بخشش از او، استغفار و طلب آمرزش از ما!!
بخشش، از اوست، امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوى ما باشد. آداب دعا و شیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم و بدانیم كه عمل به دستورات خداوند، زمینهى آمرزش ماست.
و البته استغفار، براى گناهكار مایهى آمرزش و براى نیكوكار اعتلاى درجه است.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَكُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطایاكُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ (بقره 58) فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ (بقره 59)
و (به خاطر بیاورید) زمانى را كه گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید و از نعمت هاى فراوان آن هر چه مىخواهید بخورید، و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید و بگوئید: ” خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیكوكاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد.” (بقره 58)
اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مىگفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم. (بقره 59)
لجاجت شدید بنى اسرائیل
در اینجا به فراز دیگرى از زندگى بنى اسرائیل برخورد مىكنیم كه مربوط به ورودشان در سرزمین مقدس است.
در آیه اول” قریه” گر چه در زبان روزمره ما به معنى روستا است، ولى در قرآن و لغت عرب به معنى هر محلى است كه مردم در آن جمع مىشوند، خواه شهرهاى بزرگ باشد یا روستاها، و منظور در اینجا بیت المقدس و اراضى قدس است. (چنان كه در سورهى مائده آیه 21 آمده)
” حطه ” از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است كه:” خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم".
خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد، و شاید به همین مناسبت یكى از درهاى بیت المقدس را ” باب الحطه” نامگذارى كردهاند، (و مراد از «سُجَّداً» نیز سجدهى شكر، بعد از ورود به مسجد است) چنان كه ” ابو حیان اندلسى” مىگوید كه منظور از” باب” در آیه فوق یكى از بابهاى بیت المقدس است كه معروف به” باب حطه” است. (بنا به نقل تفسیر” الكاشف” در ذیل همین آیه)
به هر حال، خداوند به آنها دستور داد كه براى توبه از گناهانشان ضمن خضوع در پیشگاه خداوند، این جمله را كه دلیل بر توبه و تقاضاى عفو بود از صمیم دل بر زبان جارى سازند و به آنها وعده داد كه در صورت عمل به این دستور گناهانشان را خواهد بخشید، و حتى به افراد پاك و نیكوكارشان علاوه بر بخشش گناهان اجر دیگرى خواهد داد.
ولى چنان كه مىدانیم، و از لجاجت و سرسختى بنى اسرائیل اطلاع داریم، عدهاى از آنها حتى از گفتن این جمله نیز امتناع كردند و به جاى آن كلمه نامناسبى بطور استهزاء گفتند لذا قرآن مىگوید:
” اما آنها كه ستم كرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند” (فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُم)
” ما نیز بر این ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابى از آسمان فرو فرستادیم” (فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا یَفْسُقُونَ)
واژه ” رجز ” چنان كه ” راغب” در” مفردات” مىگوید: در اصل به معنى اضطراب و انحراف و بىنظمى است، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامى كه گام هاى خود را نزدیك به هم و نامنظم- به خاطر ضعف و ناتوانى- بر مىدارد گفته مىشود.
مفسر بزرگ” طبرسى” در” مجمع البیان” مىگوید: ” رجز” در لغت اهل حجاز به معنى عذاب است، و حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل مىكند كه در مورد طاعون فرمودند:
انه رجز عذب به بعض الامم قبلكم: «آن یك نوع عذاب است كه بعضى از امتهاى پیشین به وسیله آن معذب شدند.»
و از اینجا روشن مىشود چرا در بعضى از روایات،” رجز ” در آیه مورد بحث به یك نوع” طاعون” تفسیر شده كه به سرعت در میان بنى اسرائیل شیوع یافت و عدهاى را از میان برد.
عجیب اینكه یكى از عوارض دردناك طاعون آن است كه مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بىنظمى در سخن و در راه رفتن مىشوند كه با معنى ریشهاى كلمه” رجز” نیز كاملا متناسب است.
این نكته نیز شایان توجه است كه قرآن در آیه فوق به جاى” فانزلنا علیهم” مىگوید :” فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا” تا روشن گردد كه این عذاب و مجازات الهى تنها دامان ” ستمگران” بنى اسرائیل را گرفت و هرگز خشك و تر با هم نسوختند.
علاوه بر این در پایان آیه جمله” بِما كانُوا یَفْسُقُونَ” را ذكر مىكند تا آن هم تاكید بیشترى بر این موضوع باشد، كه ظلم و فسقشان علت مجازاتشان گردید.
با توجه به اینكه تعبیرات جمله مزبور، نشان مىدهد كه آنها بر این اعمال سوء اصرار داشتند و آن را ادامه مىدادند، معلوم مىشود هنگامى كه گناه به صورت یك عادت و حالت در جامعه متمركز گردید، احتمال نزول عذاب الهى در آن هنگام بسیار است.
پیامهای از آیه 58
1ـ تأمین معاش مردم، مقدّم بر فرمان به عبادت و مقدّمهاى بر آن است. «كُلُوا») ( «سُجَّداً»
2ـ براى ورود به مكانهاى مقدّس، احترام مخصوص لازم است. «ادْخُلُوا») ( «سُجَّداً»
3ـ بخشش، از اوست، امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوى ما باشد. «قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ»
4ـ آداب دعا و شیوه توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم. «ادْخُلُوا») ( «سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ»
5ـ عمل به دستورات خداوند، زمینهى آمرزش ماست. «ادْخُلُوا») ( «قُولُوا») ( «نَغْفِرْ لَكُمْ»
6ـ استغفار، براى گناهكار مایهى آمرزش و براى نیكوكار اعتلاى درجه است. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطایاكُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»
پیامهای از آیه 59
1ـ ظلم و گناه، زمینهساز تغییر و تحریف قانون است. «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا»
2ـ تا وقتى كه روش و شیوه كارى بیان نشده، انسان آزاد است تا با نظر خود عمل كند، ولى بعد از بیان روشها، عذرى در تغییر آن نیست.«قِیلَ لَهُمْ»
3ـ جزاى تحریف گران قوانین الهى، قهر و عذاب است. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
4ـ همهى پاداشها و كیفرها مربوط به آخرت نیست، بلكه بعضى از كیفرها در همین دنیا صورت مىپذیرد. «فَأَنْزَلْنا») ( «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»
5ـ اگر كجروى براى انسان عادت شد، قهر الهى فرا مىرسد. «كانُوا یَفْسُقُونَ»
منابع: 1- تفسیر نور ج1 2- تفسیر نمونه ج1 3- تفسیر مجمع البیان 4- تفسیر” الكاشف" (مطالب مربوط به آیه 58 سوره بقره) 5- مفردات راغب