تقسيم روزي
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله : إِنَّما سُمِّيَ شَعبانَ لِأَنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أرزاقُ الْمُؤمِنينَ؛
ماه شعبان، شعبان ناميده شد؛ زيرا روزىهاى مؤمنان، در اين ماه تقسيم مىشود
حكمتنامه پيامبر اعظم(ص): ح4399
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله : إِنَّما سُمِّيَ شَعبانَ لِأَنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أرزاقُ الْمُؤمِنينَ؛
ماه شعبان، شعبان ناميده شد؛ زيرا روزىهاى مؤمنان، در اين ماه تقسيم مىشود
حكمتنامه پيامبر اعظم(ص): ح4399
امام صادق (علیه السلام) فرمود: راستى خدا مىداند که گناه براى مۆمن بهتر است از عُجب و خودبینى، و اگر چنین نبود هرگز شخص مۆمن به گنهکارى گرفتار نمىشد.
گاهی اوقات که یک کار خیر از ما سر می زند چنان غرق در شعف می شویم و قند در دلمان آب می شود که گویا شق القمر کرده ایم.
مرتب در ذهن مان مرور می کنیم که عجب کاری کردم، در حالی که من داشتم این کار بزرگ را انجام میدادم چقدر آدم ها که در غفلت نبوده اند، مثلا بعد از عمری خم می شویم و از گوشه خیابان زباله ای را از سر راه مردم بر می داریم، دیگر همه را به چشم یک سری انسان بی فرهنگ و بی تمدن می بینیم که اینقدر سرشان نمی شود چگونه رفتار کنند، و در ته دل مان خود را تحسین می کنیم که باز صد رحمت به من، و جالب اینجاست که اصلا فراموش می کنیم که بارها و بارها شده که خواسته یا ناخواسته از ما هم چنین رفتارهای ناشایستی سر زده است و یک هزارم این همه تشویق و تمجیدی که از خودمان کردیم، خود را سرزنش نکرده ایم.
یک لحظه با خودمان یواشکی به بحث بنشینیم و کمی بر رفتارمان دقیق شویم تا ببینیم چقدر کارهای زشت مان را یواشکی و زیر سبیلی رد می کنیم و اندک کار خیر را در بوق و کرنا کرده گوش جان مان را پر می کنیم و تا مدت ها از یادش ذوق مرگ می شویم و از عرش آسمان به دیگر زمینیان می نگریم که چرا اینان چون من نیستند؟؟!
شبی که آن نماز شب با حس و حال را خواندم و روزی که روزه بودم و آن همه که برای مردم قدم خیر برداشتم این بی خبران کجا بودند؟
خدایی بنشینیم و کلاه مان را قاضی کنیم، چند بار آن نمازهای واجبی که به راحتی گذاشتیم قضا شد و هرگز قضایش را هم به جا نیاوردیم را در ذهن مان مرور کردیم و شرمنده شدیم؟ چند بار آن همه غیبت و دروغ و تهمت را که چون نقل و نبات از زبان مبارکمان بارید را در ذهن مرور کردیم؟
از همه این حرف ها و توصیف احوالات مان گذشته باید گفت اصل بر بندگی و عبودیت است و با همین معیار می توانیم بفهمیم که کدام یک از این دو بهتر هستند. آیا عابدی که به خود مغرور شده، حالت فروتنی و تواضع بیشتری در مقابل پروردگار متعال دارد؟ یا کسی که مرتکب گناه شده و اکنون سخت پشیمان است و تصمیم به بندگی خدای متعال گرفته است؟ با همین معیار می توان حالت بهتر را فهمید. که در احادیث نیز بیان شده است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: راستى خدا مىداند که گناه براى مۆمن بهتر است از عُجب و خودبینى، و اگر چنین نبود هرگز شخص مۆمن به گنهکارى گرفتار نمىشد.[1]
از امام صادق (علیه السلام)، فرمود: به راستى مردى گناه مى کند و پشیمان مى شود از آن، و کار خیرى مىکند و از آن شاد مى شود، و از آن حالِ ندامت و پشیمانى دور مى افتد و اگر بر همان حالِ پشیمانى باشد، بهتر است برایش از این حالى که پیدا کرده است.[2]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: دو مرد به مسجد رفتند، یکى عابد بود و یکى فاسق، از مسجد بدر آمدند، آن فاسق مقام صدّیق داشت و آن عابد، فاسق بود؛ و این براى آن است که عابد به مسجد رود و به عبادتِ خود مىنازد و همه اندیشه اش در این است و فکر فاسق و بدکار دنبال پشیمانى از کارِ بد و توبه است و از خدا عز و جل در باره هر چه گناه کرده است آمرزش مى خواهد.[3]
و امام صادق(علیه السلام) فرمود: خدا عز و جل به داود(علیه السلام) فرمود: اى داود! گنهکاران را مژده بده، و صدّیقان را بیم بده، عرض کرد: چگونه به گنهکاران، مژده بدهم و به صدّیقان بیم بدهم؟ فرمود: اى داود! به گنهکاران مژده بده که من توبه پذیرم و از گناه درگذرم و به صدّیقان بیم بده که مبادا به کردارِ خود عُجب کنند و خود بین شوند، زیرا هیچ بندهاى را من پاى حساب نکشم جز آنکه هلاک باشد.[5]
البته باید به این نکته ضروری توجه داشت که بهتر بودن، بیان یک امر نسبی است و هرگز بهتر بودن در اینجا به منزله تأیید گناه نیست. و الا اگر تأیید گناه باشد، تأیید سرکشی و تمرد از خدای متعال می شود که از عجب بسیار بدتر است. برای درمان عجب و خودپسندی، باید به اصلاح دیدگاه و فهم بهتر واقعیات پرداخت. نه اینکه به دامان گناه پناه برد.
انسانی که یک فقیر را در یک وعده سیر کرده، می توانسته ده ها فقیر را در روزهای متعدد سیر کند، اما از همه توانی که خدا به او داده استفاده نکرده! انسانی که ساعتی را به عبادت گذرانده، می توانسته عبادت را با حضور قلب بهتر، و با تضرع و تواضع بیشتر انجام دهد، اما آلودگی دلش، مانع نهایت خضوع و خشوع شده است.
و حتی به فرض که از تمام توان خودمان استفاده کرده باشیم، با توجه به مقصدی که می توانیم به آن برسیم، بسیار کمبود داریم. انسانی که تنها فکر یک وعده غذا را بکند، با کار یک نیم روز نیز راضی می شود، اما کسی که می خواهد کارخانه بسازد، چقدر باید تلاش کند؟
در نظر گرفتن نهایت توان و انتخاب بزرگترین مقصدها، سبب شده که اولیاء الهی، علیرغم تمام عبادت ها و تلاش هایشان، دچار عجب نشوند و حالت تضرع و خشوع بیشتری داشته باشند. و در هنگامی که از گناه خویش سخن می گویند، به نحوی سخن می گویند که ما بندگان عاصی خود را آنچنان گناهکار نمی دانیم!
پی نوشت ها :
[1]. الکافی، ج2، ص: 313، باب العجب، حدیث 1.
[2]. الکافی، ج2، ص: 313، باب العجب، حدیث 4.
[3]. الکافی، ج2، ص: 314، باب العجب، حدیث 6.
[4]. الکافی، ج2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.
[5]. الکافی، ج2، ص: 314، باب العجب، حدیث 8.
امور مستحبی در مقایسه با واجبات این امتیاز را دارد كه خالصانهتر و فقط براى خوشنودى خدا و انجام شكرگذارى است نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ، زیرا عبد مىداند كه ترك عبادت مستحب عذاب و عقابى ندارد.
در ماه مبارك رمضان واجب است همه مكلفان و عباد حق روزه بگیرند، ولى این برنامه سازنده منحصر به ماه رمضان نیست، بلكه در غیر ماه رمضان هم روزهاش سازنده روح و مۆدّب كننده انسان به آداب الهى است و از ثواب و پاداش فراوان نصیب دارد.
روزههاى ماه رجب و شعبان و اول و وسط و آخر هر ماه كه مۆمنان به آن دعوت شدهاند هم چون روزه ماه رمضان داراى آثار پرارزش دنیایى آخرتى است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمایند:
«مَن صَامَ یَوماً تَطَوُّعاً فَلَو أُعطِىَ مِلءَ الأَرضِ ذَهَباً مَا وُفِّىَ أجرُهُ دُونَ یَوْمِ الحِسَابِ» (معانى الأخبار: 409، حدیث 91؛ بحار الأنوار: 93/ 252، باب 30، حدیث 18)
هر كه داوطلبانه یك روزه مستحبى بگیرد، اگر به اندازه پر بودن زمین، طلا به او داده شود، پاداشش را كامل دریافت نكرده است و فقط در روز حساب پاداش كاملش را دریافت مىكند.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«إیَّاكُم وَالكَسَلَ إنَّ رَبَّكَ رَحیمٌ یَشكُرُ القَلِیلَ، إنَّ الرَّجُلَ … لَیَصُومُ الیَومَ تَطَوُّعاً یُرِیدُ بِهِ وَجهَ اللَّهِ تَعَالى فَیُدْخِلُهُ بِهِ الجَنَّةَ» (ثواب الأعمال: 39؛ وسائل الشیعة: 1/ 115، باب 28، حدیث 289)
از كاهلى و تنبلى دورى كنید، زیرا پروردگار شما مهربان است، او به عمل اندك پاداش بسیار مىدهد، آدمى … یك روز براى رضاى خداى تعالى دوطلبانه روزه مىگیرد و خدا به سبب آن او را به بهشت مىبرد.
امور مستحبه در مقایسه با واجبات این امتیاز را دارد كه خالصانهتر و فقط براى خوشنودى خدا و انجام شكرگذارى است نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ، زیرا عبد مىداند كه ترك عبادت مستحب عذاب و عقابى ندارد.
بدیهى است روزه انواعى دارد: واجب و مستحب، روزه در روزهاى طولانى و گرم، روزه در روزهاى كوتاه و خنك و مسلم است كه روزههاى دشوار، ارزشمندتر و پرثوابتر است، هر كه بامش بیش برفش بیشتر.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مىفرمایند: «أفضَلُ الأعمَالِ أحمَزُهَا» (مفتاح الفلاح: 45؛ بحار الأنوار: 67/ 191، باب 53) برترین كارها دشوارترین آنهاست.
حضرت امام صادق علیه السلام مىفرمایند: «أفضَلُ الجِهَادِ الصَّومُ فِى الحَرِّ» (بحار الأنوار: 93/ 256، باب 30، حدیث 38؛ المستدرك: 7/ 504، باب 2، حدیث 8754) برترین جهاد و كوشش، روزهدارى در هواى گرم است.
تفضل و لطف پروردگار تا نجاست كه هم خودش توفیق عبادت مىدهد و هم به بهترین صورت نوازش مىنماید و هم بیشترین پاداشها را مىبخشد.
در روایتى بسیار دلنشین و تشویق كننده از حضرت صادق علیه السلام مىخوانیم:
«مَن صَامَ للَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَوماً فِى شِدَّةِ الحَرِّ فَأصَابَهُ ظَمأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ ألفَ مَلَكٍ یَمسَحُونَ وَجهَهُ وَیُبَشِّرُونَهُ، حَتّى إذَا أفطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: مَا أطیَبَ رِیحَكَ وَرَوحَكَ، مَلَائِكَتِى اشَهدُوا أنّى قَد غَفَرتُ لَهُ» (الكافى: 4/ 65، باب ما جاء فى فضل الصوم، حدیث 17؛ وسائل الشیعة: 10/ 409، باب 3، حدیث 13719)
هر كه در روز بسیار گرم براى خداى عزیز و جلیل روزه بگیرد و دچار تشنگى شود خداى عزیز و جلیل بر او هزار فرشته بگمارد كه بر چهرهاش دست نوازش كشند و بشارت و مژدهاش دهند تا هنگامى كه افطار كند، خدا مىفرماید: چه خوش است بوى تو و روح تو، اى فرشتگان من! گواه باشید كه او را آمرزیدم.
در عصر جاهلیت هنگام ورود به خانه یا اطاق یا هر مكان دیگر، اگر سقف درگاه به اندازه لازم بلند نبود، آن چنان اسیر نخوت و تكبر بودند كه حاضر نمىشدند اندكى سرفرود ورند تا بتوانند عبور كنند، ولى در سایه توفیق حق و نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله با همین ورزشهاى عبادى و همین روزه و نماز چنان خود ساخته و ملكوتى و متواضع شدند كه هنگام حفر خندق براى پیشگیرى از هجوم احزاب با زبان روزه سنگ بر شكم مىبستند تا گرسنگى و تشنگى راحتتر تحمل شود و با تلاشى شگفت به كندن خندق مىپرداختند.
هر چه عبادت دشوارتر باشد تأثیرش در ایجاد روحیه انقیاد و تسلیم و تعبد و بندگى در برابر پروردگار بیشتر است.
برترین مرحله سعادت و عالىترین مرتبه خوشبختى براى عبد مۆمن آن است كه حضرت حق او را بپذیرد و مورد محبت قرار دهد. روزه روزنهاى است به حصنِ حصین محبوبان حق كه در ن حصن روزهداران بهرهمند از عنایات ویژه حقاند.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمایند: «إنَّ اللَّهَ تَعالى وَكَّلَ مَلَائِكَةً بِالدُّعَاءِ لِلصّائِمینَ» (الكافى: 4/ 64، باب ما جاء فى فصل الصوم، حدیث 11؛ المحاسن: 1/ 72، باب 122 حدیث 149؛ بحار الأنوار: 93/ 253، باب 30، حدیث 26) بىتردید خداى تعالى فرشتگانى را به كار دعا براى روزهداران گماشته است.
از طرف دیگر آن حضرت مىفرمایند: جبرئیل از پروردگار خبر داد كه حضرت حق مىفرماید: چنین نیست كه فرشتگانم را به دعا براى كسى مأمور كنم ولى دعایشان را در حق آن عبد مستجاب نگردانم. (محجة البیضاء: 2/ 123)
و نیز پیامبر حق صلى الله علیه و آله با سوگند و تأكید مىفرمایند: «وَالَّذى نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصّائِمِ عِنْدَ اللَّهِ أطیَبُ مِن رِیحِ المِسكِ» (من لا یحضره الفقیه: 2/ 75، باب فضل الصائم، حدیث 1773؛ وسائل الشیعة: 10/ 400، باب 1، حدیث 13688)
به آن خدایى كه جان محمد صلى الله علیه و آله به دست اوست سوگند، تغییر بوى دهان روزهدار نزد خدا از بوى مشك خوشبوتر است.
یه شریفه روزه در قرآن مجید («یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره (2): 183) روزه را سبب پیدایش روح تقوا مىداند و از طرف دیگر مىفرماید: … فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ (آل عمران (3): 76)پس بىتردید خدا پرهیزكاران را دوست دارد.
منابع:
جلوه های رحمت الهی ـ شیخ حسین انصاریان
کافی ج 4
بحار الانوار ج 93
مستدرک ج 1
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله :
المُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ قُوّادُ أهلِ الجَنَّةِ؛
رزمندگان در راه خدا، راهبران اهل بهشتاند
ميزان الحكمة: ح 2801
امام کاظم سلام الله علیه : ليسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لدِينِهِ، أو تَرَكَ دِينَهُ لِدُنياهُ؛
از ما نيست آن كه دنياى خود را براى دينش و دين خود را براى دنيايش ترک گويد
دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث: ح 152