• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حجاب اسلامي، راهي براي رسيدن به امنيت اجتماعي

05 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

امروز کم­تر کسي است که از طرح ارزش­مند امنيت اخلاقي و اجتماعي بي­خبر باشد. همگان مي­دانند که اين طرح، با هدف بازگرداندن جامعه به دامن ارزش­ها و آرمان­هاي اسلامي و انقلابي طراحي و اجرا مي­شود و نيز مي­دانندکه موضوع بدحجابي، يکي از جديدترين نگراني­هاي دينداران جامعۀ ايراني در طول تاريخ بوده است. در يک برداشت مي­توان گفت: اين ناهنجاري، ره­آورد دنياي ارتباطات و مدرنيسم است که جامعۀ ديني را تهديد، و انحرافات فردي و اجتماعي فراواني را به بار مي­آورد.

اجراي اين طرح، ديدگاه­هاي گوناگون و بازتاب­هاي متنوعي در بستر جامعه به وجود آورده است. برخي معتقداند که اين طرح در راستاي احياي حدود الهي پي­گيري و برخي نيز بر اين باورند که مسئلۀ حجاب بايد در لابه­لاي شعارهاي بين­المللي از بين برود!

ديدگاه نخست به عموم ملّت غيرت­مند ايران، به­ويژه مسئولان خدوم نظام اسلامي تعلّق دارد. نتايج نظرسنجي مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان، حاكي از آن است كه بيش از 80% معتقدند، واجب بودن حجاب، مصونيت مي­آورد و نيز آن را دليل احترام به مقام زن مي­دانند و بيش از 75­% معتقدند كه حجاب، تحكيم بنيان خانواده را در پي خواهد آورد.

مقام معظّم رهبري در اين­باره مي­فرمايند: «نيروي انتظامي بايد با پرهيز از طرح­هاي موسمي و موقت، طرح امنيت اجتماعي را با قدرت ادامه دهد، تا اهداف آن در جامعه نهادينه شود».1

و ديدگاه دوم به کساني تعلّق دارد که عينک سياسي به چشم زده و روزگاري تاختن به ارزش­هاي ديني و ملّي را وجهۀ همّت خويش قرار داده بودند.

قائم مقام يکي از احزاب سياسي کشور دربارۀ اجراي اين طرح مي­گويد: «اول خواستند زنان را بترسانند، اما نتوانستند، بعد گفتند اراذل و اوباش را مي­گيريم که فايده­اي نداشت، پشت پردۀ اين برخوردهاي نيروي انتظامي، چيزي نيست جز ترساندن مردم!!!»2

ملت ايران فراموش نکرده است، روزگاري را که مردم غيرت­مند ايران، براي دفاع از ناموس و در اعتراض به توطئۀ رضاخان، به خيابان­ها ريختند و جان خويش را فداي نهادينه­سازي ارزش­هاي ديني و ملّي نمودند و امروز، شماري مغرض و نا آگاه به طرحي که به گسترش امنيت اخلاقي و اجتماعي مي­انجامد، حمله و نظام اسلامي را به باد انتقاد مي­گيرند. مگر نه اين است که ملّت ايران، در طول تاريخ نشان داده است که در رابطه با حجاب و عفاف و استحاله ارزش­ها، ذرّه­اي کوتاهي نکرده و اين افتخار تاريخي را به نام خويش ثبت نموده است. مخالفان طرح، قيام خونين مسجد گوهرشاد و سياست سرکوب­گرانه شاه در برابر مردم را، چگونه تحليل مي­نمايند؟ هيچ­کس نيست که نداند، آن­چه مخالفان طرح امنيت اجتماعي بدان دامن مي­زنند، جريان اباحه­گري است که از استحالۀ ارزش­ها نيز خطرناک­تر مي­باشد.

مگر نه اين است که فساد اخلاقي، کشف خانه­هاي فساد، کشف مواد افيوني، کشف دستگاه­هاي فرآوري مشروبات الکلي، انتشار فيلم­ها مبتذل و غيراخلاقي داراي ابعاد پيچيده­اي گشته و تهديدي ملّي براي جامعه به شمار مي­آيد؟

امروز کساني که نداي مخالفت با طرح امنيت اجتماعي را سر مي­دهند، حرف تازه­اي براي گفتن ندارند، جز اين که همان حرف­هاي کهنۀ اربابان خائن، که کشف حجاب را براي ورود ايران به مدرنيسم!، تمدّن جديد!، و… ضروري مي­دانستند! را نشخوار مي­نمايند.

مگر نه اين است که رضاخان در سفر خويش به ترکيه، عزم خويش را جزم نمود که ترکيه راه پيش­رفت خويش را از طريف کشف حجاب دنبال نمود و به نتيجه رسيد، ما نيز همين کار را انجام مي­دهيم. مگر نه اينکه او وزيران را احضار کرد و به آنان گفت: «ما بايد صورتاً و سنتاً غربي شويم و در قدم اول، کلاه­ها تبديل به شاپوري شود و نيز بايد شروع به برداشتن حجاب زن­ها نمائيم، اما چون براي عامۀ مردم دفعتاً مشکل است که اقدام کنند، شما وزرا و معاونان بايد پيش­قدم شويد و هفته­اي يک­بار با خانم­هاي خود در کلوپ ايران جمع شويد…».

عزيزان، امروز حدود هفتاد سال از فاجعۀ کشف حجاب در اين کشور مي­گذرد و اکنون، همان ترکيه به پايان مسير کشف حجاب نزديک شده، آيا امروز ايران در دنيا، تمدّن­ساز است يا ترکيه؟ تحليل شما از روي کار آمدن رئيس­جمهوري که همسر و خانوادۀ او از گوهر حجاب برخوردارند، چيست؟ آيا جز اين است که آنان در اين مسير، چيزي جز ولنگاري و فساد نديده­اند؟

در اين بخش، براي اطلاع خوانندگان عزيز از مباني ديني اين فريضۀ الهي، به برخي سفارشات قرآن کريم و پيشوايان ديني اشاره مي­شود. آئين مقدّس اسلام، نهاد خانواده را کانوني مقدس، پايدار و عاطفي مي­داند و مهمانان اين کانون ارزش­مند را به آرامش، شادماني و محبّت فرا خوانده و حيات طيبۀ الهي را در بستر ازدواج سالم، پيش­کش انسان قرار مي­دهد. بنابراين، حجاب و عفاف، پايه و اساس زندگي به شمار مي­رود که در رهگذر آن، خردمندي و کمال انساني، بارور مي­شود و پشت کردن به اين آموزه­ها نيز چيزي جز ولنگاري و هرج و مرج را نصيب انسان نمي­سازد.

ناگفته نماند که حجاب و عفاف، دو مقولّ جداگانه، اما در ارتباط با يکديگر مي­باشند. حجاب، رعايت پوشش ظاهري است و عفّت، هم رعايت پوشش ظاهري است و هم مراقبت از امور معنوي و روحي؛ از اين روي عفت، دامنۀ گسترده­تري نسبت به حجاب دارد، زيرا دربرگيرندۀ قلب، چشم، گفتار، رفتار، خوراک و… مي­باشد، زيرا توصيه شده است که به چشمانت بياموز، هرکس، ارزش ديدن ندارد، زيرا چشم، عرصۀ واردات دل و فکر را فراهم مي­آورد و نگاه به نامحرم، زمينۀ فساد و تباهي را مي­آفريند.

در قرآن کريم، آيات فراواني به موضوع حجاب و عفاف پرداخته است که در زير به برخي از اين آيات اشاره مي­شود:

«يا ايها النبي قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک ادني ان يعرفن فلايؤذين و کان الله غفورا رحيما»3

(اي پيامبر! به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش­هاي خود را بر خود پيچند. اين کار براي اين که به عفيف بودن شناخته شوند و مورد اذيت قرار نگيرند، نزديک­تر است و خداوند آمرزنده و مهربان است). 

مطلبي که از اين آيه استفاده مي­شود و يک حقيقت جاوداني است، اين است که زن مسلمان بايد آن­چنان در ميان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگيني و پاکي از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود، و در اين وقت است که بيماردلاني که دنبال شکار مي­گردند، از آنها مأيوس مي­گردند و فکر بهره­کشي از آنها، در مخيله­شان خطور نمي­کند.4

«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم اِنّ الله خبير بما يصنعون»5

(به مردان با ايمان بگو: ديدۀ خود را از نامحرم فروبندند و پاک­دامني خود را حفظ کنند که اين براي آنها پاکيزه­تر است. همانا خداوند به آن چه مي­کنند، آگاه است).

خداوند متعال در اين آيه، تكليف مرد نامحرم را در عرصۀ اجتماع و به هنگام برقرار كردن ارتباط با زن نامحرم، مشخص ساخته است. خداوند متعال به پيامبر اكرم(ص) دستور مي­دهد كه به مردان مؤمن ابلاغ كند كه از خيره شدن به زنان بپرهيزند و دامان خود را از گناه حفظ كنند.

«وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن»6

(و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را از نامحرم فرو بندند و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را جز آن­چه نمايان است (مانند دست و صورت)، آشکار نسازند و بايد روسري­هاي خود را بر سينه­هاي خويش فرو اندازند و زينت و آرايش خود را آشکار نکنند، جز براي شوهرانشان يا…).

«وَ قرن في بيوتكن ولا تبّرج الجاهلية الاولي»7 (و در خانه­هايتان بنشينيد و مانند دوران جاهليت نخستين، به خودنمايي و خودآرايي، از خانه خارج نشويد).

اين آيه نيز چنان كه از سياق آن پيداست، بر روي خارج شدن زنان پيامبر(ص) از منزل، همراه با عرضۀ خود به نامحرمان، حساسيت به خرج داده است. البته مقصود از آن، حبس كردن زنان ايشان در منزل نيست، چرا كه تاريخ اسلام گواه آن است كه سيرۀ معمول پيامبر(ص)، بر چنين رفتاري استوار نبوده است و نيز فقط حفظ پوشش مراد نيست، بلكه خودنمائي در تمام شيوه­هايش، اعم از نوع نگاه و رفتار مورد نظر است.

در مجموع، آن­چه از ملاحظۀ چند آيۀ شريفه به دست مي­آيد، اين است كه بيش از همه، بر حفاظت زنان از خود در پوشش، گفتار، رفتار، …، و تأثير آن در پيش­گيري از وقوع انحراف در مرحلۀ عمل (و حتّي در مرحلۀ نيّت)  تأكيد شده و فقط در يكي از اين آيات به راهكار كنترل از طريق اعمال زور و سياست­هاي بازدارنده، راهنمايي شده است. همين امر نشان مي­دهد كه در يك جامعۀ اسلامي، برابر تعاليم ديني و نتايج تحقيقات جديد علمي، در امر كنترل انحرافات اجتماعي و اخلاقي در روابط زن و مرد، نقطۀ تأكيد بايد بر مقاوم­سازي اقشار آسيب­پذير، به­ويژه زنان در برابر افراد آمادۀ جرم و انحراف و كنترل عرضه در برابر افراد متقاضي، از طريق كار فرهنگي سنجيده و بلندمدّت، در زمينۀ ترويج معناي صحيح حجاب صورت گيرد.

روايات اسلامي نيز به صورت تفصيلي به اين موضوع پرداخته و همواره بر برخورداري جامعه، به­ويژه بانوان که در معرض آسيب بيش­تري قرار دارند، تأکيد شده است.

روزي اسماء، دختر ابوبکر به خانۀ پيامبر(ص) آمد در حالي که جامه­اي نازک و بدن­نما به تن داشت، پيامبر(ص) روي خويش را برگرداندند و فرمودند: «يا اسماء، اذا بلغت المحيض لم تصلح ان يريا منها الا هذا و هذا و اشار الي کفه و وجهه»

 (اي اسما! همين که زن به حدّ بلوغ رسيد، سزاوار نيست چيزي از بدن او ديده شود، مگر اين و اين) -و اشاره فرمودند به صورت و قسمت مچ به پايين دست خويش-.8

اميرالمؤمنين(ع) در وصيتي به امام مجتبي(ع) فرمودند: «با پوشش (حجابي) که براي همسرانت قرار مي­دهي، چشم آنان را از هوس و حرام باز مي­داري، چرا که حجاب براي آنان، ثبات بيش­تري را به ارمغان مي­آورد. هم­چنين از خروج بي­رويۀ آنان جلوگيري کن، زيرا مفاسدي دارد و اگر مي­تواني کاري کن که همسرانت با غير مردان، رفت و آمد داشته باشند».

در روايت ديگري، امام موسي بن جعفر(ع) از پدران خويش از اميرالمؤمنين(ع) نقل مي­فرمايند که روزي مردي نابينا به خانۀ پيامبر خدا(ص) آمد، فاطمۀ زهرا(س)، خود را از او پوشاند، هنگامي که از ايشان دليل اين کار پرس و جو شد، فرمودند: «او نابيناست، من که او را مي­بينم!» و پيامبر(ص) فرمودند: «شهادت مي­دهم که تو پارۀ تن من هستي!»

از مجموع مطالب بالا روشن مى‏گردد كه هدف از وجوب حجاب اسلامى، علاوه بر موارد مذكور، ايجاد صلاح و پيش­گيرى از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعى است.

 

امنيّت اجتماعى، فلسفۀ حقيقى وجوب حجاب

يكى از فلسفه‏هاى حقيقى وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعى با توسعه آن مى‏باشد. زيرا نفس آدمى، دريايى مواج از تمايلات و خواسته‏هاى اوست كه مهم‏ترين آنها به خوراكى‏ها، امور جنسى و مال و جاه و مقام، مربوط مى‏شود و بدون شك، بالاترين خواسته‏هاى مردان، تمايل به جنس زن است.

پوشش دينى، پيام عفّت، شخصيّت و خداترسى زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنين بانويى چشم طمع نخواهند داشت، كه او را نيرويى بالفعل در هرچه وسعت بخشيدن امنيّت اجتماعى دانسته و نجابتش را مى‏ستايند. در اين صورت است كه زن، نه تنها در سنگر حجاب خود، از تير نگاه‏هاى زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاى اراذل جامعه در امان خواهد بود، بلكه امنيّت و آرامش درونى خود و اجتماع خويش را برقرار خواهد كرد.

پايه‏هاى تحقّق امنيّت اجتماعى در سايه‏هاى حجاب بانوان‏

بي­ترديد يکي از مهم­ترين پايه­هاي تحقّق احکام الهي، و در سايۀ آن، امنيت اجتماعي، نهادينه­سازي مسئلۀ حجاب و عفاف است، تا در پرتو آن، سعادت دنيا و آخرت جامعه، تأمين گردد. در اين­جا به برخي از راه­کارهاي تحقّق اين مهم اشاره مي­گردد:

1. ايمان به خدا و و برخورداري از گوهر تقوا‏: هنگامي که انسان به خداى تعالى و علم و حكمت او ايمان آوَرَد، و معتقد گردد، احكامى كه براى بشريّت تشريع كرده، بودن نقص و داراى آثار مطلوبى است، از حكم الهى حجاب استقبال مي­نمايد.

ازسوي ديگر، انسان مؤمن با پرهيزكارى، ضامن تأمين امنيّت اجتماعى نيز مي­گردد و اگر غير از اين باشد، احکام الهي از جمله حجاب را نوعى محدوديّت براى خود قلمداد نموده و امنيّت اجتماعى انسان‏ها را تهديد مى‏نمايد.

 2. آگاهى‏: شناخت حقيقت انسان و  فلسفۀ احکام  الهي نيز از پايه­هاي امنيّت اجتماعى به شمار مي­آيد. وقتى انسان به پاسخ درونى خود كه چرا بايد عفاف و حجاب در جامعه رعايت شود، برسد، پايه‏هاى حجاب دينى در او شكل گرفته و با آگاهى كامل به امنيّت اجتماعى ارزش مى‏بخشد و دوام آن را نيز تضمين مي­نمايد.

نکتۀ مهمّي که لازم به يادآوري آن مي­باشد، اين است که براي نهادينه­سازي احکام الهي، آيا برخورد فيزيکي نيز مشروعيت دارد؟ از مجموع آيات و روايات استفاده مي­شود که نخستين راه­كار اسلامي براي اين امور، راه­کارهاي فرهنگي است، اما برخورد فيزيكي و كاربرد زور و اجبار عليه افراد خاطي و منحرف نيز مورد اشاره قرار گرفته است، به گونه­اي که خداوند متعال، به حمله و حركت شديد پيامبر(ص) عليه افراد مزاحم و بيماردل و حتّي تبعيد از جامعۀ پاك اسلامي تهديد مي­كند.

 پي­نوشت

1. سخنان مقام معظّم رهبري، 16/8/86.

2. پايگاه اطلاع­رساني رجانيوز، 30/4/86.

3. سورۀ مبارکۀ احزاب، آيۀ شريفۀ 59.

4. مسئلۀ حجاب، ص­162.

5. سورۀ مبارکۀ نور، آيۀ شريفۀ 29.

6. همان، آيۀ شريفۀ 31.

7. سورۀ مبارکۀ احزاب، آيۀ شريفۀ 32.

8. مسئله حجاب به نقل از سنن ابي داود، ج2، ص383.

 نظر دهید »

ماه سرازير شدن رحمت

05 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
 
 رَجَبٌ شَهرُاللَّهِ الأَصَبُّ يَصُبُّ اللَّهُ فيهِ الرَّحمَةَ عَلى عِبادِهِ؛ 

 
 رجب، ماه سرازير شدن رحمت الهى است. خداوند در اين ماه، رحمت خود را بر بندگانش سرازير مى‏كند 
 
 حکمت‌نامه پیامبر اعظم(ص): ح 8459

 1 نظر

"پیام آیت الله ملک حسینی (موسس حوزه علمیه فاطمیه (س) یاسوج درآستانه شهادت امام علی بن محمد الهادی النَقی (ع)"

04 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

بسم الله الرحمن الرحیم

سیر تکامل انسان و حرکت در مسیر الی الله عزوجل در پرتو آگاهی ،ایمان و طاعت رخ می دهد . رشد و تعالی انسان که جز با قُرب خداوند گار تبارک و تعالی شکل نمی یابد و مقام انسانیِ بنی آدم جز با تزین و تخلق به اخلاق و کرائم الهی صورت نمی بندد ، نیازمند هدایت از جانب ربُ العالمین است . این هدایت تکوینی و تشریعی در جان و جهانِ آدمی تحول می آفریند و عقل و اختیار انسان پذیرای آن آگاهی و ایمان و طاعت می گردد .

انبیاء و رسل بزرگ الهی و در رأس آنان حضرت ختمی مرتبت نبی مکرم (صلوات الله علیهم اجمعین ) ماموران باری تعالی برای نقش آفرینی در این عرصه بودند . و کامیاب و موفق نهال هدایت  را در درون وجود انسان ، کاشته و مردمی بزرگ را پروراندند تا صیرورت و تحول را ،و قُرب و اوج بشری را در نمایشگاه هستی به نمایش بگذارند .

این سلسه که وسیله هدایت پروردگار بودند ،پس از رسول مکرم (ص) ، در ائمه معصومین و اَعلام هُدی ادامه یافت . امامانی که در سخت ترین شدائد و در اوج بحرانها ، میراث پیامبران یعنی دین را حفظ کرده و آن را از چنگال طمع منافقان و نفرت کفار خارج ساختند تا طالبان حق و حقیقت بتوانند با بصیرت و بینایی حق را از باطل برگزینند و حیات طیبه ای در سایه تربیت این رهبران انسانیت و کرامت برای خویش رقم زنند .

امام علی ابن محمد الهادی (علیه السلام) گوهری پاک و به تعبیر روایات نور ثاقب و سّر الله و ُعنصر الاطهار،از این خاندان و اهل بیت (ع) بود . نَجم درخشانی که در پرتو تابش وجود درخشانش امروز مومنان و پیروان  این خاندان پاک با حقیقت و گوهر امامت آشنا شدند. زیارت جامعه کبیره میراث آن امام هُمام ،منشور امامت و منظومه معرفتِ امام می باشد . امام یعنی حقیقتی که به تعبیراحادیث (بنا عُرف الله و عُبدالله ) بما خداوند شناخته و عبادت می شود . و هر چه در فهم و معرفت امام تعمیق صورت گیرد جلوه های جمال و جلال او بیشتر آشکار خواهد شد . آن امام بزرگ در زمان اَکفر خُلفا زندگانی می کرد و مبارزه با عُلو و استکبار و تفرعن و سرکشی را به بشر آموخت و روح صلابت و غیرت را در وجود پیروانش دمید .

این بشارت را به شیعیان آن امام بزرگ می دهم که حادثه ها ، شدائد، توهین ها و نفرت ها هماره به اراده خداوند تبارک و تعالی ،تبدیل به فرصتی برای معرفی و درخشش نور باهر آن امامان شده و زمینه ای را فراهم ساخته تا غبار غفلت از یاد آنان برطرف شودو تلأ لؤ  نور آنان فراگیر شود . به مَنّه و کَرمه .

اینک در آستانه شهادت امام علی بن محمد الهادی النَقی صَلوات الله علیه ، ملت بزرگ ایران و مردم شرافتمند و متدین استان مراسم تکریم و عزاداری بر آن امام هُمام را بهتر از هر سال برگزار می نمایند و همه مسئولین و هیات ها از همه توان و ظرفیت خود بهره جویند تا مشمول عنایت و رضایت حضرت ولی عصر (اروح العالمین له الفدا) قرار گیریم . انشاء الله

سید کرامت ا… ملک حسینی    4/3/91

 1 نظر

شبی که خدا بی حساب می بخشد

04 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در فصل هفتم کتاب ‘المراقبات ‘مراقبات و اعمال ماه رجب را آورده است که بخشی از آن به اعمال شب آرزو ها مربوط است. اهمیت این شب را زا زبان این عارف بزرگ می خوانید:

لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره کرد.
بر پایه برخی روایات ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است، همانگونه که شعبان ماه حضرت رسول(ص) و رمضان ماه خداست. و نخستین شب آن از شب های چهارگانه ای است که درباره احیا و شب زنده داری آنها سفارش فراوان شده است. خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه نیز چیزی است که درباره آن سفارش شده است. از نکته های قابل توجه در دعای ویژه دیدن ماه، توجهی است که به دو ماه شعبان و رمضان شده است و بجاست که سالک مراقب هم در این دعا و هم در دیگر دعاهای این ماه، آن دو ماه را به یاد آورد و از خدا بخواهد تا او را آمادگی دهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود.
بر سالک مراقب است که پیش از فرا رسیدن اینگونه شب های شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی و بررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داریش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. و از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.
نیز برسالک مراقب است که بیشتر از ” چه اندازه عبادت کردن” به ” چگونه عبادت کردن” دل سپارد و بیش از ” فزونی کمیت” به ” حسن کیفیت” آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تاکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.
بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که “کریم العفو” است و با بزرگورای از خطای بندگان می گذرد و “مبدل السیئات بالحسنات” است و بدیهای بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تاکید کند. و به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشن را از آنان بخواهد.
اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاور است که اعمال لیله الرغائب نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان لیله الرغائب نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.
رغائب جمع رغیبه و به معنی چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایستهٔ دریافت و عطا و کرم بی حساب می شوند.
پیامبر فرمود: هر کس نخستین نیمه رجب را روزه بدارد و در فاصله آغاز شب تا گذشتن یک سوم آن، دوازده رکعت نماز، دو رکعت دو رکعت به جای آورد و در هر رکعت، یک حمد و سه بار انا انزلنا و دوازده بار قل هوالله را بخواند و در پایان هفتاد بار بر من وآل من درود فرستد، سپس به سجده رود و هفتاد بار بگوید: سبوح القدوس رب الملائکه و الروح. سپس سر از سجده بر دارد و بگوید: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم. و دوباره سجده ای چون سجده نخست به جای آورد، سپس حاجتش را از خدا بخواهد به خواست خدا حاجتش برآورده می شود.
سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچکس این نماز را به جای نمی آورد مگر آن که گناهانش بخشوده می شود، هر چند گناهانش به انبوهی کف های دریاها، ریگ های بیابان ها، هم وزن کوه ها و به شماره برگ های درخت ها باشد، در قیامت شفاعت او درباره هفتصد تن از خویشان و بستگان دوزخی اش پذیرفته می شود ودر شب اول قبر نیز پاداش این نماز در زیباترین چهره و اندام تمثل و تجسم می یابد. خوشروی، خوشگوی و خوش بوی نزد او می رود و او را به رهایی از غم بشارت می دهد. فرد نمازگزار می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می شنود: عزیز من! دوست من! من پاداش آن نمازم که در فلان شب به جای آوردی. اینک نزد تو آمده ام تا حق تو را بپردازم. ترس تو را فرو ریزم و در این وحشت و تنهایی همدمت باشم. پس از نفخ صور نیز در عرصه سوزان قیامت در سایه ات گیرم، آری با توام و هرگز خیرو خوبی من از تو دور نخواهد شد.

 1 نظر

صنعتی که مخترعش شیطان است

04 خرداد 1391 توسط مدیریت استانی کهگیلویه و بویراحمد

صنعت استدراج! از ابداعات و اختراعات شیطان رجیم برای اغوای بشر است . از استدراج ما بیشتر با کلمه‌ی درجه آشنا هستیم. اصلی که شیطان با تعالیم خود در ذهن ما آن را نهادینه می‌کند تا حدی که همیشه باعث می‌شود مرتکب عمل خطا شده و هر روز آن را تکرار و بر غلظت آن بیافزائیم تا آنجا که عاقبت به تعبیر قرآن کریم “سَنَستَدرِجهُم مِن حَیث لا یَعلَمون”‌ است یعنی پله پله به طرف جهنم سقوط کردن .

می‌خواهیم نماز قضایمان را بخوانیم به خودمان می گوئیم از فردا شروع می‌کنم فردا به پس فردا ! گاهی به ماهی دیگر  و این سیر ادامه دارد درست مثل دانش آموز تنبلی که خواندن درس‌هایش را به فرداشب و فرداشب و نهایتاً به شب امتحان موکول می‌کند و شب امتحان هم اگر میهمان نداشته باشند و فوتبال دلخواهش پخش نشود . . . و نهایتا نمره‌ی مردودی و هزاران عذر تراشی و دنبال مقصر گشتن و بد و بیراه گفتن !

همه‌ی این‌ها حاصل غفلت است ولی غفلتی که از روی نادانی نیست و در بسیاری از موارد ریشه در تنبلی دارد که پیامبر صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود: “ اِیّاکُمُ الکَسَل فَاِنَّهُ خَرابُ الدُّنیا وَ الآخِرة”‌ از تنبلی بپرهیز که به درستی آن مایه ویرانی دنیا و آخرت است ! و گاهی ریشه در باور غلط که “ مرگ فقط برای همسایه است”‌ “من هنوز جوانم!”‌ “ کو تا پیری؟! “ و نهایتا بدانجا می‌کشد که حاصلش التماس شخص متوفّی با خداست که “ رَبِّ ارجِعوُنی لَعَلّی اَعمَلَ صالِحاً فیما تَرَکتُ . . .”‌ خدایا مرا به دنیا برگردان شاید من اعمال صالحی را که می‌بایست انجام می‌دادم و نداده‌ام ، را انجام دهم “ و جواب “ کَلاّ “ است یعنی نه ! هرگز !

در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمودند ( نقل به مضمون) : “وقتی زیر جنازه‌ی کسی را می‌گیری فکر کن که تو آن میّت هستی و حالا از خدا خواسته‌ای که تو را به دنیا بازگرداند و خدا اجابت کرده حال ، قدر لحظه‌ها را بدان … “ . حال می‌ماند قصه‌ی ما و سعی ما برای تعجیل در ظهور مولایمان از : سعی در خودسازی ، تلاش در عرصه اجتماع ، فرهنگسازی ، و …

هر روز را به فردا و فردا را به پس فردا انگار نه انگار غیبت ما از مولایمان به هزار و اندی کشیده . . . حتی از دعاکردن برای فرج مولایمان غفلت می‌کنیم کاری که تنها معرفت می‌خواهد و اخلاص ! معرفت اینکه دعا کردن برای فرج امر وجود نازنین آن امام مُفتَرِضُ الطّاعَة است امامی که اطاعت امرش واجب است ، و اینکه در بسیاری ازتشرفات، حضرت (عج ) بدان تاکید فرموده‌اند و اینکه سعادت دنیا و آخرت ما در تحقق امر ظهور است و اینکه تحقق ظهور همتی همگانی همراه با اخلاص و تداوم را می‌طلبد همراه با تغییر نفوس که :

”‌‌ اِنَُ اللهَ لایَغیروُا ما به قومٍ حَتّی یَغیروُا ما بِاَنفُسِهِم “ خدا سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه آن قوم نفوسشان را تغییر دهند . و در پایان انذار این مطلب که فرمایش امام حسن عسگری علیه السّلام است که به احمد ابن اسحاق فرمودند : ”‌‌ یا احمد ابن اسحاق ! وَ الله لَیَغیبَنَّ غَیبَةً لا یَنجوُا فیها مِن الهَلَکةَ اّلُا مَن ثَبَّتَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی القَولُ بِاِمامَةِ وَ وَفَّقَهُ لِدُّعا به تعجیلِ الفَرَجَه ”‌‌ ای احمد ابن اسحاق ولله به راستی همانا غیبتی می‌کند غیبتی طولانی که در آن هیچکس از هلاکت [ دینی ] نجات نمی‌یابد مگر آنکه خدا او را در ثابت ماندن بر امامت حضرتش ثابت ، و خدا او را در دعا برای تعجیل فرج موفق بدارد ! خلاصه اینکه راه رهایی از هلاکت دینی در آخر الزمان ، ثابت ماندن بر اعتقاد بر امامت آن عزیز و توفیق الهی بر دعا کردن جهت تعجیل فرج است پس از همین لحظه شروع کنیم خودمان را آنگونه که حضرت (عج) می‌خواهد برای حضرتش آماده کنیم ، دائم التوسل باشیم همیشه برای فرج حضرتش دعاکنیم و بدانچه که مارا به آن حضرت نزدیک می‌کند عمل کنیم .

والسلام علی من اتّبع الهدی

پی‌نوشت‌ها:

نتیجه استدراج : روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهمیدید این صدا از چه بود؟ گفتند: نفهمیدیم، خدا و رسولش اعلمند.

فرمود: سنگی بود که از طبقه اعلای جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود که راه می‌پیمود و الآن به قعر جهنم رسید. این صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز کلام پیامبر(ص) تمام نشده بود که صدای گریه و شیون از خانه یک مرد منافق جنایتکار که در همسایگی مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همین آدم منافق بود که هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاکش راه جهنم را می‌پیمود و در این لحظه به قعر جهنم رسیده بود!! گاهی که خدا مصلحت بداند بعضی از صحنه‌های عالم آخرت را در همین دنیا و مناسب با شرایط اهلش، به چشم و گوش برخی از افراد مستعد می‌رساند که تنبهی پیدا کنند. البته همه کس آن صداها را نمی‌شنوند و آن چهره‌ها را نمی‌بینند. (صفیر هدایت، آیه الله ضیاءآبادی، جزوه توبه)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 87
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدیریت استانی کهگیلویه و بویر احمد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ذکر ایام

حدیث

حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس