوارها هیچ پیدا نباشد، بلکه همین قدر که دیوارها کاملا معلوم نباشد، کافی است .

کسی که به سفر می رود، اگر به جایی برسد که اذان را نشنود، ولی دیوار شهر را ببیند یا دیوارها را نبیند و صدای

اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن جا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسافری که به وطنش برمی گردد، وقتی دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود باید نماز را تمام بخواند ولی

مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند وقتی دیوار آن جا را ببیند و صدای اذانش را بشنود. بنابر احتیاط واجب باید

نماز را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد، یا نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

هرگاه شهر در بلندی باشد که از دور دیده شود یا به قدری گود باشد که اگر انسان کمی دور شود دیوار آن را نبیند کسی که از آن شهر مسافرت می کند، وقتی به اندازه ای دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود دیوارش از آن جا دیده نمی شد باید نماز خود را شکسته بخواند و نیز اگر پستی و بلندی خانه ها بیشتر از معمول باشد باید ملاحظه معمول را بنماید.

اگر از محلی مسافرت کند که خانه و دیوار ندارد وقتی به جایی برسد که اگر آن محل دیوار داشت از آن جا دیده نمی شد باید نماز را شکسته بخواند.

اگر به قدری دور شود که نداند صدایی را که می شنود صدای اذان است یا صدای دیگری، باید نماز را شکسته بخواند، ولی اگر بفهمد اذان می گویند و کلمات آن را تشخیص ندهد باید تمام بخواند.

اگر به قدری دور شود که اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را که معمولا در جای بلند می گویند بشنود نباید نماز

را شکسته بخواند.

اگر به جایی برسد که اذان شهر را که معمولا در جای بلند می گویند نشنود ولی اذانی را که در جای خیلی بلند می گویند بشنود، باید نماز را شکسته بخواند.

اگر چشم یا گوش او، یا صدای اذان غیر معمولی باشد در محلی باید نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط، دیوار خانه ها را نبیند و گوش متوسط صدای اذان معمولی را نشنود.

اگر بخواهد در محلی نماز بخواند که شک دارد به حد ترخص، یعنی جایی  که اذان را نشنود و دیوار را نبیند رسیده یا نه،

باید نماز را تمام بخواند، و در موقع برگشتن اگر شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید شکسته بخواند، و چون در بعضی موارد اشکال پیدا می کند باید آن جا نماز نخواند یا هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسافری که در سفر از وطن خود عبور می کند وقتی به جایی برسد که دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود

باید نماز را تمام بخواند.

مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتی در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و برگردد وقتی به جایی برسد که دیوار وطن را نبیند و صدای اذان آن را نشنود باید نماز را شکسته بخواند.

محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.

اگر قصد دارد در محلی که وطن اصیلش نیست مدتی بماند و بعد به جای دیگر رود، آن جا وطن او حساب نمی شود.

تا انسان قصد ماندن همیشگی در جایی که غیر وطن اصلی خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمی شود مگر آن که بدون قصد ماندن آن قدر بماند که مردم بگویند این جا وطن او است .

کسی  که در دو محل زندگی می کند مثلا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو وطن او است . و اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد اشکال دارد و باید احتیاط مراعات شود.

در غیر وطن اصلی و وطن غیر اصلی که ذکر شد در جاهای دیگر اگر قصد اقامه نکند نمازش شکسته است چه ملکی در آن جا داشته باشد یا نداشته باشد و چه در آن جا شش ماه مانده باشد یا نه .

اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آن جا صرف نظر کرده نباید نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن دیگری هم برای

خود اختیار نکرده باشد.

مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلی بماند، یا می داند که بدون اختیار ده روز در محلی می ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.

مسافری  که می خواهد ده روز در محلی بماند لازم نیست قصد ماندن شب اول یا شب یازدهم را داشته باشد و همین که قصد کند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند باید نماز را تمام بخواند، و همچنین اگر مثلا قصدش این باشد که از ظهر روز اول تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را تمام بخواند.


مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند اگر از اول قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود چنانچه جایی که می خواهد برود خطه سور بلداقامت یا از بساتین و مزارع و باغات اطراف آن باشد به مقداری که رفتن به آن جا منافی با صدق و اقامت در بلد نباشد باید در تمام ده روز نماز را تمام بخواند ولی چنانچه بخواهد تا کمتر از چهار فرسخ برود چنانچه در نیت او باشد که در بین ده روز فقط یک مرتبه برود و بیش از دو ساعت رفتن و برگشتن را طول ندهد، در همه ده روز باید نمازش را تمام بخواند.


 


مسافری  که تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند مثلا قصدش این است که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند ده روز بماند باید نماز را شکسته بخواند.

کسی  که تصمیم دارد، ده روز در محلی بماند، اگر چه احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد در صورتی که مردم به احتمال او اعتنایی نکنند باید نماز را تمام بخواند.

اگر مسافر بداند که مثلا ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند باید نماز را تمام بخواند

ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند اگرچه از موقعی که

قصد کرده تا آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.

اگر مسافر قصد کند ده روز در محلی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود، یا مردد شود که در آن جا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردد شود تا وقتی در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند.

مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد روزه اش صحیح است و تا وقتی در آن جا هست باید نمازهای خود را تمام بخواند و اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد روزه آن روزش صحیح است اما نمازهای خود را باید شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی تواند روزه بگیرد.

مسافری  که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر از ماندن منصرف شود و شک کند پیش از آن که از قصد ماندن برگردد، یک نماز چهار رکعتی خوانده، یانه باید نمازهای خود را شکسته بخواند.

اگر مسافر به نیت این که نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند باید نماز را چهار رکعتی تمام نماید.

مسافری که قصد کرده، ده روز در جایی بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده، باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیه نمازهای خود را شکسته بخواند، و اگر مشغول رکعت سوم شده نمازش باطل است، و تا وقتی در آن جا هست باید نماز را شکسته بخواند اگر چه داخل در رکوع رکعت سوم شده باشد.

مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بیشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتی مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.

مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند باید روزه واجب را بگیرد و می تواند روزه مستحبی را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محل اقامه خود، باید نماز را تمام بخواند.

مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند باید در رفتن و در جایی که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهای خود را تمام بخواند ولی اگر در جایی که می خواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید موقع رفتن نمازهای خود را شکسته بخواند و چنانچه در آن جا قصد ماندن ده روز کرد، نمازش را تمام بخواند.

مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد که به محل اولش برگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آن جا غافل باشد، یا بخواهد برگردد، ولی  مردد باشد که ده روز در آن جا بماند یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد، باید از وقتی که می رود تا برمی گردد و بعد از برگشتن نمازهای خود را تمام بخواند.

اگر به خیال این که رفقایش می خواهند ده روز در محلی بمانند قصد کند که ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن یک نماز

چهار رکعتی بفهمد که آنها قصد نکرده اند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی که در آن جا هست باید نماز را تمام بخواند.

اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، سی روز در محلی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سی روز اگر چه مقدار کمی در آن جا بماند باید نماز را تمام بخواند ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ ، در رفتن بقیه راه مردد شود، از وقتی که مردد می شود باید نماز را تمام بخواند.

مسافری که می خواهد نه روز یا کمتر در محلی بماند اگر بعد از آن که نه روز یا کمتر در آن جا ماند بخواهد دوباره نه روز دیگر یا کمتر بماند همین طور تا سی روز، روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.

مسافری که سی روز مردد بوده، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند.

تبيان

مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند در صورتی باید نماز را تمام بخواند که تمام ده روز را در یک جا بماند، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و کوفه یا در تهران و شمیران بماند باید نماز را شکسته بخواند.

 نظر دهید »

انسانهای موفق چگونه‌اند؟

29 فروردین 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

انسانهای موفق همیشه دیگران را به وجد می‌آورند. موفقیت، آنها را از دیگر انسانها متمایز می‌کند. انسان‏های موفق عادت‏های بسیار خوبی دارند كه چند نمونه آنها را با هم مرور می‏كنیم.

1- در ذهنشان پایانی وجود دارد

اگر شما در ذهنتان نقطه پایانی برای کاری که می‌کنید نداشته باشید، به راحتی گم می‌شوید و دیری نمی‌گذرد که احساس سردرگمی می‌کنید. افراد موفق دقیقا می‌دانند که از زندگی چه می‌خواهند و برای انجام هر کارشان هدفی دارند.

وقتی شما هدفی در زندگی داشته باشید، می‌دانید که باید دقیقا بر روی چه چیزی تمرکز کنید، داشتن نقطه پایان در ذهن، شما را در رسیدن به مقصدتان راهنمایی می‌کند.

2- دلیلی برای اهدافشان دارند

داشتن هدف تنها یک قسمت از ماجراست. برای اینکه به هدفتان برسید باید دلیلی داشته باشید. افراد موفق در پشت تمامی اهدافشان دلیلی دارند که آن دلیل حرکت آنها را به سمت هدفشان تداوم می‌بخشد. راه رسیدن به اهداف در زندگی همواره سهل و آسان نیست، افرادی که برای اهدافشان دلیلی ندارند در نیمه راه از پا می‌افتند و کنار می‌کشند.

اگر هدفتان این است که ده کیلو از وزنتان را کم کنید، ولی دلیلی برای این کار ندارید، هرگز نخواهید توانست به وزن ایده‏آل‏تان برسید. پس بهتر است اینگونه فكر كنید كه، چون سه ماه دیگر جشن عروسی دوستتان است، وزنتان را کم کنید و دلیلتان را این قرار دهید که می‌خواهید در میان جمع خوش هیکل به نظر برسید. وقتی شما دلیل خوشایندی برای اهدافتان دارید، می‌توانید با آسودگی بیشتری به مقاصدتان دست پیدا کنید.

3- حامی و پشتیبان دارند

جدا از هدف و دلیل، رسیدن به مقاصد خاص در زندگی دشواری‌های خاص خود را دارد که گاهی انسان به تنهایی توان مقابله با آنها را ندارد.

سعی کنید یک تیم صمیمی برای خودتان تشکیل دهید که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک کنند. این تیم می‌تواند بین دو تا شش نفر باشد.در انتخاب اعضای تیم دقت لازم را به خرج دهید و سعی کنید افرادی را که مثبت اندیش هستند و اهدافی شبیه شما دارند را برگزینید.

اگر راجع به تغییر در زندگی خود جدی هستید، همین حالا از کارهایی که زمان شما را به بطالت می‌گذرانند، دست بکشید و کارهای مفید را انجام دهید.

4- دقیقا می‌دانند که وقتشان را صرف چه چیزی می‌کنند

اگر نمی‌دانید که وقتتان را چطور سپری کنید، تقریبا همه وقت‏تان را از دست داده‏اید. زمان، یکی از با ارزش‏ترین منابع در اختیار انسان است. شما می‌توانید پول‏تان را هدر دهید و دوباره برای کسب پول برنامه‏ریزی کنید. ولی زمان از دست رفته را نمی‌توان برگرداند.

باید مراقب نحوه سپری شدن زمانتان باشید. اگر هفتاد درصد زمان‏تان را صرف دیدن تلویزیون و گردش با دوستان می‌کنید، می‌توان گفت که هرگز به اهداف‏تان نخواهید رسید. اگر راجع به تغییر در زندگی خود جدی هستید، همین حالا از کارهایی که زمان شما را به بطالت می‌گذرانند، دست بکشید و کارهای مفید را انجام دهید.

5- برای رسیدن به هدف، مصمم هستند 

سریع تلاش می‌کنند، سریع از شکست می‌گذرند، تلاش می‌کنند و هرگز از حرکت نمی‌ایستند. اگر برای بار اول به تیراندازی بروید، نمی‌توانید اولین گلوله را دقیقا به هدف بزنید. در زندگی هم برای رسیدن به اهداف باید تلاش کرد. به سادگی از هدف‏تان دست نکشید، خیلی چیزها هستند که شما نمی‌دانید و با هر بار شکست آنها را تجربه می‌کنید. سریع یاد بگیرید، سریع عمل کنید و دست از تلاش نکشید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 56
  • ...
  • 57
  • 58
  • 59
  • ...
  • 60
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 87
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدیریت استانی کهگیلویه و بویر احمد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام

حدیث

حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس